RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط asal_t
baby جان باز هم ازت ممنونم.
راستش فكر ميكنم براي بهتر شدن روابط بايد يه كمي زمان بگذره تا من دوباره بتونم با خودم كنار بيام و باهاشون ارتباط برقرار كنم.:104::104:
خوشحالم کردي :D، ايشالله که موفق بشي وتوکلت به خداي مهربون باشه.
اون حرفائي رو که بعد از خريد شوهرت برا مامانش کرده "بعد به شوهرم گفتم همين مادرت به مامان من گفته كه فكر ميكنه ديگه تو رو نداره. پس چرا باز هم دست از سر تو برنميداره و توقع داره همه كارهاش رو تو انجام بدي؟ شوهرم گفت به تو هيچ ربطي نداره . اين مساله بين من و مادرمه. منم گفتم اگه به ما هيچ ربطي نداره پس چرا به مادر من گفته؟؟؟؟؟ "
فعلا تا يه مدتي نزن.ميدونم سخته اما برا رسيدن به هدف ادم بايد خويشتنداري کنه مگه نه:305:
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
baby جان چشم ديگه اون حرفو نميزنم. الان داشتم ارتباط كلامي با همسر رو سرچ ميكردم. خيلي چيزاي جالبي ديدم. مخصوصا قوانين طلايي ارتباط كلامي با همسران . جالب بودن. ممنونم از راهنمايي هاتون
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
عسل عزیز
من تمام پستها خودت ونظرات دوستان را خوندم وبا همه ی انها موافقم .
عزیزم به نظر من توی چند سالی که با همسرت زندگی کردی میدانی چه زمانی وقت مناسب برای صحبت کردن است پس بهترین زمان میتوانی خواسته هایت را به او بگویی.
راستی گفته بودی خودت شاغلی خوب عزیزم به نظر من چند ماه حقوقت را وارد زندگی نکن وپس انداز کن برای اجاره ی خانه اگر این کار را بکونی ش.هرت هم مجبور میشود هزینه ی مخارج زندگی را بپر دازد .
و در نهایت عزیزم شما هر دو تحصیل کرده هستید سعی کنید با منطق سکان زندگیتان را در دست بگیرید.
در رابطه با رفتار مادر شوهرت عزیزم بعضی وقتها ما با محبت کردن بسیار بعضی ها رو لوس میکنیم. شما میتوانید بدون بی احترامی روابطتون و کم کنید .
پیروز و موید باشید.
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
عسل عزيز اين محبت و احساس مسئوليت ذاتا" در همسرتون هست و نمي شه اون رو مآخذه كني يا ازش بخواي از اين كار دست بكشه . و با مخالفتهاي خودت تنها زندگي رو به خودت و شوهرت تلخ تر مي كني . به نظر من بايد اين اخلاق شوهرت رو بپذيري . در مورد مادر شوهرت خوب مطمئنا" يه جاهايي فقط حرف مي زند و نبايد به حرفش اهميت بدي و در مورد حرفش فكر بكني .چون همونطور كه مي گي شخصيتش مشخص شده است و نشات گرفته از بي سواديه اوست و نمي توني اصلاحش بكني .
به نظر من اصلا" از شوهرت دوري نكن و از رفتارهاي مادرش پيش او گله نكن چون مطمئنن خودش هم او رو مي شناسه ولي شايد ملاحظه سن و سال و مادر بودنش رو مي كنه . عزيزم از موضع گيريهاي اختلاف برانگيز دوري كن چون فعلا" نتيجه عكس مي ده و به نظر من فعلا"خودت رو براي مستقل شدن آماده كن .
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
asal دوست عزيز
اميدوارم كه صبوري و خويشتنداري كني و با چيزهاي جديدي كه ياد مي گيري بتوني يه ارتباط خوبي با شوهرت براي حل ناراحتي خودت برقرار كني فقط يه مورد به ذهنم رسيد چون ديدم توي همه صحبتهات ازش ياد مي كني و اينكه پول همه چيزها را خودت دادي و همه خرج خانه و عكس و غيره را خودت دادي ... ميدوني اگر حتي يه بار اين موضوع را به رخ همسرت كشيده باشي ممكنه باعث بشه كه بيشتر به سمت خانواده اش بره و هيچوقت سعي نكن كاري كني كه شوهرت بخواد بين تو كه همسرشي و كساني كه همخونش هستند يكي را انتخاب كنه ... اما مي دونم كه بالاخره مي تونيد موفق بشيد و يه صلح برقرار كني كه دائمي باشه
يه چيزي را مي دوني دوست عزيز احتمالا مادر شوهر شما به شوهرتون زيادي وابسته است و همينطور همسرتون و اينكه اينقدر مسئوليت پذيره خيلي خوبه ولي مي گن در هيچ كاري افراط نبايد كرد حتي محبت كردن چون اونوقت نتيجه عكس مي ده برات آرزوي موفقيت مي كنم
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
عسل عزيزم
سلام....من عميقا دركت ميكنم...من مي دونم تو چي ميگي ....خط به خط ماجراي تو را كه خواندم مثل يه فيلم ماجراها از جلوي چشمم رد شد و دردش رو حس كردم ...مي فهممت ....چون بدتر از اينا سرم اومده ...ميتوني ماجراي منو تو همين سايت بخوني....
ببين خواهرم من وتو چند تا اشتباه كرديم كه حالا بعد 10 سال مي فهمم چي بوده ....بزرگترين اشتباه من وتو اين بوده كه از روز اول گذاشتيم سوارمون بشن ...حرمتمون رو بشكنن مرزهامون رو بشكنن و متاسفانه خواهر گلم اگر گذاشتي حرمتت رو بشكنن وسوارت بشن پياده كردنشون بعدا خيلي سخت ميشه ....جاريت احتمالا از روز اول قاطع تر از تو برخورد ميكرده و چون سنش بالاست احتمالا پخته تر ....احتمالا از اول هم نرفته در خونه اونا زندگي كنه اما عزيزم تو چون از اول با اونا زندگي كردي و تو خونه اونا بودي و برايشان تره بار ميخريدي و....به تو راحت تر روشون باز ميشه ...
اشتباه بزرگ من و تو اينست كه """خشت اول را چو معمار بنهاد كج تا ثريا ميرود ديوار كج"""
و اشتباه دوم من و تو اينست كه محبت كردن را با كوچك كردن خودمان جلوي ديگران ميخواهيم نشان بدهيم ....با فدا كردن خودمان با فداكاري بيجا عزيزم وقتي يه لطف رو يه بار ميكني لطف است اما بار دوم اگر كردي ديگه ميشه وظيفه ات و بار سوم اگر نكردي مواخذه هم ميشي.......مادر شوهرت با تو مثل راننده اش رفتار كرده....تو هم در مقابل طوري رفتار كند كه بدون درگيري بفهمد حد و مرز رو رعايت كنه مثلا وقتي اونطور ميگه تو هم بگو ماشين باطريش ضعيفه نمي تونم راه ببرمش چون ممكنه بين راه خاموش بشه.............سرش رو با پنبه ببر......
بايد يه كم سياست به كار ببري جلوي همسرت از مادرش بد نگو چون حساس ميشه به تو... حتي بگو من دوست دارم با مادرت رابطه خوبي داشته باشم و جلوي همسرت با مادرش خوب رفتار كن (البته اگه همسرت رو دوست داري)....ولي وقتي كه همسرت نيست مادرش رو تحويل نگير سرد سلامش كن و ديگر هرگز كاري كه وظيفه ات نيست نكن هرگز تو خونه اش ظرف نشور تره بار نخر راننده اش نشو تحويلش نگير .........بهترين سياست رفتاري اينست : درشتي و نرمي به هم در به است چو فاصد كه جراح و مرهم نه است.. نه چندان درشتي كن كه گردند از تو سير """نه چندان نرمي كه گردند بر تو دلير"""""
مهماني دوستاتو دعوت كن يا خونه دوستات برو و تا ميتوني خودت رو سرگرم كن كه وقت كمتري رو با خانواده شوهرت بگذراني
و هرچه سريعتر خودتو از اون منجلاب بكش بيرون تا فرسوده ات نكردن ....عمر آدم بيشتر از اينا ارزش داره
نمي خواد منتظر خريد خانه بشي از همين فردا برو دنبال كرايه يك خانه ....شده يه آپارتمان 40 متري كرايه كني يا رهن كني برو ...براي پولش از خانواده ات كمك بگير يه اشتباه من اين بود كه براي خانواده ام دقيق نميگفتم تمام قضايا رو و اونا نمي دونستن ...بدان آدم اگر دست پدر و مادرش رو هم ببوسه و منتشان رو بكشه بهتر از اينه كه زير منت شوهر و مادر شوهر باشه....اين فورس ماژور تو باشد از همين فردا دست پدر و مادرت رو بگير دنبال خانه .....حتي اگر بدترين خانه هم باشه سخت نگير سريع اقدام كن...وام بگير ..يه كاري بكن...از اونجا خودت رو نجات بده ....باور كن حتي يه آلونك مستقل بهتر از اون وضعه ...تو استقلال نداري و تا وقتي استقلال نداري در بي احترامي باز است.....فرض كن 2 سال ديگه بگذره و اوضاع همينه فقط تو شكسته تر ميشي ....""""""خلاص كن خودت رو""""""""""خواهرم به هر شكلي به هر قيمتي....وگرنه اين 2 سال هم عذاب ميكشي....ببين آدم اگه واقعا بخواد و اين در آن در بزنه راهش پيدا ميشه.......فعلا يه اتاق هم شده كرايه كن با شوهرت برو اونجا بعدا سر فرصت خونه بخر
خواهرم هر چي اجازه بدي اين شرايط بيشتر طول بكشه رابطه تو با شوهرت هم به مرور بدتر ميشه و مثلا اگه چند سال تو اين شرايط بماني و تحمل كني بعد ديگه احساس ميكني اصلا همسرت رو دوست نداري ...كم كم ازش بدت مياد وقتي اين شرايط طول ميكشه ...پس عزيزم نذار طول بكشه........ميگم شده برو يه اتاق كرايه كن با شوهرت مستقل زندگي كني فعلا تا وقتي خونه بخري بهتره.........
عزيزم متاسفانه يه اشتباه رايج اينه كه مردم فكر ميكنن فلاني رو درست ميكنم .....هر كسي همونيه كه هست ...اگه خوبه يا بد ....تو نمي توني اونو عوض كني....اگه ميشد پيامبر ابوسفيان رو عوض ميكرد .....خودت رو خسته نكن....ديگه فكرش رو هم نكن ......سعي كن رو پاي خودت وايستي...
قوي و مستقل باش بعد از موضع قدرت محبت كن ...نه اينكه ضعيف و وابسته باشي و از موضع ضعف محبت كني
شاد و پيروز باشي
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
سپيده، اسما و ساراي عزيز از راهنماييهاتون واقعا ممنونم.
ساراي عزيزم از اينكه اين همه وقت براي راهنمايي من گذاشتي خيلي خيلي ممنونم. من كاملا اشتباهاتي كه مرتكب شدم، رو قبول دارم و ميدونم كه خشت اول رو بد گذاشتم ولي حالا كه گذشته ها گذشته و بايد الان با اين شرايط فعليم دنبال يه راه حل خوب باشم. در مورد راننده بودن براي مادر شوهرم بايد بگم كه من اصلا جلوي شوهرم جرات يه همچين صحبتي رو ندارم. مطمئنم كه اگه مثلا بگم باتري ضعيفه، شوهرم اولين كسيه كه منو ضايع ميكنه. تازه الان ديگه اصلا مادرشوهرم با شوهرم به خريد نمياد وفقط ليست خريدش رو به شوهرم ميده. جالبه بدوني كه شوهر من همين هفته پيش سه بار براي مادرش از ترهبار و شهروند خريد كرده و حتي به من هم نگفته كه داره ميره خريد و فقط موقعي كه برگشته متوجه شدم كه رفته بوده خريد. بهش گله كردم و گفتم كاشكي به منم ميگفتي داري ميري ترهبار چون منم خريد داشتم. ولي شوهرم اخم و تخم كرد و گفت تو دنبال بهانه ميگردي. واقعا نميدونم. فقط به اين نتيجه رسيدم كه نسبت به اين قضيه بايد بي تفاوت باشم و خودم رو بيشتر از اين عذاب ندم. الان هم من اصلا و ابدا با مادر شوهرم رفت و آمد ندارم و حتي چند ماهيه كه توي راه پله يا بيرون هم باهاش رودررو نشدم.
الان هم من چند روزيه كه متوجه شدم باردارم و به خاطر مشكل سقط مكرر، دكتر بهم گفته بايد شديدا از استرس روحي پرهيز كنم. ولي متاسفانه از روزي كه همسرم متوجه اين مساله شده، نه تنها به من آرامش نميده، بلكه آرامش منو هم بهم ميزنه. اصلا از اون روز حتي يك كلام هم با من صحبت نميكنه و يه جورايي ميخواد اعصاب منو بهم بريزه. البته من سعي ميكنم زياد اهميت ندم ولي بعضي وقتها كم ميارم.
در مورد اجاره كردن خونه هم بايد بگم كه متاسفانه همسر من به هيچ عنوان حاضر به مستاجري نيست. و ميگه اگه قراره مستاجر شيم، بريم كرج توي خونه خودمون. ولي رفتن به كرج هم براي من خيلي سخته چون كارم تهرانه و مخصوصا الان با وضعيت بارداري برام رفت و آمد خيلي سخته. از طرفي هم نميتونم كارم رو كنار بذارم. چون واقعا از طرف همسرم تامين نيستم و ميدونم كه بي كاري و بي درآمدي من برام مشكلات خيلي بزرگتري رو ايجاد ميكنه.
خانواده خودم هم مطمئنم كه الان نميتونن كمك مالي بهم كنن. حتي اگه ميتونستن هم مطمئنم شوهرم اجازه نميداد.
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
سلام دوست عزیز رفتار مادر شوهرت واقعا زشت وناراحت کنندست با صبر مشکلاتت حل میشه. سعی کن شوهرت بدست بیاری بهش محبت کن(نه خرج) دیگه از خانوادش چیزی نگو چون فایده نداره و اون کارهاش انجام میده . سعی کن الکی هم که شده حس کنه مامانشو خیلی دوست داری. فقط خودت و خودش ببین یه رابطه دو نفره عاشقانه.براش لباسهای فانتزی بپوش برقص کارهایی که تو نامزدی انجام میدادی بده خلاصه کاری کن که فقط تو رو بخواد
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
عسل عزيزم سلام
شرايطت رو درك ميكنم و اينكه همسرت جانب مادرش رو ميگيره ....متاسفانه اين بازي برنده اي نداره و تنها راه خروج از اين بازي است ..مخصوصا با توجه به مسئله بارداري ...عزيزم سلامتي ات و آرامش روحي ات از همه چيز مهمتر است ...به نظرم همسرت رو ببر پيش دكترت تا براش توضيح بده كه چقدر در اين موقعيت به آرامش نياز داري و بعد در موقعيتهاي آرام زندگي مشترك بارها ازش بخواه كه يه فكري بكنه بخاطر بچه خودش و اينكه اونجا جاتون كوچيكه براي بچه و اصلا اسم مادرش رو بعنوان علت نيار....اينقدر بگو و روي ذهنش كار كن بالاخره جواب مي ده ... البته با بهترين برخورد و....اگر حاضر به كرايه خانه هم نشد باز همون كرج هم رفتين بهتره از اين استرس ...حتي شده براي همين چند ماه بارداري ....حتي شده چند ماهي از كارت مرخصي بگير كه با توجه به سقط مكرر و بارداري فعلي ميتوني گواهي پزشك براي استراحت مطلق بگيري ....و بعد با همسرت برو كرج ...مهم اينه كه حلقه معيوب ارتباط تنگاتنگ و بيش از حد رشد كرده اي كه به رابطه شما مجال رشد نمي دهد يه جايي شكسته بشه ....حتي به نظرم بعد از اينكه كرج مستقر شديد دنبال كار جديدي در ان شهر باش....بالاخره بايد يه ريسكي كرد و گرنه اوضاع همينه...تا حداقل انشائ الله فرزندت سالم و در آرامش بدنيا بياد:72:
RE: لطفا منو راهنمايي كنيد
وااااي تو داري مامان ميشييييي:43::46::228: بيخيال مادر شوهرت فقط و فقط به خودت و نيني ناااااااازت برس گلم از همه مهمتر نيني تو و خودتي:72: