-
RE: شما نظر بدید
وقتی چیزی رو از آدم میگیرن بییشتر به اون چیز راغب میشه و بهش کشش پیدا میکنه پس بهتره کسی بهش این رو تحمیل نکنه و یه مدت خانواده و اطرافیان در این مورد بهش چیزی نگن. ببینید کی رو قبول داره همون باهاش حرف بزنه. نمیشه یکی با پسره حرف بزنه و اون رو منصرف کنه؟ پسر داییه ازدواج کرده؟ دختره پشیمونه که از پسر داییش جدا شده یا نه؟
-
RE: شما نظر بدید
راستش اين فقط به خودش بستگي داره چون شما كه قرار نيست كسي را فراموش كنيد اين خودشه كه بايد حقيقت را ببينه و واقعيت را درك كنه كه ظاهرا فعلا نمي خواد و چون سر لجبازي با خانواده هم كه شده چشمم را روي واقعيتها بسته و جز چيزي كه مي خواد به چيز ديگه اي فكر نمي كنه ... شايد بهتر باشه براي اينكار از كسي كمك بگيريد كه ايشون بيش از بقيه به حرفش گوش مي كنه و يكمي هم خانواده ايشون بايد كنار بياد و مدتي فشارهاشونو كم كنند هيچ وقت نمي شه اتفاقاتي را كه افتاده برش گردونيم پس بهتره به روش صحيح هدايتش كنيم و در مسير درستي قرارش بديم
از قديم شنيدم كه اگر كسي به كارهايي كه ميگيد عكسش را عمل مي كنه شما هم برعكس اون چيزي را كه ميخواهيد بگيد تا به نتيجه برسيد يعني هميشه نبايد از صورت مسئله به جواب رسيد
-
RE: شما نظر بدید
اره پسرداییش ازدواج کرده ودختر اصلا پشیمون از جداییش نیست
-
RE: شما نظر بدید
البته نبايد هم الان پشيمان باشه بلكه اگر با اين شخص ازدواج كرد و بعد چشمش باز شد و ديد كه چه اشتباهي كرده تازه اون موقع پشيمان مي شه كه ديگه هم فايده اي نخواهد داشت ...
-
RE: شما نظر بدید
همچین موردی رو البته نه دقیقاً به این شکل از نزدیک دیدم ، متاسفانه وقتی کسی کرکره های مغز رو پایین کشید و تعطیل شد هیچ حرف منطقی ای روش اثر گذار نیست.
این خانم این بار می خواد خودش انتخاب کنه و به هیچ کس هم اجازه ی دخالت نمی ده. کاملاً هم در حالت احساسی قرار گرفته و کور شده ، ادامه ی ماجرا می تونه منجر به فرار و ازدواج مخفیانه هم بشه به خصوص که الان دختر نیست که اختیار ازدواجش به دست پدر باشه!
در این حالت دو راه وجود داره:
1) باید اون تصویر اسطوره ای از پسر در نظر ایشون شکسته بشه وگرنه با اجبار یا منطق راه به جایی نمی برید.با نرمی و با زبون ریختن ،خیلی عذر می خوام خ ر ش کنین وبگید عزیزم چون تو می خوای به خاطر دل تو این کارو می کنیم .در واقع در جبهه ی خودش قرار بگیرین تا حرفتون رو گوش کنه، بگید ما هم با ازدواج موافقیم فقط مشکل اعتیاد ایشونه ،پس ما 1 سال صبر می کنیم (نه عقد و نه نامزد) تا ایشون کاملاً ترک کنن ،کار مناسبی هم پیدا کنن و دوستانشون رو کنار بزارن ،در این صورت وصلت صورت می گیره .این باعث می شه در این مدت ایشون کمی حس کنه که این آقا رو بدست آوورده و احساساتش فروکش کنه ، البته ... باید روابطشون و میزان صحبت کردن کاملاً تحت کنترل باشه تا به قولی پسر باز مخ دختر رو نزنه. بهش بگید دوری تو از پسر کمک می کنه تا به خاطر رسیدن به تو بیشتر تلاش کنه (در واقع گولش بزنید تا همکاری کنه و در عین حال فکر کنه داره به خاطر عشقش این کارو می کنه!). در انتها اگر پسر موفق شد که به احتمال قوی نمیشه اون تصویر از پسر در نظر دختر شکسته می شه و حالا دختر حس می کنه پسر کم کاری کرده و می تونه کنارش بگذاره، اگر هم موفق شد اراده ی زیادی به خرج داده و می شه بهش اعتماد کرد البته باز هم محتاط پیش برید.
2)روش دوم ، بدون اطلاع دختر ، پسر رو تهدید کنید و ازش بخواین که به دختر اظهار بی علاقگی کنه وگرنه پای پلیس رو وسط میارین. قبل از انجام این روش موافقت خودتون رو با ازدواج اعلام کنید که باز دختر حس کنه مشکل از جانب پسر بوده و نه خانوادش!
راه خیلی خیلی سختی دارین، اینها فقط نظر بود و طبق تجربه گفتم ، این دختر از طریق احساس درگیر شده پس از همون راه برای جدا کردنش استفاده کنین. حتماً و حتماً از مشاوره درباره ی روش نظر خواهی کنید.
امیدوارم موفق باشید
-
RE: شما نظر بدید
ناهید عزیز سلام مرسی از راهنماییت اما دونکته است که لازم بگم
اول اون خانوم هنوز باکره است و باید به اذن پدر ازدواج کنه گفتم که در دوران عقد از پسر داییش جدا شد دوم اینکه اون اقا الان ترک کرده و در گذشته این دختر با وجود دونستن این موضوع که این اقا اعتیاد داره عاشقش شده و الان با این حرفا گول نمی خوره نا سلامتی 25 سالش الان و تازه هنوز خانواده دختر نمی دونند که این خانوم و اقا 9 سال باهم در ارتباطند فکر میکنند یه خواستگار معمولی که ادرس دخترشون از کلاس خیاطی که دختر میرفته پیدا کردن فقط ما دوستای نزدیک دختر از این رابطه خبر داریم اگر زمانی بو ببرند که دختر و پسر با هم در ارتباطند حساب دختر خانوم و اقا پسر با کرم الکاتبینه نمیدونم ما خودمونم وا موندیم باید چه کنیم
-
RE: شما نظر بدید
والا علم من دیگه جواب نمی ده فقط روش دوم به نظرم عملی میاد . مشاوره بگیرین . اوضاع خیلی خرابه
-
RE: شما نظر بدید
دوست عزيز من
هميشه از در محبت وارد بشي مي توني دلي را بدست بياري و اونو با خودت همراه كني بايدوانمود كني كه باهاش موافقي تا به حرفت گوش كنه و بتونه كركره زهنش را باز كنه ولي اگر شما هم در جبهه ستيزه باشيد باز هم جواب منفي مي گيريد و از دور كنار مي ريد
روش دوم را ترجيح مي دم به جاي تهديد پسر كه مطمئنا نتيجه اي نخواهد داشت جز اينكه ماجرا را واسه دختر خانم بازگو خواهد كرد مگر نه اين فرد با دانستن عقد دختر باز به ارتباطش ادامه داد ... اگر هيچ راهي جواب نداد دلايل ثابت و محكمي از نالايق بودن پسر بايد بدست بياريد كه قابل انكار نباشه مثلا دوستانش اگر معتاد هستند و غيره و بعد بايد براي دختر بيان بشه و اگر حاضر به گوش كردن نباشه به نظر من بهتره خود دختر را تهديد كنيد كه به خانواده اش خواهيد گفت كه بخاطر اين شخص طلاق گرفته و سالهاست با ايشون دوسته شايد بتونيد حرفهاتونو بهش القا كنيد ولي بهترين راه اينه كه ببينه كه اين فرد شايسته اي نيست پس دنبال مدرك مستدل باشيد ولي در خفا چون ممكنه بفهمه و سوتي نده
-
RE: شما نظر بدید
این وسط در صورت جدایی از پسر دایی ، جواب روح زخم خورده او را چه کسی می دهد؟
باور کنیم انسانها کفشهایی بی روح نیستند که پایمان را هر لحظه در روح یکی از آنها فرو کنیم.
-
RE: شما نظر بدید
عجب اوضاعي پيدا كردن اينا
اين خانوم رو هر كاري كنين كار خودشو ميكنه.اون الان هيچ چيز براش مهم نيست جز رسيدن به اون آقا ....حالا به چه قيمتي خدا عالمه.......9 سال داره اين رابطه رو ادامه ميده و به قول مينا جان وقتي ميدونسته اعتياد داره عاشقش بوده(عجيبه والا........اين موجود 2 پا چه كارايي كه نميكنه!!!!!! ..........با اين كه نامزد داشته با يك نفر ديگه دوست شده ...!!!!) ديگه الان كه ميدونه تركم كرده ( بعيد ميدونم ) كه ديگه هيچ جوره از موضع اش كنار نمياد........ تا اون آقا پسر داره به اين ارتباط ادامه ميده و هنوز حاضره كه با اين خانوم ازدواج كنه واقعا بعيد ميدونم راهي جواب بده.......تنها امكاني كه وجود داره تا اين خانوم از خر شيطون پايين بيان اينه كه اون آقا بهشون اظهار بي علاقگي كنن و بالا خره اون آقا عقب بكشه و از ازدواج با ايشون پشيمون بشه.......در اين صورته كه خانوم از اينكه ببينن از يه طرف مونده و از يه طرف رونده شدن راضي به فراموش كردن ايشون ميشن.........به نظر من تنها راه عقب كشيه اون آقاست حالا به هر روشي كه ممكنه......تهديد......شكايت....... تك(شوخي كردم).........وعده وعيد.........
اين خانومم تا ميدونستن كسي سراغشون نمياد به پسر داييه چسبيده بودن حالا كه چشمشون به يكي ديگه خورده فيلش ياد هندوستان كرده (كه كاش لااقل يه آدم حسابي بود تا آدم دلشو خوش ميكرد)
تنها راهي كه فكر كنم جواب بده همون عقب كشي از سمت آقاست........