شما مسئول احساسات و عواطف و افکار و عملکردهای ایشان نیستید . نقش ایشان در زندگیشما در حال حاضر یک همسایه و یک استاد در زمان گذشته بوده است . همین و نه چیزی بیشتر از این .
شما خودتان را دریابید .
نمایش نسخه قابل چاپ
شما مسئول احساسات و عواطف و افکار و عملکردهای ایشان نیستید . نقش ایشان در زندگیشما در حال حاضر یک همسایه و یک استاد در زمان گذشته بوده است . همین و نه چیزی بیشتر از این .
شما خودتان را دریابید .
ممنون . اميدوارم اين موضوع تموم بشه :323:
لطفا به جای کلمه امیدوار بگو . مطمئن هستم.
یعنی به عبارتی به جای امیدوار ،مطمئن باش که تمام می شود . در این صورت است که تمام خواهد شد . ولی کلمه امیدوار باز حکایاتی را برایت پیش می آورد .
سلام
مشکل از هردوی شماست.شما نمی تونید احساسات و نیات خودتون رو به هم بگید و فقط با حدس و گمان پیش رفتید.اگر می خواین تکلیفتون مشخص بشه حرف بزنید و ازش بپرسید.خیالتون راحت باشه نه طوفان میشه و نه زلزله میاد.تکلیف خودتون مشخص کنید.یا علی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط *nadia*
مشكل درست همينه من هم اين طور فكر مي كنم چون مستقيم صحبت نكرديم كار به اينجا رسيد. امروز ايشون رو ديدم و البته خودم رو به نديدن زدم چون خسته شدم. ولي بذارين احساسمو و دليل مردد بودنم رو بگم هر جند كه نمي دونم صد در صد درسته يا نه؟!
معمولا خانم ها استاد تشخيص دادن نگاه اقايون هستن و مي تونن از نگاه بفهمن كه احساسي در كار هست يا نه و ايا اين احساس پاكه يا نه؟! من در نگاهش يا حتي گاهي بي تفاوت بودن هاش علاقه (نميگم عشق) رو مي بينم و اين علاقه پاكه , من اين موج رو مي گيرم . گاهي وقتا كه به قول خودمون سوتي مي داد متوجه مي شدم بعضي ها با يه لبخند شيطنت اميز نگاهم مي كردن و اونم سعي مي كرد يه جور جمع و جورش كنه! بعضي رفتارها و وقت گذاشتن هاش فراتر از حد يه استاد بود و البته به همون شدت هم گاهي عجيب غريب مي شد, كلاس نمي يومد بدون خبر دادن! بعضي وقتا رفتارهاي خودمم كه مرور مي كنم بهش حق مي دم مردد باشه جون منم كم عجيب رفتار نكردم!
من اينطور فكر مي كنم كه علاقه ي دو جانبه هست اما به وجود اومدن بعضي سوء تفاهم ها باعث شده هر دوي ما مردد بشيم و هر ان فكر كنيم ممكنه طرف مقابل پسمون بزنه و خودمون رو كنار كشيديم و چون صحبت مستقيم در كار نبوده اين مشكلات مبهم باقي مونده.
وقتي به كسي علاقه داريد و اين حس متقابل رو از اون هم مي گيريد (بدون زبان و كلام) اما تكليفتون مشخص نمي شه , قبول كنيد كه يك جانبه تموم كردنش كار سختيه. اينه كه مي نويسم اميدوارم تموم بشه . هر بار جلو مي رم به اميد روشن شدن قضيه ,حتي اگر نه باشه هم من واهمه اي ندارم (تمومش مي كنم بدون كمترين ترديد) فقط مي خوام بلاتكليف نباشم و كاملا برام روشن بشه ,اين برام مهمه ولي نمي شه!!!
من سعي كردم اين موقعيت رو براش فراهم كنم كه بتونه حرفش رو بزنه ولي فقط كش و قوس هاي عجيب اتفاق افتاد و باز حرفي بيش نيومد. ناسلامتي اون بايد حرف بزنه نه من .
موضوع محك زدن نيست چون منو خوب مي شناسه در ثاني بيرون رفتن براي شام با يه اشنا كار زشت و خلاف شرعي نيست كه بخوان به اين روش محك بزنن!
كمي هم مردد شدم كه نكنه كسي اين بين هست و شايد نامزد كرده, به هر حال با توجه به شرايط و حرف دوستان ,جلو رفتن رو صلاح نمي بينم و فكر مي كنم بايد فراموش كنم. يا علاقه اي حقيقي رو از دست مي دم يا يه فكر باطل!
ممنونم كه نظر دادين . اگر باز هم فكري كنيد حتما مي شنوم :)
خيلـــــــــــــي سبك شدم .
خانم انی ...با وجود احترام زیادی که برای شما قایلم و گفته های شما همیشه برایم ارزشمند هستند , ولی قدری از این نوشته شما ناراحت شدم... چرا نادیا مطمن باشه که فراموشش میکنه ...چرا اینقدر با اطمینان میگویید تمام میشود...چرا؟ ؟؟؟من نمیدونم چرا بعضی از دوستان این سایت را امیدوار میکنید !!!! و بعضی های دیگه را نا امید !!!!...به هر حال ایشون شرایط خودشون را بهتر میدونن و با توجه به گفته های ایشان ممکنه علاقه ای باشه حالا یا کم یا زیاد ... مهم اینه که ما با استفاده از گفته های خودشان و استدلالها و تجربیات خودمون ، به دو ستمان کمک کنیم ولی نتیجه و تصمیم نهایی را بعهده خودش بگذاریم ...چون ما در شرایط ایشان نیستیم ...:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
دوست خوبم ...من هم در شرایطی مشابه شرایط شما قرار گرفتم ...و وضعیت شما را کاملا درک میکنم ... فقط خیلی سنجیده عمل کن ... طوری که نه به خطا بری و نه روزی خودت را برای از دست دادنش سرزنش کنی ... سعی کن کاملا مدیریت همه احساسات خودت و افکار و برخوردهات را داشته باشی ...نه خیلی زود برای چیزی تصمیم بگیر و نه خیلی دیر... از بالا به این احساست و خودت و ان اقا نگاه کن...و همیشه در نظر بگیر که خیلی از عشق های پاک و علاقه ها و زندگی های موفق با همین احساسات شروع شدن و خیلی ها هم راه را خطا رفتن و متاسفانه در وضعیت بدی قرار گرفتن ... خلاصه کلام سنجیده پیش برو البته گاهی اوقات هم منتظر باش که ایشان حرکت کنند و گاهی هم لازمه تو قدمی برداری ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط *nadia*
آگرین عزيز ممنونم از راهتماييت.
واقعا مي خوام بدونم سنجيده عمل كردن يعني چي؟ من به خطا نمي رم و اصلا ادم اين جور مسايل نيستم . فقط جواب مي خوام همين يا اره يا نه.
تصور كنيد به كسي علاقه داريد ولي در عين حال هم نمي تونيد با قطعيت بگيد اين فرد به دليل رفتارهاي ضد و نقيضش جه جايگاهي براتون داره , يه دوست ؟هم محلي؟ استاد؟ عاشق؟ مزاحم؟ وقتي نمي تونيد بفهميد ديگران در چه جايگاهي با شما هستن چطور مي تونيد برخوردتون رو تنظيم كنيد؟ اين معجونيه كه من باهاش روبه رو هستم!!!
نحوه ي برخورد با يه دوست معمولي با كسي كه به شما علاقه داره متفاوته! برخورد با كسي كه شما رو سر كار مي زاره با كسي كه منظور خاصي نداره فرق داره! چطور تنظيم كنم, نمي دونم ديدش چيه كه بدونم چي كار كنم؟!
شايد اون هم همين مشكل رو داره و براي همين مردد شده براي صحبت . در همين سايت خيلي اقايون رو ديدم كه مي خواستن از علاقه ي دختر نسبت به خودشون مطمئن بشن و بعد جلو برن. در اين حالت اگر كاري نكنم اشتباه كردم. چقدر صحبت مستقيم و رو در رو خوبه. شما در اون مورد مشابه به من چي كار كردين؟
جز اين هيچ راه ديگه اي وجود نداره؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط همون شادزی