سلام,در خصوص سوال بالا ،ممنون میشوم دوستان بنده را راهنمایی کنندنقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام,در خصوص سوال بالا ،ممنون میشوم دوستان بنده را راهنمایی کنندنقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
درود
دوستان میشه به این سوال که در واقع مکمل سوال کیوان هست نیز جواب دهید؟
اگر واسه یه فرد چه دختر چه پسر موقعیت و شرایط ازدواج فراهم نشد تکلیف غرایز جنسی و سایر غرایز فرد چیست؟ گاهی امید به آینده نقش کنترل کننده برای افراد دارد ولی برای فردی که قصد ازدواج یا موقعیت آن را ندارد چگونه باید امیال مختلف خویش را مدیریت کند؟
سارای عزیز اگه تاپیکتون به حاشیه رفت یه اشاره کنید که این بحث رو یه جای دیگه ادامه بدیم
با سپاس
سلام بر دوستانی که تا کنون این بحث را ادامه می دهند..
در واقع سوال اصلی برادر عزیزم ""کیوان"" و خواهران خوبم ""سارا"" و ""صبا"" این است که جوان تا زمان ازدواج با نیاز جنسی خود چه کند؟؟ و شاید هم موقعیت ازدواج پیش نیاید آنوقت چطور؟؟
تبصره::ببخشید سارا عزیز اگر موضوع به حاشیه کشانده شد..
پاسخ من::>>>به نظر من انسان نباید تابع نیاز خود باشد و وابسته رفع آن نیاز.
درست هست که ما نیاز جنسی داریم و حقمان هست که آن را ارضا کنیم.... ولی اگر شرایط طوری بود که نتوانستیم این نیاز را ارضا کنیم....به نظر بنده اشکالی ندارد.
انسان در همه حال باید احتمالات را بسنجد....بنده خودم درست هست که نیاز جنسی دارم ولی وابسته به ان نیستم و خوشی و نوع زندگی من موازی با رفع آن نیست.
من می توانم بدون ارضا این نیاز هم به زندگی خود ادامه دهم.
ولی از سوی هم این نعمت را خداوند در من قرار داده تا از ان بهره برم.....
در این صورت مثالی می زنم:::
فردی گرسنه است و تا بحال کمتر از غذاهای رنگارنگ و پر کالری چیزی نخورده ...ولی امروز در شرایطی قرار دارد که موقعیت او ایجاب می کند برای رفع نیاز خود به آن تکه نان خشک هم بسنده کند..
بنابراین او نیازش را رفع می کند........چه با بهترین چه با بدترین.
تمام مشکلات جوانان و اختلال های روانی که از عدم به هنگام ارضای جنسی و یا عدم صحیح انجام دادن رابطه جنسی ....دچارش هستند>< به نظر من از باورها و آموزش های غلط رایج بر جامعه نشات می گیرند...
سن ازدواج بالا رفته.....از سوی بیشتر مردان با دختران کم و سن و سال ازدواج می کنند.
و از سوی دیگر عقده های ارضا نشده در وجود انان نهفته است و با این عقده ها وارد زندگی مشترک می شوند
پس ""سارا"" گرامی تنها عدم "تناسب" در رابطه جنسی موجب از هم پاشیدن زندگی ها نیست....عوامل مختلف و شیوه های غلط رایج در جامعه دست بر دست هم می دهند تا یک زندگی متحرک را ایستا کنند.
به هر حال من به شخصه معتقدم انسان نباید وابسته به رفع نیازش باشد... آنهم نیاز جنسی....و احتمالات را در نظر گیرد و بر حسب این احتمالات اینده ای را متصور شود تا بدون رفع نیاز هم بتواند زندگی کند...
البته همان گونه که در مثال بالا گفتم انسان وقتی گرسنه است برایش مهم نیست چه بخورد فقط مهم این است که بخورد و نیازش برطرف شود.:72:
سلام دوستان
نه مسیر تاپیک به انحراف کشیده نشده. سوال شما سوال اساسی ایه که پایه ی صحبت های منه. منتظر می شم که جوابها رو بشنوم. شاید جوابی که من بهش رسیدم (آزاد گذاشتن س ک س و تصحیح نگرشمون نسبت بهش) بهترین جواب ممکن نباشه.
نقاب عزیز، سرفرصت به دو پست اخیر شما برمی گردم.
در حالى كه ۵۰ درصد متقاضيان طلاق در كشور چه بگويند كه به علت مشكلات جنسى مىخواهند طلاق بگيرند و چه با وجود مشكلات جنسى علت طلاق را چيز ديگرى عنوان كنند به دليل مشكلات جنسى طلاق مىگيرند. تا امروز مشكلات جنسى نه در سياستگزارىها و برنامه ريزىها ديده شده است و نه مراكز تخصصى و مورد اعتمادى براى مراجعه مردم وجود داشته. وقتى كارشناسان اعلام مىكنند ۱۰ درصد مردان دچار ناتوانى جنسىاند و ۴۰ درصد زنان در زندگى زناشويى از اختلالات جنسى رنج مىبرند به اين معنى است كه درد مرموزى در خانوادهها وجود دارد.نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
اين درد، گاهى آن قدر مىماند تا بالاخره از جاى ديگرى بيرون مىزند و تازه آن موقع هم خودش را به شكل افسردگى و اضطراب و هزارويك درد جسمى و روانى ديگر نشان مىدهد. وقتى نياز جنسى كه از غرايز طبيعى انسانى است به درستى و با هدايت منطقى ارضا نشود نتيجه اش يا طلاق يا ارضاى آن در خارج از خانواده و يا وجود همسرانى است كه از زندگى زناشويى شان لذت نمى برند در حالى كه خود آنها تربيت كنندگان كودكان و نوجوانان اين جامعه هستند.
نگاه زیبایی شناختی بجای نگاه تنی
مشكلات جنسى متاثر از باورهاى غلط فرهنگى و ضعفهاى فرهنگى هستند. در واقع مشكلات جنسى آنقدر كه به متن اجتماعى، باورها و آموزههاى رفتارى و روانى فرد در جامعهاش مربوط است، به مشكلات اندام جنسى يا فيزيكى او مربوط نمىشود. دكتر پرويز آزادفلاح عضو هيات علمى دانشگاه تربيت مدرس در اين باره مىگويد: «ما شاهديم كه هر ساله براساس گزارشات سازمان ثبت احوال نرخ طلاق بالا مىرود و گرايشهاى جوانان به ازدواج پائين مىآيد. از طرفى مسائل و مشكلات در خانوادهها حاكى از اين است كه زندگىها استحكام جدى ندارند، به نظر مىرسد باورها و نگرشها و به طور كلى فرهنگ نادرستى راجع به رفتار جنسى و ازدواج و مسائل زناشويى وجود دارد و تا فرهنگ مورد پالايش قرار نگيرد و باورهاى نادرست حذف نشود شاهد چنين آمارى خواهيم بود. در حال حاضر در طرح مسئله ازدواج اصلى ترين مسائل، مسائل مادى مثل خانه، پول و شغل در نظر گرفته مىشود، بدون اينكه بخواهيم منكر اين مسائل شويم بايد بگوييم اينها تنها نكات مطرح براى يك ازدواج موفق نيست.
متاسفانه در فرهنگى كه در مفهوم ازدواج مالكيت وجود دارد چگونه انتظار داريم يك رفتار جنسى توام با لذت متعالى در اين زندگى وجود داشته باشد. با داشتن نگاه مالكيتى در ازدواج رفتار جنسى در حد بسيار فرومايهاي ايجاد مىشود كه مشكلات عديدهاي را رقم مىزند».
دكتر آزادفلاح درباره نحوه مداخلات مىگويد: «بسيارى از مشكلات و رفتارهاى جنسى كه شاهد آن هستيم با يك مداخله كوچك روانشناسى در دنيا مورد هدف قرار مىگيرد و برطرف مىشود. منتها مداخلاتى كه در اينجا صورت مىگيرد بيشتر در جهت رفع مشكلات ارگان يا اندام جنسى فرد است در حالى كه ما هرگز نيامديم ريشه يابى كنيم كه چه فرهنگ و باور غلطى در خانواده يا ذهن اين دو جوان شكل گرفته كه باعث تجلى اين مشكلات شده است».
