:72:جمال عشق پیدا می شود وقتی تو می آیی
بساط عشق برپا می شود وقتی تو مي آیی
نه تنها خاطر دلها شود آشفته از زلفت
چه غوغایی به دنیا می شود وقتی تو می آیی:72:
:203::203::203:
نمایش نسخه قابل چاپ
:72:جمال عشق پیدا می شود وقتی تو می آیی
بساط عشق برپا می شود وقتی تو مي آیی
نه تنها خاطر دلها شود آشفته از زلفت
چه غوغایی به دنیا می شود وقتی تو می آیی:72:
:203::203::203:
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان اورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه پیغمبرا را
خبر امد خبری در راه است
سرخوش ان دل که از ان اگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
آن دم که تو را میخواهمت ، ذره ذره وجودم ملتمسانه تو را می طلبد
آن هنگام که بوی عطر یاس می پیچد در غروب جمعه هایم می خواهمت و آن هنگام که از تمام دنیا دلم می گیرد دوست دارم فریاد کنم و ندای این المهدی را به گوش تمام عالم برسانم
مهدی جان فقط به امید دیدن توست که این رنج بار زندگی را میتوان تحمل کرد
کاش لباس رزم را میشد آسان خرید . کاش چلچله ها که غروب به خانه شان باز می گردند سلام ما را به تو برسانند و بگویند که ما در تدارک آمدنت خیابانها را آب و جارو کرده ایم و گلباران قدومت را به انتظار نشسته ایم.
کاش باشم آن دم که باید باشم کاش ..... کاش
چه خوش است در هوایت به دمی نفس کشیدن
چه خوش است بینهایت شدن و ز دل پریدن
گل باغ آسمانی، دل من هوای تو کرد
دم آخرم بیا تو چو دلم نوای تو کرد
نامه اي به آقا
برسد به دست مبارک آقا امام زمان (عج)
به نام خدا
اللهم کن لوليک الفرج
السلام عليک يا مهدي يابن فاطمه الزهرا
مولا جان ديده به راهيم تا با ظهور جهانيتون غم دلمون کم بشه مهدي جان ،غم دلمو چه جوري بگم که منم گناهکارم هر چند اينا حرف دل تموم منتظراي ظهورتونه از کجا شروع کنم که آقا جان خود شما بهتر ميدونيد.
...مدتهاست که ديگه تو اين سراي فاني کسي کاري به درجه ايمان کسي نداره و برتري آدما به مدل ماشينو خونه ولباسو اينجور چيزا شده .
....مدتهاست که يکي اونقدر تو دنياي رنگارنگ و پوشالي خودش سرگرمه و اونقدر ميخوره که لذت خوردن رو هم از دست ميده ، در حاليکه يکي ديگه از گرسنگي به هر کاري تن در ميده .
....مدتهاست که حريم خونواده ها شکسته شده و بچه به بزرگ احترام نميذاره وصداشو بلند ميکنه ، زنو مرد به هم خيانت ميکنن .
....مدتهاست که جوونا خيالي جز خيال بي خيالي خودشون ندارن و مقدسات بينشون کمرنگ شده .
....مدتهاست که ظالم بر سر مظلوم چيره شده و خون مردم بي گناه خونخواهي نداره .
.... مدتهاست که ...
آقاي مظلومان مهدي جان هنوز هم بگم؟
يابن الزهرا ،آيا وقت اون نرسيده که به اين انتظار طولاني پايان بدين وحق مظلومو از ظالم بگيرين وهمه جارو از عدالت پر کنين؟ آقا به خدا خسته شديم .به خدا دلمون گرفته وهيچ چيز دواي اين دل بي طاقت نيست .
آقا جان ما باز هم منتظر ميمونيم تا يه جمعه ديگه از راه برسه شايد بياييد.
تا اون موقع برا سلامتي شما دعا ميکنيم ودعا ميکنيم دست عدالت شما از آستين بيرون بياد وبر سر همه مظلومان کشيده بشه . امين
يا مهدي ادرکني
.......اصلا از همه این حرفها گذشته میدونی اگر تو کنار ما باشی دیگه ترسی وجود نداره و همه جا پر است از امنیت و نور .....
نور حقی که همه چشمهاها و دلها رو روشن میکنه ؟
عجب زمانی خواهد بود آن زمان ....
ای خدا؟!
شاید این جمعه بیاید
................................................ شاید ..............................................
دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو
سپندوار ز کف داده ام عنان بی تو
طاق شد طاقت یاران بگشا پرده زرخ
ای نهان ساخته از دیده ما صورت خویش
وظايف منتظران ظهور
هوالحی
• برخی تصور می كنند انتظار یعنی دست رو دست گذاشتن و ایام را بدون تلاش سپری كردن تا این كه امام زمان علیه السلام ظهور نماید.
حال آن كه معنای انتظار، بسیار گسترده است و منتظر، وظایف بسیاری را باید ایفا نماید تا خود و جامعه را برای ظهور آقا آماده نماید و هرچقدر تلاش منتظران بیشتر شود، شرایط ظهورامام غایبمان زودتر فراهم می شود. وظیفه ما فقط دعا كردن نیست، بلكه باید این دعا، با خود سازی و جامعه سازی همراه شود.
مرحوم سید محمد تقی موسوی اصفهانی در كتاب شریف مكیال المكارم به هشتاد مورد از وظایف منتظران اشاره كرده است كه به اختصار به برخی از آنها اشاره خواهیم كرد.
1- دعا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
یكی ازوظایف مهم ما دعا برای امام زمان است، ائمه هدی علیهم السلام نیز همواره بر این مهم تكیه داشته اند و بر اساس روایاتی از امام صادق علیه السلام در دعایی كه آن حضرت به " زراره" تعلیم فرمودند، محور اصلی آن بر امام شناسی استوار است. ایشان به زراره می فرمایند:" ... اگر غیبت را درك كردی چنین دعا كن: اللهم عرفنی نفسك فانك ان لم تعرفنی نفسك لم اعرف نبیك، اللهم عرفنی رسولك فانك ان لم تعرفنی رسولك لم اعرف حجتك،اللهم عرفنی حجتك فانك ان لم تعرفنی حجتك ضللت عن دینی."(1)
همچنین دعاهای دیگری كه در كتب ادعیه و زیارات بدان اشاره شده، خصوصا دعای معروف " اللهم كن لولیك الحجة ابن الحسن ..." كه بحمدالله در بین جامعه شیعه بسیار معروف و مشهور است.
2- شناخت صفات و سیره امام علیه السلام
بدیهی است كه یك عاشق دلباخته و یك منتظر حقیقی باید بداند كه محبوبش از چه صفاتی برخوردار بوده و چه سیره و روشی را در زندگی و سایر شئونات آن دارد. در این راستا، مطالعه آیات و روایات فراوانی كه در ارتباط با وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان شده، بسیار سودمند است.
3- رعایت ادب در همه موارد
امامی كه واجب الاطاعة و حجت خدا بر تمامی اهل زمین است، نامش محترم و یادش بسیار گرامی است. او پیشوای همه و چشم بینای خدا در بین مخلوقات اوست. روزی اهل زمین به یمن وجود اوست و هر كس كه به مرتبه ای از مراتب كمال می رسد از پرتو عنایات حضرت حق است كه از مسیر امامت به ما رسیده است.
4- عشق وعلاقه نسبت به حضرت
مرحوم سید عبدالكریم كفاش، هفته ای یك مرتبه به محضر آن حضرت مشرف می شد. او در ری در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی می زیست. در یكی از تشرفاتش ، حضرت از او می پرسند، سید عبدالكریم اگر ما را نبینی چه خواهد شد؟!
پاسخ می دهد: آقا حتما می میرم.
حضرت در پاسخ فرمودند:" اگر چنین نبودی ما را نمی دیدی."(2)
5- علاقمند كردن دیگران به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
طبیعی است كه هر كس به چیزی علاقمند باشد در صدد تبلیغ و ترویج آن برآمده وآن را به دیگران معرفی خواهد كرد، چه رسد به این كه وجود مقدس خاتم الاوصیاء عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.
6- انتظار فرج
امام صادق علیه السلام فرمودند:" بخشی از معتقدات ائمه علیهم السلام عبارت از تقوی، پاكدامنی و خیرخواهی... و صبوری كردن درانتظار فرج است. "(3)
در بسیاری از روایات، پر فضیلت ترین اعمال، انتظار فرج دانسته شده است. (4)
در بسیاری از احادیث در باب انتظار فرج بیان شده كه هر گاه یكی از منتظران حضرت به رحمت الهی رفت، چنان است كه در میان سپاه امام و یا درمیان خیمه حضرت به شهادت برسد.
در بعضی از روایات تعبیر شده كه چنین شخصی مثل كسی است كه با رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر كفر جهاد كرده باشد.
7- اظهار علاقه وافر برای ملاقات با آن حضرت.
8- ذكر فضائل و مناقب آن حضرت، و شركت در مجالس امام شناسی.
9- صدقه برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
10- بجا آوردن حج و عمره و زیارت مشاهد مشرفه به نیابت از امام .
اعمالی كه به نیابت از امام زمان علیه السلام بجا آورده می شود، در واقع هدیه ای از جانب عاشقان و شیفتگان به یوسف زهراست.
11- استغاثه بوجود مقدس امام عجل الله تعالی فرجه الشریف
در بعضی از روایات از آن بزرگوار به" غیاث المضطرالمستكین" تعبیر شده است. توسل واستغاثه براهل البیت علیهم السلام ، سیره دائمی بزرگان و صلحا و علما شیعه بوده و حتی ائمه هدی علیهم السلام نیز به وجود مقدس ایشان توسل می جسته اند.
مرحوم عاملی در روایتی نقل می كنند كه هنگامی كه زهرا مظلومه سلام الله علیها بین دیوار و در مجروح شدند، به دنبال علی علیه السلام ... بودند و ناله " یابن الحسن" سر می دادند و به وجود مقدس امام عصر حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه جستند.
12- تجدید بیعت با امام علیه السلام
بر اساس پاره ای از روایات ، تجدید بیعت بعد از هر نماز واجب و یا در هر جمعه مستحب است. (5)
و در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده كه :
" هر كس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، نمی میرد مگر آن كه حضرت را ببیند و بشناسد. "(6)
13- اجتناب از محارم
كسی كه منتظر واقعی است، باید از آنچه كه امام زمانش كراهت و دوری دارد، اجتناب نموده و هر عملی كه در تقرب او موثر است را به خاطر رضای محبوب و ارتباط روحی با او انجام دهد.
مرحوم شیخ طوسی متوفی 460 ه.ق در كتاب شریف " تجرید الاعتقاد" می فرمایند:" وجوده لطف و عدمه منا".
وجود حضرت لطف، وعنایت برماست وغیبت ایشان به خاطراعمال و رفتار بد ماست.
گفتم كه روی خوبت از من چرا نهان است گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است
گفتم كه از كه پرسم جانا نشان كویت ؟ گفتا نشان چه پرسی؟ آن كوی، بی نشان است
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
" زمین خالی از حجت خدا نیست لكن خداوند متعال، خلقش را از اینكه حجت را بشناسند نابینا ومحروم می نماید و این به خاطر ظلمی است كه بر خودشان روا داشتند."(7)
" ظلم و جور با بصیرت سنخیت ندارد، و كسی كه در كلاس گناه و معصیت بسر می برد هم سنخ با اولیای خدا نیست لذا دیده اش از شناخت حضرت نابیناست."(8)
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در توقیعی چنین می فرمایند:" فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نكرهه و لا نوثره منهم."(9)
پس محبوس نكرده ما را از دوستان مگر خبرهای ناگواری كه همواره از ناحیه آنان به ما می رسد كه ناخوشایند است در حالی كه ما آن كارها را از ایشان نخواستیم.
14- دوستی با صالحان
دوستی با دوستان حضرت باعث تقرب و جلب خشنودی ایشان است. همچنین ادخال سرور مومنین و محبین اهل بیت علیهم السلام و همچنین رفع حوائج آنان نیز از وظایف منتظران عصر ظهور شمرده شده است.
قرآن كریم در وصف یاران حضرت ختمی مرتبت می فرماید:
" محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم."
محمد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) كسانی كه با او هستند بر علیه كفار بسیار خشن ولی با یكدیگر بسیار مهربانند.
و همچنین امر خدای حكیم كه می فرماید:
" كونوا مع الصادقین"
همواره با افراد راستگو همنشین باشید . كه دراین آیه كریمه شریفه اشاره به دوستی با صالحان دارد.
15- برائت ازدشمنان خدا و اهل بیت علیهم السلام
امام هادی علیه السلام در زیارت شریف جامعه می فرمایند:
"برئت الی الله عزوجل من اعدائكم و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین. "(10)
بدرگاه خدای عزوجل ازدشمنان شما بیزارم همچنین از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزب ستمكار آنان.
به امید روزی که ما باشیم و تو بیایی مولا:16:
با تشکر از mina123
خیلی عالی بود فقط کاش به چند پست تقسیم می کردین تا اینقدر طولانی نباشه و خوندنش راحت تر باشه
بازم ازتون ممنونم :72:
به امید روزی که تو را می بینم
به او میگویم چه زیبا مولا علی (ع) فرمود :انتظار شدید تر از مرگ است.
ای عدل منتظر و ای حاضر ناضر !چشم ها به تو دوخته شده و منتظران حقیقت همچو شمعی تا صبح ظهور در غم هجرانت میسوزند .چه سخت وگران است بر من اینکه بینم همه خلق را ونبینم تورا .
هر آدینه که میرسد دل بهانه تو را میگیرد و ما لبها را با ندبه وکمیل متبرک کرده و رو به دریای انتظار به انتظار طلوع آفتاب می نشینم.
چشم ها آنقدر در فراق تو اشک ریخته وانتظار کشیده دست ها آنقدر طلب نور کرده و خالی مانده دوش ها آن قدر تازیانه سنگین اهانت را برپیکره باورهای دینی تحمل کرده که دگر توان از کف داده .مولای من!کجا هستی که دوستانت را عزت بخشی و دشمنانت را ذلیل و خوار کنی.
ای سایبان دلهای سوخته وای انتظار اشک های بخه هم دوخته عاشقانت هر جمعه دیدگان خود را با اشک می آرایند و دلشان را نذر تو می کنند. هر صبح با مولایشان تجدید میثاق می کنند .کاروان دل را به غروب میبرند .زبان را به ذکر فرج مشغول می دارند وبر سجاده انتظار نشسته وانتظار بر دوش می کشندتا شاید دعایشان مستجاب شود و معشوق گوشه چشمی به آنها بنماید .
ای تجدید کننده احکام تعطیل شده و ای طلب کننده خون شهید کربلا کجا هستی ؟
بیا ودیدگان را با ظهورت مزین ودریای محبت را بر دل مشتا قاتن جاری کن .
ای بلندای نیکی!
دوست دارم هر آدینه که میرسد ندبه های زایرانت را دانه دانه در جام جمع کنم و از آن قلب بلوری بسازمو هنگام ظهورت با قلبی بلوری به استقبالت بیایم .مولای من!
کی میشود که تو ما را ببینی و ما تو را ببینیم وکی میشود این گفته مصداق پیدا کند که:متی ترانا و نراک.
هر جمعه دوباره سلام دوباره ندبه دوباره حسرت وآه انتظار غروب غریبی .
دوباره زخم کهنه جدایی ام سر باز میکند امانم را بریده است . مرض مزمن گناه رهایم نمیکند سخت در بند ثنا گوی اهریمن شده است تمام روحم را تب فرا گرفته و در آتش میسوزد وتوان قیام را ندارد.
ای تمام آرزوی من !ای غایب غیبت نشین!توان سخن گفتن را از دست داده ام . از این غروب بی طلوع به ستوه آمده ام.
ای مهربان!به معصیت و ناسپاسی ام اعتراف میکنم .
دستان نا امیدم را که در بند شیطان است امید بخشو افق فکرم را به سمت عرفان ومعرفت جهت ده.
ای با شکوه!ای هستی شیعه!فریاد بی کسی هایم را بشنو.قلب شکسته ام را درمان کن اگر چه بارها عهد شکنی کرده ام اگر چه در کلاس درست همیشه غایب بوده ام اگر چه پشت به اقیانوس محبتت کرده ام . حال همچو برگ خزانی که اسیر زمستان سرد و تاریک شده با دستان خالی و پشت خمیده در محضرت زانوی ادب خم کرده و به انتظار پاسخ در سکوتی مبهم به سر میبرم تا جوابم را بدهی وباران رحمتت را بر قلب محزونم بباری.
اللهم عجل لولیک الفرج
تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
[color=#008000]یا مهدی ادركنی از امام زمان (عج)چه بخواهیم؟
قصههایی هست از تشرّفات افرادی كه از امام پول، زن، سلامتی و امثال آن را میخواستهاند. اینها همه خوب است. ولی چرا انسان از حضرت آن چیزی را كه خود آن حضرت از خدا میخواهد طلب نكند؟
به همین دعای حضرت در ماه رجب توجّه كنید، حقیقتاً برای ما آموزنده است، ما هم همینها را از خدا بخواهیم «وَ احتم لِی فِی قَضائِكَ خَیرَ ما حَتَمتَ؛ از قضاهای خودت، بهترینش را برای من تقدیر فرما».
«وَ اختِم لِی بالسَّعادةِ فی مَن ختمتَ؛ مرا از كسانی قرار بده كه امرشان را در این ماه به سعادت ختم میفرمایی». «و اَحیِنِی ما أحیِیتَنِی مَوفُورَاً و أمتِنی مَسرُورَاً و مَغفُوراً؛ زندهام بدار در حالی كه از الطاف و رحمتهایت، حظّی وافر داشتهام و بمیرانم در حالی كه مسرور و آمرزیده باشم». «واجعَل لی إلی رضوانِك وجِنانكَ مَصیراً؛7 برایم راهی به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما».
او رضوان و رضای خدا را میطلبد. ما هم همینها را بطلبیم كه هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.
از امام زمان(علیهالسلام) بخواهیم كه برایمان استغفار كند.یكی از چیزهایی كه خیلی مهم است، استغفار است. استفغار، پوشانندهی سیّئات است. اگر طلبِ مغفرت جدّی باشد منجر به مغفرت میشود. یك وقت انسان خودش استغفار میكند، یك وقت دیگران برایش استغفار میكنند، رفقا برایش استغفار میكنند، آن هم مؤثر است امّا راه سومی هم وجود دارد كه بهتر از دو راه قبلی است و آن این است كه انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی كه یابنرسولالله! شما برایم طلب مغفرت كنید. من این مطلب را از این آیه شریفه میگویم:
و لَو انَّهُم إذ ظَّلَموُا أنفُسَهم جاؤُوكَ فاستَغفِروا اللهَ و استغفِر لهمُ الرَّسولَ لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً.*
اگر آنان وقتی كه به خود ستم كردند، پیش تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش میكرد، قطعاً خدا را توبهپذیر مهربان مییافتند.
خداوند به پیامبرش میفرماید اگر اینها كه خلاف كردهاند، پیش تو میآمدند و از من طلب مغفرت میكردند، تو هم برایشان استغفار میكردی ـ اگر این دو استغفار با هم ضمیمه میشد ـ آن وقت « لَوجَدوا اللهَ توّاباً رحیماً» نمیفرماید: «یَغفِراللهُ لهم» یعنی خدا ایشان را میآمرزید، بلكه میفرماید: «لوَجَدوا الله توّاباً رحیماً» تعبیر بسیار جالبی است. یعنی در صورت استغفار خودشان و استغفار رسول خدا، در وجودشان میفهمیدند و مییافتند و درك میكردند كه خدا آنها را آمرزیده است. یعنی در آن صورت غفوریّت و رحمانیت خدا را درك میكردند.
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) رضوان و رضای خدا را میطلبد. ما هم همینها را بطلبیم كه هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.
خوب، آن وقت، حجّت خدا، رسول الله(صلیاللهعلیهوآل ) بود و حالا حجّت وقت، امام زمان(علیهالسلام) است. به خدا قسم اگر ما از امام زمان(علیهالسلام) بخواهیم برایمان استغفار خواهند كرد. در ساحتِ مقدّس اینها بخل راه ندارد. امام زمان(علیهالسلام) خلیفة خداست، مظهر تامّه حق است، اسم اعظم خدا، الان امام زمان است. اگر جدّاً بخواهیم، حضرت دعا میكنند، طلب مغفرت میكنند آنگاه انسان، غفوریّت و رحمانیّت خدا را لمس میكند.
برادران یوسف، بعد از آزار یوسف(علیهالسلام)، وقتی متوجه شدند بدكاری كردهاند، پشیمان شدند و از پدر خواستند كه «یا اَبانا اِستَغفِرلَنا ذُنوبَنا...»9 گفتند: پدرجان! تو پیش خدا وجیه هستی، رسول و پیغمبر خدا هستی، پیش خدا آبرو داری، ما گناهكاریم پشیمانیم، از تو میخواهیم كه برایمان طلب مغفرت نمایی، یعقوب(علیهالسلام) هم پذیرفت. ما هم از پدر حقیقی خود بخواهیم كه او برایمان طلب مغفرت كند. یعنی از امام زمان(علیهالسلام) درخواست كنیم كه بعد از توبة حقیقی، برای ما طلب مغفرت كند زیرا او «وجیه عندالله» است. او محمود خداست، او ولیّ خداست، او همه كاره عالم است این توبه اگر با آن لطفِ مغفرت توأم شود قطعاً كارساز خواهد بود.
الان هم رسول خدا زنده است، باید از رسول خدا بخواهیم، از امام زمان بخواهیم و عرض كنیم: یابنرسولالله! ای عزیز فاطمه(س)! تو میدانی ما بیچاره هستیم و پناهی نداریم، یكی از القاب شما «غوث» است. یعنی پناه بیپناهان! شما پدر حقیقی ما هستید. ما بچههای بدی هستیم ولی شما پدر خوبی هستید، ما نوكرهای بدی هستیم، اما شما خوب آقایی هستید. ما كجا برویم، به چه كسی بگوییم و به كه پناه ببریم؟ ما شما را دوست داریم و تو از قلب ما خبر داری، در زیارت دارد «ولی حقّ مُوَالاتِی» دوستی، حق میآورد، ما حقِّ موالات داریم. به شما امید داریم و از شما میخواهیم كه شما به ما تصدّق كنید. كه خدا صدقهكنندگان را جزای خیر میدهد. دست گدایی ما به سوی شما دراز است.
پی نوشت:
*سورة نساء(4)، آیة [/size]
منبع:
به نقل از آیتالله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی(ره)، ماهنامه موعود شماره 82،
[size=medium]
اگر آقا بیاید
اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ایّامه الجور و امنت به السبل و اخرجت الارض بركاتها و ردّ كل حق الى اهله و لم یبق اهل دین حتّى یظهر الاسلام و یعترفوا بالایمان
ترجمه:
زمانى كه حضرت حجة (عج) ظهور كند به عدالت حكم مىكند و كسى نمىتواند به دیگرى جور و ستم روا دارد و راهها به وسیله او امن مىگردد، زمین بركاتش را براى استفاده مردم خارج مىكند و امور را به دست اهلش مىسپارد و هیچ دینى غیر از اسلام باقى نمىماند و همه به اسلام گرایش پیدا مىكنند.
در این حدیث هفت برنامه براى حضرت بیان شده است:
1و2-حکومت عادلانه و رفع ظلم وجور
« اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ایّامه الجور » نقطه مقابل عدل، ظلم است نه جور، و قسط نقطه مقابل جور است. فرق بین عدل و قسط این است كه عدالت یعنى حقّ دیگرى گرفته نشود و قسط این است كه بین افراد تبعیض نشود، پس ظلم به نفع خویشتن گرفتن و جور حقّ كسى را به دیگرى دادن است. به عنوان مثال، یك وقت خانه كسی را براى خودم مىگیرم، كه این ظلم است و یك وقت خانه او را مىگیرم و به دیگرى مىدهم كه این جوراست. نقطه مقابل این است كه خانه كسی را نمىگیرم براى خودم كه این عدل است و اگر به كسى هم ندهم این قسط است، پس قسط عدم تبعیض و عدل عدم ظلم است.
3- امنیت راه ها:
«و امنت به السبل» راهها به وسیله او امن مىشود.
* 4- شكوفایى طبیعت:
« و اخرجت الارض بركاتها » زمین بركاتش را خارج مىكند چه بركات كشاورزى و چه معادن و چه نیروهاى دیگرى كه براى ما مخفى است.
* 5- سپردن امور به اهل خبره:
« و رُدّ كلّ حقّ الى اهله » كارها را به اهلش مىسپارند به خلاف زمان ما كه بسیارى از كارها به دست نااهلان است .
* 6- حاكمیّت دین اسلام:
« و لم یبق اهل دین حتّى یظهر الاسلام » هیچ دینى باقى نمىماند و همه ادیان دین واحد مىشوند و آن همانا اسلام است.
* 7- گرایش قلبى به اسلام:
« و یعترفوا بالایمان » كه دو معنى دارد ممكن است یا اشاره به این باشد كه همه تابع مكتب اهل بیت مىشوند و یا اشاره به این باشد كه علاوه بر این كه در ظاهر ایمان دارند در باطن هم مؤمن هستند.
مهمترین كارهایى كه آن حضرت انجام مىدهد و از روایات استفاده مىشود در چهار محور خلاصه مىشود:
1- اصلاح عقاید:
« ما على ظهر الارض بیت حجر و مدر الاّ ادخله الله كلمة الاسلام »(2)
در تمام روى زمین خانه هاى سنگى براى ثروتمندان و خانههاى گِلى فقرا و چادرها باقى نمىماند جز این كه كلمه «لا اله الاّ الله» در آنها خواهد بود و شرك برچیده خواهد شد.
2- تكامل عقول:
جهش علمى و عقلانى پیدا مىشود مرحوم علاّمه مجلسى چنین مىفرمایند:
كه مردم تحت تربیت او قرار مىگیرند و اندیشهها و خردهاى آنها كامل مىشود. (3)
3- عدل و داد: در روایات متعدّد آمده است كه « یملأ الارض عدلا و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً». (4)
4- اصلاح اخلاق:
از بین بردن مفاسد اخلاقى و زنده كردن ارزشهاى اسلامى كه این را از روایات علایم آخرالزمان استفاده مىكنیم، روایاتى كه مىگوید قبل از قیام قائم انحرافات اخلاقى مثل زنا، سرقت، رشوه خوارى، كم فروشى، شراب خوارى، خون بىگناهان را ریختن زیاد مىشود و معنایش این است كه مهدى (عج) قیام مىكند تا اینها را از بین ببرد یعنى نظام ارزشى به طور كلّى مختل شده و حضرت مهدى (عج) نظام ارزشى را درست مىكند.
حضرت مهدى (عج) داراى لشكر و سپاه و اعوان و انصار است همچنان كه در «زیارت آل یس» آمده است:
واجعلنى من شیعته و اتباعه و انصاره و یا در بعضى از روایات آمده است كه: والمجاهدین بین یدیه، كسانى كه مىخواهند از یاران آن حضرت باشند باید در این چهار محور كار كنند و كسى كه هیچ یك از این امور را ندارد و دعا كند كه از یاران او باشد، این دعا دور از اجابت است.
منبع:
سلسله مباحث اخلاقی آیت الله مکارم شیرازی
خود آقا میاد دیدنت اگه ...
انتظار
پریشان و سراسیمه بودم. لحظاتی چند فقط به چیزی که شنیده بودم، میاندیشیدم.
«اگر طالب دیدار امام زمانت هستی به فلان شهر برو. حضرت بقیة الله در بازار آهنگران در مغازه بهیر قفلسازی نشسته بلند شو و خدمت ایشان برس»
بعد از مدتها چلهنشینی و دعا و توسل به علوم غریبه بالاخره کورسویی از امید به رویم تابیدن گرفت. به سرعت بلند شدم و وسائل سفر را آماده کردم. سفر راحتی نبود. اما حاضر بودم چند برابر این سختی را تحمل کنم تا بتوانم به آرزویم برسم. شور و اشتیاقی که از وجودم زبانه میکشید مرا به حرکت وا می
خودم را به بازار آهنگران رساندم آن قدر هیجان زده بودم که چشمهایم هیچ چیز را نمیدید. فقط مغازه پیر قفلساز را جستجو میکردم. لحظه به لحظه که میگذشت شوق و شورم بیشتر میشد. وقتی وارد مغازه پیرمرد قفلساز شدم در همان نگاه اول امام را شناختم. دستم را روی سینه گذاشته و با ادب سلام دادم. در آن لحظه همه چیز به جز وجود امام را فراموش کرده بودم. حضرت جوابم را داد و با دست مرا به سکوت فرا خواند.
پیرمرد در حال وارسی چند قفل بود. در این لحظه پیرزنی وارد مغازه شد لباسهای کهنهای به تن داشت و عصایی به دست. در دستان فرتوت و لرزانش قفلی به چشم میخورد. پیرزن آن را به قفل ساز نشان داد و گفت: برادر برای رضای خدا این قفل را سه شاهی از من بخرید. به پولش نیاز دارم.
پیرمرد قفل را گرفت و آن را وارسی کرد. قفل سالم بود پس رو به زن کرد و گفت: خواهرم این قفل هشت شاهی میارزد. کلید آن هم دو شاهی میشود. اگر دو شاهی به من بدهی من کلیدش را برایت میسازم و در آن صورت پول قفل ده شاهی میشود.
پیرزن گفت: من به این قفل نیازی ندارم فقط شما اگر آن را سه شاهی از من بخرید برایتان دعای خیر میکنم.
پیرمرد با آرامش جواب داد: خواهرم تو مسلمانی و من هم مسلمان. چرا مال مسلمان را ارزان بخرم من نمیخواهم تو ضرر کنی. این قفل هشت شاهی ارزش دارد و من اگر بخواهم در معامله سودی ببرم آن را به قیمت هفت شاهی میخرم چون در این معامله بیشتر از یک شاهی سود بردن بیانصافی است.
پیرزن با ناباوری قفل ساز را نگاه کرد و بعد از این که سخنان پیرمرد تمام شد گفت: من تمام این بازار را زیر پا گذاشتم و این قفل را به هر که نشان دادم گفتند بیشتر از دو شاهی آن را نمیخرند من هم به این دلیل به آنها نفروختم که به سه شاهی پول نیاز دارم. پیرمرد گفت: اگر آن را میفروشی من هفت شاهی میخرم و سپس هشت شاهی به پیرزن داد. پیرزن راضی و خوشحال عصا زنان دور شد.
آن گاه امام رو به من کرد و گفت: مشاهده کردی؟ شما هم این طور باشید تا ما خود به سراغ شما بیاییم. چله نشینی لازم نیست و توسل به علوم غریبه فایدهای ندارد. عمل درست داشته باشید و مسلمان باشید. از تمام این شهر من این پیرمرد را برای مصاحبت انتخاب کردهام چون دیندار است و خدا را میشناسد این هم از امتحانی که داد. او با اطلاع از نیاز زن به پول قفل را به قیمت واقعیاش از او خرید. این گونه است که من هر هفته به سراغش میآیم و احوالش را میپرسم.
پس از تمام شدن سخنان امام سرم را پایین انداختم و به فکر فرو رفتم.
دوای همه دردها
انتظار
«... أنّ الارض یرثها عبادی الصالحون؛ این زمین را، بندگان صالح، به میراث میبرند.» (انبیاء/105)
احساس انتظار، مثل احساس تشنگی است:
احساس تشنگی، آدم را، به آب میرساند، و احساس انتظار، انسان صاحب نظر آگاه دین باور حقیقت جوی را، به حجت بالغه الهی!...
اسلام، بزرگترین اصل اجتماعی و پاكترین نهاد سیاسی دین را، اعتقاد و التزام به رهبری «معصوم» میداند.
رهبر جامعه انسان، هیچ كس نمیتواند بود، مگر «پیامبر» یا «امام» كه به طور مستقیم از سوی خدا و یا به امر حق و به دست پیامبر، تعیین شده باشد.
حقیقت دین، جز این نیست و بلوغ انسانیت، جز از این راه، مقدور نمیتواند شد.
شیعه، نیز ـ با التزام و پایداری بر این اصل خدایی ـ در هیچ لحظهای از تاریخ، هیچ «ظالم» و «روند ظالمانهای» را تأیید و تصدیق نكرده، و بر سر این كار، «جان» خویش را ـ در همواره همه جا ـ بلا گردان «ایمان» خویش ساخته است!...
در آن حدیث مشهور، هم، كه سخن از قیام حجت، به میان میآید، تاكید، بر سر «ستم ستیزی» است:
«یملاالله به الارض قسطاً و عدلاً، كما ملئت ظلماً و جوراً. خداوند، این زمین را ـ به دست او ـ از عدل و داد، سرشار میسازد، همانطور كه از ظلم و جور سرریز شده باشد!...»
تو گویی كه آنچه دیو آتشخوارة «ظلم»، بر سر آدمیان خاك میآورد، با هیچ داغ و زخم دیگری، برابری نتواند كرد، اصلاً، همة دردهای بشر كجا، و این آتش جانسوز خانمان بر باد ده، كجا؟!
و دوای این همه درد: «عدالت»!
از نگاه «شیعه»، عدالت، اصل دین است:
نخستین پیشوای او، در محراب، به گناه عدالت، به قتل میرسد!!
و آخرین پیشوایش، برای این كه به داد عدالت برسد قیام میكند؛
و آخرین حلقه، از مجموعة حلقات مبارزات حق و باطل را ـ كه از آغاز جهان، بر پای بوده است ـ به سامان میبرد.
همة حرف «انتظار»، همین است:
سفری دور و دراز، برای رسیدن.
با چشمان «آینده»، تكلیف «حال» را، روشن كردن.
در آستانة سقوط و ابتذال،، دست انسان را گرفتن، و او را، تا درگاه نگاه خدا، بالا كشیدن و بر تحقّق آرمان والای همة انبیا و اولیا و مردان رزم آور راه حق، نظر داشتن!.
ودرآخرین رزم ـ پیروزمندانه ـ حیثّیت عادلانة خاك را از نگاهبلند «بقیةالله» به نظاره برخاستن...و این، حرف كمی نیست!.
نویسنده: ابوالقاسم حسینخانی، قطعه ادبی برگزیده دومین جشنوارة برترینهای فرهنگ مهدویت؛ ویژة مطبوعات.
نتیجه محبت به امام زمان(عج)
امام زمان علیه السلام
برای انتظار حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه الشریف)، باید پیمانه مودت خویش را از نور موالات و دوستی خاندان پاکیها (معصومان علیهم السلام) سرشار کرد.
«و ان تملا ... مودتی نور الموالاة لمحمد و آله.»(1)
زیرا در سایهسار فرهنگ «موالات» پاکان و پاکیها همه مفاسد دنیوی ما در حوزههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اصلاح میگردد:
«بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا.» (2)
واژه «موالات» دارای دو مفهوم است. این دو معنا، مانند دو رکن همراه با هم، معنابخش ماده «موالات»اند. واژگان «دوستی» و «پیروی» با هم، «موالات» را در ذهنها به تفسیر تصویر میکشند.
«موالات» به حکم باب «مفاعله»، امری است متقابل، یعنی ما شیعیان، خاندان اهلبیت را دوست میداریم و از آنان اطاعت میکنیم، و آنان نیز ما را دوست داشته و توسلات و تقاضاهای ما را اجابت کرده و ما را شفاعت میکنند.
سید ابن طاووس (رحمة الله) میگوید: سحرگاهی، در سرداب مقدس حضرت در سامره، نوای آن عزیز را شنیدم که مینالید و میفرمود: «اللهم! ان شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا، و بقیة طینتنا؛ پروردگارا! شیعیان ما، از پرتو انوار ما خلق شدند و از زیاده گل ما سرشته گردیدند. (3)
ابو ربیع شامی میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از عمر و بن اسحاق، حدیثی نقل شده که:
دخل علی امیرالمؤمنین علیه السلام فرای صفرة فی وجهه. قال: ما هذه الصفرة؟ فذکر وجعا به . فقال له علی علیه السلام، انا لنفرح لفرحکم و نحزن لحزنکم، و نمرض لمرضکم، و ندعو لکم، فتدعون فنؤمن. قال عمرو: «قد عرفت ما قلت، و لکن کیف ندعو فتؤمن؟» فقال: «انا سواء علینا البادی و الحاضر.» فقال ابو عبدالله علیه السلام: «صدق عمرو .»(4)
فردی به حضور امیر مؤمنان رسید و حضرت، در صورت او، زردی مشاهده کرد. فرمود:
این زردی چیست؟ گفت که دردی دارد. حضرت فرمود: «ما، با شادی شما، شاد میشویم، و از غم شما اندوهناک، و از مریضی شما مریض میگردیم، و برای شما دعا میکنیم، پس شما هم دعا میکنید و ما آمین میگوییم.»
عمر و گوید: گفتم: «آنچه فرمودی، فهمیدم، اما چگونه بر دعای ما آمین میگویید؟
فرمود: «برای ما، مسافت دور و نزدیک فرقی ندارد.» امام صادق علیه السلام فرموند: «عمرو، راست گفت.»
به خوبی مشاهده میشود که موالات، دو طرفی است و از روایات استنباط میشود که آن امام عزیز، با محبت خروشان خود، به شعیان خود نظر دارد. مگر نه آن است که یوسف گمشده، «رحمت موصوله» (5) و مهر بی کران و رحمت پیوسته الهی است .
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
«خداوند، رحمت کند بندهای که ما را نزد مردم محبوب کند و ما را در معرض دشمنی و کینهتوزی آنان قرار ندهد. همانا، به خدا سوگند، اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت میکردند، به سبب آن، عزیزتر میشدند و هیچ کس نمیتوانست بر آنان وصلهای بچسباند، ولی یکی از آنان کلمهای را میشنود، پس ده کلمه از پیش خود بر آن میافزاید.» (6)
آری پیمانه مودت و دوستی را باید از نور موالات محمد و آل محمد، سرشار و سرریز کرده که اجر زحمات رسول و پاداش رسالت آن سترگ است همچنان که در آیه چنین آمده است: «لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی»(7)؛ برای رسالتم هیچ اجر و مزدی از شما نمیخواهم مگر دوستی اهل بیتم و در آیه دیگر چنین آمده که: «و ما اسالکم من اجر فهو لکم»(8)؛ سود و ثمره این محبت و علاقه، به خود ما باز میگردد و ما را به پاکان و پاکیها وصل میکند و به اوج و رفعت میکشاند و اینگونه است که «فائز» میشویم: «فاز الفائزون» بولایتکم (9) در سایه ولایت پاکان است که رستگاران، به رستگاری دست یافتهاند و از «ذلت خوض و فرو رفتن» به «عزت فوز و سر بر کشیدن» نائل گشتهاند . در آیهای دیگر میخوانیم:
«ما اسالکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا» (10)؛ فقط، از کسانی که بخواهند راه را بیابند و حرکت کنند، رسول، مزد رسالت را میخواهد. در دعای ندبه نیز آمده است:
«فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک» (11)؛ همانا تنها، این خاندان راه به سوی خدا هستند و طریقه کسب رضوان اویند.
در سه آیه یاد شده سخن از آن است که اجر و پاداش رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
الف) مودت امت
ب) آن اجر، برای خودتان است
ج) آن اجر، فقط از آن کسی است که خواسته باشد راه یابد.
این عاطفه سرشار است که میتواند به گامهای ما، توان دهد و آن را در «سبیل» و راه خدا همراه با ثبات و استواری، به حرکت و جریان بیندازد، و با این محبت به حجت خدا است که با تمام وجود، نجوا میکنیم:
«السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک» (12)؛ تو ای حجت خدا! - تنها راه هستی و من، سرشار از عشق تو هستم و با تو آغاز میکنم و با تو ادامه میدهم و تنها، تو، شفیع و همراه من، در آغاز و در ادامه هستی. (13)
راستی، کبوتر دل من، در کدامین آسمان باید پرواز کند و در کدامین آستان باید آشیانه گزیند؟ جز آسمان پاکیها که راه نجات و سعادت و رشد مرا به همراه دارد و آستان پاکان، که پناهی مهربان و دل سوز، راهی هست؟
تو، آگاه به تمامی راه هستی و آزاد از تمامی جاذبهها؛ تو، خلق را برای خدا میخواهی و در جهت او به حرکت میداری و آنان را به قلههای «قرب» و «رضوان» رهنمون میسازی. (14)
پینوشتها:
1- فرازی از دعای زیارت آل یس .
2- فرازی از زیارت جامعه كبیره .
3- الصحیفة المبارکة المهدیه، ص 291 (نقل از مهر بیکران)
4- بصائر الدرجات، جزء 5، ب 16، (نقل از مهر بیکران)
5- فرازی از زیارت جامعه کبیره .
6- الروضة من الکافی، ص 229، ح 293 (نقل از مکیال، ج 2، ص 221 .)
7- شوری، 23 .
8- سبا، 47 .
9- فرازی از زیارت جامعه کبیره .
10- فرقان: 57 .
11- فرازی از دعای ندبه .
12- فرازی از دعای صاحب الامر .
13- فمعکم معکم لامع غیرکم (فرازی از زیارت جامعه کبیره)
14- اریدکم لله (نهج البلاغه، خ 136) .
برگرفته از مجله انتظار، ش 5 (با دخل و تصرف)
اسرار غیبت امام زمان (عج)
غیبت
ولی عصرعلیه السلام از رازهای بسیار پیچیده ای است كه با ظهور او همه حقیقت روشن می گردد. "عبدالله بن فضل هاشمی" می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد داشت، به طوری كه گمراهان در شك واقع می شوند.
سئوال كردم: چرا؟
فرمود: اجازه بیان علتش را نداریم .
گفتم: حكمتش چیست؟
با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و كمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت كبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر كدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
فرمود: همان حكمتی كه در غیبت حجت های گذشته وجود داشت، در غیبت آن جناب وجود دارد، اما حكمتش جز بعد از ظهور او ظاهر نمی شود، چنانكه حكمت سوراخ كردن كشتی و كشتن جوان و اصلاح دیوار به دست حضرت خضر علیه السلام برای حضرت موسی علیه السلام آشكار نشد جز هنگامی كه می خواستند از هم جدا شوند.
ای پسر فضل! موضوع غیبت، سرّی از اسرار خدا و غیبی از غیوب الهی است، چون خدا را حكیم می دانیم باید اعتراف كنیم كه كارهایش از روی حكمت صادر می شود، گرچه تفصیلش برای ما مجهول باشد."
(1)
از این حدیث استفاده می شود كه علت اصلی و اساسی غیبت به دلیل این كه اطلاع بر آن به صلاح مردم نبوده، یا استعداد فهمش را نداشته اند، بیان نشده است.
در عین حال به مواردی از فلسفه غیبت در بعضی از روایات اشاره شده است كه به صورت اختصار بیان می كنیم:
آزمایش مردم
یكی از سنت های الهی، آزمایش مردم است. این سنت در تمام امت های گذشته نیز اجرا شده است. خداوند متعال در قرآن كریم می فرماید: "احسب الناس ان یتركوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الكاذبین."
(2)
آیا مردم خیال می كنند كه همین كه گفتند ایمان آوردیم رها شده و دیگر امتحان نمی شوند، كسانی را كه قبل از آنها بودند، آزمایش كردیم تا خداوند راستگویان و دروغ گویان را مشخص كند.
غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب كرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین كرده مثل كسی كه تمام بستگانش را یكی پس از دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."
با توجه به این آیه، خداوند متعال در هر زمان و دوره ای، مردم آن دوره را مورد امتحان قرار می دهد تا مومنین واقعی از متظاهرین به دین و ایمان مشخص شوند. امتحان الهی در هر زمان، متفاوت و متناسب با رشد و كمال عقلی مردم آن زمان است. در دوران غیبت كبری، با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان می شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر كدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.
"سدیر" می گوید. در خدمت مولایمان امام صادق علیه السلام بودیم، امام علیه السلام روی زمین نشسته و عبائی بی یقه و با آستین كوتاه پوشیده بود، در آن حال مانند پدر فرزند مرده گریه می كرد، آثار حزن از رخسار مباركش نمایان بود و می فرمود: آقای من! غیبت، هزاران سرّ نهان در نظام دین و برنامه های مترفی آن دارد كه درك هر یك، دلی دریایی و چشمی بینا می خواهد تا آنجا كه همه پیامبران هم نمی توانند به تمام اسرار آگاه باشند.
غیبت تو خواب را از من ربوده و لباس صبر را بر بدنم تنگ و آرامش را از من سلب كرده است. آقای من! غیبت تو برای همیشه مرا اندوهگین كرده مثل كسی كه تمام بستگانش را یكی پس از دیگری از دست می دهد و تنها می ماند."
سدیر می گوید: از ناله های جانگداز حضرت، پریشان شده و عرض كردم: ای فرزند رسول خدا! خداوند دیدگان شما را گریان نكند، برای چه این قدر ناراحت و محزون هستید؟
امام صادق علیه السلام آه سوزناكی كشید و [بدین مضمون] فرمود: "قائم ما غیبت طولانی كرده و عمرش طولانی می شود. در آن زمان اهل ایمان امتحان می شوند و به واسطه طول غیبتش، شك و تردید در دل آنها پدید می آید و بیشتر، از دین خود برمی گردند."
بیم از كشته شدن ;
"زراره" گوید امام صادق علیه السلام فرمود: "برای حضرت قائم قبل از ظهورش غیبتی است."
پرسیدم: چرا؟
فرمود: "یخاف علی نفسه الذبحه" (3) بر جانش از كشته شدن می ترسد.
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می كنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلكه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حكم به واقعیات، و ترك تقیه و ... است، كه انجام این امور نیاز به تكامل علوم و معارف و ترقی و رشد فكری و اخلاقی بشر دارد، به طوریكه قابلیت برای حكومت واحد جهانی در راستای تحقیق احكام الهی فراهم باشد.
حضرت همواره در معرض كشته شدن بوده و هست زیرا حكام ستمگری كه در طول دوران اسلامی حكم رانده اند (عباسیان و غیر آنان از كسانی كه به ویژه در خاورمیانه حكومت نموده اند) بیشترین تلاش و كوشش خود را صرف پایان بخشیدن به زندگانی حضرت مهدی علیه السلام می نمودند.
خصوصاً پس از آن كه می دانستند كه حضرت مهدی علیه السلام همان كسی است كه تخت های حكمرانان ظلم و جور را متزلزل نموده، در هم خواهد شكست و همان كسی است كه هستی ظالمان را نابود و از استیلاء آنان بر بندگان خدا و كشورها جلوگیری خواهد كرد.
هیچ یك از امامان معصوم به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، بلكه طاغوت های این امت، آنان را شهید كردند، با این كه می دانستند بشارت ها و اخباری كه راجع به حضرت مهدی علیه السلام وارد شده، درباره آنان (یازده امام علیه السلام) وارد نشده است. مثلاً درباره هیچ یك از ائمه علیهم السلام حتی یك حدیث به این مضمون وارد نشده كه دنیا را از عدل و داد پر خواهد ساخت و بر تمام وسایل پیروزی و ظفر برای وی فراهم خواهد آمد، جز درباره وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام.
با چنین خبرهایی، حكومت های جور و ستم در قبال شخصیتی بزرگ كه می خواهد حاكمیت ظلم و ستم را از بین برده و حاكمیت عدل و داد را در سراسر جهان بگستراند، دست روی دست نگذاشته و سكوت نمی كردند و همواره مترصد كشتن چنین انسانی بودند.
آمادگی و استعداد مردم
قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه، مطابق تقاضا می باشد، در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می دهد. این قانون تنها جنبه اقتصادی ندارد بلكه در مسائل اجتماعی نیز جاری است.
بدون تقاضا، عرضه بی فایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این فایده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا می كند.
حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او كور خواهد ساخت. "
در دوران غیبت، مردم جهان به تدریج برای ظهور آن مصلح حقیقی و سامان دهنده وضع بشر، آمادگی عملی و اخلاقی پیدا می كنند. روش آن حضرت مانند روش انبیاء و اولیاء گذشته نیست تا مبتنی بر اسباب و علل عادی و ظاهری باشد، بلكه روش او در رهبری بر جهان بر مبنای حقایق و حكم به واقعیات، و ترك تقیه و ... است، كه انجام این امور نیاز به تكامل علوم و معارف و ترقی و رشد فكری و اخلاقی بشر دارد، به طوری كه قابلیت برای حكومت واحد جهانی در راستای تحقیق احكام الهی فراهم باشد و جامعه بشری به این مطلب برسد كه هیات های حاكمه با روش های گوناگون نمی توانند از عهده اداره امور برآیند، و مكتب های سیاسی و اقتصادی مختلف دردی را درمان نمی كنند، اجتماعات و كنفرانس ها و سازمان های بین المللی و طرح ها و كوشش های آنها به عنوان حفظ حقوق بشر نمی توانند نقشی را ایفاء كنند و از تمام این طرح ها كه امروز و فردا مطرح می شود مایوس شود.
وقتی اوضاع و احوال اینگونه شد و مردم از تمدن منهای دین، معنویت و انسانیت به ستوده آمدند و تاریكی و ظلمت جهان را فرا گرفت، ظهور یك مرد الهی در پرتو عنایت حق، مورد استقبال مردم جهان قرار می گیرد. در این شرایط ، پذیرش جامعه از ندای روحانی یك منادی آسمانی بی نظیر خواهد بود، زیرا در شدت ظلمت و تاریكی، درخشندگی نور نمایان تر می گردد.
خالی نماندن زمین از حجت
حضرت علی علیه السلام فرمود: "لا تخلواالارض من قائم بحجة الله" هیچگاه زمین از كسی كه قائم به امر الهی باشد خالی نخواهد ماند.
از سنت های دائمی الهی این است كه از آغاز آفرینش، بشر را تحت سرپرستی یك راهنما و رهبر قرار داده است و برای هر قوم و ملتی رسولی فرستاده تا آن رسول، مردم را از عذاب الهی بترساند و وصی و خلیفه و جانشین و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل كرده و مردم را به اهداف الهی نزدیك كرده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: "اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یكی از آنها امام و حجت خدا است."
(4)
باز می فرماید: "آخرین كسی كه از این دنیا خواهد رفت، امام است و او حجت خدا بر خلق است و باید او آخرین نفر باشد كه از دنیا می رود، برای این كه كسی بدون حجت و رهبر نماند تا با خدای احتجاج كرده، شكایت نماید كه تكلیف خود را در دنیا نمی دانسته است."
(5)
حضرت علی علیه السلام فرمود: "بدانید زمین از حجت خدا خالی نمی ماند، ولی خداوند به خاطر ظلم و جور و اسراف مردم بر خودشان، آنها را از دیدار او كور خواهد ساخت. "
(6)
با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم علیه السلام كه هیچ كدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر آخرین حجت الهی نیز غایب نمی شد و در میان مردم حضور عادی می داشت، یقیناً به سرنوشت امامان دیگر دچار می شد، و مردم برای همیشه از فیض الهی محروم می شدند. خداوند متعال با حكمت بالغه اش آخرین حجت خود را به وسیله غیبت، حفظ و صیانت نموده تا زمین از حجت حق خالی نماند.
نداشتن یار و یاور
یكی از علت های غیبت امام زمان علیه السلام، نبود انصار و اصحاب جهت یاری رساندن به آن حضرت است. از روایات مختلف این نكته برداشت می شود كه نصاب یاران حضرت مهدی علیه السلام 313 نفر می باشد كه با تولد و رشد آنها، یكی از موانع ظهور مرتفع می گردد. انصار و یاران حضرت را می توان به دو گروه تقسیم كرد:
الف- یاران خاص:
كه 313 نفر می باشند و صفات و شاخصه هایی كه در روایات ذكر شده، مربوط به آنها می باشد و در زمان ظهور و حكومت جهانی حضرت، تصدی مناسب مهم حكومتی را به عهده دارند.
از حضرت علی علیه السلام روایت شده است كه فرمودند: "یاران خاص قائم جوانند، بین آنان پیری نیست مگر به میزان سرمه در چشم و یا مانند نمك در غذا كه كمترین ماده غذا نمك است. "
(7)
از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه فرمودند: "مردانی اند كه گویی قلب هایشان مانند پاره های آهن است. هیچ چیز نتواند دل های آنان را نسبت به ذات خدا گرفتار شك و تردید سازد. سخت تر از سنگ هستند و ..."
(8)
ب- یاران عام:
نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آنها مختلف و در بعضی از آنها تا 10 هزار نفر در مرحله اول ذكر شده است كه در مكه با حضرت پیمان می بندند.
امام زمان علیه السلام با این تعداد از یاران خاص و عام، قیام جهانی خود را شروع می كند.
تعهد نداشتن نسبت به حاكمان جور
امام صادق علیه السلام فرمود: "یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد ولا عقد ولا بیعه" (9) قائم ما در حالی ظهور می كند كه در گردن او برای احدی عهد و پیمان و بیعتی نیست.
برنامه مهدی موعود، با سایر ائمه اطهار علیهم السلام تفاوت دارد. ائمه علیهم السلام مامور بودند كه در ترویج و انذار و امر به معروف و نهی از منكر تا سر حد امكان كوشش نمایند، ولی سیره و رفتار حضرت مهدی علیه السلام متفاوت با آنان بوده و در مقابل باطل و ستم، سكوت نكرده با جنگ و جهاد، جور و ستم و بی دینی را ریشه كن می نماید. اصلاً اینگونه رفتار از علائم و خصائص مهدی موعود شمرده می شود.
به بعضی از امامان كه گفته می شد: چرا در مقابل ستمكاران قیام نمی كنی؟
جواب می دادند: این كار به عهده مهدی ماست.
به بعضی از امامان اظهار می شد: آیا تو مهدی هستی؟ جواب می داد: مهدی با شمشیر جنگ می كند و در مقابل ستم ایستادگی می نماید ولی من چنین نیستم.
به بعضی عرض می شد: آیا تو قائم هستی؟ پاسخ می داد: من قائم به حق هستم، لیكن قائم معهودی كه زمین را از دشمنان خدا پاك می كند، نیستم.
از اوضاع آشفته جهان و دیكتاتوری ظالمین و محرومیت مومنین شكایت می شد، می فرمودند: قیام مهدی مسلم است، در آن وقت اوضاع جهان اصلاح و از ستمكاران انتقام گرفته خواهد شد. مومنین و شیعیان هم به این نویدها دلخوش بودند و هر گونه رنج و محرومیتی را بر خود هموار می كردند.
اكنون با این همه انتظاراتی كه مومنین بلكه بشریت از مهدی موعود دارند، آیا امكان داشت كه آن جناب با ستمكاران عصر بیعت و پیمان خویش وفادار بماند و در نتیجه هیچ وقت اقدام به جنگ و جهاد نكند، زیرا اسلام عهد و پیمان را محترم شمرده و عمل به آن را لازم دانسته است.
از این رو در احادیث تصریح شده كه یكی از اسرار غیبت و مخفی شدن ولادت حضرت صاحب الامر علیه السلام این است كه ناچار نشود با ستمكاران بیعت كند تا هر وقت خواست، قیام كند و بیعت كسی در گردنش نباشد.
امام حسن مجتبی علیه السلام
فرمود: "ان الله عزوجل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یكون لاحد فی عنقه بیعة اذا خرج" خداوند عزوجل ولادت او را مخفی می كند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی كه ظهور می كند كسی را در گردن او بیعت نباشد.
(10)
پی نوشت ها:
1- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 91.
2- سوره عنكبوت، آیه 2
3- شیخ صدوق، كمال الدین و اتمام النمعه، ج 2، باب 44، ج 11، ص 482.
4- علامه حائری، الزام الناصب، ص 4، ر.ك زندگانی حضرت صاحب الزمان، ص 164.
5- همان مدرك .
6- كافی، ج 2، ص 164، ر. ك مكیال المكارم، ص 160.
7- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 333، حدیث 10، غیبت نعمانی، باب بیستم .
8- علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 308.
9- اصول كافی، ج 1، ص 342 .
10- كامل سلیمان، یوم الخلاص، ص 101.
منبع: نشریه مبلغان، شماره 26 .
شاید این جمعه بیاید شاید ...
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل كه از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید، شاید
پرده از چهره گشاید، شاید
دست افشان، پای كوبان میروم
بر در سلطان خوبان میروم
میروم بار دگر مستم كند
بی پر و بی پا و بی دستم كند
میروم كز خویشتن بیرون شوم
پردهی لیلا رخی مجنون شوم
هر كه نشناسد امام خویش را
بر كه بسپارد زمان خویش را
با همهی لحن خوش آواییام
در به در کوچه تنهاییام
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمهی تو از همه پر شورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
مهنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایهی ما میشدی
مایهی آسایهی ما میشدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلاّل مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامهی جان من است
نامهی تو خط امان من است
ای نگهت خاستگه آفتاب
بر من ظلمتزده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم تَرم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مدد کار ما
کـی و کجا وعدهی دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مكه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی كه نقطهی عطفی به اوج آیینم
كدام گوشه مشعر، كدام كنج منا
ز شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز كش
تا صبا پیراهنش را سوی كنعان آورد
ببوسم خاك پاك جمكران را
تـجلیخـانه پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل كه از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید، شاید
پرده از چهره گشاید، شاید
"مرحوم محمدرضا آغاسی"
اگر او بیاید..........
اگر او بیاید ...
جهان با فروغ جمال عالم آرایش منور گردد.
راهها امن شود.
ثروت به طور مساوی تقسیم گردد.
همه گنجها را استخراج نماید.
جهان در آسایش و آرامش بی نظیر قرار گیرد.
همگان از حکومتحضرتش خشنود باشند.
زمین برکاتش را خارج سازد.
پرچم اسلام بر فراز گیتی به اهتزار در آید.
امت اسلامی مجد و عظمت فوق العادهای پیدا کند.
حکومتهای جابرانه ریشه کن شوند.
شرق و غرب جهان به تسخیر آن حضرت در آید.
فرهنگ بشری به والاترین حد خود برسد.
جهان در ثروت و آبادانی غوطهور شود.
انسانها از رشد عقلانی برخوردار شوند.
همه بدعتهای جاهلی ریشه کن شود.
کینه توزی و دغلبازی رخت بر بندد.
امتیازهای طبقاتی از بین برود.
روابط انسانها بر اساس صفا و وفا استوار گردد.
نیاز همگان بر طرف شود و کسی حاضر به پذیرش زکات نباشد.
همگان در دل خود احساس بی نیازی کنند.
نشانی از شرک و کفر در روی زمین باقی نماند.
همه گردنکشان در برابر آن حضرت تسلیم شوند.
قلب مؤمن از فولاد استوارتر شود.
مردم آرزو کنند که ای کاش نیاکانشان زنده بودند و آن روز فرخنده را میدیدند.
عدالت در همهجا گسترده شود، احدی مورد ستم قرار نگیرد.
در روی زمین ویرانهای نمیماند، جز اینکه آباد گردد.
منبع:
مهدیپور، علی اکبر، روزگار رهایی (ویرایش دوم)، ص 7-10.
محبوب مرا نديده ايد!!!
عادت كردهایم كه بگوییم منتظریم. عادت كردهایم بعد از هر صلواتمان بگوییم: «... وَ عَجِّل فَرَجَهُم» یا این كه بعد از هر نماز دعاى فرج را بخوانیم. حتى از روى عادت براى سلامتى امام زمان (عج) صلوات نذر مىكنیم. به نبودنش، به نیامدنش، به انتظارمان عادت كردهایم.
آنقدر در این آخرالزمان در فتنه غرق شدهایم كه یادمان رفته مدینه فاضله یعنى چه؟ انگار عادتمان شده كه هر روز، خبر یك قتل، یك تصادف مرگبار یا یك سرقت را بشنویم. مثل این كه اگر پنجشنبهها منتظر نباشیم، یكى از كارهاى روزمرهمان را انجام ندادهایم. یا فكر مىكنیم اگر صبحهاى جمعه در مراسم دعاى ندبه شركت نكنیم، از دوستانمان عقب ماندهایم. آخرین بارى كه صبح جمعه بیدار شدیم و از این كه «او» نیامده بود، دلمان گرفت؛ كى بود؟ عزیزى مىگفت: «خیلى وقتها منتظریم. منتظر تلفن كسى كه دوستش داریم، یا نامهاى كه باید مىرسیده و نرسیده؛ یا كسى كه باید مىآمده. چند بار از این دست انتظارها براى آن كسى كه مدعى انتظارش هستیم، داشتهایم؟ ... یك جاى كار مىلنگد.» راست مىگفت. یك جاى كار مىلنگد ...
چند روز قبل، مرد نابینایى را دیدم كه كنار خیابان ایستاده بود. نه به ماشینهایى كه برایش بوق مىزدند توجه مىكرد، نه به آدمهایى كه مدام به او تنه مىزدند. پسركى كنارش ایستاد. زیر گوش پیرمرد چیزى گفت و او سرش را به علامت جواب مثبت تكان داد. و بعد، پسرك با نرمى زیر بازوى پیرمرد را گرفت تا او را از خیابان بگذراند. به وسط خیابان كه رسیده بودند، دیدم لبهاى پسرك مدام تكان مىخورد و بر لبهاى پیرمرد هم لبخندى نشسته. خیابان شلوغ بود و چند دقیقهاى طول كشید تا از عرض آن گذشتند. و در این مدت پیرمرد و پسرك جوان با هم صحبت مىكردند و مىخندیدند. به سمت دیگر خیابان كه رسیدند، پیرمرد دست پسر را از بازویش جدا كرد و به سرعت به سمت لبهایش برد و بوسید ... پسرك مات و مبهوت به پیرمرد كه عصازنان دور مىشد، خیره شده بود ...
من هم مات شده بودم. پس از چند لحظهاى كه به جاى خالى پیرمرد خیره شده بودم، به خودم آمدم. صداى بوق ماشینها و همهمه مردم، به من فهماند كه در دنیاى بىرحم این زمانه، پیرمردى دست عاطفه فراموش شده بشرى را بوسیده، دست كمك به همنوع، دست «بنىآدم اعضاى یكدیگرند» را ...
مىبینى چقدر در آخرالزمان غرق شدهایم؟ از این روزهاى روز مرگى، از روزهایى كه با دیروز و فردایمان تفاوتى ندارند، خستهام ...
چند وقت قبل ـ جایت خالى ـ میهمان امام رضا علیه السلام بودم. یكى از شبها، با حال و هواى غریبى، گیج و منگ، تن به سینه سرد دیوار داده، به ضریح، چشم دوخته بودم. دخترى كنارم نشسته بود. چادرش را تا روى صورت كشیده بود و با خود زمزمه مىكرد: «یا وجیها عندالله، إشفع لنا عندالله» یك نفر بلندبلند صلوات مىفرستاد و كسى آن طرفتر خوابیده بود... از سمت دیگر ضریح، حدود 20 جوان، در حالى كه هر كدام گل سرخى در دست داشتند و منظم و عاشق به سمت ضریح حركت مىكردند، یكصدا شروع به خواندن كردند:
«اى خداى من اومدم دعا كنم از ته دلم تو رو صدا كنم
اى خدا منم دارم در مىزنم یه شب اومدم به تو سر بزنم ...»
با همین نواى دلنشین تا نزدیك ضریح آمدند و ایستادند؛ دست بر سینه و سرشار از حس احترام:
«... اومدم امشبو منت بكشم چه كنم، خیلى خجالت مىكشم
همیشه كرامت از بزرگتر است پیش تو دست پر اومدن خطاست.»
همه آدمها مىگریستند، همه آنهایى كه خواب بودند و یا بیدار ...»
تضرع عاشقانهشان كه به پایان رسید، گلهایشان را به ضریح هدیه دادند و رو به قبله، با دستانى سوى آسمان رفته، نشستند: «اللّهُمَّ كن لولیّكء الحجة بن الحسن ...»
نمىدانم چرا نام زیبایش، گونههایم را نیلوفرى كرد ... دعاى فرج كه تمام شد، برخاستند و با بغضى غریب شروع به زمزمه كردند:
«اباصالح! التماس دعا هر كجا رفتى یاد ما هم باش!
نجف رفتى، كاظمین رفتى، كربلا رفتى، یاد ما هم باش!
مدینه رفتى به پابوس قبر پیغمبر، مادرت زهرا ...
و دور شدند. ناخودآگاه نیمخیز شدم. مىخواستم دنبالشان بروم، بگویم: «ببخشید آقاى محترم! شما یك مرد میانسال را ندیدید؟ مىگویند نشانش یك خال هاشمى است و یك شال سبز. شنیدهام مانند جدش، یتیمان را از محبت سیراب مىكند و همچون سیدالشهدا، مظلومان را از عدالت. همانى كه همه آدمها، همه ادیان، موعود مىنامندش...
ببخشید ! شما محبوب مرا ندیدهاید؟»
منبع:
مجله موعود، شماره 47 .
امام مهدى علیه السلام در كلام نبىاكرم صلی الله علیه و آله
آنگاه كه گردآمدگان در غدیر خم، چشم بر دهان محمد مصطفى دوختند تا در جمع یكصد و بیست هزار نفرى خود، سخنانش را بشنوند. نبى اكرم صلی الله علیه و آله پس از حمد و ثناى خداوند و دعوت مردم به سوى خاندان گرامى نبوت و چنگزدن به ریسمان ولایت على بن ابیطالب علیه السلام فرمودند:
«اى گروه مردمان!
آن نور خداى تبارك و تعالى در من قرار گرفت و پس از آن در وجود على علیه السلام، آنگاه از او در نسلش تا «قائم المهدى علیه السلام» كه بازگیرنده حق است و جلبكننده همه حقوق از دست رفته ما.
- «الا و ان خاتم الاوصیاء منا القائم المهدى» ؛ آگاه باشید كه خاتم اوصیاء مهدى قائم علیه السلام از ماست.
- «الا انه الظاهر على الدین كله» ؛ آگاه باشید كه او بر همه ادیان پیروز مىشود.
- «الا انه المنتقم من الظالمین» ؛ آگاه باشید كه او انتقامگیر از ستمگران است.
- «الا انه فاتح الحصون و هادمها» ؛ آگاه باشید كه گشاینده و درهم كوبنده مرزهاست.
- «الا انه مدرك بكل ثار لاولیاءالله عز و جل» ؛ آگاه باشید كه او خونخواه همه بندگان صالح خداست.
- «الا انه قاتل كل قبیلة من اهل الشرك» ؛ آگاه باشید كه او كشنده هر قبیلهاى از مشركان است.
- «الا انه الغراف من البحر العمیق» ؛ آگاه باشید كه او نهرى خروشان از اقیانوسى بیكران است.
- ... آگاه باشید كه او یاور دین خداى تبارك و تعالى است.
- ... آگاه باشید كه او هر دانشمندى را به دانش و هر نادانى را به نادانى مىشناسد.
- ... آگاه باشید كه او برگزیده و انتخاب شده خداوند است.
- ... آگاه باشید كه او وارث هر دانش و در برگیرنده آن است.
- ... آگاه باشید كه او آنچه بگوید از پروردگارش مىگوید و هشدار دهنده به امر ایمان است.
- ... آگاه باشید كه او رشید و كامل و نیرومند و متین است.
- ... آگاه باشید كه فرمانروایى جهان هستى به او واگذار شده است.
- ... آگاه باشید كه هر كس از (پیامبران و امامان) پیش از او، نوید آمدنش را دادهاند.
- ... آگاه باشید كه او تنها حجت بازمانده خداوند است، بعد از او حجتى نیست، حقى جز با او و نورى جز در پیش او نیست.
- ... آگاه باشید كه احدى بر او چیره نیست و كسى او را شكست ندهد .
- ... آگاه باشید كه او ولى خدا در روى زمین، و داور او در میان مردم و امین او در آشكار و نهان است.
منبع:
بحارالانوار، ج 37، صص213 - 211.
پست بالایی نه یکی اون ورتر خیلی حال داد بهم خواستم بگم دمتون گرم با این قلمتون که یه دفعه دیدم زیرش منبع زدین . دم نویسنده اش گرم دست راوی مریزاد .
توی این شهر شلوغی که من زندگی می کنم چند تا "آدم" هستند که خیلی مردن . این چند تا آدم ، این چند تا منتظر ، این چند تا عاشق توی همه این شلوغی ها یادشون نرفته که آقایی هست و یه روز میاد واسه همینه که به این هدف جمع می شن که تربیت کنند خودشون را برای ظهور آقا . گاهی اوقات که خونه دلم را خونه تکونی می کنم اتفاقی میونشون بر می خورم یه دفعه می بینم آبرو پیدا کرده ام و آدم حسابی شده ام اما همین که دوباره غبار می گیره این دل لامصب پیش نمیاد ببینمشون ، یا باهاشون هم کلام بشم . خیلی وقته ندیدمشون ...
یه پیرمرده ، خیلی نحیف و لاغر ،خیلی ضعیف قوه . وقتی می شینم روبروش تنم می لرزه و عرق می کنم زیر لب "یا ستار العیوب " می خونم و غذا به زور از گلوم پائین می ره . حالا نمی دونم چه حکمتیه که تا حالا چند بار که همسفره شدیم روبروی این بنده خدا تنها جای خالب بوده که می تونستم بشینم .
نمی دونم اگه الان بهم بگن آقا امام زمان داره میاد فرار می کنم یا مشتاق دیدارش می رم به سمتش ؟ نمی دونم روم می شه برم طرف آقا ؟ اصلا هیبتش اجازه می ده نزدیکش بشم ؟ من از هیبت اون پیرمرده فرار می کردم از آقام چی ؟ چه جور می خوام فرار کنم ؟
راستی اگه الان بخوای با آقا صحبت کنی چی می گی ؟
من که هیچی نمی تونم بگم .
آقا جون ....
توصيف پيغمبر ، حضرت مهدي رو در خطبه غدير بي نظيره.
مريم خانم دستتون درد نکنه ،
«الا و ان خاتم الاوصیاء منا القائم المهدى» ؛ آگاه باشید كه خاتم اوصیاء مهدى قائم علیه السلام از ماست.
پيامبر افتخار مي کنه که موعود منتظر، فرزند دخترش فاطمه است.
نشانههاى ظهور
بررسى تطبيقى نشانههاى ظهور
يكى از باورهاى مشترك ميان همه اديان الهى، اعتقاد به ظهور منجى و رهانندهاى است كه مىآيد و جهان را مملو از نور و نيكى مىكند. ظهور اين منتظر نيز با وقايع و حوادثى خاص توام است كه در منابع اديان مختلف، كم و بيش مشابهتهايى ميان آنها ديده مىشود. اين مقاله نگاهى تطبيقى به برخى نشانههاى ظهور در اسلام و مسيحيت دارد كه مورد بررسي قرار ميگيرد.
نشانههاى ظهور
رخدادهايى كه بر اساس پيشبينى معصومين(عليهم السلام) در آستانه ظهور موعود(عج) پديد خواهند آمد، نشانههاى ظهورند و اگر چه زمان ظهور بر هيچ كس روشن نيست اما، تحقق اين نشانهها نويدبخش نزديكى ظهور است .
در روايات اسلامى نشانههاى ظهور به دو دسته نشانههاى حتمى و نشانههاى غير حتمى تقسيم شدهاند. علائم حتمى ظهور آنهايى هستند كه تحققشان بدون هيچ قيد و شرطى الزامى است؛ اما علائم غير حتمى، نشانههايى هستند كه ممكن است تغيير يابند و يا به كلى حذف شوند .
در سخنان عيسى مسيح (عليه السلام) و نيز نوشتههاى رسولان او نشانههايى از هر دو گونه ذكر شده است كه با آنچه در روايات ما آمده، هماهنگيهاى كلى دارد. برخى از اين نشانهها عبارتند از:
علامه مجلسى، در باب نشانههاى ظهور، روايتى را از امام صادق (عليه السلام) آورده كه در آن، بيش از يكصد نوع گناه و انحراف اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى و فرهنگى كه در دوران غيبت، دامنگير جوامع اسلامى مىشود، پيشگويى شده است. از جمله: رشوهخوارى، قماربازى، شرابخوارى، زياد شدن زنا، لواط، قطع صله رحم، سنگدل شدن مردمان، اهتمام مردم تنها به شهوت و شكم، از ميان رفتن شرم، نپرداختن زكات و خمس، كمفروشى، بىاعتنايى به اوقات نماز، آراستن مساجد به زيورآلات، گزاردن حج به انگيزههاى مادى و براى غير خدا، رعايت نكردن احترام بزرگترها، پيروى از ثروتمندان، صرف كردن سرمايههاى عظيم در فساد و ابتذال و بىدينى، چاپلوسى و تملقگويى و ...
1- صيحه آسمانى:
يكى از حوادثى كه در فاصله كمى از قيام مهدى منتظر (عج) رخ مىدهد، ندايى است كه از آسمان برخاسته و نام حضرت قائم را به گوش تمام جهانيان مىرساند. شيخ طوسى، نعمانى و شيخ صدوق در كتابهاى خود روايات زيادى را در اين مورد نقل كردهاند كه در اينجا به يك مورد اشاره مىشود:
نعمانى به سند خود از امام محمد باقر (عليه السلام) چنين نقل مىكند: (1)
«آن نداى آسمانى بر نخواهد خاست مگر در ماه رمضان كه ماه خداست. آن ندا از جبرئيل است كه خطاب به مردم سر داده مىشود و نام قائم را در همه جا طنينانداز مىسازد تا آنجا كه همه ساكنان زمين از شرق تا به غرب آن ندا را خواهند شنيد. از وحشت شنيدن آن ندا هر كس كه در خواب فرو رفته بيدار شده و هر كس برپا ايستاده ناچار به نشستن مىشود و هر كس بر زمين نشسته به ناگاه از جاى برمىخيزد. پس رحمت الهى بر كسى باد كه اين ندا را بشنود و به آن پاسخ گويد.»
در باور مسيحيان نيز از نشانههاى آمدن منجى، ندايى است كه از آسمان برمىخيزد و ياران مسيح را گرد هم مىآورد:
و سرانجام نشانه آمدن من در آسمان ظاهر خواهد شد. آنگاه مردم دنيا مرا خواهند ديد كه در ميان ابرهاى آسمان، با قدرت و شكوهى خيره كننده مىآيم و من فرشتگان خود را با صداى بلند شيپور خواهم فرستاد تا برگزيدگان مرا از گوشه و كنار زمين و آسمان گرد آورند. (2)
2- آتشى از آسمان:
در بعضى از روايات اسلامى به آتش زرد و سرخ خامى اشاره شده كه از مقدمات ظهور حضرت مهدى (عج) است . از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:
وقتى آتش بزرگى از سوى مشرق مشاهده گرديد كه در بعضى شبها بالا مىآيد، در آن هنگام گشايش كار مردم پديد مىآيد و اين آتش اندكى قبل از ظهور قائم خواهد بود. (3)
و از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه فرمود:
وقتى از جانب مشرق آتشى بزرگ و سرخ خام مشاهده نموديد كه سه يا هفت روز بالا مىآيد . در آن هنگام به خواست خدا منتظر فرج آل محمد (صلي الله عليه و آله) باشيد و خدا عزيز و حكيم است. (4)
در نسخه خطى ابن حماد از ابن معدان نقل شده است كه گفت: (5)
وقتى در ماه رمضان ستونى از آتش از جانب شرق در آسمان مشاهده نموديد تا مىتوانيد مواد غذايى و خوراك تهيه نماييد كه آن سال قحطى خواهد بود.
در انجيل لوقا نيز از آتشى شبيه آنچه در روايات اسلامى آمده به عنوان نشانهاى از ظهور ياد شده است:
در آن زمان، دنيا مانند زمان لوط خواهد بود كه مردم غرق كارهاى روزانهشان بودند، مىخوردند و مىنوشيدند و خريد و فروش مىكردند، مىكاشتند و مىساختند تا صبح روزى كه لوط از شهر سدوم بيرون آمد و آتش گوگرد از آسمان باريد و همه چيز را از بين برد. بلى به هنگام بازگشت من، اوضاع دنيا به همين صورت خواهد بود. (6)
3- خروج دجال:
اين نشانه، در كتابهاى اهل سنت، از نشانههاى برپايى قيامت دانسته شده است ولى در منابع روايى شيعه، از نشانههاى ظهور به شمار مىرود. بر اساس آنچه از ظاهر اخبار استفاده مىشود، دجال فردى است كه در آخرالزمان و پيش از قيام مهدى (عج) خروج مىكند و غير عادى است و با انجام كارهاى شگفتانگيز جمع زيادى از مردم را مىفريبد و سرانجام به دست عيسى مسيح (عليهالسلام) در كنار دروازه «در» در منطقه شام به هلاكت مىرسد. (7)
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مىفرمايد:
قيامت برپا نمىشود، تا وقتى كه مهدى (عليه السلام) از فرزندانم قيام كند و مهدى (عج) قيام نمىكند، تا وقتى كه شصت دروغگو خروج كنند. (8)
يا مىفرمايد:
پيشاپيش برپايى قيامت، خروج دجال است و پيش از دجال، سى دروغگو، يا بيشتر خروج خواهند كرد. (9)
در كتاب مقدس نيز اطلاعات جامعى پيرامون دجال آمده است. البته واژه دجال (antichrist) تنها در مسايل يوحنا وارد شده اما ادعا شده است كه در مكاشفه يوحنا، وسايل پولس و با صراحت كمترى در اناجيل و كتاب دانيال نيز مترادفهاى اين واژه به كار رفته است. (10)
در مسايل يوحنا آمده است:
فرزندان عزيزم، پايان دنيا نزديك شده است. شما حتما درباره ظهور دجال كه دشمن مسيح است چيزهايى شنيدهايد . حتى الان نيز مخالفين مسيح همه جا ديده مىشوند. (11)
يوحنا نيز از چندين دجال سخن مىگويد ولى بين دجالان بسيار و يك دجال فرق مىگذارد:
دجال مىآيد. الحال هم دجالان بسيار ظاهر شدهاند. (12)
امام باقر (عليه السلام) مىفرمايد:
براى مهدى ما، دو نشانه است كه از هنگامى كه خداوند آسمانها و زمين را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در اول ماه رمضان و كسوف در نيمه همان ماه.
4- خسوف و كسوف:
يكي ديگر از نشانههاى ظهور، كسوف در نيمه ماه رمضان و خسوف در آخر و يا اول همان ماه است كه در احاديث فراوانى از آنها نام برده شده است .
امام باقر (عليه السلام) مىفرمايد:
براى مهدى ما، دو نشانه است كه از هنگامى كه خداوند آسمانها و زمين را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در اول ماه رمضان و كسوف در نيمه همان ماه. (13)
در منابع مسيحى نيز سخن از خورشيد گرفتگى و تيرگى ماه به عنوان نشانههاى ظهور به ميان آمده است:
پس از اين مصيبتها، خورشيد تيره و تار خواهد شد و ماه، ديگر نخواهد درخشيد، ستارهها خواهند افتاد و آسمان دگرگون خواهد شد. آنگاه تمام مردم، مرا خواهند ديد كه در ابرها با قدرت و شكوه عظيم مىآيم. (14)
امام زمان عليه السلام
5- جنگهاى خونين و قتلهاى فراوان:
روايتهاى اسلامى خبر از وقوع جنگها، فتنهها و آشوبهاى گسترده و فراوان در آخرالزمان و در آستانه ظهور امام مهدى (عج) مىدهند، فتنههايى كه پىدرپى مىرسند و سرزمينهاى بسيارى را در برمىگيرند .
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از اين فتنهها چنين ياد مىكنند:
فتنهاى به پا مىشود و به دنبال آن فتنهاى ديگر برمىخيزد. فتنه اولى در مقايسه با دومى همانند تازيانه خوردن است در مقايسه با ضربات لبه تيز شمشير! سپس فتنهاى پديد مىآيد كه همه محرمات در آن حلال شمرده شود، آنگاه خلافت به بهترين مردم روى زمين مىرسد در حالى كه او در خانهاش نشسته باشد. (15)
و نيز در جايى ديگر فرمودند:
بعد از من چهار فتنه بر شما فرود آيد كه در اولى خونها مباح مىشود، در دومى خونها و ثروتها مباح مىگردد، در سومى خونها و ثروتها و ناموسها مباح مىشود و در چهارمى آشوبى كور و كر جهان را مضطرب مىسازد. (16)
در منابع مسيحى نيز به وقوع جنگها و قتلهاى فراوان اشاره شده است:
از دور و نزديك خبر جنگها به گوشتان خواهد رسيد. اما پريشان نشويد، زيرا جنگها رخ خواهد داد؛ اما آخر دنيا در آن زمان نيست. (17)
قومها و ممالك جهان با يكديگر به ستيز برخواهند خاست. (18)
در نقاط دور و نزديك جنگهاى بسيارى بروز خواهد كرد ولى اين علامت فرا رسيدن آخر زمان نيست . (19)
در روايات اسلامى نشانههاى ظهور به دو دسته نشانههاى حتمى و نشانههاى غير حتمى تقسيم شدهاند. علائم حتمى ظهور آنهايى هستند كه تحققشان بدون هيچ قيد و شرطى الزامى است؛ اما علائم غير حتمى، نشانههايى هستند كه ممكن است تغيير يابند و يا به كلى حذف شوند .
6- زياد شدن گناهان و مفاسد اخلاقى:
علامه مجلسى، در باب نشانههاى ظهور، روايتى را از امام صادق (عليه السلام) آورده كه در آن، بيش از يكصد نوع گناه و انحراف اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى و فرهنگى كه در دوران غيبت، دامنگير جوامع اسلامى مىشود، پيشگويى شده است. از جمله: رشوهخوارى، قماربازى، شرابخوارى، زياد شدن زنا، لواط، قطع صله رحم، سنگدل شدن مردمان، اهتمام مردم تنها به شهوت و شكم، از ميان رفتن شرم، نپرداختن زكات و خمس، كمفروشى، بىاعتنايى به اوقات نماز، آراستن مساجد به زيورآلات، گزاردن حج به انگيزههاى مادى و براى غير خدا، رعايت نكردن احترام بزرگترها، پيروى از ثروتمندان، صرف كردن سرمايههاى عظيم در فساد و ابتذال و بىدينى، چاپلوسى و تملقگويى و ... (20)
در باور مسيحيان نيز به افزايش گناه و فساد به عنوان نشانههاى ظهور و حوادث آخرالزمان اشاره شده است:
اين را نيز بايد بدانى كه در زمانهاى آخر، مسيحى بودن بسيار دشوار خواهد بود زيرا مردم خداپرست، پولدوست، مغرور و متكبر خواهند بود، و خدا را مسخره كرده، نسبت به والدين نامطيع و ناسپاس خواهند شد و دست به هر عمل زشتى خواهند زد. مردم سنگدل و بىرحم، تهمتزن و ناپرهيزكار، خشن و متنفر از خوبى خواهند بود و كسانى را كه مىخواهند زندگى پاكى داشته باشند به باد تمسخر خواهند گرفت. در آن زمان، خيانت در دوستى امرى عادى به نظر خواهد آمد، انسانها خودراى، تندخو و مغرور خواهند بود و عيش و عشرت را بيشتر از خدا دوست خواهند داشت. به ظاهر افرادى مومن، اما در باطن بىايمان خواهند بود. فريب اينگونه اشخاص خوش ظاهر را نخور. (21)
بسيارى برخاسته، خود را نبى معرفى خواهند كرد و عده زيادى را گمراه خواهند نمود، گناه آنقدر گسترش پيدا خواهد كرد كه محبت بسيارى سرد خواهد شد . (22)
كلام آخر:
با توجه به اين نشانهها و نيز علائمى ديگر كه بىشك واقع خواهد شد و معصومين (عليهم السلام) به آنها اشاراتى فرمودهاند، به نزديكى باور مسلمانان و مسيحيان پيرامون موضوع آخرالزمان پى مىبريم و اين امر مىتواند سرآغازى براى مطالعهاى دقيقتر در خصوص مهدويت باشد . انشاءالله
پىنوشتها:
1- در انتظار موعود، ص103 .
