RE: ترو خدا کمکم کنید که چه کار کنم که بهتر بشناسمش
ميخاي بشناسيش؟؟
مطمئن باش اون آقا بد دل وبد گمانه، دائم شما رو چك ميكنه،خوره روحتون ميشه بخصوص اگه شما توي روابطتون آزاد باشين كه تصور ميكنم هستين.چيزايي كه شما از اين آقا گفتين بخصوص اينكه سر رفتن شما به خونه دوستتون ونگفتن به اون دعواتون شده منو ياد كسي انداخت كه بعدها فهميدم بد دله وبخاطر همين موضوع ازش جداشدم .هنوزم خودمو سرزنش ميكنم كه چرا اون اوايل كه اين رفتارو ازش ديدم متوجه موضوع نشدم.فكر ميكردم از شدت علاقه وتوجه به منه!!!!!فعلا كه هيچ نسبتي با شما نداره بخاطر اين مسائل بقول خودش مي بخشدتون اما واي به روزيكه نامزد يا شوهرتون بشه،اونموقع بخششي در كار نيست،مجازات ميشين.....
من كاري به بقيه رابطه شما ندارم(گرچه از اين دست روابط خوشم نمياد بخصوص اگه مسائل جنسي هم وراد ماجرا بشه اميدوارم كه تا الان زير بار خواسته هاش نرفته باشين وبعدازاين هم نرين)بنظر من همون يه دليل بالا لازم وكافيه براي اينكه توي ادامه اين رابطه تجديدنظر كنين.از همه ما گفتن بود، تصميم با شما
RE: ترو خدا کمکم کنید که چه کار کنم که بهتر بشناسمش
سلام
خواهرم احتیاجی نیست اونو بشناسینش تا همینجا کافیه همه ما و حتی خودت اگه دقت کرده باشی از درخواست هاش اونو شناختی
پس دلسوزانه به شما میگم با جدیت وقاطعیت به او بگو دیگه مزاحمت نشه وهمچنین به خودت بگو که با اون دیگه کاری ندارم اون بدرد آدنده من نمی خوره
اگه مزاحمت شد حتما با خانوادت و بخش مشاوره نیروی انتظامی صحبت کن
عاقل باش بر احساسات غلبه کن با هوای نفست رقابت کن سعی کن اونو مچاله کنی وشکستش بدی ما انسانها ببخشید مثل الاغ که نیستیم افسارمون رو بدیم دست هوای نفسمون بلکه انسانیم واز خودمون اراده داریم وباید اراده خودمون رو دست عقلمون بسپاریم نه اینکه بوسیله احساسات کنترل نشده لهش کنیم
من احساس میکنم وضعیتش خیلی خیلی خرابه از نوع چیزهایی که می خواد حتما و حتما با کسانی دیگه هم ارتباط داره بر حذر باش
به خدا پناه ببر
شاد وپیروز باشید و مقاوم عاقل
RE: ترو خدا کمکم کنید که چه کار کنم که بهتر بشناسمش
سلام از کمک همتون ممنونم از مدیر سایت هم خیلی تشکر میکنم:302:
RE: ترو خدا کمکم کنید که چه کار کنم که بهتر بشناسمش
سلام:72::
به تالار همدردی خوش امدید .به جرات می گم که با خواندن این تاپیک بعد از مدت ها تنم لرزید....
دوست عزیزم ..حرف های دوستان همه عالی و خوب بودند و هیچ جای سخنی باقی نمانده است دوست من ..و حکم مدیر محترم همدردی که فرمودند فراموشش کن....
دوست من حتما این کار را انجام بده...نمی دونم چقدر تونستید رو ایشان فشار وارد کنید که ایشان را بشناسید..ولی عجب دانشجوی پزشکی وقت داری هستند ایشون..با این سن اگر ایشان به موقع قبول شده باشد و حتی نمی دانم راست بگوید که امیدوارم راست باشد یا اکسترن است یا اینترن..اگر اینترن باشد که اصلا وقت این دست کارها را ندارد و اگر دارد مایه تعجب من است .....
من از روی تجربه می گم..دانشجوهای پزشکی یک پسر 24 ساله به مثابه حدود 1-2 سال قبل من است و من 7 سال با این دسته پسران هم کلاسی بودم و خیلی خوب روحیاتشان را می شناسم....و بسیار ناراحت می شم ولی حقیقتی را بد نیست هرچند عمومیت نداره خدمت شما بیان کنم....
دوست من اکثر اینان چون امکان ارتباط با جنس مخالف را در محیط کار ندارند منظورم ارتباط نزدیک است اغلب در سایر دانشگاه ها و پاره ای در خیابان با بهانه دانشجوی پزشکی یا پزشک بودن اقدام به ارتباط با دختران می کنند و آنان چون می پندارند که عجب شانسی(البته همه این طور فکر نمی کنند) نمی خواهند وی را از دست بدهند و به تمام خواست هایشان تن می دهند و خانواده های انان هم کوتاه می ایند تا به قول خود کیس خوب را از دست ندهند ..ولی دوست من من نیز با اینان هم کلاسی بودم.نه همه ولی اغلبشان قصد ازدواج ندارند به خصوص اگر بدانند دختر خانم به خواسته هایشان تن می دهد....
این را از من بپذیر ..به خصوص زمانی که واحد زنان را می گذرانند اغلب آنها نیاز به سکس را نه ازدواج حس می کنند..بسیاری از پسران هم کلاسی من در واحد زنان دوست دختر جدید گرفتند و نمی دانید چه ابروریزی هایی گاهی به گوش می رسید...البته معدود نه همه.....ولی شما فکر کنید همان معدود به سراغ شما امده....بیشتر پسران پزشکی ادم های خوبی هستند ولی من خوب به یاد دارم یکی از پسرهای شاگرد اول ما هم در بعد این واحد زنان فوری از یکی از دختران کلاس که ادم مذهبی نبود سکس خواسته بود بسیاری که خوب بودند هم به خواستگاری رفتند ولی هیچ کدام ازدواج نکردند.......چون اینان حتی زایمان می گیرند و معاینه می کنند و احساس سکس در انان شدید می شود و این عیب نیست خیلی از پسران هستند و بر ایشان هم گناهی نیست مهم کنترل است...که اغلبشان کنترل می کنند.
من خوب یادم میاد یکی از پسران کلاس ما به واسطه همین احساس بلایی بر سر خانمی آورد که دانشگاه ما را ترک کرد و از این شهر رفت..... و آن دختر 2 بار اقدام به خودکشی کرد....شما که نمی خواهی او باشی؟
مواظب باش شما ان گوشت قربانی نباشی دوست من.....
در ادامه تمام برخوردهای ایشان اعم از شک ها ...گله ها ..قهر ها دال بر ناپختگی شخصیت وی است که سایر دوستان به ان پرداخته اند....و هیچ دلیلی برای ادامه دادن شما وجود ندارد..
ببخش که رک می گویم این دندان خراب را زودتر بکن و اصلا غصه از دست دادنش را نخور و گول حرف هایش را نخور..نگذار 1 ماه یا 1 سال دیگر بازگردی و تاپیکی بزنی که کاش به حرفتان گوش می دادم....
گاهی کندن وابستگی سخت است دوست من ولی بدان گناه کردن سخت تر است...به هیچ عنوان ادامه نده...
و
سخن اخرم روزی که زیر بار حتی یک سکس ملایم با او بروی روزی است که سقوطت اغاز می شود و دیر یا زود کنار گذاشته می شوی..شک نکن.....شک نکن...
موفق باشید....:72: