-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
1000 بار به این مسئله فکر کردم .. نمی تونم به این فکر کنم که از دستش بدم ...
می خوام فراموش نشم ...
می خوام فراموش نشم و یکی دو سال دیگه یه ضرب برم با پدرش صحبت کنم !
نقل قول:
خواهر جان حرف دل ما رو زدی ...داقمون تازه شد ....302302
واقعا چرا اینتوریه ؟؟؟5454
دنیا رو بد ساختن !
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
به این فکر کردی که بعد یکی 2 سال دیگه اگه حرفش همینی باشه که الان می گه شمایی که این مدت رو باهاش صرف کردی چه ضربه ای می خوری؟
شما باید همین الان تکلیف خودتونو روشن کنین... یکی 2 سال دیگه دیره....
اگه ایشون هم می خواد ادامه بده امیدوار شو و ادامه بده در غیر این صورت کات کردن خیلی بهتره تا این که چند سال بعد ضربه بدتری بخوری......
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
نقل قول:
اگه ایشون هم می خواد ادامه بده امیدوار شو و ادامه بده در غیر این صورت کات کردن خیلی بهتره تا این که چند سال بعد ضربه بدتری بخوری......
می خواد ... به این دوستی می خواد ادامه بده !
واسه همین من امید دارم ...
بعدا هم با باباش میرم حرف میزنم ... یه بار ردم کنه .. بازم میرم .. بازم ردم کنه باز میرم ... نشد مادرم رو میفرستم سراغ مادرش .. از یه دری بلاخره میام تو..
چیزی رو که می خوام به دست میارم ...http://www.tinyup.com/images/79368573692998343394.gif
(من می خوام تو این یکی دو سال خودم رو کامل کنم ، از لحاظ مالی و شرایط .. اون موقع هم استارت درس رو زدم و سعی می کنم بهانه ای نداشته باشن )
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
یه نقل قول می یارم ازflagگرامی:
"من یه حرفی رو میزنم از قول کارشناسان و مدعیان امر ازدواج:
ارتباطی که به منظور شناخت ازدواج صورت میگیره باید حداکثر سه ماه باشه،بیشترش وابستگی میاره و تصمیمات اشتباه
بعد از سه ماه طبیعیه که دوحالت پیش میاد یا ایشون باید بیاد خواستگاری و یارابطه قطع بشه
اگه اومد خواستگاری هم از طرفت مطمعن میشی بابت اینکه انگیزش واقعا ازدواجه،و به قول معروف یارومی روم یا زنگی زنگ،یا ازدواج جور میشه یا نمیشه.
ولی اگه رابطه تا نقطه نامعلوم ادامه پیدا کنه ،درصورت عدم وصال شکست عشقی میخوری که ...:163:"
یه جمله هم نوشتی: به این دوستی می خواد ادامه بده!
آخرش چی؟ حاضره باهات ازدواج کنه یا نه؟
من دوست دارم کمکت کنم تا مسیر اشتباهات خیلی از نزدیکانم رو دوباره نری ولی شما که همه ش حرف خودتو می زنی...:302:
اگه به درخواست ازدواجت می خواد پاسخ مثبت بدهokادامه بده و براتون آرزوی خوشبختی می کنم ولی اگه صرفا دوستی نه....کات کن........نذار بیشتر وابسته ش شی...که آخرش بن بسته و به قول flagشکست عشقی....:163:
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقا iMoon نگران نباشید و گریه نکنید. خدا هوای عشّاق رو داره:323:
آقا mani از اینکه انرژی مثبت میگیرید خوشحالم:310:
اما اینو بگم که دنیا رو بد نشاختن چون خالق دنیا هیچ چیزی رو بد خلق نمیکنه!:305:
بلکه این ما هستیم که با اخلاق و رفتار و کردارمون واسه خودمون اون زشت یا زیبا میکنیم و باعث میشیم دیگران با توجه به اعمال ما خوب یا بد ببیننش!
برای اون خانم دنیا رو خوب ساختن چون شما عاشق اون هستید اما حیف که قدرشو نمیدونه و داره با دست خودش این زییایی رو از دست میده .
با حرف شیدا موافقم
اون اکه شما رو میخواد باید قدم مثبتی برداره نه اینکه فقط دوستی!
من بودم شک میکردم!! اگه مشکل تو ازدواجتون میبینه باید بی درنگ رابطه شو تموم کنه مگه اینکه قصد سوء استفاده از احساس شما رو داشته باشه:305:
به نظر من هم بهش بگو رابطه دوستی به دردت نمیخوره و فقط ازدواج و اگه اون نمیخواد حتی اگه شده واسه امتحانش رابطه تو باهاش تموم کن
حد اقل یه مدت
ببین عکس العملش چیه ؟
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
با اتفاقات اخیر باید همین کارو بکنم ...
از طرفی با خودم میگم .. میره و رفتار بقیه رو میبینه و اون موقس که قدرمو می دونه .. بر میگرده !
از طرفی هم میگم اگه اون موقع برگرده .. من چه احساسی خواهم داشت .. حس می کنم دست خورده .. حس می کنم همه راه ها رو رفته و دیده بن بسته و برگشته پیشم .. چون چاره ای نداشته !
با خودم میگم آیا می تونم ببخشمش ؟؟!
ای کاش می تونستم با یه نفرین همه چیزو تموم کنم !
ولی عاشقا که نفرین نمی کنن !
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقای مانی
شما اون خانم رو برای ازدواج میخواید اما اون شما رو فقط برای رابطه دوستی میخواد!
این اصلا به صلاح شما نیست:305:
تکلیفتو باهاش روشن کن و بی رودرواسی بهش بگو مثلا : برای آخرین بار ازت میپرسم تو بالاخره قصد ازدواج با منو داری یا نه ؟؟؟
اگه قصد ازدواج داری اما مشکلی هست بهم بگو شاید بتونم راهی برای حل مشکل پیدا کنم و اگه کلا قصد ازدواج با منو نداری صاف و پوست کنده بهم بگو تا تکلیفم رو بدونم و برم دنبال سرنوشت خودم و دیگه مزاحم تو هم نشم!
بعد هم بگو نمیخواد الان جواب بدی یه مدت (کوتاه البته!) فکر کن و بعد جواب بده اما با اطمینان جواب بده طوریکه دیگه اما و اگر و بهانه نیاری تا بیشتر از این عمر و جوانی هردومون تلف نشه
نگران نباشید آقای مانی.اگه واقعا شما رو بخواد اینو بهت میگه چون به اندازه کافی زمان برای امتحان کردن و سنجیدن میزان عشق شما داشته و دیگه نمیتونه بهانه بیاره مگه اینکه واقعا نخواد به هر دلیل .
در اینصورت تکلیف شما روشن میشه
موفق باشید
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
تصمیم گرفتم بیشتر رو حرفاتون فکر کنم ..
انگار سرنوشت جوره دیگه می خواد ...
نمی دونم تا کی می تونم با سرنوشت بجنگم !
فقط خدا می تونه کمکم کنه .. و شما که کنارم بودید .. ناشناس بودنم اینجا باعث شد حرفامو بزنم ... وگرنه کل فروم ها منو میشناسن ! اما .. با این ناشناسی هیچ موقع اینجا احساس تنهاییی نکردم !
تو این چند وقته پیر شدم !
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
باور کنید آقا مانی بهترین راه اینه که هر چه زودتر تکلیفتو باهاش روشن کنی ، یا اینوری یا اونوری
اینکه تو نت با هم دوست باشین اما حرف ازدواج که بیاد اون بگه نه، نشد حرف حساب.
معمولا دختر خانمها با چنین مشکلی از جانب آقا پسرها مواجه میشن اما در مورد شما جاتون عوض شده!
بازسرنوشت هم که نمیشه جنگید، باید با سرنوشت کنار اومد...
ما با اختیاری که داریم تو زندگی راهی رو انتخاب میکنیم و در کنارش باید توکل کنیم به خدا یعنی نتیجه رو بسپاریم به خدا و در نهایت خداوند هرچی که صلاحمونه رو برامون مقدر میکنه
شما سعی کن منطقی باهاش صحبت و اتمام حجت کنی و خواهشاً یه مدت کاری به کارش نداشته باش نه تو نت نه تلفنی نه حضوری نه هیچی تا بهتر و زودتر جواب بگیری!
از اینکه به این تالار و اعضاش هم اعتمادکردید ممنونیم:72:
برات آرزوی موفقیت میکنم
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
نقل قول:
شما سعی کن منطقی باهاش صحبت و اتمام حجت کنی و خواهشاً یه مدت کاری به کارش نداشته باش نه تو نت نه تلفنی نه حضوری نه هیچی تا بهتر و زودتر جواب بگیری!
خداحافظیم رو باهاش تو نت کردم ..
گفتم من میبخشمت .. (هنوز نبخشیدمش سخته ) اما خدا نمی بخشتت .. گفتم تو دنیا هر کاری که می کنیم جواب داره و خدا قاضیه عادلیه !
یا بر می گرده و من همین آدمم !
یا وقتی برگرده من دیگه این جوری نیستم !
یا بر نمی گرده !
از این 3 حالت جدا نیست ...
به این ایمان دارم که تو نبودم می فهمه که می خواستتش !
کی خودشو برای خودش می خواست ...
باید باز هم شکست بخوره تا ...........
ولی سوال اینجاست .. من همون مانی هستم !؟
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
ای کاش اینجور رابطه هایی که احساسات دو طرف رو انقدر درگیر میکنه، از اولش انقدر با آب و تاب برای آدم جلوه گری نمیکرد:(
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
ای کاش اینجور رابطه هایی که احساسات دو طرف رو انقدر درگیر میکنه، از اولش انقدر با آب و تاب برای آدم جلوه گری نمیکرد:(
آیا شما قهرمان زن داستان هستی؟
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
نمی دونم // با شناختی که من دارم ازش .. فکر نمی کنم ...
دختر مهربون میشه جواب سوال دوستمون رو بدید ؟
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
ببخشید من متوجه نمیشم معنی این 3 پست آخر چیه ؟؟؟:33:
اما شما آقا مانی کار درست رو کردید
به قول خودتون از این چند حالت خارج نیست خوبیش اینه که تکلیف شما روشن میشه که یا نبه صلاح شماست
امیدوارم هرچی خیره براتون پیش بیاد:72:
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک1389
ببخشید من متوجه نمیشم معنی این 3 پست آخر چیه ؟؟؟:33:
اما شما آقا مانی کار درست رو کردید
به قول خودتون از این چند حالت خارج نیست خوبیش اینه که تکلیف شما روشن میشه که یا نبه صلاح شماست
امیدوارم هرچی خیره براتون پیش بیاد:72:
فرهنگ جان حدس زدن یوزر دختر مهربون ، همون طرف منه و اومده ثبت نام کرده !
البته حرف ایشون منم به شک انداخت .. در کل فکر نمی کنم اون باشه .. اگه باشه که خیلی خوبه !
مرسی فرانک .. ولی نمی دونم می تونم طاقت بیارم یا نه ؟! واقعا سخته .. سخته !
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
حالا فهمیدم
آقا مانی اگه آینده و سعادتت برات واقعا مهم باشه باید نهایت سعیتو بکنی که بتونی و طاقت بیاری!
مطمئن باش خدا هم کمکت میکنه چون کار درست همینه.
موفق باشید
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
مرسی بچه ها ..
امروز 15 دی ماه .. یه چیزی رو از زبون خودش شنیدم ... هر چیزی که تونستم بهش گفتم ..
خانم اخیرا با یه پسر دیگه آشنا شده... بهش احساس خوبی داره ...
منم دوباره رفتم قرصامو از داروخانه گرفتم ... الان خوردم .. شاید اونا کمکم کنه ..
فقط ..
ولش کن نمی دونم چی بگم .. یعنی چیزی نگم بهتره ...
آخرین جملم بهش این بود :
خوشبخت باشی ..
ولی سوال اینه آیا میشه ؟
خدا دیده .. خدا حال و روزم رو دیده ... بزار خدا تصمیم بگیره بینمون ..
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
ازش چیزی غیر از این انتظار داشتی؟اون دختر به فکر رفیق بازیش بود.تا زمانی که تو بودی با تو حالا که تو نیستی با یکی
دیگه.اگرم بخوام با یه دید کلی تر نگاه کنم اینجور دخترا همیشه یه سری پیشنهاد دارن وقتی که از نفر فعلی نا امید بشن
به یکیشون جواب می دن.
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
نه فرهنگ ..
اون دسته دخترا رو خوب میشناسم .. این از اونا نبود .. نیست ..!
نمی دونم .. شاید خودمو زدم به خواب ..
شاید بیدار شدم ولی خواب آلودم !
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
متاسفم..انتظار نداشتم این طوری پیش بره......و این اتفاق بیفته...
چند تا پیشنهاد برات دارم...
ببخش و فراموش کن..این طوری به اون لطف نکردی به خودت لطف کردی..........
قرصات رو تا حدی بخور که بدنت وابسته نشه..یکی از دوستان پزشکم می گفت اگر که این قرص ها بیشتر از محدوده زمانی که پزشک تجویز کرده مصرف بشه بدن وابستگی پیدا می کنه و در این صورت بدون مصرف اونها حس می کنی یه چیزی کمه.....
کمی تنهایی رو تجربه کن و در عوض با خدا باش...خدا تنها رفیقیه که نامردی نمی کنه.....
بعضی وقت ها تنهایی بهتر از بودن با کسانیه که ارزشت رو ندارن.....
به امید روزهای بهتر...
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
شیدا .. اینم قسمت من بود ! نسیب هیچ کس نشه ! هیچ کس !
----------
بچه ها من چی کار کنم حواسم پرت شه ؟؟ تورو خدا اصلا حالم خوب نیست !
حتی تیک عصبی پیدا کردم !
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
طبیعیه.زخم زمان می بره تا خوب بشه.باید از تحریکش خودداری کرد.
وقتی وارد این رابطه ها می شیم باید پی همه چیو به تن بمالیم.
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقا مانی خواستم الان بپرسم بگم چه خبر ؟ اما دیدم خبر شده و من خبر نداشتم!
میدونم الان ناراحتی چون چند سال به خاطر اون به کس دیگه ای فکر نکردی اما اون ظاهرا به چیزهای دیگه بیشتر فکر کرده تا تو!
سخته فراموش کنی و ببخشی اما آقا مانی شما اراده قوی و خوبی داری من مطمئنم میتونی هم ببخشی هم چیزی رو که ارزش مونن تو ذهنت نداره رو فراموش کنی:72:
بازم خدا رو شکر که تکلیفت روشن شد.این خودش خیلی لطف بزرگیه که خدا بهت کرده قدرش رو بدون و یه وقت ناشکری نکنی:305:
اما در مورد داروهات: یعنی تا حالا به خاطر اون نمیخوردی که بهشون اعتیاد پیدا نکنی اما حالا ب خاطر خودت میخوری ؟
چرا ؟ البته منظورم این نیست که دارو نخور!
این داروهای آرامبخش (زیاد نمیشناسم) اعتیاد آور هستن اگه زیاد بخوری یا وقتی ناراحتی بخوری .فقط طبق دستور پزشک بخور و سعی کن کوتاه مدت باشه:305:
واسه خودت کارهای دیگه انجام بده که از دارو هم اثرش بهتر و بیشتره :
سعی کنی بیکار نمونی
مطالعه کن و اطلاعاتت رو در مورد هرچی که دوست داری و حتی ازدواج بیشتر کن تا بهتر جنس زن رو بشناسی
ورزش کن
با خدا راحت باش و هرچی تو دلته براش بریز بیرون هرچند خودش میدونه!
سعی کن نمازهاتو مرتب و سروقت بخونی و مبادا مبادا مثل خواهر من از ناراحتی به کسی که از همه بیشتر دوست داره و خیرتو میخواد بدبین بشی و تو عبادت کاهلی کنی ...منظورم خدای خوب و مهربونه:46:
به قول کارشناسان محترم از تکنیکهای تمرکز زدایی و توقف فکر و بستر زدایی استفاده کن
اگه وسیله ای عکسی هدیه ای چیزی ازش داری تا دیر نشده و درگیرش نشدی از خودت دور کن که بهشون وابسته نشی
خاطراتت رو مرور نکن و به گذشته فکر نکن
امید و یقین داشته باش به اینکه آینده ای روشن و پر از موفقیت و خوشبختی در انتظارته:310:
تو هنوز جوانی و باید از زندگی و جوانیت لذت ببری
فرصت زیاد و حق انتخاب داری یه دختر انتخاب کن که لایقت باشه و باوفا:310:
مارو بی خبر نذار:82:
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
سلام. من واقعا عذر خواهی میکنم که با پست قبلیم اون شبهه پیش اومد.نه من اون دختر خانم، طرف آقا مانی نیستم. فقط داغ دلم تازه شده بود اونو نوشتم.
آقا مانی واقعا متاثر شدم از اتفاقی که افتاده. بنظر من بهترین کار اینه که بهش فکر نکنی. هر چند میدونم بی اختیار خاطرات شیرینتون میاد توی ذهنتون. ولی تنها کسی که میتونه کمک کننده باشه، خودتون و خدای خودتونه. اول با تمام وجود بخواید که فراموشش کنید. از یه روانشناس شنیدم که میگفت بعد از اینکه تصمیم گرفتید فراموشش کنید، هر شب اونو توی ذهنتون بیارید، توی ذهنتون از خودتون دورش کنید، سیاهش کنید و به گوشه ای بندازید. این کار رو هر شب 10 دقیقه انجام بدید. اگه این کار همراه با یاد نیاوردن خاطرات خوشتون باشه، بعد از یکی دو هفته اثرش رو میبینید.
نمیدونم چقدر اهل حرف زدن با خدا هستید. ولی چه کم چه زیاد، الان رابطتون رو با خدا بیشتر کنید. باهاش حرف بزنید و بگید که خودش هواتونو داشته باشه. همونطور که تا الان حواسش بهتون بوده. امیدوارم اثراتش رو ببینید.
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
فرانک و دختر مهربون .. ممنونم از حرفاتون..
فرانک جان براب قرص ها حد و مرز تعیین کردم .. حواسم جمه ..
حال و روزم که اصلا خوب نیس .. واقعا عصبیم .. تیک پیدا کردم .. سعی می کنم خاطرات جلو چشم نیاد .. ولی نمیشه .. بازم میاد .. اما سعی بر این می کنم که با کارم حواسم رو پرت کنم .. اما به محض تنهایی ...
دیروز برای فیس بوکم یه پیغام گذاشته بود .. که فقط توش این چند تا عکس بود :
http://www.myup.ir/images/2578614948...0469_thumb.jpg
http://www.myup.ir/images/4452500673...9885_thumb.jpg
http://www.myup.ir/images/8786061714...3270_thumb.jpg
http://www.myup.ir/images/0735983251...9388_thumb.jpg
http://www.myup.ir/images/7270793591...6147_thumb.jpg
-------
نمی دونم چی کار کنم ..
توی یاهو هم پیغام داد .. ولی جواب ندادم .. اصلا از جلو چشمش محو شدم .. طوری که می دونم نگرانه حالمه !
بچه ها خیلی نا امیدم . ای کاش بر میگشت .. ای کاش همش یه خواب بود !
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقا مانی شما قوی و با ارداه هستی(خودتم میدونی):104:
این حالت طبیعیه و نباید فکر کنی فقط تو اینجوری شدی.
همه ما خاطرات بچگی رو به یاد داریم چه برسه به خاطرات یکی دو سال قبل.
خاطرات فراموش نمیشن اما کمرنگ میشن طوری که به زندگیمون لطمه نزنن و مانع پیشرفت نشن .شما هم باید سعی کنی کم کم این قضایا رو تو ذهنت کمرنگ کنی و به کار و زندگیت برسی.
اون دختر خیلی پر روه که بازم مزاحمت میشه!
اون دیگه حق نداره باهات تماس بگیره!
معنی این عکهسها چیه که با پر رویی برات گذاشته ؟ خجالت نمیکشه؟
نگران نباش، میگن چوب خدا صدا نداره! یه روزی جواب این کارشو میده.
فکر نمیکنم دیگه کسی مثل تو اونو دوست داشته باشه و بهش وفادار باشه.
از کجا میدونی فردا مثل تو اون یکی رو هم رها نکنه و بره سراغ یکی دیگه ؟
تو عشق و علاقه تو بهش نشون دادی تلاش هم کردی اما اون لیاقتت رو نداشت، یه روزی پشیمون میشه که دیگه دیره.
تو کار خودتو بکن و به برگشتش فکر نکن، چون اگرم برگرده و اظهار پشیمانی کنه به نظر من دیگه بهش اعتباری نیست!
این همه مدت چرا نگفت چی تو کله اشه؟؟
تازه خونواده رو بهانه کرده بود !
یادت باشه اگه صلاحتو میخوای اصلا به پیغامهاش هیچ جوابی ندی:305:
بذار اونم یک هزارم تو که اذیت شدی ، اذیت بشه و قدر صداقتت رو بدونه!
موفق باشید:72:
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقا مانی، همه راه هایی که ما داریم میگیم بدرد وقتی میخوره که خود شما تصمیم بر فراموش کردنش داشته باشید. من خودم هم نمیدونم چه جوری باید این تصمیم توی درون شما بوجود بیاد. ولی میدونم گذشت زمان خیلی موثره.
اینکه شما هنوز امید دارید که اینها همش خواب باشه، معنیش اینه که توی فراموش کردنش شک دارید. امیدوارم زودتر به یقین برسید که باید فراموشش کنید.
و یه چیز دیگه. شاید الان زود باشه ولی پیش خودم گفتم الان بگم که یه روز پشیمون نشم کاش زودتر میگفتم بهتون.حالا که از این رابطه ضربه خوردید و انقدر اذیت شدید، یه وقت به فکر جبران ضربه روحیتون با کس دیگه ای نباشید ها. که اگه این کار رو بکنید بزرگترین ظلم رو به خودتون و آینده خودتون کردید.
میگن دعا برای بقیه زودتر مستجاب میشه. براتون از خدا میخوام که دستتون رو بگیره و زودتر شما رو از این وضعیت بیرون بکشه.:72:
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آره آقا مانی گل منم دعا میکنم خدا هم به تو و هم به بقیه عاشقای واقعی همسر خوب و لایق عطا کنه
دعا میکنم خدا جواب صداقت و عشقت رو با یه همسر عااااالی بده طوری اعتمادت به خدا رو چندین برابر کنه ...در ضمن تمام وقت محو تماشای همسرت بشی:311:
همه بگین آمیـــــــــن:323:
دختر مهربون مونئ نکته خوبی رو اشاره کرد: حواست باشه هیچوقتسمت کس دیگه ای نری و تا از عشق کسی مطمئن نشدی عشقت رو بهش هدیه ندی:305:
موفق باشی آقا مانی:72:
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
سلام من به شايد هاي شما چندتاي ديگه اضافه ميكنم
1-شايد از كسي مشاوره گرفته واونم گفته اختلاف سني بعدا به مشكل ميخوره
2-شايد دلش ميخواد همسر اينده اش از نظر تحصيلات بالا باشه خودشم براي همين دنبال شركت كردن تو كنكور كارشناسيه
3-شايد...معذرت ميخوام شما ميدونيد رابطه قبلي با دوست پسر قبليش تا چه حد بوده؟!!
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
سلام بايد معدرت خواهي كنم چون فكر ميكردم اين پست فقط يك صفحه داره ونظري كه دادم بعد خوندن صفحه اول اين پست بود.
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
ممنون فرانک جان ... تقریبا هر روز سر میزنم به سایت ..:303:
حالم بد نیس مرسی ...
اتفاقاتی افتاده ... ولی سعی می کنم به نتیجه که رسیدم اینجا مطرحش کنم !
ولی بازم ممنونم که فراموشم نکردی .. منم اینجا و شماها رو فراموش نمی کنم ...
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
دعا های ما ادامه داره ها. حسشون میکنی؟:72:
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقای مانی،
همه ی کارهات را نکن و تصمیماتت را بګیر، بعد که خراب شد بیا بګو چیکارش کنم؟؟ بنظرم درستش اینه که اګه داری اقدامی می کنی بګی.
آخه اون دختر دیګه ارزش فکر کردن و ادامه دادن نداشت ولی شما مصری که یه جوری ثابت کنی که می تونی. با چند نفر دیګه بګرده و با چند نفر دیګه باید دوست بشه تا تو بیدار بشی و بفهمی با کی طرفی؟؟
می ره ګشت هاش رو می زنه، خسته که می شه می آد سروقت تو. واقعا که!!!
دست بردار برادر من. شدی مسخره ی دست یه دختر که تو زمین و هوا معلق نګهت داشته واسه روز مبادا؟؟؟
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقا مانی خوشحالم که حالت خوبه
بهتره مواظب باشی کاری نکنی که باز پشیمان بشی:305:
واسه اینکه به یه نتیجه خوب برسی بهتره قبلش با دوستان مطرح کنی مطمئن باش ضرر نمیکنی و نهایتش اینه که باز به میل خودت عمل کنی اما شما که تا حالا درد دل کردی قبل از هر اقدامی دوستان رو در جیان بذار
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقای مانی یعنی چی که میای تشکر میزنی و میری؟:)
حداقل خیال ما رو راحت کن که خدای نکرده در حال گرفتن یه تصمیم اشتباه نیستی.
یه کاری نکن که بگم بوی توطئه می آید ها . . . :72:
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
آقا مانی حق با بچه هاست...
بعد این که کارت تموم شد می خوای بیای بگی؟تو که تحمل یه شکست دیگه رو نداری....
به نظر من دیگه facebookنرو و دور چت و چت رووم و ...رو خط بکش...
کمی زندگی کن...........
دنیای مجازی گاهی به ضرر آدم تموم می شه...فراموش کن..
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
وایییییییییی چرا نمیاید شما؟؟؟؟؟ همه نگران شما هستیم. یعنی همه رو نگران خودتون کردید.
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
مرسی از همه .. همه ی حرفاتون زو می خونم ..:303:
ببخشید .. ببخشید که نیومدم .. باورتون میشه می ترسیدم از اینجا ؟
خبر .. ؟
خبر اینکه جونم براتون بگه من رابطه رو کات کردم .. خودم بد تر شدم دیونه تر از قبل...
اون پا پیش گذاشت .. که حال و احوال بپرسه .. فهمیدم داغون تر از منه ..
ببینید شاید الان ذهنتون نسبت به اون بد باشه .. ولی اون نمی خواد با من ازدواج کنه .. این دلیل بد بودن اون نیست .. منو نمی خواد به عنوان همسر .. دلیل نمیشه ید باشه ...
باید بگردم دنبال دلیل ... گشتم ... سن .. دوست نداره از شوهرش بزرگتر باشه .. دلیل نمیشه بد باشه ...
من قبلا هم گفتم .. بخشیدمش .. آه نکشیدم .. عاشق برای معشوقش آه نمی کشه ...
این سرنوشت من بود .. یه سرنوشت سیاه ...
باهاش رابطه ای ندارم ... ولی امید دارم .. شاید یه روزی برگرده .. شاید هنوز همون باشه ...
از یه بابت مطمئنم که یه عقایدی داره که اگه برگرده سمتم می فهمم که پاکه ...
ولی دیگه پا پیش نمیزارم ..
خاطره هاش همیشه باهامه .. خاطره هام همیشه باهاشه .. از اون روزا فقط چند تا هدیه مونده .. چند تا یادگاری ...
-
RE: رابطه ای عاشقانه که در لب پرتگاه هست !
گفتی امید داری اون برگرده...
نه ..امید نداشته باش که برگرده...فراموشش کن..
قبول..اون بد نیست...ولی آخر رابطه چی؟ شما که تا آخر نمی خوای دوست بمونی...بالاخره یه روز می خوای ازدواج کنی یا نه؟ ایشون هم که قصدش ازدواج نیست..
نگیا سخته نمی تونم ... فراموش کن....
اجازه بده زندگی بهت لبخند بزنه..
چون مطمئنم این کار رو می کنی این که هر روزمی ری فیس بوک ببینی چیزی برات گذاشته یا نه..نرو خواهشا نرو...
یادگاری و هدیه و هر چیزی امثالهم رو بریز دور..وقتی نگهشون داشتی یعنی هنوز به این رابطه امید داری..