بدون شرح!نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
نمایش نسخه قابل چاپ
بدون شرح!نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
دوستان عزیزم نظر همه ی شما برای من محترمه و خیلی ممنونم که به من کمک میکنید . تمام راهنماییهای خوبتون هم به من واقعا داره کمک میکنه . اصلا احتیاجی به بحث کردن نیست من از همتون دارم درسای خوبی میگیرم.
ممنون :72:
نیلوفر 21 عزیز
خواهر من یک مشکلی مثل مشکل شما داشت پیش چند مشاور اشنا رفت که اونا بهش گفتن طرفت خیلی دیکتاتوره و از اینجور حرفا و داشت قبل از عروسی تا مرز طلاق پیش می رفت ولی یکی یک مشاور خبره بهش معرفی کرد و با انالیزهایی که از همسرش کرده بود تونست خوب راهنمایش کنه البته تمام این اتفاقات بدون حضور شوهرش پیش مشاور بود چون اصلا مشاورها رو قبول نداشت با اینکه خودش پزشک بود اون تنها روانپزشکها رو قبول داشت برای خودش هم استدلال پزشکی می کرد.
اما اون مشکلشون حل شد و الان خدا رو شکر زندگش بسیار خوبی دارن
این نگرانی شما نگرانی بسیار بجایی و از ما نخواهید بدون اینکه یکی رو بشناسیم یا ازش بدونیم بتونیم در موردش نظر بدیم.
اگر لطف کنید بیشتر ازش برامون بگید بیشتر می تونیم کمک کنیم.مثلا از نحوه ی برخوردش نظریاتش رفتارهاش نوع اشناییتون بیرون که میرید نظرش در مورد پوششتون در بیرون از خانه و خیلی مسائل دیگه که هر کدوم می تونه نکات باریکتر از مو رو مشخص کنه.
ولی شاید رفتن پیش یک مشاور خبره با انالیزی که میکنه بتونه به شما کمک کنه.
[/quote]
دوست عزیزم ایشون به طور کلی دوست داره که من در بیرون ظاهر سنگینی داشته باشم . یعنی اینکه اصلا دوست نداره من چادر یا پوشش دیگه ای داشته باشم ولی دوست داره که همینطوری که هستم باشم و جلب توجه نکنم که اینم فکر میکنم بیشتر اقایون همین رو دوست داشته باشند.یعنی اینکه از اینکه تو خیابون موهام خیلی بیرون باشه و اینا خوشش نمیاد و حجاب در حد معمولی و سنگینی و متانت رو دوست داره. البته من فکر میکنم این بحث مربوط یه شرایط ایرانه . در این محیط فکر میکنم اینطوری پسندیده تر هست و یا حداقل ایشون این نظر رو داره.
ممنون از راهنمایی شما :72:
نیلوفر 21 عزیز
تا اونجا که یادم هست شما خودتون به غیر از پیش پسر عموهاتون حجاب دارید پس بنظرم با این مورد نباید مشکل داشته باشید.
البته من دیدم کسایی رو که روی این مسائل حساسن ولی ادمهای باز و راحتی هستن و طبق نظر اسلام عمل می کنن و اصلا متعصب نیستن.
در مورد اینکه بشه روی متعصب بودن ایشون نظر داد بهتره اطلاعاتی در مورد تفکرات ایدئواوژیکی ایشون بدید
نحوه برخورد خودش با نامحرمها چطوریه؟
خانوادهشون چطورین حجاب خواهر و مادرش چطوریه؟روی حجاب اونه هم حساسه؟
نیلوفر خانوم شما مشخص هست که آدم انعطاف پذیری هستین و سعی می کنین ایشون رو درک کنین. این واقعا قابل تقدیره. مطمئنا ایشون هم اگه اینطور که شما میگین ، میانه رو هست ، در آینده با شناخت بیشتر شما و صداقتتون ، اندک حساسیتش هم از بین میره.
من با صرف روسری گذاشتن مشکلی ندارم . مشکلم اینه که دوست ندارم یکدفعه تغییر کنم در حالیکه اونا هم اصلا از این قضیه خبر ندارند و دلیلی هم نمیتونم بیارم . خودش هم خب خیلی چیزا رو در رابطه با خانوما رعایت میکنه . مادرش و خواهراش هم بی حجاب هستند و روسری ندارند ولی خب خودش میگه که من همسرم دوست دارم که اینطوری باشه و به خواهرم و مادرم کاری ندارم چون اونا میتونن خودشون تصمیم بگیرند برای حجاب و پوششون.نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
دوست عزیزم نمیدونم منظورت از انعطاف پذیزی مثبته یا نه ؟ خودش هم همینو میگه و میگه که حساسیتهاش بعدا حتما کم میشه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط montana
:72:
انعطاف پذیری مثبت. نه به این معنی که تن به هر خواسته ای بدی. ملاک های طرف رو می سنجی ، بعد دلیل خواسته هاش رو می پرسی ، سپس به این صورت که شما تحلیل کردی ، می ریزی روی میز افکارت. البته شما تو یک موقعیت خاصی هستین که نمی خواین جلوی پسرعموها و اقوامتون بد جلوه کنه این روسری گذاشتن و شاید براتون مهم باشه که اگه در آینده شما هم درخواستی از همسرتون داشتین و منطقی بود ، ایشون در مقابل افکار عمومی چیکار میکنن.
نیلوفر 21 عزیز
اینطور که من متوجه شدم تنها مشکل شما با این قضیه اینه که به پسر عموهات ممکنه بر بخوره درسته؟
دقیقا مثل خواهر من ولی اون می ترسید به پسر داییهام بر بخوره دوستش هم همی مشکل رو با پسر داییهاش داشت.
زندگی خواهرم داشت به خاطر این قضیه از هم می پاشید!!!
ولی من همون حرفی رو که به اون زدم به شما می زنم،من بهش گفتم بعد از ازدواج اگه اونها برات ارزش قائل باشن می دونن که تو نسبت به زندگی و همسرت تعهداتی رو دارید و باید مطابق نظر هم رفتار کنید ، ومی دونن داشتن و نداشتن حجاب عاملی برای توهین به کسی نیست
اون خودش هم دنبال فرصت می گشت تا حجابش رو کامل کنه و از این اتفاق با اینکه مثل شما اولش براش سخت بود خیلی راضیه.دوستش هم همینطور اما فرق خواهرم با دوستش در این بود که پسر داییهای دوستش اونقدر قدرت درک داشتن که به خوبی با این مسئله کنار اومدن و حتی رابطشون بهتر از قبل شد اما 2 تا از پسر دایی های من انقدر قدرت درک نداشتن که بتونن با قضیه کنار بیان و خوب رابطشون یکم سردتر شد
حالا من می خوام از شما بپرسم اگر این ادم رو می خوای حاظری به خاطر پسر عموهات (با فرض درک نداشتن) اون رو از دست بدی یعنی زندگیت رو با اونها عوض کنی؟اونه برات چنین کاری بعد از ازدواج حاضرن انجام بدن؟
به خاطر کسایی که در سال تعداد زیادی نمی بینیشون(قطعا کمتر از همس ایندت) حاضری کسی که برای هر روز دیدن به نظرت مناسب میاد رو از دست بدی؟
حالا مگه مطمئنی که پسر عموهات نموتونن با این قضیه کنار بیان؟چطوره باهاشون قبل از این قضیه صحبت کنی؟
چرا فکر می کنی بی ثبات به نظر میایی؟چرا این قضیه رو به حساب یک جور تحول سازنده نمی گذاری؟مگه ناصر خسرو که در 40 سالگی متحول شد بهش می گنن بی ثبات؟
چرا این قضیه رو به حساب تکامل فکری نمیگذاری؟
یعنی تمام ادمهایی که تغییر نگرش می دن بی ثبات تلقی می شن؟
چرا حرف یک سری ادم خاله زنک برات مهمه؟ یعنی حاضری زندگیت و اخرتت رو به خاطر اونها از دست بدی؟حالا اصلا گیریم ایشون نیودن چرا این کار رو در جهت نزدیکی به خدا نمی بینی؟
من از نزدیک با کسی که لباسهای به اصلاح راحت می پوشید تما داشتم من باهاش صحبت کردو و خودش این نتیجه رو با کمک هر دومون گرفت و از اینکارش بسیار راضی بود.
این قضیه رو به فال نیک بگیر و به خدا توکل کن
tamas عزیز واقعا ازت ممنونم که با راهنماییهای خوبت خیلی زیاد داری به من کمک میکنی.
راستش پسرعموهام اصلا برام مهم نیستن بیشتر فکری که خود عموم میکنه برام مهمه . اینکه شاید فکر کنه قضیه ای پیش اومده و یا اینکه من راحت نیستم که حالا میخوام روسری بذارم ولی خب خوب که فکر کردم به این نتیجه رسیدم که حق با شماست و زندگی اینده مو نمیتونم به خاطر اینکه اونا شاید ناراحت بشن خراب کنم . همینطور که من به اونا احترام میزارم قطعا اونا هم باید احترام بزارن . فقط امیدوارم از من نپرسن که چرا نظرم عوض شده و روسری میزارم ! : دی ولی واقعا ازت ممنونم که بهم خیلی کمک کردی و فکرم رو باز کردی.
:72:
[/quote]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط montana
سال نوت مبارک :72:
امیدوارم سال خوبی در پیش رو داشته باشی و از صمیم قلب برات ارزوی خوشبختی می کنم.
ما رو هم عروسیت دعوت کن:311:
خوشحالم اگه تونسته باشم کمکی هرچند کوچیک کرده باشم
در موردت عموت بنظرم اونا توی این مدت اخلاقت رو شناختن و می دونن چه فرمی هستی.قطعا عموت ادم پخته تری به نسبت پسر عموهاته و خودش علت رو می فهمه در ایم مورد مطمئن باش
خوب بپرسن،راستش رو بگو.بگو با همسرم صحبت کردم و با هم نتیجه گرفتیم که اینطوری بهتره.اسلام کسی رو مصتصنا نکرده.
البته اگه دوست داشتی با همفکری هم و دوستان میشه جواب بهتری برای سئوال احتمالیشون پیدا کرد.
تونستی یک سری هم به این پست بزنی بد نیست http://www.hamdardi.net/thread-15765.html
خوشحال می شم با مشکل من (البته دیگه که تموم شده ولی ذهنم رو هنوز به خودش مشغول می کنه)اشنا بشی
http://www.hamdardi.net/thread-15479.html
http://www.hamdardi.net/thread-15763.html
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
نیلوفر 21 عزیز
یعنی ایشون از شما می خواد قبل از اعلام رسمی این کار رو بکنید؟
بله دوست عزیز همینطوره :)نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
خوب اگه به نظرت قطعی نمی خوای اعلام کنی؟
بهش بگو منکه هنوز کاملا تصمیم نگرفتم و اگر کسی دلیل کارم رو ازم بپرسه نمی تونم دروغ بگم همنطور که در اسلام حجاب واجبه دروغ گفتن هم نهی شده
چرا بهش نمی گی که شرایط شما رو درک کنه،بگو من به خواستت احترام گذاشتم و قبول کردم جلوی همه با حجاب باشم ولی قبل از ازدواج نمی تونم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
در این مورد خیلی با هم صحبت کردیم دوست خوبم و اول هم قرار بود که بعد از ازدواج این کار رو انجام بدم ولی خب وقتی دیدم که این مساله واقعا ناراحتش میکنه خب تصمیم گرفتم از همین الان برای اینکه خوشحال هم باشه انجامش بدم . در ضمن نظر ایشون اینه که خب برای اینکار اصلا دلیلی نیست که بخوام توضیح بدم ! و در اخر اینکه اتفاقا همین سه شنبه هم با خونواده ی عموم میریم سفر . همه چیز داره سریع پیش میره . امیدوارم اتفاقی نیفته تو این مسافرت :-) :72:
دوست عزیز
واقعا خوشحالم که تصمیمت رو گرفتی.به خاطر نظری هم که دادی ممنون :72:
خوب خدا رو شکر که همه چیز خوب داره پیش می ره.
پس قرار شد به خانواده عموت فعلا از نامزدت حرفی نزنی؟
البته بنظرم خانومها اونجا با گوشه کنایه دلیلش رو می خوان که ازت بپرسن بهتره اماده باشی.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
نه دوست خوب فعلا نمیتونم چیزی بگم بهشون . بله اونو که مطمئنم میپرسن و حتی خود عموم هم امکان داره بپرسه . نمیدونم چه جوابی بدم ولی سعی میکنم خیلی اوضاع رو بد نکنم :-)
دوست خوبم تو هدف بزرگتری داری که اون خوشبختید در اینده است.خدا رو شکر مثل اینکه مشکلت حل شد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط نیلوفر 21
دوست خوبم تو هدف بزرگتری داری که اون خوشبختید در اینده است.خدا رو شکر مثل اینکه مشکلت حل شد.
[/quote]
بله دوست خوبم با کمک شما و همه ی دوستان به یک جمع بندی رسیدم . تقریبا سه ساعت دیگه هم عازم سفر هستیم به اتفاق خونواده ی عمو ;-)
از همه تون متشکرم به خاطر همفکریهای خوبتون
تعطیلات خوبی داشته باشید :72:
خوش بگذره ب،خیر پیش :72: