خوب ازش بپرسین برای چی می خواد شناسنامه رو ؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
خوب ازش بپرسین برای چی می خواد شناسنامه رو ؟؟
یک سوال:
از عشق و علاقه همسرتون به خودتون تا چه حد اطمینان دارید؟آشنایی شما سنتی بوده؟ یا عشق شما یکطرفه هست اونم از طرف شما؟
من احساس می کنم ایشون علاقه ای به شما نداره اگر داشت حتما ارزشی برای شما و زندگیش قائل میشد.ایشالا که خیره.هر چی خیره پیش میاد.
نه اون همه کار تا الان به خاطره من کرده. میدونم دوستم داره.
الان میگه شناسنامه رو چون اینجام میخوام شاید لازمم بشه.
به خدا خیلی می ترسم ؟
آخه مگه من دوست پسرشم ؟
به خدا خیلی کلافه ام. می ترسم از اینکه امروز بگه نمی خوامت آخه امروز با هم کلاس داریم. من گفتم میام دنبالت اونم قبول کرد.
اگه گفت من فکرامو کردم نمیخوامت من چی بگم بهش ؟
خیلی می ترسم.
اگر واقعا دوستتون داره هیچ وقت چنین حرفی نمی زنه.نگران نباشید
ممنون از پیگیریت.:72:
الان بهش پیامک دادم که اگه میخوای شب بیام اونجا با هم درس بخونیم که رو هم جمع نشه آخه هفته دیگه امتحان داریم. اونم گفت : " معلوم نیست, فکر نکنم"
این یعنی چی آخه !
خانواده من میگن اینو خانوادش دارن پرش میکنن. تو رو میخواد اما حرف اونا رو نمیتونه نادیده بگیره ! نمیدونم والا
cg art عزیز،
اگه گفت نمی خوامت، فقط سکوت کنید، همین! اینطوری هم احساس اسارت نمی کنه، هم راه برگشت داره.
عشق وقتی زیباست که بتونی طرفت رو آزاد بذاری.
اینطوری احتمال برگشتش خیلی بیشتره.
خانوادم میگن اونو خانوادش دارن پر میکنن. خانوادش از این سنتیان. میگن غرور و شخصیتشون مهمه براشون.
میگن با سیاست با زنت باش. همه چی درست میشه.
تورو خدا سر نمازتون منم دعا کنید.
آروم باش پسر!
همین اضطرابت کار رو خراب می کنه!
یه مدت به یه چیز دیگه بپرداز. اصلا به خانمت فکر نکن. به زندگی مشترکتون فکر نکن.
به قول حضرت علی: هرچی دنبال دنیا راه بیفتی، ازت فرار می کنه، اما اگه راه خودت رو بری، دنبالت میاد!
آروم باش! آروم!
cg art عزیز اطمينان داشته باش همسرت خيال طلاق گرفتن نداره و ميخواد شما رو بترسونه((در حد عقل خودش راه خوبي رو انتخاب كرده)) اگه شناسنامه رو خواست بهش بده و اينهمه به خودت سخت نگير.ضمنا هيچ خانواده اي دوست نداره دخترش رو پر كنه يا زندگي اون رو بپاشنه تا مطمئن نشديد قضاوت نكنيد.اين رو هم بدون تو اين شرايط شما هر چي بيشتر سمتش بري اون از شما دورتر ميشه.
دوست گرامی به نظر من بهترین راه حل اینه که شما از خانواده تون بخواین که اجازه بدن شما خودتون دوتایی مشکلاتتون رو حل کنید و به پدرتون هم بگید: لطفا اگه ممکنه دیگه به همسرتون زنگ نزنن، به نظر من این جوری همسرتون راحت تر میتونه تصمیم بگیره.
2. فقط از لحاظ احساسی تمام این مدت باهاش صحبت کنید و بعد از چند روز حتما ازش بخواید که خیلی راحت و با خیال آسوده در مورد هر چیزی که ایشون رو می رنجونه با شما صحبت کنه، لطفا تا اونجایی که براتون مقدوره اصلا و اصلا عصبانی نشید.
3. بهش این اطمینان رو بدید که خیلی دوستش دارید و همیشه ی همیشه در کنارش هستید و خواهید بود.
4. سعی کنید توی این مدت اگر تمایلی دارن باهاشون بیرون برید و حتما قدم بزنید و خیلی آروم و عاشقونه باهاشون در مورد رفتارها و تصمیمات خودتون صحبت کنید.
5. اجازه بدید که چند وقت دور از هم باشید از لحاظ جسمی و جنسی و بعد از چند وقت اگر تمایل داشتند همسرتون رو به خونتون بیارید و به خانواده تون هم بگید که اصلا و ابدا به روی خودشون نیارن که اتفاقی افتاده و حتما سعی کنید که بیشتر اوقات خودتون و ایشون در این لحظات در اتاقی، جایی که تنها باشید بگذرونید که خانومتون هم معذب نباشند.
به نظر من بهترین چیزی که میتونه به خانومتون امیدواری بده اینه که مطمئن بشه که دیگه تنها نیست و شما همیشه پشتیبانش هستید.
بهتره بهش بگید که از این به بعد توی زندگیتون به هیچ وجه مساله خانواده هاتون رو به میون نمی یارید و همیشه به خودتون و مسائلتون فکر می کنید و به خانواده های هیچ از طرفین هم اجازه ی دخالت نمی دید و تنها با احترام باهاشون رفت و آمد میکنید.
شما که به حرم آقا امام رضا(ع) دسترسی دارید حتما برای خودتون و برای ما هم دعا کنید
امیدوارم که موفق باشید