وى درباره آموزش جنسى قبل از ازدواج مىگويد: «اگر آموزش جنسى به شكل درست و از سوى افراد متخصص صورت گيرد بسيار ضرورى است اما من نگران آموزش نديدن جوانها نيستم از اين نگرانم كه بسيارى از كسانى كه آموزش جنسى مىدهند تعبير درستى از رفتار جنسى ندارند.پنهان كردن اين قضيه نشان از نگاه حيوانى و زيستى ما به اين موضوع دارد و به ندرت شاهد آن بوديم كه نگاه زيبايى شناختى و نگاه متعالى از عشق و روابط جنسى در آموزههاى ما دخيل باشد.ما دورههاى آموزشى براى زوجهاى جوان در كلينيك برگزار كرديم با اين هدف كه نگاه ديگر را با تصحيح باورهاى غلط به آنها ياد بدهيم كه نتايج مثبتى ديديم و زوجها احساس توانمندى مىكنند. آموزش رفتار جنسى درست دشوارى ندارد و با هيچ يك از چارچوبهاى ما مغاير نيست.
وى معتقد است: «اگر نتوانيم ارتباط جنسى را در خانواده فراهم كنيم بايد منتظر بى بند و بارى جنسى و انحرافات جنسى باشيم. اگر چارچوبهاى فرهنگى اصلاح نشود گرايش به تشكيل خانواده كاهش مىيابد. ترديد ندارم بخشى از علت بالا رفتن سن ازدواج دگرگونى در شرايط اجتماعى است اما بخشى از آن به علت باورهاى نادرست و قضاياى فرهنگى است در حالى كه متاسفانه آموزشهاى روان شناختى كه از رسانههاى مختلف در جرايد و صداوسيما پخش مىشود بعضاً اثر سوء دارند چون تخصص لازم را ندارند نسخههايى براى مردم تجويز مىكنند كه آنها را دچار مشكلات عديدهاي مىكند، در حالى كه محدوديت ايجاد شده براى طرح صحيح آموزشهاى جنسى خود عاملى براى انتقال نادرست آن است».
• پيشگيرى به جاى درمان
دكتر رسول روشن استاد دانشگاه شاهد با اشاره به اين نكته كه نياز جنسى مثل ديگر نيازهاى انسان اگر به خوبى هدايت نشود منجر به اختلالات مىشود درباره انواع اختلالات جنسى مىگويد: «اختلالات جنسى انواعى دارند كه برخى از آن نپذيرفتن هويت جنسى، اختلال در كاركردهاى جنسى در زمينه ميل جنسى، ارضاى ميل جنسى (ارگاسم) و زود انزالى و درد جنسى در زنان هستند».
وى با تاكيد بر پيشگيرى به جاى درمان مىگويد: «بهتر است به جاى اينكه به درمان اختلال جنسى بپردازيم پيشگيرى كنيم كه لازمه آن آموزش جنسى است. براى تربيت جنسى از زمان كودكى و زمان شيرخوارى دستورات دينى فراوانى داريم. در ازدواج در جامعه ما ضعفى است ما دست دو جوان را در دست هم مىگذاريم بدون اينكه به آنها آموزش داده باشيم. جامعه ما جامعه بازى نيست و محدوديتهايى دارد كه در بعضى جاها افراط آميز است. بايد به جوان بياموزيم كه ارتباط بيش از آنكه جنبه جسمى داشته باشد جنبه روانى و عاطفى دارد. بايد به جوانان ويژگىهاى زنان و مردان آموزش داده شود. گاهى بحث آگاهى را كه مطرح مىكنيم بعضى تصورشان اين است كه مىخواهيم اشاعه فساد كنيم اما منظور از آگاهى دادن، اطلاعات در زمينه رفتار و اخلاق جنسى، ويژگىهاى عاطفى و روانشناختى زن به مرد و بالعكس و اينكه چگونه مىتوان تضادها را به وحدت و يك انسجام عاطفى تبديل كرده است».
دكتر روشن معتقد است بسيارى باورهاى ما پيش از اينكه دينى و علمى باشد عرفى و مطابق با باورهاى ساخته و پرداخته و به نوعى خرافات است. اينها را بايد از هم جدا كنيم. انديشمندان و مسئولان بايد پاسخگوى نيازهاى طبيعى و فطرى انسانها باشند و اين پاسخگويى بايد در دو مرحله صورت گيرد يكى اينكه جنبههاى تئوريك و نظرى اين معضل را بشكافند و در كنار آن به جامعه برنامه ارائه دهند. در حال حاضر ما تنها يك برنامه داريم. نقص و نه اثبات. الان مىگوييم كه توجه جوانان را به كارهاى علمى، اوقات فراغت و ورزش و... جلب كنيم اما راهى كه بتواند مسائل جنسى را حل كند ارائه داده نشده است.
• گفتن از بايدها به جاى نبايدها
واقعيت قضيه: «در حال حاضر در جامعه افراد مختلف ديدگاههاى متفاوت دارند همه معتقدند مشكل وجود دارد ولى وقتى مىخواهند آن را مطرح كنند فرهنگ ما جلو مىآيد و باعث مىشود به عنوان مسئله زشت از طرح آن عقب نشينى كنند. ما در حالت تضاد درونى هستيم».
دكتر سيدكاظم فروتن، دبير كنگره علمى مشكلات جنسى و خانواده و متخصص كليه در ادامه تعريف واقعيت قضيه مىگويد: «متاسفانه در دانشگاهها هم خيلى كمرنگ به بحث مشكلات جنسى پرداخته مىشود خيلى وقتها در كلاس درس سريع از آن رد مىشوند چون نه استاد آمادگى صحبت از آن را دارد و نه دانشجو آمادگى پذيرش اين مطالب را».
مطابق با نتايج يك تحقيق مشاهده شده مرگ و مير افراد داراى نارسايى قلبى كه سلامت جنسى آنها برقرار است ۵ برابر كمتر از افراد داراى نارسايى قلبى است كه سلامت جنسى ندارند.به علت نبود مراكز درمانى تخصصى در كشور براى درمان اختلالات جنسى آئين نامهاي با همكارى مسئولان معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان و اساتيد دانشگاهها تنظيم شده .
اين آئيننامه در زمينه راه اندازى كلينيكهاى تخصصى بهداشت و سلامت خانواده زيرنظر دانشگاه علوم پزشكى كشور است.در حالى كه در اكثر كشورهاى دنيا آموزش جنسى را در مدارس از مقطع راهنمايى آغاز مىكنند در كشور ما در آخرين سال دبيرستان اين آموزش داده مىشود و پس از اولين كنگره مشكلات جنسى وزارت بهداشت اقدام به برگزارى دورههاى آموزش قبل از ازدواج در مراكز بهداشتى و درمانى كرده است.
دكتر فرهاد جعفرى متخصص پزشكى اجتماعى كه بررسى را در مراكز درمانى داشته است مىگويد: «كيفيت كلاسهاى آموزشى در مراكز بهداشتى درمانى بسيار پايين است و آموزشها بسيار سطحى و ابتدايى است و زوجها هم تنها براى اينكه آزمايشهاى قبل از ازدواج را انجام بدهند و زودتر كارشان به انجام برسد دورهاي را مىگذرانند و مىروند. ما هنوز براى طرح برخى مسائل مشكل داريم مثلاً من در جلسهاي كه براى عدهاي معلم صحبت مىكردم متوجه شدم هنوز ظرفيت لازم وجود ندارد. كاندوم انگار كلمهاي است كه اسم آن را نبايد گفت. در حالى كه الان دنيا با آنومى ايدز روبه رو است و دنيا تنها برايش يك دو راه پيدا كرده است، آموزش بهداشت و كاندوم. ما مىتوانيم به درستى از آن حرف بزنيم».
دكتر فروتن معتقد است: «ما هميشه روى نبايدها كار كرديم و چيزى به نام بايد جايش نگذاشتيم. بالطبع جوان ما ممكن است نياز طبيعى اش را ناسالم اشباع كند. پس به جاى حل مشكلات به طور طبيعى آنها را ريشه يابى كنيم».
http://www.centralclubs.com/forum-f146/topic-t42764.html
در میان سخنان فیلو سارا در مورد اینکه نیاز به شناخت برای دریافت میزان تناسب جنسی برای انتخاب شریک زندگی از راه تجربه جنسی ضروری به نظر می رسد ، عرضی دارم و آن اینکه :
اغلب مشکلات در روابط جنسی زوجین به سه چیز باز می گردد :
1 - سرد مزاجی
2 - عدم مهارت در رابطه
3 - نگرش منفی و پست دیدن رابطه جنسی
بند 1 هم در مورد آقایون هم خانمها مطرح است و بند 2 و 3 اغلب در خانمها مشاهده می شود
به اینها عدم شناخت نسبت به نیروی جنسی و کارکردهای آن در کل نیز اضافه شود .
بند 1 - با یک مشاوره و تشخیص بالینی قابل تشخیص است .
بند 2 و 3 با سنجش خصوصیات اخلاقی دیگر از جمله منطقی بودن و پذیرش فرد بخصوص پذیرش اشکالات و اهل تحلیل رفتار بودن و تواضع و.... قابل حل است ، یعنی اگر فرد مورد نظر این خصوصیات را داشت ، بعد از ازدواج در صورت نداشتن مهارت ، می تواند با آموزش و کسب آگاهی ، مهارت کسب کند و یا نگرش غلط خود را تصحیح کند . پس می توان بدون تجربه عملی آنچه در روابط جنسی بین همسران مشکل ساز است را تشخیص داد و حل کرد .
به نظر بنده مشکل اصلی ، حیای غلط در مطرح شدن خواست و سلیقه جنسی طرفینی که برای ازدواج با هم صحبت می کنند است ، که شناخت از وضعیت و خصوصیت جنسی را ممکن نمی سازد ، نه نداشتن رابطه جنسی و محک زدن پیش از انتخاب قطعی .
و اما واقعیت انکار ناپذیر این است ، که دختران و پسران اغلب رابطه جنسی را نه به منظور کسب شناخت برای انتخاب در پیش می گیرند ، بلکه در یک رابطه دوستی و احیاناً عشق قرار می گیرند و مجاورت و .... بروز نیاز جنسی و رو آوردن به آن ، واقعیت موجود این روابط است .
و امــــــــا :
تصور کنید بپذیریم برای انتخاب همسر ایده آل ، موردی که مد نظر داریم را بعد از ارزیابیهای دیگر با رابطه جنسی از نظر تناسب جنسی هم بسنجیم ، این احتمالات را بررسی کنید :
1 - چند بار و با چند نفر رابطه جنسی به این منظور برقرار خواهد شد .( هر خواستگاری که از ابعاد دیگر مناسب بود بخواهد رابطه جنسی را هم تجربه کند )
2 - چقدر عوارض منفی دارد ( از احتمال وابستگی تا عطش جنسی پیدا کردن و مهمتر از همه ، مقایسه ها که چه بسا بعد از انتخاب قطعی و ازدواج به خصوص برای زنان ادامه پیدا کند ، یعنی موارد متعدد رابطه با دیگران را در نظر بیاورد و با همسرش مقایسه کند و اگر موردی از کسی از آن رد شده های تجربه شده به نظرش خوشایند تر بوده باشد را با حسرت هنگام رابطه با همسرش به یاد بیاورد و......)
از طرفـــــــی :
راه فهم همه چیز فقط تجربه عملی نیست . گاهی از شواهد می توان به درک بعضی واقعیتها رسید . و حتی گاه درک بعضی مسائل اصلاً از راه تجربه عملی نیست . مثلاً درک و ضع یک بیمار ، که با شواهد و قدرت درک روحی و توان قرار دادن خود در جای فرد ممکن است نه همچون او بیمار شدن . ( که در روابط انسانی درک یک مفهوم انسانی در طرف مورد ارتباطمون بدون تجربه ، با توان درک بالا ممکن است ، آیا نیستند کسانی که حتی از درد فردی چنان متآثرند که احساس درد را پیدا کرده اند بدون آنکه عامل درد او را داشته باشند ؟و....... )
پس به نظر من اینجا هم تأملی بایسته تا دریابیم لزوماً برای درک وضعیت توان و میل جنسی فرد مورد انتخاب تجربه عملی لازم نیست ، وانگهی آنچه مشکل بین زوجین در ارتباط جنسی است انگشت شمار است که بیان شد و بدون رابطه قابل تشخیص و قابل حل نیز هست .
[align=justify]سلام:72:
2 عامل باعث شد من این سوالات رو در این تاپیک مطرح کنم.
1_ یکی از دوستهام، از دوست دیگرمون می گفت که به تازگی از همسرش جدا شده بود.
گویا از دانشکده خارج می شدند که شوهر سابق آیدا رو می بینن که به ماشینش تکیه زده و منتظره.
به محض دیدنش حال آیدا بد می شه، یخ می کنه و ... و از در دیگری بیرون می رن.
خلاصه گویا علت جداییشون میل زیاد جنسی همسر آیدا بوده. طوری که حتی گاهی مرخصی ساعتی می گرفته و فقط برای همین موضوع برمی گشته خونه. و این موضوع باعث انزجار شدید آیدا و نفرتش از همسرش شده به شکلی که دیگه از دیدنش هم حالت تهوع بهش دست می داده.
این موضوع من رو به فکر انداخت که چی می شد اگه اینها قبل از ازدواج از این موضوع اطلاع داشتند و به هم اطلاع می دادند؟!
2_ دومین موردی که ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود، مربوط می شد به چند روزی که تو یه پانسیون بودم.
دخترهای 18، 19 ساله ی اونجا، من رو همسن خودشون تشخیص دادن و در جریان روابطشون قرارم دادن.
این اولین بار و (تا حالا) آخرین باری بود که همچین تیپ افرادی من رو در جمعشون پذیرفته بودند.
حیرت من در اون مدت قابل توصیف نیست!
روابط و نگرش هایی اونجا دیدم که هنوز هم نتونستم برای خودم جا بندازم!
هر دو سه نفری، با دو سه تا پسر رابطه ی مشترک داشتند. و عذر می خوام (خیلی خیلی ببخشید) عبارت "پرده ی فلانی رو فلانی زد" بینشون به سادگی رد و بدل می شد!! و من برای اولین بار از اونها این اصطلاح رو شنیدم.
من که معمولا به سختی می تونم خودم رو کنترل کنم و با افکار مخالف وارد بحث نشم، اون چند روز از شدت حیرت و شکاف عمیقی که بینمون وجود داشت، در سکوت فرورفته بودم و فقط شنونده بودم.
خلاصه اینها تنها کاری که نمی کردند درس خوندن بود. و نکته ی بسیار مهم اینکه معمولا خونواده هاشون در فضای کاملا متفاوتی به سر می بردند و در خواب (کابوس) هم نمی دیدند که دخترشون با کسی رابطه داشته باشه، چه برسه به همچین روابطی!
و همچنان این سوال در ذهن من باقی مونده که چرا اونها اونقدر تنها بودند؟ چرا هیچ دوستی که هم آگاه باشه و هم درکشون کنه که بتونه باهاشون رابطه برقرار کنه، و راهنماییشون کنه، نداشتند؟
وقتی خونواده هاشون، و کل جامعه از این خواب خرگوشی بیدار بشه، و سرش رو از زیر برف بیرون بیاره، کار اینها به کجا کشیده؟ آیا راه برگشتی خواهند داشت؟؟
و این حسرت که ای کاش این بچه ها "پذیرفته" می شدند، تا اینطور تنها نمی موندند و به تباهی کشیده نمی شدند.
...............................................
اینها ابهامات و سوالاتی بودند که باعث ایجاد این تاپیک شدند. ابهاماتی که هنوز هم وجود دارند و پاسخی براشون ندارم.
و تنها تغییری که ایجاد شده اینه که از موضع سابقم هم عقب نشینی کردم. و فکر نمی کنم چاره کار در آزاد گذاشتن روابط باشه.
به نظرم می رسه که اصلا چاره ای وجود نداره و این شکاف بین تفکرات و نگرش های مختلف، در جامعه ی ما، پر شدنی نیست!
...........................................
قصدم این نیست که این تاپیک رو به جریان بندازم، بلکه فقط می خواستم حرف های سابقم رو پس بگیرم.
از مدیر این بخش خواهش می کنم این تاپیک رو قفل کنند.
بعلاوه از پست 13 تشکر ویژه می کنم.
صابر جان مثل همیشه تحسینت می کنم. ایران زمین به داشتن فرزندانی مثل تو افتخار می کنه.
[/align]
منم با این نیازم مشکل دارم لطفا راهنماییم کنید.مرسی:72: