RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
گرداب جان،
شما حتی اینجا که یک فضای مجازی است و ما همدیگه رو نمی بینیم و نمی شناسیم نمی تونیم از حدود رابطه ات بگی ( منظورم این نیست که بگویی، به نظرم به خاطر حساسیت موضوع و اینکه تاپیک ها پاک نمی شن، بهتره که زیاد قضیه را باز نکنید ) بعد چی می گی که برم با همسرم صحبت کنم؟؟؟ فکر کردی در این مورد می شه با یک مرد صحبت کرد؟ داغونش می کنی. می کشیش با این حرفت. اصلا نمی تونم تصور کنم عکس العمل یه مرد چی می تونه باشه.
برعکسش را فکر کن. اگه همسرت بیاد این حرف را بهت بزنه. تازه از نظر فرهنگی و شرعی و حتی قانونی این مساله از اون طرفیش برای ما پذیرفتنی تر است (البته نه با زن متاهل ). از این سمت که اصلا جایی برای فکر کردن هم نداره، چه برسه به عمل کردن یا حرف زدن.
درضمن همین جمله ای که گفتی خودش نشون می ده که به قبح کاری که کردی واقفی. پس محکم باش و دیگه ادامه نده.
24 ساعت هست که صحبت نکردید. درسته؟ دیگه زنگ نزد؟ دیشب چند دقیقه براش توضیح دادید که دیگه زنگ نزده؟ خدا کنه که ایشون هم فهمیده باشه که باید قطع بشه و این تصمیم و عزم دو طرفه باشه و خدای نکرده یکی در جلد شیطان دیگری را تحریک نکنه.
یک سوال آیا تا به حال بحث قطع کردن رابطه بینتان مطرح شده بود یا اولین بار است؟ منظورم اینه که تا حالا این راه را امتحان کردید و شکست خورده باشید. مثلا یکی کم بیاره و دوباره شروع کنه؟
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
خانم گرداب لطفاً به يك مشاور و روانپزشك مراجعه كنيد و مشكل خودتون رو با ايشون در ميان بگذاريد. قطعاً كمك كننده خواهد بود. حتي نوع نگارش شما حاكي از وضعيت كاملاً متعادل رواني نيست. ترك اعتياد( هر نوعي حتي عشقي) گام اول و دومش سخته. بعد از قطع رابطه به آرامش بيشتري مي رسيد و يادتون باشه كه از دل برود هر آنكه از ديده برفت. سعي كنيد لا اقل از ديدن ايشان و شنيدن صدايشان دوري كنيد. انگار كه مرده رفته اون دنيا...
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
دوست عزیز خدا توبه کننده ها رو خیلی دوست داره و درگاهش به روی هر گناهکاری بازه البته به شرطی که طوری توبه کنه که دیگه فکر اون گناهم به سرش نزنه.راستی یه راه میانبر سراغ دارم :
حسین........... دردونه ی خدا.............
امروز روز اول محرمه از امروز شروع کن،ارتباطت رو با امام حسین قوی کن ازش بخواه که پیش خدا واسطه بشه، به خدا خیلی مهربونه خیلی هوای توبه کارا رو داره مگه داستان حر رو نشنیدی؟ مگه نشنیدی میگن کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا؟(هر روز عاشورا و هرجا کربلاست؟) خودت و نجات بده، حسین سفینه ی نجاته، بهش توسل کن،به گناه خودت فکر نکن به کرم اونا فکر کن، تو مجالس امام حسین شرکت کن،ایشالا روز عاشورا پاک پاک میشی، یه جوری کارا راست و ریست میشه که باورت نمیشه... :72:
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام گرداب اگر میخواهی بیشتر شرمنده بشی مستقیم برو پیش خدا مناجات تائبین امام سجاد درمناجات خمسه عشر درمفاتیح رابطه ات را با خدا درست کن همه چی درست میشه.راههای برخورد با ان نامرد هم مسدود کن حتا اگر لازم است شماره موبایل عوض کن به مرور برنامه زندگی ات را عوض کن به خودت اعتماد کن چون بنده خدایی تامیتوانی از فرصت تنهایی استفاده کن برو پیش خدا معانی مناجات 15 گانه را بخوان به فکر اعتراف پیش شوهرت نباشاگر خدا بخواهد ان هم به موقع درست میکند تمام دلها دست اوست. هرموقع مضطرب شدی نماز بعد دعا وتوبه به درگاه ارحم راحمین انقدر در بزن تا درباز بشه.
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
ببين، 3 گام را بايد برداري: :305:
1) ترك ارتباط كامل با آن مرد (شيطان)
2) توبه و گريه به درگاه خدا
3) تصميم براي آينده
فعلا در گام اولي، اين كه به شوهرت بگي يا نه، مربوط به گام 3 ميشه. فعلا كاري به اون جاهاش نداشته باش. فقط ترك ارتباط كامل با اون را در برنامه بگذار تا بعد در مورد ساير موارد تصميم بگيريم. :303:
فقط فكرت را روي گام 1 متمركز كن.:303:
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Gerdab
tesoke جان،نپرس ازم كه بيشتر از خودم حالم به هم ميخوره و شما اى meral عزيز،حرفهاتون مثل مرحمى روى قلب شكستم نشست،اجر همتون با خدا.
گرداب عزیز حرفام به دلت نشست چون از دلم اومده بود...بیشتر از این نمیتونم بهت بگم ولی اینو بدون توی تاپیکی شرکت نمیکنم مگر اینکه بدونم حرفا یا تجربه هایی دارم که شاید بتونه به کسی کمک کنه...وقبل از اینکه شروع به نوشتن کنم میگم خدایا بهم کمک کن تا چیزایی رو به زبون بیارم که راهگشای کسی باشه ...به دنبال اعتبار گرفتن و تشویق دیگران نیستم...همین خوشحالی تو و جمله اجرت با خدا واسه من از هر چیزی با ارزش تره
موفق باشی عزیزم
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام،از كجا شروع كنم نميدونم،فقط همانطور كه از قديم ميگن،ماه هيچ وقت زيرِ ابرنمیمونه ،مادرِ پير من به طريقى كه هنوز كامل نميدونم چطور،در جريان اين رابطه قرار گرفته و به قول خواهرم كه خبر از موضوع نداره،حالت سكته بهش دست داده ولى حرف هم نميزنه،فقط به خودم گفت كه آخرِ عمرى ابروش رو دارم ميبرم،همين؛:302:
يك دختر خاله دارم كه در همون جايى كه ما مشغول بوديم با سمت ديگه اى كار ميكرد كه البته اون هم انتقالى گرفت و رفت ولى چون ۸ ماهه پيش كه هنوز نرفته بود، و اين آقا رو با من در جلوى محل كار ديد(در صورتى كه اون آقا ديگه اونجا كار نمى كرد و من رو همراهى كرده بود)،يه بوهایی برد و يه سوالهاى عجيب و غريب پرسيد كه من هم جواب درست ندادم و چون مادرم براى ديدن پدرش كه منزلِ خواهرش كه همون دختر خالم رفته بود و از اون وقت اين حالت بهش دست داده،به گمان زياد،كاره همون دختر خاله است،حالا چى ديده و چیها گفته و حالا چرا رو قراره مامانم فردا بگه،ولى شايد هم اصلا کار اون نباشه و هزار هزار سوال ديگه كه مغزم رو داغون كرده از ديروز تا حالا؛من هم امشب مراسم عزا دارى تا دلم خواست گريه كردم و از خدا خواستم ابروم رو بيشتر نبره،نميدونم،ديگه هيچى نميدونم،خواهرم امشب پيش مامانم موند و فردا من ميرم،خدا به خير بگذرونه،التماسِ دعا.
راستى بهشت عزيز،بله،متاسفانه بارها تصميم گرفتيم تمومش كنيم ،ولى هیهات.
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
شاید خواست خدا بوده که مامانتون فهمیده. شاید کمی فهمیده و انشالله جزییات کامل را نمی دونه و حتما هم همینطوره. مادر اگه بدونه دختر مجردش همچین کاری کرده سکته میکنه. وای به روز دختر متاهلش. مطمعن باش که نمی دونه و فکر کرده که فقط مثلا تو خیابون با اون آقا بودی و یا مثلا یه رستوران با هم رفتین. اصل ماجرا را نمی دونه.
و باز هم من مطمعنم که خواست خدا بوده که مادرتون بفهمه تا شما زودتر و حتما تمامش کنید. خدا گاهی اوقات کارهایی میکنه که ما حکمتش را نمی دونیم. ولی بعدها اگر بفهمیم میگیم چه خوب شد که فلان اتفاق افتاد. این هم از اون اتفاقهاست.
آبروت نمی ره. فقط به شرط اینکه دیگه ادامه ندی. الان که مامانت فهمیده و دختر خاله ات هم فهمیده و همه حساس شدن، هر قدم دیگه یعنی اینکه با پای خودت داری میری پایه ی چوبه ی دار. و کاش که عاقبتش مرگ باشه، که مرگ خیلی بهتر از بعضی عواقب وحشتناکی مثل بی آبرویی و غیره است. پس فقط ادامه نده و صبر کن.
پرسیدم قبلا تصمیم به قطع گرفتین یا نه، برای این بود که بدونم آیا می شه به اراده تون امیدوار بود یا نه. این بار دیگه باید بشه. دفعات قبل یه قراری بود بین خودتون دو تا و شاید برای همین به هم می خورد. الان مامانت و دخترخاله و خواهرت هم منتظرن. ما دوستان مجازیت هم منتظریم. منتظر پیروزی و سربلندی تو در این آزمون. پس با دفعه های قبل فرق داره. تو به ما قول دادی. تو به خدا التماس کردی که آبروت را نبره و تو هم گناهت را تکرار نکنی. این دفعه داری توی شبهایی قسم می خوری و حرف می زنی که با شبهای دیگه فرق داره. انشالله که روز عاشورا که از عزاداری برگشتی با یه دل سبک برگردی. حس کنی پاک شدی. حس کنی سبک شدی. حس کنی همه چیز تموم شده و دوباره متولد شدی. یه مادر پاک و یه همسر وفادار. انشالله.
امروز همه اش اینجا را چک میکردم ببینم ازت خبری هست یا نه. راستش دیدم نیستی ترسیدم. فکر کردم دوباره رفتی. الان که دیدم نوشتی، می ترسیدم بخونمش.
تماسی که نداشتین. داشتین؟
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
هنوز مگه باهاش داری ادامه میدی؟ :163: مگه تموم نکردی؟
قرار شد تو این رابطه را تمام کنی تا با هم بشینیم و برای آینده ای بهتر حرف بزنیم. :305:
همراهی نمی کنی ها. ما همش داریم تلاش می کنیم تا بهترین راه را به تو نشون بدیم. :303: همراهی کن. :305:
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
گرداب عزیز
به قول خودت ماه زیر ابر نمی مونه و رابطه شما هم شروع به نشت کردن کرده اول یه نفر می فهمند بعد دونفر و...
