-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
qPNX13U3تمام پستهای شما و دوستان رو من از اوّل خوندم به نظر من این خانواده خیلی با شعور هستند که شما ۴ ساله دخترشون رو، عقد کرده نگه داشتین و زندگیشو به بازی گرفتین و چیزی بهتون نگفتن و عدم اقدام شما برای طلاق برای شانه خالی کردن از مهریه و نفقه است و مطمئن باشید با این عقایدی که شما دارین با هر کس دیگر هم به مشکل بر خواهید خورد.[/quote]
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
ابوذر گرامی اگر بخوایم در مورد شما قضاوت کنیم خیلی گیج میشیم و در آخر هم به نتیجه ای نمیرسیم
من یه راه حلی دارم برای اینکه هم جون خودت در امان باشه هم اون دختر(هرچند اون برات مهم نیست!!!)
چون اینجوری که معلومه اصلا نمیخوای برای این زندگی تلاشی کنی و تصمیمتو گرفتی...
با این که خودم مونث هستم دلم میسوزه که این پیشنهاد رو بدم ولی بهتر از اینه که
1-این وسط جان کسی در خطر باشه
2-با این اوصاف وارد زندگی با این دختر بشی،چون بد بختش میکنی
شما میتونی به خانواده ی دختر بگی که یه بیماری داری ،مثلا بیماری که باعث میشه در آیِنده بچه دار نشی و علت اینکه 4 سال به فکر رفتن زیر یک سقف نشدی و طفره میرفتی و بهونه میاوردی همین بوده، و بگی نمیخوام دخترتون بد بخت بشه و ... از این حرفهای اینطوری... مثلا وجدانت اجازه نمیده که اون به پات بسوزه.
عرب ها هم انگار بچه دار شدن براشون مهمه.فقط باید حواست باشه که دلشونو به رحم بیاری...
حالا دیگه در مورد حق و حقوق دختره و بقیه چیزا هم دوستان نظرات خوبی دادن...خود دانی...
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط abuzar141592
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
این همان مسئولیتی است که دائما سعی داری بر اثر ترس از آن فرار کنی . یعنی برای تو مهم نیست که چه سرنوشتی در انتظار این دختر بخت برگشته است اما برایت اهمیت دارد که فقط خودت جان سالم به در ببری .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
اگر قرار نیست کسی کشته شود چرا این پست را زدید و چرا اینگونه؟!
منظور من این بود که نامزدم قرار نیست کشته شود و کسی او را تهدید به قتل نکرده است. بلکه اون منم که چنین تهدیدی دریافت کرده است.
می دانید چرا تهدید دریافت کرده اید به این دلیل که این خانواده می داند امروز شما درخواست کننده ی طلاق هستید اما روزی که متوجه بشوند دختر خودشان درخواست طلاق داده ورق به ضرر این دختر می چرخد .
دست از بازی های خطرناک که ته آن بیمارستان و کلانتری و دادگاه و قبرستان است بکشید . قبل از اینکه دیر بشود .
به فکر شرایط برنده - برنده در این بازی باشید .
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط *nadia*
در قدم اول راه کار رو سازش می دونم ، شما هیچ تلاشی برای بهبود رابطه خود و این خانم اون هم در مدت 4 سال نکردید.
پس یه کمی روی خودتون کار کنید ،
- می گید هوشش پایینه، منظورتون چیه؟ شاید شما چیز سختی می خواید؟!
- زیبا نیست ، شما چه شکلی می خواید ؟
- تا به حال خواستید اونجوری که شما می خواید رفتار کنه ؟!
یه کم تلاش کنید .
یه چیزی رو یادت باشه ، دختری با ظاهر زیبا ، هوش خوب ، پر انرژی و زرنگ نمیاد با
شما که پس فردا می شید یه مرد مطلقه ازدواج کنه (از دیدگاه جامعه ایرانی عرض کردم) همچین دختری خودش رو لایق یه فرد پولدار و خوش تیپ می دونه (چون خوشبختانه یا متاسفانه اینها برای مردان ما ملاکه و امتیاز داره )، نه شما که هنوز از نظر مادی دستتون توی جیب پدرتونه!!!
مراقب باش ، خیلی خودتو بالا نبین ، بد جوری با سر زمین می خوری.
برو روی ارتباطت کار کن ، کمی تاوانشو بده ، فقط خودت
که نیستی پای آینده شخص دومی هم درمیونه ! ببین چی مانع می شه (واقعاً) که به اون دختر دل نبندی؟
پای کس دیگه ای در میونه ؟ دلت جایی مونده؟
اگر حقیقتاً به نتیجه نرسیدی می تونی به طلاق فکر کنی. (اینها نظر من بود)
:72: :72: :72:
ضمن قدردانی از زاهنمایی های شما باید بگویم که درست است که شرایط فعلی من خوب نیست اما من مجبور نیستم با این شرایط ازدواج کنم. میتونم بعد از فارغ التحصیل شدن و دست سافتن به شرایط مناسب، ازدواج کنم. فعلا عجله ای برای ازدواج ندارم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آسمان ابری
ابوذر گرامی اگر بخوایم در مورد شما قضاوت کنیم خیلی گیج میشیم و در آخر هم به نتیجه ای نمیرسیم
من یه راه حلی دارم برای اینکه هم جون خودت در امان باشه هم اون دختر(هرچند اون برات مهم نیست!!!)
