RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
سلام
بعد 1 سال این تاپیکو دارم جواب میدم .
متاسفانه نتونستم فراموشش کنم .
تصمیم به استغاره گرفتم .
گفتم اگه خوب اومد ، عاشقش می مونم . اگه بعد اومد فراموشش می کنم .
که خوشبختانه ، خیلی خوب اومد .
تصمیم گرفتم پایه باشم .
می خوام هرجوری شده بهش بگم .
RE: کمک کنید ( خواهش می کنم )
داشتم میگشتم که یک دفعه چشمم به این موضوع افتاد و دیدم که خیلی شبیه به گذشته خودم است.
من با نظر جناب گردآفرید و مابقی دوستانی که نظراتی مانند ایشان دارند موافقم ولی نه به دلایلی که آنها بیان کرده اند.
جناب گردآفرید پیشنهاد میکنم یک نگاه به آدرس زیر بندازید:
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=3823
من نیز در سن 10 سالگی عاشق شدم و همیشه اعتقاد داشتم که عشق من از روی هوا و هوس نیست چه را که به هیچ وجه روم نشد که حتی بخوام بهش زول بزنم چه برسه که باهاش حرف بزنم، اون اول به خودم گفتم عشقت از روی هوسه فراموشش کن اما نمیشد و وقتی به سن 16 سالگی رسیدم واقعاً به عشق پاک خودم ایمان داشتم اما بزرگترین مشکل من کمرویی یا شایدم غرورم بود اما به هر حال حتی جرأت گفتن این موضوع به دوستانم را هم نداشتم و بزرگترین مشکل من همین بود که نتونستم این عشق را بروز بدم تا تابستان پارسال که پس از 8 سال فهمیدم او به کس دیگری علاقه مند است و همه آرزوهای من بر باد رفته است.
و تا امسال توانستم به هر زحمتی که بود فراموشش کنم ولی واقعاً نابودم کرد چرا که بر همه اعمال من از جمله :
اخلاق، حوصله، درس و مدرسه وهمه چیز من تأثیر منفی گذاشت.
امیدوارم تجربه من راهنمایی برای تو دوست عزیز باشد اما پیشنهاد من اینه که فراموشش کن و دیگه عاشق نشو چرا که تا وقتی عاشقی و از معشوقت دوری یه جور داغونت میکنه و وقتی هم که به او نزدیک میشوی بدتر داغونت میکنه.
که البته فراموش کردنش کاری نداره فقط باید بشینی و فکر کنی و بتونی با خودت کنار بیای ...
همچننین توکل به خدا یادت نره چرا که بزرگترین معشوق و سرچشمه همه عشق ها اوست...
این فقط یک پیشنهاد برادرانه بود امیدوارم که خودت راه درست را انتخاب کنی و همیشه در زندگی موفق باشی.
خدا همیشه پشت و پناهت
آمیرزا (ح.ق)