اگه اینجا تمومش کنی باز ممکنه دخترخاله ت ( که مطمئنا میره میذاره کف دست خاله و ...، خودمونیم شما خودت به جای دخترخاله ت بودی چقدر راز داری می کردی؟؟؟ ) یه جورایی فراموش کنه وگر نه به طور تصاعدی روز به روز تعداد کسایی که رازتو می دونن بیشتر میشه و میاد میرسه به گوش همسرت و حتی ممکنه منجر به قتل ناموسی بشه، بدون که اگه ادامه بدی این عاقبت محتومته، حالا من با اون دنیات کاری ندارم
راستی من نمی فهمم چرا اصرار داری رابطه رو به همسرت بگی می ترسی این آقای فوق العاده بیاد زیر آبتو بزنه؟؟
اینو بدون که اگه یک کلمه همسرت چیزی بدونه در بهترین حالت تا آخر عمرت هردو در رنج و عذابید، شما حق ندارین اینجوری به همسرتون عذاب بدید
پس بهتره تیشه به ریشه این رابطه بزنید و اصلا از کار استعفا بدین
فکر نکنم شما در سن عشقهای دبیرستانی باشید پس بهتره مثل یه فردبالغ فکر کنید
این آقا رو هم کاملا قانعش کن اصلا بگو مادرم فهمیده قسم خورده به شوهرم میگه و در این صورت زندگی توهم از هم می پاشه و تبعاتش دامنگیر خود تو هم میشه
تو یه پستی گفته بودین آیا ایشون حق نداره بدونه چرا من یه طرفه رابطه رو قطع کردم؟
در جواب باید بگم ایشون چه خقی بر شما دارن؟ خیر هیچ حقی نداره، ایشون همون روز اول که این رابطه رو شروع کردن می دونستن در بهترین حالت قطع می شه و در بدترین حالت فاجعه به بار میاره ، پس همه چیز قبلا براشون روشن بوده
اصلا شاید ایشون بدشون نیاد زندگی شما از هم بپاشه و شما به عنوان زن صیغه ای برای مدت محدودی در اختیار هوی و هوس ایشون باشید، عزیزم لطفا لطفا لطفا حواستو جمع کن
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام
گرداب عزیز همه دارن بهت می گن اول از این رابطه دست بکش تا بعد. خب خدا یه بار بندش فرصت می ده 2 بار فرصت می ده اخر سر شوهرت می فهمه دو تا بچه هات و هم بر میداره می ره علی می مونه و حوضش.
یکی از دوستام که متاسفانه به این درد گرفتار بود رفته بود پیش شماور تا کمک بگیره برای ترکش. مشاور گفته بود روابط نامشروعی که در دوران متاهلی به وجود میاد دقیقا مثل خود زنی می مونه. شما الان داری این همه زجر می کشی اما حاضر هم نیستی که دست بر داری. می دونی چرا ؟چون به اون فرد معتاد شدی چون فکر می کنی دیگه دنیا بدون اون فرد به اخر می رسه. :163:
زودتر به خودت بیا که فردا دیره. از حال و هوات موقع فکر کردن به ترک اون اقا بنویس تا کمکت کنیم. تو الان باید وقتت و برای بچه هات و شوهرت بذاری تا اون اقا.
عزیزم اون اقا هر چقدرم خوب باشه مال شما نیست سهم شما کنارتونه و گناه داره که زحمت بکشه و ناموسش با یکی دیگه کیف کنه.
به خاطر خدا و شوهرت برگرد.
امیدوارم که موفق بشی:72::72:
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
خانم عزیز سلام
دختر خوب ،قربون دلت برم که اینجوری بین 2 راهی گیر کرده.می دونم خسته ای .میدونم به قبل که فکر می کنی تنهایی به الان که فکر می کنی دو راهی.
نیومدم نصیحتت کنم .اومدم بگم منم تو غمت شریکم می خوام کمکت کنم .نمی خوام بگم چی کار کن .فقط می خوام نقشه راه رو نشونت بدم .
دوست دارم از این به بعد اگه سر 2 راهی هم که هستی با نقشه ای که تو دستت هست وقتی تصمیم می گیری اطمینان داشنه باشی که تصمیمت درسته.
یه روز خدا به دونه سیب می گه می خوای رشد کنی دونه سیب می گه آره از خدامه
خدا بهش میگه اگه می خوای رشد کنی باید بری زیر خاک
یه گروه از دونه ها تا اینو میشنون در میرن ولی تو بینشون یه دونه باقی می مونه .دونه سیب به خدا می گه اگه برم زیر خاک می میرم
خدا می گه تو برو راهتو انتخاب کن بقیش با من.
دونه سیب میره تو خاک .یه چن روزی که می گذره خدا به دونه سیب می گه :
دونه سیب خسته نشدی از دونه سیب بودن و تو خاک بودن .دونه سیب می گه تا همین جاشو باور نمی کردم زنده بمونم .خدا بهش می گه می خوای از خاک بیای بیرون .دون سب می گه بله ولی..
خدا می گه نترس اگه می خوای بیای بیرون باید ساقه بدی .سیب ساقه می ده بعد از چند روز خیلی سخت با قدی بلند از خاک میزنه بیرون.
خدا بهش می گه می خوای ساقه بمونی دونه سیب که دیگه به خدا اطمینان داره میگه نه .خدا میگخ خوب باید جوونه بزنی .این ادامه پیدا می کنه تا دونه سیب میوه می ده.
من فقط بهت یه چیزو می خوام بگم که می فهمم تنهایی و از تنهایی می ترسی شرایطط هم درک می کنم ولی تو زمانی می تونی تصمیم درست بگیری که بفهمی باور منی خدا با تو هست هر چقدر هم که خودتو گناهکار بدونی .
اگه پشیمونی اومده سراغت نشون دهنده اینه که خدا هنوز امیدواره که متوجهش بشی .
الان وقتشه به جای فکر به عواقب و گذشته از خدا بخواه برو زیارت با همسرت صحبت کن.
اگه در بجنبی ممکنه کار از کار بگذره .
تو می تونی از همکارت جدا شی به شرطی که به خدا با تمام وجود وصل شی ما هم هر جا میریم تو این ایام محرم برات دعا می کنیم .
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
راستی یه چیز مهم
می دونستی اگه الان که می دونی کارت اشتباه بوده و گناه داره
اگه باز باهاش ارتباط ج داشته باشی هم به شوهرت نامحرم می شی هم دیگه با همکارت بعد از طلاق نامحرم می شی.الان دیگه نباید به هیچ وجه با همکارت رابطه ج برقرار کنی:316::301:
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام گرداب خانم
فکر میکردم این دفعه که می یام تایپکتون رو می خونم خبر خوب بهمون می دهید ولی متاسفانه شما این رابطه حرام را هنوز ادامه می دهید که نه تنها خیانت هست در حق شوهری که اگه ازتون دوره داره برای رفاه شما زحمت می کشه و پول در می یاره بلکه از لحاظ قانونی هم جرم محسوب می شود خیانت ولی شما اینطوری به بیراهه رفته اید و دارید کار خلاف عرف و شرع انجام می دهید واقعا فباحت داره اگه از خدا نمی ترسی به انسانیتتون به شرفتون به این بچه های گلتون که باید مادری پاکدامن آنها را پرورش بدهد و تحویل این جامعه بدهد فکر کنید واقعا خانم محترم قباحت داره خیلی خیلی زود این رابطه زشت رو قطع کنید و به فکر آینده این بچه ها باشید می دونید چیه شما به فکر خودتونید و به فکر هیچ چیز دیگه ای نیستید . آدم نمی دونه چی بگه به شما چون خودتون از نوشته هاتون پیداست همه چیز می دونید و آگاهانه این کار رو کردی و الان هم آگاهانه ادامه می دهید چون اگه از روی غفلت باشه یه باره و با گناهه و دیگه تموم می شه به هر قیمتی که هست . اما حتی اجبار هم نبوده وای خدای من شما جای هیچ حرفی نگذاشته اید حتی هشدارها و راهنمایی های بچه ها را با بعد از حدود 51 مورد راهنمایی هنوز ادامه می دهید.
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
:323:دوست خوبم تا خودت اراده راسخ نداشته باشي و 100٪ تصميم به جدايي نگيري هيچ بني بشري نميتونه بهت کمک کنه...پس اوا تصميم جدي بگير بعد بيا توو اين سايت
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
سلام گرداب جان ....چرا کم پیدا شدی؟؟؟آیا تصمیمت برای جدایی یا بهتره بگم رهایی از رابطه عوض شده یا به خاطزچیز دیگس؟ بهمون..به همه بچه های این تالار خصوصا اونایی که توی این تاپیک شرکت میکنن بگو بالاخره میخوای چیکار بکنی؟
اگه پشیمون شدی و میخوای ادامه بدی که خب اون دیگه انتخاب خودته و حتما همه شرایط و پیشامدها رو درنظر گرفتی ولی اگه اینطور نیست میخوام بهت بگم ناامیدو دلسرد نشو....من همون روز که گفتی من دیگه تصمیم خودمم رو گرفتم و دیگه اصلانمیخوام جواب تلفنهاش رو بدم فهمیدم که این وجدانته که داره این حرفا رو میزنه نه قلبت! و مطمئن بودم دیر یا زود کم میاری...البته ناگفته نمونه که بهت حق میدم چون توی رابطه های اینچنینی هیچ چیز یک شبه به وجود نیومده که بخوای یا بتونی یک شبه هم فراموشش کنی و ازش بگذری....گلم توی موقعیهای مثه تو البته با این شرط که شخص بخواد رابطشو تموم کنه دو راه وجود داره....یکی اینکه به طور کل ویکباره بخواد رابطشو قطع کنه که این درصورتیه که عقلا و قلبا و منطقا و خلاصه همه جوره به این نتیجه رسیده باشه که دیگه نباید ادامه بده وتاوان همه اتفاقات موثر از این رابطه و همه دلتنگیها و سختیهاش رو هم به جون میخره که البته اصلا هم کار آسونی نیست و تا یه مدتی بدجور بهم میریزه
اما با توجه به چیزهایی که گفتی به نظرمن واسه تو راه دوم بهتره...چون هنوز مرددی!....چون عقلت میگه تمومش کن و قلبت میگه نه این کارو نکن!نمیتونی!اشتباه میکنی!توی این روش به تدریج از عشقت باید دست بکشی ...از نظر زمانی بیشتراز روش اول طول میکشه ولی به خودت این فرصت رو میدی که کم کم با این قضیه کنار بیای و بعد از یه مدت که شایدم خیلی کوتاه نباشه میبینی که اونقدرهام که فکر میکردی سخت نبوده
من یه بار به کسی که توی موقعیت مشابهی قرار داشت ولی تصمیمش بر جدایی قطعی بود والبته اینم بگم با توجه به شناختی که نسبت به طرف مقابلش پیدا کرده بودم... پیشنهاد دادم که رابطشو ادامه بده ولی جوری رفتار بکنه که این رابطه هر روز سردتر وسردتر بشه ....تا طرفش هم خسته بشه و اونم به این نتیجه برسه که این رابطه دیگه برای اون هم معنایی نداره و بهتره تموم بشه.... اون شخص هم همین کارو کرد و خداروشکر الان اون آرامشی که میخواست رو به دست اورده ...البته اینم بگم حدودا 1.5 سال طول کشید ولی چیزی که خیلی مهم بود این بود که رو حرفش ایستاد و به خاطرات خوب و دلتنگیهاش اجازه نداد که خستش کنن
گرداب عزیزم همیشه عقل و قلب ما در یک جهت فرمان نمیدن ...مهم اینه که بتونی تشخیص بدی کدوم یکی تو رو لااقل پیش خودت و وجدانت شرمنده نمیکن
موفق باشی گرداب جان
RE: خدا كسى را به درد من مبتلا نكند
خانم گرداب گرامی، دوستان به اندازه کافی از قبح این مساله و عواقب تلخ برملا شدن آن و لزوم ترک این ارتباط با شما گفتند و دیگر جای حرف جدیدی باقی نیست.
اما یک مساله رو هم از نظر دور نداشته باش که شاید به لحاظ علمی نشه دلیلی براش آورد و لی صدر در صد واقعیت داره و اون اینکه؛
اگه دلت می خواد وقتایی که شوهرت ازت دوره، تو یه مملکت غربت سراغ هیچ زن دیگه ای نره و نیاز عاطفی و جسمی اش رو با دیگری برطرف نکنه، تو هم اینکار رو نکن.
هر وقت احساس نیاز به اون آقا داشتی تو ذهنت این رو مرور کن که شاید همین الان همسرم هم همین میل رو داشته باشه و اگه خودت به خاطر رضای خدا پا رو خواسته دلت بذاری، مطمئن باش همسرت هم می ذاره و خودش رو با هیچ زن دیگه ای غیر شما مشغول نمی کنه، اما در غیر اینصورت شک نکن که اون هم آلوده می شه.
یادت باشه که دنیا دار مکافاته،
و
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت.