-
RE: متارکه و طلاق
بعله همونطور كه شادي عزيز هم گفتن..توي گذشت و فداكاري هم بايد تعادل باشه در مقابل هر ادمي توي هر موقعيتي نبايد گذشت كرد و كوتاه اومد گاهي قاطعيت براي تنبيه(اگاه كردن)بعضي ها لازمه...
بايد انقدر مهارت داشته باشي كه نه به عنوان يه خانم خودخواه و خود راي شناخته بشي نه به عنوان يه توسري خور و مظلوم!!
به نظر من شما از مديران بخواي كه اين تاپيكت رو ببندن و بعدش براي ساير مسائلت يه تاپيك جديد باز كني...اين طوري از جو طلاق هم كمي دور ميشي
-
RE: متارکه و طلاق
خانواده همسرم یک عروس مطیع می خواستند که هرچه اونها بگند قبول کنه و من باید طوری رفتار می کردم که در ظاهر مطیع باشم ولی کار خودمو بکنم می گم خانواده همسرم برای اینکه برای همسرم حرف پدر و مادرش مهم هست نه خودش
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز
شما همه رو مثل خانواده همسرت و همسرت نبین .
هرکسی فرهنگ و منش خاص خودش رو داره . و شما بعدها برای شروعی دوباره به دیگران هم به این دید نگاه نکن که همه مثل همون خانواده و همون آقا هستند .
من فکر می کنم اساسی ترین مشکل بین شما اختلاف فرهنگی بوده که بسیار در ازدواج تاثیرگذار خواهد بود . فرهنگ خانوادگی دو طرف باید شبیه هم باشه .
-
RE: متارکه و طلاق
امروز متوجه شدم که همسرم رابطه با یک دختری از فامیل را داره که کاملاً با شرایط اون می خوره و به همین دلیل تونسته به راحتی از من بگذزه و می دانم که اون دختر می تونه خیلی خوب هوای مادر و پدر همسرم را داشته باشه و برای همسرم فقط و فقط همین مهمه نه چیز دیگری ( احترام مطلق به پدر و مادرش) و اون دختر می تونه هرچی پدر و مادرش گفتن قبول کنه.من نمی تونم با این مساله کنار بیام
-
RE: متارکه و طلاق
با کدوم مسئله نمی تونی کنار بیای؟ با اطاعت از پدر و مادر همسرت، یا با رابطه همسرت با خانمی که گفتین؟؟
:72:
-
RE: متارکه و طلاق
با ارتباط اون خانم با همسرم از اینکه من بشینم و شاهد این باشم که همسرم با اون خانم رابطه داشته باشه و باهم ازدواج کنه و زندگی خوبی داشته باشن و برای اون خانم هرکاری را بکنه که برای من نکرد نمی تونم این موضوع را تحمل کنم
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز، میدونم براتون سخته، اما شما باید برای زندگیتون تصمیم بگیرید.. اینکه این خانم با همسر شما رابطه خوبی داره دلیل بر بد بودن شما نیست.. همسر شما اشتباه بزرگی کرده که وقتی درگیر رابطه با شما بوده به سمت شخص دیگه ای رفته.
همونطور که خودت گفتی اون خانم طوری برخورد کرده یا شخصیتی داره که با شخصیت همسر شما سازگارتره، اون خانم می تونه باشرایط همسر شما کنار بیاد و این باز هم به دلیل شخصیت و طرز فکری هست که داره..
شخصیت شما به شما اجازه چنین کارهایی رو نمیداده، مگر اینکه اون رو خرد میکردین و از بین می بردینش، که اون وقت دیگی چیزی از ستاره باقی نمی موند..
عزیزم، همسرت داره اشتباه می کنه، حد اقل تا وقتی که تکلیفش با شما روشن نشده نباید سمت رابطه دیگه ای می رفت، من جای اون خانم بودم هیچ وقت با همچین آدمی که درگیر یک رابطه دیگه هست، ارتباط برقرار نمی کردم. چرا خودت رو برای رفتار کسانی ناراحت می کنی که دنیاشون و طرز فکرشون با تو متفاوته و عملشون غیر اخلاقی بوده؟
مگه تصمیم نگرفتی که این رابطه رو کات کنی؟ اگه واقعا این تصمیم رو گرفتی، باید کاری کنی که نسبت به کارهای همسرت بی تفاوت باشی.. تو که نمیخوای تا آخر عمرت هواست به اون باشه که ببینی با کی داره چطوری زندگی می کنه؟؟
:72:
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره جان اين حساسيت شما قابل درك هست اما سعي كن خودت رو نسبت به همسر سابقت و تمام متعلقات زندگيش...پدرش ...مادرش...همسر ايندش و انتخابش و ....بيتفاوت كني...اهميت نده كه چي ميگه و چي كار ميكنه اين طوري فقط خودتو شكنجه روحي ميكني...ملكه ذهنت كن كه شما و ايشون براي هميشه با هم غريبه هستين ...پس ديگه فرقي نميكنه همسرش تابع مادرش باشه يا نه!!
-
RE: متارکه و طلاق
آخه چه طوری؟ چه طوری می تونم فراموشش کنم. عقلم یه چیزی می گه دلم یه چیزه دیگه عفلم حرف های شما را تائید می کنه ولی دلم یه چیزه دیگه من فکر کنم که هنوز دوستش دارم با این وجودی که خیلی به من بد کرده و اصلاً براش وضعیت من مهم نیست . من قبل از همسرم با کسی آشنا نشده بودم برای همین خیلی برام سخته.خودم هم موندم چرا از همسرم متنفر نمی شم.آخه من چه جور آدمی هستم
-
RE: متارکه و طلاق
قرار نیست از کسی متنفر بشی و بعد ولش کنی، اینطوری دیگه با اراده ات کاری رو انجام ندادی بلکه با تنفرت این کار رو کردی.
تو به همسرت عادت کردی و این دوست داشتن نیست، بهش وابسته شدی.. پیشنهاد می کنم توی سایت بچرخ و یکم مقاله در این مورد بخون.
چرا همسرت رو دوست داری؟؟ نه برای این تالار و جواب دادن به اعضاء بلکه برای خودت سعی کن یه جواب محکم پیدا کنی..
:72:
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره جان
خیلی از آدمها در نهایت عشق دو طرفه مجبور می شوند مسیر زندگی هایشان را از هم جدا کنند . چرا که عشق برای بقای یک زندگی کافی نیست .
یک زندگی زناشویی به فاکتورهای زیادی احتیاج دارد . ( البته ناگفته نماند که خیلی ها هم این وسط ادعای عاشقی را دارند و ساز خودشان را می زنند و پای خودشان را روی خرخره ی طرف می گذارند و دم از عشق و دوست داشتن می زنند !!)
تنفر هم چیز عجیب و غریبی نیست . درست نیمه تاریک عشق - تنفر است و متصل به آن و فاصله ای کمتر از یک تار مو دارد .
این آقا قطعا و مطمئنا فرد دوست داشتنی هست اما نه در جایگاه همسر تو .
تو باید یاد بگیری که در کمترین حالت و پیش پا افتاده ترین حالت کسی را دوست داشته باشی که به تو نه به عنوان یک همسر بلکه به عنوان یک انسان در درجه ی اول احترام بگذارد
و نسبت به تو احساس مسئولیت بکند نه به عنوان یک همسر بلکه به عنوان یک انسان
با احساسات تو بازی نکند نه به عنوان یک همسر بلکه به عنوان یک انسان
و این آقا اجازه ندارد - همانطور که تو اجازه نداری بعد از تعهد هر کاری که دلش خواست انجام بدهد و غیر مسئولانه رفتار کند و از تو هم توقع عشق و سازش داشته باشد . ( بابا یک ذره متوجه باش دور و برت چه خبره !)
و باز یاد بگیری که خودت را دوست داشته باشی و محترم بداری تا بتوانی از نوع سالم دیگران را دوست داشته باشی .
این آقا را و کارهایی را که می کند رصد نکن و نخواه که زمینه های خود آزاری خودت را فراهم کنی رهایش کن . همانطور که او تو را رها کرده است و رفته است سراغ زنی که دوست دارد و باب میل خودش و خانواده اش است !
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره جان
بقول بچه ها این که میگی دوستش داری به احتمال زیاد همون وابستگیه که طبیعیه.حتی شاید مدتی ازارت بده.اما نذار تو رو بکشونه طرفش.
باید به این فکر کنی که همسرت مرد زندگی نیست.مردی که به درخواست خانواده حاضر به طلاق زنش بشه.مردی که با وجود زن و زندگی بره سمت کس دیگه اونم در دوران عقد.نمیشه بهش دل بست.
شاید این حرفام ناراحتت کنه.منو ببخش.فقط میخوام به آینده ای فکر کنی که در صورت ادامه رابطتون در انتظارت خواهد بود.
میتونی بعد از اینکه صاحب بچه شدین و زندگیتون ادامه پیدا کرد خیانت همسرتونو تحمل کنین؟
الان طلاق بگیرین بهتره یا اون موقع؟الان باز شرایطتون برای شروع یه زندگی جدید مساعد تره.اما اونوقت چی؟
نترس خانمم نترس
:72::72::72:
-
RE: متارکه و طلاق
ممنون از دوستان عزیز
ولی اون آقا هم نباید تاوان اشتباهاتی که کرده را ببینه؟ اون آقا به همین راحتی می تونه یک نفر دیگه را جایگزین من کنه و ککش هم نگزه اصلاً چه طوری می تونه یک رابطه جدید را شروع کنه من اینقدر بد بودم که از دستم خلاص شد
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره ی نازنینم
فکرش را نکن . مسیر فکر و احساسات خودت را تغییر بده
کی گفته حالا دنیا به آخر رسیده و آن آقا به خوشبختی رسیده و تو به بدبختی؟!
به قول قدیمی ها
شب دراز و قلندر بیدار
رهایش کن عزیزم . این نوع تفکر و احساس فرسایشی است .
سعی کن با تمام خوبی ها و بدی هایش او را ببخشی نه به این دلیل که او لایق بخشش است بلکه به این دلیل که خودت لایق آرامش هستی .
تو دوست داشتنی هستی - تو فوق العاده هستی - زیبا و مهربان هستی - تو بی نظیر هستی - تو یکی از شگفت انگیزترین دختران روی زمین هستی - تو لیاقت بهترین های عالم هستی را داری
اگر این آقا و خانواده اش نتوانستند شگفتی های ذات تو را درک کنند مهم نیست مهم این است که افراد زیادی هستند که تو را عاشقانه دوست دارند و می توانند در آینده ترا کشف کنند و عاشقانه دوست داشته باشند .
تو جوانی و فرصتهای زیادی برای زندگی کردن و تجربه ی زندگی و عشق داری . صبر کن عزیزکم .صبور باش .
زندگی یعنی همین افت و خیزها
ببخش او را . و برای او دعای خیر کن . دعای خیر خودت را بدرقه راه او کن و برایش ارزو ی خوشبختی کن این بزرگترین لطفی است که می توانی در حق خودت بکنی چرا که انتشار انرژی مثبت از اعماق وجودت به سمت او برای تو برکت و خیر و سربلندی می آورد . بگذار بزرگ شوی و به بهترین های کائنات دست پیدا کنی .
-
RE: متارکه و طلاق
عزیزم، خودت رو اسیر اعمال کسی نکن، حالا چه همسر سابقت بوده باشه چه هر شخص دیگه ای..
کاری نکن که تمام زندگیت عکس العملی در قبال عمل دیگران باشه.. سعی کن تو عمل باشی و دیگران عکس العمل تو..
عزیزم، اگه از تصمیمت مطمئنی، از گردابی که برای خود ساختی بیا بیرون، هر چی بیشتر بمونی توانت برای بیرون اومدن کمتر و کمتر میشه و بیشتر و بیشتر غرق میشی..
خدا و تمام کسانی که میخوان بهت کمک کنن بهت ایمان دارن فقط مونده که خودت هم به خودت ایمان بیاری..
:72:
عزیزم این مقاله رو هم بخون، شاید بتونه بهت کمک کنه.
http://www.hamdardi.net/thread-11972.html
:72:
-
RE: متارکه و طلاق
چند سال بعد که با عشقت زندگی می کنی و با همسری که مهربان
هست و عاشق ،اون موقع درک میکنی که چقدر خوشبخت بودی که خدا نخواست عشقت رو
واحساست رو بریزی به پای کسی که لیاقتش رو نداشت
عزیز دلم صبر داشته باش ، زود قضاوت نکن که کی باخته ،کی خوشبخته ،کی شکست خورده ،
برای تو هیچ شکستی وجود نداره ،هر چی هست تجربه هست ،چون امده ای که بیاموزی
موفق باشی
خواهرت گل مریم:43:
-
RE: متارکه و طلاق
به نظر دوستان آقایان را باید عاشق خودمان کرد یا آقایان باید عاشق ما بشوند؟کدوم عشق ماندگارتر هست؟
-
RE: متارکه و طلاق
این سئوال را باید در تاپیک دیگری مطرح کنی چون این بحث مربوط به بحث اولیه تاپیک نیست و مسیر بحث عوض می شود .
-
RE: متارکه و طلاق
من منتظر هستم که همسرم برای دفترخانه اقدام کنه خیلی استرس دارم هرکاری که می کنم ته دلم راضی به طلاق نمی شه نمی دانم چه کار کنم از بس که حرف هایی که دوست داشتم به همسرم بگویم نگفتم خسته شدم اصلاً نمی دانم چرا حتی حاضر به صحبت کردن با من نیست اصلاً اهمیتی نداره آخه چه طوری به همین راحتی من تونست فراموش کنه آخه چه طوری ؟
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره جان
عزیزم
اهمیتی نداره که چطور میتونه اینکارو بکنه
فکرتو مشغول اینجور چیزا نکن خانمی
چون دردی از تو دوا نمیکنه و بدتر ناراحتت میکنه
ناراحت نباش گلم
درسته خیلی سخته.ولی همسرت با کارهایی که کرده و رفتارهاش تحمل این جدایی رو واسه تو راحت تر کرده.
خیلی ها در اوج عشق به اجبار از هم جدا میشن.که خیلی مشکله.
به فکر آینده باش.این ناراحتی طبیعیه.اما نذار زیاد روت اثر بذاره.سرتو گرم کن به فعالیتهای مثبت.
این نیز بگذرد.:72::72::72:
-
RE: متارکه و طلاق
سلام ستاره عزیز
من زندگی شبیه به تو در زمینه علاق به همسر دارم و الان که 2 سال از این زندگی می گذره علاقه من کم نشده شاید این یه علاقه نباشه و فقط یه احساس وابستگی باشه الان که وارد زندگی نشدی ازش جدا شو چون مردی که هنوز وارد زندگی نشده به تو خیانت می کنه ارزش دوست داشتنو نداره این چیزی هست که من خودمم بارها به خودم می گم تا شاید بتونم ازش دل بکنم اره خیلی سخته خیلی سخت ولی اگه همت کنیم می تونیم تازه تو شرایطت خیلی بهتر هست حداقلش هنوز ازدواج نکردی و زیر یک سقف نرفتی و هنوز به خاطرات تلخت اضافه نشده پس تا دیر نشدده بدون اینکه فکر کنی بهش که [/php]یه فرصت دیگه بدم ازش جدا شو چون این طوری فقط خودتو گول زدیو بس.
مو فق باشی گلم:72:
-
RE: متارکه و طلاق
من به این نتیجه رسیدم که باید با عقلم تصمیم بگیرم نه احساسم عقلم این را می گه که باید طرفو فراموشش کنی و به زندگی خودت بررسی ولی خاطرات گذشته عذابم می دهد از اینکه با همسرم رابطه جنسی داشتم خیلی برام غذاب آور است و فراموش کردن آن لحظه ها برای من خیلی سخت است
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز
اگه همسرتون داره یه طرفه به سمت طلاق میره ، چرا شما داری خودتو اذیت می کنی. اگه اون کار اشتباهی میکنه که شما نباید تاوان اون اشتباه رو بدی!
اما سعی کن قبل از دادگاه حتما با او صحبت کنی ، صحبتی نه از روی ضعف که با سربلندی و وقار ، دیدن قضیه پیش امده از نگاه طرف مقابل تجربه بی بدیلی است که برای شما هزینه زیادی داشته ، حالا که در شرف پرداخت این هزینه هستید خوبه که تجربه بدست آمده رو هم در کوله بار تجربیات ادامه مسیر زندگیتون قرار بدی.
در ثانی شاید همه اینها سوء تفاهمی بیش نبوده ، با صحبت کردن در این زمینه شاید همه چی به روال عادی برگرده.
برات خوشبختی وسعادت رو آرزو دارم:72:
-
RE: متارکه و طلاق
متاسفانه همسرم حاضر به گفتگو نیست اون طور که من همسرم را می شناسم از صحبت کردن و از اینکه خودش برای خودش تصمیم بگیره ترس داره می گذاره که پدر و مادرش برای اون تصمیم بگیرند به عبارتی حرف های پدر و مادرش در آن خیلی تاثیر دارند به طوری که برای خوشحال کردن پدر و مادرش هرکاری می کنه حالا بحث جنگ قدرت است با خانواده اونها و خانواده من و اون فکر می کنه که پای حیثیت خانوادگی اش در میانه به خاطر این طرف من نمی یاد و پدر و مادرش هم پشیمون هستند که پسرشان را زن داده اند و می خواهند به هر صورتی که شده منو طلاق بده و اون فکر می کنه من قصد این را دارم که اون را از پدر و مادرش جدا کنم.
-
RE: متارکه و طلاق
دقیقا به خاطر همین مسائله که لزوم صحبت با همدیگه ضرورت داره ، در یه محیط مناسب و با ایجاد شرایط مناسب.
از طریق یه فرد خیر خواه در خانواده اونها ، مجابش کنید بیاد و دلایلش رو بگه.:72:
-
RE: متارکه و طلاق
من هم با نظر آقای بی بی عزیز کاملا موافقم؛ شما حتما قبل از طلاق باید خیلی منطقی با همسرتون صحبت کنید و دلایلش رو تنها از منظر و نگاه شخصی خودشون و از زبان خود ایشان بشنوید و برای همیشه تصمیم بگیرید؛ نه از زبان و نگاه پدر و مادر و یا هر شخص دیگر خانواده!
یادمه، یه بار موقع تایپ یه حادثه ی واقعی برای یه روزنامه، داستان زندگی دختری به نام ریحانه رو داشتم می نوشتم که " ماجرای ایشون و همسرشون هم تا پای طلاق پیش رفت و این مدت طلاق گرفتنشون تا 4 سال ادامه داشت تا این که آخرین روزی که زن و مرد برای آخرین بار رفته بودند دادگاه تا همه چیز رو برای همیشه تموم کنن، با دیدن همدیگه بدون این که کسی کنارشون باشه پست در اتاق دادگاه، برای یه لحظه به این فکر کردند که مشکل اصل ما دو تا چی بوده؟ همه چیز از لج بازی خانواده ها و پدر و مادر این دو نفر شروع شده بود و دخالت های بزرگترها، اما این دو نفر اون روز برای همیشه دادگاه خانواده رو ترک کردن و ریحانه نوشته بود که امروز بعد از گذشت 4 سال از اون روز و با وجود یه بچه، اون نامه هنوز هم توی کشوی میز همسرم هست و به عنوان یه عبرت توی زندگی ازش استفاده می کنیم!"
دختر خوب شما هم باید با قاطعیت تمام نظرت رو در مورد این زندگی اعلام کنی و باید به دور از یه محیط پرتنش با همسرت صحبت کنی و نظرات این باشه که این زندگی، زندگی من هم هست، پس من هم باید در موردش حرفهام رو بگم و بشنوم!
امیدوارم که اگر راهی برای مسالمت هست و به صلاح، این خداوند باشه که به شما کمک کنه تا مشکلتون رفع بشه!:323:
-
RE: متارکه و طلاق
برای همسرم فقط پدر و مادرش مهم هستند اول اونها باید راضی باشن نه خودش در ضمن اگر من با همسرم آشتی کنم اولاً باید با خانواده خودم قطع ارتباط کنم و در خانه پدر همسرم زندگی کنم جایی که اونها از من متنفر هستند در ضمن الان 4 ماه است که اون خبری از من نگرفته چه طوری می تونم وارد چنین زندگی بشم که همسرم اصلاً عشقشو به من ثابت نکرده در ضمن خانواده همسرم می دونن که اگه ما با هم صحبت کنیم حتماً آشتی می کنیم ولی خیلی روی مخ همسرم کار کردند همسرم هم از تصمیم گیری می ترسه از صحبت کردن می ترسه باید پدر و مادرش راضی بشن نه خودش
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز
رابطه ی جنسی داشتن متاسفانه یا خوشبختانه برای زنها از تقدس خاصی برخوردار است (که برای بعضی از مردها علی رغم ظاهر صورت مسئله سعی بر نمایش غیرت نداشته را دارند ) مخصوصا مردهای تنوع طلب چنین تقدیسی در این رابطه برای آنها وجود ندارد .
غصه نخور دنیای تو با داشتن رابطه ی جنسی تمام نشده است . تو این مرد را از صمیم قلب انتخاب کردی (که متاسفانه با توجه به نشانه ها و آنچه که تو عنوان می کنی انتخاب درستی نبوده )پس وقتی این مرد را انتخاب کردی و در شرایطی که زنش بودی و همسرش !!! در رابطه ی جنسی با وی قرار گرفته ای و وجود و هستی خودت را در اختیار او قرار داده ای اما این شکوه لحظات ، درک تو از ماجرای رابطه ی جنسی و لحظات باشکوهی است که با همسرت داشته ای ولی این آقا مطمئن باش مثل تو فکر نمی کند و حتی برداشتی مشابه تو هم ندارد . چرا که اگر داشت در زمانی که تو زنش بودی در رابطه با زن دیگری قرار نمی گرفت .
مردان تکامل نیافته متاسفانه در آن واحد می توانند با چندین زن رابطه جنسی و غیر جنسی داشته باشند و ابدا آنها مثل ما زنها فکر نمی کنند که برقراری رابطه ی جنسی یک امر مقدس است و....
رها کن این مرد را . چه چیزی در این رابطه وجود دارد که فکر می کنی ممکن است شرایط زندگی آینده تو را به نحو بهتری بسازد ؟!
حرف زدن در جایی مثمر ثمر است که تمایل و خواستی دو طرفه برای تغییر شرایط وجود داشته باشد . چه چیز از جانب این مرد تغییر کرده که بوی زندگی بهتر را برای تو بدهد ؟!
خودت را اذیت نکن . واقع بین باش . سخت است که در شرایط بحران منطقی و از خارج به مسئله زندگی خودت نگاه کنی و تصمیم درست بگیری و دردناک تر اینکه به این نتیجه برسی که این ره که می روی به ترکستان است و باید تغییر ایجادکنی وتغییری که پایان آن منتهی به دادگاه و محضر می شود .
اما به نظر من و کاملا از نظر من بعضی از مردان لیاقت زن خوب و زندگی خوب و سالم را ندارند و در دنیای اوهام خود محصور هستند و ننه و بابا و ....هم ، بهانه های کودکانه ای است که می آورند تا اصل واقعیت را که عدم مسئولیت پذیری و عدم توانایی و عدم مهارت و آگاهی است پشت نقابهای دروغین پنهان کنند . قصه نخور نازنین درک می کنم که مقدار زیادی خار در گلو داری که گلویت را زخمی کرده و ....باید آنها را یا بالا بیاوری یا ببلعی !!!راه خروج آن حرف زدن است اما تصمیم درست در این مرحله جدایی است به صدای منطق درونت گوش بده . در نظر گرفتن احساس در چنین شرایطی زندگی ات را دچار بحران بیشتر می کند .
این مرد قابل اعتماد نیست و مردی که قابل اعتماد نباشد مرد نیست . مردی که به حرف ننه و بابا و چهارتا آدم بزرگتر و کوچکتر نا بالغ و ناعاقل توجه می کند و افسار زندگی اش را به دست دیگرانی می دهد تا جمیعا دست در اندر دست هم با زندگی و احساس و سرنوشت زنی بازی کنند .
قصد قضاوت ندارم اما این را می دانم که بعضی از مسائل اگر در شروع رابطه ی زندگی و از ابتدا وجود داشته باشد در ادامه نه تنها اوضاع بهتر نمی شود بلکه بدتر هم خواهد شد .پس همان بهتر که جلوی ضرر را از همان ابتدا گرفت .
در ضمن مردی که مسائلش را حل نمی کند و مسئولیت اعمال و افکار و احساسات خودش را نمی پذیرد و خودش را پنهان می کند این خصوصیت را در کل مسیر زندگی خواهد داشت و هر چه بگذرد این خصوصیت عمیق تر و نهادینه تر خواهد شد ( معمولا آقایان تمایلی به مراجعه به دکتر روانشناس بالینی ندارند ) بازی فرار و گریز بازی ساده ای نیست که بتوانی در ادامه ی راه زندگی آن را تحمل کنی .
-
RE: متارکه و طلاق
سلام
من ملودی هستم
قرار فردا از همسرم جدا بشم
ما باهم تفاهم نداشتیم بخاطر اینکه از دو فرهنگ جدا بودیم با مخالفت ازدواج کردیم از صفر شروع کردیم چون خانوادها مخالف بودن هیچ کمکی نه فکری نه مالی بهمون نکردن خیلی سختی کشیدیم ولی سعی کردیم اما به این نتیجه رسیدیم که نمیشه خودمو خیلی باختم دارم خول میشم البته ما موقع شروع هم بهم قول دادیم تا زمانی در کنار هم باشیم که رو عصاب هم نریم حدود یکسال دیگه فقط با هم دعوا میکنیم
دیگه به این نتیجه رسیدیم که از هم جدا بشیم من دارم از بعد از طلاق میترسم ایا پدرم میتونه وادارم کنه برگردم خونش من سی سالمه و نا مادریم قبل از ازدواج بهم گفته اگر جدا بشی بخای باز برگردی و مایه سرشکستگی ما باشی روزگارتو سیاه میکنم
من هم خودم میتونم خونه اجاره کنم هم کار میکنم خواهش میکنم ایا قانون به من اجازه میده مستقل زندگی کنم: خواهشا جوابمو بدید دارم خل میشم از یک طرف 5سال زندگیه پر از خاطرات بد و خوب از یک طرف سختیهایی که در طول زندگی کشیدم نمیدونم با ورتون بشه یا نه ولی حتی ما 3 ماه بدون یخچال و گاز زندگی کردیم مشکلمون اصلا مالی نبود فقط حرف همو نمیفهمیدیم و نخواستیم در این هین کسی به این دنیا بیاد و اونم به پای ما بسوزه ولی اینو بازم میدونم نه خانواده من و فامیلها نه خانواده اون درک نمیکنن معذرت که زیاد نوشتم دارم از فکر دیوانه میشم از طرفی چون تو یک شهر دور از همشون هستیم احتمال میدم سه چهار ماهی نفهمن ولی بعدش چی ایا میتونن وادارم کننن برگردم خونه پدرم چون بعد از شوهر اون قیم میشود طبق قانون
-
RE: متارکه و طلاق
سلام خانوم ملودی تنها
به تالار خوش اومدید:72:
عزیزم تاپیکی جداگانه باز کن تا دوستان به شما راهنمایی بدهند
یه مقدار از خودت و ایشون بگو
سن و سال
تحصیلات
چگونگی آشنایی
دلیل مخالفت خانواده ها
-
RE: متارکه و طلاق
من منتظر هستم که همسرم برای دفترخانه اقدام کنه نمی دانم چرا داره ظولش می ده از آَشنایان خبردار شدم که همسرم حالش خوب نیست .
-
RE: متارکه و طلاق
بهتره عکس العملی به این خبر نشون ندی...صبر داشته باش عزیزم...
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز:72:
چرا اینقدر عجله؟؟؟ فرض کنیم تو بهترین حالت مورد شما بعد از یکسال به انتها برسه :
دو حالت متصوره:
1- اون داره به مرور کارهای دادگاه رو انجام میده و شما تمام توجهتون و زندگی تون رو گذاشتید رو این سوال ها که امروز چی شد ، فردا چی میشه و.... (در پایان ممکنه همسرتون به این نتیجه هم برسه که با شما ادامه بده)
2- به اندازه خودش به این اقدامات ارزش قائل بشید و فکر نکنید که همه زندگی شما در این رابطه خلاصه شده ، ستاره بی همسر و یا با همسر هدفهای بزرگتری در زندگی داره و باید در این فرصت محدود جوانی و سرزندگی به اونها برسه ، بنابراین در پی تعریف اون هدفها و رسیدن به اونها سرمایه گذاری می کنه.
خودتان انتخاب کنید 1 یا 2 !!!!
-
RE: متارکه و طلاق
من دومین مورد را انتخاب می کنم و عجله ای ندارم ولی فکر می کنم چون من اون آقا همسر خودم می دانم کارهایی که می کنه برای من اهمیت داره و اگر زودتر کارها تمام بشه فکر کنم زودتر بتونم اون آقا رو فراموش کنم.
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره جان آرام باش و انتظار نکش .
سرت به کارهای خوب و مفید گرم کن و از تمرکز بر روی این آقا خودداری کن .
غصه نخور . صبور باش و هر زمان ذهنت به هم گره خورد برو دوش آب سرد بگیر و نفسهای عمیق بکش و تا ده بشمار و به افکار پریشان بگو همه ی شما را دیدم بروید و یک موسیقی خوب آرامش بخش بگذار و حواست را بده به موسیقی و روی نتهای آن شناور شو . می بینی که آرامش به درون تو نفوذ خواهد کرد و حال بهتری پیدا می کنی و در نتیجه مثبت تر فکر - عمل و احساس خواهی کرد.
-
RE: متارکه و طلاق
من فردا میرم محضر و طلاق می گیرم . حس می کنم که دارم از دست این زندگی راحت می شم و دیگه انتظار نمی کشم که همسرم برگرده و از طرقی نگران آینده هستم. دلشوره و استرس رهایم نمی کنند
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیزم
میدونم سخته ،ولی به این فکر کن که خدا انقدری دوست داشت که اجازه نداد بیش از این عمرت رو به پای کسی که ارزشت رو نداره ،بریزی
زندگی زیباست ، این همیشه یادت باشه ، به جنبه های مثبت قضیه فکر کن
از کجا میدونی خدا چه سرنوشتی رو برات رقم زده:305: ؟شاید یکی تو راهه که............
تو باید به خودت ثابت کنی که میتونی:300: و مطمئنا میتونی ،اگر بخوای:72:
منم انرژِی های مثبتم رو برات ارسال میکنم ،:46::46:
ستاره جان برو تو تاپیک دعای خیر برای نفر بعد
-
RE: متارکه و طلاق
من بالاخره رفتم محضر و طلاقم را گرفتم خیلی سخت بود ولی تموم شد شب قبل از طلاق بعد از 5 ماه بی خبری ازمن، sms فرستاد و گفت که بیا همدیگر را ببینیم من هم اشتباهی که کردم این بود که قبول کردم و کلی بی احترامی شنیدم اون گفت که باید با خانواده ام و خودم کنار می اومدی تو به خانواده ام بی احترامی کردی من در حد خانواده تان به شما احترام گذاشتم گفت که تو اهل زندگی نیستی وگرنه با خانواده ام کنار می اومدی
-
RE: متارکه و طلاق
ديگه هيچي مهم نيست ستاره جان...همه چي تموم شد...مهم اينه كه تو راحت شدي...از دست مرد خودخواهي كه جز خودش و خانوادش به كسي اهميت نميده خلاص شدي...
خانمي ديگه لازم نيست به حرفهاي اون روزش فكر كني...مسلما براي تخليه احساسات منفي اش اين حرف هارو زده...مهم نيست كي چي گفته...
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز:72:
حالا که خدود دوماهی از متارکه تون گذشته ، اوضاع و احوالتون چطوره ، با زندگی جدیدتون کنار اومدی؟
از تجربیات دادگاهتون برامون می نویسی؟ حکم دادگاه؟ مهریه تون و...؟