RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
سلام من الان تاپیک پویا رو می خوندم
خیلی دیدم باز شد
خیلی دلم آروم گرفت
ولی الان که می بینم هم فکرم خیلی شبیه پویاست و هم سر گذشتم
مخصوصا سرگذشتم خیلی شبیه پویاست کپیه اون فقط یه سری تفاوتها داره که تعریف می کنم
امیدوارم به دادم برسید مخصوصا شما ها
فرشته مهربون اونجا توضیحات خیلی عالیی داده که ممنونم
همون تاپیک که میگه خیانت زن و من جرات نمی کنم حتی به ازدواج فکر کنم
اگه کسی پیامی چیزی داره بدهممنون میشم و من هم سر گذشتمو میگم تا شفاف سازی کنم
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
ببين سياوش جان
آقا كي گفته كه از ظاهر آدمها ميشه فهميد كه چيكارن ؟؟؟؟
براي مثال خود من وقتي كه دانشگاه رفتم ، بعد يه مدت بحث دوست پسر و اين چيزها شد ، دوستام بهم گفتن كه به قيافه ات ميخوره كه دوست پسر داشته باشي ولي من اصلا تا اون زمان حتي با وجود پيشنهادهايي كه بهم ميشد با هيچ پسري دوست نشدم حتي تلفني ، حتي اينترنتي و حتي جورهاي ديگه ،و حتي به يكي ديگه از دوستام هم همينو گفتن ولي اون هم هيچ سابقه اي در اين زمينه نداشت !!!
كي گفته كه از ظاهر آدم ها ميشه فهميد ؟ آيا مثلا هر كسي كه خوشگله و يا به خودش ميرسه دليلش اينه كه دوست پسر داره ؟؟؟
و حرف از پاكي شد .... بستگي داره كه پاكي رو توي چي ببينين ، شما به خودتون كه مثلا تا الان با چند تا دختر حالا هرچند هم كوتاه رابطه داشتين ميگين پاك ( البته شما كه نميگين دخترهاي كه با شما رابطه داشتن اينو ميگن ) ولي تنها به دختري ميگين پاك كه با هيچ پسري هيچ رابطه اي نداشته باشه !!! ميشه بگين منظورتون از پاكي چيه ؟ آيا پاكي براي زن و مرد فرق داره و جوري ديگه تعريف ميشه ؟؟؟؟
در ضمن من نگفتم كه دختر هايي كه توي ازدوج سنتي باهاشون برخورد ميكنين بدن ؟؟؟
من ميخوام بگم كه اتفاقا شما به بعضي چيزها به عنوان وحي منزل نگاه ميكنين ، مثل اينكه هر دختري كه حتي با پسرها حرف بزنه بده ، و هر دختري هم كه مادر و خواهرتون بپسندن خوبه !!! كي گفته ؟
ببينين به نظر من آدم بايد هميشه به دنبال كسي باشه كه مثل خودش باشه و نبايدم ناراحت بشه ....
بعضي پسرها هستن كه هر غلطي ميكنن و در آخر سر هم دنبال يه دختر پاك واسه زندگي ميگردن ...
ببينيد من اگه دو سال و نيم با يه پسر دوست بودم به قصد ازدواج و حالا به هم زدم ، هيچ رابطه ي جنسي اي با اون پسر نداشتم و اصلا ناراحت نميشم كه همسر آينده ام هم گذشته اي مثل خودم داشته باشه ، اين كاملا براي من قابل درك و قابل قبوله
ولي من نميخوام كه همسر آينده ام هرزه باشه ، يعني كسي كه با دختر هاي مختلف رابطه داشته و رابطه هاي بي هدف داشته و سر خيلي هارو شيره ماليد و گولشون زده و ......
يه سوال از شما دارم ، اگه شما همسر آينده تون گذشته اش مثل گذشته ي خودتون بود قبولش ميكردين ؟ به نظر نميرسه كه قبولش كنين چون شما حتي گذشته ي خودتون رو هم پاك پاك نميبينين ..........
ببينين شما چرا فقط به دختر ها سو ظن دارين ،آيا همه ي اين دوستاني كه شما ازشون تعريف ميكنين كه رابطه ي چنين و چنان داشتن ،بلاخره نميخوان ازدواج كنن؟؟؟ اينها احتمالا ميشن مردهاي خيانتكار آينده ......
به نظر من تعداد مردهاي خيانتكار اتفاقا خيلي بيشتر از زنهاي خيانتكار هستش .... خيلي خيلي بيشتر
ببينين به نظر من شما همه ي حرفهايي كه ميزنين نشون دهنده ي اينه كه نه دخترها رو ميشناسين نه حتي هدف زندگي رو !!! آيا همه ي هدف زندگي شما اينه كه همسرتون با غير از شما با هيچ كس ديگه حتي در گذشته رابطه نداشته باشه و تمام ؟؟؟ آيا با اين ويژگي شما فكر ميكنين همه ي مشكلات زندگي و ازدواج شما حل ميشه ؟
شما هدفتون از زندگي چيه ؟
زني بگيرين كه گذشته ي سفيد سفيد داشته باشه ---- رابطه جنسي برقرار كنين ---- بچه دار شين و خانمتون هم بهتون خيانت نكنه و تمام ......
اينه زندگي شما ؟ زندگي خيلي وسيع تر از اين حرفهاست كه شما توي ذهنتون ساختين ،
به نظر من پيدا كردن يه همسر مهربون و وفادار و كسي كه باهاش تفاهم داشته باشم از همه چيز مهم تر هستش .... تفاهم بخش بزرگي از زندگي رو تشكيل ميده كه شما از اون غافلين و اگه بخواين اينجوري كيس هاي ازدواجتون رو الك كنين ، احتمالا شايد كسايي براتون بمونن كه گذشته ي پاكي داشتن ولي الزاما اين به معناي خوشبختي نيست و ممكنه شما به دليل عدم تفاهم بسيار بسيار مشكل پيدا كنين در زندگي آينده تون
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
ممنون
ولی من نگفتم مردا پاکن
سنگ مردا رو هم به سینه نمی زنم
ولی من شاید 2 هفته حد اکثر تونستم با دختر حرف بزنم اونم اونقدر بدشونو جلوشون گفتم که شاید الان به خونم تشنن
اتفاقا می خوام یک مطلب بنویسم و علت یکی از مشکلاتمو که فکر کنم شاید مربوط به یکی از این رابطه ها یا همشون باشه بگم که شما ها باید نظر بدین که آیا درسته حدسم یا نه پس تنهام نذارین
من اتفاقا از مردا هم کلی گله دارم و از دوستام
به نظر شما آیا من پاکم؟
ضمنا چون می خوام مطلب جدید بنویسم زیاد طولانی نمی کنم این مطلبمو که هدفم این نیست که دختری تنها تنش پاک باشه
ولی تفاهمم واسم مهمه
مهندس حنان
من اگه دم از خیانت دخترا می زنم و جیغ می کشم واسه اینه که دلیل داره چون ترسیدم
صبر کن دلیلشو بگم چون قراره با یه زن زندگی و ازدواج کنم نه یه مرد
واسه اینه که می خوام دیدمو اصلاح کنم الان تو بالا هم نوشتم که تو یه تاپیک کلی تو روحیم اثر مثبت گذاشت تو تاپیک اقای پویا
والا من منظورم این نیست که بگم مردا پاکن زنا بدن
ضمنا من منظورم از تاپیک قبلیم این نبود که هدفم داشتن رابطه ی جنسیه از ازدواج
منظورم اینه که دیدن صحنه های بد و ..... تو هدف آدم تزلزل بوجود میاره
و این فکر تو کلش میفته که ای کاش همرنگ جماعت میشدم من هم
شما تا حالا اینجور نشدین
یعنی همیشه استوار و ثابت قدم بودین؟
دچار تشکیک افکار نشدین؟
من دوست دارم با خانومم دوست بشم دو تا دوست واقعی
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
جناب سیاوش
شما گرفتار تعارض هستید ، تعارض بین پاکی و عدم برقراری رابطه پیش از ازدواج و امیالی که با مواجهه عمدی با زمینه های تحریک کننده ( از جمله رها کردن نگاه و تمرکز اون روی جنس متفاوت ) داری سرکشش می کنی .
از طرف دیگه دچار خطاهای شناختی هستی . از جمله نوع نگرشتون در مورد زن ، و همینطور تحلیل و نگرشتون در مورد روابطی که پسرای اطراف شما با دخترها دارند ( که این را نوعی پیشرفت و رشد می دانی ) بیانگر اشتباه شناختی شما در مورد هویت همجنسانتان و نشانه های رشد و بلوغ اجتماعی آنان است . یعنی بنا به این اشتباه شناختی شما پسری را که بتونه دیگران رو از جنس متفاوت جذب کنه و ارتباط برقرار کنه پسری دارای هویت و موفق از نظر روابط اجتماعی و ... می دانی . با توجه به اینکه خود می بینی و و اقفی و بیان کردی اکثر آنها هدفشان استفاده از دختراست و شما چنین نمی خواهی باشی ، بین این میل به چنین نبودن و نگرشت نسبت به روابط اونها ( که موفق بودن می بینی ) نیز دچار تعارضی .
نیاز شما رفع تعارضه که راهش نیز اصلاح شناختیه ( شناخت درمانی )
موفق باشی
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
سلام
ممنون ولی چه طوری باید؟
از چه راهی
ولی من منظورمو شاید تو اون نوشتم نتونستم برسونم که من منظورم از اینکه اونا موفقن این نیست که چون اونا رابطه دارن با دخترا و من احساس کمبود دارم
که شاید هم الان این حس باشه ولی بدلیل بازی روزگاره که اینجا کشونده
منظورم این بود که اونها با همه کار هایی که کردن شاید تو آینده دختر پاکی رو هم اصلابگیرن ولی من هنوز با اینکه وقت ازدواجم نیست پرم از شک و تردید نسبت به همسر آینده
یعنی به قول شما از اینجا مونده از اونجا رونده و مشکوک نسبت به آینده
و از احساسم سوئ استفاده شده از احساس مذهبیم و رفیق دوستیم توسط دوستان پسر
دست کم من که اینجوری فکر می کنم
مشکل پویا که یکی از مشکلات من هم هست رو قشنگ گفتید که راهش خود شناسیه کاش بیشتر توضیح بدین
که من اون تاپیک رو هم می خونم
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
بخش بزرگی از مشکل بر میگرده به یه معیار: پاکی معیاری که ذاتا تو خودش تعارضاتی داره و این باعث میشه که بخشی ازین تعارضات به فکر شما هم تسری پیدا کنه...
راجع به همسر آینده من نمی تونم نسخه ای واسه شما بپیچم اما من هم شرایط مثل شما داشتم هیچ وقت دوستی از جنس مخالف نگرفته ام و مثل شما تعدادی دوست و چندتائی از فامیل رو دارم که گاها در صحبتهای دوستانه نقل محفلمون همین بحث ها بوده (الان که سن ها داره بالا میره خیلی کمتر شده...). خوب گفتم که راهکاری واسه شما به نظرم نمیاد ولی من نگران نیستم خیلی به این مسئله فکر نمیکنم... فعلا دیدم اینه که به راحتی میتونم طرفم رو بشناسم و مهمترین نکته همین شناخت نسبی هست اونم تا حدی هست که بفهمم میتونه معیارهامو داشته باشه یکی ازونها که خودت هم بهش اشاره کردی قابلیت یه دوست و همراه خوب شدنه...یه نکته دیگه اینه که آرمان گرائی و ایده آلیسم چیز خوبی نیست (من خودم دچارش هستم ولی دارم روش کار میکنم) یعنی اینکه این عقیده هم درست نیست که وقتی وارد فرآیند ازدواج میشیم به شکل وسواس گونه ای باید فکر همه چیز رو در نظر بگیریم و ازدواجمون چیز کاملی باشه...
بهرحال نمیتونین روی یه ویژگی کلی و نه چندان روشن و بعضا متناقض و نسبی برای دسته بندی انسان (موجودی بسیار پیچیده و منعطف) حساب ویژه ای باز کنین...
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
جناب سیاوش
شما برای آینده دچار ترس موهوم هستید . موهوم از این جهت که هیچ قطعیت و واقعیتی برای این که شما ممکنه همسر نا مناسبی نصیبتون بشه نیست . این وهم شماست ، ترسی وهمی که ناشی از وسواس شماست .
راه کار رهایی از این وضعیت هم اینه :
واقع بین باشید .
واقع بینی به شما می گوید ، شما یک فرد مختارید ، و بنا به اختیارتون این شمائید که انتخابگر هستید یعنی اراده می کنید که چیزی یا فردی را انتخاب کنید نه کسی می تواند خودش را به شما تحمیل کند تاشما نخواهی ، و نه کسی می تواند دیگری را به شما تحمیل کند ، تا اینجا که فکر نکنم قبول نداشته باشید .
پس از این ممکنه بگویید من ترسم از اینه که انتخاب خوبی نداشته باشم ، که درست تشخیص داده اید ، در واقع ترس موهوم شما ناشی از ترس از عدم انتخابی صحیحه ، و این ترس هم ریشه در نا آگاهی و بی مهارتی و کم تجربگی شما دارد که دروناً به آن واقفید و با توجه به شرایط سنی و موقعیتتون ، طبیعی است ، به عبارتی ترس اصلی شما از اینه که نمی دانید چطور یک انتخاب درست داشته باشد .
اگر تا اینجا را درست اومده باشم و همین باشد و تایید می کنید . می رسیم به این که شما نیاز به کسب مهارت برای انتخاب درست دارید ، و برای کسب این مهارت ، اول نیاز دارید به خودشناسی ، یعنی درست و واقع بینانه نه ایده آلی و تصوری ، بفهمید چه طور شخصیتی دارید ، خواسته هاتون چیه و چقدرمعقوله ،ضعفها و اشکالاتتون چیه ، نقاط قوت ، آسیب پذیریها و...... اهدافتون در زندگی ، نوع نگرشها ، عقاید و افکار ، روحیات ، سلائق ، و.... را خوب بشناسید .
سپس ببینید با توجه به آنچه خود هستید چگونه فردی را می طلبید ( این هم واقع بینانه و منصفانه نه ایده آلی و خود خواهانه ) و با در نظر گرفتن هدف و برنامه ای که برای زندگی مشترک دارید ، معیارهایتان برای ازدواج را تنظیم کنید .
اکنون در ادامه زندگی فعلی تا زمان ازدواج ، مرتب روی خود و معیارهایتان کار کنید و پخته ترش کنید و پخته تر شوید ، و .... هر وقت شرایط ازدواج براتون فراهم شد ، در پی کیس های مناسب برآیید با توجه به آنچه در بالا طی کردید از روشها و راه های دقیق و مطمئن برای شناخت طرفتون استفاده کنید و انتخاب خوبی داشته باشید .
توصیه می کنم به جای این که وقتتون را با این ذهنیات وسواسی و توجه به دخترا و ... بگذرانید ، که هدر دادن زمانه ، این وقت را صرف خود شناسی و ... کلاً روندی که گفتم کنید . خواهید دید که اینقدر مشغول یک فعالیت مفید و نشاط آور و رشد آفرین می شوید که از همه این دغدغه ها که اکنون دارید فارغ خواهید شد .
موفق باشید .
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
آدم باید چه چیزایی از خودش بدونه تا بگه من خودشناسی طی کردم؟
تست های خودشناسی می تونن کمک کنن؟آخه بعضی سوالاتشون طوریه که تا آدم توی اون موقعیت قرار نگرفته باشه،جوابی رو که از نظر
عقلی و اخلاقی درسته رو می ده که شاید اگر تو موقعیت باشه رفتاری غیر از جوابشو داشته باشه.
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
با کمک مشاور می تونید این مراحل رو طی کنید ، البته اگر خودتون دقیق باشید با آیتمهایی که اشاره کردم رو خودتون متمرکز بشید و از دیگران هم نظر خواهی کنید در مورد خودتون ( من در نگاه دیگران ) از پدر و مادر گرفته تا دوست آشنا ، می توانید رفته رفته خود را بشناسید . همچنین بر احوالات خود در زمانها و موقعیتهای مختلف دقت کنید و تحلیل و بررسی داشته باشید .
مطالعه کتابهای مناسب در زمینه خود شناسی هم کمک کننده است .
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
ممنون
باهاتون موافقم
ولی اگه میشه کتابی چیزی یا مقاله ای رو معرفی کنید تا بخونم
ممنون
ولی باز هم حرفهای دیگه ای دارم فعلا چند تا مشکلمو شناختم راه حل هاشو
ضمنا این ترس موهومیم ابعاد دیگه ای هم داره که امیدوارم بتونم بگم
تشکر می کنم و باید یکم از زندگیم بگم یعنی اتفاقهایی که قبل از این آخرین اتفاقی که افتاده و شرحشو گفتم روتعریف کنم
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
منتظر شنیدن حرفهای دیگه هستیم
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
با عرض سلام و خسته نباشید
من تا اونجا که فهمیدم شرط اول خود شناسیه و اینکه آدم بدونه که کیه و چی می خواد
اگه مقاله ای تو سایت هست ممنون میشم لینکشو بدین
تا اونجایی که می دونم
من یک آرمانگرا هستم
مثل سهراب که دنبل یک شهر می گرده پشت صحراها
و.........
ولی مشکلاتی هم دارم
مثل اینکه دوستانی دارم کمتر از لجن
و خدایی که در این نزدیکیست
واقعا جایی رسیدم که احساس می کنم که این همه محبت و دوست داشتنم به هدر رفته
کاش می فهمیدم و میشناختم ادمهارو
که فقط آدم رو واسه زمانی می خوان و بعد از اون هیچ
من فقط چون خاطره ازشون داشتم هی پا پیشون بودم و دوسشون داشتم
حالا دیگه مطمئنم که وقتی میان سراغ آدم که کارشون لنگ باشه و یا شاید فضولی و .........
من مشکلی ندارم شاید این خود شناسی بهم کمک کنه تا این مشکلاتمو حل کنم
من فقط دردم اینه که تو آینده بتونم رفتاری داشته باشم تا کسی از احساسم و حسن نیتم سوئ استفاده نکنه تا اینجوری حس انتقام و نفرت بهم دست نده
و بتونم وقتی این دوستام برگشتن سراغم پسشون بزنمو دیگه احساساتی نشم
تو این دنیا باید خدمت کرد به همه ولی نباید دل بست به دوست نما ها
RE: سوئ ظن + عدم شناخت دختران +ترس مداوم از آینده
نقل قول:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام
مشكلات شما ناشي از نگرش شما به رابطه دختر و پسر هست.
يك دختر ، يك وسيله براي رفع تنهايي موقت شما، يا لذت بردن موقت شما و او و ... نيست.
او يك انسان است.
او عاطفه دارد.
با دستور العمل شما كه مي گوييد وابسته نشو، او رها نميشه.
حتي با اين دستور العمل خودتان هم نمي توانيد عمل كنيد و وابسته نشويد.
چون شما هم يك انسان هستيد. عاطفه و نيازهاي مختلف داريد.
دختر و پسري در شرايط شما كه احساس تنهايي كرده و نياز عاطفه دارد، دوستي هايش معطوف به اين نياز انساني هست كه اينها را پاسخ بگويد،و اين نيازها از يك بخش ساده يعني گفتگوي ساده احساسي شروع مي شود و مي تواند تا شكست عاطفي يا سكس اگر كنترل نشده باشد، پيش برود. و چون به هيچ وجه شرايط ازدواج را نداريد، ميان راه مي مانيد كه چه كنيد. چون هم ادامه غير ممكن هست. و هم برگشت شكست عاطفي بزرگي براي هر دو نفر مي باشد.
شما فقط وقتي وارد يك رابطه بشويد كه قصد در آمدن از تنهايي و ازدواج داشته باشيد.
اما اگر شرايط ازدواج را چنان كه گفتيد نداريد، بي خيال وارد شدن اين رابطه ها بشويد. كه يا شكست عاطفي و درگيري هاي آن مانع تحصيل و شغلتون مي شود. يا گرفتاريها و تعارضاهاي بي سرانجامي آن. و يا وابستگي ها و مشكلات آن.
با توضيحاتي كه از خودتون داديد، شما احساسات ظريف و لطيف داريد كه اينگونه رابطه هاي بي سرانجام شما را از پا در خواهد آورد.
شما بايد انرژي خود را سرمايه گذاري روي تحصيل،شغل و سربازي خود بكنيد تا شرايط ازدواج و زندگي پايدار را سريعا كسب كنيد.
در غير اين صورت اكنون كه وقته كاشت و سرمايه گذاري زندگي هست،شما در پي مسائل احساسي و درگيريهاي ناشي از آن مي رويد،و فردا هم مشكلات زندگي دامنت را مي گيرد.
خلاصه:
كسي كه شرايط ازدواج ندارد، بهتر هست خود را درگير روابط احساسي با جنس مخالف نكند.(مخصوصا اگر فردي ظريف مي باشد و از روي تنهايي و .... قصد ارتباط بي سرانجام دارد.)
[/size]
سلام
من داشتم دوباره تاپيكمو مي خوندم رو اين مطلب شما فكر كردم
شما گفتين كه من اگه وارد اين جور رابطه ها بشم چون روحيم لطيف و حساسه دچار نابودي ميشم يه جا ميخوندم شما واسه كسي نوشته بوديد كه همه كارها تو زندگي نياز به مهارت داره و دوستي با دختر هم همينطور ولي چرا ما بايد مهارتي رو بياموزيم كه اخرش ضرره و ....
و من الان اين مهارتو ندارم يا نمي خوام داشته باشم طوري كه به قول دوستم مردونگي كردمو بهش رو راست گفتم قصدم ازدواج نيست ولي بعضي مواقع تو فكرم مياد كه مهارت كسب كنم هر چند كه وقتي پيش اهل فن رفتم واسه كنجكاوي گفت كه اتفاقا خيلي خوبه كه تو اين كار ناشي هستيو اين كار بده و اخرش هيچه و ...
ولي با اين حال من دوست دارم شما از اون تعارضات و .. ضرر هايي كه اين راه داره بگين تا من بدونم تا تو ذهنم بمونه منظورتون از تعارض چيه؟ منظورتون اينه كه از اونجايي كه من بدبين هستم ممكنه فكر كنم توآينده هر كاري كه الان مي كنم واسم اتفاق ميفته؟ و .....
يادمه يه دوستي داشتم مي گفت چند سال با يكي از همكلاسياي دخترم دوست بودم و تصميم گرفتيم كه يه مدت باهم باشيم كه 3 ساله الانم داريم يواش يواش تمرين مي كنيم كه همديگرو ترك كنيم
من تو فكرم گفتم چه راحت بالاخره پسريم ديگه گفتم با خودم كه بدون اينكه دختر وابستش بشه و .... چه راحت از هم دل كندن ولي تو مواردي كه من خودم توش بودمو ... حداقلش اين بود كه خودم مي ديدم حتي زماني كه دختر خودش مي اومد جلو تو ذهنش اين بود كه من اعتمادشو جلب كنمو يا واسه زندگي آينده روم حساب كنه
منظوري ندارما فقط مي خوام بگم كه آيا اون حرف دوستم درسته؟ كه آدم بتونه به اين راحتي دل بكنه؟ چون من اصلا از رابطه دختر و پسر بلد نيستم
به قول شما از يه گفتگوي ساده شروع ميشه بعدش احساسي ميشه و ....بعضي وقتا اين فكر مياد به كلم كه منم شروع كنم ولي نه اصولشو مي دونم نه قصد وابسته كردن كسيو به خودم دارم
فقط قصدم اينه كه حتي اگه بدونم آسونه و .. بازم نرم سراغش
لطفا كمك كنيد
ببخشيد
من واسه اين ميگم كه من واقعا خوب از لحاظ فيزيكي از دخترا دورم و سعي مي كنم دور باشم
ولي وقتي راه ميرم يا دانشگاه مي بينم دخترايي رو كه نگاه مي كنن بهم
نگاه معني دار
حتي چندين بار
يا توي محله هم همينطور
واسه همين ادم وسوسه ميشه از طرفي چون مهارت روابط پنهانيو .. رو ندارم يه چيزي ميگم كه طرف ناراحت ميشه يا نا بجا حرف مي زنم و وقتي دختره ميره هي دنبال علت مي گردم كه چرا رفت و هيشكش منو نمي خواد و ..........
و از طرف ديگه خودم با اينكه به اين دختره گفتم كه وابسته نشو و بمون ولي خودمم رويايي ميشم:310: و ..........
واسه همين ميگم از عواقب اين كارا بدونم تا وسوسه نشم
منظورمم از اين كه گفتم از لحاظ فيزيكي دورم اينه كه فكرمو مشغول كرده و وقتي يه توجه از كسي ببينم اين احتمال زياد هست كه از راه بدر شم
يعني درسته كه دورم ولي دوس دارم فكرم اصلاح شه
ممنون
RE: نگراني و ترس از تبعات ارتباط با دختران در آينده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
از طرف دیگه دچار خطاهای شناختی هستی . از جمله نوع نگرشتون در مورد زن ، و همینطور تحلیل و نگرشتون در مورد روابطی که پسرای اطراف شما با دخترها دارند ( که این را نوعی پیشرفت و رشد می دانی ) بیانگر اشتباه شناختی شما در مورد هویت همجنسانتان و نشانه های رشد و بلوغ اجتماعی آنان است . یعنی بنا به این اشتباه شناختی شما پسری را که بتونه دیگران رو از جنس متفاوت جذب کنه و ارتباط برقرار کنه پسری دارای هویت و موفق از نظر روابط اجتماعی و ... می دانی . با توجه به اینکه خود می بینی و و اقفی و بیان کردی اکثر آنها هدفشان استفاده از دختراست و شما چنین نمی خواهی باشی ، بین این میل به چنین نبودن و نگرشت نسبت به روابط اونها ( که موفق بودن می بینی ) نیز دچار تعارضی .
نیاز شما رفع تعارضه که راهش نیز اصلاح شناختیه ( شناخت درمانی )
موفق باشی
سلام
اولا این پستی که قبل تر از این رو نوشتمو منتفی می دونم
حالا می فهمم که افکارم چه جوری پریشون بوده
شناخت درمانی چگونه؟
الحق که شما استادید
نمی دونم چه جوری تشکر کنم ازتون
حالا که پخته تر شدمو بوسیله اعجاز همدردی برگشتمو پستمو نگاه می کنم می بینم چقدر ناپخته بودم
شما مشکلاتمو جز جز کردید و نشون دادید حالا می فهمم
چه جوری نگرشمو نسبت به زن عوض کنم و نگرشم چه اشکالی داره؟
RE: نگراني و ترس از تبعات ارتباط با دختران در آينده
اول توصیه می کنم که این تاپیک رو بخونی :
خطاهای شناختی و مشکلات ما
و بعد این تاپیک را :
درباره هوش هیجانی چه می دانید؟(به همراه تست هوش هیجانی)
در حال حاضر به جای خوبی رسیدی و البته نقطه شروع برای اینه که روشنتر خود را واکاوی کنی و با این واکاوی و ارزیابی ضعف و قوتهایت را دریابی و ضعف ها را اصلاح و قوتها را تثبیت کنی .
فعلاً این دو تاپیک را دقیق و عمیق بخوان و خودت را با آنچه از آنها می آموزی واکاوی کن و از ویژگیهایت لیست بردار ، چه مثبت و چه منفی . تا بعد برسیم به یافتن مسئله های مطرح برایت .
موفق باشی
RE: نگراني و ترس از تبعات ارتباط با دختران در آينده
سلام
امیدوارم خوب باشین
یواش یواش دارم راه میفتم
اینکه کم و بیش خودمو بشناسم تا حدودی هم اشکالاتمو شناختم
و چند تا کتاب راجب شناخت درمانی و ... هم خریدم ولی وقتم کمه ولی غافل هم نیستم چون الان در حال گذروندن دوران آموزشی خدمت سربازیم و امروز مرخصیمون تموم میشه و باید برگردم 10_15 روز دیگه دوران آموزشیمون به سر میرسه و ما بالاخره آزادانه تر و راحت تر خواهیم بود
من حالا خودم رو توی یه موقعیت جدیدی قرار دادمو دارم خودمو امتحان میکنم
البته با دانش کمم
دعا کنید تو شهر خودم بیفتم
این چیز هایی که راجب خصوصیات منفیم مینویسم هنوز کامل نیست ولی تا حالا اینارو کشف کردم
خطای سوم : فیلتر ذهنی
یعنی اگه تو یه مسئله ای 10 نفر بگن مثبته و یه نفر بگه منفیه ذهنم زود نا امید میشه و درگیر امر منفی
خطای چهارم : بی توجهی به امر مثبت
خطای پنجم : نتیجه گیری شتابزده
خطای هفتم : استدلال احساسی
خطای هشتم : باید ها
ایشالا با علم آموزی بهتر بتونم خودمو واکاوی کنم
به امید اینکه دوباره بتونم عضو فعال و استفاده کننده بهتری از سایت و مطالب شما باشم
ممنون