نمایش نسخه قابل چاپ
عزيزم اين فشار و اين ميزان حساسيت به ميزان زيادي مربوط به نگهداري از بچه و شير دهي است و به همين دليل هم اينقدر حساس شده اي .
به خاطر كوچولو خوشگل ات زندگي را خراب نكن . و يادت باشه كه شير سالمي بايد به ني ني خوشگله بدهي و تمام اين فشارها شير ماماني خوب و مهربان را بدمژه ( بد مزه ) و نالژيژ ( نا لذيذ) مي كند .
اووووش ماماني من شير به به و خوشمزه مي خوام پس مراقب خودت باش .
مهم حال و آينده شماس خانمي نبايد امروز همسرت رو براي خطايي كه سالها پيش مرتكب شده مجازات كني فقط عكس هارو نبايد نگه ميداشت:72:مطمئن باش دوستت داره و از ترس از دست دادنت بهت نگفته كه گذشته اش چه طور بوده
خانمي غصه نخور به قول آني جون به فكر نيني نازت باش:43::72::46:
عزيز گلم
مگه نمي گي كه عاشق شوهرتي ... عشق هرگز درش كينه جايي نداره دلگيري معنايي براش نداره ... اگه واقعا از صميم قلبت همسرت رادوست داري و بهش اعتماد داري پس بخاطر اين عشق سعي كن همه چيز را به خاك فراموشي بسپاري و روي گذشته اسرار نكني شما يه همسر خوب داري و يه ني ني كه بايد زندگي رو با اونها قسمت كني به خودت ارزش بيشتري بده و به سلامتي خودت و اونها فكر كن و بدون كه اگر ستونهاي يه خانه محكم نباشه سقف را نگه نمي داره پس خيلي دقت كن و صد البته كه موفق مي شي بر اين احساس فائق بشي
توكل بر خدا هميشه دلگرم كننده است
یادمه شما نوشته بودین که همسرتون نمیذاره شما هیچ جایی تنهایی برین!.....درسته؟....خیلی خلاصه و ساده بگم همچین مردایی که یه چنین روابطی داشتن....دچار بدبینی دایمی نسبت به همسرشون هستند هرچند که همیشه پنهانش میکنن و.....چون خودشون روزی..... به هر حال از این دست افراد کم نیستند.....میخاستم توی تاپیک قبلیتون همین موضوع رو بپرسم که دیدم شما اینجا اشاره کردین و.......
عزیزم تا زمانی که میترسی که به خوابت نیاد اون به خوابت مییاد پس قوی باش و نترس. یه روزی از این حساسیت به خرج دادنهات پشیمون میشی پس بهتره اون روز امروز باشه تا دیر نشده.
سلام دوست خوشبخت
حتی اگه شبی صد هزار بار هم به سراغت اومد هم بی تفاوت باش . هر بار که به سراغت اومد سرت رو روی سینه همسر بینظیرتون بزارید . اروم میگیرین
به نظر دوستمون آنی توجه کنین . من هم با ایشون موافقم
یه سئوال :
میدونیم که همه آدما بخاطر آدم بودنشون امکان داره مرتکب هر اشتباهی بشن . اگه یه روزی مثل خیلی از دوستایی که تو همین تالار میبینی متوجه بشی که یه خانم داره سر شوهرتون رو از راه بدر میکنه چیکار میکنی ؟
جواب نمیخوام اما منظورم اینه که باید نسبت به این موضاعات کمی آرامتر و محکم تر و با دید وسیعتر برخورد کرد
البته به نظر بنده علاوه بر اون مورد که انی عزیز گفت حسادت در عشق که حتی میخواد گذشته های معشوقه رو هم واسه خودش کن میتونه دلیلی بر این حال باشه .
شما خوشبختین . آفت های خوشبختی رو خوب بشناسین
کوچولوتون رو ببوسین
سلام از همه شما ممنونم امروز دیدم نسبت به همسرم خیلی فرق کرد به لطف راهنمایهای شما
حالا میبینم که من چقد بدم که اون همه خوبیشو نمیبینم و چسبیدم به گذشته اش. خالی شدم تو این2 سال باورتون میشه حتی با یک نفر هم مشورت نکرده بودم .انشا...همتون به آرزوهاتون برسین
سلام عزیزم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط samanins_62
تاپیکت رو که می خوندم، یه نکته ای در مورد شخصیتت به ذهنم رسید، به پست آخر که رسیدم، دیدم خودت بهش اشاره کردی!
من البته روانشناس نیستم و در این موارد تخصصی ندارم. بنابراین اولین پیشنهادم اینه که به یه روانشناس خوب مراجعه کنی. مطمئن باش نتیجه می گیری.
اما خودم فکر می کنم علت خوابهاتون اینه که به احساسات خودتون احترام نمی ذارین و نمی پذیریدشون. بنابراین اونها هم فقط توی خواب آزاد می شن.
شما باید از رویاهاتون ممنون باشید. اونها دارن حقایقی از درون شما رو ابراز می کنند.
کابوس مثل "تب کردن" می مونه. درسته که تب آزار دهنده ست، ولی در عین حال نشون دهنده ی هجوم میکروب ها به بدنمونه. اگه تب نکنیم از عفونت می میریم!
ما انسان ها خیلی خوشبختیم که تب می کنیم، و خیلی خوشبختیم که کابوس می بینیم!
شما می ترسی که با خودت صادق باشی. می ترسی نتیجه این بشه که ...
عزیزم برای اینکه عاشق همسرت باقی بمونی، لازم نیست که اشتباهاتش رو و احساس خودت نسبت به اون اشتباهات رو کتمان کنی!
چیزیکه الان باعث شده خالی بشید، نظرات دوستان در مورد همسرتون نیست! شما قبلا هم می دونستید اشتباه همسرتون (که فقط یک دروغ در خواستگاری بوده) در اون حدی نیست که بخواید زندگیتون رو براش به هم بریزید. و حتی در اون حدی نیست که عشقتون رو نسبت بهش از دست بدید!
علت احساس سبکیتون اینه که حرف زدید! احساساتتون رو باور و بیان کردید!
خانومی من اعتقاد دارم که شما باید یاد بگیرید که بیشتر با خودت راحت باشی. و در این رابطه به کمک مستمر یک روانشناس نیاز داری.
براتون خویشتن پذیری آرزو می کنم. چون می دونم فقط در سایه ی پذیرفتن همه ابعاد وجودیتونه که به آرامش خواهید رسید.:72:
من در مورد درک اینکه بعضی می گویند گذشته هر شخصی برای فقط برای خودش است مشکل دارم!
گذشته هر کس برای خودش است اما نه هر گذشته ای!
اول از هر چیزی به نطرم راهکارهایی که دوستان جهت حل این مورد خاص گفتند اکثرا روش های صحیحی است و روش بحثی ندارم.
بحث من در این مورد است که یعنی دو نفر که می خواهند با هم ازدواج حق ندارند از گذشته هم خبر داشته باشند تازه اجازه طرح آن را هم نداشته باشیم؟!
برخی از اتفاقات گذشته روی آینده شخص و مطمئنا همسر وی تاثیرگذار است.
مثلا اگر من قبلا معتاد بودم و حالا نیستم نباید به همسر احتمالی خود بگویم آن هم زمانی که مستقیما از من سوال میکند!آن هم به بهانه اینکه گذشته خودم است و به تو چه؟ فردا اگر معلوم شد من در اثر اعتیاد ایذ گرفته ام تکلیم زن بنده چیه!
یا اگر سایقه دار بودم و حالا آزادم و می خواهم از نو شروع کنم همسر احتمالی من حق سوال ندارد که قبلا چه غلطی می کردم؟
اگر دختر قبلا با کسی رابطه داشته و پسر از او در این مورد سوال کرد. دختر حق داره بگه نه چون گذشته خودش است! به نظرم حق داره بگه به تو چه. ولی حق ندارد دروغ بگه. این قضیه معکوسش هم ممکن است و دختر این سوال را کند آیا پسر حق دارد به بهانه گذشته اش شخصی است رابطه اش با دیگران را انکار کند؟!
برخی موارد برای افراد ارزش است و برایشان مهم است که همسرشان هم به آن ارزش ها پایبند بوده و باشد.
به نظرتان حقیقت این نیست که برخی افراد قسمت های تاریک گذشته شان را پنهان می کتتد و در زمانی که همسر احتمالی مستقیما از آنها در مورد قسمت های تاریک گذشته شان (که معمولا باعث شرمندگی است )سوال می کند آن را کتمان می کنند و در واقع برای جلب طرف مقابل دروغ می گویند.آیا آنها اجازه لاپوشانی به بهانه اینکه گذشته شخصی است را دارند؟اگر چنین نیست چرا کارهای با ارزشی که در گذشته انجام داده ایم را مخفی نمی کنیم و در هر زمان ممکن آن را یاد آوری می کنیم؟
مگر غیر این است که گذشته حال را ساخته است و روی اینده موثر است؟:303:
سلام
اگه بخواي مهمش كني و مهمش كني هر روز بزرگتر مي شه
شوهرت اگه روز اول بهت مي گفت بهتر بود اما حالا كه نگفته نبايد همه لحظات زندگيتون رو به خاطر يه موضوع بي ارزش و بي اهميت خراب كنين
همسرت تا يه مدت همراهي مي كنه ولي به تدريج روي اون هم اثر مي ذاره ..حواست باشه داري با زندگيت چي كار مي كني .
مهم تو زندگي و عمله كه همه چيز داره بهت ثابت مي شه دنبال چي هستي . به نظرم تو نياز به يه برخورد تند از طرف شوهرت داري كه خودت رو جمع كني.
همسر ي كه پيمان زناشويي مي بنده بايد اونقدر بزرگ باشه كه بتونه بعضي چيز هارو به خاطر زندگيش و به خاطر تعهدش فراموش كنه.
عزيزم فراموش كن. اگه خدا بهت يه بچه معلول مي داد وقت اين بچه بازي ها رو نداشتي چي؟؟؟؟ به خودت بيا .. خدا رو شكر كن به خاطر همه چيز و سعي كن بزرگ بشي.