چون اینجوری که معلومه اصلا نمیخوای برای این زندگی تلاشی کنی و تصمیمتو گرفتی...
با این که خودم مونث هستم دلم میسوزه که این پیشنهاد رو بدم ولی بهتر از اینه که
1-این وسط جان کسی در خطر باشه
2-با این اوصاف وارد زندگی با این دختر بشی،چون بد بختش میکنی
شما میتونی به خانواده ی دختر بگی که یه بیماری داری ،مثلا بیماری که باعث میشه در آیِنده بچه دار نشی و علت اینکه 4 سال به فکر رفتن زیر یک سقف نشدی و طفره میرفتی و بهونه میاوردی همین بوده، و بگی نمیخوام دخترتون بد بخت بشه و ... از این حرفهای اینطوری... مثلا وجدانت اجازه نمیده که اون به پات بسوزه.
عرب ها هم انگار بچه دار شدن براشون مهمه.فقط باید حواست باشه که دلشونو به رحم بیاری...
حالا دیگه در مورد حق و حقوق دختره و بقیه چیزا هم دوستان نظرات خوبی دادن...خود دانی...
اینجوری کسی حرف منو قبول نمیکنه. متوجه میشن که دارم دروغ میگم. همچنین برای من هم خوب نیست که دیگران فکر کنند یه بیماری دارم. فکر نمیکنم این راه حل جواب بده.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
تا حالا شده به جز خودتون به کس دیگه ای فکر کنید؟؟ شما دارید زندگی اجتماعی می کنید نه زندگی فردی.
با این دیدگاه شما هیچ زمانی مسیولیتی در قبال کسی به عهده نمی گیرید، چرا که هر لحظه که موقعیت شخصی بهتری در جای دیگه ببینید، به راحتی از زیر بار مسیولیت شونه خالی می کنید.
بهتر نیست خودتون رو بهتر بشناسید و "هیچ گاه" مسیولیت دیگه ای (مثل زندگی مشترک) رو به عهده نگیرید و یا این که این اخلاق خودتون رو تغییر بدید؟؟
با خودتان رو راست باشید و یعد وارد تعاملات اجتماعی شوید.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
28 سال سن کمی نیست که شما دارید و با این وضع اقتصاد جامعه در 10 سال آینده هم بعید می دونم
بتونید به شرایط کافی از نظر دختری با اون ملاک ها برسید! مطلقه شدن خودتون رو فراموش نکنید ، (هیچ قطعیتی برای ازدواج با فردی که مورد نظرتونه در آینده وجود نداره)
یه چیزی رو متوجه نشدم ، شما چرا می گید نامزد؟ در پست اول نوشتید عقدید! می گید مثل یه گزینه بهش
نگاه می کردید در حالی که شما عقد کردین ، در عقد دیگه این دیدگاه وجود نداره و تقریباً همه چیز قطعی شده ست.
شما که تصمیمتون رو گرفتین چرا پست زدین ؟ از ترس جونتون؟ راهکاری جهت نجات جان شما نداریم
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط *nadia*
28 سال سن کمی نیست که شما دارید و با این وضع اقتصاد جامعه در 10 سال آینده هم بعید می دونم
بتونید به شرایط کافی از نظر دختری با اون ملاک ها برسید! مطلقه شدن خودتون رو فراموش نکنید ، (هیچ قطعیتی برای ازدواج با فردی که مورد نظرتونه در آینده وجود نداره)
یه چیزی رو متوجه نشدم ، شما چرا می گید نامزد؟ در پست اول نوشتید عقدید! می گید مثل یه گزینه بهش
نگاه می کردید در حالی که شما عقد کردین ، در عقد دیگه این دیدگاه وجود نداره و تقریباً همه چیز قطعی شده ست.
شما که تصمیمتون رو گرفتین چرا پست زدین ؟ از ترس جونتون؟ راهکاری جهت نجات جان شما نداریم
بله من با نامزدم عقد کردم ما تا قبل از عروسی میگیم نامزد. اما قبل از اون به یه دختر دیگه بعنوان گزینه مناسب ازدواج فکر میکردم که اون هم خانواده ام مخالفت کردند و با من همکاری نکردند. و من هم بدون همایت اونا نمیتونستم با اون ازدواج کنم.
به هر حال دخترایی پیدا میشن که با شرایط من کنار بیان. اینو مطمئنم و نمونه اش را زیاد دیده ام. من نگران پیدا کرد دختر مناسب نیستم. مسئله اصلی من این است که نامزد فعلیم را دوست ندارم. دختری که حد اقل شرایط نامزد فعلیم را داشته باشد به راحتی به من جواب مثبت میدهد.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سلام
دوست عزیر من تاپیکتون رو خوندم و نتیجه گیریم اینه که شما میخواید که دوستان نظر شما رو تایید کنن و حق رو به شما بدن و تلاشی برای بهبود اوضاع نمیکنید
اگه واقعا دیگه نمیتونید، خوب طلاق بگیرید، ولی اینرو بدونید که :305: ازدواج و طلاق به این سادگی ها نیست. شما کلا قضایا رو خیلی ساده نگاه میکنید (ببخشید ها!)
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
ابوذر عزیز شما پاسخ سوالتون رو اینجا نخواهید یافت:300:
اینجا کلنیک روانشناسی هست ،نه کلینیکی که به شما بگوید چگونه خودتان را از زیر مسولیت هایی که قبول کرده اید، برهانید
فکر میکنم این تاپیک بیش از اندازه کشدار شده است و اگر پاسخی میخواهید که برای خودتان و اون دختر خانم مناسب باشد ، بهتراست در همین 5صفحه دنبالش بگردید:325:
توصیه میکنم درخواست کنید این تاپیک رو قفل بکنن
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
با تشکر از همه دوستان فکر میکنم تا همینجا کافی باشه. از راهنماییهای شما استفاده کردم. دیگه باید سبک سنگین کنم ببینم بهترین کاری که میشه انجام داد چیه.
مدیر محترم میتونند این تاپیکو قفل کنند.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط abuzar141592
اگر هم بخوام من اول اقدام کنم مطمئنم که دچار دردسر بزرگی میشم شما که این طایفه رو نمیشناسید. اینها عربند و اخلاق اعراب دوران جاهلیت رو به ارث برده اند. یه وحشی گریهایی ازشون دیده ام که از هیچ بشری بر نمیاد بعنوان مثال اگه یه ماشین توی منطقه شان تصادف کند دسته جمعی میگرند راننده اش را میزنند. گاهی بدون هیچ دلیلی یه عابر بی گناه رو مثل سگ تیکه پاره میکنند. یه شب به عینه دیدم که یکی او همون عربها به طرف یه ماشین که در حال گذر بود بدون دلیل سنگ بزرگی رو پرت کرد و فرار کرد. حرف منطقی حالیشون نمیشه. فکر میکنند همیشه زور کارسازه. من از نامزدم خواستم که اول اون دادخواست طلاق بده و من هم موافقت کنم. حق و حقوقش هم بهش میدم. برادرش به من میگه اگر طلاقش بدی من از سگ بدترم. پسر عموش میگه خودت میدونی من فراریم و جایم توی این کوه هاست اگه طلاقش بدی میکشمت. من با این وضع نمیتونم اول اقدام کنم.
سلام:
با اینکه آقای ابوذر انتهای تاپیک خود را اعلام نمودند و بیان کردند اکنون زمان تصمیم گیریست..و از آنجا که این تالار روانشناسی ست و هدف اولش پاسخ به مراجع برای رسیدن به اهداف مقتضی ست با وجود چند روز تحمل نتونستم این ارسال ایشون رو نادیده بگیرم و تنها از باب شفاف سازی و از آنجا که دوستان به ایشان کمک کرده و هرچند نتیجه ای مطلوب حاصل نشد البته از دید من..این پست را ارسال کردم...
برادر خوبم این دیدگاه شما و این طور صحبت در رابطه با یک قوم اصلا صحیح نیست و برای من کاملا مسجل شد که شما کاملا به صورت کاذب دچار اعتماد به نفس هستید تا آنجا که قومی را این چنین با القاب دور از ادب تصویر می کنید آن هم برای تالار عمومی که دوستان متفاوتی مطالعه می کنند..مطمئنم در جواب من می گویید که من به قومی توهین نکرده ام..!!! و گفته اید شما که این طایفه را نمی شناسید این ها عربند..
واقعا متاسف شدم..
دوست عزیز من نه پاسخی می خواهم نه چیزی دوستان هم به خوبی از دیدگاه های من آگاهند و تاکید می کنم که من عرب نیستم ولی چون در خوزستان ساکن هستم و با این قوم زندگی کرده ام وظیفه خودم می دونم که توضیحاتی بدم و پیشاپیش از انحراف تاپیک شما پوزش می طلبم..
قوم عرب بر خلاف تصور شما نه تنها مصداق وحشی گری نیستند که گاها خانواده هایی بسیار اندیشمند و با شخصیت دارند..اصلا این چنین که شما تصویر کرده اید نیست..این قوم از درس نخوانده تا استاد دانشگاه بینشان هست و نسل جدیدشان به شدت به دنبال کسب علم و دانش هستند و ..و مطالبی که شما بیان کردید خاص اعراب نیست ..یا اگر خانواده همسر شما این گونه است باز هم نباید این گونه آن را تعمیم داد و از انان سخن راند..اتفاقا قوم عرب جز قوم هایی ست که به عنوان مثال به دخترانشان جهاز نمی دهند و معتقدند خود دختر به حد کفایت بالا و برتر هست که نیاز به این نباشه با قیمت جهازش سنجیده بشه و متاسفانه عده ای که از دور و با تعصب به این قوم نگاه می کنند این رفتار را بر عدم ارزش گذاری بر زن می دانند.در حالیکه این نیست .آیا برخی استان ها که من می دانم و سنجش دختر بر پایه میزان جهاز وی است خیلی فهمیده هستند با اینکه پارسی هستند..
دوست گرامی این همه سخن از بی دلیل بودن می رانید از کجا با این اطمینان تعمیم می دهید..آیا کار خود را با همسرتان تا این حد بی دلیل می دانید!!!!
چه کسی گفته است این ها بر سر راننده می ریزند و او را می زنند؟ اگر یک بار اتفاقی رخ داده دلیل همیشه بودن آن نیست برادر من..
واقعا متاسفم...
همسر شما اگر از این طایفه است پس می دانید دختران عرب با غریبه در صورت موافقت پدر و برادر و پسر عموهایشان ازدواج می کنید ..پس می دانید این کار بدون آینده نگری شما در واقع آینده وی را نابود خواهد کرد..
دوست گرامی من منکر پاره ای تفکرات حاکم بر این قوم نیستم ولی سخنم این است اگر هم باشد حق نداریم به هیچ عنوان در جمعی که از سایر استان ها هستند این چنین سخن برانیم ..همین....می توانستید بدون ذکر قومیت این مطالب را بیان کنید ..آیا هیچ قوم دیگری در ایران از این قبیل کارها نمی کنند ..؟خواستید برایتان از بسیار پارسی ها می گویم که چه ها که انجام نمی دهند به نام فرهنگ ..
خواهش می کنم از شما و همه دوستان در بیان مشکلات خود به هیچ قومی توهین نکنید ...
ممنونم..
سارا:72:
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سلام
امروز چند ماه از آخرین پست این تاپیك میگذرد و من از سر كنجكاوی به اینجا سرزدم ببینم چیزی اضافه شده یانه، بابت حرفهایی كه در مورد عرب بودن این قوم زدم عذرخواهی میكنم، میدونم كه اینو نمیشه تعمیم داد.
هنوز رسما از هم جدا نشدهایم اما مصلحت را در این میبینم كه از هم جدا بشیم. در مدت این چند ماه هیچ ارتباطی با هم نداشتیم نه با خانوادهاش و نه با خودش. به هرحال تصور نمیكنم بتونیم با هم به تفاهم برسیم. قصد دارم این تابستون تكلیفشو روشن كنم، تا هم خودم و هم او از بلاتكلیفی در بیایم و ایشون هم فرصت تشكیل یك زندگی جدید رو بدست بیاره.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سلام
چرا می خواهین تا تابستون طولانیش کنید؟
سریعتر تمامش کنید. گناه داره.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نمیتونم الان تو شهر خودم نیستم برای درس خوندن اومدم یه جای دور. فقط آخر هر ترم میرم خونه. اگه خودش اقدام كنه شاید زودتر تموم بشه
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
منتظرید ایشون اقدام کنند و مهریه هم ببخشند و بروند!!
اگه خودش اقدام کنه >>>
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سلام. اقا ابوذر.به نظره من شما با یه اشتباه بزرگ وارده زندگی شدی و دلیل نداره که حالا که به این اشتباه پی بردی هیچ راه حلی براش پیدا نشه و شما با همین اشتباه تا اخره عمر به این زندگی و بدون عشق و علاقه ادامه بدی/ تا بچه ای وجود نداره زودتر اقدام کن از راه قانونی .زندگی کردن بله حق ردوی شماست/ولی نه اینکه یکی این وسط با عشق زندگی کنه اون دیگری بدون عشق.اصلا سنخیتی به وجود نمیاد. من نمیدونم .شما اصلا نمیتونید باهم زندگی کنید زودتر فکری بکنید.تا دیر نشده و عمرتون بی خودو بی جهت تلف نشده.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سعیمو میكنم.
من نمیخوام اون مهرشو ببخشه، حق قانونیشه و من هم پرداخت میكنم.
با تشكر از پیشنهاد شاهپرك و بهشت، دوستان گرامی
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
متاسفانه آقای ابوذر از ادبیات مناسبی برای پست هایی که زدن استفاده نکردن و این باعث شد که دوستانی که نظر دادن اکثرا خشمگینانه برخورد کنند و همه لوله تفنگ و به سمت ایشون گرفتند .
بهتر نیست منطقی تر و با آرامش بیشتری به ایشون کمک میکردین؟
به نظر من ابوذر گرامی شما حق دارین از همسری که بهش هیچ علاقه ای نداری جدا بشی ولی باید قبل از جدایی پاره ای از مسائل و رعایت کنید که بقول معروف هم خدارو خوش بیاد و هم بنده خدارو..
1- من روانشناس نیستم اما بنظرم شما اول خودتون به تنهایی به یه مشاور خیلی با تجربه مراجعه کن و سعی کن جلسات مشاوره رو ادامه بدی.
2- از همسرت بخواه اونم به یه مشاور خوب مراجعه کنه
3- از خانواده ها بخواه که تو این مورد چند ماه اصلا دخالت نکنند
نتیجه :
[color=#FF0000]شما به اشکالات خودتون پی میبرید و میتونید شخصیت خودتونو بهتر بسازید و حتی اگه با این خانم هم زیر یه سقف نرفتین توی موقعیت بعدی دچار اشتباهات کمتری میشین
خانم شما هم دقیقا همینطور در ضمن ایشون میتونه خیلی بهتر با جدایی از شما کنار بیاد و و خدای نکرده کار اشتباهی ازش سر نزنه(خودکشی)
اونوقت اگه باز هم خواستید جدا بشید حداقل پخته تر صحبت میکنید و این باعث میشه که احساسات خانواده دختر رو جریحه دار نکنید که بعضا براتون مشکل ساز بشن
و دختر هم با پختگی که بدست آورده به شما کمک میکنه
تمام حق و حقوق قانونی ایشونو بپردازید
سعی کنید اتهامی به این خانوم نزنید که بعدا در مقابل پروردگار شرمنده باشید خدارو همیشه در نظر داشته باشید
وقتی شما دوست ندارید انگ بیماری به شما بزنن چطور براحتی انگ خنگ بودن به ایشون میزنید شما شدیدا به مشاوره احتیاج دارید
(
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
از راهنمایی و كمك شما ممنونم، حتما به مشاور هم مراجعه خواهیم كرد.
نقل قول:
وقتی شما دوست ندارید انگ بیماری به شما بزنن چطور براحتی انگ خنگ بودن به ایشون میزنید
این حرفو اینجا زدم برای این موضوع روشن بشه ولی بیرون از اینجا اتهامی بهش نمیزنم
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
خیلی برام جالبه شما ظاهرا راهنمایی همه دوستان رو قبول دارین ولی ....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پرناز
خیلی برام جالبه شما ظاهرا راهنمایی همه دوستان رو قبول دارین ولی ....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
http://www.getsmile.com/emoticons/sm...iw/biggrin.gif ولی چی؟
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
اون خانم همسر شما بود اما من یک جمله خوب در موردش توی تایپیک های شما ندیدم. کاش آخرین نوشته ات این باشه: اون هنوزم میتونه لبخند بزنه...
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
خب اون ویژگیهای مثبتی زیادی داره از بعصی رفتاراش واقعا استقبال میكنم، مثلا وفاداری و عشقش نسبت به من بینهایته. الان كه مدت زیادی هست ندیدمش دلم براش تنگ شده نمیتونم اینو انكار كنم. صدای خندههاش تو گوشم میپیچه. بعضی كاراشو یادم میاد خیلی دلم براش تنگ میشه. اما میگم اگه بازم بخوام باهاش ادامه زندگی بدم، چند روز بعد بازم از دست هم دلخور میشیم. فكر میكنم اون دیگه به نبود من عادت كرده، میترسم اگه دوباره برش گردونم بازم یه روزی مجبور بشم دلشو بشكنم
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط abuzar141592
خب اون ویژگیهای مثبتی زیادی داره از بعصی رفتاراش واقعا استقبال میكنم، مثلا وفاداری و عشقش نسبت به من بینهایته.
حق با آناهیتاست...وای چه خشانتی! ولی حقته....
شما یه اشتباه بزرگ کردی اول زندگیت..شما 28 سالته یعنی 4 سال پیش می شدی 24...
یعنی تو سن 24 سالگی انقدر به بلوغ فکری نرسیده بودی ..که معیار هات رو بشناسی و بر اساس اون تصمیم بگیری...
چرا تاوان اشتباه شما رو ایشون باید بده؟این نامردی محضه.....
این ها به کنار فقط خواستم بعد این بدونی اگر که بخوای با یه خانم فهمیده و زیبا که خودت اشاره کردی ازدواج کنی خودت هم باید فهمیده باشی......می خوای کسی در حقت نامردی نکنه؟؟ پس خودت هم نامردی نگن...
دیدی بعضی ها رو باید سوزن زد و بادشون رو خالی کرد...چون بعضی وقت ها عین بادکنک باد می کنن و پر می شن از غرور...
قصد ناراحت کردنتون رو نداشتم ولی گفتم تا شاید تو رابطه بعدی که مطمئنا ایجاد خواهی کرد دیگه نامردی نکنی...
وحالا که می خوای ازش جدا بشی..چرا ایشون باید به خاطر این که شما تو یه شهر دیگه درس می خونی تا تابستون بلاتکلیف بمونه...
همین الان تکلیفتو روشن کن...نذار نامردیت دو تا شه...
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sheida...
چرا ایشون باید به خاطر این که شما تو یه شهر دیگه درس می خونی تا تابستون بلاتکلیف بمونه...
همین الان تکلیفتو روشن کن...نذار نامردیت دو تا شه...
تكلیف خودمم هنوز روشن نیست. هنوز به ثبات عاطفی و ثبات اخلاقی نرسیدهم تردید دارم. گاهی ازش احساس تنفر میكنم و گاهی دلم براش تنگ میشه. شاید پیش یه مشاور بریم.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
این که گاهی دلتون براش تنگ می شه نشون می ده بهش علاقه داری...
ولی این که می گید گاهی ازش متنفر می شید...
شاید نه حتما پیش یه مشاور برید...مشاور خوب می تونه مرز این عشق و تنفر رو براتون مشخص کنه تا تکلیفتون روشن شه...که دوستش دارید یا می خواید جدا شید...
بیشتر از این صبر نکنید..ازتون می خوام حتما پیش یه مشاور خوب برید....صدر در صد کمکتون می کنه و از این وضعیت خلاص می شید...
با آرزوی خوشبختی:72:
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
برادر عزیز به نظر من اول چند جلسه به تنهایی پیش مشاور برید و بعد با خانومتون،شاید ایشون مهارتهای کافی رو برای جذاب نشون دادن خودشون ندارن و این باعث دلزدگی شما شده و با چند جلسه مشاوره و کسب مهارت همه مشکلات حل میشه، شاید باورت نشه ولی خیلی از خانوما از جمله خود من مهارتهای لازم رو برای ارتباط با همسر به مرور کسب کردیم،اون دخترایی که شما دیدید خیلی شاد و سرزنده بودن و دلبری میکردن اکثرا تجربه رابطه با آقایون و دارن و این رفتارها رو یاد گرفتن،به نظر من خانوم شما یه دختر چشم و گوش بسته (مثل من) هستن که نیاز به یادگیری مهارت دارن،یه سوال آیا تا به حال بهش گفتی برای چی میخوای طلاقش بدی؟
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط همسفر65
آیا تا به حال بهش گفتی برای چی میخوای طلاقش بدی؟
شاید به طور واضح نتونسته باشم دلیل قانع كننده ای برای این كار بهش تفهیم كنم.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط همسفر65
اون دخترایی که شما دیدید خیلی شاد و سرزنده بودن و دلبری میکردن اکثرا تجربه رابطه با آقایون و دارن و این رفتارها رو یاد گرفتن،به نظر من خانوم شما یه دختر چشم و گوش بسته (مثل من) هستن که نیاز به یادگیری مهارت دارن
سلام برادر خوبم من کاملا با این پاسخ :305: موافقم... یعنی حرف دل منو زد.. شوهر من 6 ماه بخاطر رفتارای ناپخته ی من ولم کرد به امون خدا و اصرار به جدایی داشت ما هم دوران عقد هستیم.. وقتی میگفت جدا بشیم اصلا منظورش رو نمیفهمیدم.. ولی توی مدتی که تنهام گذاشت به خودم اومدم فهمیدم چقدر دهن بین و بچه بودم ... و توی اون مدت همه ی ضعف های خودم رو برطرف کردم... تنها گناه من هم نداشتن مهارت و تجربه بود.... ولی گذشت توی زندگی خیلی مهمه.. من هر بار تایپیک شما رو میبینم یاد اون روزای خودم میفتم و خیلی دلم برای هر دوتون و بیشتر برای همسرتون میسوزه.. شما گفتین همسرتون به نبود شما عادت کرده .. با وجود اینکه میدونین عاشقتونه .. کاش بدونین که این گفته تون محاله....خانواده ی من توی اون دوران اصلا منو خوب راهنمایی نمیکردن البته از سر دلسوزی.. و واقعا با کم محلی های همسرم خجالت میکشیدم بگم عاشق همسرم هستم.. خواهش میکنم به عنوان آخرین راه حل از یه مشاور کمک بگیرین.. براتون آرزوی خوشبختی میکنم :72:
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Sahar_1987
خواهش میکنم به عنوان آخرین راه حل از یه مشاور کمک بگیرین.. براتون آرزوی خوشبختی میکنم
به نظر شما اگه تصمیم گرفته باشم باهاش زندگی كنم بازم لازمه به مشاور مراجعه كنیم؟
یه چیز جالب: یادتونه گفتم اون حاضره با هر شرایطی كنار بیاد اما منو از دست نده؟http://forum.persiantools.com/images...grinsmiley.gif
حتی قبول كرده من زن دوم بگیرم یا صدتا دوست دختر داشته باشم، اما اونو طلاق ندم، http://www.getsmile.com/emoticons/sm...aiw/secret.gif
البته من همچنین قصدی ندارم http://www.getsmile.com/emoticons/sm...853/aiw/no.gif
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سلام ، وقتتون بخیر
مطالبتون رو خواندم.ببینید همان طور که هر کاری شرایط خودش را می خواهد.ازدواج نیز نیازمند تامین شرایط خودش است..
مثال:
شما برای طراحی یک ساختمان باید 4 سال درس بخوانید و مهندس شوید.حال آنکه یکی با نیت خانه دار کردن افراد می آید و بدون علم مهندسی یک ساختمان می سازد.آن ساختمان فرو می ریزد و 5 خانواده همراه زن و بچه هایشان که هزاران امید در زندگی خود داشتند می میرند!به نظر شما سازنده ی ساختمان نباید مجازات شود؟!
مسلما هر طور که بوده سازنده ی ساختمان مسئول مرگ اون خانواده ها بوده.حالا هرچقدر هم که بگوید من قصدم این نبوده ، من نمی دونستم ، گریه کند و ...
امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشید
قبل از ازدواج باید هم آقا و هم خانوم آموزش های لازم تنظیم خانواده و مهارت های همسر داری را دیده باشند.هر کدام که در این امر قصور کند مسئول خراب کردن زندگی خود و طرف مقابلش است و اینجاست که می گویند
خود کرده را تدبیر نیست
ببینید یکی دیگر قصور کرده شما نباید تقاص پس بدید.گذشت زیباست ولی من از شما این سوال را می پرسم:
اگر او به شما خیانت می کرد یا در تربیت فرزندتان کوتاهی می کرد از او می گذشتید؟
گذشت تا چه حدی زیباست؟
تا حد خراب کردن آینده ی خود و دیگران؟
تا حد نابودی اعصاب دیگران؟
به راستی تا چه مرزی باید گذشت کرد.اگر همه از تقصیر همه می گذشتند دنیا چطور می شد؟
:82:
حال از زاویه ای دیگر :
نقل قول:
حتی قبول كرده من زن دوم بگیرم یا صدتا دوست دختر داشته باشم
خب به نظر شما این حرف به چه معناست؟
همین حرف کاملا مشخص است که طرف شما هنوز هم ناپخته است
برای اثبات حرف من کافی است شما بروید و سوری با یک خانوم دوست شوید.اونوقت ببینید 1 هفته هم تحمل می کند یا خیر!!
این حرف تنها دلیلش مستاصل شدن خانوم شماست.یعنی اینکه حالا می خواهد به هر آب و آتشی بزند تا شما را برگرداند و همچنین خود را مظلوم جلوه دهد.این آخرین تدبیری است که خانوم ها برای دفاع از خود به کار می برند:
مظلوم نمایی
یعنی اینکه با هدف قرار دادن وجدان شما می خواهد به نتیجه برسد!ولی متاسفانه این امر به جز نتیجه ی معکوس حاصلی در بر ندارد.
ببینید من نمی گویم از وی جدا شوید.ولی به سوال زیر فکر کنید:
اون شما را دوست دارد.حال اینکه شما هنوز هم او را دوست دارید؟
اگر دوستش داشتید این همه سوال اینجا مطرح می کردید؟
شما فقط به دنبال یک بهانه ی منطقی می گردید که یکی اینجا به شما بگوید تمامش کن و شما هم بدون وجدان درد و آسوده خیال کار را تمام کنید!
ولی من به شما نمی گویم تمامش کن!!!
دوست داشتن چیزی نیست که در یک نگاه حاصل شود.چیزی است که در یک پروسه ی طولانی مدت به دست می آید.با هم ساختن زندگی یعنی همین.اگر قرار باشد هر تقی به توقی خورد ملت از هم جدا شوند که هی چی دیگر.این کار درست نیست.به هر حال در هر شرایطی یکی مقصر است.فکر نکنید خود شما فرشته هستید.شما هم یک روزی یک اشتباه شاید به همین بزرگی مرتکب شوید.ولی از سوی دیگر با این وضع هم نمی شود ادامه داد.کار خانوم شده التماس کردن و کار شما شده اینکه بیایید اینجا درد و دل کنید.این که نشد زندگی.
یادتان باشد یک کاری رو یا نکنید یا اگر کردید درست بکنید
اگر قراره "ببخشید" درست و حسابی "ببخشید".اینکه "ببخشید" ولی مرتب سرکوفت این روز ها رو بزنید یا بگویید باید مجازات کار خودش را پس بدهد یا مرتب این روز ها رو به یادش اندازید از صد تا نبخشیدن بدتره.
کسی همسر خودش رو مجازات نمی کند
به هر حال برای رهایی از این وضع هم شما و هم خانومتان باید به کلاس هایی که مدت ها پیش باید می رفتید و نرفتید بروید تا وضع تغییر کند.هم خانوم و هم شما باید آموزش های لازم ازدواج را در کلاس هایی که برای این کار گذاشته اند ببینید.برای ساختن یک ساختمان ، 16 سال افراد درس می خوانند.شما برای ساختن زندگیتان 1 هفته هم کلاس نرفته اید!چه انتظاری دارید
تجربه بدترین معلم دنیاست.اول امتحان می گیرد و بعد یاد می دهد
امیدوارم که توانسته باشم پاسخ مناسب دهم ، می دانم که متضاد صحبت کردم.این شمایید که راه زندگیتان را انتخاب می کنید
ارادتمند شما
:72::72::72:
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
آریکس
تجربه بدترین معلم دنیاست.اول امتحان می گیرد و بعد یاد می دهد
در روشهای تدریس مدرن فکر دانش آموز را به چالش وامی دارند و با دادن سوال و هدایت و کمک سعی می کنند که خودش به جواب برسه.
تجربه معلم مدرنی است. بشر بعد از سالها فهمیده که این روش تدریس بهتر از روش سخنرانی و ... است. به شرط اینکه جایی که داره هدایتت می کنه و می خواد که از مغزت کمک بگیری، بر و بر نگاش نکنی. بعد خودت به جواب می رسی و محاله دیگه این جواب یادت بره.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
در روشهای تدریس مدرن فکر دانش آموز را به چالش وامی دارند و با دادن سوال و هدایت و کمک سعی می کنند که خودش به جواب برسه.
تجربه معلم مدرنی است. بشر بعد از سالها فهمیده که این روش تدریس بهتر از روش سخنرانی و ... است. به شرط اینکه جایی که داره هدایتت می کنه و می خواد که از مغزت کمک بگیری، بر و بر نگاش نکنی. بعد خودت به جواب می رسی و محاله دیگه این جواب یادت بره.
مرسی از نظرتون.خودتان هم گفتید که در روش مدرن دانش آموز را به چالش وا می دارند
چه کسی وا می دارد؟
معلم
یعنی باز هم معلمی باید در کار باشد.کلاسی باید در کار باشد.دانش آموزی باید در کار باشد
کسی نمی گوید که برو به امان خدا و خودت ایشالا با سواد می شی!
ارادتمند
راستی من خوشحال می شوم که در مورد حرف هایم نظراتتان را بشنوم.
ولی لطفا برای این جور بحث ها تاپیک جداگانه باز نمایید تا بحث منحرف نشود.هدف اصلی در این تاپیک کمک کردن به آقای ابوذر است . بهتر است بحث های انحرافی در جای دیگر مطرح شود
ممنونم
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
ببینید من نمی گویم از وی جدا شوید.ولی به سوال زیر فکر کنید:
اون شما را دوست دارد.حال اینکه شما هنوز هم او را دوست دارید؟
اگر دوستش داشتید این همه سوال اینجا مطرح می کردید؟
با تشكر از راهنمایی شما دوست گرامی
اگه منظور از دوست داشتن عشق عمیق باشه نه! http://www.getsmile.com/emoticons/sm...853/aiw/no.gif اونجور حسی راجع بهش ندارم اما اگه بخوام باهاش ادامه زندگی بدم خودم حس میكنم كه دارم فداكاری میكنم و نمیخوام یه نفر بخاطر اشتباه من زندگیش خراب بشه، و فقط اینجوری میتونم با مسئله كنار بیامhttp://forum.persiantools.com/images...iredsmiley.gif
چون خانومم هم بی تقصیرهhttp://forum.persiantools.com/images...olsmiley02.gif
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
آریکس،
شما گفتی تجربه معلم بدی است
من گفتم تجربه معلم مدرنی است
حرف از بودن و نبودن معلم نبود. حرف از کیفیت و نحوه ی کار معلم بود. هر دو سر معلم بودنش توافق داریم. شما می گی روش کارش بده. من می گم روش کارش مدرنه.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
دوست داشتن چیزی نیست که در یک نگاه حاصل شود.چیزی است که در یک پروسه ی طولانی مدت به دست می آید.با هم ساختن زندگی یعنی همین.اگر قرار باشد هر تقی به توقی خورد ملت از هم جدا شوند که هی چی دیگر.این کار درست نیست.به هر حال در هر شرایطی یکی مقصر است.فکر نکنید خود شما فرشته هستید.شما هم یک روزی یک اشتباه شاید به همین بزرگی مرتکب شوید.
:305:
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
-
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
بله حتی اگر تصمیم دارید که زندگی کنید باز هم برید مشاوره.
باید مشخص بشه که چی شد که این تصمیم (جدایی ) را گرفتید و چی شد که ازش برگشتید.
در ضمن اون دختر هم الان خیلی اذیت شده و مسلما نمی تونه خیلی دلگرم به شما زندگی کنه. برید مشاوره تا هم به ایشون کمک بشه و هم به شما.
هیچ کس دلش نمی خواد همراه زندگیش را با کس دیگه ای شریک بشه ( همسر دوم ) و از اون بدتر هرزگی کنه ( دوست دختر ) ببین ایشون را در چه شرایطی قرار دادی که گفته باشه.
چهار سال عقد و کشمکش ( هر چند پنهان بوده و دیگران خبر ندارند ولی اون دختر که می دونه ) ایشون را خسته و آزرده کرده. برید مشاوره تا با انرژی و برنامه زندگیتون را شروع کنید.