-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
خاموش جان... مسأله اين نيست كه شما سرتو بكني زير برف و كاري بكار شوهرت نداشته باشي. خب تو الان اينجايي بخاطر اينكه ضعف هاي خودتو برطرف كني و درواقع پي به اين موضوع ببري كه بايد چيكار كني. حالا اگه هي تقصيرا رو گردن شوهرت بندازي و جاي هيچگونه تغييري براي خودتم نذاري و صددرصد محكومش كني ديگه نمي شه به اصلاح اين زندگي اميد بست!(اگر منتظري با يه راهكاري شوهرت رو تغيير بدي بايد بدوني كه تغيير به زور انجام نمي شه و بايد يك مسأله دروني باشه و براي اين شروع، اول بايد ديدگاه خودتو عوض كني و خيرخواهانه به ضعفهاي شوهرت نگاه كني.)
به نظر من همينكه شما رو پست ها انقدر حساسيت و هيجان نشون مي دي حاكي از اين داره كه يخورده از حالت عادي حساستري و خب خيلي خوبه كه اينو متوجه بشي و رفعش كني. درثاني، مسأله كم كردن حساسيت به معني حذف و ناديده گرفتن مشكل همسرت نيست بلكه هدف، شيوه برخورد با اين قضيه و حكم صادر نكردن قبل از اثبات اون هست.
:72:
فرشته مهربون! اگه وسط پريدم ببخشيد.:82:
اگر حرفم در راستاي اصلاح كار مراجع نبود خودتون ويرايش بفرماييد.:43:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
به نام خدا
با سلام
به نظر بنده : در اين تايپيك از قضاوت كردن خودداري كنيم . واكنش به قضاوت كردن در اين تايپيك بسيار حساس هست و اصلا به شكل قضاوتي نبايد پيش رفت .
امروز كه خاموش و فرشته مهربان به توافق رسيده اند تا قضاوتي شكل نگيرد و تنها راهكارها مد نظر باشند پس ما نيز بر انديشه هاي قضاوتي خود كنترل بگذاريم و اجازه دهيم بزرگواران راهكارهاي لازم را ارائه كنند .
انشالله كه ختم به خير مي شود . الهي امين
با تشكر
برادركوچكتان
يامولاعلي
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
درسته فرشته مهربون گفته بود که من خیلی رو شوهرم تمرکز نکنم و رو خودم زوم کنم.
اما دلم می خواد بازم بنویسم. این نوشتنا یکم سبکم می کنه.
من به شوهرم حساس نبودم. کار شوهر من جوریه که مراجع خانم زیاد داره و من با علم به این بهش بله گفتم. فکر می کردم در مقابل زن ضعیف نیست و با اینکه تو اطرافش زن زیاد بوده، من رو انتخاب کرده!
ولی حالا می فهمم که اشتباه کردم!
روز عروسیمون، عکاس یه خانمی بود که اغلب خودش کمک می کرد که ژشتمون تو عکس همونطوری باشه که مد نظرشه! چند دفعه ای هم نزدیک شوهرم اومد و خودش اون رو به سمتی که مایل بود چرخوند. بنظر من اصلا مهم نبود و هیچ عکس العملی هم نشون ندادم. یعنی اصلا هیچ چیز بدی به ذهنم نیومد!
چند روز بد شوهرم بهم گفت که چرا اون عکاس اینقدر به من نزدیک می شد و حتی بدنم رو لمس می کرد، چیزی بهش نگفتی، نمی گی من شاید خوشم بیاد! دوست داشتم یه عکس العملی نشون می دادی!
بعدها که فیلمون حاضر شد و از اون صحنه ها هم فیلم گرفته شده بود. وقتی به اون خانم رسید، ناگهان شوهرم نفس کشیدنش تغییر کرد و من این رو دیدم. اصلا به روم نیووردم. با اینکه واقعا دلم می خواست نفس شوهرم بخاطر تن و بدن خودم به شماره بیفته....
این ماجرا مخصوصا بهم نشون داد که شوهر من برخلاف اونچه نشون می ده در برابر زن ضعیفه و خودش هم اذعان کرد که من اونجا در مقابل اون خانم که بنظرم اصلا مهم نبود، باید مراقبش بودم!!
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام:72:
خاموش عزیز متاسفم که باعث ناراحتیت شدم.
من اصلا قصد شکستن دلت و نداشتم.
منظور بدی نداشتم. شاید شما از نوشته من بد برداشت کردی. من در پست اولی که زدم و فرشته مهربان ویرایشش کرد توضیح داده بودم که ما واقعا گاهی چیزایی از شوهرانمون می بینیم که فکرشم ازار دهندس اما به هر دلیلی نمی تونیم ثابت کنیم. و دقیقا شما در چنین مرحله ای هستی به شماره افتادن نفس همسرت برات ازار دهندس اما نمی تونی ثابتش کنی؟
مضاف بر اینکه دیدن چنین صحنه های تو رو حساس کرده.
در واقع پیشنهاد من بر این بود که تو حالا که نمی تونی کاری کنی لااقل حساسیت خودت و کم کن , حس شک و تردید و در خودت از بین ببر. نه اینکه قرص بخور بخواب تا نبینی.
شما هم منظور من و بد برداشت کردی.
به هر حال ازت معذرت می خوام.
نه عزیزم منم همچین بی خیال نشستم گاهی بعضی رفتارهای همسر منم ازاردهنده بود . وقتی می دیدم تو خیابون به زنی نگاه می کنه و وقتی اعتراض می کردم تازه زیرش هم می زد که تو داری با این افکارت زندگیمون و خراب می کنی.
من این حس بدبینی و در خودم از بین بردم. چون فهمیدم با این نوع حرف زدن در واقع دارم خودم دستی دستی اونو به سمت کاری که ازش می ترسم هل می دم.
این و فهمیدم که مردا همشون نگاه می کنن. نگاه کردن جزئی از ذاتشونه اما باور کردم که بی غرض نگاه می کنن( حرف شوهرم)
ودقیقا همین راهی که خودم رفتم و به تو هم پیشنهاد دادم.
تو هم بهتره به هر شکل که می تونی با مطالعه با مشاور با روانشناس با دارو با بی خیالی با هر چیزی که در توانت هست حساسیتت و کم کنی.
هر وقت چیزی برات اثبات شد اون وقت اقدام کن.
اخ قبل از دار نکش. خودت و از بین نبر.
:43::46::72::82:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام دوسته عزیزم
من از اینکه این همه مشکل تو زندگیت داری خیلی ناراحت شدم و مشکلاته خودم از یادم رفت،اول از همه ازت خواهش میکنم که به بچه دار شدن فکر نکن چون اگه مشکلاتت خدایی نکرده حل نشه اون وقت با یه بچه نمیتونی درست تصمیم بگیری این بچه هم قربانی مشکلاته شما میشه خواهش میکنم اشتباهه من و امثال منو نکن،دوم از انجا که خودت مشکله منو میدونی و منو تو مشکلاتمون کمی شبیههمه ازت خواهش میکنم دست از شکاک بودن بردار و خودتو زندگیتو به آرامش برسون این اول برای خودت خوبه بعد شوهرتو زندگیت وقتی به آرامش برسی میبینی که چقد لذت بخشه و میتونی درست تصمیم بگیری و راحتر ببخشی .عزیزم تو یه تاپیک دیگت خوندم که خانواده همسرتو دعوت کردی کار خوبی کردی اونارو با مهربونیت شرمنده خودت کن برای خوارشوهرات ۱ کادو کوچولو که فکر میکنی خیلی دوست داران بخر و برای مادرشوهرو پدرشوهرتهم همینطور بزار که اگه پشتیبانی از طرفه شوهرت نداری اونارو به خودت جذب کنی و پشتیبانت بشن مثلا به خوارشوهر کوچیکت که بهت کمی بیاحترامی هم کرده موقع کشیدنه غذا ازش خواهش کن اگه زحمتی نیست برنجو برات تزیین کنه میزه غذا رو با سلیقیه خوبش تزیین کنه بگو شنیدی که خیلی خوش سلیقه هستش اینو تو لباس پوشیدانت هم میشه دید یا باخواهرشوهرت که طلاق گرفته احساسه همدردی کن بگو که مثل خواهرش میمونی میتونه هروقت دلش خواست بیاد اونجا و باهات دردودل کنه و باهم بیرون برین یا اگه نیاز مالی داشت میتونی کمکش کنی (البته اگه توانایی مالی داری ) واسه پدرشوهرت دلسوزی کن به شوهرت بفهمون که خودش و خونوادش برات مهم هستن و بهشون احترام میزاری بزار فرقه اینکه وقتی تو میری خونشون با اینکه اونا میان خونه تورو بفهمن اینطوری درسه خوبی بهشون میدی ،در مورد شوهرت هم اگه اون عکس مربوط به قبل از ازدواجه (که احتمالش خیلی زیاده چون وسط کتابای قدیمی هم بوده) ازش بگذر خودتو آزارنده واسه چیزی که در زمان با تو بودن اتفاق نیافتاده ،( بالاخره در زندگی مجردی چیزهای ممکنه بوده) امیدوارم تونسته باشم کمی کمکت کرده باشم
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام:72:
خاموش جان توصیه می کنم زیر نظر یک متخصص خوب اول شکاکیتت و از بین ببر. بعد می ریم سر رفتارای شوهرت.
اینم تو پرانتز بگم باور کن خیلی از رفتارهای شوهر شما رو مردای دیگه هم دارن. بدون غرض. حس بدبینی ماست که او رفتار و تشدید می کنه یا با بی تفاوتی از بین می بره.
مگر اینکه خدایی نکرده اصلااون مرد از ریشه ویران باشه که بعید می دونم همسر شما جزء اون دسته اقایون باشه
موفق باشی عزیزم:72:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
ببخشید مدیران محترم بارها گفتن چت گونه ننویسید . پس برای امروز این اخرین پستمه.
خاموش عزیز به یاسا حق بده تشبیه شما جالب نبود و او عصبانی شد.
یاسا چقدر امروز واسه هم نوشابه باز کردیم:311:
خاموش جونم:
شما می گی نباید به رفتار بد شوهرت جایزه بدی خب قبول دارم. اگه شما 100% مطمئنی که شوهرت داره خطایی می کنه پس واسه چی داری دنبال راه حل می گردی کار و یه سره کن به خانواده اطلاع بده و طلاق:163:
اما شما بارها گفتی او داره اذیتم می کنه می بینه من حساسم جوری رفتار می کنه که من وتحریک کنه. پس مطمئن نیستی.
حالا خودت بگو بهترین راه چیه؟
پلیس بازی در بیاری بری دنبالش؟
به خاطر شکت به گزینه طلاق فکر کنی؟
یا سعی کنی حساسیت و کم کنی و شوهرت و خوب ببینی مگر اینکه خلافش ثابت بشه.
عزیزم تو فکر می کنی با گیر دادنات و حساسیت هات می تونی بفهمی شوهرت با کسی رابطه داره یا نه. و فکر میکنی اگه روزی بهش گیر ندی و بازخواستش نکنی احتمالا موضوعی بوده که از دستت در رفته و تو نفهمیدی.
باور کن این طوری نیست.
چرا فکر می کنی اگه گیر دادنات و حسایتت و کم کنی به شوهرت جایزه دادی؟
چرا فکر می کنی اگه بی خیال بشی شوهرت می ره 4 تا زن عقدی و الا ماشاا.. صیغه ای می گره.
نترس.
این نشونه واسواس فکری خودته نه ایراد شوهرت.
باور کن به خدا تو با گیر دادنات و حساسیت های بی موردت شوهرت و به سمت زن دوم به زور داری هل می دی. اگه اونم نخواد تو داری مجبورش می کنی.
به خودت بیا عزیزم
موفق باشی:72::46:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
خانمي من كه در مورد شما قضاورت نكردم.:72:
عزيزم شما مطمئني كه بعد از ديدن اون عكس تازه يادت نيومد كه شوهرت با ديدن فيلمبردار نفس نفس ميزده؟
بله حرف شما متين آدم اصلا و ابدا نبايد در برابر اشتباهات ديگران دست بزنه و سوت بكشه تا اونا تشويق شدن كه راه غلطشونو ادامه بدن اما:
نكته ي اول) اينكه ابراز ناراحتي از رفتار ديگران با توهين و تحقير ديگران (تشبيه همسر به سگ) بسيار متفاوته. شما مي تونستين در همون لحظه و شايد بعد از اون ماجرا خيلي متين و با مهرباني ناراحتي خودتون رو بروز بدين بدون سرزنش و بدون توهين!
نكته ي دوم) اين كه بايد به هر مسئله اي فقط و فقط در حد خودش اهميت داد نه بيشتر نه كمتر! اگر به قول خودتون نفس نفس زدن ايشون رو در هنگام نگاه به اون خانم ديدين (كه من بعيد ميدونم همسر شما واقعا با ديدن يك خانم تا حدي محجبه نفس نفس بزنه اما شما كه نيمه برهنه ايستاديد كنارشون نه!) فقط درحد همين يك نگاه خطا به ايشون ناراحتيتون رو اعلام كنيد نه بيشتر. يقينا يك نگاه حرام يك انسان اشرف مخلوقات مخصوصا كه همسرتون هم هست و رعايت حرمتش لازمه رو به سگ تبديل نميكنه!!
وقتي دوستانم بهتون ميگن شما دچار وسواس فكري هستين با نارحتي ميگين : شوهر من بيماره نه من!
كي گفت كه شما بيماريد؟؟!! وسواس فكرس يعني همين كه در بالا هم بهش اشاره كردم. يعني مسائل رو بزرگتر از اونچه كه واقعا هست ميبينيد و بهش بها ميدين.
دوست عزيزم منو ببخش :46: اگر ناراحتت كردم قصدم اين نبود اما من به زندگي شما و همسرتون خوش بينم و معتقدم شما با پاك كردن تصاوير وحشتناكي كه از اشتباهات مقطعي ديگران و به عنوان نمونه همسرتون ساختيد زندگي خوبي خواهيد داشت كه خيييييلي بهتر از طلاقه.
اگر برادرشوهرتون با همسرش درست برخورد نميكنه اين به معناي اين نيست كه همسر شما هم حتما همين طوره. شما ذهنتو شست و شو بده تا بتوني زيباييها رو هم ببيني اون وقت ميفهمي كه حرف مادر همسرت مبني براينكه ديگه نميتونم با پسرم تخمه بخورم بد نيست كه هيچ تازه ميتوني به همسرت پيشنهاد بدي به مادرش سربزنه و باهاش جلوي تلويزيون تخمه بخوره تا خوشحالش كنيد. :310:
اگر من به خاطر توهين شما به همسرتون بهتون توپيدم درواقع به خاطر همين بود كه ما بازخورد رفتار خودمون با ديگران رو مي بينيم.
احترام بذار تا احترام ببيني...
الان هم همسرت رو ببخش و اولين قدمو شما بدار و بهش ثابت كن بهش شك نداري (حتي اگر داري) و به موازات اين كار رو خودت كار كن تا شكت رو برطرف كني.
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
عزيزم شما مطمئني كه بعد از ديدن اون عكس تازه يادت نيومد كه شوهرت با ديدن فيلمبردار نفس نفس ميزده؟
خوب مطمئن شدم که در موردم اشتباه می کنی. این موضوع رو من سه سال پیش فهمیدم و هرگز به روش نیوردم و بعد خودم یه سی دیه دیگه درست کردم که فقط صحته های دو نفریم بود که اگه خواستیم باهم ببینیم، موردی نباشه/
در ضمن من این حالت شوهرم رو هیچ وقت به روش نیوردم و صلاح هم نیست بیارم. و می دونم عصبانی می شه و هم خوب دست خودش نیست ولی خوب کنترل نگاه که دست خودش هست.
من اینجا این حالت به عمد مردها رو تشبیه کردم به له له سگ. چون سگ بینوا هم وقتی تشنه می شه همینجوری له له می کنه. و هرگز به شوهرم چیزی نگفتم.
ببین داری بد فکر می کنی در موردم و لشکال نداره چون فکر می کنم که شاید شوهرم هم مثل شما در موردم فکر می کنه و من شاید مجبور بشم سود تفاهمات اون رو برطرف کنم.
من خیلی تلاش کرده بودم که بتونم بدون اینکه ازش کتک بخورم حرفم رو بزنم. دارم تو زندگی درجا می زنم. از همه چیز عقب موندم فقط برای اینکه با شوهرم روابطمون درست شه!
من درست زمانیکه داشتم فکر می کردم که همه چیز توهم بوده و به قول فرشته مهربون خودم رو به تجاهل می زدم، اون عکس رو دیدم!
از اینکه برام وقت می ذارین ممنونم، هرچند که گاهی فکر می کنم منظورم رو متوجه نمی شین. ولی بازم قدر زحمتتون و وقتتون رو می دونم.
ممنوم از همگی :46:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خاموش
فرشته جان،
ممنون که برام وقت می ذاری!
دلم می خواد که به خودشناسی بپردازم و به خاطر خودم و نه بخاطر شوهرم یا هرکس دیگه ای، به اشتباهاتم پی ببرم و اصلاحشون کنم!
ممنون می شم که کمکم کنی تا بتونم خودم رو تحلیل کنم!
هنوز هم همین خواسته رو داری ؟
خانمی قرار ما این بود که از تمرکز بر شوهرت دست برداری و اونو همونطوری که هست ، فعلاً بپذیری و رو خودت زوم کنی ، چی شد ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
خاموش جان از شما هم تقاضا دارم پستهایی که شما را متمرکز بر همسرت میکنه را نخوان و از تمرکز بر همسرت جداً پرهیز کن .
.
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
هنوز هم همین خواسته رو داری ؟
بله.
ولی خوب خیلی هم راحت و آسون نیست. مخصوصا این چند روز اخیر که درگیر مراسم عروسی برادرشوهرم بودیم و بعلت نزدیکی زیاد با خانواده همسرم، خوب مسائل برام پررنگ شده بود.
در واقع وقتی اینجا می نویسم یکم سبک می شم و این کمک می کنه به تمرکز زدایی از همسرم!
من دارم همه تلاشم رو می کنم...
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
:310::310::310:خوشبحالتون عروسی دارین:227::227::227:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
پرناز جان عروسی بود ولی پدرم رو در اوردن و من نمی تونم لب وا کنم و به شوهرم بگم.
حتی عروس خانم هم با اینکه من روز عروسیش اولین بار بود که می دیدمش.
بخدا به همشون احترام گذاشتم. شوهرم می خواست نره عروسی داداشش، ولی باهاش حرف زدم که بریم. حدود 200-300 تومن فقط کادو دادیم.
روز پاتختی رفتم دستشو گرفتم که بیاد برقصه، اومد نزدیکم گفت پیف چه بویی می ده!!!!!!!!!!! حالا یه سری از اقوام دیگه هم بودن و فکر کنم شنیدن!
بنظر شما عجیب نیست که اون خانم که دفعه دومش بود منو می دید (شب عروسیش و اون روز)، اینقدر بی ادبانه و وقیح رفتار کنه؟!
به روی خودم نیوردم، چون می دونستم مثل چند سال پیش من حتی اگه از زور ناراحتی گریه ام بگیره شوهرم جلوی همه خردم می کنه و دست روم بلند می کنه!
حدس خودم اینه که زیر سر خانواده شوهرمه، لابد اونقدر غیبت منو کردن که ازم متنفر شده! اصلا بعضی وقتا فکر می کنم اون عکسا رو مخصوصا گذاشته بودن لای وسایل شوهرم که من ببینم تا عروسی نرم و شوهرم بشه نوکر دربست اونا.
بخدا منو ول می کنه که آژانس بگیر بیا عروسی من سرکارم و سرم شلوغه و شب عید کلی ضرر می کنم اگه نرم سر کار. بعد می فهمم که رفته شده راننده خصوصیه خانوادش! حتی خانواده عروس!
بخدا خیلی باهام بد و توهین آمیز رفتار می کنن و من نمی دونم باید چی کار کنم!
احساس می کنم خانواده شوهرم همچین بدشون نمیاد که ما از هم جدا شیم تا پسرشون دربست در اختیارشون باشه!
زن داداش جدیدم خوش چهره ست. اما خانواده شوهرم هیچکدوم قشنگ نیستن. صدبار می گفنم این خوشگله تو زشتی به خاطر اینه (حالا چی بخاطر اینه، من نمی دونم!)
آخه خودتون بگین اینجور مقایسه درسته؟ خوب هرکسی رو خدا یه جور آفریده و خود پسراتون پسند کردن! چرا آدمها رو حساس می کنین و مقابل هم قرار می دین؟ (تازه من هیکلم و قدم خیلی قشنگ تر از زن داداشم بود ولی زشته و کسر شان که آدمها بخاطر ظاهرشون مقایسه بشن! دلم می خواست برم به برادرشوهرم بگم چه زن قشنگی داری، انشاءا.. که خوشبخت بشین! اما جوری رفتار می کنن که اصلا آدم نمی تونه اونجوری که تو ذاتشه رفتار کنه!)
تازه افتخار من به تحصیلاتمه، به اینکه یه موقعیت اجتماعی مناسب داشتم. یادمه اون سالی که تو شهرستان کلی تحقیرم کردن، مادر شوهرم می گفت تو یه کمک منشی هستی!!! در صورتیکه که بنده مهندس بودم و حقوقم از پسرش بیشتر بود. هرچند الان دیگه کار نمی کنم.
حالا این عروسشون رو می گفت مهندسه!
از شوهرم پرسیدم گفت نه.
به خنده به مادرم گفتم، حاج خانم (مادر شوهرم) جای آموزش عالی مدرک می ده، مدرک می گیره! جای مدیر عامل سمت سازمانی می ده و سمت می گیره! خلاصه که اینه دیگه!
اونقدر به اعصاب آدم فشار میارن که صدات در بیاد، بعد که چیزی گفتی، پسر قند عسلشون پدرت رو در بیاره!!!
دلم برای این عروس هم می سوزه. نه خودش و نه خانوادش عقلشون نرسید که چرا اینا عروسای قبلی شون رو قایم کردن! بنده خدا اونم مثل سه تا عروس دیگه این خانواده بیچاره می شه. مگه میشه مستثنا باشه! می خواستم بهش بگم حالا صیر کن، عجله نکن، تند نرو! هیچی نگفتم، با اینکه اونم مثل بقیه رفتارش بد بود بازم دلم نیومد کاری کنم که روز عروسیش و پاتختیش خاطره بدی داشته باشه!
تو دوران نامزدی شون شوهرم چندبار کتکم زد و می گفت تو تو کارای ما دخالت نکن! حالا روز تعطیل منو ول می کرد و می رفت برای تحقیق و امثالهم برای داداشش و من رو هم آدم حساب نمی کرد!
البته همه هم با من بد نبودن. خوب معمولا وقتی به وضوح به یکی توهین می کنی، یه جور موضع گیری و جبهه گیری بوجود میاد و بعضی ها هم بی دلیل زیادی تحویلت می گیرن!
خوب میگن عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
مهم این بود که من مودب بودم و به همه کسانی فکر می کنم که نسبت بهم محبت داشتن و آدمایی که بهم توهین کردن رو از ذهنم پاک می کنم.
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
من تشكر نزدم كه بگم چه و چه ...
فقط ميخواستم بگم كه شما واقعا خانم بزرگواري هستين ولي باز هم ميتونيد از اين هم بالاتر و برتر باشين و تغييرات مثبتي رو در خودتون ايجاد كنيد. :72:
فقط كافيه كه بخواي و احساس نكني اگر در زمينه ي تغيير خودت اقدام كني ضرر ميكني و غرورتو شكستي.
ولي چيزي بيشتر از اينم نميگم چون مي ترسم با اهداف فرشته ي مهربان در تضاد و تقابل باشه.
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
بارها و بارها بهم گفتین که؛
تغییر کنم،
غرورم رو کم کنم،
میشه موردی یکی محض رضای خدا بگه یعنی من الان چی هستم بعد باید تبدیل بشم به چی و به کی؟!
فرشته مهربون بهم موردی گفت که یکی از رفتارهام نشون میده که شخصیت کنترلگر دارم. می دونم اگه کنترل گری از حدش بگذره برای دیگران ناراحت کننده می شه و باید فرد کنترلگر اول این روحیه خودش رو کنترل کنه که افراط نکنه.
ولیکن یه شخصیت کنترل گرا مسلما نمی تونه تبدیل بشه به یه شخصیت رمانتیک و هنرگرا. در واقع شخصیت آدمها یه بخشیش ژنی و بخشی هم اکتسابی است که تو دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیره.
ما نباید آدمها رو انتخاب کنیم و بعد بخواهیم که مطابق میل ما تغییر کنن!
می دونین در واقع من هنوز نمی فهمم برای چی ما باید بخواهیم که یکی مطابق میل ما بشه؟ چرا می خواهیم یکی رو خرد و ذلیلش کنیم و ازش بخواهیم که مثل خواسته ما خودش رو بسازه؟
خیلی دلم می خواد یکی توجیهم کنه! بابا یکی بیایید با هم بحث کنیم تو این زمینه! بالاخره به یه نتیجه ای می رسیم. بخدا اگه قانع بشم که این حرف درسته، با انگیزه تمام تلاشم رو می کنم که اجراش کنم! منتها در حال حاضر بنظرم غلطه.
ببینید تغییر با اصلاح فرق داره. تو ابتدای این پست فرقش رو از نظر خودم بیان کردم. شخصیت کنترلگری که سعی می کنه کنترلگری خودتش رو هم کنترل کنه که احیانا به حریم شخصی دیگران یا آزادی آنها خدشه ای وارد نکنه، میشه اصلاح. شخصیت کنترلگری که می خواد از خودش یه شخصیت رمانتیک و هنرگرا بسازه، می شه تغییر!
بنظر من تغییر غیر ممکنه ولی اصلاح لازمه و امکانپذیر.
بخدا عقلم می گه زندگی با شوهرم بی فایده است. ما به درد هم نمی خوریم و در کنار هم خوشبخت نیستیم. زندگی با یه مرد اونقدر ارزش نداره که بخواهی از خود واقعی ت بیرون بیای و شکل ظرفی رو بخودت بگیری که شوهرت دوست داره!
اما مسائل دیگه ای هست که ریشه عقلانی و منطقی نداره ولی نمی ذاره که جدا شم.
خیلی دلم می خواد تو این زمینه که تقریبا خیلی ها تو این تالار بهش اشره کردن، توجیه بشم. کاش کمکم کنین!:72:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
خاموش جان،
من یکی از مشتریهای پرو پا قرص تاپیک شما هستم که به احترام فرشته ی مهربان سکوت کردم.
نوشتم که بدونید می خونم و منتظرم ببینم چی می شه. احتمالا دوستان زیادی در این شرایط هستند و همه شجاعت یاسا را ندارند که یواشکی یه تیکه هایی بیایند و سریع در برند :43:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام دوست خوبم
عزیزم می دونی تو حتی توی انتخاب اسم کاربری ات امواج منفی را فرستاده ای چرا خاموش؟؟؟؟
تو باید خورشید باشی و به دیگران بتابی نه اینکه خاموش باشی چون نورت را از دیگری طلب کرده ای
من با تمام وجودم ناراحتی تو را درک می کنم ولی عزیزم راه حل دیگه ای وجود نداره جز تغییر تو
عزیزم همه ما مشکلاتی داریم که باید اونها رو رفع کنیم یه زمانی فکر نکنی که ما می خوایم تو رو از خود واقعی ات دور کنیم نه اصلا
همه دوستان دارن به تو کمک می کنند که خودت را دریابی و خودت را دوست داشته باشی
تا زمانی که تو چشمت به شوهرت باشه که اون کی رفتارهایش را اصلاح می کنه همین اش هست و همین کاسه
پاشو خانم گل از خودت مراقبت کن به سرو روی خودت یه دستی بکش خودت را دوست داشته باش
زمانی شوهرت ( نه تنها شوهرت همه ادم های اطرافت ) تو را دوست خواهند داشت که تو خودت را دوست داشته باشی
راستی من یه جا خوندم که نوشته بودی چهره زیبایی نداری نسبت به جاری ات
خیلی ناراحت شدم عزیزم
تو محاسنی داری که جاری ات ندارد ایا جاری ات باید از این بابت ناراحت باشه
یه مطلب بگم
من یه دوست دارم که اصلا زیبا نیست ولی اینقدر خودش را دوست داره و اینقد به خودش می رسه که من به عنوان یه زن جذاب قبولش دارم ( منی که خیلی خیلی سخت از یه نفر خوشم می اد) و من در حضورش خیلی احساس خوبی دارم
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط اتنا
راستی من یه جا خوندم که نوشته بودی چهره زیبایی نداری نسبت به جاری ات
خیلی ناراحت شدم عزیزم
تو محاسنی داری که جاری ات ندارد ایا جاری ات باید از این بابت ناراحت باشه
یه مطلب بگم
من یه دوست دارم که اصلا زیبا نیست ولی اینقدر خودش را دوست داره و اینقد به خودش می رسه که من به عنوان یه زن جذاب قبولش دارم ( منی که خیلی خیلی سخت از یه نفر خوشم می اد) و من در حضورش خیلی احساس خوبی دارم
واییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییییییییییی
من کی اینجوری گفتممممممممممممممم :161: :161: :161:
کاش یه بار دیگه پست منو بخونی :316::316::316:
:323::323::323:
با این حال ممنونم که برام وقت گذاشتین و نوشته هام رو خوندید:47:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
اگرز مايل به بحث در اين مورد هستي اذن ورود بده من پايه ي اين مناظره هستم .
البته اگر تصميم به مقاومت و انكار داري از همين ابتدا مشخص كن كه بي دليل وقت صرف نكنم .
چرا كه انرژي و سينرجي و زماني كه قرار است صرف تو بشود و تو ارزش آن را نمي داني، مي تواند صرف ديگراني بشود كه با آغوش باز پذيراي تغييرات هستند .
در هر حال هر زمان خواستي اعلام آمادگي كن . اما اعلام آمادگي كن .
سكوت اين چند روز هم به اين دليل بود كه بتواني به اعصابت تسلط پيدا كني . اگر هنوز هم حساسي ، من چيزي را از دست نمي دهم .
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
ببخشید خاموش جان،
توی پست 58 در جواب آتنا چرا این همه موهات را کشیدی؟
راستش من هم از پست 53 همین برداشت آتنا را کردم.
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام:72:
ایشون با جاریشون مقایسه نشدن با خانم برادر خودشون مقایسه شدن.
خاموش جان منم دوست دارم در این بحث شرکت کنم.
پس شروع کننده می شم و در پاسخ پست 55 شما عرض می کنم که:
خاموش جان بله اصلاح با تغییر فرق داره. اما رفتارهای ما چه ژنتیکی چه اکتسابی چه من در اوردی و هر چیز دیگه که باشه هم قابل اصلاح هست هم قابل تغییر.
نوشته بودی به خدا یک مرد ارزش این و نداره که من بخوام ازخود واقعیم دور بشم
عمر خودت چی این ارزش و داره یا نه؟
تو چند ساله داری زندگی می کنی. پس به خاطر عمری که گذاشتی باید بتونی تغییر کنی.
مضاف بر اینکه شما با این شخصیتی که خودتم میدونی با هر کس دیگر هم ازدواج کنی دچار مشکل می شی. حتی شخصیت کنترل گرت برای بچت هم اسیب زاست.
عزیزم در این که شما خیلی مودبی و خیلی رعایت حال دیگران و می کنی شکی نیست. اینکه به همه احترام میذاری عالیه. و البته کم و کاستیهای شوهرت هم مشهوده.
اما هیچ کدوم اینا دلیل نمی شه که شما بخوای دیگران به خاطر این همه محاسن اشتباه شما رو نبینن.
شما در این که شخصیت کنترل گری داری باید بتونی تغییر ایجاد کنی. تغییر شخصیت کنترلگر یه دفعه رمانتیک نمی شه هنر گرا هم نمی شه می شه یک شخصیت ریلکس که قرار نیست همه چیز و کنترل کنه بلکه به راحتی از کنارش می گذره مگر اینکه خلافش ثابت شه و خیلی روشن و واضح برات اثبات شه که طرفت داره کاری و می کنه که خلاف قوانین فی ما بین هست او نموقع به صورت کاملا جدی برخورد خواهد شد.
گاهی نیازه یه رفتاری در ادمی تغییر کنه مثلا من نوعی خیلی اویزون شوهرم می شم قراره کمی دور از دسترسش باشم خب کمی فاصله می گیرم و کمتر تو دست و بالش می رم این می شه اصلاح .
اما گاهی من نوعی ادم دروغگویی هستم و به زمین و زمان دروغ می گم حالا می خوام نگم پس کاملا باید تغییر کنم دقیقا در شرایطی که قبلا دروغ می گفتم قرار بگیرم و راست بگم حتی اگه به ضررم باشه این می شه تغییر.
و شما باید بتونی کنترل گریت و حذف کنی تغییرش بدی . نه به خاطر شخص x یا y بلکه اول به خاطر ارامش خودت.
بزرگان تالار انی جونم فرشته مهربون ببخشید من باز پابرهنه دویدم وسط حرفاتون اما اخه من این بحث و دوست دارم و از طرفداران تایپیک خاموشم و دوست دارم که نتیجه بگیره.
موفق باشی:72:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
نقل قول:
ایشون با جاریشون مقایسه نشدن با خانم برادر خودشون مقایسه شدن.
بنده با جاریم یعنی عروس خانم مقایسه شدم. بنده خدا زن داداشم تو عروسی برادرشوهرم چی کار می کرد!
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
با نام خدا
سلام
من فكر ميكنم يه بازي كنترل شده داره اجرا ميشه ، هر چند كه ناخودآگاه افراد داخلش ميشن و خيلي ها احتياط ميكنن باز هم نميتونيم جلوي خودمون رو بگيريم و داخل نشيم .
بياييد از گفتن حتي يك جمله غيركارشناسي خودداري كنيم تا اين تايپيك به ثمر بنشينه و اينطوري از بوجود آمدن واكنش هاي ناخودآگاه خودداري كنيم و به همديگه كمك كرده باشيم .
يادمون باشه خاموش ، يكي از بهترين دوستان ماست و ما ميخواهيم خوشبخت باشه حالا هر طور كه خير هست . انشالله
اميدوارم جسارت اين برادر كوچكتان را نديده بگيريد . با تشكر
يامولاعلي
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
نقل قول:
راستی من یه جا خوندم که نوشته بودی چهره زیبایی نداری نسبت به جاری ات
من نگفتم زیبا نیستم. ولی حوری بهشتی هم نیستم. اما خواهر شوهرهام به جرات می تونم بگم بد چهره اند.
اما تنها حسن جاری ام خوش چهره بودنش بود و من دوست داشتم این تنها حسنش رو به برادرشوهرم و خودش بگم.
نقل قول:
تو محاسنی داری که جاری ات ندارد ایا جاری ات باید از این بابت ناراحت باشه
اتفاقا خودم گفتم که قد و هیکل من قشنگ تر از جاری ام بود.
اما اینرو هم گفتم که این رو کسر شان می دونم که آدمها بر اساس ظاهرشون و آنچه که خدا بهشون به امانت داده مقایسه بشن.
بنظر من اونچه که امانت خدا و خدادادیه باید حفظ بشه ولی چیزی قابل افتخاره که با زحمت و تلاش خودت بدستش اورده باشی.
و در ضمن بنده به تحصیلات و موقعیت اجتماعی که داشتم افتخار می کنم.
کلا قصدم از اون پست این بود که بگم خانواده شوهر من چقدر حقیرن که روز عروسی بجای اینکه فرضا برن از عروس تعریف کنن، میان به من میگن تو زشتی و اون خوشگله بخاطر اینه (البته این بخاطر اینه رو من نفهمیدم یعنی چی)
ببنید می خواستم بگم چه جوری خانواده شوهرم آدمها رو تحریک می کنن و نسبت به هم حساس.
در ضمن هرچند من اعتقادم به اینه که ظاهر چیزی نیست که موجب برتری آدمها بهم بشه، اما در عین حال به آراستگی ظاهرم کاملا توجه دارم
این دوتا پست اخیرم صرفا بابت رفع سوء تفاهم ها بود.
پستهای دیگه رو لازم می بینم که با فرصت و تامل بیشتر مطالعه کنم تا احیانا من هم دچار سوء برداشت از پست ها نشم.
آقای m25teh یکمی از این بازی کنترل شده ترسیدم. کی داره کی رو بازی می ده؟!
-
توصیه های من به مجردها
از اونجایی که می دونم خیلی از عزیزانی که زحمت می کشن و تاپیک بنده رو تعقیب می کنن، مجرد هستن وظیفه می دونم که چند تجربه ای رو که به قیت گزافی به دست اوردم در اختیارتون بگذارم.
میگن تجربه رو نباید تجربه کرد.
اگر اشتباهات من رو بکنید، لاجرم به سرنوشت من دچار می شین.
ببنید من برای اینکه زندگیم رو حفظ کنم، ظاهرا باید تبدیل بشم به یه آدم دیگه. یعنی باید یه عمر نقش بازی کنم. شاید نقشی که دوست نداشته باشم. مطمئنا هر آدمی دلش می خواد خودش باشه.
خلاصه که من دارم عذاب می کشم تو زندگیم بخاطر بی تجربه گی و اهمال تو انتخابم. پس شما مراقب باشین!
1- در مراحل شناخت همسر، نکاتی که براتون مهمه و حیاتیه رو بصورت کلی از طرف مقابلتون سوال نکنید. وارد جزئیات مطلب بشین. با مثال موضوع مورد نظرتون رو باز کنید تا مطمئن بشین که دقیقا طرف مقابل متوجه منظورتون شده و شما هم نظر ایشون رو در اون مورد خاص متوجه شده اید.
2- سعی کنید تا حدودی خجالت رو کنار بگذارید و روی موضوع مورد نظرتون بحث کنید و در واقع مورد یک رو بخاطر خجالت از عنوان مساله، بیخیال نشین.
(مثلا من در همین مورد رفاقت های قبل از ازدواج و داشتن رابطه بسیار بسیار حساس بودم، ولی هر کاری کردم روم نشد به همسرم که اون موقع خواستگارم و یه غریبه بود، این موضوع رو خیلی شفاف مطرح کنم و در لفافه سوال کردم و ظاهرا شوهرم دقیق متوجه منظورم نشده بود)
3- برای تحقیق از دوستان و نزدیکان طرف مقابل، خودتون هم به موازات خانواده دست بکار بشین. شاید خانوادتون دقیقا شما رو نشناسن و بعضی مسائل که هنگام تحقیق فاش میشه، برای اونها مهم نباشه ولی برای شما مهم بوده باشه. سعی کنین نکته هایی که براتون مهمه رو خودتون شخصا سوال کنین و نظر دیگران رو در موردش با گوش خودتون بشنوید.
4- قبل از ازدواج حتما و حتما جلساتی رو در نظر بگیرید که با خانواده شوهرتان معاشرت کنید. به منزلشان همراه خانواده بروید و به منزلتان دعوتشون کنید. آنقدر که بتوانید با فرهنگ آن خانواده آشنا شوید.
(خانواده شوهرم حتی تو دوران عقد هم بارها مانع شدن که ما منزلشون بریم. حتی خانواده م به صدا در اومده بودن که نکنه مساله ای هست که از ما پنهان می کنن! الان که در جمع اقوامشون و خودشون قرار می گیرم، می بینم که زمین تا آسمون با اقوام و خانواده ما فرق دارند. این اشتباه و کوتاهی من و خانواده ام بود که نفهمیدم با چه فرهنگی وصلت می کنیم.)
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام به نظر من من اگه جاي تو بودم زياد اهميتي نميدادم
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
هر دم از این باغ بری می رسد
تو تمام این سالهایی که با ازدواج کردم، هر سال شب عید ازش کتک خوردم. امسال اولین سالی بود که تا الان دعوا نشده بود. هرچند که من دارم کوتاه میام و احساس می کنم اونقدر تغییر کردم که تبدیل شدم به یه درازگوش!!!!!!!!
گفته بودم قصد بچه دار شدن داریم و دکتر گفته بود که باید یک روز درمیان نزدیکی داشته باشیم. همین آقا دفعه آخری که بهش به شوخی گفتم امروز هم باید برنامه داشته باشیم، کلی آه و ناله کرد که ای وای خسته شدم و ضعیف شدم و ...
خیلی دلمش شکست و گفتم خوب به من هم فشار میاد و وقتی تو اینجوری اظهار بی میلی می کنی، من هم به اینکار منزجر می شم و ...
خلاصه که اونروز نمی دونم چی شد که من زودتر از موعد لکه بینی کردم و اصلا نشد برنامه نزدیکی رو مطابق توصیه پزشک ادامه بدیم!
امروز صبح آقا دلش نزدیکی می خواست و من با اینکه خسته بودم و واقعا بدنم نمی کشید، ممانعت نکردم! آقا بعد از کارش میگه مرد همینه و گاهی اونقدر بهش فشار میاد که نمی تونه خودش رو نگه داره، اون موقع اگه تو خونه تخلیه نشه، ممکنه شیطون گولش بزنه و بره بیرون خونه خودش رو تخلیه کنه!
یه مقدار بحثمون شد و آخرش گفت منظورم اینه که از طریق شرعی اینکار رو می کنه! گفت شرع مجاز دونسته تو هم مشکلی داره برو با مراجع تقلید بحث کن!!!!
یادمه اولین باری که کنارش خوابیده بودم، اولین بار تو تمام عمرم، لحظه ای که بغلم کرد، برام تعریف کرد که دوران مجردی یه بار از یه خانم تقاضای همخوابی کردم و اونم رد کرد و گفت من قصدم ازدواجه و اهل این مسائل نیستم!
نمی دونم می تونین حس من رو تو اون لحظه درک کنید یا نه؟!
اونقدر بدم اومد که ازش دور شدم و بی اختیار گریه ام گرفت. آقا بجای اینکه یه لحظه فکر کنه که با این حرفش چی به روز روح و روان و احساس زنش آورده، بازم شرع رو وسط کشید و توجیه می کرد. اونقدر بهم فشار آورد که گفتم خدایی که به مرد چنین اختیاری داده، غلط کرده و آقا دست پیش رو گرفت که تنها عشق من خداست و تو به عشق من توهین کردی و قهر کرد و رفت!
اینم عیدی امسالم بود. نمی دونم چی کار باید بکنم. منظورش از این حرفا چیه. می خواد حرف پیش بکشه که زن صیغه کنه؟!
نمی دونم چرا شرع ما زن رو، احساسشو و نیازشو ندیده؟
خیلی دلم گرفته!!!!
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
خاموش جان سعی کن لااقل توی این چند روز عید به کارهای شوهرت فکر نکنی. سعی کن تو هم مثل بقیه مردم شاد باشی. می دونم سخته خیلی هم سخته ولی به خاطر روحیه ات اینکارو بکن. سال رو خوب شروع کن با شادی تا انشاءالله امسال به هدفت برسی عزیزم...
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
به نام خدا
با سلام
حتی اگر برات تلخ هست ولی قبول کن تا از آنی گرانقدر کمک بگیری . او مکمل روح و روان توست و میتونه واقعا کمکت کنه . خواهش میکنم این رو باور کن و انجام بده .
با تشکر
برادرکوچکت
یامولاعلی
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
می خواستم این مطلب رو تو تاپیک دیگه بنویسم دیدم قفل شده، چون این موضوع ربطی به مطلب عکس و عدم وفاداری شوهرم نداره.
به هرحال نوشتنش سبکم می کنه.
این چند وقته شوهرم و من دربست در اختیار خانوادش بودیم. روز عروسی داداشش که به من گفت آژانس برو و خودش شد راننده خصوصی اقوامش.
میوه و آجیل و شیرینی خانوادش رو ما خریدیم. بازدید عید رو ما بردیم. حالا شوهر من تک پسر هم نیست. ولی مدام از این متوقع هستند.
دیروز خانوادم مهمون بودند. سفره رو خواستم بندازم، تو کاسه ماست و ترشی و زیتون گذاشته بودم، خوب عید هم بود و کاسه برای آجیل عید، خوب یه مقدار کاسه کم داشتم ولی بنظرم مناسب بود. آقا شوهرم بلند بلند می گفت چرا ترشی کمه؟ زیتون کمه و به من نگفتی بخر؟ ماست به تعداد بذار؟ خدایا داشتم کلافه می شدم. هرچی بهش می گم ببین به من اعتماد کن من از عهده مهمون داری بر میام ولی از قصد آبرو ریزی می کرد. یه جوری که خانوادم هم با من بد شده بودند. یکی نیست بگه بابا یکم آبروداری کن. آخه لازم نیست ماست به تعداد باشه. چندین بار هی میومد از پشت می زد به باسن من، نگاه می کرد به زن داداشم. واقعا نمی دونستم این حرکت یعنی چی؟ تازه خانوادم بعد یکسال اومده بودند خونه ما! سر چایی اوردن هی بلند بلند می گفت همش بزن، دم نمی کشه! اونقدر به اعصابم فشار اورد که دیگه نتونستم و بهش گفتم مگه کارگر استخدام کردی، خوب خودم کارم رو بلدم. منتها اعصابم بهم ریخته بود و جو خونه پیش مهمونها کاملا بهم ریخته بود.
نمی دونم چرا داره اینجوری می کنه. پیش هر جمعی از دوستاش یا اقوامش که می ریم اونقدر بد رفتار می کنن که من اصلا نمی دونم چرا؟ فقط به دهنم می رسه که قبلا حسابی غیبت من رو کرده پیششون.
بخدا قسم جاری ام رو اونقدر عذاب دادن که سکته کرده و مسکن های قوی می خوره! حالا می گن که این دختر بوده سکته کرده و این قرصها رو می خوره رفتارش بد شده و ناسازگاری می کنه!
اونروز جلوی خودم اونقدر همشون یه شکایت از جاریم به برادرشوهرم کردند که آخرش عصبانی شد و گفت می رم چنان می زنمش که فلان بشه و بیسار بشه!
خوب منم براشون یه عروسم دیگه. صددرصد پشت سر من هم همین رفتار رو می کنن.
خانواده شوهرم کلا رفتن شهرستان و ماشین گرفتم و کلی مادرشوهرم می گفت هزینه ماشین شده. پارسال باهم قهر بودیم و شوهرم راننده شخصی خانوادش شد اونها رو برد شهرستان و من تا سیزدهم تنهای تنها تو خونه بودم! یه بار دیگه هم دعوا انداخت و قهر کرد و بعدش فهمیدم خانوادش رو برده شهرستان!
ایندفعه هم لابد داره به اعصابم فشار میاره که دعوا راه بیفته و بازم بره راننده شخصی اونها بشه تا پول کرایه ماشین ندن!!!!!!
دیروز احساس می کردم قلبم داره وایمیسته! باور کنید یه لحظه گفتم الانه که منم مثل جاری بزرگم سکته کنم!
خدایا من چی کار کنم :323:
گاهی فکر می کنم که مادرشوهرم از خداشه که شوهرم طلاقم بده و دربست در اختیار اونا باشه. امیالشم از راه نادرست و البته به قول شوهرم شرعی ارضا کنه!!!!!!
الان که فکر می کنم علت اینکه شوهرم تا اون سن بالا طن نگرفته بود، سخت پسندی شوهرم نبوده و سنگ اندازی های مادرشوهرم بوده!
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
من نمی خوام به قول کارشناس ها تاپیک رو منحرف کنم، حرفی هم ندارم بهت بزنم به جز اینکه می بینم که جدا عصبانی و کلافه هستی، فقط ازت دوستانه خواهش می کنم به نمایندگی یه بچه به دنیا نیومده که فعلا فکر بچه داشتن رو بیخیال شو، بچه ای که توی جو متشنج بزرگ بشه خوب معلومه که خیلی در عذاب خواهد بود، یک مقدار هم به خودت آرامش بده و فکرت رو از شوهر و مادرشوهرت منحرف کن به مسائل دیگه، یعنی به قول یکی از همتالاری ها بدون هیچ اقدامی و فکری فقط صبر کن
من نمی گم اونها بی تقصیرن و درکت می کنم ولی الان به قدری روی کارهای اونها زوم کردی که اختیار درست فکر کردن و دور اندیشی رو ازت گرفته، یک مقدار اروم باش و بعد از مدتی استراحت فکری یک بار دیگه از دور به زندگیت نگاه کن، اونموقع بهتر میتونی تصمیم بگیری، از ته دل برات دعا می کنم:72:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
ممنون سابینا
منم با داشتن بچه موافق نیستم ولی همونطور که روح بچه نیاز به محیط مساعد برای رشد داره، جسمش هم داره. من و شوهرم هردو سنمون بالاست.
یه مطلب دیگه هم هست و اون اینکه مادرشوهرم خیلی چند وقته مدام بچه بچه می کنه. شوهر من هم که قدرت تصمیم گیری نداره، خرش می کنن که بره از دهاتشون یه دختر بگیره که براش بچه بیاره!
ببینید من مدتها از شوهرم و خانوادش فاصله گرفتم و بهشون کاری نداشتم، ولی هیچ فایده ای نداشت!
بعدشم الان اونا دست از سرم برنمی دارند. مدام برای زندگیم تعیین تکلیف می کنند! هرچی دلاتر می شم بیشتر سواری می خوان!
دیروز که بعد یکسال خانواده ام اومده بودن خونمون، اینکارا چی بود می کرد؟!
اونقدر رو اعصابم راه رفت تا بالاخره صدام رو در اورد! هم خودش رو خراب کرد و هم منو!
چقدر حرص خوردم که بابا مرد باش. اینقدر نشین کنار دل زنا و حرفای خاله زنکی بزن و گوش کن. برو دنبال کار دوم، ادامه تحصیل یا هرچیز دیگه. اینقدر پای غیبت مادر و خواهرت نشین. تو الان سنی ازت گذشته و هیچی نداری.
بخدا دارایی شوهر من تو این دو سه سال زندگی مشترک بیشتر از تمام دارایی اش تو دوران طولانی مجردی اش بوده.
بابا جان اگه یه مقدار فکرشو بده به کار و تلاش بیشتر و زندگی مرفه تر، شاید خیلی از مشکلاتمون حل بشه!
فقط و فقط داره منو تحقیر می کنه و نمی دونه که خودش هم متعاقبا تحقیر می شه!
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
دیروز با مادرم هم دعوام شد. خیلی خسته شدم از همه.
مادرم تزش اینه که دختر رو هرکاریش کنی بالاخره دخترمونه و محبت داره بهمون و باید داماد و عروس رو جذب کرد!
حالا چون می دونن من و شوهرم اختلاف داریم، گاهی اونا هم رفتار نامناسبی با من می کنند که شوهرم خوشش بیاد!!!!!!!!!!!
البته اعتراف می کنم که خانواده قوی ای ندارم. اونها هم خیلی اشتباه کردن و خیلی هم حرف مردم براشون مهمه.
دیروز تو حرفاش می گفت یه جوری رفتار کن که وقتی واقعیت رو فهمیدی، شرمنده نشی!
می گم خوب واقعیت رو به منم بگین که منم همراهتون باشم. از من بعنوان یه وسیله استفاده نکنید. من بچه نیستم و اجتماع دیده هم هستم. مسلما اگه واقعیت رو بدونم، می تونم کمک فکری باشم ولی از وسیله بودن بدم میاد.
منتها مادرم هم عصبانی بود و اصلا گوش نمی کرد من چی می گم و آخرش من گوشی رو قطع کردم.
راستی چه واقعیتیه که من نمی دونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شوهرم هم قهر کرده و دوباره از صبح پا می شه می ره بیرون! انگار از خداش بود که همچین حالتی درست شه!
راستی یه چیز رو هم بد نیست تعریف کنم:
شوهرم دوران مجردی با یه خانواده ای رفت و آمد داشت و طبق تعریف خودش ارادت خاصی به پدر خانواده داشت و برای من هم ندیده محترم شده بودند!
بعد از عقد رسمی شوهرم گفت من می خوام اسم تو را بزارم "س". گفتم چرا و گفت من این اسم رو دوست و البته اسم دختر اون خانواده هم هست ولی بخاطر اون نیست.
بعدها فهمیدم شوهرم خواستگار اون دختر خانم هم بوده و ایشون جواب رد دادند.
اولین بار که رفتم خونشون خوب برعکس تعاریف شوهرم اصلا حجاب مناسبی نداشتن و اون دختر خانم یه شیطتنی کرد و حرفی زد که احساس کردم روابط صمیمی با شوهرم داشته و اون حرف رو جلوی نامزد شوهرم می زد. بعدها هم یه نامه سراسر عاشقانه بین وسایل شوهرم پیدا کردم که آخرش اسم اون خانم بود.
مسائل دیگه ای پیش اومد که منجر به اختلاف و قهر ما شد و به دلایلی من این موضوع رو به کسانیکه برای وساطتت اومده بودم گفتم و همگی و حتی مشاورها حق رو به من دادند.
از اون روز احساس کردم شوهرم برای اینکه اون دختر خانم تبرئه بشه می خواد بین دیگران اینطور وانمود کنه که من کلا به شوهرم حساسم. اینرو همون اوایل به مادرم گفتم و واقعا هم سعی می کردم نسبت به کاراش بی تفاوت باشم. ولی اونقدر زیاده روی کرد و داره می کنه که متاسفانه حساسم کرده و به تقریبا به هدفش رسیده!!!
چند روز پیش می گفت تو ایام عید بریم اونجا وگرنه تنها می رم!
این حرف رو که زد یاد اون عکس افتادم. من چهره اون خانم رو تشخیص ندادم. فقط یه لحظه که دیدم مینیاتوری نبود و زن داداش قبلی شوهرم به گفته خودش ظاهر مینیاتوری داشت.
این خانم "س" هم دقیق یادم نمی یاد چه شکلی بود ولی بنظرم بی شباهت به اون عکس هم نبود.
و می دونم که شوهرم با اون خانواده شما هم رفته!
از اون روز می گم شاید اصلا عکس "س" بوده!
نظر شما چیه؟
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام خانمي حالت چه طوره؟ سال نوت مبارك :72::72:
اين داستانو واست اينجا نوشتم تا با شرايط خودت مقايسه اش كني:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آرمان 26
هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند. آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود.
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند
منظورمو فهميدي مگه نه؟ به جمله هات نگاه كن:
دیروز با مادرم هم دعوام شد. خیلی خسته شدم از همه. حالا چون می دونن من و شوهرم اختلاف داریم، گاهی اونا هم رفتار نامناسبی با من می کنند که شوهرم خوشش بیاد!!!!!!!!!!!
نگاه می کرد به زن داداشم. واقعا نمی دونستم این حرکت یعنی چی؟ ...
پیش هر جمعی از دوستاش یا اقوامش که می ریم اونقدر بد رفتار می کنن که من اصلا نمی دونم چرا؟ ...
فقط به دهنم می رسه که قبلا حسابی غیبت من رو کرده پیششون.
خوب منم براشون یه عروسم دیگه. صددرصد پشت سر من هم همین رفتار رو می کنن.
ایندفعه هم لابد داره به اعصابم فشار میاره که دعوا راه بیفته و بازم بره راننده شخصی اونها بشه تا پول کرایه ماشین ندن!!!!!!
گاهی فکر می کنم که مادرشوهرم از خداشه که شوهرم طلاقم بده و ...
خانمي حالا واقعا خودت بگو! مگه ميشه شوهرت اينقدر باهات بد باشه و متنفر. مامانت ازت متنفر مادرشوهرت متنفر خانوادشون متنفر جاريت همين طور كل فاميل هم هميشه غيبتتو بكن؟ واقعا ميشه؟
حالا تو اينا رو ميگي. شايدم داري درست فكر ميكني اما بذار منم فكرمو بهت بگم:
مامانت دوستت داره :43: اما نميدونه چرا اينقدر كله شقي؟!! شوهرت دوستت داره :43: اما خسته شده از اينكه تو اصلا حاضر نيستي ببخشيش و باور كني كه اشتباهش زيادم بزرگ نبوده شرع و مرعو هم بهونه ميكنه چون ميدونه مؤمني كه بهت بگه اشتباهش قابل بخششه و يكبارم كه شده بهش بگي اصلا ديگه واسم مهم نيست اون عكس "س" بوده يا "م" بوده يا "ر" بوده يا هر ... ديگه اي! مادرشوهرت زياد از تو بدش نمياد اما تو اينقدر موج منفي به سمتش ميفرستي كه اونم همه رو دريافت ميكنه و ...
فيلم پايتخت رو ديشب ديدي؟ ديدي خانمه چه خوشگل جواب شوهرش رو آخر فيلم داد و شوهره با چه ذوقي گفت مهم اينه كه من حالا نوكرتم!
به خدا نميخوام از شوهرت دفاع كنم اما ميتوني اينقدر آسمون ريسمون ببافي كه يعني اون عكسه س بوده بچه ها يا نبوده و ...
يا ميتوني براي هميشه فراموش كني و به شوهرت هم بگي كه اصلا برات مهم نيست و آرامش واقعي رو بدست بياري! حالا بشين خودت فكركن. خيلي خوب و منطقي! ميدونم كه ميتوني و اين قدرت و بزرگواري رو داري... :46::46:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
سلام:72:
سال نو مبارک خاموش جان.:46:
یاسا باور کن می خواستم بعد از خوندن پست خاموش تکه اخر فیلم پایتخت رو بنویسم که دیدم تو نوشتی . .:311::46:
اما خاموش عزیز منم با یاسا موافقم. مگه می شه همه با ادم بد باشن؟
من فکر می کنم تو زیادی داری زندگی و سخت می گیری.
البته می شه یه جور دیگه هم فکر کرد. همه اینایی که می گی راسته. خانم س و عکس و شکایی که داری رفتار خانواده خودت و شوهرت جاریت و .......
اما متاسفانه یا خوشبختانه تو نتونستی هیچ کدوم و ثابت کنی و فقط داری خودت و اذیت میکنی و از بین می بری.
نمی دونم حرفم درسته یا نه اما تو 4 تا موضوع و به هم ربط می دی بعد فکر می کنی از همه بشتر می دونی و این دیگرانند که سرشون و کردن زیر برف و نمی بینن.
به خاطر اعصاب و ارامش خودت یه کم بیخیال شو.:82:
بی خیال این باش که همسرت قبل ازدواج چه بوده و چه کرده.
و البته سعی کن الانم مثبت ببینی.
عزیز من اخرش اینه که مثلا با فرض حرفای خودت تو مچ همسرت و در حین خیانت بگیری! خب میخوای متهمش کنی به همه بگی دیدید من راست می گفتم و اخرش طلاق بگیری بعد چی می شه؟ فکر می کنی از اینی که الان هستی ارامش بیشتری داری؟
پس فعلا خوب و مثبت ببین مگر خلافش ثابت شه.
متاسفانه من یه بار دیگه هم این حرف و بهت گفتم و شما در جوابم گفتی یعنی چشمام و ببیندم سرم و بکنم زیر برف تا خطاهای همسرم و نبینم و او هر کاری دلش می خواد بکنه؟
نه عزیزم نبین تا اعصابت ارام باشه مگه خلافش بهت ثابت شد.
مطمئن باش وقتی تو صادقانه با همسرت زندگی کنی اگه همسرت اهل زیر و رو کشیدن برات باشه خدا یه جایی یه جوری دستش و واست رو می کنه که خودشم نفهمه چی شد.
پس به خدا بسپار و دست از پلیس بازی بر دار.
در ضمن می دونی اول از همه خودت باید ارامش داشته باشی تا یه بچه سالم و در خودت بپرورونی بعد ادامای بیرون و از جمله شوهرت رو بچه تاثیر مثبت یا منفی دارن. پس به خاطر خودت و بچت ارام باش.
موفق باشی:72:
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
ببینید تا زمانی که شما حرفهای من رو قبول نکنید، و ته حرفهاتون این باشه که فکر می کنید و بنظرت میاد، خوب مسلما نه همدردی تون ارومم می کنه و نه مشاوره هاتون.
البته قدر حرف حرفی رو که برام تایپ می کنید و رو می دونم و ازتون و وقتی که برام می ذارید ممنوم.
راستی سال نو همگی هم مبارک:72:
ببین یاسا جان من متوهم شدم که شوهرم و مادرشوهرم و خانوادش بد من رو می خوان! اما کتکهایی که از شوهرم خوردم هم توهم بوده؟
اونقدر بالش رو می ذاشت رو صورتم که واقعا به حال مرگ می افتادم. من مغرور، می گفتم تو رو خدا بردار. الانم احساس می کنم ریه هام مشکل پیدا کرده!
موهام رو دسته ای می گرفت و از یه اتاق به اتاق دیگه می کشید. (هنور دو هفته از عروسی مون نگذشته بود!)
من کار می کردم با یه موقعیت اجتماعی خوب. از دست رفتار شوهرم کارم رو ول کردم. البته الان چون خرجم می کنه بیشتر قدرم رو می دونه. اما پس پیشرفت خودم چی؟
من دارم همه چیم رو از دست می دم و تبدیل می شم به یه زن ساده و عقب مونده که مدام بگه چرا برای جاری ام فلان کردید و برای من نکردید تا بتونم بین خانواده شوهرم زندگی کنم.
من قبل ازدواج خونه داشتم. یه روز خواهر شوهرم برگشت گفت خونه رو بکن به اسم اون (یعنی شوهرم) تا همه چی درست شه!!!!!!!!!!!
سیسیلی جانم چرا فکر می کنی کن باید اثبات کنم چیزی رو به دیگران؟ اگه دنبال این بودم، برام سخت بود که یواشکی همه اون عکسها رو پنهان می کردم، خوب یه عکس دهن پرکن هم بینشون بود دیگه!
من می خوان شوهرم رو بشتاسم. بدونم کجای زندگیم. من می خوام پیشرفت اجتماعی ام رو داشته باشم. نمی خوام بشم مثل "دقایق زندگی" که آخرش بفهمم هوو دارم!
یه بار شوهرم داشت به یکی اس ام اس می داد رفتم کنارش نشستم، عین این جمله رو دیدم " تو رو فقط باید kard" (ببخشید تو شان سایت نبود) خیلی خودم رو نگه داشتم ولی آخرش خواستم توضیح بده. فقط به طرف اس ام اس زد زنم اینجاست و دیگه اس ام اس نده!!!!!!!!
وا... من هروقت به شوهرم شک کردم و دنبالش رو گرفتم، دیدم درسته!
دیشب چرا باهام اونطوری رفتار می کرد؟ چرا چاقوها لک داره؟ چرا مخلفات سفره کمه؟ چایی رو بهم بزن؟ ........ (بلند بلند جلوی جمع)
ببینید برای زندگی با انسانها دوست داشتن کافی نیست. دوستی خاله خرسه رو شنیدید؟
خانواده من دوستی شون از نوع خاله خرسه ست.
گاهی فکر می کنم اگه حقوقم و منزلم نبود شوهرم باهام ازدواج می کرد؟ شاید دلش پیش کس دیگه ای بود و موقعیت من وسوسه ش کرد!
کاش می تونستم یکی از اعضای همدردی رو به نمایندگی یه هفته بطور ناشناس همراهم کنم. اونوقت اون بیاد و اینجا تعریف کنه که چی دیده!!!!!
(ای خدا تو که هستی و می بینی. من دارم همه چیزم و حتی ایمانم رو از دست می دم. اگه واقعا هستی نذار یه بنده ات که یه عمر عبادتت رو کرده، از درگاهت رونده بشه :323:)
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
خاموش جان چي دوست داري بشنوي كه تا حالا نشنيدي و فكر ميكني اگر بشنوي آروم ميشي؟
اينكه بهت بگم الهي واست بميرم. :302: تو در اين زندگي نكبت قرباني شدي و اين تقصير تو نيست تقدير توئه پس باهاش مبارزه نكن. همينه كه هست و كاريش نميشه كرد و ... بعد هم بگم غصه نخور عزيزم! خدا ان شاءالله جوابتو ميده كه داري اين وضعيت اسفناكو تحمل ميكني؟
خوب حالا اين حرفا رو زدم ! آروم شدي؟ خوشت اومد؟
آخه اين قضيه ي كتك زدن همسرت چه ربطي به اين تاپيك داره ؟ گفتم كه من در مورد اون قضيه نظر نميدم :160: چرا وقتي من يا هر كس ديگه ميگيم بيا از قضيه ي اون عكس هرچي بوده بگذر و فراموشش كن ميگي آخه شما كه نميدونيد آخه شوهر من منو كتك ميزنه آخه اينجوري آخه اونجوري ! بابا اين دوتا قضيه با هم فرق ميكنه باهم قاطيشون نكن.اين تاپيك اسمش اينه "عكس شوهرم رو با يه زن ديدم!! چي كار بايد بكنم؟"
خاموش جان تو همسرت رو بهتر از ما ميشناسي درسته اما اينجا دادگاه نيست كه ما بيايم حرفاي تو رو بشنويم و بعد در مورد شما و شوهرت حكم كنيم كه كدوم مقصرترين. سعي كن اينو بفهمي. اينجا يك سايت مشاوره است شما خانم محترمي هستيد با خيلي صفتهاي خوب و كلا شايد 85 از صد درست؟ و شوهر شما هم يك مرديه كه خوبيهايي داره بديهايي هم داره كلا ميشه مثلا 65 از صد خوبه؟ اما كسي نميتونه شوهر شما رو تغيير بده يا بهش تلنگري بزنه ايشون كه اينجا نيست. اما شما هستين .
چرا شما دلتون نميخواد صد باشيد؟ چراكه نه؟ شما به شدت احساس ميكنيد اگر خودتونو تا صد بالا بكشين ضرر كردين. من دقيقا شما رو درك ميكنم با خودت ميگي پس اون چي؟ من هي رو خودم كار كنم و روز به روز سعي كنم بهتر رفتار كنم و آروم باشم و اين باشم و ... اما اون مثل يك حيوون با من برخورد كنه؟ ميدونم كه دقيقا اينا رو باخودت ميگي. پس مدام فكر نكن هيچ كس تو رو درك نميكنه. ما تو رو درك ميكنيم.
اما اطمينان داشته باش كه اگر شما صد شدي شوهرت 65 باقي نميمونه :305: اونم ميشه 80 ميشه نود يا حتي صد!!
وقتي ببينه شما تغيير كردي اونم عوض ميشه اونم بهت پيشنهاد ميده بري سركار يا ديگه جلوي مهمونا سرت داد نميزنه يا شايد اون وقته كه ميفهمي خود شما هم داشتي داد ميزدي :311:
به قول بالهاي صداقت عزيز وقتي قفلي عوض بشه كليد اون قفل هم تغيير ميكنه!
فقط كافيه بخواي زندگيتو متحول بكني كه متاسفانه نميخواي!
تا صد صفحه ي ديگه هم تاپيكت جلو بره هيچي تغيير نميكنه. چون تو دوست نداري صد باشي. چون باور نداري اگر صد شدي حتي اگر شوهرت نفهمه و نبينه خدا تو رو ميبينه! آره عزيزم متاسفم كه باور نداري!
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
خاموش جان عیدت مبارک.
من تمام حرفاتو قبول دارم و اصلا فکر نمیکنم بدبین یا زیادی حساسی تا اینجا قبول؟ اما حالا بیا ببین چه راه حلی داری واسه مشکلت؟
میتونی به شوهرت گیر بدی زیر ذره بین بذاریش تا نکنه دست از پا خطا کنه ،اگه کرد که هیچی زندگیتو بذاری و بری چون نمیتونی طاقت بیاری،تازه خونوادتم که خودت برخوردشونو میدونی چطوریه(نمیگم رفتار خونوادت اشتباهه ها) و اگه نکرد همین طور بهش گیر بدی و بدی تا آخرش اون ازت خسته بشه و از کوره دربیاد یا اینکه سر به راه بشه!!!.اما فکر نمیکنی اگه زیاد پاپیچش بشی بالاخره یه روزی پرده های حرمت بینتون ریخته مشه، اصلا جلو خودت میره با یه خانوم دیگه، بهت میگه به تو هیچ ربطی نداره؟ فکر نمیکنی ؟ جوابمو بده خواهشا
اون وقت میخوای چی کار کنی؟
میتونی بی خیال اون عکس لعنتی بشی و تمام سعیتو بکنی تا کاری نکنی بهونه و دلیل بدی دستش واسه توجیه کارهای بد اون.
با کدوم موافقی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه راه دوم جوابته من فکر میکنم که باید
نیازهاشو برآورده کنی، و سعی کنی قبل از اینکه با هم زن و شوهر باشین باهم یه دوست صمیمی باشین.اینو به خودشم بگو تا اونم تلاش کنه باهم صمیمی باشین.اصلا خواسته هاتونو واسه هم بنویسین.
البته منظورم این نیست بیش از حد و یه دفه خیلی بیشتر از قبل تحویلش بگیری:305: که آتو دستش بدی که خوب حالا این دیگه از من میترسه بذار تهدیدش کنم،نه هم نیازهای خودتو بهش بگو و ازش بخواه و هم در مقابل خواسته های اونو برآورده کن یعنی تعادلو حفظ کن.
با مهربونی واسه تداوم یه زندگی شیرین باهاش حرف بزن و خواسته های منطقیتو ازش بخواه و واسه اونم یه خانوم به تمام معنی باش.
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
البته بنظر من خیلی مهمه که اون عکس متعلق به کی بوده! از این حیث که باید بدونم ردپای اون خانم الان هم تو زندگی من هست یا تو همین گذشته تموم شده!
بهترین حالتش همونه که زن قبلیه برادرشوهرم بوده باشه که با عقلم اصلا جور نمیاد ولی خوب به شوهرم گفتم تو درست می گی و عکس زن برادرت بوده!
اما اگه فرضا "س" بوده باشه، ردپاش کاملا تو زندگیمه. شوهرم اونو می خواسته و اون دخترخانم هم شوهرم رو می خواسته منتها ناز کرده گفته نه و فکر نمی کرده شوهرم بره زن بگیره.
پس خواهش می کنم اینقدر نگید که مهم نیست اون عکس کی بوده، چون مهمه.
=================================================
چند روز پیش یه ادکلن تو ماشینش پیدا کردم. می گم این چیه، میگه داداشم داده و خوش بو کننده ماشینه. میگم روش نوشته deodorant perfume، اینکه مال ماشین نیست. می خنده میگه همه چی مشکوکه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انگار لذت می بره از اینکه داره عذاب روحیم می ده!
================================================
بخدا جلوی چشمم به زنا نگاه می کنه و شروع می کنه به نفس نفس زدن یا صداش می لرزه.
سیسیلی جان اینجا یه سایت مشاوره روانشناسیه و من دنبال پیدا کردن راه اثبات جمله فوقم اینجا نیستم.
ولی چشمم می بینه و دلم ازش منزجز میشه. وقتی این چیزا رو ازش می بینم، نمی تونم دوستش داشته باشم.
==============================================
-
RE: عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!!! چی کار باید کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
خب خاموش گلم ، کار اساسی ما با هم شروع شد ، همین اول میخوام بهت بگم گاهی با نیشتری برای بیرون کشیدن کیستهایی از عادات و رفتارهایی که آرامشت رو به هم زده و خوشبختیت رو به مخاطره انداخته مواجه خواهی شد ، این دردیه که برای بهبود و سلامتی باید تحملش کنی . منظورم گاه رک و صریح گویی هاییه که ناچارم برای آنالیز بهتر و روند عملیاتی داشته باشم :46:.
مشکلی نیست :43:؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خاموش
نمی دونم چرا یه حسی بهم می گه شوهرم ذاتا آدم بدی نبوده و دنبال این مسائل هم نبوده است.
حسهای مثبت رو تقویت کن
نقل قول:
اما همون حس داره بهم میگه داره منحرف می شه.
این وسواس فکریه ، شما نه اطمینان داری و نه تا این حد مسئولی ، این دقیقاً از مواردیه که در زندگی شما مشکل ساز میشه ، یعنی یکی از مسایل درون شما که نیازه روش کار کنی و حتی در این مورد مشاوره حضوری داشته باشی ، وسواس فکری هست .
نقل قول:
نمی دونم چقدر می تونم به این حسم اعتماد کنم
اصلاً اعتماد نکن ،
کاملاً واقع بین باش و از ذهنیت بپرهیز
نقل قول:
ولی در صورت درست بودنش، نباید ازش غافل بشم که سر لجاجت یا هر دلیل نادرست دیگه ای به راه غلط بیفته!
ویزگی دیگر شما کنترل گری است ، لازمه این ویزگی را هم در خود از بین ببرید
نقل قول:
بقول آقای بیبی شاید یه جورایی روحش بیمار شده باشه!
آقای بی بی یا هر کس دیگه هم چنین حرفی بزنه ، قطعیت نداره چون شما که نزدیکترین هستی نمیتونی چنین قطعیتی داشته باشی چه رسد به ماها . پس روی حرفهایی که منفی نگری و وسواس فکریت را بیشتر میکنه زوم نکن .
نقل قول:
درسته همسرم عشقش رو تو وجودم کشت. اما اگه تو این راه بیفته هم خودش رو هم من رو و هم زندگیمون رو نابود می کنه!
شما دوستش نداری مگر نه ؟!!!
یکی دیگه از کارهایی که رو خودت لازمه انجام بدی اینه : دیگری را برای خودت نخواهی برای خودش بخواهی .
نقل قول:
اگه شوهر من بد بوده باشه و خودش رو به دروغ بهم شناسونده باشه، اگر آگاهانه داره بهم خیانت می کنه و دلش پیش کس دیگس، واگذارش می کنم به خدا! از خدا می خوام عدالتش رو تو همین دنیا بهم نشون بده!
این روحیه خشن را می رساند ، عواطف را در خودت تقویت کن ، زنانگی را بیشتر کن و از مردانه بودن دور شو .
نقل قول:
اما اگه روحا بیمار شده باشه و ناآگاهانه در آستانه ورود به راه نادرست باشه، باید یه جوری بیدارش کرد، درمانش کرد، به راه آوردش!
فرض اگر این باشد ، خفته را خفته کی کند بیدار .
عزیز دلم ، نازنین من ، اول در مقابل خودت مسولی ، تا خودت را بهبود نبخشیدی دغدغه سلامت شوهرت را نداشته باش .
اگر فلان ، نکنه بهمان، شاید این ، فکر کنم آن و ..... همه یعنی وسواس فکری ، خودت رو دریاب و از وسواس فکری رها کن . یادت باشه ریشه وسواس اضظرابه و ریشه اضطراب ترسه . و مشکل اغلب خانمهایی که در زندگی با خود و همسر مشکل دارند همین ترسه .
عزیزم نترس ، نازنینم نترس ، گل بانو ، خانمی ، عزیز جان ، نترس ، نترس ،نترس:46:
آرام باش و ریلکس :310::310:
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خاموش
فرشته جان،
ممنون که برام وقت می ذاری!
دلم می خواد که به خودشناسی بپردازم و به خاطر خودم و نه بخاطر شوهرم یا هرکس دیگه ای، به اشتباهاتم پی ببرم و اصلاحشون کنم!
ممنون می شم که کمکم کنی تا بتونم خودم رو تحلیل کنم!
هنوز هم همین خواسته رو داری ؟
خانمی قرار ما این بود که از تمرکز بر شوهرت دست برداری و اونو همونطوری که هست ، فعلاً بپذیری و رو خودت زوم کنی ، چی شد ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
خاموش جان از شما هم تقاضا دارم پستهایی که شما را متمرکز بر همسرت میکنه را نخوان و از تمرکز بر همسرت جداً پرهیز کن .
.
خاموش عزیزم
سال نو مبارک ، آرزو می کنم سالی پر از آرامش و شادکامی برات باشه
با توجه به ، به حاشیه رفتن تاپیک ، این تاپیک قفل میشه ، فعلاً هم سعی کن جدی فکر کنی به اینکه میخواهی از تمرکز بر شوهر و هر کس دیگه خارج شده و رو خودت کار کنی یا نه ؟ هر وقت جدی تصمیم گرفتی بیا تاپیکی در همین راستا ( خودشناسی و تغییر خودت ) باز کن تا در خدمت باشیم .
موفق باشی عزیزم