نمایش نسخه قابل چاپ
نازنین جان
من هم با دوستان موافقم و مصرانه تاکید میکنم که هر چه سریعتر قاطعانه به این ارتباط مجازی پایان بدی.
از خودت بپرس که چگونه می تونی به کسی که اصلا ندیدیش تا این حد علاقمند باشی و وابسته شی!!!!!!!
عاقل باش و سعی کن منطقی رفتار کنی. به یک صدای موهوم دل نبند. این فرد هدفش ازدواج نیست.
سلام ...
بازم به کمکتون نیاز دارمممممممممممممممممم
تو این فاصله زمانی که حالم بهتر شده بود باز یه اتفاقی افتاد ...
چند شب پیش بهم اس ام اس زد که فکر نکن فراموشت کردم . خوبی ؟ من به خاطر خودت رفتم ... همیشه هم دوست دارم ..
طاقت نیاوردم هیچی بهش نگم ... نمی خواستم فکر کنه با احمق طرفه .....
دوباره اس ام اس زد بیا نت اگه دلایل رفتنمو می خوای بشنوی و برات مهمن ؟
قبول کردم رفتم نت . تنها به خاطر این که 3 سال تمام احساسم پیش یکی بود که آخرش این طوری جوابمو داده بود .. دلم می خواست واقعا دلیل این رفتارو بدونم .
رفتم گفت : من فقط به خاطر تو رفتم . چون دیدم تو صبر نداشتی و داشتی اذیت می شدی گفتم تو از کجا می دونی اذییت می شدم . تو چرا جای من تصمیم گرفتی ؟ من اگه اذیتمی شدم خودم می گفتم . اونم گفت نه چون می شناختمت روت نمی شد بهم بگی ...
گفت من که بهت خیانت نکردم برم با یکی دیگه ... الانم ازدواج نکردم که .... من همیشه هم دوست داشتم و و الانم اگه تو بخوای من حرفی ندارم . فقط اون سری به خاطر خودت بود ...
تحمل شنیدن دروغ نداشتم وقتی دیدم دلیل خوبی نداره خداحافظی کردم و از نت بیرون امدم .
بعد بهم زنگ زد برنداشتم . اس ام اس داد که بردار کارت دارم . مجبور شدم گوشیمو تا صبح خاموش کنم .
باز هم اس داد کارت دارم و ... من هم هرچی که تو این مدت توو دلم مونده بودو بهش گفتم حتی این که خودمو با خواهرش مقایسه نکنمو ... اون هم گفت الانم می گم چون منم خودمو با کسی مقایسه نمی کنمو ....
یه نکته ای بگم نمی تونم خطمو عوض کنم چون به خیلی از جاها که منتظر زنگشونم و باهاشون کار می کنم شمارمو دادم و الانم برام مقدور نیست یه خط دیگه بگیرم متاسفانه ....
و الان چند شب که زنگ می زنه تلفنمو بر نمی دارم .
تو آخرین اس ام اس هم بهم گفت برو با یکی مثل خودت ...
اما بازم فرداش زنگ زد ...
هنوزم تماس می گیره ...
به نظرتون جواب تلفنش را بدم و بگم که بیخیال من شه ...
نمی دونم حرفشو باور کنم که گفته به خاطر من رفته ؟ یا دروغ می گه ؟
اصلا با وجود این همه زمان چرااا دوباره پیش من برگشته ؟؟؟؟
چه طور بفهمم راست می گه ؟
جواب تلفنشو بدم یا نه ؟ بهترین کار چییه ؟ خیلی دوست دارم دلیل برگشتنش بعد این همه مدت را بدونممممممممممممممممممممم مم
دربرابرش سکوت کنم.؟؟؟؟
واقعا نمی فهمم چرا یکی که به قول خودش می گه دوستش داره پس زیر همه چی می زنه و می ره و دلیلشم اینه به خاطر خودم رفته ... به نظرتون درغ نمی گه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظرم اون داره با کاراش شما رو مسخره میکنه.
نذاری مضحکه دست اون بشی-وقتی تصمیم به قطع ارتباط گرفتی هیچ دلیلی نداره رو تصمیمت وانستی.
چند دفعه زنگ بزنه خودش خسته میشه.
اصلا شمارشو تو ایگنور لیست یا لیست سیاه بده تا هروقت زنگید خودبه خود گوشیت واسه اون مشغولی بزنه و گوشیت زنگ نخوره.
در مورد اینکه میخوای از دلایل کاراش خبردار شی،بیخیال شو،اگه میخواست و دلایل منطقی داشت زودتر از اینا بهت میگفت-این حرفش که واستا برات توضیح بدم-فقط یه سوژه است که دوباره همه چیو بیخودی کش بده.
سلام نازنين عزيز ،به نظر من اصلا جوابشو نده اون فقط الان تنها مونده وميخواد وقتشو با تو پر كنه اگه تورو واسه ازدواج ميخواست حداقلش اين بود كه مامانشو ميگفت بياد با تو حرف بزنه وبرات توضيح بده كه چرا فعلا نمياد خواستگاري !نه اينكه طفره بره و همش بگه به خاطر خودت!حواستو كامل جمع كن وعاقلانه برخورد كن اين جو ارتباطا اولين شخصي كه ضربه ميخوره دختره نه كس ديگه ،موفق باشي
سلام .
بله حق با شماست استباه کردم اصلا جواب دادم . ولی فکر نمی کردم هیچ وقت برگرده بعد دعوای اخرمون
..
این حرفتونم که داره منو مسخره می کنه بهش زدم .. و نوکیا متاسفانه لیست سیاه نداره .....
امروز باز زنگ زد توجهی نکردم و اس ام اس زد که تو از دل من چی خبر داری ... درک کن ...
از حرفاش حرصم در می اد از این که فکر می کنه هر چی بخواد باید بدست بیاره ....
باز گفت به خاطر خودت که اذیت نشی این کارارو کردم ...
منم اس دادم که مگه الان شرایط تغییر کرده چون خودش گفت الانم می گم شرایط ازدواجو تا 1 سال دیگه ندارم ولی واقعا عاشقتم ... حالم بهم می خوره از این حرف دیگه ....
نمی تونم بفهمم دروغ می گه یا راست ... . گفتم پس چرا برگشتی تو که جای من تصمیم گرفتی الانم که شرایط عوض نشده ؟چراااااا
گفت فردا می خواد باهام حرف بزنه جواب همه سوالامو بده تو اس ام اس نمی گه ... قبول کردم
کاش زودتر این جارو می خوندم .. اگه قبول کردم بازم دارم می گم به خاطر نابود کردن احساسم بود که می خواستم دلیلشو بدونم
اما اره حق با شماست نباید باهاش حرف بزنم و بیخیال سوالام شم
بازم ممنونم ازتون
اما چرا یه پسر باید اینجوری بگه که اگه نمی خواستمت تا الان ازدواج کرده بودم
چرااااااااااا واقعا ؟ من که باهاش کاری نداشتم دیگه ........................
سلام
این تاپیک 5 صفحه جلو رفته و دوستان کلی وقت گذاشتند و با هر زبونی سعی کردن شمارو متوجه عواقب این نوع رفتار و برخوردتون بکنند ولی این پست آخر شما شبیه همون پستهای قبلیتون هست .
از این نوع تاپیکها صدها مورد در همدردی داریم و نتیجه این بی توجهی به مشاوره اعضای خوب همدردی چیزی جز پشیمونی نیست .
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
بله همه ی دوستان وقت گذاشتن و همیشه هم از همشون تشکر کردم برای وقت گذاشتنشون .......
شاید موضوعات مثل هم باشه اما هیچ کس شرایطش با بقیه یکسان نیست ....
امیدوارم حداقل اینو قبول داشته باشین ....
منم اون موضوع را رها کردم اما این که بعد 3 ماه باز یادم بیوفته و اون حرفا .....
و این که دلم نمی خواست این همه مدت احساسم برای یکی مضحکه باشه ... تنها دلیلم برای شنیدن حرفاش به خاطر خودم بود ....
با این وجود این بار با عقلم کار کردمو گفتم که دیگه تماس نگیر ...
باز هم ممنونم اما بازم بهتون می گم این حرفتون اشتباه بود که گفتین این همه تاپیک مشابه هست ... هیچ کس تو شرایط دیگری نیست ...
سلام
خواهش می کنم سرزنشم نکنین
تنها می خوام نظرتونو بدونم این که دوباره بهش فرصت بدم اما یه مدل دیگه با شرایطی که نمی دونم هنوز چه شرایطی و یا این که کلا رها کنم ؟
لطفا فکر نکنین حرفاتون برام بی نتیجه است .. اگر بی نتیجه بود حرفتونو گوش نمی دادم
و مابقییه اتفاقارو نمی گفتم چون نظرتون برام مهم ......
بازم ممنون از همتوننننننننننن :72:
نقل قول:
سلام
بر اساس حرفای خودتون میگم:
به طور کامل بیخیال بشید و رابطتون رو قطع کنید.
نقل قول:
سلام دوست عزیز
هر وقت با خانوادش مسئله ی شما را مطرح کرد و به طور رسمی آمد خواستگاری اون وقت بهش فکر کن الانم ارتباطت را قطع کن
نقل قول:
نازنین عزیزم اگر این کارهایی را که من گفتم نکنی و این رابطه اینجوری ادامه پیدا کنه شما ضربه می خوری
نقل قول:
و در اخر اين ره كه تو ميروي به تركستان است...
نقل قول:
نازنین جان اگر از من میشنوی اصلا تحت هیچ شرایطی اعتماد نکن
مطمئن باش بهانه است
نقل قول:
رابطه مطلقاً کات بشه و توقع انتظار کشیدن هم از شما نداشته باشه ، تا وقتی که شرایطش فراهم شد ، مثل بقیه خواستگارها اگر تا اونموقع شما ازدواج نکرده بودین ، رسمی و از طریق خانواده وارد بشه و شما هم مثل یک خواستگار عادی در باره اش فکر و تصمیم بگیرید .
نقل قول:
دوست من همه دارن بهت می گن این ارتباط رو قطع کن.
هر کی هرچی استدلال بلده میاره.
تعداد تشکرهای زیر هر پست هم یه جورایی نشون دهنده موافقان با اون پسته.
عزیزم یه نیشگون از خودت بگیر و از خواب بیدار شو.
این آقا بدردت نمی خوره، چون قصدش ازدواج نیست.
ببخشید مجبور شدم اینجور رک بگم.
یه آمار از کلیه شرکت کنندگان تو پستت بگیر، ببین دارن دعوتت می کنن به ادامه رابطه یا به ختم رابطه؟
البته یه راه دیگه هم هست که کاش اونو نری. اینکه رابطت رو ادامه بدی و بعد که خدای نکرده سرخورده شدی و شکت خورده، بیای اینجا سرانجامت رو با آه و اندوه بنویسی.
تا این تاپیک رو برای دیگرانی معرفی کنیم که راه تو رو می خوان برن.
نقل قول:
عزیزم
همانطور که توصیه کردم متمرکز بر این که مورد خوبی ممکنه باشه ، نشو ، توصیه می کنم متمرکز براین که ممکنه بازیت داده باشه هم نشو ، اگر اینم باشه ، مهم اینه که تو ادامه ندی ،
نقل قول:
اشکالی نداره حالا این هم یک تجربه شد که باید دفعه های بعدی بیشتر دقت کنی
مواظب باش که دوباره توی این رابطه برنگردی چون که خیلی وقت ها تنهایی و عادت باعث میشه دوباره آدم به غلط وارد رابطه ی قدیمی شود.
نقل قول:
نازنین جان
من هم با دوستان موافقم و مصرانه تاکید میکنم که هر چه سریعتر قاطعانه به این ارتباط مجازی پایان بدی.
نقل قول:
به نظرم اون داره با کاراش شما رو مسخره میکنه.
نذاری مضحکه دست اون بشی-وقتی تصمیم به قطع ارتباط گرفتی هیچ دلیلی نداره رو تصمیمت وانستی.
نقل قول:
سلام نازنين عزيز ،به نظر من اصلا جوابشو نده اون فقط الان تنها مونده وميخواد وقتشو با تو پر كنه
شاید لازم بود این حرفارو دوباره بشنوم ...
می ترسم باز سوال کنم راجبم اشتباه فکر کنینو بگین خودم هم با این وضعیت مشکل ندارم و حرف حسابو نمی خوام بفهمم نه اینجوری نیست
این که گفتین : (( سلام دوست عزیز
هر وقت با خانوادش مسئله ی شما را مطرح کرد و به طور رسمی آمد خواستگاری اون وقت بهش فکر کن الانم ارتباطت را قطع کن ))
یعنی باهاش این موضوع را در میان بذارم که نظرشو بدونم ؟ یا صلاح می دونین کاملا فراموش کنم ؟
با عرض معذرت حرف حسابم می فهمم دوستان :316:
توی پست قبلیم . نظر دوستان کاملا واضح بود .نقل قول:
سلام دوست عزیز
هر وقت با خانوادش مسئله ی شما را مطرح کرد و به طور رسمی آمد خواستگاری اون وقت بهش فکر کن الانم ارتباطت را قطع کن
راه و بیراهه کاملا واضح هست . و دوستان هم هر کدوم به نحوی اشاره داشتند .
حالا اگر شما نظر دوستان رو دوست ندارید . میتونید کاری که خودتون دوست دارید رو بکنید چرا تاپیک رو کش میدید و سوالی که بیست بار جواب داده شده رو دوباره می پرسید ؟
واقعا ممنون از کمکتون .............نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
دوست عزیز برام مهم نیست که باهام اینطوری رفتار کردین ... خواهشا با شخص دیگه ای اینطوری رفتار نکنین ........ هزار بار گفتم تو تاپیکای مختلف اینجام میگم شرایط ادما احساساتشون عقایدشون باهم فرق می کنه و اگه یکی 20 بار یه سوالو می پرسه چقدر بهتر که 20 بار جوابشو بدیم نه .....
عین همون بچه ای که زبون باز کرده و شاید بیشتر از 20 بار ازمون می پرسه این چییه ؟
چون اگه می خواست راه خودشو بره 20 بار نمی پرسیدو گاهی تکرار برای کسی که می خواد درست انتخاب کنه اهمییت داره و کمکش می کنه ...
درضمن دیگه تو این تاپیک حرفی برای گفتن ندارم خیالتون راحت باشه ...............
درضمن برای شماااااااااااا که بیرون از این دایره این راه و بیراه کاملا واضح نه برای کسی که خودش درگیرییه ذهنی داره ...........................................
امیدوارم طرز فکرتون و نوع برخوردتون تغییر کنه...
سلا م
من تمام این نوشته هاتونو خوندم خواهر عزیز این اقا اگه بیادخواستگاریتون وشما هم بله روبگید این قولو بهتون با اطمینان میدم که اون اقاهه نتونه شما را خوشبخت کنه این کاراتون وطرز برخوردبادوستان هم منطقی نیست لطفا تجدیدنظرکنید ممنونم.... بعدش حتما یه روانپزشک برو چون بدجوری ریختی بهم. بنده خداها بخصوص فرشته مهربان عزیز شما رو خیلی راهنمایی کردندمن میدونم اون چی کشیده تا به مغزشمافرو کنه حرفای منطقیشو واینکه شما انقدراعتمادبنفستون انقدری پایین نمیتونی قبول کنی حرفهای فرشته مهروبونو یادوستان باتجربه رو تورخدا تروپیر پیغمبر چشاتو باز کن اون پسره از بیکاری و تنهاییه میاد سراغت قولت میزنه ساده ساده ازاینکه میبینه هیچکی ساده ترازشما نیستش...خواهرعزیزخواهش میکنم فقط فقط فقط یکبارعزمتو جزم کن برای همیشه بهش بگو خداحافظ اراده داشته باش ماکه بدیتون نمیخوایم وبرای زندگیت وایندت برنامه ریزی کن اینم بدون حتما حتما خدا یه کسیوکه توسفره باباش بزرگ شده نصیبت میکنه (اگرباخداباشی) ..ازخداهم میخوام کمکت کنه تواین راه نه چندان سخت به بزرگیه خودتون منو ببخشید که خیلی تندرفتم مجبوربودم
سلا م
من تمام این نوشته هاتونو خوندم خواهر عزیز این اقا اگه بیادخواستگاریتون وشما هم بله روبگید این قولو بهتون با اطمینان میدم که اون اقاهه نتونه شما را خوشبخت کنه این کاراتون وطرز برخوردبادوستان هم منطقی نیست لطفا تجدیدنظرکنید ممنونم.... بعدش حتما یه روانپزشک برو چون بدجوری ریختی بهم. بنده خداها بخصوص فرشته مهربان عزیز شما رو خیلی راهنمایی کردندمن میدونم اون چی کشیده تا به مغزشمافرو کنه حرفای منطقیشو واینکه شما انقدراعتمادبنفستون انقدری پایین نمیتونی قبول کنی حرفهای فرشته مهروبونو یادوستان باتجربه رو تورخدا تروپیر پیغمبر چشاتو باز کن اون پسره از بیکاری و تنهاییه میاد سراغت قولت میزنه ساده ساده ازاینکه میبینه هیچکی ساده ترازشما نیستش...خواهرعزیزخواهش میکنم فقط فقط فقط یکبارعزمتو جزم کن برای همیشه بهش بگو خداحافظ اراده داشته باش ماکه بدیتون نمیخوایم وبرای زندگیت وایندت برنامه ریزی کن اینم بدون حتما حتما خدا یه کسیوکه توسفره باباش بزرگ شده نصیبت میکنه (اگرباخداباشی) ..ازخداهم میخوام کمکت کنه تواین راه نه چندان سخت به بزرگیه خودتون منو ببخشید که خیلی تندرفتم مجبوربودم
سلام نازنین جان
عزیزم با اینکه قطع این رابطه خیلی سخته و تو را یه مدت ناراحت می کنه ولی به نفع است ، عزیزم زودتر این رابطه را قطع کن چون این پسر قصد ازدواج نداره ، اگر داشت به هر صورتی بود یه کاری دست و پا می کرد تا زودتر بیاد خواستگاری ولی اینطوری نبوده
عزیزم بهتر تا بیشتر از این وابسته نشدی رابطتو قطع کنی چون این وسط تویی که آسیب می بینی نه اون
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط saeed1360
ببخشین اما فکر کنم شما کل مطالب منو نخوندین وگرنه این طوری نمی گفتین ؟!!!!!!!
اولا من برای صحبت های دوستام ارزش قائلم و اگه می خواستم خودم تصمیم بگیرم بیکار نبودم که بیام این جا و وقت بذارمو کل زندگیم را اینجا بنویسمو از شما و کارشناس ها نظر بخوام که کدوم راه درست !!!!
ثانیا من حرف فرشته مهربون را گوش کردم و بعد اون ماجرا ها اگه خونده باشین رابطمون کات شد که اخیرا بعد از 3 ماه ایشون باز برگشت و من هم اینجا توضیح دادم و باز همفکری خواستم ... باز هم اگه خودم راهمو انتخاب می کردم هیچ لزومی به همفکرییه شما نداشتم ... پس دلیلی نداشت باهام اونجوری برخورد شه .... .
نمی دونم چرا راجبم اینجوری قضاوت کردین ....
این کاراتون وطرز برخوردبادوستان هم منطقی نیست لطفا تجدیدنظرکنید ممنونم.... بعدش حتما یه روانپزشک برو چون بدجوری ریختی بهم.
یادم نمی اد به کسی بی احترامی کرده باشم ... دوست گرامی نوع برخورد دوستان را هم در نظر بگیرین .... و فقط جواب حرف ایشون را دادم ..
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط roze_bikhar
دوست عزیزم من رابطم را به طور کامل کات کردم ... البته قبلش توضیح بدم که قرار بود با مادرم صحبت کنه چون دیدم می خواد جدی با این موضوع برخورد کنه از شما دوستان نظر خواستم که بهش این مهلت را بدم یا نه !!!
که باز سر یه سری مسائل بحثمون شد و بعد اون همه چی تموم شد...
به مادرم هم گفتم که ایشون باز تماس گرفت و ....
به این نتیجه رسیدم که زندگی ارزشش بیشتر از این مسائل و این دست خودمون که آیندمونو خراب کنیم یا نه...
نیاز داشتم با خودم بیشتر فکر کنم ...
تمام این کارام هم از سر لجبازیم بوده و دلیلی نداره ادامه بدم ...
باز هم ممنونم ازشما ....
نازنین جان نمیگم که اون فرد ...فرد بدی بوده ولی کار بسیار درستی کردی که با مادرت در میون گذاشتی ...
ما همه گاهی تو یه مقطع فکر میکنیم که چارهایی نداریم جز طرفمون ...اما همیشه یه راهی هست برای ادامه ...
زیادم غصه نخور که عمرت رفته ...میدونم واقا سخته و لی به گذشته فکر کنی همش ناراحتی جولوت میاد ...اشکال نداره ...به این قضیه به عنوان یه تجربه نگاه کن...که تونستی با موفقیت ردش کنی و کمو بیش شناختی پیدا کردی ...این خودش خیلی خوبه ...
موفق باشی ناراحتم نباش ok
درود بر نازنینِ نازنین
به لطف خدا ، بزرگانی چون فرشته مهربونی که من به حق و انصاف نوع مشاوره دادنشون رو قبول دارم اینجا بذل محبت کردند و از جون و دل کمکت کردند و من همراه و همفکر با شما ازشون متشکرم
چند تا از دوستانی که اینجا تشکراتشون رو دیدم می دونند که من خودم مشاور هستم اما شما امروز حرفهای من رو از زبان یک مشاور نشنو ، از زبان یک همدل بشنو
خواهر گلم
اولاً که مبنای خیلی از ازدواج های اینترنتی اشکال داره و معمولاً ( نه همیشه ) معمولاً فرجام زیبایی نداره
دوماً شما با توجه به اینکه از تجربه ی کافی در راستای ارتباط با جنس مخالف برخوردار نیستی نمیتونی روحیات و نیات درونی طرف مقابلت رو به طور کامل بشناسی
سوماً همونطور که نمیشه صدای درد رو نوشت احساسات رو هم نمیشه به طور واضح بر روی کاغذ پیاده کرد ، پس شما از طرف مقابلتون فقط چند خط نوشته دیدید بدون اینکه از عمق نیت ایشون با خبر باشید
در فرهنگ و آیین ما خواستگاری راه و رسم مخصوص به خودش رو داره و هر کسی که از این آیین و رسوم پیروی نکنه مورد شماتت قرار میگیره
شما با ازدواج اینترنتی ( مخصوصاً اگر دارای خانواده ی بسته و متعصب باشید ) عملاً راه دفاع از خود رو بسته و در آینده اگر خدای نکرده کوچکترین مشکلی در زندگیتون پیش بیاد باید تحمل شنیدن طعنه های اطرافیان رو داشته باشید
یکی از مراجعه کنندگان من میگفت با پسری ازدواج کردم که دارای اسم و رسم خوبی نبود و پدرم نگران آینده من بود اما با اصرار من قبول کرد ، فرزند سومم ( یادت باشه گفتم فرزند سوم ، نه فرزند اول و دوم ) که به دنیا اومد خیلی شلوغ می کرد ، پدرم همش میگفت از قاسم ( اسم شوهر اون خانم بوده ) که امام جمعه به عمل نمیاد ، یه تخم سگ مثل خودشه
جالبه که این طعنه ها بعد از به دنیا اومدن فرزند سوم هنوز تموم نشده
پس یادمون باشه که ما بعضی اوقات کمی نسنجیده عمل می کنیم و خودمون رو در معرض اتهام قرار میدیم
شاید خیلی از دوستانی که اینجا هستند بتونند در مورد عواقب این موارد براتون حرف بزنن اما اجازه بده من در جایگاه یک جنس مخالف براتون بگم
چند سال پیش به طور اتفاقی رفتم چت ( من از چت کردن متنفرم ) اون موقع اصلاً نمیدونستم چت چیه و خیلی از مسائلش رو هم بلد نبوده ، مثل همین الان که بلد نیستم
با یک دختر خانم کاملاً متدین آشنا شدم که دانشجوی زبان در شهر قم بود ، پدرش یکی از روحانیون حج و زیارت و مادرش هم مدرس حوزه علمیه
بهم گفت voice بده تا به جای نوشتن با هم حرف بزنیم و من هم که بلد نبودم از خودش خواستم کمکم کنه و چون سیستمی هم که داشتم برای یکی از دوستان بود که به خاطر اثاث کشی پیش من گذاشته بود مجهز به voice و وب کم و ... بود
اون خانم بهم یاد داد چه کار کنم و ما چند شب با هم حرف از علوم دینی ( دین من و دین ایشون ) می زدیم تا به پیشنهاد ایشون من شماره ام رو بهشون دادم
به خداوند پاک و مهربان قسم میخورم که تا احساس کردم داره به من وابسطه میشه بهش گفتم من متأهلم
نزدیک به سه ماه با هم ارتباط داشتیم و چت می کردیم
نمیتونم دروغ بگم که من بهش متمایل نشده بودم اما میتونستم خودمو کنترل کنم اما ایشون نتونست و زمانی که ازم خواست برم قم !!!!! دود از کله ام بلند شد و بعدش هم که شد فیلم هندی و گریه و ناله و . . .
باورت میشه اگر بگم به خاطر من خودکشی کرد ؟ به خاطر منی که حتی عکسم رو هم ندیده بود و فقط صدام رو شنیده بود
من به جز شب اول به توصیه ی دوستم تمام نوشته های چت رو ذخیره می کردم و رمانی که از گیر و دار خودکشی ایشون فارغ شده با خودم نشستم و فکر کردم که کجای کار اشکال داشت که این ضربه به اون دختر وارد شد ؟
نوشته هامون رو بررسی کردم و چون کامل نبود و بیشتر با هم حرف زده بودیم نتنستم چیز زیادی به دست بیارم جز اینکه اون بارها به من گفته بود صدات آرامش رو تو وجودم پخش میکنه و . . .
یک حقیقت بزرگ اینه که خانم ها از راه گوش عاشق میشن و آقایون از راه چشم
این هم تجربه ی تلخ من بود که مثل خیلی از دوستان دلو زدم به دریا و برات بازگو کردم
یکی از مواردی که امروز جوانان ما با اون دست به گریبانند اینه که محرم های خودشون رو نا محرم می دونند
عقل سلیم ( که قطعاً برای تصمیم گیری های مهم بهش نیاز داریم ) به ما میگه بهتره که در مواقع بحرانی و خطر ساز با خانواده هامون مشورت کنیم اما چیزهای مثل ترس و نگرانی و خجالت و . . . مانع میشه و متأسفانه خیلی از ما رو در بستر ناآگاهی فرو می بره
تمام دوستان گفتند با مادرت در میون بذار اما من میگم خانواده ات رو جمع کن و در حضور همه با اعتماد به نفس براشون توضیح بده و کمک و راهنمایی بخواه
چه اشکالی داره که شما پدر ، برادر ، خواهر و مادرت رو در کنار هم بنشانی و بگی که طی یک سری اتفاقات خواسته یا ناخواسته در محیط چت روم آقا پسری با این ویژگی ها بهتون پیشنهاد ازدواج داده و شما هم گفتی بعد از مشورت با خانواده نظرت رو اعلام میکنی ؟
داد میزنند ؟ هوار میکشند ؟ عصبانی میشن ؟ کتکت می زنند ؟
من بعید می دونم که اگر شما صحیح و پرسشگرانه باهاشون صحبت کنی این اتفاقات بیفته اما اگر بر فرض هم که اونها این کارها رو انجام بدن چه قدر می تونند دوام بیارن ؟
اگر پدر شما تمام توانش رو به کار ببره بیشتر از 30 دقیقه نمیتونه داد و هوار کنه ، اگر برادر شما تمام قدرتش رو جمع کنه و بخواد بر روی جسم شما خالی کنه بیشتر از 10 دقیقه نمیتونه شما رو کتک بزنه
شما شاید از این 10 دقیقه ها و 30 دقیقه ها بترسی اما از آینده ای که سالها در عذاب باشه نمی ترسی ؟
بهتر نیست سیلی نقد امروز رو با شیرینی نسیه ی فردا مبادله کنی تا مطمئن بشی شیرینی فردا اگر هنوز نرسیده اشکالی نداره ، مهم اینه که اگر برسه واقعاً شیرینه
استاد عزیزمون فرشته مهربونی گفتند که بدون هیچ تعملی این رابطه را قطع کن
من هم همین نظر رو دارم
میدونم برات سخته ، میدونم دلت ( با تمام نه هایی که میگی ) گرفتار ایشونه ، میدونم وابسته شدی اما باور نداری
من خودم هم تمام این احساسات شما رو داشتم و بعضاً شاید تا الان هم باهاش درگیر باشم
معنی دلبستگی رو میدونم ف معنی جدایی رو میدونم ، معنی گرفتاری رو میدونم ، معنی شبها بهش فکر کردن رو میدونم ، معنی خیلی از چیزها رو میدونم و فکر نکن که من و یا تمام اون دوستانی که بهت میگن از این آقا دست بکش درک نمیکنیم که قطع رابطه عاطفی سخته
اما یادت بمونه که ما وقتی سرما میخوریم و پیش دکتر میریم برامون قرص و شربت و آمپول می نویسه که همشون ما رو ناراحت میکنه اما چاره ای نیست جز آمپول زدن ، چاره ای نیست جز شربت تلخ رو خوردن
بعضی از تلخی ها و درد ها و عذاب ها خاصیت خوبی دارند که گاهاً ازشون بی اطلاعیم
شما این جدایی رو بذار به حساب درد اون آمپول و تلخی اون شربت و باور داشته باش که روانشناس و مشاور و با تجربه و بی تجربه متفق القول بر یک باورند و اگر شما بخواهی به راه خودت ادامه بدی کسی جز خودت مضرر نمیشه و تنها چیزی که برای شما و تمام دوستانی که منعت کردند می مونه افسوسه
در آخر بهت برادرانه وصیت میکنم که مشکلت رو با خانواده ات به طور منطقی در میون بذار و باور داشته باش که اونها با تمام وجودشون میخوان که شما خوشبخت بشی
اگر در مورد این مشکلت خواستی با روانشناسان و مشاوران دیگه هم مشورت کنی به آدرس ایران مشاور www.iran-moshaver.com برو و ثبت نام کن و مشکلت رو مثل اینجا مطرح کن
فرق اونجا با اینجا اینه که بیشتر کسانی که بهت راهکار میدن از روانشناسان و مشاوران هستند
البته توهین یا جسارتی به دوستانی که مشاور نیستند نباشه ، منظورم اینه که یه وقتایی اسم های پر طمطراق باعث میشه که حرفها سریعتر اثر کنه
من خودم هم از اعضای ایران مشاور هستم و شاید بتونم بیشتر در مورد مشکلاتت توضیح بدم ( البته اونجا به طور علمی و تخصصی )
امیدوارم که به یاری خداوند نیکو نهاد و پاک سرشت و مهربان ، روزگار برایت زیبای زیبا بماند
zartoshti گرامی
به تالار همدردی خوش آمدید
بیش از 7 ماه از آخرین پست این تاپیک می گذرد و استارتر آن مراجعه ای نداشته . معمول نیست که تاپیکهایی که بیش از یک هفته از آخرین پست آن گذشته به روز شود مگر توسط خود استارتر آن .
با تشکر
.