-
شکست در عشق
سلام به همه دوستان از وقتی که به این سایت عضو شدم احساس عجیبی دارم از همه شما یه راهنمایی می خوام.
4 سال پیش با پسری آشنا شدم که هر دو همدیگه رو دوست داشتیم اما مادرش باعث جدایی ما شد می خواهم با مادرش حرف بزنم و ببینم چرا این طوری با سرگذشت من بازی کرد به نظر شما چه کار کنم ؟ اگه کمکم کنید ممنون می شم آخه بد جوری افسرده شدم و نمی دونم چیکار کنم
من امروز در این سایت ثبت نام کردم و دیدم آدمهایی در این سایت هست که واقعا به درد دوستهاشون می رسن و راه چاره ها رو نشون می دن 4 سال پیش با پسری دوست بودم طوری که همدیگه رو واقعا از صمیم دل دوست داشتیم اما موقعیت دوست پسرم اصلا مناسب نبود بهش گفتم جریان رو با خانوادش در میان بزاره اون هم این کار رو کرد مادرش اوایل مخالفت نمی کرد و بی خودی قول می داد مثلا قول داده بود اگه پسرش از کنکور سراسری قبول بشه ما رو به عقد هم در میاره و اگه از آزاد قبول بشه جریان رو با خانواده من در میان می زاره. هر دویمان کلی سعی کردیم که بلاخره s از دانشگاه آزاد قبول شد و مادرش زد زیر حرفش و با من بد رفتاری کرد در واقع به ما خیانت کرد . بلاخره s خیلی سعی کرد حتی 2 ترم هم مشروط شد اما چه فایده که مادرش اصلا احساس نداشت و s تصمیم گرفت که منو تنها بزاره و بره الان خودش هم مثل من افسرده شده اما داره سعی می کنه کارهایی بکنه که من فراموشش کنم و منو اصلا محل نمی زاره حتی یکی از دوستهاش به من می گفت که بهش گفته مادرش باعث زندگیش شده به نظر شما من چه کاری کنم . آخه دیگه هیچ انگیزه ای برای ازدواج با کس های دیگه رو ندارم از هیچ کدوم از خواستگارهام خوشم نمی یاد می ترسم اگه ازدواج کنم نتونم زندگی خوبی داشته باشم.دوستام اصرار می کنن و می گن اگه ازدواج کنی s رو فراموش می کنی اما فراموش کردن s با اون همه خاطرات برام غیر ممکن است. دیگه از دنیا و همه خوبی های دنیا خسته شدم. چند باری خواستم با مادر s حرف بزنم اما چه فایده
-
RE: شکست در عشق
بنظر من صحبت کنید احتمالا موفق میشید دست گل یادتون نره :cool:
-
RE: شکست در عشق
اینو شوخی نگفتم ، من خانمی رو سراغ دارم که با ازدواج و دوستی پسرش با دختری مخالفت شدید داشت و دختر انقدر به مادر پسر محبت کرد که مادر نرم شده و حالا در حالت انفعالی بسر میبره :199:
-
RE: شکست در عشق
ولی امیدوارم کلک نزنی:81: و همیشه این احترام و محبت را داشته باشی:228: .
-
RE: شکست در عشق
-
RE: شکست در عشق
سلام به شوکران عزیز
راستش به نظر من اصلاً کار خوبی نیست چون معمولاً اصرار از طرف دختر اگر هم به ازدواج منجر بشه سرانجام خوبی نخواهد داشت چون به عنوان یک برگ برنده در دست همسر و خانواده او قرار می گیره و هر زمان که مشکلی پیش بیاد می تونن به این وسیله موجبات آزار روحی دختر رو فراهم کنند . اگر پسر مقابل شما ، در عشق و علاقه اش راسخ بود اجازه نمی داد شما از هم جدا بشین حتی اگر این امر به ظاهر صورت می گرفت... در واقع این پسر هست که باید شرایط رو جوری تدارک ببینه تا خانواده اش با ازدواج شما موافقت کنن نه اینکه شما ارزش وجودی خودتون رو زیر پا بگذارین و برین از مادرش خواهش کنید یا به او محبت کنید تا نرم بشه. خیلی وقتها زمانی که خانواده شوهر به سختی هم تونستن موافقت خانواده دختر رو بدست بیارن تا اون دختر عروسشون بشه ، بعد از اینکه خرشون از پل گذشت یه وقتایی سعی می کنن تا به دختر متلک بندازن که از خداش بوده که پسر اونا بیاد و اونو بگیره ...دیگه فکرشو بکن اگه دختر خودش تلاش کرده باشه که ازدواج او و یک پسری صورت بگیره ... دیگه بیا و درستش کن... فردا باید مدام حرف خانواده شوهر رو تحمل کنی...
از من می شنوی اگر می دونی اون پسر هنوز به شما علاقه منده با او صحبت کن که خودش کاری بکنه البته اگه شما رو می خواد ...موفق باشی!!
-
RE: شکست در عشق
ما معمولا میخواهیم در هر بابت سوار بر موضوع باشیم تا پیاده .
من فکر میکنیم خوبی کردن هیچوقت تمامی ندارد . لزومی ندارد که کسی برای همسایه آنطرفتر از جان مایه بگذارید ولی اگر به کسی که دوست دارد محبت کند و این محبت واقعی باشد چه اشکالی دارد حتی اگر پیش قدم باشد.
اگر فیلم دختر ایرانی را با بازی هدیه تهرانی و امین حیایی دیده باشید میفهمید که دخترها هم میتوانند به خواستگاری بروند اما خیلی اصولی و خانوادگی .
درثانی مادرها از دوستی با عروس خوب و مهربان استقبال میکنند .
-
RE: شکست در عشق
حالا نمی دونم حرف آتنا رو که کاملا مخالف حرف زدنم با مادر پسره هست رو قبول کنم یا حرف آرزو را که می گه به مادر پسره محبت کنم آخه آتنا و آرزو دیگه اون پسره از همه چی سیر شده و افتاده توی لج و منو به خاطر این که خواستگار دارم ول کرده بار آخر به من گفت ازدواج کردن با تو خیلی آسونه اما می دونم که مامانم تو رو اذیت خواهد کرد اون خیلی منو دوست داشت و بارها پیش خانواده اش خرد شد حتی مادرش پول توجیبیش رو هم نداد تا اونو سرد کنه و اون منو تنها گذاشت الان هم منو دوست داره اما به من رو نمی ده تا برم دنبال خوشبختی خودم اما من دیگه انگیزه ای برای ازدواج ندارم و از همه بدم میاد خیلی سعی کردم ازدواج کنم اما نتونستم تو رو خدا شما کمکم کنید آخه من دیگه نمی دونم چیکار کنم
-
RE: شکست در عشق
چطور می تونم به مدیر همدردی بگم که کمکم کنه آخه من تازه اومدم به این سایت و بلد نیستم
-
RE: شکست در عشق
حرفهای زیادی در دل دارم و دنبال کسی هستم که بتونم حرفهامو و درد دل هامو بهش بگم دیگه یواش یواش از همه چی سیر می شم از وقتی که این سایت رو پیدا کردم حس می کنم کسی هست که کمکم می کنه اما اون نفر کیه ؟