زندگي مشترک به گذشت بيشتر نياز داره تا فداکاري
نمایش نسخه قابل چاپ
زندگي مشترک به گذشت بيشتر نياز داره تا فداکاري
سلام.
من هنوز ازدواج نکردم اما دو چیز است که از خواستگاری ناموفقم فهمیدم.
"کمتر حرف بزنم و بیشتر گوش بدم" و "همیشه جنگ اول بهتر از صلح آخر نیست"
فکر می کنم تجربه ناموفق من به خاطر رعایت نکردن عبارتهای بالا بود.
موفق باشید.
تجربه ی تلخ من این بود که در رابطه با کسانی که منو دوست داشتن خیلی رفتار مغرورانه ای داشتم و احساساتشونو نادیده میگرفتم...البته این به خاطر نجابت بیش از حدم بود که به آنها توجهی نشون نمیدادم...من بهترین گزینه هامو به خاطر این رفتارم از دست دادم...:54: الان فقط منتظرم کسی که عاشقم بود و بهش بی توجهی کردم برگرده...خیلی پشیمونم از رفتارم...
سلام
آقای ابراهیمی یعنی مجردا هیچی نگن ؟
ولی من میگم .......
قبل از ازدواج باید چشمها رو خوب خوب باز کرد .......
فکر نکنیم زندگی سراسر مثل همون روزهای اول ازدواجه و پر از خوشی و مهمونی و کادو و خرید و جشن و ... زنگی سختی و ناملایمات و پستی و بلندی های زیادی داره که زن و مرد طبق عهدی که با هم بستن پا به پای همدیگه از اونا عبور کنند و یکدیگرو تنها نذارن.
د رمورد بعضی معیارهای انتخاب همسر آینده باید فوق العاده محتاط بود و گاهی لازمه که از یه معیار صرفا" به خاطر وجود یک سری مزایا به هیچ وجه نگذریم مثل ایمان که سرلوحه یک زندگیه .کسی که از خدا پروا نکنه دیگه به هیچیش نباید دل خوش کرد .
کسی که اخلاق حسنه نداشته باشه ، اگه دنیا رو به نامت کنه یک پر کاه نمی ارزه .
یه تجربه هم خودم دارم که در مورد بعضی از خواستگارام خیلی عجولانه تصمیم گرفتم و اصلا" بدون اینکه بدونم طرف چطور آدمیه جواب رد دادم فقط به خاطر اینکه یه خصوصیتی در اون دیدم که خوشم نیامده. در حالی که مجبور نبودم به اون سرعت نه بگم و یه فرصتی که حقم بوده برای تصمیم گرفتن داشتم.
یکی دیگه رو هم ه خاطر اینکه از بستگان دور بودن ، چون از قبل چیزی نگفته بودن و یکدفعه اومدن خواستگاری ( و من شوکه شدم) رد کردم و حتی نرفتم ببینم چه شکلیه
سلام
وقتي چندنفر عاقل و بالغ از اطرافيانتون،بزرگتراتون بهت ميگن: نكن ، خوب نكن عزيز من.مطمئن باش اونها يه چيزي ميدونن كه ميگن نكن.
نذار احساسات زودگذر،ترحم يا هرچيز ديگه باعث بشه كاري رو انجام بدي كه بعدها پشيمون شي.
يه مطلب هست كه هم خودم تجربش كردم هم يه روزي توي كتاب رازهايي درباره عشق نوشته باربارا دي انجليس خوندم:::دليل اصلي مشاجرات و بحث با همسرتان آن موردي نيست كه بر سرش بحث ميكنيد بلكه آن است كه در آن لحظه احساس دوست داشته شدن...درك شدن...و مورد حمايت بودن نميكنيد.....
و مورد بعدي:::::يك راز درباره مردان: هنگامي كه مردي احساس خاصي را تجربه ميكند معمولا تنش عاطفي خودرا با تنها راه خروجي كه مجاز به ابراز ان است و به او اموزش داده شده بيان ميكند كه همان خشم و سرزنش است.....(برخلاف خانما كه معمولا با غمگين شدن و رنجش و ياس بروز ميدن)
سلام
تجربه اي كه من كردم اين بود كه بايد تعادل را در رفتارم با همسرم رعايت كنم. نه زياده از حد محبت كنم و نه زياده از حد خشك و بي روح باشم. نه خيلي احساسي برخورد كنم نه خيلي منطقي. چرا كه هر زمان يكي از اين حالات خاص صرفاً بوده و تعادل برقرار نبوده زندگي به كام من و همسرم تلخ شده. هر چيزي سر جاي خودش.
برای همسرم باید هم "جاذبه " داشته باشم هم "دافعه".
سعي كنيد ارزو ها معيارها و اهدافتون رو دقيق بشناسيد
ديد مشترك پيدا كردن خيلي سخته شايد توي بعضي موارد ناممكن باشه اما تمام سعيتون رو بكنيد تا حد امكان ديدتون و تعاريفتون بهم نزديك بشه.....اگه برداشت شما از فداكاري چيزي باشه و برداشت و ديد همسرتون چيز ديگري به مشكل برميخورين....:::همسو كردن ديد و برداشت و تعريف.....