RE: چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
به دست آوردن شناخت کامل خیلی سخته و همینطور که بی بی فرمودند نیاز به چندین سال زندگی با طرف مقابل داره .
اکثرا قبل از ازدواج شناخت نسبی پیدا می کنند و تصمیم می گیرند و اگر کسی ادعا کنه که شخصی رو به طور کامل تونسته بشناسه باید به گفتش شک کرد . آدما تو شرایط و موقعیت های متفاوت رفتارهای متفاوتی دارند و تا زندگی نکنی نمی تونی به یک شناخت 70 یا 80 درصدی برسی .
اگر فرد در رفتارش و برخوردهاش و معرفی شخصیتش صداقت داشته باشه میشه به یک شناخت 40 یا نهایت 50 درصدی برسی .
اما اگر بعد از ازدواج متوجه بشی فردی که شناختی با چیزی که حالا می بینی کاملا متفاوته نشون میده که فرد صادق نبوده و به نوعی نقش بازی کرده .
RE: چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
سلام
درجواب فیلو سارای عزیز عرض کنم
خیلی وقته که حضور شما رو در جمع تالار همدردی احساس می کنم، اما خیلی کم حرف هستید. چرا؟
من بیشتر تمایل دارم علاج واقعه قبل از وقوع شود یعنی ادم پیشگیری کنه از گرفتار مشکلات شدن
لذا مایل بودم به موضوعات وبحث هایی بپردازم که به آدم کمک کند که درست تشخیص دهد وتصمیم بگیرد تا کمتر دچار مشکل شود تا بعد بخواهد به درمان بپردازد ،این سوال را هم برا ی این در این تاپیک مطرح کردم که متاسفانه با استقبال رو به رو نشد وبیشتر دوستان در تاپیک هایی که طرح مشکل شده استقبال میکنند که من هم فقط آنها را مطالعه واستفاده میکنم ولی پست نمیزنم اما اگر زمانی ببینم که نسبت به بحث های پیشگیرانه استقبال صورت بگیرد من هم خیلی حرفها و سوال ها را برای مطرح کردن دارم فعلا که چنین ندیدم.
ممنونم که شما فیلو سارای عزیز توجه کردی و این تاپیک را به روز کردی،؛ سال خوبی داشته باشی
RE: چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
سلام
روناک عزیزم به نکته مهمی اشاره کردید . بله متاسفانه اکثر تاپیک هایی که جنبه مشاوره ای دارند مورد استقبال قرار می گیرد و خیلی کم پیش میاد که کسی بحثی رو ایجاد کنه و سوالاتی رو مطرح کنه و ازش استقبال بشه .
چرا نباید اطلاعات ما انقدر نباشه که وقتی مشکلی پیش اومد بتونیم باهاش درست برخورد کنیم چرا که از قبل راجع به اون اطلاعاتی کسب کردیم . درسته که تو شرایط مشکلی بودن و تمرکز ذهنی داشتن و درست عمل کردن سخته اما وقتی زمینه ذهنی باشه این زمینه بیشتر به فرد تو مسلط شدن به شرایط کمک می کنه .
RE: چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
سلام باران خوبم
اما من انتظارم از کسانیه در این زمینه علمشو دارن .
مثل اقای مدیر، فرشته مهربان ،نقاب و..
این تاپیک ها رو فعال کنن یا در این زمینه دوستان روتشویق کنن که همه راغب بشن که دوستانی که هنوز تواین
شرایط قرار نگرفتن وقتی مواجه میشن بتونن خوب عمل کنن نه اینکه ضربه بخورن.
الان جامعه ما طوری شده که باید همه در این زمینه اگاهی داشته باشن دختر خانمها واقا پسرهای امروز با
کوچکترین اشتباهی میشکنن.
آقای سنگتراشان که بانی این کار خیر شدند واین سایت رو راه اندازی کردند نشون میده که توانایی خیلی بالایی دارن،(البته ایشون توانایی هاشون رو قبلا ثابت کردند) حمایت آقای سنگتراشان توی این بحث ها باعث میشه که اعضا مخصوصا کسانی که تجربه کمتری دارند راغب بشن ودر این بحث ها شرکت کنن با اظهار نظر وشرکت دراین بحث ها،کمک میکنه اشکالات خود رو متوجه بشن و راه رو از بی راه بهتر تشخیص دهند.
البته درستش اینه که بحث به جدل کشیده نشه وبه نظرات همدیگه احترام گذاشته بشه در اکثر تاپیک ها خلاف این دیده میشه.
در آخر کسی که علمش رو داره نظارت داشته باشه و یه نتیجه گیری درست وجمع بندی کلی داشته باشه که اون هم آخرین پست باشه وتاپیک بسته بشه.
مگه ما چند بار بدنیا میایم وچند سال عمر میکنیم که هر بار بگیم باشه یه تجربه بود.......
RE: +چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
مطلق در جهان فقط خداست پس شناخت ما در هر موردی نسبی است و این هم در هر شخصی و همینطور مورد مورد نظر فرق میکند یه مثال:برای شناخت سردی و گرمی یه غذا با لمس ظرف یا چشیدن و..در مورد ارتباط که ازدواج بالاترین مراحل است باید ابزار داشت که علم و تجربه است که یا باید خودت داشته باشی یا از تجربه و علم کسی که اعتماد داری بهره ببری ولی در نهایت باید با تحلیل اوضاع به نتیجه برسی نه هدف (دقت )روش من اینطور بوده و نسبتا"موفق!!:72:
RE: +چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
سلام :72::
بحث های پیشگیری همیشه بهتر از درمان بوده ..کما اینکه من در همین تالار ارسال هایی در تاپیک های پیشگیرانه دیدم که مدت ها ادامه داشته است....و ان شا الله باز هم تالار برای فعال شدن این تاپیک ها سرمایه گذاری خواهد کرد:
دوست عزیز شناخت یم مقوله کاملا نسبی است و به واقع نمیشه اصلا و ابدا امید داشته باشی که طرف مقابل خودت رو کامل بشناسی و وارد شدن در مقوله شناخت کامل طرف مقابل گاهی شما رو به جاهای باریکی می رسونه که اون زمان قدرت تصمیم گیری رو از دست می دهید...مهمترین چیزی که من در تجربه های خودم بدست آوردم این هست که با توجه به جاذبه میان زن و مرد از لحاظ احساسی که گاهی ناخود اگاه رخ می دهد باید همه توان رو در منحرف کردن ذهن از احساسات کرد...دوست داشتن باید در جایی وارد شود که خدمتتان عرض می کنم..
خود من با اینکه پارسال 4 ماه همسرمو مثلا فکر می کردم شناختم .امسال بعد یک برون رفت و دوباره بازگشتشون نمی دونستم اصلا پارسال چه می کردم!!
خنده داره نه؟
این از عدم اگاهی انسان منشا می گیره..
خیلی از ما فکر می کنیم تا به سن خاصی رسیدیم حالا آمادگی ازدواج را داریم در حالی که اصلا این نیست..آگاهی و علم به هر چیز بسیار کمک کننده است پس یک راه اصلی و مهم برای شناخت طرف مقابل مطالعه و اگاهی یافتن از جنبه های مختلف شخصیتی طرف مقابل و شناخت دقیق ویزگی های خودمون هست...
خیلی از ما فکر می کنیم طرف مقابل فلان مورد را دارد پس به من شباهت ندارد..این غلط است ...البته از نظر من چه بسا با یک مطالعه یا یک تفکر عمیق متوجه بشیم که این مورد طرف مقابل یک حسن است و خود ما اشگالاتی داریم..منظورم این هست که نباید همه تلاشمونو معطوف کنیم به شناخت طرف مقابل..انسان تا خودش و ویژگی هایش را نشناسد نمی تواند ادعا کند طرف مقابل را شناخته است..
من تمام صحبت هام رو از روی تجربه خودم می گم که زمانی تونستم طرف مقابلم خوب بشناسم که خودم و ویژگی ها و عیب های خودم رو خوب شناختم و بهشون شجاعانه اذعان کردم و کتمانشون نکردم..حتی از همسرم خواستم بهم کمک کنه و حالا شناخت کاملی هم من هم ایشون از تمام خصوصیات منفی و مثبت هم داریم...
پس قدم اول تجزیه و تحلیل خویشتن و ابراز شجاعانه به همه حسن ها و عیب های خود و سعی در برطرف کردن عیوب و افزایش حسن ها با مطالعه است و در درجه مقابل وقتی خودم رو خوب شناختم حتما می تونم در قدم های بعدی ببینم طرف مقابل چقدر با ویژگی های من قدرت انطباق دارد یا من با ویژگی های ایشان...
در ادامه مسیر بعد از شناخت خوب از خود و درخواست ها آرزوهای خود اول این است که فرد مناسبی پیدا کنیم..اولین قدم در شناخت مقابل از نظر من شناخت بستر و فرهنگی است که وی از آن برخواسته است..حقیقتا فرهنگ یک فرد و خانواده ای که در ان رشد کرده است به شدت در اینده انسان موثر است..هر فرد برگرفته از پدر و مادر و فرهنگ انان است و در سرشتش عجین شده اشت پس مهمترین راه شناخت ..شناخت خانواده وی و فرهنگ و مذهب وی است..وقتی در این بستر فردی هماهنگ با خود پیدا کنیم از لحاظ ارزش های انسانی می توان به راحتی از روی سخنانش ..لحن صحبت هایش..تعارف و بدگویی هایش از خانواده اش به ارزش وجودی و تا حدودی طرز تفکر وی اشنا شد...
به مرور قدم های بعدی را باید کاملا به زمان سپرد..پروسه خود من خیلی کند بود گاهی خسته می شدم گاهی حس می کردم چرا آنقدر ارام ارام قدم بر می داریم ولی همان قدم های آرام را امروز حس می کنمچرا که در قدم برداشت ارام و زمان دادن به همدیگر به قول همه دوستان موقعیت هایی خلق می شود که منجر به شناخت خوب ما از هم و گاها شناخت خود ما میشه..
قدم دوم و سوم:از نظر من شناخت خانواده و فرهنگ و کلا بستریست که طرف مقابل در آن رشد کرده است و تحلیل نوع صحبت و لحن و سخنان وی در رابطه با موضوع فوق است...
و قدم بعد فرصت کافی دادن است..به قول دوست خوبم فیلو سارا حداقل 6 ماه زمان لازم است و من امروز به این حرف دیروزشان احسنت می گیوم که حقیقتا زمان مشخص کننده خیلی از خصوصیا ت است...پرهیز از عجله در هردو طرف مهم هست..و حتی اگر یک طرف عجول است باید وی را در راستای شناخت به ارامش در طی کردن مسیر دعوت کرد..بسیار مثمر ثمر است چون همین درخواست زمان فرد عجول را مجبور می کند برخی عیوب خود را به اصطلاح لو دهد..
پس ارام و پیوسته...
در شناخت طرف مقابل کم کم باید تمام وجوه شخصیتی ..فرهنگی..مالی...سیاسی....مذهب .. و ..را برای خودمون بنویسیم و سعی کنیم در زمان ها ی مختلف با خلق موقعیت سوال کنیم...
من خودم این کارو خیلی می کردم و مدام مثلا می پرسیدم فلان دوستم شوهرش این کارو داره می کنه نظرت چیه ؟و می سنجیدم چقدر با خودم تطبیق داره....و خیلی جالب بود برام....و البته من همه رو از این تالار یاد گرفتم ها !!! و گرنه قبلش اصلا هیچی بلد نبودم...
یک چیز دیگه که خودم برام جالب بود هروقت سعی می کردم که فلان مورد شخصیتی رو بشناسم نمی شد ولی هروقت موضوع رو رها می کردم یک اتفاقی می افتاد که می شد قشنگ بشناسمش...و اون شناخت که دلم می خواد و بدست بیارم...
قدم چهارم:در حقیقت پرهیز از عجله در شناخت هست..اصلا نباید عجله کنیم...
قدم پنجم:از نظر من مرور زمان خواه نا خواه احساس می اورد..این قدم پنجم در تمام طول مسیر از همه مهتر است..نباید چشم هامونو ببنیدیم...
همه تالار می دونم که من همسر کنونیم رو همیشه دوست داشتم اونم نه دوست داشتن عادی ..عشق ...ولی واقعا در سری دوم به طرز عجیبی ایشون رو به چالش کشوندم و اصلا به خاطر عشقم از هچی نگذشتم..و کاملا هردومون سعی کردیم درون طرف مقابل رو جستجو کنه و وقتی عیبی پیدا می کردیم بررسی می کردیم آیا می توانیم با آن در طول سالهای سال کنار بیایم و بعد قدم های بعدی را بر می داشتم...اجازه دادن به بروز احساسات تمام شناخت را نابود می کند.و..این را کسی به شمتا می گوید که سال 87 با احساسات عشقش را از دست داد و سال 88 عشقش را با عقل و منطق بدست آورد و حالا که همسرم هست اجازه دارم هم عاشقش باشم و هم بشناسمش...
من به جد به همه توصیه می کنم از ابراز احساسات بپرهیزید...واقعا بعد از پیمان بستن اگر شناخت نباشد احساسات اصلا نمی تواند کمک کند....اصلا...
عشق می آید آرام آرام می آید وقتی شما ناخت خوب داشته باشید..
در ادامه مسیر چون حرفهام خیلی طولانی شد مطالعه کتاب های خصوصیالت مرد و زن و صحبت کردن با طرف مقابل خیلی شناخت خوبی می ده..من و همسرم این کارو کردیم ..می خوندیم و با هم بحث می کردیم که کدوممون کدام خوصیات که تو کتاب رو گفته داریم و به دیگیر می گفتیم و روش برخورد با اونو می گفتیم...
ئر نهایت در قدم های بعد به پدر و مادرها ..خواهر و برادرهای با تجربه خود اعتماد کنیم..گاهی انان با یک نگاه به قولی تا ته طرف مقابل را می شناسند..جدی می گم..از پدر و مادر دلسوز تر کسی نیست ..حتما به حرف هاشون گوش بدیم و شناخت اونا رو از طرف مقابلمون گوش بدیم و بررسی کنیم و سر سری نگذریم..گارد تهاجمی نگیریم..به حرف هاشون گوش بدیم و با عقل بپذیریم ..و بررسی کنیم...
هرچه قدر مطمئن شئیم باز از تحقیقات محیطی غافل نشیم...خیلی اهمیت داره..دوستان طرف مقابل..دوران تحصیلش...محل کارش ..از تحقیقات نترسیم و حتما حتی اگر طرف مقابل فامیل ماست هم نهراسیم..خیلی این تحقیقات خوبه..خیلی.....
یک مثال:همسر من یک کاری کرده بود..همه مسائل رو به قول خودش گفته بود جز یک موضوع ...نزدیک مراسممون طی تحقیقات پدر من متوجه موضوع شد .به من گفت ..و من نمی دونستم..البته موضوع خیلی کوچیک و بی اهمیتی بود خداییش...ولی من نگذشتم و ازش پرسیدم..دیدم غش کرد از خنده ..گفتم چرا می خندی..گفت من از قصد این موضوع بی اهمیت رو نگه داشته بودم ببینم ایا چون منو تو همو دوست داریم تو تحقیقات محلی دقیق می کنی یا نه و حالا فهمیدم که بر اساس احساسات عمل نمی کنیم و کاملا مسیرمون درسته...
خیلی برام این کارش جالب بود...هرچند بعدا گفتم باید خودت بهم بگی نه بابام بره پیدا کنه!!!
منظورم اینه بعضی ها هم این طوری ادمو می سنجند..
خلاصه...خیلی صحبت کردم....خواستم بگم در نهایت اگر همه مسیر رو درست بریم باز من مهمترین اصل را نگفتم...
هرکی گفت اون اصل مهم چیه؟؟؟؟؟؟؟:305:
:323:
اون اصل مهم وابستگی به خداستباور کن..توکل به خدا و یاد اون و اینکه صلاح رو پیش روت بذاره..اینکه شر رو دور کنه و خوبی جای
زین کنه.از خدا چیزی رو نخوایم...بخوایم چیزی رو به ما نده که ما می خوایمش چیزی بده که صلاحمونه...
یاد خدا به حق بهترینه..دوست عزیزم من اصلا مذهبی نیستم.اصلا هم شعار نمی دم..اصلا...
وقتی به خدا توکل می کردم عجیب برام راهو روشن می کرد..عین یک معجزه..
از یاد خدا تو شناخت طرف مقابل غافل نشیم....اوست که می تونه پنهان ها رو آشکار کنه....
در نهایت قسمت دوم سوال شما ..چطور اعتماد کنیم؟
وقتی مسیر را درست طی کنی ..اعتماد خودش می اید...مثل کنکور ..کسی که درسش رو خوب خونه مطمئن هست رتبه خوب میاره....پس عالی اجرا کردن مرحله شناخت خودش اعتماد می آورد ..شک نکن...
ببخشید خیلی صحبت کردم...
امیدوارم تجربیات من کمکی بکنه.....
موفق باشید...
سارا:72:
RE: +چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
سلام
سارا جان
ممنون خیلی خوب بود استفاده کردم.
حرفهای شما واقعا دل نشینه پیداس حاصل تجربه س ، و حرف دل ؛ ان شاءالله سفید بخت وعاقبت بخیر بشید.:72::72:
RE: +چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
روناک عزیز
ببخش که دیر به دعوتت پاسخ دادم ، پاک فراموش کرده بودم ، عذر تقصیر
اینم پاسخی از بنده که فکر کنم مفید باشه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
سلام
موضوع شناخت نکته ای است که خیلی کم در نظام تربیتی خانوادگی به آن توجه می شود .
اساساً اغلب ما با اصول کسب شناخت آشنا نیستیم، و این مقوله ارتباط مستقیم با تفکر دارد . به عبارتی اغلب ماها به گونه ای تربیت نمی شویم که اهل تفکر باشیم آن هم تفکر عقل محور ، ادله این اعا را در این مجال نمی توان آورد و نیاز به بحثی مفصل بلکه یک موضوع مستقل دارد ، اما از همین مقدار این استفاده را می خواهم داشته باشم که با این نگاه در خواهیم یافت که ما حتی از خود شناخت کافی نداریم آنوقت چطور می توانیم به راحتی از دیگری شناخت پیدا کنیم ، حقیقت این است که انسانها یک سری مشترکات دارند که اساس خصلت انسانی است که در شرایط و موقعیتهای متفاوت به گونه ای که قالب پیدا می کند بروز می یابد اگر این ویژگیها شناخته شود آنوقت کافیست که شرایط افراد را در نظر بگیریم و سنتهای طبیعی حاکم بر رفتارهای انسانی را که شناخته ایم مد نظر قرار دهیم وبا شریط منطبق دهیم آنوقت از بعضی اطلاعات و داده ها در مورد یک فرد حتی می توان بعضی رفتارهای پنهان را هم تشخیص داد ،
همانطور که گفتم لازمه این امر شناخت واقع بینانه و صادقانه و بی طرفانه از خود است . بی دلیل نیست که حکیمی مثل سقراط بر خود شناسی تاکید دارد و افلاطون شعار" خود را بشناس" او را بر سر در آکادمی یونان نصب می کند و نیز امام مومنان علی (ع) می فرمایند " هر کس خود را بشناسد خدای خود را شناخته " و همه می دانیم همه مخلوقات تحت اراده خداوند هستند و کسی که خدا را بشناسد طبیعی است که عالم را هم می شناسد .
پس ای دختر یا پسر گلی که در امر ازدواج چگونگی کسب شناخت را مد نظر دارید ، حقیقتاً ابتدا لازم بدانید که عمیقاً به خود فکر کنید که ،کی هستید ؟ چه می خواهید ؟ و چه کسی را متناسب خود می دانید ؟ ، بدور از هر گونه حب و بغض نسبت به خود خود را دریابید،بعد ویژگیهای فرد متناسب با خود که می تواند رشد دهنده شما باشد را بدون خودخواهی در نظر بگیرید و آنوقت مصداقها( افراد مد نظر برای ازدواج) را بررسی کنید با روشهایی که برای شناخت وجود دارد .یا با کمک افراد خودشناخته ای که توانایی آدم شناسی آنها محرز شده می توانید شناخت لازم را به دست بیاوریدو یک انتخاب موفق داشته باشید .
همگی موفق باشید در پناه حق متعال ان شاءالله
آری به همین سادگی
RE: +چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
ممنون فرشته مهربان
امیدوارم یه روزی برسه که ما هم با اعتماد به نفس و اعتقاد آدم شناس زبده بشیم من که خیلی دلم می خواد
و دوست دارم خودمو بشناسم
خودتون می دونین که من وسواس زیادی رو در رابطه با گذشته آدمها دارم
همینو می دونم که برای پخته شدن نیاز به زمان دارم
امیدوارم بتونیم دوست شناس و ادم شناس قابلی بشیم
من می خواست ارتباط آدم شناسی با گذشته آدمهارو بدونم
که آیا گذشته آدمها ملاک مهمیه و از ملاکهای اصلیه شناخت اونه؟ مثلا واسه ازدواج و.......
یا فقط بحث شناخت شخصیته؟ و گذشته مهم نیست؟
مثلا این امکا وجود داره که کسی قبل از ازدواج هر کاری کرده باشه و بعد از اون ادم با کمالاتی شده باشه
پس میشه نتیجه گرفت که چون اونشخصیت سالمی داشته و .... پس نسبت به گذشته م اهیت شد؟
ضمنا الان فیلم بازی کردنو همه بلدن
همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط؟
لطفا اگه مطلبی دارین در رابطه با خود شناسی راهنمایی کنین من چون ذهنم درگیر این مسئله شده هنوز سوالی ندارم چون می خوام اول این مسئله رو حل کنم بعدا ایشالله مزاحم میشیم
راه های رسیدن به پختگی کدومه؟؟
البته من این مطلبو قبل از خوندن مطلب آقا/خانوم rsrs1380نوشتم و در واقع عجله کردم
مطلبشون فوق العاده آموزنده بود
ای خداست که راز های پنهونو آشکار می کنه
RE: +چطور میشه یکی رو شناخت و بهش اعتماد کرد؟
سلام رونک عزیز
ممنون از این که این تاپیک جالبی رو راه انداختی
بله حق با شماست کمتر به این مسائل بها داده میشه.همیشه پیشگیری بهتر از درمان هست.امیدوارم مدیران سایت این رو مد نظر داشته باشند و روش کارکنند.اما یک واقعیتی دیگه هم هست که ما کمتر به عوامل کاری که قرار هست انجام بدیم نگاه میکنیم ویا این کاری که میخواهیم انجام بدیم رو کامل برسسی کنیم و زمانی میایم پیگیرش میشیم که به دردسر افتاده و احتیاج به کمک داریم یعنی کاری که نباید اتفاق بیفته,اتفاق افتاده.متاسفنه ما آدما اینجور بد عادت کردیم.
راجب بحث هم نظرم اینه که ما نمیتونیم به راحتی طرف مقابل رو بشناسیم یا اگه بشناسیم ,شناختمون کامل نیست معمولا شناخت به مرور زمان و با ایجاد ارتباط شناخت کاملتر میشه اما بازم کامل نیست و من با نظر philosara موافقم چون میتونه یه شناختی رو از طرف مقابل بهت بده.
همچنین اگه تو زندگیت شناخت خوبی داشته باشی و دیدت نسبت به مسائل باز باشه این هم میتونه مکمل کارهای بالا باشه که شناختت کامل تر بشه
ویه چیز دیگه هم اینه که اگه به فرض خودمو میگم که اگه ازیه کاری بدم میاد و دوست ندارم طرف مقابلم دروغگو نباشه من میتونم با توجه به خودم اونو بشناسم که دروغگو هست یا خیر
با مثل بگم منظورمو بهتر میفهمی:من آدمی دروغگو نیستم اما میخوام بدونم همسر آیندم دروغگو هست یا نه اونو امتحان میکنم و با توجه به رفتارش وعملکردش میتونم احساس کنم اون داری همچین شخیتی هست یا خیر
درکل یعنی اگه خودت همچین شخصیتی نداشته باشی میتونی احساس کنی اون هم همچین شخصیتی رو داره یا نه.
مممنون.بازم از این تاپیکا بزار
موفق باشی