عالی بود سارا5. زاویه دید شما واقعا گسترده است.نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا5
من هم به شخصه معتقدم بسیاری از مواردی که برخی زنان مشاهده می کنند خیانت نیستند و بلکه نوعی حسادت و حساسیت بیمارگونه است. همان چیزی که خود نیز بعدا به آن اعتراف می کنند.
نمایش نسخه قابل چاپ
عالی بود سارا5. زاویه دید شما واقعا گسترده است.نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا5
من هم به شخصه معتقدم بسیاری از مواردی که برخی زنان مشاهده می کنند خیانت نیستند و بلکه نوعی حسادت و حساسیت بیمارگونه است. همان چیزی که خود نیز بعدا به آن اعتراف می کنند.
سلام
اینو بارها شنیدیم که میگن فلانی زن خوبی واسه شوهرش هست ولی مثلا دوست خوبی واسه دوستاش نیست یا فلانی مثلا شوهر خوبی نیست اما دوست خیلی خوبی واسه دوستاش هست و همه روش حساب باز کردن
بله این مسئله خیلی وقتا بوده
اما اینکه زن ایده ال یا انسان ایده ال
اگر بخواهیم درست به این موضوع نگاه کنی انسانی که ایده ال باشه خواه چه زن و چه مرد به وظایفش اگاه هست و در نقش مرد و یا زن بودن هم ایده ا ل خواهد بود
اما اگر بخواهیم این نقش ها را فراموش کنیم پس از ایده ال بودن به عنوان یه انسان هم فاصله میگیریم
مثالی که زدین در مورد خیانت یه مرد به زنش تو همین تالار هم بعد از یک سری مراحل گفته میشه که دیکه این زندگی ارزش نداره اما ابتدا باید که یک مقدار رو رابطه کار کرد چون ممکنه که کوتاهی ازطرف خود زن باشه و بعد از اینکه خانم رو خودش کار کنه متوجه بشه که بی توجهی او باعث این مشکل شده
به نظر شما یه انسان ایده آل که در اینجا یه زن هست و نقش منجی رو واسه هسرش و خانواده اش بازی میکنه توی این شرایط اگه وایسه و بجنگه چه از طریق محبت و یا ... انسان ایده آلی نیست پس ایده ال کیه ؟ کسی که بخشش بلد نیست , مهربون نیست ؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط philosara
به صفات خدا فکر کنید و برخوردش با بنده هاش وقتی که اشتباه میکنند واکنش خدا در برابر بنده خطاکار چیه ؟
مگه انسان ایده آل قرار نیست آینه تمام نمایی از خالقش باشه؟
سوال من اینه که چرا به مراجعین تالار گفته نمی شه اینکار رو نکن خدا نمی پسنده، در عوض 1000 بار دیدم که گفتند اینکار رو نکن، مردها نمی پسندند!!
با این حرف موافقم در صورتی که خواسته مرد خواسته ای غیر انسانی و غیر منطقی باشه
معمولا بیشتر توصیه ها در برخورد با خواسته های معقولی هست که خانمها به دلیل عدم شناخت صحیح اون خواسته رو غیر منطقی میدونن
sorena_arman عزیز،
قبل از جواب دادن به سوال شما، دو تا سوال ازتون دارم.
سوال 1) شما چه پیشنهادی به آقایی می دید که خانمش بهش بی محبتی می کنه؟ ( یا حالا هر مشکل دیگه ای تو زندگیشون هست )
الف) تلاش کنه مشکلشون رو حل کنند.
ب) نسبت به زندگیش منفعل باشه، و با خانم دیگه ای ارتباط برقرار کنه.
سوال 2 ) اگه شما نسبت به همسرتون بی محبت باشید ( یا حالا توی زندگیتون براش به نوعی کم بذارید) و بعد ببینید که خانمتون با یه آقای دیگه ای ارتباط برقرار کرده (حتی در حد sms ) چه واکنشی نشون خواهید داد؟
لطفا اول وضعیت رو تجسم کنید و بعد صادقانه جواب بدید.
estar7 عزیز،
سلام دوست خوبم، شما خیلی نسبت به من لطف دارید.
honey من به زن (انسان) بودنم افتخار می کنم.
وقتی به لحظه ای فکر می کنم که "او" من رو یاد کرد، و خلقم کرد روحم طاقت موندن در جسمم رو نداره. estar7 عزیز، اگه ربّم من رو سوسک هم خلق می کرد، بهم برنمی خورد. مطمئن باش. چون چیزیکه بیشترین افتخار رو به من می ده، اینه که من رو "یاد کرد". به "من" نگاه کرد، به "من"!
منظورم از عنوان تاپیک تمایزی بود که به نظرم اومد در انتظارات بقیه وجود داره، از یک انسان و یک زن.
مثلا صفت شهامت رو برای یک انسان نیکو می پنداریم، در حالیکه زن رو از حرف مردم می ترسونیم!
kimiakhaton عزیز،
20
honey من هم همین رو می گم.
سارا5 عزیز،
من انسان رو در اسارت نمی پسندم. حتی در اسارت "دین"، چه رسه به اسارت "همسر".
پرورنده ی ما هم نخواست ما رو در اسارت نگهداره! او ما رو در وجود خودش پرورید، ولی نگهمون نداشت! ما رو به دنیای ماده فرستاد، که با اختیار خودمون بهش برگردیم، با "پای خودمون".
honey من از اسارت حرف نمی زنم!
"غیرت" یعنی "محافظت از حریم". حالا این حریم می تونه کشور باشه، می تونه این تالار باشه، می تونه خانواده باشه...
و محافظت می تونه در برابر مهاجم بیرونی باشه و می تونه در برابر توطئه داخلی باشه!
حالا توطئه داخلی اگه بصورت هم پیمان شدن با مهاجم باشه، می شه خیانت.
(امیدوارم تعاریف رو درست گفته باشم. اگه اشتباهه، ممنون می شم که بهم بگید.)
عزیزم منظور من روابط کاری و ... نیست. من گفتم در شرایطی که طرف خیانت کرده، یعنی با یک خانم ارتباط برقرار کرده، ارتباط دوستی، جنسی، عاطفی ...
یعنی در شرایطی که طرف "عهد" رو شکسته، و دیگه عملا پیوندی وجود نداره.
اگه فکر می کنید در این شرایط کسی دعوت به سکوت نمی کنه، و نمی گه میدون رو خالی نکن!! یه نگاهی به تاپیک های مرتبط بندازید plz .
کاترین عزیز،
درسته! انسان خوب، تلاش می کنه همسر خوبی "هم" باشه.
اما من می گم همسر خوب بودن و همسر خوب داشتن، مهمترین دغدغه زندگی انسان نیست. درحالیکه اکثرا داریم بیشترین وقت و انرژی رو صرفش می کنیم.
در ضمن با این حرفت شدیدا مخالفم. اگه همسر من کوتاهی کنه ( به هر شکلی ) من می پذیرم که اون می خواد اینطور زندگی کنه، اگه نتونستم، ترکش می کنم، ولی بهش خیانت نمی کنم.
همین انتظار رو هم از همسرم دارم. اگه برای نجات زندگی تلاش نکرد، قابل بخششه. بدون تلاش ترکم کنه، ولی خیانت قابل بخشش نیست!!
حتی اگه عشق همه عاشق های دنیا توی قلب من جمع شده باش، کافیه طرفم اشاره کنه که از زندگیش برم بیرون. بعد بره با هرکی که خواست. اما خیانت نه!!
من حتی شاید نتونم خودم رو کنترل کنم و بکشمش. البته این رو قبل از ازدواج بهش می گم که خونش حلال باشه.
صبا_20009 عزیز،
با این حسابی که شما می گید، اگه خدا کسی رو به جهنم ببره، دیگه از خدایی افتاده!
honey هر صفتی یه جایی داره.
خدا با انسان "عهد" بست. او نسبت به مخلوقاتش بخشنده ست. اما اگه انسان عهد رو بشکنه، دیگه بخششی در کار نیست!
اگه همسر من "عهد"م رو بشکنه، طلاقش می دم.
البته دقت کن که من بازم دارم مهربون تر از خدای شما عمل می کنم. اون "مجازات" می کنه، من "ترک" می کنم. ( البته من خودم می گم که خدا هم با ترک کردن مجازاتمون می کنه.)
در مورد خواسته مردها هم انگار درست متوجه منظورم نشدی.
من می گم علت انجام یک کار چی باید باشه. "علت".
بذار برات مثال بزنم.
مثلا پاکیزه بودن خوبه، درسته؟
من ممکنه چون به پاکیزه بودن ذاتم آگاه شدم، به پاکیزه بودن جسمم تمایل پیدا کنم، یا اینکه چون همسرم پاکیزه گی رو دوست داره!
در مورد اول من بعنوان انسانیکه به آگاهی رسیده در محضر پروردگارم حاضر خواهم شد، و در مورد دوم بعنوان کسیکه رضایت همسرش رو جلب کرده.
این دو تا خیلی با هم متفاوتند، خیلی!
سپیده ی عزیزم،
حالا که منو لایق دیدی و درد دل کردی، بذار منم درد دل کنم.
عزیزم من همچین هم خوش به حالم نبوده.
پر رنگ ترین خاطره کودکیم اینه:
پدرم بازوهام رو محکم می گرفت، تکونم می داد و می گفت: مرد باش سارا! مرد باش!
نگاه گرمش، آغوش مردونه ش، شوقش بی کرانه ...
از 2، 3 سالگی در حال آنالیز کردن بودم. تحلیل خدا، عالم، انسان...
آرمان گرا اون هم توی همین جامعه ای که شما می گید!
همه تعلیمات 6 سالگی من حول این محور بود: سارا تا کافر نشی، مومن نمی شی.
کافر اون هم توی همین جامعه ای که شما می گید!
سپید می دونی کسیکه بعد از 19 سالگیم همه تلاشش رو کرد که نابودم کنه کی بود؟
پدر!
زندگی می تونه خیلی سخت تر از تبعیض بین دختر و پسر باشه.
خیلی سخت تر!
سارای عزیز
من چون از این تبعیضهای بین مرد و زن واقفم به خاطر همین هم وقتی یکی توی تالا ر می گه "همسرم معتاد و دوست دختر داره "میگم به همسرت بیشتر وقت بده تا با گذشت زمان مشکلات کمتر بشه یا صبر تو بیشتر میشه مشکلاتو کوچک تر می بینی.
عزیزم پس توی این جامعه ای که همیشه حق با مرداست ما قدرت مانور ان چنانی نداریم برای تصمم گیری......و نشان دادن راه به دیگران.
پیروز باشی
عزیزم به قول خودت هر صفت یه جایی داره خدای من اگه رحمان اگه رحیمه در جای خودش قهار هم هست مکار هم هست خدا هیچوقت میستقم نمیره سراغ قهاریتش اول از رحمت استفاده میکنه اگه کارساز نبود از ترک که واقعا هم مجازات خدا همینه استفاده میکنه پس نباید از انسان ایده ال توقع داشت که مستقیم بره سراغ صفت قهاریت هر برخوردی یه دستورالعملی دارهنقل قول:
نوشته اصلی توسط philosara
این دو تایی که شما میگی تفاوت داره من هم کاملا با این تفاوت موافقم ولی برای کسیکه هدفش از در دنیا بودن رسیدن به یه نوع شناخت غیر مادی هست نه واسه کسیکه دنیا اومده تربیت شده فقط واسه اینکه ازدواج کنه واسه اینکه تولید مثل کنه و حس مادر بودن یا پدر بودن رو تجربه کنه
بیشتر آدمایی که تو این دنیا دارن زندگی میکنند حتی هدف مادی هم ندارن چه برسه به شناخت ذات قابل ترفیع انسان ببخشید من به کسی جسارت نمیکنم ولی همه آدمها قدرت هضم یه سری چیزا رو ندارن چون تربیتشون از ابتدا صحیح نبوده (منظور از تربیت خانواده به تنهایی نیست جامعه و محیط پیرامون از ابتدای خلقت بشر تا کنون)
پس توصیه هایی که میشه اولا با توجه به همون مقطع زمانی هست که فرد درونش قرار داره (بعضی راه حل ها کوتاه مدته واسه آروم کردن یه نفر تو اون لحظه , روز , هفته هست)و ثانیا با توجه به نحوه عکس العمل خود فرد به مسایل
به نظرتون اون فردیکه اینقدر شناخت داره که به وظایف انسانی خودش آگاهه واسه ازدواج انتخاب ناآگاهانه و عجولانه انجام میده که بعدا هم بخواد دچار یه سری مسائل پیش پا افتاده بشه و اسمش رو بگذاره مشکل
در كل بايد به انسان بودنمان افتخار كنيم اما براي چگونه بودن هم تعريفي بايد داشته باشيم و اين درست همان جايي است كه شايد به آن خيلي خوب فكر نمي كنيم و آموزش نمي بينيم و تمرين مستقيم هم نداريم .
منظور از زن ايده ال و يا انسان ايده ال چيست ؟!
آيا اين ايده الها يك تعريف و معناي كلي و موازي دارد و يا معناي خاص بايد براي هر يك از آنها در نظر گرفت و البته شرايط زماني و مكاني و فرهنگي و اجتماعي و خانوادگي را هم به اين نظريات اضافه كرد .
قطعا تعريف يك انسان ايده ال در هر دوره و شرايط و زماني با توجه به هر فرهنگي تعريف واحد مي تواند داشته باشد اما يك زن ايده ال به نظر اينگونه نيست .
شما براي اينكه انسان ايده الي باشيد قطعا بايد از اخلاقيات و انسانيت پيروي كنيد . اما براي اينكه يك زن ايده ال باشيد حتي بر فرض رعايت اخلاقيات و انسانيت شرايط فرهنگي و اجتماعي و... را بايد مد نظر بگيريد و برمبناي تعاريف همان جامعه و فرهنگ به دنبال زن ايده ال برويد !!!!
اما من ازدواج را يك امر ساده طبيعي مي دانم .
زن و مرد بايد در اين امر ساده طبيعي تلاشهايي داشته باشند در جهت پويايي رابطه و منافع افراد دخيل در رابطه . اما به هيچ وجه نبايد در اين امر ساده طبيعي حل و يا ذوب شد آنچنان كه تمام مسير زندگي من به عنوان يك انسان تحت شعاع اين امر ساده طبيعي قرار بگيرد و حقوق انساني من زير سئوال برود .
البته از نظريه تا عمل هم فرسنگها فاصله است و گاهي آواز دهل از دور خوش مي شود و اين همان باورهاي فرهنگي و اجتماعي و خانوادگي و ... است كه بر من تحميل مي شود تا خيلي ساده در ازدواج و مسائل آن ذوب شوم .
گاهي تلاشهايي را براي ادامه يك زندگي منطقي ميدانم ولي بيش از آن را خير ولي بنابراين اصل كه خيلي از اشتباهات رايج در زندگي ها مي تواند منجر به از هم پاشيدن كانون خانواده شود و منشا اثر اين اشتباهات هم ندانم كاري است و قابل اصلاح ، تلاش را بيهوده نمي دانم ولي در جايي كه غرور و شرف من و.... فاكتورهاي اصلي شخصيت انسان پردازانه به كرات زير سئوال برود خير .
بنا بر تحقيق جامعه شناسان و روانشناسان و ... بايد سعي در اصلاح و حفظ كانو ن خانواده داشته باشيم چرا كه با حفظ همين كانون است كه ميزان آسيب پذيريها كمتر مي شود و صلاح افراد دخيل در رابطه در آن معنا مي يابد اما خوب وقتي هم نشد نشده است ديگر و لاجرم معنا مي يايد .
با اين تعاريف شما بگوئيد زن ايده ال كيست ؟!!!!!!!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سپیده ی عشق
سپیده ی مهربونم،
حقیقتش من اختلافی بین زن و مرد نمی بینم. در مورد پدرم هم که گفتم، منظورم مرد بودنش نبود. مشکلمون این بود که پدر با وجود ایده آلهایی که داشت و به من هم القا کرده بود، اما در عمل نمی تونست خیلی از سنت ها فاصله بگیره، و عقاید و نگرش های جدید رو بپذیره و بهشون احترام بذاره.
honey وقتی از نظر نگرش و مذهب و ... با جامعه اختلاف پیدا کنید، کار خیلی سخت می شه. ( چون جامعه سعی می کنه خوردت کنه ) اما من حلش کردم. حالا تو جامعه خودم کاملا پذیرفته شده م.
الان اونهایی که احکام اسلام رو برای مرتد ها برام بازگو می کردند، بهم می گن تو مسلمونی، خودت خبر نداری (مثلا داییم که مدرس حوزه علمیه ست)!!!
یا هر کی یه جوری منو به خودش وصل می کنه. یکی می گه نیچرالیستی، یکی می گه کمونیستی، یکی می گه مسیحی هستی...
باز هم همه دارن اشتباه می کنند، چون من فقط یک چیزم: "بی سواد" . اما چیزی که می خوام بهت بگم اینه که در برابر سنتها می شه ایستاد، یک تنه مبارزه کرد، و پیروز شد.
عوام یه اخلاق خاصی دارن. اگه بتونن، له ت می کنند، اما اگه نتونستند، دنبالت راه می افتن و برات هورا می کشن!!
پس قوی باش و تبعیض زن و مرد رو نابود کن. به هیچکس هم توصیه نکن که از شرافتش بگذره. ( البته فرض من برحق بودن طرف و عدم وجود هیچ راهی برای کنار اومدن شرافتمندانه با سختیهای زندگیه . وگرنه من خودم می تونم قسم بخورم که اگه همسرم از گردن هم قطع نخاع بشه، تنهاش نمی ذارم. چه رسه به اینکه معتاد بشه!! اما اگه بهم خیانت کنه، دیگه شرافتم اجازه نمی ده که باهاش بمونم.)
دوستت دارم:72:
دوست خوبم
ممنون از صداقت کلامت:46:
دوستدارت سپیده