2- متى، 24: 30 و 31 .
3- بحارالانوار، ج52، ص240 .
4- بحارالانوار، ج52، ص230 .
5 - عصر ظهور، ص297 .
6- لوقا، 17: 28 و 29 و 30 .
7- حوزه، ش71، ص262 .
8- ارشاد، ج2، ص371 .
9- بحارالانوار، ج52، ص300 .
10- موعود، ش31، دجال (آنتى كريست در كتاب مقدس) .
11- رساله اول يوحنا، 2: 18 .
12- رساله اول يوحنا، 2: 18 .
13- منتخبالاثر، ص444 .
14- مرقس، 13: 24، 25، 26 .
15- روزگار رهايى، ص894 (به نقل از الحاوى للفتاوى، ج2، ص136) .
16- همان، ص896 .
17- متى، 24: 6 .
18- متى، 24: 7 .
19- مرقس، 12: 7 .
20- حوزه، ش71، ص273 .
21- نامه دوم پولس به تيمورتائوس، 3 .
22- متى، 24: 11، 12، 13 .
منابع و مآخذ: (به ترتيب اهميت در نقل مطالب)
1. CD نور، 2، جامعالاحاديث - مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى .
2 . انجيل عيسى مسيح (ع) .
3 . كامل، سليمان، روزگار رهايى، ترجمه علىاكبر مهدوىپور .
4 . كورانى، على، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالى، سازمان تبليغات اسلامى، چاپ دوم 1371 .
5 . شفيعى سروستانى، ابراهيم، در انتظار موعود، مؤسسه فرهنگى موعود، چاپ اول 1376 .
6 . حوزه، شماره 71 و 70 ويژهنامه حضرت بقيةاللهالاعظم (عج)، مهر، آبان، آذر و دى 1374 .
7 . موعود، شماره 31، فروردين و ارديبهشت 1381 (دجال: مترجم اسماعيل نعمتالهى) .
منبع:
ماهنامه موعود جوان، ش 26 ، سهيلا صلاحى اصفهانى .
عرضه اعمال بر امام زمان (عج)
امام خمینی(ره) در مورد عرضه اعمال به حضرت حجت میفرماید:
در روایات آمده است پرونده اعمال ما در هر عصری به امام زمان آن عصر ارائه میشود. كه به تبع اعمال ما در این عصر به محضر امام زمان (عج) عرضه میشود و حضرت از اعمال ما با خبر میشوند. امام خمینی در این زمینه فرمایشاتی داشتهاند كه در اینجا ذكر میكنیم.
تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه میشود. امام زمان علیه السلام مراقب ما هستند. (1)
توجه داشته باشید که در کارهایتان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان علیه السلام عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکة الله یک قدری سرافکنده بشوند که، اینها شیعههای من هستند . اینها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل کردند. رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل میشود. (2)
طوری باشد که نامهها وقتی عرضه میشود، ایشان را متاثر نکند. (3)
قبل از این که این نامه اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام زمان علیه السلام برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه اعمالمان. (4)
تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه اعمال ما به حسب روایات به امام وقت عرضه میشود. امام زمان علیه السلام مراقب ما هستند.
وقتی نامههای ما را بردند پیش امام زمان علیه السلام (در روایات است که هر هفته میبرند، هفتهای دو دفعه.) وقتی که میبرند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم. ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم. (5)
من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان علیه السلام پیش خدا شرمنده بشود. اینها شیعه تو هستند این کار را میکنند! نکند یک وقت خدای نخواسته، یک کاری از ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشتههای ملایکة اللهی که مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت میشود. ذرههایی که بر قلبهای شما میگذرد، رقیب دارد. چشم ما رقیب دارد. گوش ما رقیب دارد. زبان ما رقیب دارد. قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت میکنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان علیه السلام یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان علیه السلام باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. (6)
پینوشتها:
1- صحیفه نور ، ج 18، صص 17- 18 .
2- همان، ج 12، ص 128 .
3- همان، ج 12، ص 224 .
4- همان، ج 1، ص 33 .
5- همان، ج 8، ص 149 .
6- همان، ج 7، ص 267 .
مولا جان٬ چه میشود اگر..
به غنچه نشستن گل نرگس را نظاره گر بوده و از رایحه ی دل انگیز آن سر مست گردیم؟
مولای من٬ چه میشود اگر..
روزی در خانه ام بکوبی؟ در خانه غریبان بجز تو در نکوبند....!
آقا جان٬ چه میشود اگر..
بر خواب بیدارم بیایی و دل را از تغافل ها رهانی؟
ای یوسف زهرا٬ چه میشود اگر..
دستان گرم و پر مهرت را بر پیشانی همیشه سردم احساس کرده و آنها را غرق بوسه کنیم؟
یا امام زمان٬ چه میشود اگر..
چون بلبلی عاشق در گلشن همیشه سبز تو٬ نغمه گر باشیم؟
ای زیباترین گل نرگس٬ چه میشود اگر..
بر امواج عشق تو سوار می شدیم٬و اقیانوسهای انس و معرفت را در نوردیم؟
مولا جانم٬چه میشود اگر..
همچون شبنم صبگاهی٬ بر رخسار گل نرگس بلغزیم و در جوارت بیاساییم؟
مولی من٬ چه میشود اگر..
همچون سروی برافراشته٬ آسمان را بشکافیم و از خداوند متعال اذن ظهورت طلب کنیم؟
گویند مرا چو زاد مادر دستم بگرفت و پا به پا برد
چه میشود اگر:
گویم که مرا امام داور دستم بگرفت آسمان برد.
سلام
انتظار
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چقدر سخته اونم انتظار فرج
سلام
به دوستان توصیه می کنم هر وقت تونستین شبهای چهار شنبه و جمعه برای آقامون نمازخود آقا امام زمان (عج) رو بخونین .جند بار که بخونین براتون عادت میشه سخت هم نیست.
التماس دعا :72:
لیوان آب
صدای زیبای آبشار نقره ای را با همین گوشهای تیزم می شنوم0 گویی که قطره قطره اش برایم حکم یک دریا دارند،صدایشان کردم آمدند وبرایم یک جام از آب گوارا آوردند،گفتم:مگر خودتان تشنه نیستید گفتند ما سیرابیم،اما تو هنوز رودخانه دلت کویر است،لیوان را گرفتم،نوشیدم آن را،گوارا بود وبه دلم نشست ودر همان لحظه دیدم صدایی دگر نمی شنوم،هر چه نگاه کردم آن همان قطرات آب را ندیدم، گفتم خدایا جرا اینگونه مرا تنها گذاردند0 چرا اینگونه سیراب شدم،اما مرا خواب کردند ورفتند،صدایی شنیدم0 به سویش دویدم ورسیدم،آریٍ،آری،این همان آبشار است ورفتم یک لیوان را در کنار سنگ ریزه های آبشار دیدم،دویدم،دویدم،آنقدر که دوباره تشنه شدم اما دیدم نوری کنارم ایستاده ،گفتم که هستی!:
گفت:همان کسی که در انتظارش کنار جاده سرنوشت نشسته ای،گفتم من لیاقت ندارم،چرا سراغم آمدی،گفت:پاک است دلت،اینگونه مگذار آلوده شوند،گفتم:چگونه،گفت مرا طلب کن،صدایم زن،گفت نمی رسد صدایم به گوشت،گفت رسیده،اما نه با آن لحنی که باید مرا طلب کنی،گفتم عشقم را چه کنم،گفت:عاشق باش،اما آنگونه که خودت می گویی بر سر جاده انتظار منتظرش باش0 این را گفت:واز جلوی چشمان سیاهم محو شد0
مسجد جمکران در تاریکی شب می درخشه
http://img98.com/images/lr98q1s3q59nwqn4o2.jpg
انگیزه ای ساده دارد، مردی که باید بیاید
زانوئی استاده دارد، مردی که باید بیاید
مردی که باید بیاید ، دور از شهر ما نیست
پا در خم جاده دارد ، مردی که باید بیاید
در جاده اش جای پا نیست، باور بکن! ادعا نیست
در خویش این جاده دارد، مردی که باید بیاید
با او مرامی قدیمی است، گلخنده هایش صمیمی است
دستانی آزاده دارد، مردی که باید بیاید
از ذوالفقار علی تاب، در باده کوثر ناب
شمشیری آماده دارد، مردی که باید بیاید
برق نگاهش عجیب است! سجاده اش برگ سیب است
گفتم که ، سجاده دارد، مردی که باید بیاید
در صبح پیچیده و سرد، در ظلمت تلخ و نامرد
انگیزه ای ساده دارد، مردی که باید بیاید
اقای عارف سلام جمکران بودید زیارت قبول باشد . اگرعکس دیگر از جمکران دارید درتالار ریخته شود، ممنونم عکس خیلی زیبا و جالب و فضاي روحانی داشت. دستون درد نکند ممنونم
سلام آقای عارف زیارت قبول . کیفیت عکسها خوبه اگه باز هم بذارین خوبتر تره!
<p align="center">
<object classid="clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6" id="WindowsMediaPlayer1" width="120" height="40" style="border: 1px dotted #999">
<param name="URL" value="http://montazer.nashenas.googlepages.com/ashgh1.wma">
<param name="autoStart" value="-1">
<param name="volume" value="100">
<param name="rate" value="1">
<param name="balance" value="0">
<param name="currentPosition" value="0">
<param name="defaultFrame" value>
<param name="playCount" value="1">
<param name="currentMarker" value="0">
<param name="invokeURLs" value="-1">
<param name="baseURL" value>
<param name="mute" value="0">
<param name="uiMode" value="full">
<param name="stretchToFit" value="0">
<param name="windowlessVideo" value="0">
<param name="enabled" value="-1">
<param name="enableContextMenu" value="-1">
<param name="fullScreen" value="0">
<param name="SAMIStyle" value>
<param name="SAMILang" value>
<param name="SAMIFilename" value>
<param name="captioningID" value>
<param name="enableErrorDialogs" value="0">
</object></font></body>
روبر رهش نهادم و بر من گذر نکرد صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
سلام
چشم انتظار
میخوام دوباره اشکامو رو دوش باد سوار کنم
قصه دلتنگی هامو ، از اون بالا هوار کنم
:72:
آخه دوباره امروزم جمعه بود و وقت قرار
اما دیگه غروب شده من مونده ام چشم انتظار
:72:
دلم گرفته ای خدا ، مثل دل این آسمون
کاشکی که این ابرا برن پیدا بشه رنگین کمون
:72:
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه نفس ها که در گلو رسوب شد نیامدی
:72:
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح ، ظهر ،نه غروب شد نیامدی
سلام
با گل و لبخند
در یک بهار سبز خوشایند می آیی
یک روز در اواخر اسفند می آیی
:72:
وقتی که دسته دسته کبوتر به اذن عشق
از آسمان فرود بیایند می آیی
:72:
از نسل ارتفاعی و از پشت آسمان
بی هیچ واسطه به خداوند می رسی
:72:
در این سکوت سرد تو را داد می زنم
پس کی به داد مردم دربند می رسی؟
:72:
تا یازده ستاره برایت شمرده ام
با این حساب به عدد چند می رسی؟
:72:
از پشت روزهای مه آلود زمین
می بینمت که با گل و لبخند می رسی.
یا مهدی عَجِل عَلَی ظُهورِک:203:
عجل علی ظهورک ، یا صاحب الزمان.
یا مهدی ادرکنی یا صا حب الزمان
بچه ها
امام زمان غایب نیستند ، ما غایبیم.
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
چشمی که گناه نکنه شاید به اذن خدا لیاقت دیدارشان را پیدا کنه.
بیایید برای آمرزش گناهان همدیگه و آدم شدنمون (اون آدمی که خدا بخاطر خلقتش به خودش آفرین گفت نه اینی که الان هستیم) دعا کنیم و سعی کنیم اون چیزی بشیم که اگه 313 تاش توی دنیا باشه امام زمان ظهور میکنند.
جا نمونیم ها.......