خوشبختي يعني اينكه كودك درونت رو هميشه شاداب نگهداري تا هيچ وقت احساس بدبختي نكني:310:
نمایش نسخه قابل چاپ
خوشبختي يعني اينكه كودك درونت رو هميشه شاداب نگهداري تا هيچ وقت احساس بدبختي نكني:310:
آیا این واقعا عملی هست؟!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
مگر میان این هم ناسازگاری های درونی، تعارضات بیرونی، می توان همیشه حس لذت دوستی کودک درون را بدون محدودیت ارضاء کرد. و آیا این کودک درون سیری پذیر است!!!
در واقع در درون به غیر از این کودک، والد و از همه مهمتر بالغی هم هست. سهم آن چیست؟
جای تامل دارد؟!
من خوشبختی را اینگونه درک کردم :
خودت باشی ، روان و سیال ، و فطرت مبنای این خود بودن باشد ( به قول بعضی اهل فن ، " خود طبیعی " ) ، و این خود را بشناسی و بپذیری و باهاش تعامل داشته باشی و به فکر رشد و تعالیش باشی و مسیر زندگیت را بر همین مبنا میزان کنی ، مطمئناً منجر به رضایت درونی و احساس آرامش و نشاط و در پی آن تعادل رفتار می شود ، احساس رضایت درونی از زندگی ، حتی در اوج ناملایمات و سختیها هم باعث می شود حساس خوشبختی کنی و درست فکر کنی ، به موقع مشورت بگیری ، به جا تصمیم بگیری و سنجیده عمل کنی .
این درس و تجربه عملی من ازندگی تا حالا است .
تصور کن ، در بیرون از خودت همه چیز داشته باشی ، لحظاتت پر از برنامه های فرحبخش باشه ، دوستان خوب ، معاشرت وسیع ، و.... و حتی در درون هم کودک پر جنب و جوش و شیطونی در آغوشت باشه .... اما در لایه های عمیق قلبت ( درونت ) ، احساس رضایت از خودت ، از روزگار ، از جامعه ، از اطرافیان و در یک کلام بطور نامحسوس رضایت از زندگی که بزرگترها با تعبیر دل خوش از اون یاد می کنند ، نداشته باشی ، آیا میتونی خوشبختی را حس کنی ؟؟؟
خوشبختی هر چه هست ....
لحظه ها ( عمرمان ) را گذرانديم تا به اون برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظاتی بود که گذرانديم
خب این یه جمله شعار گونه از خوشبختی ، واینکه امروزمان را بهره برداری کنیم وقدر بدانیم.
اما پاسخی برای خوشبختی چیست ؟ نیست.
اما اگر بخواهیم عمیق تر تعبیری از خوشبختی بگیم ، من با چند تا سوال شروع می کنم:
دوستمان گفته "درلبخند مهربان مادر و دستان گرم پدر است" می پرسم بچه هائی که در آغاز زندگی از این دو نعمت بی بهره بوده اند ایا در برهه هائی از زمان احساس خوشبختی نمی کنند. همچنین اونهائی که پدر ومادر دارند ، دوستشان هم دارند اما بخاطر یه موضوع (اختلاف نظر - مثلا در امر ازدواج) روابطشان به شکلی میشه که بهتر می دونن از هم دور باشن. ویا بچه های بهزیستی رو در نظر بگیریم ، بی سرپرست یا بد سرپرست ، بچه های کار وخیابان و... دیده ام که زمانهائی رو واقعا احساس خوشبختی می کنن
دوستمان گفته "در داشتن دوست" . اگر چه دوستان کمکهای زیادی به ما می کنن و بودنشان باعث پشت گرمیست . اما حالتی رو در نظر بگیرید که مشکلی مثلا با همسرتان پیش اومده که قادر به بیانش حتی به صمیمی ترین دوستتان هم نیستید ، حتی در زندگیهائی که زن وشوهر کاملا با هم دوست هستند وصمیمی، هر دو هم واقعا خوبند اما گاهی مساله ای پیش میاد که بنظر لاینحل هست ( برا مشاورین خانواده هم پیش میاد) طوری که نگرانی ایجاد می کنه و آسایش وآرامش رو از آدمی میگیره ، حالا تو این شرایط هزاران دوست اونهم از نوع حقیقیش هیچ کاری نمی تونن بکنن.
و ...
وقتی که هرچه زندگیت رو واکاوی کنی و موضوعی جهت نگرانی وتشویش پیدا نکنی ، که خواب شبهاتو بگیره ، دلشوره نداشته باشی و... تو خوشبختی.
اما من خوشبختی رو در "بندگی خدا " می دونم که همان هدف آفرینش هست .
لحظاتی رو که دارم بندگی خدا می کنم چنان انبساط خاطری بهم دست میده که بسیار فراتر از آرامش درونیه ، آرامش هم تو اون گمه .وقتی که در کمال عجز و نداری رو به اون غنی جواد کریم می برم
یا وقتی که اظهار گناه و شرمساری نزد اون قادر متعال می برم ، (اگرچه با گریه و... همراهه)
وقتی که گره از کار یه نیازمند باز کنم و....
و تمامی مصادیق بندگی ...
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
اقاي سنگتراشان منظور من از اين جمله اين نبود كه كودك درون آزادانه جولان بده و هر كاري خواست انجام بده....من گفتم شاداب نگه داشتن....به نظر من مشكلات خيلي از افراد اين هست كه دچار خودسانسوري شدن...دائم خودشون رو نقد ميكنن(من منكر اثرات مثبت اين نقدر كردن نيستم اما هر چيزي حدي داره)نبايد از محور تعادل دور شد....به همون اندازه كه ازادي كودم درون و انجام خواسته هاش به روح و روان لطمه ميزنه ....حبس و شكنجه اين قسمت از روح هم ما رو بيمار ميكنه....منظور من حفظ همين تعادل بود!!
بحث شيرين تعادل...
شايد چيدمان جمله ام به خاطر صحبت با دوستي كه از شكنجه كودك درونش دچار مشكلاتي شده...اين تيپي شده و منظورمو بد منتقل كرده....
ممنون از نكته سنجي شما:72:
دقيقا همينه كه فرشته ميگه....رضايت دروني خيلي مهمه كه ميشه با استدلال من هم كه بايد به كودك درون اهميت داد توضيح داد....
اگه هميشه والد درون اكتيو باشه خب هميشه ما داريم از خودمون سوال و جواب ميكنيم....دائم بكن نكن .....كودك درون افسرده ميشه.....هيچ وقت هم به اين رضايت دروني نميرسيم....پس هميشه از خودمون دلخوريم و خودمون رو يه شكست خورده ميدونيم....
اما اگه يه كمي جلوي والد رو بگيريم تا كودم خودي نشون بده همه چي حل ميشه:310: