RE: بیش از اندازه یک کلام هست
سلام به نظره من با مادرتون صحبت كنيد و از او بپرسيد ملاك او براي انتخاب داماد خوب چيست؟دوست دارد دخترش با چه كسي زندگي كند؟.طوري صحبت كنيد كه مادرتان مسئله را از بالا نگاه كند.و مسئله مهريه خيلي كوچك به نظرش ايد. در ضمن براي حل مشكل از خدا كمك بخواهيد.
RE: بیش از اندازه یک کلام هست
سلام daisy عزي..ممنون از كمكت..اما يك مساله هم هست..مادر 3 داماد ديگه هم داره( ماشاللللا :) ) در مورد همه اونها يك مساله مشابه پيش اومده..يعني يك جورائي به نظرش اگر اين مهريه رو بي چون و چرا قبول كنه نشون عشقش به دختر هست...اون طبق موارد پيشين به من ميگه اگر تو رو دوست داشته باشه قبول ميكنه.... خيلي حرف بي قاعده اي هست ميدونم// اما ... راستش مامان من باز هم به خاطر حرفاي من مهريه رو پايئن آورد اما.....باز هم مورد تائيد اين پسر و خانواده اون نيست....
مسخره است كه متاسفانه خانواده ها براي حفظ امنيت دخترهاشون به مهريه و مقدار اون پناه آوردن...... كه من دليل اين مساله رو جز. نداشتن حقوق اساسي و درست در كشورمون براي زنان نميدونم.......
RE: بیش از اندازه یک کلام هست
سلام من بازم مي گم دعا يادت نره .طبق تجربه شخصي توي اين موارد كه از دست هيچ كس كاري ساخته نيست فقط خدا ميتونه كمك كنه.من و شوهرم با دعا رفتيم جلو و همه در كماله ناباوري هيچ چيزي نتونستن بگن و همه چيزو با رضايت قبول كردن.
RE: بیش از اندازه یک کلام هست
RE: بیش از اندازه یک کلام هست
سلام نجوای عزیز
تصمیم نهایی و میشه گفت درست ترین تصمیم با خودت هستش اما با تجربه ای که من از زندگی داشتم میتونم بگم اگه نسبت به چیزایی که در مورد طرف مقابلت گفتی اطمینان داری.... کوتاه اومدن در مورد مهریه و حجاب نمیتونه خدشه ای در زندگیت ایجاد کنه
من سال 84 با مهریه 14 سکه به عقد مردی در اومدم که همه زندگیمه و الان هم با وجود فرزندی زندگیمون شیرین تر از گذشته شده در مورد مسئله حجاب هم اون از اول گفت که چادر رو حجاب کامل میدونه و من با اینکه خیلی به این مسئله اعتقاد نداشتم اما چون با تمام وجود به خودش اعتقاد داشتم پذیرفتم و الان هم بدون هیچ مشکلی در این دو زمینه با هم زندگی میکنیم
امیدوارم بتونی تصمیم خوبی که منجر به خوشبختی و سعادت در زندگیت میشه رو بگیری
RE: بیش از اندازه یک کلام هست
سلام نجوا
من صحبتهای شما را در چند پستی که در این موضوع داشتید با دقت مطالعه کردم. حتی به ذهنم رسید نیاز به راهنمایی هم نداری. شما خیلی قشنگ مسائل را تببین می کنی و خیلی خوب همه آنها را بررسی کرده ای.
تنها کاری که نیاز هست این است که باید این دانسته هایت را با صبر و دقت عملیاتی کنی. در واقع همانطور که تلویحا اشاره کرده ای، همین مسائل از نوع دیگرش بعد از ازدواج هم به وجود می آید. شما الان بسان زمینه تمرینی باید میزان انعطاف پذیری خودتون، مادرتون و همسر آینده اتون را به تعادل برسونید.
همین مسائل که مطرح کردید( مخصوصا نظر شخصی خود را در مورد مسائل اعتقادی، مهریه، حجاب و حتی اختلاف نظرتون را با مادرتون ) با این آقا صمیمانه در میان بگذارید. به او بگوئید که در مورد مهریه چه می اندیشید و حتی می توانید توافق کنید، بعد از ازدواج هم به خواست خودتون آن را به تعادل دلخواه برسونید.
مسئله ای که وجود دارد، اینست که حتما باید سایر معیارها و صفاتی که برای ازدواج مهم هستند دقیقا بررسی کنید. اگر ایشون واقعان واجد شرایط شما هستند. باید حتما او را روشن کنید، که نظرات خانواده ات عینا نظرات شما نیست. اما به خاطر مسائل اعتقادی، با خانواده وارد درگیری هم نمی شوید. به او بگو کمک کند تا انعطاف بیشتری ایجاد شود.
فراموش نکنید که مسئله مهریه ، فقط یک مسئله است... یعنی این نمود یک تفاوت فرهنگی و فکری در مورد زندگی هست... که بین خانواده ها شما پیش آمده است.
هر چه نقش شما و آن آقا پررنگ تر بشود، نقش خانواده هایتان کمرنگ تر می شود و شما دو نفر مسئولیت پذیرتر می شوید.
RE: بیش از اندازه یک کلام هست
آقای سنگ تراشان عزیز.....
خیلی خیلی ممنونم از اینکه مجددا وقت گذاشتین و من رو از زاهنمائی خودتون بی نصیب نگذاشتین... حقیقتش رو بخواین خیلی خوشحال شدم..این چند وقت هم خیلی اتفاقات متفاوتی افتاد در مورد این مساله من.. من هم دقیقا این کار رو که سما میگین انجام دادم و اون رو در جریان گذاشتم که من با نظر مادرم در مورداین موضوع موافق نیستم و از طرف دیگه نمیتونم اون رو بیش از این متقلعد کنم و ازش خواستم که اون یک مقدار بیشتر سعی کنه شاید حتی تلاش بیشتر اون بتونه مادرم رو متقاعد کنه یا حتی خود اون یک جورائی بیشتر منعطف بشه.... در مورد مساله حجاب هم خود من هم با توجه به عقایدی که دارم و داشتم به توافق رسیدیم و البته فکر میکنم خودم هم یک سری شناختهای اولیه رو که لازمه این امر هست در موردش به اندازه کافی فهمیدم... حتی طی این مدت به این موضوع واقف شدم با توجه به اینکه تنها پسر خانواده هست دلش میخواد خانواده به خصوص مادرش از هر جهت دید مثبتی به این ازدواج داشته باشه که من هم موافقم پس سعی کردم در حد امکان یک سری انعطافهائی رو نشون بدم ..الباقی موضوع هم واگذار میکنم به خدای خوبم که مطمئنم همیشه در کنارم خواهد بود..
باز هم ممنون....برام دعا کنین
RE: بیش از اندازه یک کلام هست
سلام نجوا خانم
تمام حرفهای شما قبول
انشااله که مشکلی اتفاق نمی افته ولی اگر از اون اقا شناخت دارید با مادرتان صحبت کنید حتما مادرتان خیر شما را میخواهن
به خدا توکل کنید