RE: شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
بالهای صداقت و ترانه عزیز از راهنمایی هاتون متشکرم. ولی منظور من این نبود که به نامزدم بگم پدرم چه فکری در موردش می کنه. منظور من اینه که با طرح سوالاتی مثل" تا حالا به این فکر کردی که ممکنه به هم نرسیم؟" یا " اگه بعد از دو ماه نامزدی جواب رد بشنوی واکنشت چیه؟" و... اون رو برای بر هم خوردن احتمالی نامزدیمون آماده کنم. می دونم که با این سوالات هم آرامش فکریش رو به هم میزنم ولی من واقعا دلم نمی خواد ایشون ضربه بخورند. او بی خبر از همه چیز هر روز به من وابسته تر میشه.
اینکه ازش بخوام همون رابطه کوچیک(از طریق پیامک و اینترنت) رو هم با هم نداشته باشیم، منطقیه؟شاید این طوری کمتر به هم وابسته بشیم...:47:
RE: شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
فانوس با پدرت صحبت کردی؟
راستش من این که در مورد جدایی حرف بزنید را صحیح نمی دونم. حرف از جدایی باعث سردی می شه و ارزش رابطه را زیر سوال می بره. به نظرم 2 نفر تا واقعا برای جدایی مصمم نشدند نباید حرفی در این مورد بزنند.
نباید قبح این مسئله از بین بره و در نظر نامزدت جدایی را یه پیشامد ممکن و غیر مهم کنی.
اگه فکر می کنی محدودتر شدن رابطه را می پذیره, ازش بخواه کمتر باهم تماس بگیرید ولی همیشه جویای حال هم باشید.
فانوس تو تا چه حد احتمال جدایی را قوی می دونی. اگه نسبتا از این مسئله مطمئنی هرچه زودتر تموم کنی براتون راحت تره.
بهتره که راه کارهای صحبت با پدرت را بررسی کنی تا با اما و اگر روبرو نباشی.
RE: شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
راستش پدرم آدم خیلی منطقی نیست و دائم درگیر افراط و تفریطه. وقتی از کسی خوشش نیاد دیگه نمی تونه بهش نگاه مثبت داشته باشه حالا هر چقدر هم که براش دلیل بیاری. من تا می خوام با ایشون حرف بزنم به من میگه تو درگیر احساساتی و الان نمی فهمی ولی فردا میگی چرا پدرم گذاشت این ازدواج سر بگیره. او اصلا حاضر نیست به حرف من توجه بکنه.
نمیتونم پیش بینی کنم که رفتار چند روز دیگه پدرم چطوریه. ممکنه با یه اتفاق نظرش مثبت شه ولی شاید هم اوضاع بدتر شه. واقعا مستاصل شدم. همون طور که گفتم همه چیز داشت به خوبی پیش می رفت ما با هم قرار عقد گذاشتیم و پدرم پذیرفت و به نامزدم گفت من به شما اعتماد کردم و شما دیگه عضوی از خانواده مایی ولی دو روز بعد نظرش کاملا برگشت.متاسفانه خواهرم و همسرش که مخالف این ازدواج هستند هر روز یه عیب جدید روی نامزدم میذارند و نظر منفیشون رو به پدرم منتقل می کنند و این باعث شده دید پدرم منفی بشه.
من نامزدم رو دوست دارم و اصلا دلم نمی خواد شرایطی پیش بیاد که ما به هم نرسیم. من می تونم قاطعانه به پدرم بگم او رو با تمام کاستی هاش می خوام ولی می دونم اگه دل پدرم راضی نباشه بعدا کاری می کنه که همه چیز به هم بریزه( مثلا در یکی از موارد قبلی در جلسه نامزدی حسابی بدخلق بود و چند بار خواستگارم رو تحقیر کرد تا این که به او و خانواده اش برخورد و بلند شدند و رفتند. جالب این بود که بعد از این آبروریزی وقتی ناراحتی من رو دید می گفت اگه تو بخوای من میرم با پسره صحبت می کنم و راضیش می کنم!!!!)
RE: +شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
سلام دوستان
این دوماه بالاخره گذشت و ما احتمالا تا کمتر از دو هفته دیگه عقد می کنیم. ولی اتفاقاتی در این دوماه افتاد که من رو نسبت به ایشون سرد کرد. دیگه هیچ احساسی بهش ندارم در حالی که او هم چنان بر سر علاقه اش به من هست. حتی این علاقه شدیدتر شده. من به شدت دچار تردید شدم و نمیدونم در این شرایط باید چه کنم. نمی تونم این تردید رو با خانوادم در میون بذارم چون پدرم منتظر همین موضوعند تا به راحتی همه چیز رو به هم بزنند و از طرفی همون طور که گفتم ارتباط اینترنتی و پیامکی ما دور از چشم خانواده بوده.
و اما چه شد که دچار این تردید شدم...در این مدت چندین بار با هم اختلاف نظر پیدا کردیم سر مسائل نه چندان پر اهمیت ولی اونچه مهمه اینه که این آقا خیلی سریع عصبانی میشدند و در این شرایط من حاضر به ادامه بحث نبودم. شاید در این مدت دو ماه نزدیک به 10 بار عصبانی شدند و در مقابل اعتراض من عنوان می کنند که چون من رو نمیبینند این اتفاق میفته و خیلی سریع عذرخواهی میکردند. این رفتار ایشون واقعا برای من نگران کننده ست. من دچار شک شدم که آیا ما قادر خواهیم بود همدیگرو درک کنیم و به خواست هم احترام بذاریم یا نه؟
خواهش میکنم منو راهنمایی کنید. فرصتم کمه . نمیدونم باید چه کار کنم.:316:
RE: +شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
دوستان چرا جوابم رو نمیدید؟ من واقعا فرصتم کمه و نیاز به راهنمایی تون دارم.
یه نکته هم بگم در این مدت ایشون هر روز با شدت بیشتری به من ابراز علاقه می کردند ولی من هم چنان به دلایلی که در ابتدای این تاپیک گفتم تقریبا هیچ ابراز محبتی نکردم. آیا این میتونه دلیل عصبانیت سریع ایشون باشه؟ این که بر خلاف انتظارشون (که دخترا سریع درگیر عواطف میشند) من در مقابل عشق ایشون واکنشی نداشتم.
یه بار بهش معترض شدم که چرا اینقدر سریع عصبانی میشید جواب داد من واقعا از خودم تعجب می کنم که چرا اینجوری شدم. می گفت تا بحال کسی به من نگفته آدم عصبانی هستم.
RE: +شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
خواهر عزيزم
از قديم گفتن سري كه درد نميكنه دستمال نميبندن......اخه چرا داري واسه خودت دردسر درست ميكني؟
اگه ميبيني نميتوني باهاش راحت و اسوده باشي از طرفي هم خانوادت منتظر بهونه اي براي بهم زدن هستن(كه نشون دهنده مقبول نبودن اين اقاس)چرا اصرار ميكني كه خودتو وارد يه زندگي بكني كه از اولش ترديد و دو دلي داشتي؟
اگه به فرض مثال شما هم نسبت بهش سرد نميشدي فكر اينو كردي كه فردا پس فردا كه ميخواي با شوهرت بري خونه بابات چه اتفاقاتي ممكنه بيفته؟ما مسئول علاقمند شدن بقيه كه نيستيم
به نظر من كسي كه دوسش داري به كسي كه دوستت داره ارجحيت داره
RE: +شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
من تا حدی به نامزدتون حق می دم. دو ماه عملن بلاتکلیف بوده. جواب احساساتش رو ندیده. مدام خودش رو کنترل کرده و مسلما کلی با خودش کلنجار رفته.
پس اینکه الان عصبانی بشه و بگه "من اینطور نبودم" به خاطر فشارهای روحی یه که بهش وارد شده.
البته این خودش نوعی ضعف محسوب می شه ولی هیچ انسانی کامل نیست. از طرفی می تونید در طول زندگی مشترک بهش یاد بدید.
من نمی دونم شما نسبت به ایشون چه مقدار اطلاعات دارید؟ این امکان رو دارید که از دوستاش برید تحقیق که آیا ایشون زود عصبانی می شوند و چقدر صبور هستند؟ جواب این سوال یعنی طرز رفتارشون در زندگی عادی و چیزی که شما الان می بینید رفتارشون در شرایط بحرانی و فشارهای روانی زیاده.
موفق باشی عزیزم
RE: +شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
سلام فانوس80
اصل خودت هستی... تصمیم گیرنده شما هستی... عشق ورز تو هستی... دوستدار تو هستی..
در این رابطه سه محور مورد توجه است:
الف)خود
ب)همسر
ج)خانواده
شما اولین محور را که خود باشی دارای فدای محورهای بعدی میکنی؟؟
یعنی عدم رضایت خودتت را فدای ترحم نسبت به همسر(اینده).....و استقلال و ازادی عمل خود را فدای نگرش والدین و خانواده.
به این نحو نگرش می گویند "درماندگی".... یعنی بی تفاوت بودن و عادت نسبت به سیر رویدادهای مهم زندگی. عدم تصمیم درست و بجا تنها برپایه ترحم و جلب رضایت دیگری.
فانوس80 کمی به خودت بیا. زندگی که یک سرش با شک و تردید و هراس از عدم تایید خانواده باشد...ان طرفش عدم استقلال و در نتیجه جدایی زودهنگام است.
ما یکبار به دنیا می آیم و در این فرصت یکبار می توانیم مسیر زندگی را مشخص نماییم. وابستگی فردی به ما دلیل بر تغییر نگرش ما نمی شود. مقصر شما نیستی فردیست که ناآگاهانه خود را درگیر روابط احساسی ساخته.
توصیه>> تا بر شک و تردید خودت و تا بر هراس خود از عدم تایید شدن غلبه نکنی این ازدواج بسیار آسیب زا خواهد بود.
شرط اصلی و شرعی در ازدواج "میل باطنی" فرد است.
موفق باشی.
RE: +شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
ثنا جان مشکل من اینه که اساسا هیچ پسری مورد قبول پدر من نیست یا کسی که مورد قبول ایشونه برای من مقبول نیست پس به این نتیجه رسیدم که یه بار و برای همیشه منتظر رضایت پدرم نمونم و خودم تصمیم بگیرم و انتخاب کنم.
به شما و نقاب باید بگم که هراسی مبنی بر این که فردا همسرم مورد پذیرش خانوادم باشه ندارم. چون خانواده من و به خصوص پدرم فقط تا قبل از ازدواج سعی در اعمال نظر دارند و به محض این که خطبه عقد خونده شد من و همسرم رو با تمامی اشکالاتمون با آغوش باز میپذیرند. این تجربه ای که در مورد خواهر و برادرم که قبلا ازدواج کردند دیدم.
دوستان بر موضوع علاقه من به ایشون تاکید کردند. در واقع این مشکل من نیست. من نمیدونم این درسته یا نه ولی احساس علاقه من به طرف مقابل هیچ وقت یکی از معیارهای مهم برای ازدواجم نبوده. همین که فرد با اصلی ترین معیارهام هماهنگ بوده و احساسم بهش بد نبوده برام کافی بوده. فکر می کنم عشق و محبت با شروع زندگی مشترک ایجاد میشه. آدم هایی رو دیدم که حتی با حسی از تنفر با هم ازدواج کردند ولی بعدش عاشق هم شدند.
من میخوام بدونم آیا این رفتار ایشون(عصبانی شدن با شکلی که توضیح دادم) میتونه نگران کننده باشه یا نه؟
آیا ایشون حق داشتند که به خاطر این که تحت فشار بودن یه همچین واکنشی داشته باشند؟ ( این فشار ها شامل عدم دیدن پاسخی از طرف من با وجود ابراز عشقش، دوربودن از خانواده شون، الزام به تحویل پایان نامه در مدتی کوتاه، مریضی پدرشون، عدم یافتن شغل مناسب و... میشه)
RE: +شیوه برخورد صحیح با او چیست؟
نكته اول:::حس ميكنم داري يه جور لجبازي ميكني با پدرت....
نكته دوم:::مطمئني كه مهم نيست طرف رو دوست داشته باشي؟؟؟؟؟؟
نكته سوم::مگه ميشه با تنفر از كسي باهاش زندگي كرد؟
نكته اخر ::داري دنبال دليل براي توجيح عصبانيتش ميگردي؟يعني دوست داري همه چي رو به راه بشه؟و ازدواجت سر بگيره؟