سلام.شايد شما بتونيد در حد حرف اينها رو بگيد اما واقعا عملي كردنش براي من سخته.شايدم سن شما بيشتر از منه و از سن احساسات گذشتين.من الان يه آدم ديوونه و احساساتي هستم.هر كي هم هرچي بگه نميتونم قبول كنم.ميشه يه جور ديگه بگيد كه من راضي شم؟!!
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام.شايد شما بتونيد در حد حرف اينها رو بگيد اما واقعا عملي كردنش براي من سخته.شايدم سن شما بيشتر از منه و از سن احساسات گذشتين.من الان يه آدم ديوونه و احساساتي هستم.هر كي هم هرچي بگه نميتونم قبول كنم.ميشه يه جور ديگه بگيد كه من راضي شم؟!!
ببین خانومی همه چیز به خودت بستگی داره
اگه فعلا قصد ازدواج ندرای و می خوای درس بخونی و میتونی منتظر بمونی تا شرایط ایشون برای شروع ازدواج فراهم بشه پس بسم الله
ببین دختر خوب همون طور که شما وابسته میشی اون آقا پسرم به شما وابسته می شه نباید بگی خوب با این ادامه میدم اگه خواستگار داشتم به خواستگارم جواب می دم
اگه اینجوری فکر می کنی همین الان رابطه رو تموم کن
ولی اگه احساس می کنی این آقا می تونه تا چند سال دیگه خودشو برای یه زندگی جدید آماده کنه هیچ اشکالی نداره که بخاطرش صبر کنی
[align=justify]سلام دوست خوبم
یک نکته به نظرم رسید ، شما در صحبت هاتون فقط به وابستگی اشاره میکنید . آیا این اقا معیارهای شخصیتی و خانوادگی شما رو برای ازدواج دارند؟
تصور کنید که الان شاغل هم هستند آیا با در نظر گرفتن این فرض جواب شما و خانواده تان مثبت است ؟
اگر فقط وابسته شدید درست نیست این رابطه ادامه پیدا کنه ولی اگر با معیارهای شما تا حدودی مطابقت دارند . هم به خودتان و هم به ایشون فرصت بدهید تا شغل مناسبی رو به دست بیارن و در این فرصت شناخت تون هم کامل میشه
اما خواهر من وابستگی به شخصی دلیل نمیشه این ارتباط رو ادامه بدید . کاغذ و قلم بردارید و انتظارتتون رو از همسر اینده تون بنویسید . و بعد شرایط این اقا رو در نظر بگیرید اگر قانع شدید و محبتشون هم در دلتون هست ، با صبر و حوصله بهشون فرصت بدید[/align]
سلام؛ دوست گرامی؛نوشته های ما در حد حرف نیستند؛چون به ندرت پیش میآید که یک فرد جوان در سن شما ؛چه دختر و چه پسر درگیر این احساسات نشده باشد,پس من میتوانم بنویسم که شما را درک میکنم,نقل قول:
نوشته اصلی توسط Delbaste
چرا برای شما سخت است؟گفتن همین جمله خود مانع بازدارنده ای است.
واینکه بنده بر خلاف دوستان هیچگاه ازدواج را به شما توصیه نمیکنم(با فرد مورد نظر)
یکی از دلایل :عدم کنترل احساسات,که باعث میشود,ما نتوانیم شناختی از طرف مقابل پیدا کنیم,در این شرایط تنها هدف ما ازدواج است؛که بعد از ازدواج آن احساسات آتشین ؛کم کم سرد میشود؛و آن گاه؛چشم و گوش باز میشود!
به مسایل مهم بپردازید.رویایی نیندیشید.
موفق باشید
.
...
.