سلام گرد آفرید ؛
پاسخ این پستتون رو در مطلب جنس مخالف نه متفاوت دادم .
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام گرد آفرید ؛
پاسخ این پستتون رو در مطلب جنس مخالف نه متفاوت دادم .
سلام :
شما اقايون: لطفا ربط اين بحث سياسي را در اين جا و بخش «جنس مخ» مشخص كنيد تا من هم سر دربياورم وگرنه مي زنم يك كانال ديگر.
اتش بس
حسن ختام:اينكه در اين مورد خاص هيچ زن و مردي به توافق نرسيده اند مگر اينكه مرد به زور متوصل شده و زن ناراضي
پس بحث بي نتيجه است فقط حرفها و علتهاي عدم رضايت تا حدودي گفته شد.من كه اخرش هم جواب قانع كننده نگرفتم.
وگرنه شايد متقاعد مي شدم و رضايت مي دادم.از همكاري دوستان خوبم به ويژه اقاي معشوق همين جاست محترم و
گرد افريد فرزانه و گرامي سپاسگزارم.
پايان
سلام :طاهره ي عزيزم ،يار مهربان از كمك رسانيت سپاسگزارم . هيچوقت ،هيچوقت گريون نبينمت.لبهات پراز گل خنده.
سلام ستاره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط setareh
از اینکه آتش بس اعلام کنید تشکر می کنم.
اما در مسائل علوم انسانی مثل ریاضیات نیست که با چنین قطعیتی یک حکم کلی بدهیم. اعداد هم از پیش مشخصاتشون معلوم . لذا پیشاپیش در مورد جمع و تفریق و ....، می توانیم نظری قطعی بدهیم. اما در روانشناسی ، جامعه شناسی و کلا علوم انسانی به لحاظ اینکه با انسانها سرو کار داریم، نباید انتظار داشته باشیم یک فرمول دقیق و قطعی بدهیم و نسخه واحدی را برای همه بپیچانیم.
لذا من بر خلاف نظر شما اعتقاد ندارم این بحث بی نتیجه بوده است. دوستان عزیز در چهل و اندی پست به روشن شدن این مسئله از ابعاد مختلف اشاره کرده اند. و موجب تعدیل نظرات افراد شده اند. هدف بحث ما اگر روشنگری بوده ( که حتما چنین بوده است)، پس این بحث بی نتیجه نبوده است. حیف نیست بحثی که با پایه گذاری شما و التفات دوستان تاکنون هزار بار موردتوجه قرار گرفته است، اینگونه ببندیم.
این بحث برای هر زن و مردی قابل تعمق هست که از دریچه دید دیگری به این مسئله نگاه کند و آسیب شناسی کند. درست است که ما لقمه را نجویدیم و آماده نکردیم، اما هر فردی با خواندن این موضوع می تواند به زوایای مختلفی که اعضاء اشاره کردند آگاه گردد و در تصمیم سازی خود به کار گیرد.
جسارت مرا ببخش، نمی خواستم این پست را که چون فرزندی رشد دادیم اینگونه برای فوتش اشک بریزیم....، و در ضمن فکر نکنم هیچ کدام از این پست ها پایانی داشته باشد. اگرچه آغاز کننده هستیم. اما این پست ها باز هستند تا اعضاء آنها را پیگیری کنند....
اگر در تالار یک دوری بزنیم معدود پست هایی با این همه بازدید مواجه می شوند....
سلام خدمت همه دوستان
به این میگند مدیریت درست.مدیر محترم فرمودند که
«این بحث برای هر زن و مردی قابل تعمق هست که از دریچه دید دیگری به این مسئله نگاه کند و آسیب شناسی کند. درست است که ما لقمه را نجویدیم و آماده نکردیم، اما هر فردی با خواندن این موضوع می تواند به زوایای مختلفی که اعضاء اشاره کردند آگاه گردد و در تصمیم سازی خود به کار گیرد.»
من عذر خواهی می کنم.من قصد جسارت نداشتم ولی این قضیه دوبار چرا ؟واقعا هضمش برا ی من که خیلی سخته فکر می کنم چون خودم تحمل این فشار را نداشته ام هیچ کس دیگه ام نمی تونه داشته باشه چون دیدم خیلی از خونواده ها به خاطر این موضوع از هم پاشیده شده یا اگر هم نشده فضای سردو سنگین بران خانه مستولی شده و پدر فرزندان را به امان خدا گذاشته و........اکثر همین مردها هم ازاینجا رونده و از اوجا مونده شدن وخیلی مشکلاتی که بوجود امده.لذا ارزو می کردم ای کاش هیچ وقت این قانون چند همسری نمی بود .اما از انجا که می دانم خدا و دینم کامل و بی عیب و نقصه و همه چیز را درنظر گرفته ارزو یم را پس می گیرم.
فقط یه چیز ،شاید باور نکنید اما من مطالب راچندین بار خوندم ووقتی این قسمت حسن ختام را میدیدم خجالت می کشیدم که چرا برای اینکه حاضر نبودم کسی روی حرفم حرفی بزند مطلب را بستم (واقعا نمی دونم علت چیه)یه چیزی شبیه اعتراض به خودخواهی بعضی اقایون و سو ءاستفاده انها ازاین قضیه یا اون دردی که بچه ها این وسط متحمل می شند (من و تویی و دو دستگی)یا ..........
کاملا درست می فرمایید.گاهی مسئله ای برایمان انقدر بزرگ می شود و ترسناک و گونه ای به ان تمرکز می کنیم(فکر می کنم در بسیاری از مجالس و حتی تعدادی فیلمها و سریالها ی کنونی حول همین موضوع دوبار ازدواج چرخ می خورد) که حاضر به بررسی کردن و یافتن علتها و درست و غلط بودن و.........نیستیم
بعد از چندین بارمطالعه این موضوع برصددان براومدم ببینم تعدد زوجات واقعا ایا درست است یا غلط؟این بود که کتاب تعدد زوجات استاد مطهری را مطالعه کردم که قسمتی از اون را اینجا می اورم.
«عدالت عالیترین فضیلت انسانی است ،شرط عدالت یعنی شرط واجد بودن عالیترین نیروی اخلاقی.با توجه باینکه معمولا احساسات مرد نسبت بهمه زنها یکسان و در یک درجه نیست ،رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض میان زنان ،یکی از مشکلترین وظایف بشمار می رود.همه می دانیم که رسول اکرم(ص)در ده سال اخر عمرخود یعنی دوره مدینه که دوره جنگهای اسلامی بود و زنان بی سرپرست درمیان مسلمین زیاد بودند زنان متعدد اختیار کرد.اکثریت زنان پیغمبر بیوه و بزرگسال بودند و غالبا از شوهران سابق خود فرزندانی داشتند .تنها دوشیزه ای که پیغمبر اکرم(ص)با او ازدواج کرد عایشه بود.رسول اکرم منتهای عدالت را درباره همه انها رعایت می کرد و هیچگونه تبعیضی میان انها قائل نمی شد . عروۀ بن زبیر خواهرزاده عایشه است ،درباره طرز رفتار پیغمبر اکرم با زنان خود از خاله خویش عایشه سوالاتی کرده است .عایشه گفت:رسم پیغمبر این بود که هیچ یک ازما را بر دیگری ترجیح نمی داد .با همه بعدالت و تساوی کامل رفتار می کرد .کمتر روزی اتفاق میافتاد که بهمه زنان خود سر نزند و احوالپرسی و تفقد نکند ،ولی نوبت هرکس بود نسبت به دیگران به احوالپرسی قناعت می کرد و شب رادرخانه انکس بسر می برد که نوبت او بود .اگر احیانا دروقتی که نوبت زنی بود می خواست نزد زن دیگر برود رسما می امد و اجازه می گرفت ،اگر اجازه داده می شد می رفت واگر اجازه داده نمی شد نمی رفت .من شخصا اینطور بودم که هروقت ازمن اجازه می خواست نمی دادم.رسول اکرم حتی دربیماریی که منجر به فوت ایشان شد که توانایی حرکت نداشت عدالت را درکمال دقت اجرا کرد.برای اینکه عدالت و نوبت را رعایت کرده باشد هرروز بسترش را از اتاقی باتاق دیگر منتقل می کرد تا انکه یک روز همه را جمع کرد و اجازه خواست دریک اتاق بماند و همه اجازه دادند درخانه عایشه بماند.
علی بن ابیطالب (ع)در اوقاتی که دو زن داشت حتی اگر که می خواست وضو بسازد درخانه زنی که نوبتش نبود وضو نمی ساخت.
اسلام برای شرط عدالت ان اندازه اهمیت قائل است که حتی اجازه نمی دهد مرد و زن دوم درحین عقد توافق کنند که زن دوم درشرایطی نا مساوی بازن اول زندگی کند .یعنی از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی تواندبا قرار قبلی بازن ،خود را از زیر بار مسئولیت ان خارج کند .مردوزن هیچ کدام حق ندارند چنین شرطی در متن عقد ینماید .زن دوم کاری که می تواند بکند فقط اینست که عملا از حقوق خود صرف نظر کندامانمی تواند کاری کند که قانونا حقی نداشته باشد ،همچنانکه زن اول نیز می تواند عملا با میل و رضای خود از حقوق خود صرف نظر کند اما نمی تواند کاری کند که قانونا حقی نداشته باشد و. از امام باقر(ع)سوال شد ایا مردمی تواندبا زن خود شرط کند که فقط روزها هروقت بخواهد باو سربزند ،یا ماهی یکبار یا هفته ای یکبار نزد او برود.یا شرط کند که نفقه بطور کامل و مساوی با زن دیگر باو ندهد و خود ان زن هم از اول این شرطها رابپذیرد؟امام فرمود:«خیر ،چنین شرطهایی صحیح نیست ،هر زنی به موجب عقد ازدواج خواه ناخواه حقوق کامل یک زن را پیدا می کند.چیزی که هست پس از وقوع ازدواج هرزنی می تواند عملا برای جلب رضایت شوهر که او را رها نکند یا بعلت دیگر ی همه یا قسمتی از حقوق خود را ببخشد.تعدد زوجات با این شرایط اخلاقی اکیدو شدید بجای انکه وسیله ای برای هوسرانی مرد واقع گردد،شکل و قیافه انجام و ظیفه بخود میگیرد .هوسرانی و شهوت پرستی جز با ازادی کامل و دنبال هوای دل رفتن سازگار نیست.هوسرانی انگاه صورت عمل به خود می گیرد که ادمی خود را در اختیار دل قرار دهدو دل رادر اختیار خواهشها و میلها .دل و خواهشهای دل منطق و حساب بر نمی دارد .انجا که پای انظباط و عدالت و انجام وظیفه به میان می ایدهوسرانی و هواپرستی باید رخت بربندد . از این رو بهیچ وجه تعدد زوجات را در شرایط اسلامی نمی تواندوسیله ای برای هوسرانی شناخت.کسانیکه تعدد زوجات را وسیله هوسرانی قرار داده اند،اجتماع حق دارد انها را مواخذه و مجازات و این بهانه را از دست انها بگیرد.
انصاف باید داد که افرادی که شرایط اسلامی را در تعدد زوجات کاملا رعایت می کنند بسیار کم اند .درفقه اسلامی می گویند «اگر بیم داری استعمال اب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر »«اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر .»این دو دستو ردر فقه اسلامی رسیده است .شما افرادبسیاری را می بینید که می پرسند -می ترسم اب برایم زیان داشته باشد وضو بگیرم یا نگیرم ؟البته این پرسش ها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند.ولی نص قران کریم است که «اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید یک زن بیشتر نگیرید»با این حال ایا شما درعمر از یکنفر شنیده اید که بگوید می خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان انها نکنم ،بگیرم یا نگیرم؟من که نشنیده ام .حتما شما هم نشنیده اید.سهل است ،مردم ما با علم و تصمیم اینکه بعدالت رفتار نکنند زنان متعدد می گیرندو این کار را بنام اسلام وزیر سر پوش اسلامی انجام می دهند.اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام می کنند.اگر تنها کسانی اقدام به تعدد زوجات نمایند که لااقل این شرایط را واجد باشند جای هیچ گونه بهانه نبود.
گذشته از شرائط و تکالیف دیگری نیز متوجه مرد است .همه می دانیم که زن مطلقا یک سلسله حقوق مالی واستمتاعی بعهده مرد دارد .»
حالا تا اینجا مربوط بود به اقایونی که تا حدی به تعصبات و دین و... پایبندن و با در نظر نگرفتن حق و حقوق اینکه ایا در حدی هستند که عدالت را برقرار کنند یانه؟این اقدام را می کنند .
و بازا استاد مطهری مطلبی را اوردن در مورد مرد امروز و تعدد زوجات.
«مرد امروز از تعدد زوجات رو گردان است .چرا؟ایا بخاطر اینکه می خواهد به همسر خود وفادار باشد و بیک زن قناعت کند یا بخاطر اینکه می خواهد حسن تنوع طلبی خود را از طریق گناه که به حد اشباع وسیله برایش فراهم است ارضاءنماید؟امروز گناه جای تعدد زوجات را گرفته است نه وفا .و بهمین دلیل مرد امروز سخت از تعدد زوجات که برای او تعهد و تکلیف ایجاد می کند متنفر است.مرد دیروز اگر می خواست هوسرانی کند راه گناه چندان برای او باز نبود ناچار بود تعددزوجات را بهانه قرار داده هوسرانی کند . در عین اینکه شانه از زیر بار بسیاری از وظایف خالی می کرد از انجام بعضی تعهدات مالی وانسانی درباره زنان و فرزندان چاره ای نداشت . اما مرد امروز هیچ الزام و اجباری نمی بیند که کو چکترین تعهدی درزمینه هوسرانیهای بی پایان خود بپذیرد:ناچار علیه تعدد زوجات قیام می کند.مرد امروز تحت عنوان سکرتر ،ماشین نویس و صدها عنوان دیگر کام خود را از زن می گیرد و بودجه انرا بصندوق دولت یا شرکت یا موسسه ای که دران کار می کند تحمیل می کند بدون انکه دیناری از جیب خود بپردازد.مرد امروز هرچند صباح یکبار معشوقه خود را عوض می کند بدون اینکه احتیاجی به تشریفات مهر و نفقه و طلاق داشته باشد.
در اخرپیرو این سوال استاد مطهری صحبتهای قبلم را اینگونه اصلاح می کنم .ایا مردانی که با توسل به اسلام و مجاز بودنشان به این امر سخت مبادرت می کنند این سوال را از خود می کنند که: می خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان انها نکنم ،بگیرم یا نگیرم؟ ایا برحسب وظیفه است یا هوس که این کارا می کنم ؟وایاتوان مالی -اخلاقی را دارم که با تحمل این رنج(نه لذت)بتوانم اسیبی به خانواده خودو خانواده جدیدی که تشکیل می دهم نزم؟
سلام خانم ستاره ؛
متاسفانه تعدادی از پستهای بنده که در پاسخ به پستهای تند و تیز شما بوده و تا حدودی در نتیجه گیری های متعصبانه تان تعدیل ایجاد میکرد حذف شده و جالب اینجاست که خود آقای سنگ تراشان هم نمیدونه پست ها چرا و چطوری حذف شدند . در هر حال امیدوارم خدا به همه ی ما آگاهی بده و ما رو از نتیجه گیری های تند و سریع و آفات اون در امان نگه داره و تعصب کورکورانه و بدون آگاهی رو از زندگی ما حذف کنه .
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام خدمت همه شما
میخواستم یک موضوع را اشاره کنم به شما
این که از نظر بعضی از شما که این که ازدواج دوم آقایان لازم نیست اما باید بگویم مسائل جنسی چیزی نیست که به این راحتی ها قابل حل باشد .
من خودم 19 سالمه و دانشجوی ادبیات عربی هستم
باید بگم که در دوران دانشجویی هر کسی دچار ارتباط با جنس مخالفش میشه
من هم برای اینکه دچار گناه نشوم مجبور شدم با یک خانم 39 یاله بیوه صیغه کنم فقط برای مسادل جنسی که خدایی نکرده دچار روابط جنسی نامشروع با خانمی نشوم
اما خانواده ام در این مورد بی اطلاع بودند و من و این خانم فقط در دو روز که خانواده ام رفته بودند به مسافرت توانستیم با هم روابط جنسی داشته باشیم
به نظر شما آیا این کار من درست بوده یا نه
سلام EKAجان
من 17 سالمه و فکر نکنم که سن نظر دادن به این جور سؤالها را داشته باشم. ولی باید بگم که اول با پدر و مادرتان مشورت می کردین خیلی بهتر بود. اما حالا که این کار رو کردین باید بهتون چند نکته بگم:
1.باید نظر اون خانم 39جلب کنین (با پول یا با هر چیز دیگر ) که این مسئله رو به دیگران نگه "چون واسه شما بد می شه.
2.اگه یه روز می خواستین ازدواج کنین باید همسرتان از این مسئله آگاه باشه چون اگه اول زندگی بهش بگین بهتره تا خدای نکرده یه روز خودش بفهمه.
عزیزم راجع به اینکه گفتین ((به نظر شما آیا این کار من درست بوده یا نه )) باید بگم:
این کار شما ازاین جهت درست بود چون 1.شما اون زنو صیغه کردین و این کار گناهی نداره
اگه شما الان برین این مسئله رو به پدرتان بگین خوبه چون شاید پدرتان راضی نباشه که شما این کار رو کرده باشین.
###عزیزم این نظر من بود. بهتره از دیگران هم سؤال کنی###
در پناه حق خدا یار و نگهدارت.
سلام دوستان
شاید تعجب کنید چطوری این پست قدیمی را دوباره زنده کردم...
متاسفانه بعضی اعضاء تشخیص می دهند موضوع خود را خصوصی پیگیری کنند، که به خاطر کثرت اونها ، جوابها کوتاه و ناکامل خواهد بود. البته من به بعضی آنها به خاطر مسائلشون حق می دهم...، یکی از مواردی که افراد خیلی حساس با آن برخورد می کنند و سعی می کنند مخفی بماند همین بحث چند همسری و ....، می باشد. من چند نکته کلی را در این زمینه به خاطر اهمیت آن و سئوالاتی که شده می آورم.
اشتباهات رایج در تعدد زوجات آقایان.
1 - اگر آقایی با خانمش اختلاف دارد، درگیر است، و نمی تواند هماهنگی لازم را با خانواده داشته باشد و به آرامش برسد، چگونه همزمان می خواهد سراغ یک خانم دیگر برود با او ازدواج کند و او را خوشبخت هم بکند...
شاید این آقا بگوید که مشکل از خانم است، و من با فرد دیگری می توانم خوشبخت باشم... اگر چنین فرضی ( که به احتمال زیاد غلط است) را بپذیریم، پس بهتر است قبل از اینکه آتش زندگیتون بخواهد به یک زندگی جدید دیگر بیفتد، تکلیف آن را روشن کنید، بعد به ازدواج دیگری اقدام فرمائید.
معمولا به خاطر عدم کفایت و شیوه حل مسئله و مهارت کافی چنین آقایانی در حالیکه در زندگی خراب شده اول خود غوطه ورند، به یک زندگی دیگری روی می کنند. اینجا علاوه بر به هم ریختن آرامش خود و آن خانمها، موقعیت فرزندان را بسیار خراب می کنند. به نحوی که غالبا فرزندان این افراد مشکلات بیشتری از فرزندان طلاق دارند.
2 - صورت دیگر : متاسفانه اگر خانم دوم( او که می خواهد وارد این زندگی شود)، در شارژ کردن چنین موقعیتی فعالیت کند، با دست خودش زمینه شکست خود را فراهم می کند...، بنده توصیه می کنم هیچ خانمی بدون اینکه تکلیف زن اول آقایی مشخص شود، نباید هیچ گونه ارتباط عاطفی، منطقی یا .... با آقایی برقرار کند، چرا که روی تصمیم گیری او اثر می گذارد( البته این اثر به نفع خانم دوم نیست، بلکه پیشاپیش آتشی را آماده می کند تا اگر او در زندگی وارد شد، دامانگیرش شود)
3 - از همه بدتر که متاسفانه به چشم هم می خورد، وقتی هست که اشتباه یک آقایی که در زندگی خود دست و پا می زند، با اشتباه یک خانمی که او هم ازدواج کرده است و در خانواده خود مشکل دار و در زندگیش دست و پای می زند با هم ترکیب بشوند.
یعنی هم آقا متاهل و هم خانم متاهل هستند ، اما دچار مشکلات با خانواده هایشان ، وخانم به امید اینکه پناه امنی یافته است، بیشتر به ریشه زندگی خود می زند و زمینه طلاق را فراهم می سازد... تا با این آقا ازدواج کند، آنقدر چنین ارتباطی آشفته و در هم هست، که بندرت هیچ کدام از طرفین می توانند از چنین معرکه ای جان سالم به در ببرند.
4 - اما مورد بعد این است که زندگی آقا مشکل حادی ندارد، اما این آقا خارج از ظرفیت همسرش به دنبال ازدواج دیگری هست. درچنین مواردی باید تجزیه و تحلیل بیشتری صورت بگیرد. خود بحث مفصلی دارد. و اینکه انگیزه این آقا چیست، نقش همسرش در این مسئله به چه صورت است؟ این آقا با چه خانمی می خواهد ازدواج کند؟ چه مشکلات جدیدی باید بررسی شود. ( این بند خیلی جای بحث دارد و شاید عمده ترین و مفصل ترین توضیحات را می طلبد تا برای زنان و مردان سوء تفاهم پیش نیاید)
سلام
خيلي چيزها به شرايط و حواشي ارتباط داره هرگز قضاوت را به يك دايره كوچك محدود نسازيد هم مرد مقصر وجود دارد و هم زن مقصر ؛ كمبود آموزشهاي افراد لجاجتها و...
سعي نكينم تصورر خود را تنها بر پايه ديده هاي خود بگذاريم كمي بنگريم و بينديشيم
با سلام
من يك زن هستم و بسيار عاشق همسرم و داراي يك زندگي بسيار عالي اما از نظر من وقتي در يك زندگي مشترك هر دو طرف از لحاظ روحي در فشار هستند و نمي توانند نيازها و تمايلات يكديگر را براورده سازند بدون اينكه هيچ يك مقصر باشند ( به دليل تفاوت هاي روحي ، سلايق متفاوت ، تفاوت فرهنگ ها و يا عدم آگاهي درست از مسائل زندگي كه اين آخري قابل حل است اما به نظر من مواردي كه ناشي از تفاوت ها مي شود حل آن بسيار سخت است ) بهر حال ادامه اين زندگي در صورتي كه هر دو طرف راضي به جدايي باشند اشتباه محض است . گاهي اوقات مسائل را نمي توان حل كرد به خصوص زماني كه يك زن يا يك مرد از طرف مقابل خود دلزده شود مطمئن باشيد ادامه اين زندگي تنها جنبه اجبار به خاطر مسائل شرعي و عرفي و فرهنگي دارد و نه بيشتر .
چرا بايد تعهد نسبت به يك زندگي سرشار از بي مهري ، سردي و ... را بهانه اي براي ازبين بردن يك زندگي سالم بدانيم . من به شخصه خانم هاي بسياري را سراغ دارم كه واقعاً درك درستي از زندگي مشترك ندارند ، و همچنين مردان زيادي كه نمي دانند چطور بايد با يك زن برخورد كنند . يك تنه به قاضي نرويم و خودمان را لحظه اي جاي يك مرد كه كمبود شديد عاطفي دارد و يا يك زن كه كه نياز شديدي به توجه دارد قرار دهيم ، تنها در صورتي مي توان اين زندگي را تحمل كرد و اميد به اينده داشت كه واقعاً عاشق باشيم و خوب مي دانيم كه همه عاشق نيستند مثل من و شوهرم كه تفاوت هاي بسيار چشمگيري با هم داريم اما تحمل اين تفاوت ها در سايه عشقي طولاني و چند ساله از قبل از ازدواج تا كنون برايمان آسان است . پس به نظر من بهترين راه حل اگر واقعاً دو طرف از هم دلزده شده اند جدايي است ،شايد بتوانند بار ديگر نيمه گمشده خود را دقيق تر و عاقلانه تر انتخاب كنند . طلاق و جدايي اسفناك نيست و گاهي بهترين راه حل است براي ارزش نهادن به روح يك انسان كه مي خواهد بدون دغدغه پله هاي كمال را طي كند .
سلام زهره فرهنگ
به تالار همدردی خوش آمدید.
آیا بی مهارتی های زوجین، عدم آگاهی از نگهداری و رشد عشق ، بی توجهی به جنبه های مهم زندگی و ... كه منجر به دلزدگی می شود، صرفا با تعویض همسر حل می شود.
آیا این بی مهارتی ها و عدم آگاهی در زندگی جدید رخ نخواهد داد.
آیا به راحتی زندگی قبلی در دل و روح زوجین پاك می شود. و یك مهر دیگر جایگزین می شود.
و هزاران ایا دیگر....
بله در مواقعی تغییر همسران غیر ممكن است. اما این موارد شاید خیلی اندك باشد.
آنچه هم اكنون طلاق یا طلاق عاطفی یا نارضایتی خوانده می شود اكثرا به خاطر عدم آگاهی و مهارت و روش صحیح اداره زندگی از طرفین زوجین است كه با تغییر نگرش و آموزش می توان نه اینكه زندگی را حفظ كرد بلكه بهبود بخشید و از زیانهای ناشی از جدایی جلوگیری كرد.
و طلاق همیشه آخرین راه حل هست. و حتی آن وقت هم طرفین ناچارباید با پیامدهای این زخم در روانشان كنار بیایند.
این نكته مهم را هم اشاره كنم (چون این موضوع مربوط به تعدد زوجات هست) ،این را بگویم كه در هر حال خسارت طلاق كمتر از اینست كه به خاطر درگیریهای زناشویی ،آقایی درگیر تعدد زوجات شود. چرا كه مشكل اولی نمی شود و با ورود فردی دیگر مسائل بغرنجتر و گاهی غیر قابل حل می شود.
سلام
و اگر بعد از امتحان تمامي راه حل ها و بارها مراجعه به روانشناسان و شركت در جلسات روانشناسي و تذكر اشتباهات هردو طرف به آنها از سوي روانشناسان و باز تكرار همان بازي ، و مدام تكرار اين جمله از سوي يك زن به شوهرش كه من از تو متنفر هستم و اصلاً تو را نمي خواهم و تنها به خاطر آبرو احساس پدر و مادرم تو را تحمل مي كنم و ... بايد باز هم براي خريدن عشق از اين خانم تلاش كرد ، اين مساله را من در خانه يكي از فاميل ها شاهد هستم و با وجودي كه زن هستم تقريباً ، نه كاملاً زن را در اين قضيه مقصر مي دانم . به عينه شاهد هستم كه شوهر اين خانم از نظر فراهم كردن تمامي امكانات و خواسته هاي اين خانم با وجودي كه تنها يك معلم بيش نيست چقدر تلاش مي كند و در برابر تمامي اين ناملايمات و حرفهايي كه اين خانم در برابر خانواده خود به شوهرش مي زند چقدر صبور است و هرگز حاضر نشده چنين جمله اي را براي خانم خود به كار برد . به قول يك روانشناس كه در يكي از اين جلسات كه اتفاقاً اين زن و شوهر هم شركت داشتند مي گفت : عشق و محبت در شكم و روده كسي نيست كه بخواهيم به زور آن را از شكم كسي درآوريم بايد عاشق بود و يا حداقل بايد خودمان بخواهيم كه عاشق باشيم . نه اينكه تنها انتظار داشته باشيم دوستمان داشته باشند .
فقط ارضا نشدن نیازهای مردان باعث میشه این کار رو بکنن ( هر نیازی ممکن هست باشه ولی بیشتر محبت و جنسی)
سلام گل بن
تجربه نشان داده است فرمایش شما در اکثر مواقع صحیح نیست. یا حداقل قید «فقط در عبارت شما » باید حذف شود.
بعضی اوقات هوسرانی مردان دلیل تعدد زوجیت است و گاهی کوتاهی زنان و گاهی نیز عفو وگذشت بیش از اندازه زنان باعث این امر میشود
دزود آقاي هدايت من همه مشكلات شما رو دارم.اما خواستم به عنوان يك مرد نظرم رو خدمت شما عرض كنم. پس توضيحي در مورد زندگي خودم مي دم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط hedayat
من يك مرد 29 ساله - مهندس و مدير تحقيق و توسعه يك شركت نسبتا معتبر هستم. وضع مالي نسبتا خوبي دارم. از بيرون زندگي زيبايي به نظر مي رسه داشته باشم اما باقي ماجرا
3 سال هست ازدواج كردم. از ابتداي اين ازدواج مشكلي به اسم آدم حساب نيومدن رو داشتم. خانوم من برخلاف همسر شما بسيار سرزنده و بشاشه. اما تقريبا حضور من براش فاقد اههميته. من 3 روز بيمارستان بودم به دليل مشكلات كليوي. ايشون يك مرتبه و اون هم روز اول 2-3 ساعت پيش من بود و اين مسئله رو كه از محيط بيمارستان بدش مياد رو بهونه كرد و سر نزد به من. بعد از هر مشكلي من سنگ صبور مي شوم و ايشان كوه غم و غصه. يك مهموني كافيه بريم تا ايشون زمين و زمين رو به هم بكوبه كه "خاك بر سر من با مهندس! ازدواج كردم. فلاني رو ديدي . شوهرش فوق ديپلم بود مبلمان خونشون رو ديدي؟..." من باز هم تحمل مي كنم. عصبي شدم. كنترل خودم رو از دست دادم. با رئيس شركت هر روز مشاجره مي كنم. بعد كه حتي از شدت فشار روحي مثل يك بچه اشك از چشام خارج مي شه خانوم مي فرمايند نمي دونستم با يك زن ازدواج كردم و...
اما تا حالا فكر خيانت به سرم نزده. ازدواج مجدد خيانته. تو اين دوره به خصوص. مقتضياتش طوري نيست كه شما رو تحريك به اين كار كنه. به هر عنوان شما مي خواهيد كاري رو انجام بديد " و من" انصاف در اينه كه از همسرتون جدا شيد حقوق اون روپرداخت كنيد و بدونيد كه اين مسلما حق شماست كه همسرتون رو هر زماني كه خواستيد طلاق بديد. ولي تك همسره بودن وظيفه شماست. براي تربيت بچه شما هم بهتر اينه كه حضور يك زن رو در زندگي شما احساس كنه تا دو زن.
خود من سعي زيادي در بهبود ارتباط داشتم. نتونستم. براي اولين بار موضوع طلاق رو باهاش مطرح كردم. خيلي گريه كرد و منو به بي غيرتي متهم كرد . من جز به جز اون اتفاقاتي كه افتاده بود رو شرح دادم باز هم حق رو به خودش داد. مجبور شدم كه بگم اين قضيه جدي تر از ايني هست كه اون فكر مي كنه وطلاق رو تقريبا هم در ذهن خودم و هم درپيش اون قطعي مي دونم و مطرح كردم.
براي خانوم شما تا حدودي بهتره كه صبر كنيد . بويژه به دو دليل 1- وجود يك فرزند2- خانمتون افسرده است و شايد قصد و منظوري در كارهاش نداره. اون نياز داره كه بهش تو اين شرايط كمك شه. صبر شما رو يك روز مي فهمه و قدر خواهد دونست. مشاورش رو عوض كنيد و صبر داشته باشيد. اگر اتفاقي نيفتاد ترجيح به طلاقه تا ازدواج مجدد تون. من شرايطتون رو درك مي كنم. ولي اين براي آينده شما -همسرتون و فرزندتون بهتره. موفق باشيد.
سلام به همه دوستان :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط هور اسا
به نظر من گاهي نه هوسراني مردان و نه كوتاهي زنان هيچكدام دليل تعدد زوجات نيست بلكه نياز زني ديگر به عنوان يك انسان كه به دلايلي مجرد مانده به داشتن يك همراه عاطفي و يا همراهي براي برآوردن غرايز جنسي و حتي كمي بيشتر نياز به داشتن يك خانواده و ميل به مادر شدن باعث بحث تعدد زوجات ميشه . موضوع را با يك سوال روشن تر طرح ميكنم و دلم ميخواد دوستان بدون تعصب و با كمي تامل به آن پاسخ بدهند .
تا اينجاي بحث همه يه جورايي كلا آقايان و نيازهاي آنان را سرمنشاء تعدد زوجات دانسته اند اما اگر اين واقعيت را بپذيريم كه در يك برهه زماني در جامعه ما توازن و نسبت بين زنان و مردان براي ازدواج به هم خورد ( سالهاي دهه 50 تا اواسط 60 ) و اگر فرض كنيم 100 زن داشتيم به ازاء آن 70 مرد وجود داشته به طور طبيعي از ميان اين 100 زن 30 نفر از آنها امكان انتخاب شدن نداشتند و بالطبع مجرد ماندند . قطعا اين 30 نفر هم مثل آن 70 زن خوش شانس ديگر كه امكان يافتن همسر را پيدا كردند، داراي نيازهاي عاطفي - جنسي - ميل به داشتن خانواده - ميل به داشتن فرزند را دارند .
حالا سوال من اين است:
اين دسته از زنان كه به دلايل ناخواسته مجرد مانده اند بايد با اين نيازهاي طبيعي خود چكار كنند ؟ آيا بايد همه آنها را سركوب كنند ؟ اگر قرار باشد كه اين نيازها را برطرف كنند به كدام سو بروند به سمت جوانان مجرد كم سن و سال و يا به سمت مردان متاهل ؟
منتظر جوابهاي شما عزيزان هستم
این سوال بسیاری است که متاسفانه به دلیل دید احساسی جامعه ما بدون جواب مانده است. یکی از بزرگترین مشکلاتی که افراد در یک جامعه بشری با آن روبروهستند دیدن معضلات و مشکلات از سمت و سوی خودشان و عدم توجه به سایر اجزا آن مشکل است. افراد مشکلاتی را می بینید که برای آنها مشکل است!!! و عملا این حس خودخواهی را به دنبال می کشند.اگر یک مشکل را یک جعبه سیاه بدانیم این جعبه وجوه مختلفی دارد و در درون خود نیزبا نکات فراوانی همراه هست. این نه هرزگی است!! در حالت کلی که یک مرد همسر دوم اختیار کند و نه می توان بر آن اسم بی وفایی او را گذاشت. شاید عمدتا به این صورت باشد ولی شما در هر مورد با توجه به مشخصات آن مورد بحث می کنید. بسیاری از مردان نیاز به تداوم نسل را مهمترین عامل جلو برنده خود در زندگی می دانند. (همان طور که نیاز به در کانون عاطفه قرار گرفتن یک زن) بنابراین راهکاری برای این مردان که به نوعی همسر آنها قابلیت بارداری را ندارد پیدا کرد. یک راهکار ازدواج مجدد با کسب اجازه از همسر اول است. بسیارند زنانی نیز که به دلایلی چون کاهش رغبت پسران به ازدواج(نمی توان این موضوع را انکار کرد) و یا برهم خوردن زن و مرد در سن ازدواج با وجود نیازهایی که به آنها اشاره شد مجبور به سرکوب تمامی نیازها در درون خود می شوند و یا خدای ناکرده به راه مشکل دار می افتند. ازدواج با کسب اجازه از همسر اول یک راهکار برای این موضوع می تواند باشد.
من هم با نظر شما كاملا موافقم . ازدواج دوم با اجازه همسر . ولي بحث مهم دقيقا همينجاست .كمتر از 99% خانمها اين اجازه را صادر ميكنند . اونوقت بايد چكار كرد . يا به عبارتي چكار ميشه كرد كه بشه اجازه خانم اول را گرفت ؟ آيا اصولا اين كار شدني است ؟
از ساير دوستان نيز تمنا دارم در اين بحث شركت كنند . ممنون ميشم . چون اين يك واقعيت تلخ موجود در جامعه كنوني ماست .
منتظر نظراتتون هستم .
سیما جان
این تفکر خودخواهانه باید برای زن براشته بشه. وقتی زنی توانایی محبت کردن-رابطه جنسی داشتن و بارور شدن رو نداره عملا مهمترین توانایی های یک همسر رو نداره. اینکه شما می فرمایید 99% ! بله . ولی در مورد زنی که فاقد مشکل اساسیه. زنی که به طور کلی نمی تونه نیاز جنسی یا محبت همسرش رو تامین کنه باید با خودش روراست باشه. یا طلاق بگیره و یا منصفانه اجازه انتخاب به همسرش بده.
من هم تا حدودي با شما موافقم . بله وقتي زني نميتونه جايگاه درستي از خودش براي همسرش درست كنه به قول شما يا بايد از ايشون جدا بشه و يا حق انتخاب ديگه بهش بده ولي فعلا اين حق داده نميشه . اونوقت چكار بايد كرد ؟؟ به قول شما با اين خودخواهي چگونه بايد برخورد كرد و اونو تعديل نمود ؟
ضمنا من فرض را بر اين ميزارم كه اصلا خانمها مشگلي هم ندارند . همه آن 70 خانمي كه شانس داشتن همسر و خانواده نصيبشان شده همه خانمهاي خوب و همسراني موفق هستند . سوال من اين بود كه با فرض رد هوسراني مردان و همچنين بي عيب و نقص بودن رابطه خانمها با همسرانشان ، حالا تكليف آن 30 خانمي ( مثال ذكر شده ) كه شانس داشتن همسر و بهره مندي از خانواده و فرزند و ساير نيازها ي طبيعي را به دليل ناخواسته و تحت تاثير شرايط اجتماع را نداشتند ، اونا بايد چكار كنند ؟؟
برام جالبه چرا خانمها وارد اين بحث نميشن . خيلي دلم ميخواد نظر همجنسان خودمو در مورد اين معضل بدونم .
همچنان منتظر جوابهاي دوستان هستم .
فكر نميكردم سوالم اينقدر سخت باشه كه كسي نتونه در موردش نظر بده . بعيد ميدونم كسي تا حالا به اين تاپيك سر نزده باشه ولي سكوت دوستان را نميدونم حمل بر چه بايد كرد . حمل بر اينكه واقعا نميتونند وقتي خودشان را جاي آن دسته زنان بي تقصير قرارميدهند ( كه دست روزگار از داشتن حق هرگونه نياز به داشتن همسر و فرزند و خانواده از اونها را گرفته ) تصور كنند كه چه بايد بكنند ؟؟ يا اينكه ترجيح ميدهند به اين معضل بزرگ جامعه ما به ديده بي تفاوتي بنگرند ؟؟ و در نهايت بگويند ما كه اين درد را نداريم پس به ما هم مربوط نيست !!!!!
مسئله ايي كه برام بيشتر جلب توجه كرده اينه كه چطور آنجا كه بحثي باز ميشود كه فردي بعنوان همسر دوم خواسته و يا ميخواهد كه به خواسته هاي طبيعي اش برسد اكثر دوستان خيلي فعال در اين مباحث شركت كردند و سخن از پستي و زشتي اين عمل چه از طرف زن و چه از طرف مرد سر دادند و حتي زن بدبخت را متهم به دهها صفت ناروا از قبيل اغواگر - سوء استفاده كننده و و و .................... كردند ولي هيچكس حاضر نيست در اين بحث به يك سوال ريشه ايي كه شايد علت بسياري از همين بحثهاي مطروحه چند همسري و تعدد زوجات است پاسخ دهند .
اميدوارم علت عدم پاسخگويي بي تفاوتي نسبت به مشگل اين دسته از زنان نبوده باشد .
اما چرا دوستان روانشناس اين سايت به اين بحث نمي پردازند و آنرا بررسي نميكنند ؟؟؟
اينبار منتظر پاسخ مشاورين و روانشناسان عزيز سايت هستم .
در پناه حق باشيد
حمل بر یک دیدگاه احساسی و خودخواهانه کنید. من شرایط شما رو درک می کنم.
با سلام به دوستان محترم... زهره جان و سورنا - آرمان عزيز لطفا همه را به يه چوب نزنيد...
با وجود اينكه من خودم هنوز مجردم و اين مسئله رو درك نكردم اما اين اتفاقيه كه براي يكي از عزيزانم يعني خواهرم افتاده ...
خواهر من هفت سال عاشقانه به شوهرش محبت . عشق . عاطفه داد ... بچشو بزرگ كرد محيط امن واسه اون مهيا كرد هيچوقت صداشو بلند نكرد ... بايد بگم از نظر زيبايي خواهر من كم نداشت و هميشه وسايل خونشو و خودش رو به بهترين نحو مرتب و آرايش ميكرد و بيش از حد به خانواده اش عشق ميورزيد.... حتي براي اثبات عشقش مهريه اش رو دو سال بعد از ازدواج بخشيد........
اما در عوض شوهر خواهر من چه كرد؟؟ ازدواج مجدد پنهاني و طلاق خواهر من به راحتي آب خوردن ...
هميشه در همه جا خوب و بد در كنار هم وجود داره چه در آقايون و چه در خانومها...
شوهر خواهر من حتي بچه رو از خواهرم گرفت و ماهها اجازه نداد اونو ببينه... واقعا بايد به اين مردها هم حق داد؟؟؟
من قصد مرافعه نداشتم ميدونم چيزي شما عزيزان رو ناراحت كرده كه ناراحتيتونو اينجوري بروز دادين اما عزيزان قدري بيطرفانه تر هم ميشه مشكلات را حل كرد....
شیرین گرامی از شما بعید بود در مورد من همچین اظهار نظری کنید. شما دیدگاه من رو می دونستید قبلا... البته من خودم مجرد هستم. ولی حرف من چیز دیری است. من حق رو به مردان برای ازدواج مجدد نمی دم. لااقل به کسی مثل همسر خواهر شما که خواهر شما اصلا هیچ کدوم از دوشرطی که من گفتم رو ندارند. ولی در برخی از موارد امکان این هست که یک زن از لحاظ مسائل جنسی و همین طور فرزند اصلا نتونه همسرش رو ارضا کنه"اصلا" من این رو خودخواهی یک زن می دونم که در این شرایط اجازه ازدواج مجدد رو به همسرش نده. همه چیز مسائل جنسی نیست. ولی برای یک مرد لااقل تحمل زندگی بدون ارتباط جنسی خیلی دشواره"امیدوارم اینو نشونه هرزه بودن مردها ندونید!!!)
مشکلی که سیمای عزیز مطرح کرد در صورتی دامن گیر جامعه میشد که زنان فقط مجاز بودند با مردان بزرگتر از سن خود ازدواج کنند، الان اکثریت زنان دهه 50 ازدواج کردند و الان بیشتر نوبت دختران دهه 60 شده و در این دهه مشکل کمبود مرد وجود نداره! البته اگه به سیاستی که در این باره وجود داره توجه نشه، سیاستی که باعث شده سن ازدواج دختران پایین بیاد و همچنین اعتماد به نفس رو از جامعه زنان بگیره (که تعداد زنان بیشتر از مردان هست).
سیمای عزیز من نمی دونم شما در چه شرایطی هستی، چطور زندگی می کنی، ازدواج کردی یا نه،... اما میخوام بدونم اگه یه روز همسر شما به شما بگه من میخوام زن دوم بگیرم فقط به این علت که 30 تا دختر در جامعه وجود داره که شوهر گیرش نمیاد، و من میخوام این گذشت رو بکنم و دو تا همسر داشته باشم و اگه شد 4 تا که این مشکل زودتر حل بشه شما چه جوابی میدادی؟ واقعا فکر کن؟
یعنی اگه یک زن دوست داشته باشه که تنها فرمانروای قلب همسرش باشه، دوست داشته باشه که فرزندانش خواهر و برادر ناتنی نداشته باشن، دوست داشته باشه همونطور که اون روز و شبش رو برای همسرش به سر میاره همسرش هم چنین کاری رو بکنه خودخواهه و اشتباه کرده؟ شما خودت می تونی تصور کنی که همسرت دست زن دیگه ای رو توی دستاش بگیره یا اصلا اسم زن دیگه ای رو صدا بزنه؟ این که توی چشم زن دیگه ای خیره بشه و ... می دونم اینا زیادی احساساتی هستن اما نمیشه انکارشون کرد، هست. همونطور که برای آقایون صدق می کنه منتها آقایون اسم این احساسشون رو گذاشتن غیرت، اینکه غیرتی میشن اگه زنشون حتی توی ذهنش به مرد دیگه ای فکر کنه...
راستی اگه این قضیه برعکس بشه چی؟ جالبه بدونید که دنیا با کمبود زن مواجه شده، تعداد مردان خیلی بیشتر از زنها شده و مخصوصا در کشورهای آسیای شرقی. اون وقت آقایون می تونستن تصور کنن که همسرانشون به خاطر اینکه مردی بدون زن نمونه و یه وقتی نیازهاش رو دستش بمونه چند تا شوهر داشته باشه؟
سورنای عزیز، شما که میگید اگه زنی نتونه شوهرش رو ارضا کنه، این نتیجه خودخواهیشه که به همسرش اجازه نده همسر دوم اختیار کنه، به نظرتون مردی که نیازهای همسرش رو ارضا نمی کنه چی؟ زنی که به علت ارضا نشدن نیازهاش شکایت میکنه و همه بهش می گن بشین سر زندگیت و زن زندگی باش، و اگه بخواد جدا بشه، آقا با طلاق موافقت نمی کنه یا اگه بعد از هزار کار مختلف موفق به طلاق شد تازه درگیر نگاههای جامعه میشه که با انگشت نشونش می دن که ببین این زنه دنبال هوسش بوده و ...
من صددرصد مخالف ازدواج مجدد هستم حتی اگه این قانون برای خانمها هم آزاد بود، از تمام موارد احساسیش که بگذریم کدوم مردیه که می تونه ادعا کنه عادله؟ عادل یعنی خدا، کدوم انسانی این صفت رو به تمامی و به کمال داره؟
:72:
شاد راهكارتون چيه؟ براي زني كه همسرش رو از اين لحاظ ارضا نمي كنه؟
من براي مردي كه همسرش رو از لحاظ مسائل حياتي !! ( مثل مسائل جنسي و عاطفي) به طور كامل ارضا نمي كنند ونه از لحاظ مسائل مالي اين رو قبول دارم كه بايد همسرش رو طلاق بده يا اجازه ازدواج مجدد. اين انتخاب به عهده مرده.
من براي مردي كه همسرش رو از لحاظ مسائل حياتي زندگي مشترك !! ( مثل مسائل جنسي و عاطفي) به هيچ وجه!! ارضا نمي كنند ونه از لحاظ مسائل مالي اين رو قبول دارم كه بايد همسرش رو طلاق بده يا اجازه ازدواج مجدد. اين انتخاب به عهده مرده.همونطور كه زني كه نمي تونه ارضا كنه همسرش رو يا بايد با بخشيدن مهريش طلاق بگيره يا اجازه ازدواج مجدد بده. دو طرفست.
بهتره همسر این خانم اول از همه سعی خودش رو بکنه تا ایشون رو متوجه اشتباهاتش بکنه و اگه موفق نشد دیگه چاره ای جز جدا شدن نیست. در مورد آقایونی هم که خانمهاشون رو ارضا نمی کنن، درسته بهترین کار همینه که شما میگید. اما مشکل این جاست که در هر دو مورد انتخاب با مرده، من نمیخوام فمنیستی صحبت کنم اما در بعضی از موارد خانمها باید حتما اجازه طلاق رو داشته باشن. (من بیشتر بحثم سر خانمهایی که از طرف همسرانشون ارضا نمیشن هم روحی و هم جنسی)
:72:
من با شما هم عقيده هستم. اما فكر كنم همچين اجازه اي به خانومها داده شده كه در شرايطي كه از برخي از موارد ارضا نمي شن نه تنها طلاق بگيرند كه مهر خود رو نيز بگيرند. نمي خوام باز هم قضيه مهريه رو بيارم وسط اما اين قضيه به قوت خودش پابرجا هست كه در مورد مرد همچين شرايطي لحاظ نشده." اگر اشتباه گفتم تصحيح كنيد"
بله همچین چیزی هست، اما به نظر شما یه خانم چطور میتونه ثابت کنه که از طرف همسرش ارضا نشده؟؟ (مگر در مواردی که همسرشون از لحاظ جسمی دچار نقص باشن اما اگه نقصی نباشه اثبات این امر تقریبا غیر ممکنه)
نمي دونم. به همون شيوه اي كه يك مرد مي تونه. من وارد زندگي مشترك نشدم هنوز.يك مرد چطور مي تونه؟
يك سوال ديگه؟ اين رو شاد گرامي شما قبول داري يا نه؟ من نمي دونم واقعيت داره يا خير
نقل قول:
نوشته اصلی توسط طاهره
آقایون می تونن با ادعای زبانی این کار رو به راحتی انجام بدن اما خانمها نه!
در مورد چیزی که طاهره عزیز مطرح کردن من مخالفم، همونطور که گفتم تنها عادل موجود در جهان هستی خداس، همه ما وقتی میخوایم کاری رو انجام بدیم، باید خودمون رو جای طرف مقابل بگذاریم، مطمئن باشیم که همون احساسی که به ما دست میده به طرف مقابلمون هم دست میده، هیچکس نمیتونه در ابراز علاقه اش عدالت روبرقرار کنه، شاید فکر کنه که همه چیز بروفق مراده و هیچ کم و کسری نذاشته اما حقیقت در وجود همسران اونه نه در دل اون شخص، خانمها هم از این امر مستثنی نیستن، خانمها هم نمی تونن به یک میزان این علاقه رو کنترل کنن و بین دو مرد تقسیمش کنن.
شما هرگز نتوانید میان زنان به عدالت برخورد کنید و هر چند راغب و حریص بر عدل و درستی باشید پس به تمام میل خود یکی را بهره مند آن دیگر را محروم نکنید تا او معلق و بلاتکلیف ماند اگر سازش کنید و پرهیزگار باشید همانا خدا بخشنده و مهربان است. (آیه 129 سوره نساء)
شاد عزيز
ممنونم.
شما قسمت قبلي رو هم خونديد؟
"نمي دونم. به همون شيوه اي كه يك مرد مي تونه. من وارد زندگي مشترك نشدم هنوز.يك مرد چطور مي تونه؟ "
من جوابتون رو دادم، چون حق طلاق با آقایونه خیلی راحت می تونن این کار رو انجام بدن، بعضی مواقع ازشون درخواست شاهد میشه اما در بعضی مواقع هم بدون نیاز به شاهد فقط با شکایت آقا این کار انجام میشه. پسر یکی از دوستان خانوادگی ما به سادگی این کار رو انجام داد.
:72:
شايد به گفته شما بايد در دادن اين حق به خانومها هم بايد تجديد نظر بشه. من با شما هم عقيده ام