با سلام:
باران محترم تاپیک شما بسیار برای من جالب بود....این موضوع و واسطه شدن در میان یک احساس بسیار کاری خداپسندانه و در عین حال نیازمند تفکر و منطقی دقیق است چون این بار کوچکترین لغزشی می تواند به هر دو طرف اسیب های جدی وارد کند و چه بسا هرگونه خطا از جانب چه شما چه هردوطرف نه تنها باعث بهبود اوضاع نشود بلکه صدمات جبران ناپذیری ایجاد کند که شاید کمترین انها حس پس زده شدن از جانب دختر و به دنبال ان از دست رفتن اعتماد به نفس یک دختر جوان باشد...پس در صورتی که شما خواهان وساطت در این امر خیر هستید بسیار مفید فایده خواهد بود که با همت و پشتکار به تحلیل و بررسی شخصیت هر دو طرف این قضیه کرده و در ابتدا به خوبی از احساس و عمق منطق خانم مطمئن شوید چون شما قرار است دست به اقدامی بزنید که 1 سال تمام پسر و تا حدی دختر سعی در التیام ان و فراموش کردن ان داشته اند و اکنون شما قرار است اتش زیر خاکستر را شعله ور کنید پس بسیار خوب به تحلیل شخصیت هردو طرف با توجه به رفتارها و عمل ها و عکس العمل های انان بپردازید تا این بار با ورود این دو به هر طریقی به رابطه جدید شما گوشت قربانی نباشید...
با احترام به هم تالاری صاحب نظر نقاب من نظراتم رو به این صورت طبقه بندی می کنم:
1)شما اول از همه خوب خوب بیاندیشید..ببینید چه مقدار خانم که دوست شماست در بیان احساسش با شما صادق بوده است و حقیقتا انچه از اعماق وجودش می گذرد چیست...علت اصلی به هم خوردن نامزدی ایشان حقیقتا چه بوده است و اون علاقه به نامزد قبلی تا چه حد از بین رفته است ..به نظر من این دلیل منطقی نیست که چون یک سال از رابطه قبلی گذشته است پس خانم حتما نامزد خود را فراموش کرده است ..گاهی فقط گاهی بعضی از خانم ها با اتمام یک رابطه قبلی سعی دارند که اعتماد به نفس قبلی خود را با تصور عشق دیگری که اگر قدیمی باشد هم بهتر است دوباره بدست بیاورند و به این نتیجه برسند پس هنوز هم قابل دوست داشتن هستند و چه بسا احساس اکنون این خانم فقط برای ارزش بخشیدن به ذهن و جسم خسته خود باشد و ایشان با مشاهده وضعیت ان اقا دوباره برای خود احساسی که شاید عشق نباشد دست و پا کنند ...پس شما اگر به عنوان نفر سوم قرار است کمکی به دوست خود بکنید باید و باید سعی کنید طوری عمل کنید که هم اقا و هم خانم با کمترین ضربه جلو بروند و شما با شناخت صحیح و بدور از احساس خود نسبت به هر دو طرف عیب های ان دو را نیز ببینید و ببینید اگر این رابطه شکل بگیرد چه میزان ممکن است به سمت مثبتی حرکت کند پس به نظر من اولین قدم دوری از عجله در اقدام کردن و سعی در شناخت احساس حقیقی دو طرف یا حداقل یک طرف در این قضیه است....
2)شما بسیار جدی و دقیق به دور از احساس با خانم که دوست شماست صحبت کنید و سعی کنید دقیقا و کامل از آنچه در دل وی وجود دارد با خبر شوید..این حقیقت انکار ناپذیر است که وی در زمانی که می دانسته این آقا به ایشان علاقه دارد به درخواست فرد دیگری پاسخ داده است و به احساس و در نهایت شخصیت ان اقا در آن برهه زمانی پشت کرده است و ان آقا دچار صدمات زیادی که ناشی از این پس خوردن بودده است شده پس شما با یک عروسک در ارتباط نیستید که هر وقت خانم اراده کرد او را در دستانش بچرخاند ..او هم انسان است با همان احساس و منطق و چه بسا عشق ..ولی اگر قرار است اقدامی در جهت ازدواج رخ دهد شما باید دقیقا از عمق تفکر و احساس آن خانم مطلع باشید و ببینید نیت ها و هدفش از رتبطه قبلی ...دلایل شکستش به طور صادقانه در رابطه قبلی چه بوده است و اکنون دقیقا و با صداقت از شروع این رابطه جدید چیست؟چه هدفی دنبال می کند؟
اگر در رابطه قبلی ایشان هم تقصیری به هر نحوی داشته است تا چه حد در رفع آن مشکل کوشیده است و آیا ان مشکلات اکنون برایش حل شده است و گرنه شاید دوست من همان مشکلات در رابطه جدید هم رخ دهد ولی این بار شما با پسری زخم خورده طرفید که شاید یک اشتباه کوچک این خانم اثرات جبران ناپذیری روی روح و جسم ایشان داشته باشد و او را تا زمین بی اعتمادی و فقدان اعتماد به نفس پایین بکشد..
3)اگر شما تمام شناخت خود را کامل کردید به یقینم رسیدید که تمام موارد بالا بررسی شده است و به یقین رسیدید باید به خوبی شرایط اقا طرف مقابل را هم بررسی کنید...ببینید وی چقدر از این موضوع خشمگین است و تا چه حد به این موضوع و شروع دوباره رابطه مایل است و ان هم نه از روی احساس که از روی منطق
4)اگر شما نهایتا با تفکرات دقیق و با اندیشمندی تمام مسیر های بالا را طی کردید و احساس کردید هم از لحاظ عشق و هم منطق دو طرف صادق هستند فقط در یک صورت رفتن شما به نظر من صحیح است:
----اول ببینید که آیا آن آقا اصلا تمایل دارد که فرد سومی وارد رابطه شود و میانجی گری کند ..بعضی آقایون از اینکه راز دل آنها پیش نفر سومی باز گو شده باشد خشنود نمی شوند و این را به پای ضعف طرف مقابل خود می گذارند پس اول ببینید چقدر شما بر روی آن فرد پذیرش سخن دارید
---- اگر مورد بالا حل شد به نظر من شما اگر شروع به سخن کنید به هیچ عنوان نباید با این گفتار که مثلا او شما را دوست دارد؟یا بی تو می میره؟یا اشتباه کرده؟ و....جلو برید در این حالات شما به نظر من ان آقا را محق می کنید که هیچ اشتباهی مرتکب نشده و تمام اشتباهات از جانب خانم بوده است و صدمات ان در بعضی موارد اگر رابطه جلو رود جبران ناپذیر خواهد بود....پس در زمان صحبت با منطق خاص و با تفکر سخن بگویید در اینجا ایجاد حس ترحم و دلسوزی کاربردی ندارد و آنوقت چیزی که ایجاد می شود عشق نیست فقط ترحم است و ان نیز زود پایان می یابد
----- به او بگویید که این تفکر شما برای ایجاد رابطه مجدد در صورت صلاحدید دو طرف است و تنها و تنها یکبار این اقدام را انجام دهید..به آقا فرصت دهید تا بعدا کاملا خوب فکر کند او حتی ممکن است برخورد بدی داشته باشد که این طبیعی است و حتی شما فکر کنید از دوست شما هم متنفر است ولی مثالی برایتان می زنم:
بعضی انسان ها در زمانی خاص از یک ارتباط منتظر وقوع یک معجزه هستند و هر روز با خود می گویند که مثلا امروز زنگ می زند و...و وقتی هیچ اقدامی از طرف مقابل به مرور زمان نمی بینند گه با وجود علاقه سعی در سرکوب ان دارند و کم کم نا امید از وقوع آن حادثه می شوند و وقتی ان حادثه به هر علتی بعد از مدتی رخ می دهد با رفلکس عصبانیت و نفرت و بدگویی گاها وارد می شوند تا خشم خود را خاموش کنند پس شما باید صبور باشید...
شما بعد از صحبت دیگر هیچ گاه به سراغ آقا نروید و اشاره ای نکنید چون اگر وی بخواهد با همان تلنگر و مدتی فکر کردن دقیق نتیجه لازم را خواهد گرفت و اقدام مقتضی را که حالا یا مثبت یا منفی است انجام می دهد و اگر شما یا دوستتان اصراری داشته باشید کاملا غلط است..
و تصمیم او را حتی اگر منفی بود بپذیرید..
5) در نهایت دوستی می گفت گاه اصلا مهم نیست که طرف مقابل در مقابل سخن یا حرکت شما چه تفکری دارد مهم این است که شما با احساس خود صادق باشید و به ان اجازه دهید بروز کند ..ولی باید دقت کنیم که این ازادی احساس باید در چارچوب عقل و منطق باشد ....پس نهایت این همه تلاش حتی در صورت جواب منفی اقا یک چیز است که ان خانم به طور غیر مستقیم تلاش خود را کرده و بعده ها افسوس نمی خورد که کاش اقدامی کرده بودم...ولی باید تبعات آن را بپذیرد هرچه که باشد و شما در ادامه راه هیچ کاری دیگر به ارتباط آنها نداشته باشید...
در نهایت دوست عزیز تمام کلام من یک چیز است بررسی دقیق و اگاهانه همه جوانب و جلو رفتن با اندیشه و تفکر و توکل به او.....
گاه خیر بعضی کارها در انجام نشدن انهاست و اصرار انسان را تا ته دره ها می برد...شما در ترازوی خود بسنجید که کدام کفه سنگین تر است و به هر نتیجه ای رسیدید شاید ان بهترین باشد...
فقط باز تاکید می کنم به نظر من از در تحریک احساس آن آقا و برانگیختن ترحم وی اصلا وارد نشوید که اگر رابطه ای هم ایجاد شود بی سرانجام می شود....
گاه قدمی بر نداشتن بسیار بهتر است و گاه هم برداشتن این شما هستید که در ان شرایط حضور دارید و نظر تمام دوستان تالار هم فکری است و تصمیم بر عهده خود شماست....به هر حال در هر کدام از پله های بالا به شک رسیدید از ادامه مسیر اجتناب کنید....
ببخشید که زیاد صحبت کردم....
امیدوارم مفید بوده باشد...
موفق باشید:72: