-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
دوست خوبم تو فقط داری با این ازدواج خودت و عذاب می دی. مردی که قبلا این همه دوست دختر داشته از کجا معلوم بعدا هم نداشته باشه.
البته این حرف من دلیل محکمی برای جدایی نیست. حرفای خودت دلیل محکمیه . خودت می گی هنوزم با دیگران رابطه داره. پس این خطرناکه. دیگه خود دانی.:324:
الان یعنی مادر شما تنها زندگی می کنه؟
موفق باشی:72:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
salam bebakhshid natunestam farsi tayp konam arusim ba movafaghiato rezayat tamum shod hamsaram umad va bishtare fekraie ke darmoredesh mikardam eshtebah bud faghat ye rahnamaie dige mikham chetor mitunam ehsasatamo kontorol konam va be nazare shoma chekari mitunam anjam bedam ke mano ham ba khodesh bebare hadeaghal vase ye mah bade arusi pishesh basham:325::325:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام بردختر عزیز براساس این چیزهایی که تو میگی99 درصدشاید هم 100در100انطوری است که تواز اوهراس داری ولی یجورای به خودت داری تلقین میکنی که وضعیت خوب است .شما میگی تواسمان ستاره هست /هوا هم تاریکه/ ساعت هم11 شب را نشان می دهد بعد سوال میکنی شب است یا روز.خودت بشین فکرات بکن با مادرت ومشاور مشورت بکن وعواقب تصمیم ازدواج و عدم ازدواج را بررسی بکن .البته براساس واقعیت.ازخدا کمک بخواه البته واقعا کمک بخواه حتما کمکت میکنه. {به جز خدا کیست که مارا اجابت کندونجات دهد.}
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
bazam salam
in hamsare azizam dare ravanim mikone ru asabam rah mire hamin ye mahiam ke umade iran engar hamash azam fararie man dus daram laaghal hamin ye maho baham bashim ama un hamash dus dare tanhaiee bere birun ey khoda akhe che gonahi kardam ke intori bayad azab bekesham budanesh ye jur vasam azabe nabudanesh ye jure dg azabe 2ta jariam daram mesle havu mimunan hamash bem hasudi mikonan in 2ta kam budan khahare jarimam ezafe shode aslan midunid chie badtarin chiz bi kasie age manam ye pedare khub dashtam bem bege in karo nakon age manam ye madare khub dashtam ke bem bege in rah eshtebahe age manam ye khahare delsuz dashtam bege hanuzam rahe bargasht hast age manam ye baradare mehrabun dashtam bege man poshtetam hich moghe in eshtebaho nemikardam doroste khodaro daram ama khodaro hame daran toro be khoda bem begid che kar mitunam bekonam aslan bem begid chewtor mitunam in ehsasate lanatimo sarkoob konam bem begid chetor mitunam ba khodamo atrafiano hamsare geramim kenar biam :305:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
به نظرم شما یه کم زیادی داری سخت می ګیری. یعنی اګه حرفهایی که زدی همه درست باشه اون یه مرد عیاشه. اما اګه حرفهات درست باشه. شما مطمعنی؟ می دونی اګر اشتباه کرده باشی چه ظلمی به اون و خودت کردی؟ شما فقط به خاطر ګذشته اش بهش شک داری و این آزارت می ده. اما از الانش مطمعن نیستی.
برای یک بسر جوان در شرایط همسر شما در جامعه و دنیای امروزی داشتن دوست دختر و رابطه قبل از ازدواج چیز خیلی بعیدی نیست ( منظورم تایید این روابط نیست ). بس ګذشته اش را کاملا فراموش کن. مهم از این به بعد است.
حتما سعی کن یک راهی بیدا کنی که یا شما بری بیش ایشون یا ایشون بیاد بیش شما. این دور از هم بودن مخصوصا در ابتدای زندګی اصلا درست نیست و برای زندګی هر دوی شما تهدیدی است. حتی خود شما هم ممکن است که خدای نکرده وارد روابط و دوستیهای ناخواسته بشید. حتما باید با هم زندګی کنید.
شوهر شما کدام کشور است که امکان بردن همسرش را ندارد؟ با اختلاف ساعتی که مطرح کردید احتمالا اروباست. حتی اګر شده به بهانه یک کالج یا دوره زبان یا رشته ای که کمتر داوطلب دارد یا ... یک دانشګاهی بیدا کنید و بیایید بیش شوهرتان.
البته همه کشورها تسهیلات و شرایطی برای بیوستن به همسر دارند. در مورد کشور مورد نظر شما هم حتما راهی وجود دارد.
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام همسرم امشب بالاخره حرفشو زد الان ایران نیست اما گفت
گفت من خیلی بهش سخت میگیرم گفت خیلی بهش حساسم گفت میترسه یه ذره دیر بیام پای اینترنت گفت نمیخواد ازم خسته بشه اما من سخت میگیرم چطور میتونم بیخیالش بشم؟بگید چه کار کنم؟
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام نمیدونم چه طور باید بیخیال بشم اصلا بیخیال بشم یا نه کسی نیست راهنمایی کنه به خدا دعاتون میکنم :323:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
دوست عزیز با این همه تشویش خاطر داری لحظاتو سپری میکنی . بی اعتمادی وقتی بین زن وشوهر بوجود بیاد برگردوندن حس اعتماد خیلی سخته و خودتو روز به روز داغون تر میکنی .
عزیزم به خاطر ترس از تنهاییه که نمیخای جدا بشی درسته؟
ولی اینو بدون یه عمر با دلهره و بدبینی زندگی کردن خیلی سخته بعد از یه مدت بالاخره بچه دار میشین دیگه را برگشتی نیست چون سرنوشت یه انسان دیگه در میونه
نمیخام نا امیدت کنم ولی مردانی که قبل از ازدواجشون با زنهای دیگه رابطه داشتن ترک این رفتارشون بعد از ازدواج خیلی سخته نمیگم بعیده میگم سخته
با یه مشاور هم حتما مشورت کن چون معلومه خیلی احساساتی هستی و با احساساتت تصمیم میگیری
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
شمیلا عزیزم. منم مثل تو بودم
بدبین و بی اعتماد. اما بعد از گذشته ۱سال از ازدواج، فهمیدم که دیگه همسرم هست نمیتونم که مثل بچها باهاش رفتار کنم. عزیز من ، نمیدونم همسرتون کجا هستن ، اما این ۳:۳۰ که گفتین احتمال زیاد انگلستان یا کشورهای اطرافش باشه. من خودم لندن زندگی میکنم، و بهتره که روشن فکر باشی. کار شوهرت اینه که سر و کل بزنه با مشتری، پس نباید مشتری فقط از جنس مونث باشه، مشتری زن مجرد ، متأهل و.... هم هست.
پس سعی کن به شوهرت اعتماد کنی، و بهش بگی که بهش اعتماد داری. الان دیگه ازدواج کردی. سعی کن با فهم زندگیت رو اداره کنی. اگر تورو دوست نداشت یا با کس دیگهٔ بود پا نمیشد بیاد ایران بهات ازدواج کنه. اینجا خدا داده زنهای مفت، خیلی راحت میتونست ولت کنه و بره... اما بدون و مطمئن باش که دوستت داره.
اینقدر چکش نکن، محکم باش دختر!!!
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام بازم ممنونم فکر میکردم حالا 20یا30تا راهنمایی میبینم خب عیب نداره اون از مشاوره ها که فقط بلدن جواب سربالا بدن اینم از اینجا که به زحمت یکی جواب بده بازم از شماهایی که لطف میکنید وجواب میدید ممنونم
نمیدونم چه طور میتونم حساسیتمو کم کنم چطور کاری به کارش نداشته باشم یعنی اگه بی خیال دیر کردنش بشم هر کار دلش بخواد نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام دوست عزیز
اینجا تو این سایت قشنگ این همه خواهر و برادر داری که دارن راهنماییت می کنن. منتها شما فوق العاده بچه گانه رفتار می کنید و زندگی و رو بچه بازی تصور کردی. یه روز میای می گی همسرم خیلی خوبه و خیلی خوب بهم محبت می کنه فرداش می گی بده کاش یکی بهم می گفت این کار و نکن.
شما سنت کمه و متاسفانه بچه گانه هم فکر می کنید اما همسرتون توی یه کشور دیگه داره زندگی می کنه و رو پای خودش ایستاده. یه کم بزرگ تر فکر کنید. شاید واقعا شما دارید بیش از حد حساسیت به خرج می دهید و زیادی بهش گیر می دهید قرار نیست وقتی میاد ایران بچسبه به شما و هر جا خواست بره با شما بره درسته باید بیشتر وقتش و با شما بگذرونه اما نه همش و.
اگرم برید پیششون با توجه به اینکه گفته بودید کارش بیشتر با خانماس پس اونجا هم می خواهید همش بهش گیر بدهید و چیزی جز دعوا نصیبتون نمی شه پس اول طرز فکر خودتون و درست کنید. قرار نیست روزهاتون مثل روزای اول اشناییتون باشه دیگه زن و شوهر هستید همدیگر و بدست اوردید نوع ارتباطتون فرق می کنه
بهتره یه کم در مورد روابط زن و شوهر و مهارتهای ارتباط با همسر اطلاعاتتون و زیاد کنید.
موفق باشید:72:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام دوست عزیز:43:
چرا نمیرید پیش همسرتون زندگی کنید ؟؟
چه کسی به شما گفت چون سنتون کم هست نمیتونید ویزا بگیرید ؟؟؟!!!
این قانون برای همه کشورها هست که وقتی ازدواج کردی میتونی ویزا به تبعیت از همسر بگیری .
من خودم تمام این مراحل رو طی کردم که دارم بهت میگم
در ضمن انقدر شوهرتو چک نکن با این کارت یه روزی میبینی که ازت خسته میشه باور کن با شک و بد بینی فقط زندگی خودتو نابود میکنی .
تصور کن شوهرت مدام تو رو چک میکرد اون وقت چه حسی بهت دست میداد ؟؟؟ بالأخره خسته میشی .
ولی باز بهت میگم برو پیشش زندگی کن .
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
درسته خود من هم همین عقیده رو دارم هنوز باورم نشده وارد زندگی جدیدی شدم سنم خیلی کمه همه چیزو بچه بازی میگیرم این یه طرف از طرف دیگه دوست دارم همسرم جبران همه نداشته هام باشه خدا رو دارم اما اطرافیانم و میبینم که خونوادهاشون چه طور واسشون دلسوزی میکنن اما من نه برادری نه خواهری و نه پدر دوست دارم فشارهایی که در دوران کودکی و نوجوانی بهم وارد شده توسط همسرم فراموشش کنم این بی کسی من باعث شده بیش از حد بهش وابسته بشم دوست ندارم اونم از وجود من از بودن با من عذاب بکشه اما خب باور کنید میترسم.می ترسم باز مثل قبل اون عذابم بده و من نتونم کاری بکنم خدایا میسپرمش به تو واقعانمیدونم چی درسته چی غلط؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برادر شوهرم با یه وکیل صحبت کرده بودبه ایرانیها تا سن 25سالگی اقامت نمیدن
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
توام عین من تک فرزندی ما تک فرزندام هر چی سرمون میاد از فشار بی کسی و تنهاییه . منم 1 سال پیش از روی احساسات و فشار تنهایی یه ازدواج غلط کردم و بعد به جای حل مشکلات و جنگیدن با اونا فقط تحملشون کردم . فکر می کردم این جوری زندگیمو میتونم حفظ کنم. تا جایی که دیگه بریدم . اون موقعم دیگه مشکلاتم یکی دو تا نبود که بتونم حلشون کنم . به نظر من تو زندگی هر وقت مشکلی پیش اومد زود باید حلش کرد وگرنه هم عادی میشه هم یه عقده که یه روز با بروز کوچکترین مشکلی به صورت عکس العمل اشتباه خالی میشه .
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
نه عزیزم من خودم ۲۳ سالم بود که ویزا تبعیت از همسر گرفتم
خودت برو بپرس و کاراتو دنبال کن
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
شمیلا جان
با توجه به صحبتهای که کردی، شما از قبل از ازدواج به منزل شوهرتون آمدید، و به کلّ مادرتان رو تنها گذاشتید. عزیز من این کارت یکی از اشتباهت هست، حالا من نمیخوام اشتباهاتت رو یکی یکی بگم. ولی سعی کن این بار اشتباه نکنی. عزیز دلم ، بدبینی رو از خودت دور کن. اینقدر بدبین نباش. یه ذره خوش بینانه روی قضیه نگاه کن.
زیاد بپیچی توی دست و پاش خسته میشه دیگه، روتون تو رو هم وامیسته. خودتو سرگرم کن به درست.
چرا برادر شو هر تون؟؟؟ خودت برو دنبال کارت
اگر میگفتی همسرت کدوم کشور هستن خیلی خوب میتونستم بهت بگم.. ولی تا آنجایی که میدونم آوریل ۲۰۰۹ قانون اروپا این شد که از سنّ بالای ۲۱ سال ویزا بدن نه ۱۸ سال. قبلان ۱۸ سال به بالا ویزا میدن، ولی الان دیگه از ۲۱ سال به بالا. ۲۵ سال هیچ جای دنیا نیست !!!!! مطمئن باش
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
مادرم قبل ازدواج من شوهر کرده بود واسه همین اینجا زندگی کردم
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
امشب داشتیم باهم حرف می زدیم یهو یاد چیزی افتادم رفتم بعد که اومدم صدا قطع شده بود پیام دادم مرسی که قطع کردی گفت هنوزم فکرت منفی چه دلیلی داره قطع کنم اینترنت مثل همیشه قطع شد این شد موضوع بحث ما من گفتم همیشه قطع میشد ادمکا بودن اما این دفعه بوق خورد فکر کردم قطع کردی اصلا منظور من این نبود یه طوری حرف میزنی انگار شک داری گفت بدهکارم شدیم گفتم یعنی چی اینطوری میگی گفت باشه اصلا هرچی تو میگی منم همسن تو که بودم فکر میکردم همیشه حق بامنه فکر میکردم هیچ کس به اندازه من نمیفهمه تو سنت کمه همیشه میخوای حرف حرف تو باشه و..........
که من اصلا از گفتن اون حرف منظوری نداشتم خیلی اعصابم خورد شد گفتم امیدوارم بتونیم با هم توی زندگی کنار بیایم وگر نه گفت وگرنه چی؟گفتم هیچی وگرنه باید مجبوری زندگی اخرشم اشتی کردیم به نظر شما حرف بدی زدم؟تا حالا 2بار گفتم وگرنه فوری گفته وگرنه چی؟منظورش چیه به نظر شما یعنی میخواد من چی بگم؟تا من مثل امشب چیزه دیگه ای میگم میگه انشاال....هیچ وقت به اجبار زندگی نمیکنیم :323::323:اخلاقمون خوب میشه.من بد حرف زدم؟باید چیارو بگم باید چیارونگم اصلا بلد نیستم با مردا چطور برخورد کنم؟؟؟؟؟:302:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
خوب اگر واقعا مطمئن هستی یا اینکه زیاد بهش شک کردی، ازش سوال بگیر!! شاید اینجوری از شک در بیا ی. آخه هرچی بچها یا من میگم گوش نمیکنی. بعضیها اینجا اومدن راه طلاق و جدا شدن رو گذاشتن جلو پات. اما من میگم بیا و یه مدتی از این شک و تردید در بیا،گیر بهش نده که بترسه و از تو دوری کنه.
خوب توجه کن. من هم زیاد به همسرم گیر میدادم، این باعث شده که همسرم دیگه دوستم نداشته باشه الان دارم چوب اون کارم رو میخورم، حالا دارم سعی میکنم که اصلا گیر نباشم.
با دقت بخون لطفا:305:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
ممنونم ازاده جون اما میخوام بدونم این طرز صحبت کردن با یه مرد درسته یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
نه عزیزم . سعی کن بهش محبت کنی. گیر نده بهش.
اول زندگیت هست خواهر خوبم، منم مثل تو بودم کسی درست راهنمایئم نکرد، دارم سعی میکنم ازتجربهای خودم استفاده کنم که بهت بگم چیکار کنی یا اینکه چیکار نکنی..
مردها خوششون نمیاد زیاد زنها تو دست و پاهاشونو بپیچن..
وقتی باهاش صحبت میکنی، یه خسته نباشید بگو بهش، از کارای که توی اون روز انجام داده بگو برات تعریف کنه (هرچند هم برات جالب نباشه اما تو بپرس)، دلتنگیت رو ابراز کن مثلا (کاش الان پیشم بودی، دلم تنگ شده، دلم میخواد مثل کوه پشتم باشی،.... )
من نمیدونم درست راهنمای میکنم یا نه، اما امیدوارم که همینطور باشه..
خوش باشی عزیزم
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام دوست عزیز
سنت کمه اما سختیهایی که کشیدی باید بزرگت کرده باشه یه کم اطلاعاتت و بالا ببر . همش نخواه که دیگران بهت بگن باید چیکار کنی و چیکار نکنی. یه کتاب یا اینترنت این همه اطلاعات هست بخون و عمل کن.
بله این رفتارت و نوع حرفات غلطه. باور کن زندگی بچه بازی نیست. هر مردی یه اخلاقی داره یکی از ابراز علاقه زیاد خوشش میاد کی خوشش نمیاد من نمیتونم بگم چی بهش بگو چی نگو.
اما شما زیادی شک می کنی زیادی گیر می دی زیادی اویزونش می شی. اون ادمه حق زندگی داره و باید ازاد باشه. معمولا ادما جوری با دیگران رفتار می کنن که دوست دارن باهاشون رفتار بشه. ببین همسرت چجوری باهات رفتار می کنه همون جوری باهاش رفتار کن.
مگه اون می پرسه از صبح تا حالا چیکار کردی؟
اگه اون بهت بگه خدا کنه خوب بشی وگرنه.... تو چی می گی چیکار می کنی؟
احتمالا تمام روز می شینی و گریه می کنی خب عزیزم خودت چرا این حرفا رو می زنی؟ چرا خودت در زندگی خودت تنش ایجاد می کنی؟ چرا خودت زندگیت و در معرض سقوط قرار می دی؟
هر کار و رفتاری که همسرت دوست داره انجام بده. [size=medium]اگه شک نه ,یقین داری با زنای دیگه ارتباط داره مکث نکن و جدا شو اما اگه شکه و مطمئن نیستی پس چرا اینقدر هم خودت هم اون و اذیت می کنی؟
موفق باشی:72:[/size]
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
ممنونم سیسیلی عزیز حق با شماست میدونید خودش بهم میگه.میگه بیشتر شرکتا خانومن میگه اونجا همه خانوما بیرون کار میکنن و اکثر مردا تو خونه.هیچ وقت بهم نمیگه اینجا نرو اونجا نرو میگه من بهت اطمینان دارم چرا بهت گیر بدم؟منم باید همین کارو بکنم
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام یه سوال داشتم همسرم میگه پشت اینترنت حرکت نمایشی انجام بده(س ک س ی)من باید چی بگم پاسخ مثبت یا منفی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:325:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
ببخشید من نباید اینو میگفتم که هیچ کس جوابمو نمیده:162:؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
نمیدونم چرا کسی جواب منو نمیده حداقل یکی بگه اشتباه کردم گفتم؟
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
ايا شما قبل از ازدواج با ايشون رابطه ي جنسي داشتيد؟
چون اين تنها دليليست كه خانم ها به جز دوست داشتن همسر فردي بشوند كه مجبورند.:305:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
نه یه بار دیگه هم گفتم من کاری نکرده بودم که مجبور بشم مجبور بودنم چند دلیل داشت:
1دوستش داشتم خیلی زیاد 2 از دست خواستگارام راحت میشدم 3 از دعواها و ابرو ریزیهای مادرم راحت میشدم 4 از تنها بودن بیرون میومدم 5 هیچ کس و هیچ تکیه گاهی نداشتم خونه کسی هم جا نداشتم(عمو ها) مجبوری وقتمو با دوستام میگذروندم که زیادیش عواقب خوبی نداشت
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
ای خدا یکی نیست بگه مگه من ادم نیستم؟مگه تنهایی مال خدا نیست پس چرا من چرا الان که شوهر دارم از قبل بدتر حداقل قبل ازدواج میتونستم با دوستام باشم حالا دوستامم قدقن.خدایا نمیخوام ناشکری کنم همه اش تقصیر خودمه دیروز بعد 2 روز اومد پای اینترنت 10 دقیقه بعد به خواگر مشتریهای گرامی رفت حالم اومد فقگ حرص منو دربیاره اینقدر مشغوله که از اخر بیخیال شدم اومدم بیرون اونم بدون اینکه بگه نه نرو 10 دقیقه باست صحبت کنیم نه اصلا به روی خودش نیاورد رفت چی بدتر از اینه واسه یه زن لعنت به این تنهایی و بی کسی که هرچی به سرم میاد از همینه
خسته شدم دیگه چرا نباید راحت باشم چرا نباید بپرسم چون مرده چون بهش بر میخوره منم که اصلا مهم نیستم چرا الان که من اف لاین شدم در صورتیکه میتونست حرف بزنه.چرا از وقتی همسرم رفته و با من کمتر حرف میزنه اشلی ان لاینه؟اصلا چرا تکلیف من معلوم نیست؟برای کی باید تلاش کنم؟چرا باید تلاش کنم؟چرا اینقدر بی احساسه اصلا چرا اینقدر تغییر؟چرا همه فکر میکنن خیلی خوشبختم؟چرا به زندگی من حسودی میکنن؟اصلا من به خاطر کی غصه میخورم؟چقدر بلاتکلیفی بد.چقدر بد ندونی زندگیت چکار میشه چقدر بد ندونی باید چه کار کنی باید بجنگی واسه زندگیت یا نه اصلا چطور بجنگی چطور ...میدونین الان اوضاع من چطوره عین یه ادمی که فقط میخواد لحظه هاش بگذره مثل ادمی که مجوبره زندگی کنه کجبوره بگذرونه........:323:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام دوست عزیز :72:
خوب نمیتونه که مشتریو ول کنه که فقط با تو چت کنه !!! عزیزم یه ذره بزرگ فکر کن .
ببین من دقیقا تو شرایطه تو بودم زمانی که من عقد کردم شوهرم ۱۰ روز بد رفت من ۹ ندیدمش هر وقت که زنگ میزدم میگفت مشتری دارم من هم مثل تو ناراحت میشدم پیش خودم میگفتم مگه میشه من هر وقت زنگ میزنم از ۱۰ دفعه ۸ بارشو بگه مشتری دارم !!!!!!!!!! ولی الان که پیشش هستم و از نزدیک دیدم باور میکنم که نمیتونست جواب بده و الان دیگه وقتی میام ایران و زنگ میزنم شوهرم میگه نمیتونم حرف بزنم شرایطشو واقعا درک میکنم و پیش خودم فکرهای منفی نمیکنم .
و اینکه خودتو لعنت میدی برای تنهائی; خودت تقصیر داری ،خودت باید اقدام کنی برای رفتن پیش همسرت .با همسرت هم صحبت کن بهش توضیح بده که دوری ازش اذیتت میکنه .به نظر من همین تنهاییت و دوری از همسرت باعث این میشه که این همه فکرهای منفی بیاد تو ذهنت . و انقدر هم به شوهرت غر نزن با غر زدن شوهرتو بیشتر از خودت دور میکنی
موفق باشی :72:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
:97:وای ممنونم پردیس جوووووووووووووووووووون نمیدونی حرفت تو این موقعیت چقدر بهم انرژی داد:227:میدونی من دیگه بهش گیر نمیدم واسه همینم اعصابم خورد میشه چون نمیشه ازش بپرسم کجایی؟یا چه کار میکنی؟2ساعته رفتم توی خیابونا بی هدف گشتن فکر میکردم که چقدر زندگی مسخره و بی معنیه با خودم به هدفهایی فکر میکردم که تا همین چند روز پیش واسم کلی ارزش داشت بهشون که فکر میکردم انرژی میگرفتم دوست داشتم به دست بیارمشون اما حالا که میخوام عملیشون کنم هیچ انگیزه ای ندارم با خودم میگم این همه بدوم که چی؟اخرش چی میشه بدست میارمشون اصلا مشتاق نیستم دیگه هرچی انگیزه داشتم از بین رفت به همین سرعت.یاد یه دوستی افتادم که اونم مثل من دوره کودکی و نوجوانیش سختی کشیده بود یه روز تو همین خیابونی که امروز راه میرفتم بودیم بهم گفت شمیلا چقدر زندگی مسخره س نه گفتم نه گفت من هیچ انگیزه ای واسه هیچ کدوم از هدفام ندارم ازش پرسیدم اصلا هدف داری گفت نه گفت میدونی دیگه از همه چیزو همه کس بدم میاد (با دوست پسرش بهم زده بود)گفت نگاه میکنم همه تو مدرسه با چه ذوقی از عشق مجازیشون میگن اما من چی اصلا کسی هست منو دوست داشته باشه اون موقع من همسرم دوست بودم اما مینا نمیدونست دوست بودم و به عشقش ایمان داشتم میدونستم به خاطر من خوب شده بهش گفتم نه این حرفا چیه میزنی بیا طور دیگه ای زندگیو نگاه کنیم ببین چقدر همه چی قشنگه درختا رو ببین ماه و تو دل تاریک شب نگاه کن چه طور خودنمایی میکنه ستاره هارو ببین که سو سو میزنن هیاهوی خیابونا رو نگاه کن تکاپوی ادما حالا وجود خدارو حس کن ببین عشقه یه عشقه واقعی کجا میتونی یه عشق اینجوری پیدا کنی که هیچ وقت ترکت نکنه این جمله یادم افتاد (درزمین عشقی نیست که زمینت نزند اسمان را دریاب)خدایا دوستت دارم تو دیگه تنهامون نزار.تو دلم گفتم عشق زمینیه من تو رو هم دوست دارم بهترینی مرد روی زمینی.مینا گفت معلوم نیست چت شده!!!!!!!!!!!همیشه از من بیشتر منفی بافی میکردی گفتم چون مثل تو بودم(عشقم عاشقم نبود جز من با خیلیا بود)امروز تو اون خیابون یاد بهترین دوستم افتادم دلم براش تنگ شد دوست داشتم ببینمش اما همسرم این اجازه رو بهم نمیده حرفای اون موقعش منو یاد الان خودم انداخت خیابون شلوغ و نگاه میکردم از جنب و جوش مردم خسته شدم با خودم میگم چرا این همه فعالیت چند نفر از مردم این شهر مثل من بیکارن؟چند نفر مثل من بی هدفن نمیدونم باید چه کار کنم با کی صحبت کنم با خدارو 100هزار مرتبه شکر این سایت و دیدم بالاخره یکی جوابمو میده میرم پیش مشاوره فقط بلده سوال کنه اخرشم خودم راه حل و ارائه میدم خودم راهو پیدا میکنم فقط میگن امروز برو فردا بیا از همتون که میخونید جواب میدید تشکر میکنم
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
شمیلا جان.دختر خوب به نظر من شما نباید اخلاق یا برخورد همسرت رو درست کنی. شما خیلیی بچگانه رفتار میکنی. باید با خودت کار کنی. خود من همسرم ایران هست و خودم انگلیس خیلی برام سخت هست. به حرفای بچهای تالار گوش کردم و الان خدا رو ۱۰۰ ۱۰۰۰ مرتبه شکر خیلی بهتر شده . من سعی کردم خودم رو تغییر بدم چون وقتی خودم تغییر کنم به مرور زمان همسرم هم تغییر میکنه.
تو هم همت کن و دست از بدبینی بردار. اینجوری با این رفتاری که میکنی با این غصها که تو دلت میذاری ازش یه کینه میسازی. سوالی داشتم، آیا قبل از ازدواج از اینکه ایشون قصد کار کردن در خارج از کشور رو دارن خبر داشتید؟
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
شمیلا جان این همه افسردگی و غمیگین واسه چیه؟ شما جوان تر از اینی که بخوای این طوری فکر کنی.
ایراد ما ادما اینه که همیشه منتظریم دیگران ما رو شاد کنن دیگران ما رو بفهمن دیگران به ما نیرو بدن. عزیزم خودت یا علی بگو و پاشو . این همه کلاس تفریحی. این همه تفرجگاههای سالم. اگه ایمان داری که شوهرت خوبه و سرش به کارشه و این بدبینی تو هست که داره زندگیت و خراب می کنه به همین که شوهرت هست دل خوش کن و روحت و خودت بساز.
تلاشتم بکن که بری پیشش. اگرم نمی شه سرت و به درس و کلاس گرم کن. از نشستن یه گوشه و غصه خوردن تنها چیزی که عایدت می شه افسردگی و مشکلات اعصاب و هدر رفتن عمرته.
از عمرت استفاده کن که روزای رفته دیگه بر نمی گرده.
موفق باشی:72:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
ممنون سیسیلی عزیز
با وکیل صحبت کردم گفت از طریق ایران نمیتونی کاری بکنی باید همسرت از اون ور اقدام که بهش میگم میگه خیلی دوست دارم بیای ولی باز پشت گوش میندازه.درسهایی رو هم که افتادم معلم گرفتم که بخونم اما اصلا انگیزه ندارم:302:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
:325:وای ترو به خدا به من بگید چه کار کنم چه طوری برخورد کنم؟الان ای دیشو باز کردم همین امروز اسم یه خانم دیگه رو ادد کرده بود بهش بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟تورو خدا بگید چه کار کنم؟خسته شدم بس که حرص خوردم اصلا جون واسم نمونده واسه غصه خوردن....
:323::316:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
چرا کسی جوابمو نمیده همین حالا چقدر خوشحال بودیم و با هم صحبت میکردیم که احساس کردم جز من داره به یکی دیگه ام پی ام میده.بگید ازش بپرسم؟بهش بگم این کیه(سمیرا)؟تو رو خدا جوابمو بدید:323:
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
شما قدر زندگی رو می دونید و علی رغم تجربه کمتون برای بهتر شدنش تلاش می کنید. این سایت و جمع دوستان همدردی هم به شما کمک خواهند کرد که از پس مشکلات زندگی بر بیاید.
اینکه اینجا مشکلاتتون رو می گین نشون میده که به مشورت گرفتن اهمیت می دین و این خوبه.
در کنار این موارد یه توصیه هم بهتون دارم:
خیلی خودتون رو به این سایت و کمک گرفتن از دیگران وابسته نکنید. به هر حال یادتون باشه همیشه و در هر موقعیتی امکان دسترسی به راهنمایی های دوستان همدردی نیست. البته این به معنی نیست که روی اینجا حساب نکنید.
شما باید کم کم این توانایی رو در خودتون تقویت کنید که خودتون و با خلاقیت و آموخته هاتون بتونید در موارد مختلف از پس مشکلاتتون بر بیاید. نباید اینجوری باشه که همیشه و برای مسائل کوچک و پیش پا افتاده منتظر کمک دیگران باشید. البته مسائلی که تا الان مطرح کردید هیچ کدوم کوچیک نیست ولی به نظر می رسه که تا حدودی برای حل مسائل وابسته به دیگران باشید.
بهتره که کم کم شروع کنید. اول از مسائل کوچیک تر شروع کنید و سعی کنید حلشون کنید و همین طور این کارو برای مسائل بزرگتر هم ادامه بدین تا جایی که فقط برای مواردی که واقعا حلشون از عهده شما خارجه از تجربیات و نظرات دیگران کمک بخواید.
با این وجود شما چه مسائل کوچیک براتون مطرح باشه و چه بزرگ، درِ اینجا همیشه به روی شما بازه و دوستان هم از کمک کردن به همدیگه خوشحال می شن اما امیدوارم که سعی کنید توانایی های خودتون رو هم بالا ببرید.
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
سلام شمیلا جان:72:
فکر میکنم اولین و مهمترین کاری که باید بکنی اینه که خودتو باور کنی و سعی کنی شخصیت مستقلی داشته باشی چون فکر میکنم جزئ شخصیتهای وابسته باشی ... کاملا" مشخصه که همینطور که اینجا انقد به جوابها و نظراتو راهنماییهای بقیه وابسته ای و خیلی ببخشید که رک میگم انقدر التماس میکنی بقیه جواب بدن بهت معلومه که همینطوری به شوهرتم گیر میدی و اعصابشو خورد میکنی
شمیلا جان هیچ مردی از یه زن به این شدت وایسته خوشش نمیاد و کمکم زده میشه!
اگه دوست داری شوهرتو جذب کنی و برات مهمه اول باید اعتماد به نفستو ببری بابا و شخصیت محکمی داشته باشی و انقدر حالت به نحوه برخورد اون با تو وابسته نباشه..
-
RE: هرچي ديدم دم نزدم
تا حالا به خانوادش گفتی که ایشون همزمان با شما با کس دیگه ای هم چت می کنه و یا ای دی های جدید تو مسنجرش می بینی؟
البته دوستان دلیلی که شمیلا مدام از دوستان اینجا راهنمایی می خواد یکیش شخصیت وابستشه مورددوم اینه که متاسفانه از داشتن پدر و مادری که با هم زندگی کنن محرومه و مورد سوم سن کمشه بالاخره باید ماها حداقل فکری کمکش کنیم .
منتها من واقعا نمی دونم باید چی بهش بگم . زندگی یا جدایی؟!:163: نمی دونم دیگه باید چی بهش بگم . دوستان با تجربه تر لطفا شما ها کمک کنید.:72: