RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
برادر عزیز
پس معلوم میشه هوس است و هوس و هوس .
به عواقب جولان دادن به این هوس فکر کن !
یکیش تشت رسوائیه که از بام میافته .
اختلاف تو زندگی
با رفتاری که این خانم نشون میده احتمالاً عکس العملی نشان خواهد داد که شما را در محیط کار بی اعتبار می کنه و یک جمله رو هم برادر عزیز از من به یادگار داشته باش حاصل ، فکری در چند سال پیش در موضوع ایستادگیه :
ایستادگی آن است که در جمع منحرفان به فرمان حق باشی نه در جمع صالحان راه حق پویی
شما در شرایطی که این نوع پوشش و در یک کلام عوامل تحریک کننده هست مسلط باشی و نلغزی هنر کردی و قوی هستی و به عبارتی مردهستی ، اگر نه به جرأت بهتون بگم خیلی ضعیفید و باید به فکر تقویت خودتون باشید .
ببخشید رک و راست میگم ، معلومه نفستون بر شما مسلطه که نگاهتون را به دنبال این خانم یا از این دست می کشه .
بیائید از این تهدید به عنوان یک فرصت برای خودسازی استفاده کنید ، و بر نفس مسلط شوید . این میتونه قوت و توانمندی شما را بالا ببره و مطمئنم ازش لذت می برید و اونم این که :
نگاهتان را حفظ کنید و از این خانم دوری کنید و هر روز که چنین کردید به خودتان احسن بگید و پاداش بدید و هر وقت یک هفته شد ، خودتان را خوب تشویق کنید و باز ادامه بدهید ، خدا هم توجهاتی نشان خواهد داد که لذتش بیش از لذت توجه و کشش و کامیابی از این خانمه .
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
برادر خوبم به نظر من بيشتر از اين به خودتون تلقين نكنين كه دارين جذب اين خانم ميشين....
به محاسن و زيبايي هاي خانمتون فكر كنين انگار دارين با خودتون ميجنگين تا همكارتون رو ميبينين به خودتون بگين خب اگه اين خام هيكل ظريف و جذاب داره همسر من هم زيبايي و جذابيت داره(حتما همينطوره اگه نه كه شما با ايشون ازدواج نميكردين!!!درسته؟؟)اگه اين خانم باهوشه خانم من هم با من تلپاتي قوي داره و مهربونه
اگه.....خلاصه در مقابل هر خصوصيت اين خانم به خانم خودتون امتياز مثبت بدين......
راستي خب اگه از نوع پوشش خاصي براي خانما خوشتون مياد چرا از همسرتون نميخواين كه بعضي وقتا طبق خواسته ي شما لباس بخرن و بپوشن؟؟؟تا به حال از ايشون اين كارو خواستين؟مخالفت ميكنن؟يا هيچ وقت خواستتون رو مطرح نكردين؟؟
ميتونين يه كري هم بكنين كه هم خانمتون خوشحال بشن هم خودتون ارومتر بشين...:P
يه روز بعد از ظهر به خانمتون بگين ميخواين ببرينش خريد اما خريد به سبك خودتون(هم سورپريز ميشن هم شما ميتونين مدل و رنگه خاصي كه مد نظرتون هست توي تن عزيزترين و بهترين هديه خدا ببينين)
بيشتر مراقبت كنين....مبادا از اين مرحله به مرحله بعد برسين!!!
ذهنتون رو با كاراي مختلف سرگرم كنين و دائم به خوبي هاي همسر دلبندتون فكر كنيد.....
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
gh.sana عزیر
سلام
دقیقا همینیه که میگی. تلقینه.
ولی دسته خودم نیست. انگار تنم مسمومه. یک حالت ناتوانیه شدید و ضعف در تمام اعضای بدنم احساس می کنم. اگه ببینمش به صورت موقت انگار مثل معتادی که مواد بهش میرسه حالم خوب میشه.
فکر کردن به خوبیهای همسرم در حد یک راه حل خوبه. ولی عملی نیست. ما مدت نسبتا زیادیه که ازدواج کردیم. متاسفانه الان دیگه وقتی پیش هم هستیم، فقط آرامش داریم. ولی از هم لذت خاصی نمی بریم.
در مورد این پوشش خاص هم بارها برای همسرم خودم تهیه کردم ولی باز همان مشکل قبلی. "برام عادی شده".
یک وقت فکر نکنین دلمو زده ها. خیلی دوستش دارم. ولی اون تاثیر رو دیگه روی من نمیذاره.
منظوره شما از مرحله بعد چیه؟ "مبادا از اين مرحله به مرحله بعد برسين" میشه بیشتر توضیح بدین؟
باید عوامل تحریک کننده رو در خودم کاهش بدم.
اولیشو همین امشب پیدا کردم. نباید موسیقی گوش کنم. به شدت دلم هوایی میشه.
این دختره هم اگه اینقدر بی محلی نمی کرد، شاید بعد از یک مدتی حساسیتم رو از دست می دادم. اما الان در واقع جلوی چشمم هست و من بهش دسترسی ندارم.
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
برادر خوبم شما چند وقته ازدواج كردين؟بچه هم دارين؟خانمتون شاغل هستن؟اگه اره چند ساعت در روز مشغول كارشون هستن؟
مرحله بعد مرحله اي كه روابط از نگاه كردن و لذت بردن از طرف شما و كم محلي از طرف ايشون به گپ زدن از طرف شما و شيطنت از طرف اون خانم تبديل شه(الته اين مرحله بعيد به نظر ميرسه چون شما زندگيتونو دوست دارين همسرتونو دوست دارين و نميخواين همه چي خراب بشه به همين دليلم به فكر چاره هستين)
ذهنتون رو درگير كنين نذارين فرصتي براي تصور و توهم راجع به هيكل و ظرافت و قيافه اون خانم داشته باشه....كتاب بخونين جدول حل كنين....موقعي كه خونه هستين بيشتر نزديك خانمتون باشين(فيزيكي)مثلا توي اشپزخونه همراهش باشين....تحسينش كنين....ازش تعريف كنين....
سوالات بالا رو جواب بدين لطفا....
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
با سلام خدمت دوستان عزیز و همچنین مراجع محترم.:village
دوستان ما باید اساسا تمایزی بین""هوس"" و ""تنوع طلبی"قائل باشیم.
بنده زیاد اصراری ندارم که village دچار هوسی شده اند ...بلکه ایشان در پی ""تنوعی" هستند که در ادامه این تنوع می شود ""هوس"" را دنبال کرد.
هر یک از ما در مغز خویشتن یک شخصیت واحدی را متصور هستیم// که بر حسب آنان شخصیت دست به انتخاب می زنیم. در این انتخاب اولین ملاک اصل ""تشابه"" است. یعنی هر کس یا هر چیزی به شخصیت تثبیت شده در مغز ما نزدیک باشد ما را بیشتر بسوی خود جلب می نماید.
مغز ما به دو صورت فردی را تایید یا تکذیب می کند...یعنی در اولین برخورد مغز با زدن برچسب ""خوب"" فردی را تایید و با زدن برچسب "بد"" فردی را تکذیب می نماید.
وقتی village عزیز می گوید :: دستم خود نیست....به واقع درست می گویید...کنترل دست ایشان نیست چون باورشان تثبیت شده است.
villageهنگامی که از این خانم جدید تعریف می کند نه اینکه واقعا تصویر آن زن را برای ما شرح می دهد بلکه دارد از فرد تثبیت شدهی ذهنش...با ما سخن می گوید.
اصولا آقایان در ذهن خود شخصیتی را برمی گزینند که ساده و روان باشد چه از لحاظ جسمی و چه اجتماعی.....تا بتوانند ساده و روان هم آن را بیاد بیاورند.
villageاز زن و همسر خود تعریف می کند و می گوید که همسرش هیچ کشلی نداشته بلکه همواره به او کمک می کند....اما چرا در کنار او به آن حد لذت نمیرسد؟؟
آیا همسرش مشکلی دارد؟؟
آیا لباس هایش زیبا نیست؟؟
آیا village را ارضا نمی کند؟؟
نخیر دوستان....مشکل در همسر village نیست بلکه مشکل در دریافت کننده ها ی ذهنی
village است که او را به سمت دیگری سوق می دهد.
راه حل چیست؟؟
village عزیز....ذهن ما آمادگی آن را دارد که از درجازدن رهایی یابد. مغز اصلی ترین عامل در اوج لذت جنسی و رسیدن به آرامش حاصله از آن است.
بنابراین سعی کن شخصیت واحد ذهنیت را تغییر دهی تا دچار تنوع طلبی نشود. اتفاقا شما باید فکر کنی به ان کسی که شما را جذب کرده...
یک به یک و تمامی ویژگی های که زن مورد علاقه ات دارا هست را در کاغذی بنویس... سپس ویژگی ها و خصوصیاتی که همسرت دارد را در کاغذ دیگری پیدا کن...
چه خواهی دید؟؟؟ دو فرد
یکی همسر عزیزت که تمام ویژگی و ملاک های تو را دارد اما ذهن تو قادر به درکش نیست
و دیگری ...آیا زن مورد علاقه ات است؟؟؟ نه عزیز..بلکه تحلیل و نقش محتوای ذهنی توست که حالا به صورت واقعی در دنیای واقعی در شخصی جمع شده است.
.........................................
شما دو راه داری.....
1>>قید همسرت را بزنی و با زن مورد علاقه ات ازدواج نمایی
2>>با مراجع به روان شناس فرکانس ذهنیت را تغییر دهی.
عواقب دو راه
1>>راه اولی>>به ندرت احساسات عاطفی بعد از ازدواج در رابطه با زنی دیگر... در آقایان پایدار می ماند...بنابراین شما بعد از ازدواج با این خانم دوباره..سراغ کیس دیگری می روی و دوباره طلاق و نابودی
2>>دومین راه>> استحکام هر چه بیشتر زندگی مشترک...و یافتن نکاتی در هر دوی شما برای شروع دوباره زندگی با هیجانات بیشتر..
حال تصمیم با توست....village جان.
موق باشی
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
قابل توجه دوستانی که ( در تاپیک لطفا" آقایون نظر بدن) با صحبتهای بنده مبنی بر اینکه نوع پوشش خانمها در تحریک و عدم تحریک آقایون فوق العاده موثر هست ، مخالف بودند و معتقد بودند که چرا زن باید هر لباسی که دوست داره نپوشه ، آرایش نکنه و ... فقط به خاطر اینکه ممکنه آقایون تحریک بشن ؟؟؟ به زن چه مربوطه که مرد از دیدن (به قول یکی از دوستان ) "انگشت" زن هم ممکنه تحریک بشه ؟ میخواد تحریک نشه . و اینکه زن با حجاب امل و عقب ممونده است !!! حالا به نظر شما این زن در مشکلی که برای این برادر ما پیش آمده مسئول هست یا اینکه نه به اون چه مربوطه ؟؟
حالا این دوستان اثرش رو ببینند و نظر بدن لطفا"
برادر گرامی شما در معرض یک آزمایش الهی قرار گرفتید اونم چه آزمایشی .خدا بدجوری داره امتحانتون می کنه مبادا کم بیارین .انسان همیشه باید سعی کنه اول تو امتحانات الهی نمره قبولی بگیره بعد تو امتحانات دیگه .پس به خودتون مسلط باشید ، از عوامل تحریک کننده دوری کنید که یکیش همون موسیقیه البته نوع مخربش ، باز هم میگم تا جایی که میتونید اون واحد یا قسمتی که همکارتون هست نرید ، مطالعه کنید ، ورزش خیلی مهمه و انرژی زاید بدن رو دفع میکنه ، از صاحب امتحان کمک بخواید که : الا بالذکر الله تطمئن القلوب ...... و من یتوکل علی الله و هو حسبه
دلتون رو با یاد و ذکر خدا آرام کنید و قدر لحظات خوبی که میتونید با همسرتون داشته باشید رو بدونید. به قول دوستمون اگه همسر شما معیارهای شما رو نداشت که شما باهاش ازدواج نمیکردید پس اونی که با آگاهی انتخاب کردید میتونه به شما آرامش بده نه اینکه یکدفعه و از روی هوس بهش تمایل پیدا کردید.
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام دوست عزیز
میتونید محل کارتونو عوض کنید یا به بخش دیگه ای منتقل بشید که چشمتون به اون خانوم نیفته
یه سئوال:وقتی چشمتون به اون خانوم می افته هدفتون چیه یعنی میخوایین چی بشه؟؟؟ برید ازش خواستگاری کنید و ازدواج و یا روابط نا مشروع ؟؟ولی شما یه فرد متاهل هستید و روزی که عقد کردی با زنتون یعنی عهد بستید که بهش خیانت نکنید
یک لحظه خودتونو به جای همسرتون بزارید دوست دارید زنتون همین حس شما رو نسبت به یه آقایی داشته باشند؟؟؟؟اونموقع پیش خودتون میگین مگه من چی کم دارم از اون مرد؟خوب خانمتون هم چیزی از اون همکارتون کم ندارند پس خویشتن داری کنید و به فکر زن و زندگیتون باشید تو همین سایت بخونید عاقبت کسایی که به خاطر هوس زندگیشون پاشیده چه وضعی دارند و چقدر از خیانت پشیمانند
به خاطر یک آن لحظه خوش زنتو نفروش
قدر خانموتو بدون
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
[align=justify]سلام :72:
یک مثال براتون می زنم که بهتر متوجه پست نقاب بشید.
زمانیکه دانشجو بودم، در یک روز بارانی داشتم به سمت خیابون می رفتم که پسری دوید جلوم و در حالیکه خیلی مضطرب به نظر می رسید، اینطور وضعیتش رو توضیح داد که من خونه دوستم بودم، بهم تلفن کردن که مادرم قلبش گرفته و الان بیمارستانه. من هم هیچ پولی ندارم و ...
من هم فرض رو بر این گذاشتم که راست می گه (انصافا خودش هم خیلی خوب رفته بود تو نقشش)، بهش پول دادم. بعد هم شماره م رو گرفت که پول رو برگردونه.
بعد تا رسیدن به خیابون با من اومد، درحالیکه قبلا در حال دویدن بود! و من فهمیدم فیلم بازی کرده، اما چیزی نگفتم. بعد هم در جلویی یک تاکسی رو باز کرد که جلو بشینیم! من هم بهش لبخند زدم که برو داداش من، مادرت می میره وا !!
اما بعدش تصویرش از جلو چشمام نمی رفت! یه حس بسیار لطیفی نسبت بهش داشتم.
من مثل نقاب سواد روانشناسی ندارم، اما همه احساساتم رو ریشه یابی می کنم.
نتیجه ریشه یابی من این بود که علت تمایلم به اون پسر (شاید براتون جالب باشه اون اولین و آخرین پسری بود که چهره ش در نگاه اول به دلم نشست)، این بود که بی نهایت شبیه به مسیح بود.
چهره ش به علاوه ی موها و ریشش تصویر مسیح رو تداعی می کرد. کسیکه برای من سنبل پاکیه. و آبی که از موهاش می چکید بر این حس افزوده بود.
پس من دریافتم که چیزی در این پسر نیست، بلکه تمایل من از عشقم به پاکی نشات می گیره.
و خود به خود نسبت به اون پسر بی تفاوت شدم.
من با هم خونه ای ای زندگی می کردم که به ندرت خونه بود، اون پسر هم بارها و بارها تماس گرفت که بیا حداقل پولتو بگیر!! اما من دیگه "هیچ" میلی بهش نداشتم.
مطمئنم در پس تمایل شما به این خانم هم چهره ای از شخصیت و ذاتتون نهفته ست که اگه کشفش کنید، هم نسبت به این خانم بی تفاوت می شید، هم به خودتون نزدیک تر می شید، و هم بواسطه این شناخت بیشتر از خودتون در آینده هم احتمال انحرافتون کمتر خواهد شد.
موفق باشید دوست عزیز، و خودتون رو هوسباز ننامید چرا که شما آنقدر با خودتان صادق و روراست هستید که از این وقایع برای پاک تر شدن استفاده کنید. :72:[/align]
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام به همه
فکر نمی کردم که اینقدر جوابهای خوبی بشنوم. مرسی از وقتی که میگذارید ( از philosara و gh.sana و نقاب و باقی دوستان )
در جواب gh.sana عزیز باید بگم که من 4 ساله ازدواج کردم. خانمم فعلا خانه داره. و بچه هم ندارم.
"نقاب" عزیر، ممنونم بابت حرفهایی قشنگی که زدی. من آدم معتقدی هستم. نمازهامو می خونم. روزه می گیرم. گهگاه نماز شب هم می خونم. واسه همینه که خیلی عذاب وجدان دارم. ببینید با استغفرالله گفتن دلم آروم نمیشه. مشکل از منه نه از این ذکر. وقتی دلت گیر می کنه که ذکر زبانی کارساز نیست. می دونم امتحانه و خیلی هم سخته. تا حالا در طول عمرم اینقدر تحت فشار نبودم.
وقتی حرفهای تو رو از یک زاویه جدیدی خوندم، برام خیلی جالب بود. خیلی دوست دارم حتما پیش یک روانپزشک برم قبل از اینکه دیوانه بشم.
"به ندرت احساسات عاطفی بعد از ازدواج در رابطه با زنی دیگر... در آقایان پایدار می ماند" کاملا با این حرفت موافقم . چون هیچ آینده ای را در این رابطه نمی بینم. ولی خوب حس ضعف و درماندگی که در تک تک اعضای بدنم به وجود اومده که اینو نمی فهمه. وجودش و نزدیکی بهش نوعی مسکنه و دوری از او نوعی خماری.
شبها راحت نمی خوابم. همش در عذابم. صبحها بر خلاف معمول خیلی زود و از روی پریشان احولی از خواب بیدار میشم. این حالت ها رو دقیقا قبل از ازدواج هم داشتم. امروز هم دیدمش. ولی نه با همان وضعیت تحریک کننده. امروز تحملش راحتتر بود. ولی نمی دونم چرا نوعی دلتنگی نسبت بهش در من ایجاد شده. مخصوصا وقتی که میره.
اصلا دیگه با من حرف نمیزنه. به من به نگاه نمیکنه. از یه جهت خوبه. از یه جهت خیلی سخته.
نمی دونم به نظر شما اگر باهاش صحبت کنم این دلتنگی کم کم عادی میشه یا نه؟ این نوع سردی رفتار بیشتر منو عصبی میکنه (نزدیکی همراه با عدم دسترسی). شرایط کاریم نوعی نیست که بتونم به راحتی جامو عوض کنم. ولی شاید از اول مهر کمتر بتونم به محیط کارم برم.
راستی قرار شد ادرس چند تا روان پزشک خوب رو بهم تو تهران بدین. یادتون رفت؟
انگار مهری بر دلم زده اند که انگار نه خدا صدایم را می شنود نه می خواهم حرف دیگران را گوش کنم. حضور شیطان را به وضوح در درونم احساس می کنم.
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
نميتونم دقيق و مطمئن بگم با اين خانم حرف بزنيد يا نه....
واقعيتش فقط دو حالت به ذهنم ميرسه
حالت اول::شما هيچ وقت براي صحبت با ابن خانم پيشقدم نميشين از اونجايي كه ايشون هم خودشون رو از شما دورتر ميكنن پس اتفاق خاصي پيش نمياد و تغييري در حالات شما ايجاد نميشه
حالت دوم::شما سر صحبت رو باز ميكنين ولي از طرف خانم مورد بيمهري قرار ميگيرين شايد هم برخورد بدتري باهاتون بكنن در اين حالت شايد يه كم به خودتون بياين و به خاطر اينكه توي محل كارتون آبروريزي نشه بيخيال بشين....يعني يه جوري ازش متنفر بشين كه با شما رفتار تندي كردن......
البته هيچ تضميني هم نيس كه ايشون رفتار تندي داشته باشن اگه در اين حالت ايشون رفتاره با عشوه و نازي از خودشون بروز بدن همه چي بدتر از قبل ميشه:303:
من واقعا نميدونم كدوم راه براتون بهتره....... بهتره منتظر راهنمايي دوستان ديگه باشيد....
آدرس لینک>>
www.1ravanpezeshk.com