نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
آسمان ابری عزیز
آسمان ابری عزیز آنچه به نظر بنده می رسه ، علت این که از مشاوره ها و حرفای منطقی شنیده شده ، آرامش نگرفتی اینه که نیاز داری قضیه آنالیز بشه و موقعیت خودت رو بهتر پیدا کنی و گره کارت بیشتر اینه که چرا اون به این راحتی رها کرد و رفت و عین خیالش هم نیست که چه کرده با این که دم از اعتقادات می زده ، احساس می کنم در ذهنت نسبت به وی هنوز درگیری داری که تکلیفش رو از نظر این که رفتارش و ترک کردنش محقانه بود یا نه را روشن کنی تا بدانی که با او باید به جد چه کنی ، آیا ببخشی یا نه .
ابهامات تو رو رها نمی کنه چون در عین این که او را متهم می کنی گاه یادش که می افتی احساس تعلق می کنی و خوبیهایی از او ممکنه یادت بیاد .
در یک کلام عزیز من تو تکلیف اونو تو دل و ذهن خودت هنوز روشن نکردی ( کاملاً روشن ) هر وقت تونستی این کار رو بکنی بعد راحت تر می تونی به آسیبهای وارده توجه کنی و در مورد چگونه با آن کنار آمدن مشورت بگیری .
حال بگو حدسم در مورد این فرد و حال خودت درست بود یا خیر تا بهتر بتونم راهنمایی کنم .