ممنون از کمک همه دوستان
راستی الان با اینکه هنوز خوش استیل و خوش تیپ نیستم اما وزنمو کم کردم .
philosara گرامی من واقا حس میکنم نمیتونم با کسی یک رابطه عاطفی قوی و سالم و دوطرفه برقرار کنم . .....اما الان همچین رویایی رو در سر ندارم . احساس میکنم توان محبت کردن رو ندارم .
نقاب جان ممنون از راهنماییهات . راستش من نسبت به اون خانوم بی احساس شدم ( و کلا نسبت به همه چیز بی احساس شدم ) . ..... کاملا سرخورده شدم . من ماجرای تجسس ( که کاری کاملا غلط بود و من تحت فشار آنرا انجام دادم )
.....
وقتی به چند ماه گذشته فکر میکنم هیچ حس خوبی ندارم . تمام خاطرات خوبمان بیرنگ شده . از به یادآوردن اون همه لحظه خوش در حالی که خانوم هنوز دلش با من نبوده و من برایش صرفا یک گزینه منطقی بودم لجم میگیره .
این خانوم خوبی هم زیاد داره اما الان هیچ کدوم به چشمم نمیاد .
من دوست ندارم برای بدست آوردن کسی بجنگم . اما اینکه ایشان من را مورد مناسبی تشخیص بدهد اما هنوز سودای دیگری در سر داشته باشد . . . واقعا بی معرفتی هست .
philosara......البته کار من هم نامردی بود .
آقای مدیر عزیز بطور کلی : بی احساسم و کاملا بی انگیزه . احساس شکست و باخت میکنم . کاش این ماجرا را تجربه نمیکردم . دوست دارم این خاطرات از ذهنم پاک شوند . نسبت به این خانم هم شدیدا بی اعتماد هستم . الانم انتظاری ازش ندارم .
ولی مسائلی که داشتیم باعث شده من اصلا به یاد خوبیهای خودش و خانوادش نیوفتم . ضمنا این خانوم خیلی رمانتیک هست و باید همیشه حس کنه که طرفش دوستش داره و گرنه اوضاع روحیش بهم میریزه . منم قبلا تمام تلاشم رو میکردم ولی الان اصلا توان ابراز محبت رو ( چه کلامی چه رفتاری و ... ) ندارم .