-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام جناب گرین
خیلی وقته که تاپیکتون رو ایجاد کرده اید من هر از گاهی تاپیکتون رو می خوندم ؛ چون خودم رو مذهبی نمی دیدم چیزی برای نوشتن نداشتم
با خوندن پست دیگران برام یه سئوال پیش اومده
چرا فکر می کنی خانم های مذهبی بهتر می تونن توی این تاپیک نظر و راه حل بدهند؟
یادمه قبلا فکر می کردم اگه شخصی مذهبی باشه ( مرد دارای محاسن و زن چادری) اصلا رمانتیک و احساسی نیستند
ولی الان می گم چه ربطی داره؟مگه اگه کسی حجابش رو مراعات کنه یعنی توی وجودش احساس رو کشته؟
یا اگه مردی ریش داشته باشه اصلا توی دلش نیست که همسرش رو ببوسه؟
به نظرم این برمیگرده به طرز تفکر انسانها(تفکر قالبی) و دیدن اطرافیانشون
من احساس طرف مقابلتون رو اینگونه برداشت می کنم که به شما علاقه داره طبق گفته ی خودتون (که شاید اگر ازش بپرسید خودش بگه نه من ابراز علاقه ام خیلی صمیمی تر و گرمتر از اون چیزی است که شما دیدید و این باید باشه واسه بعد از ازدواج ) منتها چنانچه با شما همدلی کنه شاید اون حس علاقه و دوست داشتن بیشتر رشد کنه و کمی هضم این قضیه برای خانوم ها سخت میشه
و نگرانی شما از احتمال آینده اگرچه حق شماست ولی چون تعهدی نسبت به ایشون هنوز ایجاد نکرده اید بهتر است زیر نظر یک مشاور مطرح بشود
در اولین پستتون گفتید "حال که من مطمئنم که منو دوست داره ازش انتظاراتی دارم "
به نظرتون این مقداری خودخواهانه نیست ؟
صرف اینکه مطمئن شدید که ایشون به شما علاقه مند هست برایش انتظاراتی را در نظر گرفتید؟
و انتظار اینکه با شما وقتی ناراحت هستید همدلی کنه ؟چرا؟
چون دوستتون داره؟
و چه نوع همدلی مد نظرتون هست؟فقط گوش دادن؟ هم حسی کردن؟ آخی آخی گفتن؟راه حل دادن؟
اگه این مرحله به اون نحوی که مد نظرشماست پیش رفت آیا انتظارتون در همین حد میمونه؟(پیشرفته نخواهد شد؟)
اصولا هنگامی که تعهدی ایجاد نشده نمیشه خرده گرفت اما دغدغه شما مبنی بر اینکه می خواهید بدونید آیا همسرتون بعد از ازدواج توانایی ایجاد رابطه ای صمیمی را دارند و ایا اینکه می تونند شما را درک کنند یا خیر را بهتر است از طریق بررسی رابطه ی ایشون با دوستان و اعضای خانواده اش بسنجید ( مراجعه شود به پست مدیر)
خواندن لینک های زیر رو هم بهتون پیشنهاد می کنم
چگونه قبل از ازدواج در مورد شخص مورد نظر تحقیق کنیم
همراه کردن منطق و احساس در ازدواج
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام
بهتره امروز شما به جای ایجاد یک وابستگی شدید که به دنبال اون توقعات هم هست بیشتر به دنبال شناخت طرف مقابل و ابعاد شخصیتی او باشید .
نگرانی شما در رابطه با آینده و بعد از ازدواج طبیعی است و باید دنبال پاسخ های منطقی برای نگرانی هاتون باشید .
آیا درشرایط سخت و ناراحتی شما رو تنها میذاره ؟
آیا در موقع ناراحتی به جای همراهی و آرامش دادن به شما ،خودش پریشان میشه و فرار میکند ؟
پاسخ به سوالهایی اینگونه نیاز به بررسی دارد . بنابراین بهتر است هردو با مراجعه به مشاور اینها رو بررسی کنید .
اینجا جواب قانع کننده ای نخواهید گرفت .
نگرانی که شما مطرح کردید میتونه دلایل مختلفی داشته باشه
ممکنه شخصیت فردمورد نظر هیچانی و احساسی باشه به گونه ای که در شرایط خاص دچار هیجانات شده و برخورد مورد نظرشما رونداشته باشه .
مثلا وقتی شما ناراحتیتون رو بیان میکنید ، یک دفعه احساس ناامیدی پیدا کنه و پریشان بشه در این صورت نه تنها نمیتونه شما رو آروم کنه بلکه خودش هم دچار تشویش و اضطراب شده و عصبانیت هم یکی از نشانه های آن باشد .
ممکنه علت اصلی مربوط به خانواده و شرایطی که در اون بزرگ شده ، باشه . ممکنه تنش های خاصی در محیط خانواده باشه که به موجب اون در دراز مدت آستانه تحمل پایین بیاد و در برابر کمترین ناراحتی دچار اضطراب بشه و آرامشش رو از دست بده و واکنش مناسبی نداشته باشه . (در این صورت فقط باشما اینگونه نخواهد بود بلکه با اطرفیان نیز اینچنین خواهد بود ) و یک بررسی دقیق با کمک مشاور می تونه به شما کمک کنه
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط green
و یه سوال دیگه، به نظر شما این انتظارات از ازدواج زیاده؟
جناب گرین
انتظاراتتان از همسر را روشن بیان نکرده اید ، و من هرچه در پستهایتان نظر کردم فقط دیدم که از این که در وقت ناراحتی شما درک نمی شوید بلکه مورد عصبانیت هم قرار می گیرید نگرانید ، که به طور مستتر من نیاز و انتظار همدلی را درک کرده و توصیه داشتم که برای سنجش این ویژگی در دختر مورد نظر از مشاور کمک بگیرید .
پس لطفاً انتظاراتتان را روشن بیان کنید تا بتوانیم در مورد منطقی یا غیر منطقی بودن آنها حرف بزنیم .
اجالتاً در خصوص نقش توقع و عدم توقع پست زیر را مطالعه فرمایید :
http://www.hamdardi.net/thread-14648-post-130156.html#pid130156
و این تاپیک را برای روشن کردن انتظارات پیش از عقد ازدواج :
قبل از ازدواج، توقعاتتان را ارزیابی کنید
.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
کتاب هوش هیجانی از " گلمن " که آقای سنگ تراشان معرفی کردن رو در حال مطالعه هستم و جمله ای تو مقدمه کتاب هست که می تونه قابل تامل باشه:
" ریشه ی نوعدوستی همدلی است ، یعنی توانایی دریافتن هیجان های دیگران بدون درک نیاز یا نا امیدی دیگران ، نمی توان به آنها توجه و از آنان مراقبت کرد."
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام
از خانم فرشته مهربان که راهنمایی کردن و باعث شدن که دوستان دیگه هم نظر بدن متشکرم.
از خانم آنی، فرانک، باران، بالهای صداقت و منتانا که لطف کردن و راهنمایی کردن ممنونم.
همه راهنمایی ها و لینک های معرفی شده رو با دقت مطالعه کردم، دوستان تعدادی سوال پرسیده بودن که می خواستم جواب بدم اما متاسفانه الان فرصت نشد.
انشالله دوباره میام و جواب می دم که بتونم بهتر راهنمایی بگیرم.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
من خودم برای این جور رفتار چند تا احتمال می دم:
1- اینکه واقعاً ایشون توانایی همدلی و کنترل هیجانات دارن و الان به تناسب موقعیت و یا نداشتن امنیت از اینکه این ارتباط به ازدواج ختم می شه اینجور رفتار می کنن که این در واقع همین سوالی هست که من اینجا مطرح کردم.
2- شخصیتشون بعد از ازدواج هم همین طوره و نقش فعالی در رابطه ندارند.
3- انتظارات من برای این مرحله زیاده.
4- نحوه بیان کردن ناراحتی ها توسط من جوری هست که باعث می شه ایشون نتونن آرامش خودشونو حفظ کنن.
یا شاید هم ترکیبی از این موارد و یا موردی باشه که به دید من نیومده.
درباره مورد چهارم، یکی دو بار من ازشون خواستم که اگه این مشکلو احساس می کنن بهم بگن، اما خیلی چیز خاصی نگفتن.
خانم فرشته مهربان
من این سوالو به همین دلیل پرسیدم که شاید انتظار من زیاده باشه و نحوه برخورد ایشون با انتظارات معمول بهتر باشه.
منظور من از انتظارات، انتظارات در همین موردی بود که مطرح کردم، در مورد درک ناراحتی ها و همدلی (به قول شما). اینکه انتظار دارم که ناراحتی های منم درک بشه. من اگه ذهنم درگیر مسئله ای باشه یا از چیز دیگه ناراحت باشم معمولا منتقل نمی کنم، و این ناراحتی ها عموماً از مسائلی هست که بین خودمون پیش اومده. اما با این رفتار من فکر می کنم که اصلاً از نظر ایشون من حق ناراحت شدن ندارم. همین که انتظار دارم که از ناراحتی های من فرار نکنه و با آوردن بهانه صحبت کردنو تمام نکنه.
خانم بالهای صداقت
خیلی ممنون که جواب دادین. من شمارو یه خانم با تجربه در زندگی مشترک می دونم که با تکیه به توانایی های خودتون تونستین باعث پیشرفت چشمگیر زندگیتون بشید، و به همین دلیلم نظرات شما واقعاً برام ارزشمنده.
پرسیدین که چرا فکر می کنم که خانم های مذهبی بهتر می تونن نظر بدن، این دلیلی بود که خود اون خانم اوائل برای این رفتارشون می گفتن و من می خواستم که از صحت این موضوع مطلع بشم. از نظر من هم احساسات ارتباط چندانی به مذهبی یا غیر مذهبی نداره و شاید تنها بحث همون بازدارنده هایی باشه که خانم آنی گفتن.
در مورد اینکه پرسیدین که آیا انتظار داشتن من خودخواهانه نیست باید بگم که نه، از نظر من نیست.
در واقع انتظاری که من دارم مربوط به نگرانی در مورد بعد از ازدواج هست، و اگه قرار نبود با کسی ازدواج کنم حتی اگه هم منو دوست داشت برام مهم نبود که رفتارش چطور باشه. اینکه می گم بعد از اینکه مطمئن شدم منو دوست داره انتظاراتی به وجود اومد به این دلیله که من خودم وقتی کسیو دوست داشته باشم سعی می کنم ناراحتش نکنم، اگه ناراحت شد از دلش در بیارم و سعی در جبرانش داشته باشم. ولی وقتی کسی منو دوست داشته باشه و این رفتارارو نداشته باشه با خودم فکر می کنم که نکنه دوست داشتنش همین جوریه، یه جور دوست داشتن خودخواهانه. بدون احساس مسئولیت در قبال طرف مقابلش.
نوع همدلی همونجور که در جواب خانم فرشته مهربان گفتم بیشتر درک ناراحتی من هست. اینکه از نظر طرف مقابلم منم حق ناراحت شدن داشته باشم. گوش دادن به ناراحتی هام و مهم تر از همه اینکه کسی باشه که بتونه صحبت کنه. عمیقاً اعتقاد دارم که صحبت کردن در روابط انسانی خیلی مهمه و خیلی از مسائل با صحبت کردن قابل حل هست ولی وقتی طرف مقابلم از زیر بار حرف زدن شونه خالی می کنه فکر می کنم که یه ابزار مهم برای حل مسائلو از دست می دیم. از نظر من بیان ناراحتی، عصبانیت و حتی داد زدن خیلی بهتر از سکوت کردن و فرار کردن از مسائل هست.
البته صحبت شما کاملاً درسته، اینکه در صورت بر آورده شدن انتظارات، احتمال پیشرفته شدن انتظارات به وجود میاد.
خانم باران
فکر می کنم که شما خیلی خوب به مسئله پی بردید، این چیزی هست که دقیقاً اتفاق میفته:
"مثلا وقتی شما ناراحتیتون رو بیان میکنید ، یک دفعه احساس ناامیدی پیدا کنه و پریشان بشه در این صورت نه تنها نمیتونه شما رو آروم کنه بلکه خودش هم دچار تشویش و اضطراب شده و عصبانیت هم یکی از نشانه های آن باشد ."
خانم آنی
نه من و نه دوستانی که راهنمایی کردن قصد متهم کردن کسی رو نداریم. من نگرانی خودم رو مطرح کردم و دوستان هم با توجه به صحبت های من نظراتشونو گفتن. البته طبیعیه که این نگرش منفی من به این مسئله باعث بشه که دوستان هم بر مبنای صحبت های من تا حدودی نظری منفی داشته باشن. شاید اگه اون خانم اینجا نظراتشو می داد و از دید خودش به مسئله نگاه می کرد نظرات کمی متفاوت می شدن.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
و حالا من یک سئوال از شما دارم ، که شاید پاسختون بتونه با ایجاد شفافیت بیشتر ما را در راهنمایی دادن به شما یاری کنه ، اونم اینه که :
شما از چه چیزهایی در رابطه با وی نارحت شده ای یا می شوی ( که انتظار درک و توجه به این نارحتی ها را داری ) ؟
قطعاً بیان مصداقی خیلی بهتر مسئله شما را روشن می کند و برای ما هم وقتی مسئله ملموس تر باشد راهنمایی دادن بهتر خواهد بود و شما هم بهره برداری مؤثرتر خواهید داشت . اینطور نیست ؟
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خیلی نمی شه اینجا جزییات رو گفت.
اما مهمترین بحثی که خیلی اوقات هست و شروع اولین بحث های ما بود رو به صورت کلی می گم.
این خانم قبلاً خواستگاری داشته که قبلاً هم به هم علاقه مند بودن، که از طرف اون پسر به هم می خوره. مدتی پیش بعد از یه ارتباط کاری که با اون پسر داشتن، یه مقدار ارتباطشون غیر رسمی و غیر از ارتباطات مربوط به کار می شه. من هم از این بابت ناراحت شدم و ازش توضیح خواستم. من فکر می کنم ناراحتی من طبیعیه، اینکه از تمام نشدن یا زنده به گور شدن روابط قبلی طرفم نگران و ناراحت باشم. اما برخوردش جوریه که انگار من بیخودی ناراحت شدم و نباید اصلاً ناراحت بشم. سر همین بحث اوائل که هیچ توضیحی نمی داد و می گفت تو به من اعتماد نداری و بعدش هر وقت سوالی می پرسیدم یا می گفت می خوام برم کار دارم، درس دارم، خوابم میاد و بعدش هم دیگه خودش هیچی نمی گفت. چندین بار ناراحتیم به دلیل همین طفره رفتن از صحبت بود. البته بعد از چند ماه یه توضیحاتی داد و انصافاً از اینکه هم با حوصله توضیح داد هر چند خیلی قانع نشدم ولی خشنود شدم اما بعد از یه مدت دوباره سوالاتی برام پیش اومد که دوباره همون عصبانیت و همون حرفای قبلی.
و این چون اولین ناراحتی من بود و برخوردش به نظرم خوب نبود خیلی تاثیر منفی داشت. بیشتر از اینکه از اون موضوعی که پیش اومده بود ناراحت بشم از نحوه برخوردش ناراحت شدم. سعی کردم که چند بار با صحبت کردن این نگرانیمو بر طرف کنم اما به نظرم (همون چیزی که خانم باران گفتن) وقتی نگرانیمو مطرح می کنم نا امید می شه و همین باعث عصبانیتش می شه و عملاً دیگه جایی برای صحبت کردن باقی نمی مونه.
این اولین و شاید بیشترین بحثایی باشه که انتظار درک و توجه دارم، البته مسلماً ناراحتی ها محدود به این موضوع نبوده ولی هر چی فکر کردم بقیه موارد یادم نیومد الان. بیشتر فکر می کنم اگه یادم اومد میام و می گم.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
اونچه که بیان کردید موضوع مهمی هست ، یعنی اگر جدی قصد ازدواج دارید لازمه مطمئن شوید که ذهنشون از رابطه قبلی خارج شده ، اگر کمتر از 1 سال از کات شدن موضوع رابطه و خواستگار قبلی با شما وارد رابطه شده است ، اشتباهه و احتمال نوعی جایگزینی میرود .
در هر حال موضوع ناراحتیهای شما اگر بر این سیاق باشد ، یعنی از این دست مسائل که به رفتار ایشان باز گردد ، پیامش تفاوتهایی در رفتار و نگرش و معیارهای شما دو نفر در عمل است ، اگر چه ممکنه در مقام حرف و بحث هم فکر و عقیده و با معیارهای مشترک به نظر می رسید ، اما واقعیت این است که هر کدوم از ما آدمها نسبت به ادعا و نظرات خود تا در مقام عمل خود را نسنجیده باشیم نمیتونیم مطمئن باشیم همان هستیم که می گوییم ، برای همین هم توصیه ما در مسیر شناخت اینه که احساسات را تعطیل کنید ( که شما نکردید ) چون موجب تحریف شناخت می شود و .... و همچنین توصیه به این می شود که برای شناخت باید وقت اختصاص داد و در شرایط عملی رفتار فرد را سنجید .
مثلاً با هم رستوران می روید و شما قبل از چشیدن غذا شروع می کنید به نمک زدن و .... برای طرف شما این میتونه نشونه بی دقتی یا نسنجیده عمل کردن باشه و ..... منظورم اینه که به رفتارهایی که کمتر مورد توجه قرار میگیره و عادی به نظر میاد باید توجه کرد ، بر زبان بدن ( که ناخودآگاه است ) باید تمرکز نمود و عملکرد فرد در تعامل با دیگران حتماً دیده شود ، و .... اینها منابع مطمئن تری نسبت به حرف و دیدگاه های نظری ، برای شناخت هست .
به پستهایی که در تاپیک ازدواج یک برون گرا و درون گرا معرفی کردم در مسیر شناخت توجه کنید ، یعنی بنا را بر عدم سنخیت و تفاهم گذاشتن و در پی یافتن موارد تفاهم برآمدن ما را از وابستگی ، احساسی عمل کردن و تحریف شناختی ناشی از اونها مصون میداره و بر رفتار عملی متمرکز می کند .
بهتر است موضوع را هرچه زودتر رسمیت ببخشید و خیلی جدی با وی مطرح کنید که تضمینی برای ازدواج نیست مگر بعد از شناخت عمیق و اطمینان هردوی ما از سنخیت لازم و تطابق معیارها . با پرهیز از هرگونه ابراز احساسات و احساسی رفتار کردن هر دو .
توصیه اکید بنده به شما اینه که اکنون وقت توقع و انتظاراتی ( که از احساسات بلند میشه )نیست اکنون وقت توجه و دیدن و یافتن رفتارهاست ، اگر شما تأکید داشته باشید که وی آنطور که می خواهید رفتار کند و ایشان هم به خاطر شما چنان کند از کجا می خواهید بفهمید که چطور آدمی است !! و اگر تا کنون هم اینگونه ایشان را ارزیابی کرده ای باید بگویم شناختتان سطحی است .
هر رفتار نامناسبی می بینید ناراحتی خود را بروز ندهید بگذارید او راحت خود را به شما نشان دهدو شما هم با وی همینگونه باشید و فقط نکات قابل توجه و مورد عدم پذیرش خود را که با معیارها و خواسته هاتان مغایر است را یادداشت کنید و با یک مشاور در موردشان وارد صحبت شوید و .....سپس مشترکاً در باره آنها در حضور یک مشاور گفتگو کنید و بخواهید که مشاور شما را در شناخت بهتر از همدیگر و رسیدن به نقطه تصمیم واقع بینانه یاری دهد .
موفق باشید
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خانم فرشته مهربان
خیلی ممنونم از توضیحات کامل و مفیدتون.
این مطلبی که گفتید درسته، و این ایرادو به خودم وارد می دونم. من چون دوستش دارم بیشتر تمایل دارم که اختلافاتمون رو با هم حل کنیم و بعد اگه حل نشد به عنوان شناخت در نظرش می گیرم.
در مورد اینکه شناخت احتیاج به زمان داره منم کاملاً موافقم، همین طور با اینکه همیشه رفتارمون منطبق با گفتارمون نیست، یه تاپیک هم در همین مورد ایجاد کرده بودم که خیلی به نتایجی نرسید.
ولی یه مشکلی که هست اینه که این خانم و خانوادشون چندان با طولانی شدن شناخت موافق نیستن و به همین دلیلم من تمایل داشتم که در همین ارتباطات محدود بشناسمشون که همیشه هم می گن رفتار الانشون با زمان خواستگاری رسمی متفاوته.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
توضیحات فرشته جان خیلی عالی بود و با زبان ساده و روان اصل مطلب رو بیان کردند.
من که خیلی استفاده کردم، ممنون فرشته جان
:104::104::104::104::104:
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام
آقای گرین!
از زمان ایجاد تاپیکتون حدود 7 ماه گذشته، نمیخواید بگید مسئله شناخت شما و دختر مورد علاقه تون چی شد ؟
به منظور کسب تجربه دوست دارم بدونم وگرنه قصد بدی ندارم:72:
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
با سلام و تشكر از همه دوستان
من دختري هستم كه................
اول از آقاي گرين به خاطر چيزايي كه به من ياد دادن تشكر ميكنم.
آقاي گرين پس از 2 سال كه به من نشون ميدادن به من علاقه دارن به اتفاق خانوادشون به خواستگاري من اومدن.
(ارديهشت 88)و پس از 3 جلسه خواسگاري گفتن آمادگي مالي ندارند و ترديد هم دارندو منصرف شدن.
ارتباط ما كاملا قطع شد،تا اينكه من ارشد قبول شدم.
سر يه مساله ما با هم صحبت كرديم.و باعث ارتباطمون شد.
همون موقع به من گفتن من به شما علاقه دارم اما نمي دونم مي خوام بيام خواستگاري يا نه.
من نميتونم بيشتر از اين با خيالات زندگي كنم.از ايشون هم تا حالا خيلي ناراحت شدم،و بارها از دستشون گريه كردم،اما واقعا انتظاري ندارم،اما ايشون وقتي متوجه ناراحتي من ميشن لطف ميكنن از من دلجويي ميكنن،كه البته با منت گذاشتن از لطفشون كاسته ميشه.
مگه من چقدر ميتونم هر روز با ترس از دست دادن يه نفر زندگي كنم؟مگه شناخت چقدر بايد طول بكشه؟؟
اصلا من چه جوري ميتونم به كسي كه به من ميگن نميدونم بيام خواستگاري يا اينكه به من ميگن اگه خواستگار خوبي داري باهاش ازدواج كن،محبت كنم و ناراحتيشو از دلش در بيارم؟؟
من انتظار دارم اگه كسي ميخواد منو بشناسه تشريف بياره منزل و بعد از اينكه شرايط اوليه و توافق خانواده ها صورت گرفت ما بيشتر هم رو بشناسيم.اين خواسته زيادي هست؟
ايشون بارها به من عيوب من رو گوشزد كردن و اين باعث از دست رفتن اعتماد به نفس من ميشه.
از نظر من چه دو نفر بخوان با هم ازدواج كنن چه نخوان،نبايد عيب هم رو تو چشم هم بزنن.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
انتظارت کاملن به جاست.امیدوارم گرین هرچه زودتر بیاد خاسگاری و یه زندگی موفق رو شروع کنید.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
sali عزیز
به تالار همدردی خوش آمدید
امیدوارم این تاپیک به جدل نکشه ( مشکلی که معمولاً با ورود دو طرف در تالار پیش میاد ) .
عزیزم بنا به صحبتهای شما ، حق دارید انتظار داشته باشید موضوع رسمیت بخشیده بشه و بیخود طول نکشه ، اما نقدی هم که به شما وارده ، تداوم ارتباط با وجود مردد بودن آقای گرین و حتی نشون دادن علاقه به ایشان است .
همانطور که خود اشاره داشتی ، برای دخترانی مثل شما مشکل اصلی برای جدی نبودن و کات نکردن اینگونه ارتباطها همان " ترس " است ، بخصوص ترس از دست دادن ( که خود اشاره کرده اید ).
هم شما و هم آقای گرین :
عزیزان ، بدانید این طریقی که در پیش گرفته اید کاملاً اشتباهه .
آقای گرین :
اگر تردید شما به خاطر فراهم نبودن شرایط ازدواج است که نباید رابطه را ادامه دهید . اگر از عدم شناخت کافیه که راهش ارتباط بدون رسمیت بخشیدن نیست ، بلکه لازمه رسمیت بدهید به موضوع و زیر نظر خانواده ها و با مشورت با مشاوری مطمئن پیش بروید ( مشاوره میتونه در رفع تردیدهای شما و کمک به رسیدن به نقطه تصمیم گیری کمکتون کنه ) .
خانم sali :
شما تا رسمیت بخشیدن به موضوع از هرگونه ارتباطی و ابراز احساساتی پرهیز کنید ، از رابطه بیرون آیید تا وقتی موضوع رسمیت می یابد و زیر نظر خانواده ها و با راهنمایی یک مشاور و با تعطیل کردن احساسات در مسیر شناخت قدم بردارید و با آگاهی و شناخت هرچه بیشتر تصمیم بگیرید .
پاورقی
=====
بهره گیری از کمک مشاوره زمان را کوتاه تر می کند و خانواده ها را از نگرانی طولانی شدن موضوع و بلاتکلیفی بیرون می آورد
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sali
من انتظار دارم اگه كسي ميخواد منو بشناسه تشريف بياره منزل و بعد از اينكه شرايط اوليه و توافق خانواده ها صورت گرفت ما بيشتر هم رو بشناسيم.اين خواسته زيادي هست؟
:104::104::104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sali
ايشون بارها به من عيوب من رو گوشزد كردن و اين باعث از دست رفتن اعتماد به نفس من ميشه.
از نظر من چه دو نفر بخوان با هم ازدواج كنن چه نخوان،نبايد عيب هم رو تو چشم هم بزنن.
خطاب به آقای گرین:
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت:
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت!
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیج عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
اولا که گل بیخار (بی عیب) فقط خداست.
ثانیا، آقای گرین همونطور که شما اینقدر برای خودتون مته به خشخاش میذارید و معتقدید که باید همه جوانب رو بسنجید و بفهمید که این دختر معایب مد نظر شما رو نداشته باشند،
ایشان هم حق دارند که برای زندگی خودشون اونقدر ارزش قائل باشند و یکسری معیارهای مهم و اساسی مثل تن ندادن به رابطه خارج از عرف ازدواج و... برای خودشان داشته باشند. و نیز برایشان مهم باشد که شانس های مناسب و دست به نقد ازدواج را از دست ندهند و بیخودی چشم براه کسی نباشند که هنوز تردیدهایش را نتوانسته رفع کند.
...........
به هر حال بعد از اینهمه پست و با نظر شفاف خانم سالی، آقای گرین دیگر باید تصمیم خود را بگیرند. یا اینکه به قول فرشته گرامی، به مشاوره حضوری بروند. اونجا مشاور تشخیص خواهد داد (امیدوارم) که شما مناسب هم هستید یا نه.
و خواهشا خانوم را در تنگنا قرار ندهید که روی اصول خود پا بگذارند!
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
با تشكر از همه،من خيلي اتفاقي همون تاريخي كه عضو شدم اين تيتر توجه منو جلب كرد،و تشخيص دادم آقاي گرين اين متن رو نوشتن،و از همون موقع ابراز علاقه اي نكردم.راستش خيلي ناراحت شدم.
اما خوب به خاطر مسائل درسي با هاشون در ارتباط بودم.البته به صورت ايميل و تلفني نه حضوري.
علت اين هم كه من از ايشون مسائل درسيم رو ميپرسم،كم بودن همكلاسي دختر در رشته ي ما هست،يا حتي نبودن در بعضي درسها.
سئوال پرسيدن من از هر پسري هم منجر به علاقه پسرها و دردسر واسم ميشه.
و آقاي گرين هم خيلي خوب به من كمك ميكنن.واقعا بدون هيچ چشمداشتي.
اگه ايشون 1000 بار به من بگن به من علاقه دارن،من بايد چيزي نگم؟خوب من هم در جواب ميگفتم دلم تنگ شده،كه الان هم خيلي وقته چيزي نگفتم.
درسته اينكه ارتباط ما شروع شد،من مقصر بودم،اما من قصد داشتم يه سري سئوالات تو ذهنم حل بشه همين.
با مشاوره حضوري هم مشكلي ندارم.البته بعد از شرايطي كه گفتم.
ضمنا من نميخوام اين بحث رو به جدل بكشم،فقط چون ديدم واسم وقت گذاشتين گفتم هم تشكر كنم،هم مشكلي كه ميشه با دست باز كرد با دندون باز نكنم.
خيلي ممنون از همدلي شما.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خانم سالی،
ضمن تشکر از توضیحاتتون. این پارگراف را بخوانید و بهش فکر کنید. لزومی نداره برای ما توضیح یا جواب بدین. مسلما شما وقتی به آقای گرین نگفتید، به ما هرگز نخواهید گفت. اما فکر کنم آقای گرین حق دارند.
خیلی نمی شه اینجا جزییات رو گفت.
اما مهمترین بحثی که خیلی اوقات هست و شروع اولین بحث های ما بود رو به صورت کلی می گم.
این خانم قبلاً خواستگاری داشته که قبلاً هم به هم علاقه مند بودن، که از طرف اون پسر به هم می خوره. مدتی پیش بعد از یه ارتباط کاری که با اون پسر داشتن، یه مقدار ارتباطشون غیر رسمی و غیر از ارتباطات مربوط به کار می شه. من هم از این بابت ناراحت شدم و ازش توضیح خواستم. من فکر می کنم ناراحتی من طبیعیه، اینکه از تمام نشدن یا زنده به گور شدن روابط قبلی طرفم نگران و ناراحت باشم
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
اين قضيه مروط به يكسال پيش هست.آقاي گرين خودشون به من يه جوري صحبت كردن كه هيچ حسابي روي خودشون باز نكنم.فكر نميكردم اينقدر ناراحت شن،اصلا واسم عجيب بود.بعد هم چند بار عذر خواهي كردم و توضيح دادم،اما ايشون قانع نمي شن و مدام ميگن متناقض حرف ميزني.يا ميگن هيچ توضيحي ندادي.
حتي بر خلاف ميل باطني پسورد ميلم رو دادم تا چك كنن،و ايشون باز هم قانع نشدن،و اونقدر به من فشار ميارن كه چيزايي كه فراموش كرده بودم دوباره يادم بياد.و باز هم ميگن اگه دوسش نداري چرا چيزي يادت هست!!!بعضي موقع ها احساس ميكنم با يه كاراگاه دارم حرف ميزنم تا يه نفر كه بهم علاقه داره.
حتي اون آقا پسر از بعد از اون از من جزوهايي خواستن كه من بهشون ندادم،به آقاي گرين هم گفتم تا در جريان باشن.و گفتم ديگه با من تماس نگيريد.
هر چيزي ميگم ايشون يه چيز ديگه ميگن.
خواستگاري هم به خاطر مخالفت شديد خانواده ما بهم خورد نه اوشون.يعني خانواده اونها وقتي ديدن خوانواده ما به شدت مخالفن عقب كشيدن.من هم دختري نيستم كه چيزي رو به زور بخوام ،حتما مصلحتي بوده.و واقعا ديگه بهشون فكر نميكنم.
اما آقاي گرين از من ميپرسن اگه دوباره اومد چي كار ميكني!!!
حاضري باهاش ازدواج كني.اگه آقاي گرين اينقدر منو معطل كنن آيا من بايد با كسي ازدواج كنم كه دوسش ندارم!!
يا ازدواج نكنم.
يه چيز ديگه،من دختري نيستم كه خودم رو به پسرها قبل از ازدواج وابسته كنم،به خاطر همين هيچ عذاب وجداني هم ندارم.ولي اگه پسري علاقه واقعي به من نشون داد،بهش فكر ميكنم.
بنابراين من تا حالا علاقه شديد به كسي نداشتم.من بيشتر علاقم رو ميزارم واسه وقتي كه همه چيز 90% بشه،
تا اگه نشد شكست نخورم.البته اين خيلي واسم سخته،چون مدام مجورم احساساتم رو خفه كنم،اما راه بهتري پيدا نكردم.
اگه هم بخوام واقعا بگم،تنها چيزي كه از اوشون يادمه،اين بود كه منو همون جور كه بودم دوس داشتن.همين.
به آقاي گرين هم از بس به من فشار ميارن گفتم اگه مطمئن نيستيد با اوشون صحبت كنيد ولي اينقدر منو ناراحت نكنيد.يا اينكه حالا كه نمي تونيد منو ببخشيد،دور منو خط كشيد اما اجازه بديد من آرامش داشته باشم.
درسته كه ارتباط من اشتباه بوده،اما فكر ميكنم تو اين مرحله قابل بخشش هست.
چون آقاي گرين فقط روي من غيرت دارن،اما خواستگاري نميكنن.
غيرت خيلي زيبا هست،اما تو اين مرحله عجيبه.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام بچه ها
نمی خواستید قبل از اینکه نظراتتونو بگید به خانم سالیِ ما ورودشونو تبریک بگین؟؟؟
:72:من به نوبه خودم ورودتون رو به تالار همدردی تبریک می گم.:72:
البته خانم سالی از مهرماه به تالار میومدن و پست های من و بقیه پست ها رو می خوندن اما تا الان صلاح ندونسته بودن که مطلبی بنویسن.
ممنون خانم سالی که اومدین و نظر خودتونو گفتین، امیدوارم این دو طرفه شدن نظرات باعث بشه که راهنمایی های مفیدتری بگیریم.
فعلاً من اینجا زیاد صحبت کردم، حالا دیگه نوبت خانم سالی هست که اگه گفتن مطلبی از نظرشون لازمه بگن. البته یه مقداری با بعضی از قسمت های صحبتشون موافق نیستم که ترجیح می دم با خودشون صحبت کنم و به قول فرشته مهربان تاپیک به جدل کشیده نشه.
خانم فرانک
معذرت می خوام که پست شماره 53 شمارو جواب نداده بودم، الان دیدمش، فکر می کنم حالا جواب سوالتون رو گرفتین.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
چون فرشته خانم تبریک گفته بودند من تکرار نکردم. شرمنده!
اینهم یک گل برای سالی خانوم :72:
آقای گرین می تونم بپرسم شما چرا تکلیف خودتون را با این رابطه روشن نمی کنید؟ خب می تونید برید خواستگاری و بگید که می خواهید مثلا دو سه ماه را برای شناخت بیشتر بگذارید و بعد نظرتان را اعلام کنید. گویا خانوم سالی هم اینجوری راحت ترند.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
ضمن تایید صحبت بهشت باید عرض کنم سالیِ ما؟!؟!؟!؟!؟این ینی باید خودمونو برای یه عروسیه نزدیک به وقوع آماده کنیم؟
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سلام
خانم سالی کم لطفی کردن و بعضی مطالبو نگفتن و بعضی چیزارو بیشتر از اونی که بوده گفتن. به هر حال یه محیط عمومی رو مناسب برای گفتن جزییات نمی دونم.
خانم بهشت، من یه بار این کارو کردم و خواستگاری کردم اما انتطارات مالی که ایشون و خانودشون دارنو تا الان نتونستم مهیا کنم.
در مورد دو سه ماه شناخت هم خیلی راغب نیستن که شناخت طولانی بشه. دفعه قبلی از مجموع سه جلسه ای که صحبت کردیم دوبارشو من سوال پرسیدم و یه بار ایشون، که خانوادشون به من می گفتن خیلی سوال می پرسم.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
من هم به نوبه خودم به خانم سالی عزیز خوش آمد میگم:72:(البته ایشون پیشکسوت تر از من هستند)
خوب شد که هر دو حضور دارید اینطوری بهتر میشه نظر نظر داد فقط امیدوارم اوضاع بدتر نشه! چون بعضی حرفها رو کهن میشه حضوری گفت ممکنه اینحا بازگو کنید و خدای نکرده بدبین بشید به همدیگه.
بنابراین هردوی شما صبور باشید تا انشاء الله سوءتفاهامت بینوتون به خوبی برطرف بشه و خاطره خوبی از تالار همدردی داشته باشید:72:
مسلمه که رسمیت بخشیدن به ارتباط بهترین و عاقلانه ترین راه حل میتونه باشه که آقای گرین گفتند یه بار اینکارو کردن اما مثل اینکه توقعات مالی خانواده خانم سالی بالا بود یا حداقل برای آقای گرین بالا بوده.
و این باعث شده علاقه ایشون همچنان وجود داشته باشه اما کاری از دستشون برنیاد که وارد مرحله شناخت رسمی بشن.
خاتم سالی عزیزم!
شما اگه واقعا در آقای گرین مشکلی نمی بینید و با ایشون موافقید خب چرا با خانواده تون در این مورد صحبت نمیکنید ؟ عزیزم صحبت شما بعنوان یکی از طرفین ازدواج بسیار مهمه و باید نظرتون رو به خانواده منتقل کنید.
شما اگه در نگاه اول ( که البته طول هم کشیده) با ایشون مشکلی ندارید و مخالف نیستید (صحبتهای خودتون اینو تایید میکنه) باید به خاطر شخص خودت هم که شده با خانواده ات صحبت کنی و نقطه نظراتت رو بگی .
شاید از اون موقعه تا حالا نظر خانوادت تغییراتی کرده باشه خصوصا اگه بدونن شما هم موافق هستی ، تو توقعاتی که دارند فرق میکنه .
اگه ایشون رو پسر خوبی میدونید بد نیست یه خورده ازش دفاع کنید البته منطقی و در کمال ادب و احترام و از خانوادت بخواید زیادی سخت نگیرند چون هیچکس اول زندگی امکانات کامل زندگی رو نداشته و خدا کمک میکنه کم کم به خواسته هاتون می رسید.
پس تا اون موقعه بهتره رابطه تون رو قطع کنید و به خاطر هردوتون خوب در موردش فکر کنید
تو این فاصله حتما با خانواده تون صحبت کنید و فرصت برای شناخت رسمی و جدی بگیرید
آقای گرین!
شما هم اگه واقعا ایشون رو میخواید باید یه بار دیگه (البته بعد از اینکه خانم سالی با خانواده شون صحبت کردند) رسما خواستگار یبرید و اگه واقعا نمیتونید توقعات مالی یا ... این خانواده رو برآورده کنید، زودتر تکلیف خودتون و دخرت خانم رو مشخص کنید تا هردو به آرامش برسید و بتونید به موردهای دیگه فکر کنید چون حق هردوی شماست .
امیدوارم موفق باشید:72:
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
ممنون از دوستان،
اما من احساس ميكنم مشكلم اينجوري حل نميشه و فقط باعث ميشه حريم ها شكسته بشه.
البته خودم هم نمي تونم مشكل رو حل كنم،اما اين جوري هم حل نميشه.كه يه چيز من گم يه چيز اوشون و نهايتا با دلخوري ........................
از كارشناسان محترم و دوستان عزيز هم ممنونم.اگه كسي راهي پيشنهاد داره من خوشحال ميشم بشنوم.
فعلا بهترين راه همون هست كه فرشته مهربان فرمودن.
اما اينجوري ممكنه آقاي گرين بگن من نمي يام خواستگاري،چون شناخت طول ميكشه!!و دلخوري از شما دارم.
نمي دونم واقعا.از نظر من يه شناخت 3 ماهه كافي هست.تازه ما كه اين همه از قبل هم رو ميشناسيم.
در مورد پيشنهاد شما هم خانم فرانك عزيز بايد بگم،آقاي گرين ميگن من حتي اگه شما هم بگيد ،خودم شرايط رو مناسب نمي دونم،و دوست ندارم كسي مجورم كنه.
من هم ايشون رو تحت فشار نمي ذارم اما ميگم ما بايد رو رفتاراي هم الان بحث نكنيم تا موقع خواستگاري.
يا اگه واقعا ميتونيم ارتباط رو مسكوت بذاريم تا وقتش فرا برسه.
يعني مثل دوتا آدم عادي باشيم.
هر كسي يه صبري داره،صبر من هم ديگه تمام شده.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
سالی عزیز
نزد مشاور برید و به این این ارتباط جهت شناختی بدهید . شما جهتتون شناختی نبوده و نیست ، بلکه عاطفی بوده و هست ( یا ابراز احساسات عاشقانه یا رنجش و دلخوریها )
میشه بگید پروسه شناخت رو تو این مدت چطوری طی کردید ، معیارهاتون آیا تنظیمه و برای هر کدام از آیتمهای معیارهاتون چطوری راه شناخت رو طی کردید و به چه شناختی از هم رسیدید ؟
ممنون اگر جواب این سئوال مهم رو دقیق بدهید .
.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
با سلام و تشكر
من اگه بخوام كامل توضيح بدم،خيلي چيزا رو بايد بنويسم كه هم نميشه اين همه تايپ كرد،هم بهتره مشاور حضوري باشه تا تك تك با ما صحبت كنن تا دلخوري پيش نياد.من الان 4 ماهه به خاطر اين حرفها ناراحتم، چون بعضي چيزها رو هم من قبول ندارم.اما خوب آقاي گرين قبول نمي كنن.من با اين مشكل دارم كه آقاي گرين ميخوان قبل از خواستگاري منوبشناسن.
و من با شناخت اين طوري مشكل دارم.چون بدون هدف،بدون زمان و پر از استرس هست.
در واقع از نظر من اين شناخت نبوده.
من چه طوري كسي كه به من ميگه من مطمئن نيستم شما رو ميخوام فكر كنم!!من اگه بخوام به يه پسر فكر كنم بايد تو خواستن از من جلو تر باشه.ميگن من شما رو 100% دوس دارم،اما با اين رفتارتون نمي تونم كنار بيام!!
خوب من هم نميتونم با سمس و تلفن كسي رو بشناسم.شناخت بايد مرحله به مرحله و در محيط آرام باشه باشه،و هر روز آدم به نتايج جديد برسه،اما واسه من كه اين طوري نيست.
و تازه از من انتظار دارن من خيلي با حوصله با سمس جواب بدم.يعني حتي ما خيلي با تلفن هم نمي تونيم صحبت كنيم.حضوري هم كه اصلا.
در مورد ابراز علاقه بايد بگم شايد مال خيلي وقت پيش بوده.
مگه ابراز علاقه حتما بايد قربون صدقه رفتن باشه؟؟!خوب آقاي گرين خيلي با من مثل خانومش رفتار ميكردن،مثلا كاملا از من مراقبت ميكنن،خوب همين باعث شد كه من بگم دوسشون دارم و دلم تنگ ميشه. همين.اما وقتي ديدم آمادگي ازدواج ندارند،خودم هم گفتم ارتباطمون رسمي و قطع بشه.اما خوب نشد، از اون موقع خرج احساسات من واقعا كم شد.و مدتي كه قطع شده ،اما مراقبت ايشون از من باقي هست.
مثلا احوالم رو ميپرسن و از اين قبيل.من هم گفتم اين كار رو انجام نديد.الان كمتر شده اما فكر ميكنم چون خودشون خيلي به من توجه ميكنن ،اين انتظار رو از من دارند.و ميگن من با دشمننم هم اينجوري رفتار نمي كنم،كه شما با من رفتار ميكنيد.
واقعا اگه دلم پر نشده بود شكايت نمي كردم.الان هم ميتونم ببخشمشون ،چون مطمئنم قصدشون خوبه.اما خوب من هم نياز به آرامش دارم.آرزو دارم يه شب بدون فكر بخوابم.تمركزم هم كم شده،و درسهام هم بهم استرس ميده.
التماس دعا:72:
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sali
مثلا احوالم رو ميپرسن و از اين قبيل.من هم گفتم اين كار رو انجام نديد.الان كمتر شده اما فكر ميكنم چون خودشون خيلي به من توجه ميكنن ،اين انتظار رو از من دارند.و ميگن من با دشمننم هم اينجوري رفتار نمي كنم،كه شما با من رفتار ميكنيد.
آقای گرین دقت کنین تا رسمیتی بین شما نباشه نمیتونین انتظاری از خانم سالی داشته باشید .
خانم سالی به جمع دوستان خوش اومدین
باید بگم اگر واقعا به این نتیجه رسیدین میتونین تا وقتی که آقای گرین فکراشون رو بکنن و یک تصمیم قطعی بگیرند شما ارتباطتون رو با ایشون قطع کنید و پاسخگو نباشید تا ایشون هم فرصت کافی داشته باشند که هدف خود رو مشخص کنند و شما هم این حق رو دارین که با قطع موقت این ارتباط به آرامش برسید .
آقای گرین
این همه تردید برای چیست؟
واقعا شما بعد از دو سال هنوز نمیدونی چه تصمیمی داری و هنوز نتونستی به شناخت برسی .
پرسش های مکرر قطعا برای هیچ کسی خوشایند نیست . و میتونه نشانی از وسواس شما باشه .
هرتصمیمی میخواید بگیرید زودتر چون نه تنها ایشون بلکه هیچ دختری از بلاتکلیفی خوشش نمیاد .
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خانم باران
خب همونجور که خانم سالی گفتن به این دو سال به عنوان شناخت نگاه نمی کنن و بعضی چیزارو که من می بینم به من می گن که الان با خواستگاری رسمی تفاوت داره و رفتار واقعی من اینطوری نیست که الان می بینید. دقیقاً این مسئله ای هست که من اینجا پرسیدم که این تفاوتها مربوط به محدودیت های قبل از خواستگاری رسمی هست یا نه؟
من نتونستم به شناخت برسم چون تو این مدت شناختی نبوده و خانم سالی هم هر وقت چیزی می گم میگن الان با بعد از خواستگاری رسمی تفاوت داره.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
گیرین وقتی رفتی خاستگاری آیا شغل و درآمدی داشتی؟توقعات خانواده دختر بیش از حد درآمدت بود یا اینکه اصلن
درآمدی نداشتی؟بسته به اینکه ازت بیشتر از درآمدت انتظار داشتن یا اینکه اصلن درآمدی نداشتی جواب الآنشون فرق
می کنه.
چیزی که من حس می کنم شما دچار به قول فرشته مهربون یک لذت پنهان از اینکه یه دختری توی زندگیت هست که
می تونی باهاش در ارتباط باشی و اون حس حمایت کنندت ارضا بشه.که نه دوست دخترته نه تعهدی نسبت بهم دارید.
و می ترسی با خاستگاری و جواب نه احتمالی این شرایطو از دست بدی.غیر اینصورت با خاستگاری رسمی و ارتباط
مدت دار زیر نظر خانواده ها به شناخت همدیگه بپردازید.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
بلاتکلیفی خودش خیلی با روح و روان یک دختر بازی میکنه و شاید در این دوران چون تحت فشار هست شما رفتارهایی ببینید که شک کنید .
از طرفی حق دارن تا رسمی نشده استرس داشته باشن و پاسخگوی خیلی چیزها نباشن به هرحال همیشه این در ذهنشون هست که شاید نشد و............
اما شما مردی و نوع نگاهت به قضیه فرق میکنه و اینطور فکر نمیکنی . طبیعی هم هست چون انتخاب کننده ای و خیلی چیزهایی که برای یک دختر مطرح هست برات اهمییت نداره.
پس دقت کن و بدون که با این روند به هیچ جا نخواهی رسید . مدتی رو هم به خودت هم به ایشون فرصت بده و هدفت رو مشخص کن و اگر واقعا قصد ازدواج با ایشون رو دارید رسمی جلو برید و بدونید که راه رفع تردیدها مشاوره ی حضوری بعد از رسمی شدن قضیه هست .
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خواهش ميكنم جو رو متشتج نكنيد.
چرا اين جوري صحبت ميكنيد آقاي فرهنگ؟
من دوست ندارم توهين بشه به ايشون.شما نبايد در مورد آدمها قضاوت كنيد.اون هم در مورد كسي كه تا حالا نديدين.
اين يعني من هم تشخيص نميدم كه كسي از من سو استفاده كنه!!!
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خانم سالی برداشت من بود.با توجه به اینکه نه حاضره به خاستگاری بیاد و نه قطع ارتباط کنه چیزی غیر از این به ذهنم
نمی رسه.من اینجا با کسی تارف ندارم.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خانم باران واقعا ازتون ممنونم.حرف دل منو زديد.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
آقای فرهنگ من اگه بخوام بدون هدف با دختری فقط برای خوش گذرونی ارتباط داشته باشم، موقعیت به اندازه کافی دارم و خیلی دخترا هستن که خودشونو خیلی راحت در اختیار آدم قرار می دن، اما من نه دنبال همچین ارتباطاتی هستم و نه به قول شما همچین لذت هایی. خانم سالی دختر خیلی خوب و متین و محجوبی هستن و منم این خصوصیتشونو خیلی دوست دارم.
خانم باران
می دونم که یه دختر چقدر احتیاج به امنیت در یه رابطه داره اما فکر نمی کردم که نداشتن امنیت اینقدر در رفتار تاثیر بذاره، که الان شما میگید می ذاره.
از خانم سالی معذرت خواهی می کنم که نتونستم خوب درکشون کنم و اینکه اگه چیزی تو این تاپیک باعث ناراحتیشون شد. امیدوارم که هر چه زودتر بتونم شرایطو فراهم کنم و به خواستگاری رسمی برم و از طریق شناخت مستقیم و کمک مشاور این تردیدهارو بر طرف کنیم و به نتیجه مثبتی برسیم. انگار توصیه همه خواستگاری رسمی و مشاور هست.
برامون دعا کنید.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
خانم سالی ، آقای گرین
آنچنانکه پیداست شما در یک رابطه عاطفی بسر برده اید تا یک رابطه شناختی ، و این اشتباه بوده .
بهتره از همین حالا ارتباط رو به این شکل قطع کنید و تا کار رسمی نشده با هم در ارتباط نباشید .
با رسمی شدن قضیه به طور جدی و کاملاً حساب شده و بدور از احساسات برای شناخت اقدام کنید .
خانم سالی !
بهتره شما هم بعد از خواستگاری رسمی آقای گرین ،خانواده را متقاعد کنید که فرصت کافی را برای شناخت بدهند .
آقای گرین !
شما هم روند اصولی را برای شناخت طی کنید . برای این منظور بهتره اطلاعات و مهارتهای خود را در این زمینه( که در این تالار هم تاپیکهایی در این رابطه هست ) بالا ببرید .
موفق باشید .
.
-
RE: +خانمها (همه و مخصوصا مذهبی) لطفا کمک کنن
از همه كساني كه كمك كردن مخصوصا كارشناسان محترم تشكر ميكنم.
من كه سر در گم نيستم ديگه و فهميدم بايد چه كاري انجام بدم.
خيلي ممنونم.
با آرزي موفقيت براي همه.