-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
حامد جان بشما پیشنهاد می کنم تمام مقالات مربوط به شناخت و عشق و هوس رو در سایت همدردی یکبار دیگه مطالعه کنی
شما باز داری حرف خودت رو میزنی. شما این عشق کور ( چون ریشه در شناخت نداره، چون هنوز با هم صحبت نکردید که از باطن هم اگاه بشید ، چون منطق در نظر گرفته نشده، چون در مورد شخصیت فرد مقابل خیال پردازی میکنی و هزاران دلیل دیگه) را با خطای شناختی خودت، توجیح می کنی...
بیشتر فکر کن
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام دوست عزيز
من راستش گيج شده شايد اينو نبايد مي نوشتم اما ميخوام زود تمومش كنم ازارم نده هم تو مغزم راضي كننده باشه نميدون توجيح كردن يانه شناخت چطور خانوادش ميدونم كيه فرهنگي ايشون هم فرهنگي پدر من شناخت چطور ميشه من1 سال شناختم بعدن اقدام كردم به بهونه هاي مختلف تو دانشگاه جزوه گرفتن حرف كشيدن حرف زدن و... ديدن رفتارشون ديدن ادبشون ديدن محبتشون شما ميگيد شناخت من ميگم شناخت بايد خصوصي باشه تا اتفاق بيوفته خيلي چيزارو ميشه فهميد بدون ....منطق از اين بالاتر من واسه خودم دليل به قول شما تراشيدم
چون وقت امتحاناته نتونستم همه مقاله ها رو بخونم اما مقاله تفاوت عشق و هوسو خودنم بعضي از دلايل واسه من عشق ميشد بعضي ها هوس اما ميودنم به نتيجه نرسيدم ميخواييد مثال بزنم
اما اين مقالتون فكر نكنم تو واقعيت اتفاق بيوفته الان داره ازدواج هاي سنتي از بين ميره درسته يا نه قبول داريد
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
حامد جان ابتدای حرفات برام گنگ بود ! مرد مومن یکم خونسرد باش...
شناخت هم اصول داره که باید انها را یاد بگیری
شناخت باید بصورت شخصی باشه ولی نه بصورت دوستی های پنهان از چشم پدر و مادر ها
برخورد های رسمی معیاری مناسبی برای شناخت و ازدواج نیست
باید مجموع ای از رفتار ها رو در نظر گرفت
ان هم در موقعیت های مختلف
موقعیت های سخت و سهل
باید خطاهای شناختی رو هم مد نظر قرار داد
در کار جوونها 3 واحد منطق باشه 6 واحد هم هوس و احساس وجود داره
بهترین نوع ازدواج ترکیبی از ازدواج سنتی( بخش نظارت خانواده) و ازدواج مدرن( بخش شناخت و اگاهی شخصیتی ، جنسی و...) هست
شناخت بخش مهمی از ازدواج هست ولی بخش های مهم دیگری مثل مسائل مالی ، تناسب فرهنگی ، تناسب روحی و تناسب جنسی و... وجود داره
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
دوستم عزيزم چكار كنم راحلم چيه اينو بگو من هر چه توضيح بدم شما منطقي تر رفتار ميكنيد اما بخدا بخدا هوس نيست هوس باشه يه بار از روي شهوت نشده نگاهشون كنم نشده چيزه ديگه خيلي رك حرفمو زدم ببخشيد مجبور شدم
مسائل مالی، تناسب فرهنگی اينارو داريم به هم ميخوريم هم خانوادمون هم خودمون اما
تناسب روحی و تناسب جنسی و... اينارو نميدونم 50درصدش كه حله به قول شما
نميخوام تكراري باشه اما قصد من جوري ازدواج تركيبي بود دوستم نبود
همه جوانبو گفتيد من سبك سنگين كردم بجز موقعیت های سخت و سهل
نميدونم راحلو بگو من دارم ميميرم بسمه لعنت بر عشق
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
حامد عزیز هوس فقط شهوت نیست ... وقتی هوس وارد بازی میشه ، انسان اون دید منطقی رو نمی تونه قبول کنه
هوس جوانانی رو دیده ای که عاشق موتور سیکلت هستند؟ این هوس ، کودک درونشون هست که بزرگ نشده! ان STAGE خاص سنی رو رد نکرده! نمی تونن دلایل منطقی رو درک کنند که بیشتر تصادفات بر اثر این وسیله نقلیه هست...
خودشان میدانند که ریسک هست ولی با این وجود دست از موتور سواری بر نمیدارند ( البته منظور بنده بخش غیر اصولی رانندگی هست که اکثریت اینطور هستن)
این بخش هوس ، ریشه در سایر بخش های نفس ادمی داره
شاید بیشتر غریزه...
تناسب فرهنگی ابعاد مختلفی داره که بخش عمدش تنها در صورت صحبت مستقیم مشخص میشه.
من خیالت رو راحت می کنم شما حتی 25% او را نشناخته ای ... شما عاشق ان 25% ظاهری او شده ای
75% مانده دوست من...
عشق واقعی زیباترین پدیده هستی هست دوست من
فکر کنم برای سومین یا چهارمین بار میگم. اول درستو بخون، سربازیتو حل کن، شغل پیدا کن و بعد منطقی فکر کن! انتخاب کن و انتخاب شو. سپس عاشقانه زندگی کن
راه حل شما ،دیدن عواقب هست . اگاهی هست
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام اره درسته اما بهتر نبود بجاي هوس غريزه رو بكار مي بردي بهتر نبود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما در درونم چيزي پيدا نميكنم واسه اينكه از اين عاشقي تودرونم يا بقول شما كودك درونم منو ارضاء كنه اخه چيزي كه واسه ادم غم باشه چرا پيش بره - موتور سوار از سرعت لذت ميبره اما من از چه چيزي خوششم مياد اخه ميگم ميگم غم درد چيزي نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
بحثم تو اينجا ست دوستم الان من 25 درصد به قول شما شناخت دارم اما تو سنتي يه چند تا مورد ميتونه واسه ازدواج اقدام كرد فوقش در 5 خونه رو ميتونه زد يا نه تو 5 -10 دقيقه اصلا بيايد 2-3 روز چه شناختي حاصل ميشه چه كسي حاضر ميشه اين فرصتو در اختيارت بگذارند اين تفكرات خيلي خوبه اما زماني كه بسترش اماده باشه درسته فكر اين عقايد يه عقايد كتابيه تو واقعيت فكر كنم امكان نداره بجز خانوادههايي تك و توك فكر خود شما هم اين فرصتو نداريد نميدونم
ميترسم ميترسم ميترسم ميترسم فردا پشيموني داشته باشه پشيموني پشيموني
بخدا عواقبو ميبينم اما واسه دوستي نميخوام يه راه ارتباط بود دست ور ميداشتم دو سه سال ديگه اقدام ميكردم:72:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
متاسفانه تو داری خودت رو قانع می کنی که عشقت پاک و حقیقی هست...
عشق زمانی پاک می شود که تو معشوق رو بخاطر خودت نخوای
زمانی معشوق رو برای خودت میخوای که بدون داشتن شرایط حتی به فکر رسیدن به او باشی
الان شرایطت مساعد نیست . اگر واقعا می خوای یک عشق حقیقی رو تجربه کنی باید ابتدا شرایط رو مهیا کنی
در مدل سنتی که الان دوستان در همین سایت هم پیشنهاد می کنند خانواده شما با خانواده دختر قرار میزارند مثلا 20 جلسه 3 ساعته رو تحت نظارت خانواده با هم صحبت کنید
وقتی که شما دور از نظارت خانواده طرح دوستی عاشقانه میریزی
1- بسیاری از مسائل رو در نظر نخواهی گرفت . حتی اگر فرد بسیار منطقی باشی ممکن هست باز هم بعضی از مسائل را که پدر و مادر شما در دختر مورد نظر ببینند شما نبینید ( تجربه زندگی مشترک را نداری و این یک مسئله بدیهی هست)
2- ممکن هست دچار احساسات بشید و در ادامه دچار گناه
3-ممکن هست بعد چند سال دوستی نظر یکی از شما تغییر پیدا کنه و به طرف مقابل اسیب روحی شدید وارد بشه
و...
شما فکر نکن ایشان باید بخاطر شما دو سال صبر کنند! هیچ تضمینی برای ثبات فکری شما نیست دوست عزیز.
خودت رو بزار جای او. ایشان چرا باید به شما اعتماد کند؟ دختر هایی بودند که بخاطر پسر حتی 5 الی 6 سال صبر کردند ولی پسر قصه ما بعد ها فیلش یاد هندوستان کرده... در حالیکه ابتدا بسیار عاشق هم بودند( البته در ظن خودشان عاشق بودند! )
البته در نمونه هایی هم دختران پسر را رها کرده اند ...
خودت رو از فکر ازدواج بیار بیرون دوست من. اول شرایط رو مهیا کن بعد
موفق و موید باشی:72:
ببین حامد جان هیچ وقت مدل غربی در کشور ما به انصورت جواب نمیده
دلیل هم داره
1- دید جامعه به دختر در جامعه ما با فرهنگ انها فرق می کنه
2- سربازی در جامعه غربی وجود نداره
3- بیشتر جوانان از سن 19-20 سالگی در صدد استقلال مالی هستن و زندگی جدا گانه ای دارند
4- بسیاری از مسائل روحی و روانی مثل عشق حقیقی برایشان مهم نیست . شاید بخاطر تفکرات مادی گرایانه شان هست...
5- پدر و مادر انها زیاد در مسائل ازدواج فرزندشان دخیل نیستند که البته چندان هم موافق این کارشان نیستم...
حالا ما ایرانی های مسلمان چه وجه تشابهی با انها داریم که میخواهیم روش انها را بر گزینیم؟
مدل انتظار هم که مسئله بی منطقی هست! انتظار بدون تضمین؟! چی کسی این موضوع را قبول می کنه؟ چرا دختر باید صبر کنه؟
باید تمام هنجار های جامعه رو در نظر بگیری وگرنه اسیب می بینی
آیا تو نیمه گمشده من هستی؟
این لینک هم برای باز شدن دیدت کمک خواهد کرد
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام دوستم واسه اينها كه فرمودي يكي يكي جواب دارم اصلا مصداق شما عشق منو ايشون اينطوري نيست و نخواهد شد اما چون فرمودي توجيحه از مطالب اضافي پرهيز ميكنم اگه خواستيد دليلامو ذكر ميكنم من واسه بدست اوردن ايشون از هرچيزم گذشتم حالا هم ببينم ايشون كسي رو دوست داره عشقش هم ايشونو دوست داره واقعا از عشقم هم ميگذره چون ميخوام خوشبخت شه خوشيختيش واسم از هر چيز مهمتره
من نميخوام ايشون واسه من دو سال انتظار بكشند ميتونند تو اين فاصله هر تصميمي بگيرند اما ميدونيد چيه من ميخوام ايشونم به قول شما جز كيساي من باشه شايد بگيد اين همه دم از فدا شدن زدي كو فدا شدن ايشونو ناراحت ميكني اره ميدونم اما دارم خودم ذره ذره اب ميشم 4 سال انتظار بس نيست چقدر سختي چقدر اخه من گذشتن از خودمو تو اين 4 سال به اثبات رسوندم ايشونم حالا ميدونه من دوسشون دارم من ميگم بهتر از اين كه ايشونم معضب بشند با ديد و نگاههاي من و من معضب نشم با انتظار الكي يه باره تموشش كنيم يا اينوري بشه يا انووري مرگ يكبار شيون يكبار
نتونستم تاپكي كه گذاشتيد همشو بخونم دارم ميخونم شايد تو جواب بدي بهتر بتونيم در اين مورد بحث كنيم
بازم تشكر از راهنمايهات بازم مرسي از مشاورات ممنون سپاس گذار:310:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
حامد جان ، درکت می کنم برادر خوبم
ولی باور کن، بعضی موقع های عشق و شهوت انچنان با هم ترکیب می شند که نمی تونی از هم تشخصیشون بدی... شهوت فقط انجور که تو فکر می کنی نیست. شهوت بصورت نیاز عاطفی هم ظاهر میشه . شهوت همان غریزه هست که وقتی کمبود محبت داری خودش رو جلوه میده و مانع فکر و منطق می شه
به این موضوع دقت کن
گاهی مواقع شما فکر می کنی این کار هایی که می کنی نشان از عشق حقیقی هست...
اخه برادر من وقتی شما هنوز در مورد زندگی مشترک ( تحت نظارت خانواده با هم صحبت نکردید) چطور می توانی اینچنین بگویی عاشقش شدم؟
دوست عزیز می گویی من انقدر عاشقش هستم که برایش ارزوی خوشبختی می کنم، زندگیم را میدهم و.... من اسم این رفتار شما رو عشق نمیزارم . من اسم این رفتار شما را سادگی میگذارم...
گاهی مواقع شما دارید رل یک عاشق رو بازی می کنید. همانهایی که در شعر و کتاب و تلویزیون خوانده اید و دیده ای
من از شما یک سوال دارم. شما به چه ملاکی می گویی عاشقش شدی؟
برای من از خصوصیات کلی صحبت نکن
برایم بگو چند جلسه تحت نظارت خانواده در مورد اخلاقش از او سوال پرسیدی؟
برایم بگو چند جلسه در مورد اهدافش از او پرسیدی؟
برایم بگو چند بار مادر و پدرش را دیدی و با انها در مورد مسائل مختلف صحبت کردی؟
برایم بگو ایا با او در مورد عقاید مذهبی و اعتقادیش سوال کردی؟
برایم بگو ایا می توانی زندگیت را تامین کنی؟
برایم بگو ایا او را امتحان کرده ای ؟
....
دوست عزیزم میگی برای رسیدن به ایشون از همه چیز گذشتم! اشتباه کردی! اشتباه کردی! کار درستی نکردی دوست من... بخاطر کدام ویژگیش که در بالا نوشتم از او گذشتی؟ برای من از خم ابرو یارت نگو دوست من! برای من از نجابتش نگو... اینها دلایل مهمی هستن ولی همه چیز نیستند
بکل ایشان رو فراموش کن!
خودت رو بیشتر از این در زندگی نابود نکن
خواهش می کنم یکبار هم که شده روی حرفهای من فکر کن
این عشق کاذب چشم و گوش تو را بسته دوست من
حامد جان باور کن من درکت می کنم . میدانم چه حسی هست... می فهمم ولی این را هم از من بشنو چند مدت دیگه میفهمی چه اشتباه بزرگی کرده ای ... میفهمی زندگیت را صرف چه چیزی هدر داده ای و پشیمانی بعدی سودی ندارد
در مقابل حرفهی من موضع نگیر . من این حرفا رو میزنم تا بهش فکر کنی
در نماز هات از خدا بخواه تا نیمه گمشدت رو در راه زندگیت بیاره ... وقتی که شرایط طندگیت مهیا بود
خودت رو از این مشکل رها کن
فرض کن ایشان ازدواج کرده و همه چی تموم شده
گره خوردن نگاه و اینجور موارد نشان دهنده چیز خاصی نیست
نباید با نگاه ها فکر کنی عاشق شدی. عشق حقیقی از نگاه نمیاد بلکه از شخصیت افراد میاد. شخصیتی که باید با صحبت مستقیم و تحت نظر خانواده پیداش کنی
من حرف دیگه ای ندارم
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام دوستم عزيزم يه حرفايي ميزنم لطفا ناراحت نشو همه حرفارو زدي تير اخرتو زدي به اين فكر نكردي اخه من چي اخه منننننننننننننننننننننننن نننننننننننن
يه سوال دارم ازت چند سالته ببخش جنسيت چيه واسه اگاهي ميكم نه چيز ديگه گفتي دانشجويي اره تجربه چنداني نداري اين همه حرفو از كجاميگي ببخش ناراحت نشو تو در حق من خوبي ميكني واسه روشن شدن ميگم وسلام از يه سري مقالات اين حرفا در مياد يا ....؟؟؟؟
در جوابت بخدا دركم نميكني من ميخوام تموش كنم شما ميگيد فراموشي فراموشي فكر داره عذاب داره سختي داره من 6 ترم معدلم كوفت شد بس نيست بسه ديگه ميخوام درس خون باشم ميخوام واسه ارشدم تلاش كنم ميخوام.... گور پدر همه نه دختر نه دوست نه دشمن هيچ كدومو نخواستم زندگي با تلخي است خوشي ندارم ميگفتم لعنت بر عشق حالا ميگم لعنت بر زندگي
گلم تاج سرم دوستم اخه فرصت دادن من خانواده رو درگير ميكردم من اهل دوستي نيستم من به يه چيزايي اعتقاد دارم بچه بسيجي نه نيستم اما اعتقاد دارم شايد يكي منو بيرون ببينه بگه هفت خط روزگاره اما جز سادگي هيچ چيز ازم نميبيند
هر چيز باشه سادگي باشه دوست داشتن باشه عاشقي باشه اما من دوسشون دارم چكار كنم
من بجز فيلم ترسناك فيلمي نگاه نميكنم ارزش نگاه كردن نداره فيلم هندي همش دروغ نه ارزش نداره نميتونم هم رل بازي كنم زود رلم شناخته ميشم شايد بگي باز دليل اورد دليلاي بي منطق اما دوسش دارم بخدا دوسش دارم بخدا چكار كنم دوسش دارم با همه احترام به شما و عقايد شما
خانواده رو گفتم اجازه ندادند اجازه بدند 20-30اصلا هزار جلسه هر وقت راضي شدم راضي شدند
دو مورد بعديت هيچ
سوال نكردم اما عقايد مذهبي شو ميدونم چيه واسم همين انتخاب كردم يكي از اصول يا معيار هاي من بود
صدر صد مگه ممكنه تامين نكنه واسه بچه هام مادري ميشه نمونه واسه خودم همسري ميشه يك يك واسه خانواده نظم ميده يك واسه مديريت رفتاري داره تك تك حالا ميگي با اين همه خوصيت خوب باز ازش بگذرم اخه چطور
اره بابا امتحان چند بار اصولي اصولي تو موقعيتش قرار دادم چند نفر فرستادم و...
چطور فراموشش كنم نميشه ميگي دركم ميكني اما نميكني شايد سادگي باشه شايد اصلا عشق نباشه اما دوسش دارم دوسش دارم 2 روز نديدمش دلم واسش يه ذره شده اندازه سر سوزن حتي دوسم نداشته باشه با تمام وجود دوسش دارم دوسش دارم شايد بگي اين همه حرف زديم باز سر كوچه اوله اما بخدا بخدا بخدا نميتونم يكمي دركم كن.........
من ازت ممنونم اما نوشته بودم تا اينجا تا فرمودي موضع نگيرم واسم مشاور خوبي هستي اما از احساس من بي خبري
نيمه گمشده! من كجا دوباره دوست داشتن كجا غلط ميكنم وابسته كسي نميشم اين يه بار واسه هفت پشتم بسه
همه چيزو گفتي زمينو به اسمون رسوندي اما بابا خيلي ازت انتظار داشتم زدي زير همه چيز اخه من دوسش دارم دوسش دارم بازم بگو دوست داشتن نيست دوست داشتن چطوريه تعريف كن؟ من هيچ چيز ندارم عشق كه دارم زندگي بي عشق چه لذتي داره بابا واسه زندگيم هدفه هدفو از بين ببرم چطور ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ازت عذر ميخوام شايد بگي من راهنمايش ميكنم اينم مياد نه بخدا ....چي بگم دوسش دارم دوسش دارم
واسه فراموشي دليل ميخواد من ندارم اينا گفتي ندارم روزي تامين ميشه منتظر اون روز ميشه موند يا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamedrashidi20
سلام دوستم عزيزم يه حرفايي ميزنم لطفا ناراحت نشو همه حرفارو زدي تير اخرتو زدي به اين فكر نكردي اخه من چي اخه منننننننننننننننننننننننن نننننننننننن
يه سوال دارم ازت چند سالته ببخش جنسيت چيه واسه اگاهي ميكم نه چيز ديگه گفتي دانشجويي اره تجربه چنداني نداري اين همه حرفو از كجاميگي ببخش ناراحت نشو تو در حق من خوبي ميكني واسه روشن شدن ميگم وسلام از يه سري مقالات اين حرفا در مياد يا ....؟؟؟؟
دوست خوبم اسمم مشخص هست . اسم ترکی هست و شاید شما متوجه نباشی . پسر هستم و همسن خودت
این حرفایی که میزنم مطمئن باشه اگر همه اش درست نباید اکثرش درست هست و از تجربه و خواندن کتب مختلف حاصل شده
حرف من را قبول نداری؟ از تاپیک های سایر دوستان که کارشناسان حضور دارند کمک بگیر
حرف انها را هم قبول نداری؟ به یک روانشناس خانواده مراجعه کن.
حرف او را هم قبول نداری؟ خودت بنشین و وقت بزار و کتاب بخون
این وسط یک چیز مهم هست باید امادگی پذیرش فکر مخالف فکر خودت را داشته باشی
من الان بگویم در طول زندگی دقیقا بالای 700 تا کتاب خواندم ! ( واقعا هم بیشتر از اینها کتاب خوندم)
ایا راضی میشی؟:300:
نقل قول:
در جوابت بخدا دركم نميكني من ميخوام تموش كنم شما ميگيد فراموشي فراموشي فكر داره عذاب داره سختي داره من 6 ترم معدلم كوفت شد بس نيست بسه ديگه ميخوام درس خون باشم ميخوام واسه ارشدم تلاش كنم ميخوام.... گور پدر همه نه دختر نه دوست نه دشمن هيچ كدومو نخواستم زندگي با تلخي است خوشي ندارم ميگفتم لعنت بر عشق حالا ميگم لعنت بر زندگي
گلم تاج سرم دوستم اخه فرصت دادن من خانواده رو درگير ميكردم من اهل دوستي نيستم من به يه چيزايي اعتقاد دارم بچه بسيجي نه نيستم اما اعتقاد دارم شايد يكي منو بيرون ببينه بگه هفت خط روزگاره اما جز سادگي هيچ چيز ازم نميبيند
هر چيز باشه سادگي باشه دوست داشتن باشه عاشقي باشه اما من دوسشون دارم چكار كنم
من بجز فيلم ترسناك فيلمي نگاه نميكنم ارزش نگاه كردن نداره فيلم هندي همش دروغ نه ارزش نداره نميتونم هم رل بازي كنم زود رلم شناخته ميشم شايد بگي باز دليل اورد دليلاي بي منطق اما دوسش دارم بخدا دوسش دارم بخدا چكار كنم دوسش دارم با همه احترام به شما و عقايد شما
برادر من
من دید منطقیم به موضوع رو میگم
شرایط ازدواج رو داری؟ خودت میگی نه
تکلیف از این مشخص تر؟ ماندن تو در این اوضاع مشکلی رو حل می کنه؟
راه دومت این هست تحت حمایت خانواده ازدواج کنی. من این راهو توصیه نمی کنم.
ایا بغیر از این راهها راه دیگری سراغ داری؟
انتخاب کن! خودت میگی این همه در زندگی عقب افتادگی
دلیلش در عدم تصمیم گیریت هست. دلیلش این هست که اصیر احساسات هستی . احساساتت دارن تو رو به هر کجایی خواستن می کشوننت... یکم محکم باش . این جور احساسات برات چه چیزی رو ارمغان میاره؟
یکبار مثل مرد تصمیم بگیر بهش عمل کن
نقل قول:
خانواده رو گفتم اجازه ندادند اجازه بدند 20-30اصلا هزار جلسه هر وقت راضي شدم راضي شدند
دو مورد بعديت هيچ
به خانوادت گفتی اجازه ندادند! خب مشخصه چون پدر و مادرت می دونن شرایطش رو نداری
برادر خوبم هر کاری بوقتش باعث سعادت ادم میشه.هر کاری با برنامه باشه باعث موفقیت و لذت از زندگی ادم میشه
نقل قول:
سوال نكردم اما عقايد مذهبي شو ميدونم چيه واسم همين انتخاب كردم يكي از اصول يا معيار هاي من بود
صدر صد مگه ممكنه تامين نكنه واسه بچه هام مادري ميشه نمونه واسه خودم همسري ميشه يك يك واسه خانواده نظم ميده يك واسه مديريت رفتاري داره تك تك حالا ميگي با اين همه خوصيت خوب باز ازش بگذرم اخه چطور
اره بابا امتحان چند بار اصولي اصولي تو موقعيتش قرار دادم چند نفر فرستادم و...
چطور فراموشش كنم نميشه ميگي دركم ميكني اما نميكني شايد سادگي باشه شايد اصلا عشق نباشه اما دوسش دارم دوسش دارم 2 روز نديدمش دلم واسش يه ذره شده اندازه سر سوزن حتي دوسم نداشته باشه با تمام وجود دوسش دارم دوسش دارم شايد بگي اين همه حرف زديم باز سر كوچه اوله اما بخدا بخدا بخدا نميتونم يكمي دركم كن.........
حامد جان اول شرایط ازدواجت رو بررسی کن ، بعد اگر شرایطش رو داشتی در این جور موارد با هم بحث می کنم. این طور بهتر نیست؟
راستش من متوجه شدم یکی از مسائلی که وجود داره عدم تواناییت در تصمیم گیری هست...
مهارت تصمیم گیری
چگونه بر تعارض هایمان فائق آئیم
نقل قول:
من ازت ممنونم اما نوشته بودم تا اينجا تا فرمودي موضع نگيرم واسم مشاور خوبي هستي اما از احساس من بي خبري
نيمه گمشده! من كجا دوباره دوست داشتن كجا غلط ميكنم وابسته كسي نميشم اين يه بار واسه هفت پشتم بسه
حامد عزیز در میان صحبت هات چشمم به کلمه وابستگیت افتاد... وابسته نباش دل بسته باش
عشق از چه نوع است؟ دلبستگی؟ یا وابستگی؟
نقل قول:
همه چيزو گفتي زمينو به اسمون رسوندي اما بابا خيلي ازت انتظار داشتم زدي زير همه چيز اخه من دوسش دارم دوسش دارم بازم بگو دوست داشتن نيست دوست داشتن چطوريه تعريف كن؟ من هيچ چيز ندارم عشق كه دارم زندگي بي عشق چه لذتي داره بابا واسه زندگيم هدفه هدفو از بين ببرم چطور ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باز هم خواهم گفت . تو اولین کسی نیستی که این طور فکر می کنی و اخرین نفر هم نخواهی بود.
حضرت علی می فرماید: تجارب زیادند ولی کیست که تجربه بگیرد...:305:
نقل قول:
ازت عذر ميخوام شايد بگي من راهنمايش ميكنم اينم مياد نه بخدا ....چي بگم دوسش دارم دوسش دارم
واسه فراموشي دليل ميخواد من ندارم اينا گفتي ندارم روزي تامين ميشه منتظر اون روز ميشه موند يا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلایل زیادند ولی تو باید ببینینشون...
:72:
--------------------
این ها را بخوان حامد عزیز:
تمییز و تشخیص بین عشق و وابستگی( نیاز از روی لذت و هوس)
ما باید فاصله دوست داشتن (عشق داشتن) را با احساس نیاز درک کنیم.
شما ممکن است به ، اکسیژن، غذا، مسکن و ماشین نیاز داشته باشید. و بدون آنها نتوانید زندگی کنید و همیشه به آنها فکر کنید ولی این معنای عشق نیست.
این معنای نیاز است. تفاوت عشق با نیاز در همین نکته ظریف خلاصه می شود. که در عشق واژه و مفهوم " من " حذف می شود. و همه چیز " او " می شود. پس جملات زیر نشانه نیاز و وابستگی هست نه عشق:
"من" ، بی تو نمی توانم زندگی کنم
" من" ، به تو محتاجم
اگر بری " من " می میرم.
همه چیز " من " تویی
توی دنیا فقط "من" تو را دارم
"من" بی تو غمگینم
"من" برایت اشک می ریزم
"من" می خوامت
"من" دوستت دارم
ای کاش به فکر "من " بودی
و هزاران جمله از این دست.
هوش هیجانی توانایی کنترل احساس و مدیریت احساسات خود و دیگران می باشد. مخصوصا هنگام تصمیم گیری های مهمی چون قضیه خطیر ازدواج.
پس آنچه که بیشتر وقتها نقاب عشق به خود می گیرد، یک نیاز ، وابستگی و هیجانی است که بدون در نظر گرفتن واقعیات به صورت یک جهش عاطفی ، تصمیم سازی و تصمیم گیری را دچار مشکل می کند . ولی تبعات آن تصمیمات ، مشکلات عمده ای را در زندگی فرد و اطرافیانش ایجاد می کند.
:82:
شرایط ازدواج
يكم: ازدواج مانند هر فعالیت دیگر به 2 شرط عمده نیاز دارد.
اول محتوا ، یعنی شرایط مناسب
دوم پیدا کردن فردی مناسب با محتوا و شرایط خود.
این نکته بسیار مهم است که اغلب افراد فقط دنبال شرط دوم هستند یعنی ، پیدا کردن فردی ایده آل .
شما باید انرژی خود را ابتدا روی غنی سازی خود بگذارید.( بند اول) مثلا
1 – ارتقاء سطح دانش خود
2 – ارتقاء مهارتهای زندگی
3 – ارتقاء مهارتهای عاطفی و احساسی
4 – پرورش و رشد فعالیتهای متفاوت خود
5 – انرژی گذاشتن روی معنای زندگی شخصی و پرورش و رشد شخصیت خود
6 – کاهش اضطراب، تنهایی، سستی، پرخاشگری ، زودرنجی و ناامیدی( در صورتیکه اینها در شما هست)
دوم : باید زمینه شرط دوم را فراهم آورید یعنی یافتن فردی متناسب با خود مثلا:
1 – اگر فرد درونگرایی هستید و در خانه نشسته اید، دسترسی خود را به افراد مناسب کاهش می دهید ، لازم است که تعامل خود را با اجتماع افزایش دهید، مثلا
- صله رحم ، رفت و آمد به خانه فامیل، دوستان، همسایگان
- عضو انجمن ها ، گروهها و ... شدن
- ثبت نام در کلاسهای مورد علاقه ، باشگاه ، ...
- انجام فعالیت های ورزشی، استخر و ...
- رفتن به مراسم های دوستان، فامیل و .... مثل عزا، عروسی، مهمانی، جشن تولد و ...
2 – گسترش مهارتهای ارتباطی مثلا
مهارتهای همدلی
مهارتهای گوش دادن
مهارتهای هم حسی
پذیرش غیر مشروط
و انجام مساعدتهای اجتماعی
- اگر شما حال سلام و علیک با دوستان و فامیل نداری و سرگرمی های خودت را مثل موسیقی ، کامپیوتر، کتاب و ... منحصر به اتاق خوابت کرده ای، نمی توانی فرد مناسب خود را پیدا کنی.
نکته مهم اینست که نیاز نیست شما مستقیما فرد مناسب خود را بیابید، وقتی ارتباطات گسترده ای که توضیح دادم فراهم کردی و دارای آن محتوای غنی که در بند 1 قید شد، می باشید، زودتر می توانید در معرض فرد مورد مناسب خود قرار بگیرید.
3 – ازدواج به عنوان قسمتی از راه و سفر ماست نه به عنوان مقصد زندگی،
لذا شما نباید مستقیما ازدواج را هدف بگیرید تا ارزش آن بیشتر از آنچه هست به نظر برسد. قبلا دختران را بی ارزش می شمردند و برای اینکه با ارزش شود باید زودتر نام آقایی در صفحه شناسنامه او قید شود، لذا گاهی دختر 8 یا 9 ساله را شوهر می دادند. یعنی ازدواج کردن مهمتر از این بود که با چه کسی ازدواج کند. توصیه می کنم. شما برای پرورش شخصیت خود بند 1 و 2 را مورد توجه قرار دهید، و در اين مسير ارزش خودتون به خودتون وابسته است و اگر كسي مناسب را يافتيد مي توانيد با او ازدواج كنيد.
4 – به هر حال ازدواج همه مثل ساير كارها بايد به صورت فعال و اكتيو پيگيري شود.
اگر شما انتظار داشته باشيد به صورت منفعل روي تخت خود دراز بكشيد، و منتظر باشيد خواستگاري با علم غيب از وجود شما آگاه شود و در بزند و شما را بيابد، در اشتباه هستيد. شما بايد توصيه هاي بالا را در جهت پيگيري فعال در خصوص ازدواجتان در دستور كار خود قرار دهيد.
5 – اگر طالب زندگي موفقي هستيم بايد فرايند منطقي و دقيقي را طي كنيم و تصور نكنيم به راحتي و رايگان خود را در دسترس هر كسي كه ادعاي عشق و محبت مي كند، به زندگي ايده آل خود خواهيم رسيد. راه مناسب همان است كه در سطور بالا توضيح دادم.
مشاور نتونست مشکلم رو حل کنه ،پس چرا خدا زندگیم را درست نمی کنه؟
1 -**دوست عزيز، اگر انساني توانايي کنترل و تصميم گيري را از خود سلب کند، يعني حق انتخاب را براي خود به رسميت نشناسد و مسئوليت کار خودش را قبول نکند، خود خدا هم برايش کاري نمي تواند بکند چه برسد به مشاور، خدا سرنوشت هيچ کس را تغيير نمي دهد مگر اينکه خودش تغييري ايجاد کند. مهمترين موضوعي که بايد به آن توجه نمائيد اينست که همانطور که مي توان شتر را بالاي پشت بام برد، به مراتب آسانتر است که شتر را پائين آورد.
2 –** انسان وقتي که صرفا طبق تمايلات وخواسته هايش عمل مي کند و از روي احساس و بدون جوانب مسئله اي لذت را هدف قرار مي دهد، به مرور عواقب آن گريبانگيرش مي شود. و تنها راهش اينست که بتوانيد با هوش هيجاني احساس خود را شناخته ، کنترل و اداره نمائيد.
3 –** شما بايد در يک روند منطقي ، منظم و به تدريج عرض چندماه با بهره جستن از راهنمایی ها مشکل خود را برطرف سازید. و اگر نمي خواهيد چنين کاري بکنيد يا تصور مي کنيد در توانتان نيست، به لحاظ حاد شدن مشکلتون نياز است که حضوري به يک مشاور خانواده مراجعه نمايئد و تحت نظر ايشون تکاليف ريز و دقيقي که به شما مي دهد ، انجام دهيد.
4 –** خود را خيلي ضعيف فرض نکنيد. شما که مي توانيد فرايندي تخريب زا را شروع کنيد، مطمئن باشيد که هر وقت اراده کنيد، مي توانيد مسائل خود را بازسازي کنيد. و البته هميشه بازسازي هزينه دارد. اما نا اميد نبايد باشيد. هزينه آنهم مقداري تنش و مشکلاتي هست که بايد تحمل کنيد، به جاي اينکه انکار کنيد، يا فرار کنيد يا تحت تاثير آن صرفا به اقدامات هيجاني دست بزنيد. شما نياز به عملکرد دقيق داريد.
لذا شک نکنيد که بايد به مرور در رفتارتان تجديد نظر کنيد . ( نه فقط رفتار فيزيکي ، بلکه ارفتارهای فکري و احساسي و ذهني خود را) براي اينکار زمانهاي بيشتري را به ارتباط داشتن با جمع و خصوصا خانواده اختصاص دهید. برنامه منظمي براي تفريح، مهماني، سينما، پارک، مطالعه ، دوستان ، ورزش و ....، قرار دهيد. تا کم کم بتوانيد نسبت به مشکلتون ، تمرکز زدايي کنيد و مسائل مهم ديگري را نيز در ميدان ديد خود قرار دهيد. اگر زياد به خودتون و اين مسئله توجه نشان دهيد ، روز بروز بزرگتر مي شود.
5 –** مشاور معجزه نمي کند، و به جاي شما هم نمي تواند مشکلتون را حل کند، انتظار خود را از مشاور قطع کرده و متوجه خود کنيد. اين شما هستيد صبح که از خواب بر مي خيزد تصميم ميگيريد آن روز چگونه رفتار کنيد، چگونه احساس کنيد و چگونه فکر کنيد. و مشاور فقط سعي مي کند با تابانيدن نور ، به شما بگويد کدامين رفتار، احساس و افکارتان بايد تغيير کند، و اکنون نوبت شماست که بسم الله را بگوئيد.
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
ببخش ميخوام رك حرف بزنم لطفا ناراحت نشو اخه تركي هم شد اسم يا فاميلت تركي يا اهل تركستاني تركي گذاشتي نچسن ؟؟؟؟؟؟
يه سوال دارم ازت اخه ميشه 700 كتابو خوند 23 24 سالته ديگه به قول خودت نميشه حرفتو قبول دارم سوالم اينه اين حرفا رو كسي جواب داده يا اولين نفر منم ميدوني چقدر سختي داره نميدوني ميگي دركم ميكني اما نميكني اگه ميكردي از طرف من هم حرف ميزدي نه يه طرف قضيه بودي يه دونه مثال ميزنم امروز امتحان رفتم با اينكه هر جا بود فرار كردم به قول فرانك حتي سلام هم نكردم ميدوني چقدر سختي كشيدم نه نميدوني با اينكه دوستشونو ديدم انگاري حس كرده يه حسي كه نميتونم توصيفش كنم حالا هم داغون شدم اينارو درك كن خودت تو موقعيت قرار گرفتي يا .....
من اين منطقو قبول دارم خودم اولش اطراف كردم موقعيت ندارم اما چكار كنم دلمه راضي نميشه چطور ازش بگزرم هوس هم باشه دوسش دارم دوسش دارم
نه به خانوادم نگفتم روم نميشه اخه چي دارم بچه ام منظورم اين بود حتي لازم باشه اين كار هم ميكنم
حالم خيلي خرابه داغونم كمك كنيد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:325::325::3 25::325::325::325::325::325::325::325:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
حامد جان اسمم آیدین هست! یک اسم ترکی هست این اسم.
از ابتدا هم نباید مطرح می کردم که به کتاب علاقه وافر دارم چون معمولا یک دید عجیب بهم میشه... بگذریم شما فکر کن من همچین حرفی نزدم( در حال حاضر در کامپیوترم10264 کتاب و در قفسه هم نزدیک 70 جلد کتاب دارم . بیشترشون فنی و مذهبی هست)
ولی حامد جان بازم میگم درکت می کنم... یجورایی میخوام این حس عشقت رو نادیده بگیری
نباید پیش خودت بزرگش کنی
هر چقدر بزرگش کنی ، جدا شدن از وابستگی برات سختتر میشه
من سعی کردم این عشق رو در افکارت کمرنگ کنم... سعی کردم بهت بفهمانم که عشق واقعی اینطور نیست که تو می بینی... خواستم موتور منطقت روشن بشه...وقتی منطق وارد بازی بشه احساس کور ، خواهد رفت
اول از همه باید قبول کنی این احساست به نفعت نیست
بعدا باید سعی کنی ان دختر را کمتر ببینی
بعد یک مدت همه چی عادی خواهد شد
این روشی که گفتم قبل ها امتحان شده ( در همین سایت و در میان دوستان خودم)
پس تو هم می تونی بهره ببری
فقط باید تلاش کنی
البته باید توکلت بخدا باشه که مصلحتت رو جلوی پات بزاره...
در پست اخیرم هم نخواستم کلمه عشق کاذب رو استفاده کنم چون فکر می کنم ناراحت میشی...
بهمون عشق اکتفا کردم...
فکر کنم تمام مطالبی که باید می گفتم را گفتم
تصمیم گیرنده نهایی تو خواهی بود
باز هم بیشتر تحقیق کن
ولی اگر کاری بخواد صورت بگیره، توسط تو خواهد بود
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام ايدين جون خوبي حالا بهتر شد اسمه خوبيه دوست دارم به همين اسم خيلي بچه با مرامييه
نه چه ديد عجيبي خوبه به نظر من -اما ايدين جون كمتر كسي مثل شما پيدا ميشه نشون به اين نشون امار مطالعه سالانه كشور ما چقدره؟ بيايم سر اصل موضوع
ميگي بايد ناديده بگيرم به چه قيمتي ؟؟؟؟؟؟؟
بزرگش نميكن من با سختي ميسازم چون من اهل مبارزه ام مبارزه با زندگي اگه شرح حال زندكيمو بدوني اونوقت ميدوني سختي يعني چي مبارزه يعني چي من ازموضوع خيلي پرت ميشم ببخشيد
بخدايي خدا تو هر مبحثي باز ميكنيد چقدر فكر ميكنم باورم شده بود هوسه به قول شما اما باز داغونم كرد يه دقيقه ديدمش امتحانو جوري خراب كردم ميترسم تو امتحان بيوفتم هر چي خونده بودم از يادم رفت يه دقيقه خواستم ورقه پخش نشده بزنم از جلسه بيرون چون جوري افتاده بوديم تحملشو نداشتم اخر گفتم بابا نميخواد تورو وللش الان هم بلند شي سوژه ميشي همه ميدونم تو 4 سال هيچ كس ندونسته يه سهل انكاري نميخواي همه چيزو به باد بدي :324:
اره ميگفتم اون فكرامو تو هر مبحث كه باز كرديد شما چند تا تاپيك به من معرفي كرديد من خودم چون امتحانات بود يجا نخوندم امروز مينويسم تموشو خوندم يكي از تاپيكا بود در مورد مثبت و منفي
مثبت هاي گل من(وفادار -حجاب كامل (منو كشته)ادب -شخصيت- خانوادش- رتبه علمي-قيافه-طرز رفتار-دوستانش-ارتباط اجتماعي اش)
به مغزم فشار اوردم منفي(شايد يكمي دروغ باشه ( واسه حرفايي كه به من زدند)شايد عدم تصميم گيري-شايد ترس از روبرو شدن-تناسب اندام)
نمره دادم ديدم مثبت ها خيلي بالا گرفت:310:
تاپيك ديگه مشكل چيه راه حل اش چيه
مشكل من كه معلومه
راه حل ها(1فراموشي2قدم ازدواج3قدم دوستي4راكد ماندن5موضوعو يكسره كردن تمومش كردن)
بررسي عواقب هر كدوم(1فراموشي (فردا پشيماني داره-درگيري عصبي رواني داره-عدم موفقيت در درس
2قدم ازدواج (عدم وجود امكانات-بچه بودن خودم-برادر بزرگ
3قدم دوستي ( با توجه به تجارب دردوستان ديدم مش عدم نتجه بخش بودن و داشتن مشكلات خاص خود )
4راكد ماندن ( حسنش به خدا سپردن -عيب در گيري عصبي رواني-ندانستن موقعيت خود)
5يكسره كردن موضوع( شايد جدايي اما تكليف معلوم ميشه - شايد درگيري گلم )
اما راه 5 بهتر از همش ديدم اخه درگيري الان كه بدتر در گيريم هم من هم ايشون من ميخوام تمومش كنم
اما يه خواهش دارم اگه فردي بود تو همين سايت و تاپيكي داشت لطفا واسم بزار :325:
ازتموم راهنمايهات ممنونم من ازدرگيري هام كم كردي لطفا نجاتم بديد حداقلش يه تصميم گرفتم اخه ميترسيدم:104:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام:72:
حامد عزیز اینکه تحمل مشکلاتو داری خیلی خوبه. ولی باید اون فراست حل مشکلم داشته باشی. باید با زکاوت مشکلاتو حل کنی . اگر ناخود اگاه به یک باره دیدی رفتی زیر بار یم مسئله خاص که ابزار حل کردنشو نداری ، باید با کمترین اسیب به خودت حلش کنی
متاسفانه،اسیب در این جریان به تو وارد خواهد شد.... این هم تجربه ای میشه واست در زندگی. تجربه ای ارزشمند .
ولی : ازموده را ازمودن خطاست...
سعی کن از این به بعد دیگر تجارب اشتباه رو تکرار نکنی
در مورد اینکه یاد این دختر خانم، افکارتو بهم میریزه... خب حامد جان این اولشه... طبیعی هست. ولی نباید در مقابل این احساس کوتاه بیای . باید محکم باشی. در موقع امتحان تمرکزت رو نباید از دست بدی. باید باورت به عقیدت قوی باشه
در قسمت بعدی گفتی نمرات مثبتش بالاتر بود . نمرات منفیش پایین تر . این خیلی خوبه که کم کم داری منطقی تر تصمیم می گیری ولی باید بدانی فعلا شرایط ازدواجت مهیا نیست .
من این تاپیک ها را برای افزایش اگاهی های قبل ازدواج برات گذاشتم. خودت رو زیاد با این افکار که ایشان فرد مورد قبول هستن ازار نده. دوما به این فکر کن از دور نمی توان به شخصیت فردی دست یافت.
خیلی از این نکات مثبت ممکنه با افکار احساس الودت ترکیب بشه و مانع دید منطقیت باشه برادر من
پس این نکات رو در نظر بگیر. اولین مانع بزرگ شرایط مالی هست... پس فعلا روی این مشکل تمرکز کن
از بین راه حل هایی که ارائه دادی من دقیقا منظورتو از گرینه 5 متوجه نشدم
شاید منظورت اینه که او را نیز درگیر کنی
ایا مشکلی حل میشه با این کار؟ ایا اسم این کار عشق هست؟( دلیل دیگر برای وجود نداشتن عشق واقعی)
بنظر من راه حل" فراموشی با در نظر گرفتن تمام دلایل موجود بهترین راه حل هست"
بهترین راه برای فراموشی
1- در نظر گرفتن تمام دلایل از جمله دلایل مالی ، هوس بودن علاقه
2- تلاش برای نزدیکی بخدا در این فرصت جدیدی که فارغ از تمام احساسات زمینی خواهید بود. فرصتی برای خود شناسی و افزایش اگاهی در مورد خودت
3- تلاش برای رفع مسائل مالی . مثل درس خواندن جدی برای کنکور. یا اموختن مهارت های کاری
4-امید به اینکه با توکل بخدا و توسل به مادرمان حضرت فاطمه(س) نیمه گمشده حقیقی را در اینده خواهی یافت
از این به بعد سعی کن هر چه بیشتر رفتار حضرت علی رو هم مطالعه کنی... خیلی رفتار های زیبا از این شخص می تونی یاد بگیری
وقتی دلایل محکم و منطقی داری ، تصمیمت بهترین تصمیم خواهد بود
راستی یک کاغذ بردار و تمام اهدافتو از کوچیک به بزرگ در اون بنویس
براشون برنامه بریز و تلاش کن
در انتها برات ارزوی موفقیت می کنم. انشالله میتونی این مسئله رو حل کنی و به اهدافت در زندگی برسی
محتاج دعای شما هستیم حامد جان
یا علی:72:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام يه سوال مثل خوره افتاده تو وجودم لطفا جواب بديد سوال اينه
من يه سال ديگه كارم هست چون رشته ما طرح داره راحت ميتونه تو 2 سال 12-14 ميليون در بيارم بعد خرجاي خودم يعني پس اندازم ايشونم هم اينقدر راحت ميتونه در بياره بعدا من اضافه كار بمونم يعني شب ها هم كار كنم دو برابر ميشه اين پس انداز خوبي نيست واسه ازدواج بعد 2 سال من نميتونم قدم جلو بزارم ترم اخر از ايشونم يه راه ارتباطي بگيرم بعد 2 سال اقدام كنم ميشه درسته فكر و خياله شايد تا اون موقع ازدواج كرد شايد و هزاران شايد ديگه اگه احساس جواني باشه تو اين دو سال حل ميشه يا نه؟
گزينه5 ام همينه سواله
زندگي چيست؟
اگر خنده است چرا ميگيريم
اگر گريه است چرا مخنديم
اگر مرگ است چرا زندگي مي كنيم
اگر زندگي است چرا ميميريم
اگر عشق است چرا به ان نميرسيم
اگر عشق نيست چرا عاشق ميشويم
(دكتر شريعتي):310:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
اگر این فکر رو در سر داری بزار اول یک نکته ای بهت بگم
متاسفانه خیلی از طرح هایی که هست ، امروز هست فردا نیست!( برنامه دقیقی برای اینجور طرح ها وجود نداره)
پس چندان رو این جور طرح ها حساب باز نکن
برو خودت کار یاد بگیر
نکته دوم
اگر همچین فکری در سرت هست برو با خونواده مطرح کن
بعد به اتفاق خونواده برو با خونواده دختر خانم هم مطرح کن و ببین نظر اونها چی
بنظر من:
فعلا تمرکزت روی درس باشه
کار یاد بگیر
باید توان بالقوه درامد زایی حداقل داشته باشی
مثلا اونی که در شریف مهندسی مکانیک میخونه توان بلقوه داره
چون حداقل در ایرانخودرو میتونه استخدام بشه
ایا تو همچین شرایطی رو داری؟
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
در مورد طرح سالها سال اجرا ميشه ما هم راضيم نباشه بيگاريه اخه شايد افتاد دور افتادترين نقطه ايران اين هم هست راضي هستيم نباشه اما من روش حساب نكردم اخه مدركم بايد تو دستم باشه تا برم دنبال كار شغل حرفه اينجوري نميشه قبلا هم گفتم واسه خودم كار پاورقت دارم يه چند تومني پس انداز دارم رو اينها با هم حساب باز كردم
در مورد خانواده مادرم فهميده خودش سر صحبتو بازكرد خودش هم راضيه اما حرف ما اينه من شرايطشو ندارم خانواده ام هم شرايطشو نداره بايد شرايط مهيا بشه بعدا ضمنا نظر ايشون مهمتره گلمو ميگم اگه ايشون راضي نباشه واسه من همش فكر زياديه من ميخوام يه راه تماس داشته باشم بعد شرايط مهيا شد با خانواده مزاحمشون شم
اره مهترين چيزدرسمه اخه ميدونيد چيه ايشون واسه من يه هدف ميشه اخه ميخوام خوشبختشون كنم بخاطر همين تلاش ميكنم بخاطر همين درس ميخونم و...
توان بلاقوه درامد زايي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
يعني ممكنه خيلي درصدش كمه با اين بيكاري و.. اما بخاطر عشقم هر كاري ميكنم باشه كارايي كه دوست ندارم پول از زير سنگ در مياد ميدونم اما تلاشمو ميكنم
نه ندارم اما ميشم مطمئن باش يه چيزي گفتم به قول قديميا اين خطو اين نشون يادت باشه 1- 2سال ديگه حتما اين شرايطو دارم
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
حامد جان
وقتی میخواهی تصمیمی بگیری ، سعی کن منطق و فکر بخش عمده از دلایل تصمیمات باشه
همیشه قبل از نهایی شدن تصمیمت بزار چند مدت از روش بگذره. مثلا یک هفته . بعد ببین باز هم همان طور فکر می کنی یا نه. معمولا در یک هفته احساسات فروکش می کنه و بخش حقیقی موضوع اشکار میشه
البته کلی گفتم
هیچ وقتم هدفی رو قربانی هدف دیگری نکن! هیچ وقت نگو بخاطر هدفی درس میخونم. درس خوندن ارزشش کم نیست ... یکم که در درس عمیق بشی میفهمی عشق فقط عشق زمینی نیست! با درس خوندن حتی به خدا نزدیکتر میشی و به عشق الهی می رسی ...( بگذریم! فلسفی شد یه لحظه)
انشالله 2 سال دیگه شرایط ازدواج رو بدست میاری و من هم ارزوی موفقیت می کنم واست
ولی هر کاری در مورد ازدواج میخوای بکنی در قالب خانواده و با اطلاع انها انجام بده
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام ايدين جون
مشكل من اينه اولا بعضي از مشكلاتو متوجه شدي خيلي سخت تصميم ميگريم و بعضي از مشكلات ديگه هميشه دچار نگرانيم اگه گلمو فراموش كنم چه معلوم فردا چي ميشه من پشيمون ميشم يا نه فردا من ميگم اخه چرا فراموشش كردم اخه دوسش دارم يا به قول شما اين احساس تا اون موقع از بين بره اما من اين همه صحبت كرديم باز به نقطه تصميم گيري صدر صد نرسيدم كه راه درست چيه يكي از مشكلاتم هميشه تو دو راهي ميمونم
اما اون مقاله رو گذاشته بوديد خيلي واسم كمك كرد من يكمي با خودم صادق بودم ديدم راستي شايد تو كودك درونم باشه اخه اون موقع يكمي خلع محبتو احساس كردم اما با خود گفتم اخه اون موقع چه ربطي داره به اين موقع تقريبا 15 سال ميگذره نميدونم اما منو شما هر موقع قانع ميكنيد اما بازم با خود ميگم با اين همه دوسش دارم فداش بشم الهي واسش بميرم الهييييييييييييي
حتي اين موقع يه شماره يه ادرس دونستن از گلمو صلاح نميدونيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:325::325::325::325::325::325:
بازم از همه راهنماييات كمال تشكرو دارم نميدونم با چه زبوني تشكر كنم الهي روزي بتونم جبران كنم
روزي پيش بياد تابتونم اين همه محبتون جبران كنم مرسيييييييييييييييييييييي يييييييييييييييييييييييي
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام
حامد جان، نگرانی تو کاملا طبیعی هست
این تصمیم جز مهم ترین تصمیمات زندگی هست که میتونه خوشبختت کنه یا نقطه مقابلش
حتی این احتمال رو هم بده بعد ازدواج او حس کاذب فروکش کنه و عشق حقیقی در ادامه بوجود نیاد...
ولی تلاش کن تا بهترین تصمیم رو بگیری
تصمیمی که با توکل بخدا ، بهترین تصمیم ممکن باشه
با شناخت ، اگاهی از شرایط موجود و مسائل مهم دیگر باشه
تصمیم گیرنده نهایی خودت هستی
من واست از همه چیز گفتم
حتی از مشکلات دوران عقد اگر طولانی بشه هم باید اطلاعات کسب کنی
باید از منطقت نهایت استفاده رو ببری و در نهایت حق رو به منطقت بدی نه احساساتت
احساسات رو نگه دار برای بعد تصمیم اگاهانه برای ازدواج
حامد عزیز همین حالا می تونی جبران کنی!
برام دعا کن... دعا کن در هدف اینده ام که درسی هست موفق بشم
:72:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
ايدين جان من برات دعا ميكنم از الان شروع كردم اما درسته خيلي گناهكارم شايد لايق دعا كردن نباشم اما برات دعا ميكنم انشاء الله موفق باشي هر چي تو دلت ميگذره به ان بررسي انقدر پيشرفت كني تو اوج اوج باشي اخه لياقتشو داري با اين تفكر كه داري من تا حدودي متوجه شدم انسان كار امدي واسه جامعه ميشي انشاء الله موفق باشي :323:
واسم تو هم دعا كن اخه رنجم زياد شده :72:
به سوالم جواب ندادي نظرت چيه من ميتونم يه ادرس چيزي از ايشون داشته باشممممممممممم
؟
گفتم رنجم زياد شده نميدونم صلاح بود كه مطرح كنم يا نه گفتم مادرم دونسته حالا گير داده به من ميدونم صلاحمو ميخواد اما به چيزاي بيخودي با من صحبت ميكنه انگار من بچه 2 سالم اونجور رفتار ميكنم پدرم هم اين عقيده رو داره اخه من چند بار خواستم با دوستانم برم بيرون گردش اجازه ندادن
بگذريم اره بنظرت من با مادرم چطور باشم ؟؟؟ خيلي زود نگران ميشه به چيزاي بيخود گير ميده يه بيماري هم داره نميخوام زياد اذيت بشه كاش نميدونست كاش كاش اخه اونم دارم ميبينم رنج ميكشه:316: :302: :325:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
حامد جان اولا ادم گناهکار به فکر دعا کردن نمیفته... پس اینقدر ها هم بد نیستیم! مهم اینه که حق الناس رو رعایت کنیم و دل کسی رو نشکنیم . البته حق الله هم جای خود داره و اولین منفعتش به خود ادم بر میگرده...( لطف خدا هیچ وقت تمومی نداره)
از اظهار لطفت هم ممنونم حامد عزیز . انشالله با عنایت خدا و دعای دوستان راهمون رو پیدا می کنیم ...
ببین حامد جان
اولین کارت باید برنامه ریزی باشه
- برای درس خواندن
- برای مهارت کار اموزی تخصصی
- برای دقیق و منظم پیش ر فتن کارها
با توجه به اینکه کار کردن در اولویت اول تو هست ، اگر در توانت هست در ارشد هم شرکت کن تا علم و مهارتت بیشتر بشه
برای همه این کار ها شاید فقط 2 سال فرصت داشته باشی
یک روانشناسی می گفت: اگر جوانی قصد ازدواج داره و فعلا پشتوانه مالی انچنانی نداره ولی برای اینده برنامه و تلاش داره ، می تونه با حمایت پدر و مادر ازدواج کنه. اگر حمایت مالی و معنوی پدر و مادر نباشه کار سخت میشه
مسائل مالی خیلی مهم هستند و اداره کردن زندگی بدون رعایت این موارد سخت خواهد بود
بنظر من بهترین راه برای پیشنهاد ازدواج از طریق خانواده هست... مثلا خواهرت یا مادرت پیش قدم بشن...
راستی احتمال 50% رو هم بده شاید اصلا ایشان کس دیگری رو در نظر داشته باشه، یا قصد ازدواج نداشته باشه
تا بهت اسیب زیادی نرسد
ولی حامد جام مثل یک برادر خدمتت میگم:
مسائل مالی رو دست کم نگیر . بیش از انچه تصور کنی مهم هست این مورد . اگر خونواده نمی تونن برای ابتدای زندگی حمایت کنن ، دست نگه دار... ریسک کار خیلی بالا میره
اسیب های مختلفی در اثر طولانی شدن روابط ممکنه بوجود بیاد که کوچک نیستند....( برای اینکه دوران عقد شما احیانا سالها طول بکشه ... )
در کل من اگر جای تو بودم صبر می کردم تا شرایط مالیم هم فرهام بشه بعد کسی رو برای ازدواج در نظر می گرفتم
در مورد مادرتان. ببینید ایشان یک مادر هستن
مطمئن باش نگران خیلی چیز هاست
اینکه ان دختر رو عاقلانه پسندیدی یا از روی هوس بوده
اینکه مسائل مالی زندگی تو چطور خواهد شد
او الان داره دائم زندگی تو را با جوونهایی که بیکار هستن و نمی تونن هزینه خونواده رو در بیارن مقایسه می کنه
این نگرانی ها همش درست هستند و بحق
رفتارت رو با مادرت صمیمی کن
با تلاشت در درس و کار ، می تونی تا حدود زیادی راضیش کنی
بهش احترام بزار و بگو بدون فکر کاری نخواهی کرد
:72:
راستی سربازی رفتی؟؟؟!!!!! این خودش یک مسئله مستقل هست که تا قبل از ازدواج باید حل بشه
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
ايدين جوووووووووووووووووووووووو ووووون خوبي؟
در مورد درسم قبلا فكر كنم بهت گفتم واسه ارشد ميخوام تلاش كنم كتابشو خريدم از تابستون استارتشو ميزنم
بقيه برنامه پيشنهاديتو فكر نكرده بودم اما واسه خودم يه چيزايي تو ذهن داشتم چكار بايد كنم ميدونستم و ميدونم
نميدونم واسه درس علاقه وافري دارم اما ميترسم گلم از دستم بپره تا كي بايد انتظار نميتونه ميدونم وقت ازدواج واسه خانم ها يه حدودي داره نميدونم
قربون پدر و مادرم برم اگه حمايتشون نبود من اينجا نبودم دستشونو ميبوسم تا عمر دارم نوكرشونم
متاسفانه خواهر ندارم با مادر هم بيشتر نميتونم صحبت كنم اخه يه عقايدي داره بعدا هم اون مريضي اش باعث شده نتونم زياد بهش تكيه كنم وضعيت درامه شانس ندارم قربون خدا برم حكمتشو عشقه:302:
شايد اصلا ازم خوشش نياد هر دختر واسه خودش تو ارزوهاش يه مرد رويايي داره شايد من اون نباشه فقط به خدا تو كل ميكنم
چشمممممممممممممممممممممم
نه سربازي نرفتم اما با اون طرح كه ميگم سربازي هم حل ميشه شايد هم معاف شدم
حتما بايد قبل ازدواج حل بشه واسم دعا ميكني؟؟؟؟
راستي به سوالم جواب ندادي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:310:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
خیلی ممنون:72:
خب حامد عزیز اول چند توصیه
از این کلمه " نمیدونم" کمتر استفاده کن
کلا سعی کن بجای جملات منفی ، از جملات مثبت استفاده کنی
مثلا بجای کلمه نمی دونم کلمه" باید بیشتر فکر کنم" رو بکار بگیر
:72:
ثانیا خدمتت عرض کنم که قبلا خدمتت گفتم که اول تامین شرایط بعد ازدواج . فکر کنم توضیح اضافی لازم نباشه
جواب سوالت در مورد مادرتان را هم در پست قبلی در انتها نوشتم
پس ابتدا این دو مشکل یعنی سربازی و مسئله مالی رو حل کن
اگر در زندگی با همسر اینده ات میخواهی خوشبخت باشی و عشق حقیقی رو تجربه کنی باید اول شرایط یک زندگی مناسب رو فراهم کنی
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام ايدين جون بخش دوباره مزاحم شدم نميتونم تحمل دوريشو داشته باشم در ضمن امروز دوباره ديدمشون تا امروز دوري كره بودم امروز يه جور شدم يكمي هم تغييرات داشتند موردم تموم كردم ببخش اينو مينويسم ميخواستم همون جا برم بغلشون كنم دلم واسشون يه ذره شده بود دليل مزاحم شدنم نميتونم تصميم بگيرم چكار كنم:324:
-
RE: ادامه تاپيك 3.5 سال انتظار
سلام حامد عزیز:72:
برادر خوبم نمی دونم باید چی بگم!
این دوست داشتن از اول احساسی بوده ... شرایط ازدواج مهیا نیست
ایا واقعا این حس به زندگیت کمکی می کنه؟
برادر من اگر میخوای عشق پایدار رو در طول زندگی تجربه کنی اول باید کمی منطقی باشی...