RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
خوب تا حدي ميشه حدس زد كه پدرشوهرتون چه احساسي نسبت به شما دارن. به نظر مياد شما رو به چشم كسي مي بينن كه خونه شونو از چنگشون در اوردين (حد اقل قسمتي از اون رو) و احتمالا چون انتظار نداشتن كه شما شكايت كنين، اين كار رو يك بي حرمتي بزرگ و زيرپاگذاشتن غرور خانوادگيشون قلمداد كردن. فكر مي كنم از نظر ايشون شما يك كلاهبردارين كه قصدتون تصاحب اموال اونه، به هر قيمتي!!! نمي خوام شما رو مقصر كنم، اما به نظرم كار شما هم زياد درست نبوده، البته من توي موقعيت شما نبودم و همچين فشاري توي زندگي به من وارد نشده و از طرفي هم شما حق طبيعي خودتون رو درخواست كرده بودين. اما با شناختي كه از پدرشوهرتون داشتين (احتمالا تا اون موقع شناخت خوبي داشتين ازش) بايد درباره روش احقاق حقتون بيشتر فكر مي كردين. بگذريم. فعلا بايد به فكر چاره باشيم.
بهتره توي اين موقعيت بيشتر با همسرتون باشيد، راجع به دليل عصبانيتش از شما باهاش صحبت كنيد. پدرش رو تحقير نكنيد و از اون جلوش بد نگيد (مطمئنا خودش بهتر از شما پدرش رو مي شناسه)، اگه عصباني شد، كاري كنيد كه عصبانيتش فروكش كنه، بعد باهاش حرف بزنيد. فقط به مساله خودتون و شوهرتون بپردازين فعلا.
اگه پدرشوهرتون واقعا مشكل رواني داره و بقيه هم اين موضوع رو تاييد مي كنن، به نظر من اصلا نيازي نيست كه شما ذهنتون رو به اين موضوع مشغول كنين. فقط سعي كنين كه اثرات اين بيماري در زندگي شما كم بشه.
بازم يه بار ديگه از شما ميخوام كه جلوي همسرتون از پدرش بد نگيد و اونو تحقير نكنيد. بالاخره پدر و پسر يه علاقه اي به هم دارن و اينطوري اونم عذاب مي كشه.
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
خدا را شکر از دیروز عصر دوباره تقریبا همون فضای قبل از عید به خونمون برگشته شوهرم دوباره همون رفتارهای قبلی رو داره و عصبانی هم نیست فقط خدا کنه اونها بذارند ما زندگی مونو براحتی و آسودگی ادامه بدیم البته من دیگه هیچ ارتباطی با اونها نخواهم داشت
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
سلام دوستای خوبم میخواستم دوباره بهم کمک کنید
بعد از درگیری های 12 فروردین تا دیروز خداراشکر زندگیمون داشت دوباره به روال قبل بر میگشت تا اینکه دوباره دیروز یکی از خاله های شوهرم بهش زنگ زد و گفت چرا این دو هفته به مادرش اینها زنگی نزده و گفت که اونها منتظرش هستند که بهشون زنگ بزنه . اونهم گفت باشه و از دیشب دوباره تو فکر رفت و عصبی تر شده. من عصبانی شدم و گفتم با اینهمه فحش و ناسزا دوباره میخواهند زندگی مونو بهم بزنند شوهرم هم گفت رفته روانشناس بهش گفته دور همه فک و فامیلها (حتی خانواده منو که هیچ کاریش نکردند) خط بکشه گفت دیگه هیچ وقت نمیاد بریم شهرمون و... خلاصه منو راهنمایی کنید لطفا
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
دوست عزیز ...من باز هم تاکید دارم که تنها راه مقابله با چنین مشکلی....فقط تائید پدرشوهرتان است....(نه اینکه هر کاری گفت انجام دهید بلکه در ظاهر سخنانش را تائید و حس بزرگ منشی را به او انتقال دهید ولی در عمل نه.....)
در اینگونه مواقع عقب نشینی.....خوب است تا مدتی اعصاب و روان همسرتان و خودتان آرامش یابد و آنان نیز کمی تفکر کنند و رفتارهایش را بهتر سازند...
و بدترین کار مقابله به مثل و بی اعتنایی به آنان است....با این کار هم همسر خود را آزار می دهید و هم راهی برای برگشت وجود نخواهد داشت....انتقام گیری فراموش.... بعد از مدتی عقب نشینی و آرامش رفت و امد کنید و زیاد به سخنان پدرشوهرتان توجه نکنید... و فقط در ظاهر تائید کنید...... موفق باشید
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
نقاب عزیزم از اینکه اینقدر زود و عالی جوابم میدید ممنونم اما بنظر من با این ناسزاهایی که بهم گفت دیگه جایی برای رفت و امد مجدد برام نذاشت
الانم بنظر من میخواهند مثل چند سال قبل نشه که پسرشونم از دست داده بودند میخواهند با ایجاد رابطه و پیغام دل اونو بدستبیارند و دوباره منو حرص بدند.
در ضمن یه چیز دیگه ای که آزارم میده اینه که شوهرم قبل از رفت و آمد با اونها تا حدی بهم در کارهای خونه کمک میکرد آخه من هم درس میخونم هم بچه داری و خانه داری و... اما از اون روز حتی چایی هم که میخوره لیوانشو سر جاش میذاره میگه من مردم وظیفه تو است که اونو بشویی میدونم این اخلاق باباشه که اونهم از عید سوغات برام آورده این بیشتر آزارم میده کاش اصلا عید نرفته بودم شهرمون . لطفا منو راهنمایی کنید
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
سلام
عزیزم تمام تاپیک رو خوندم. ببین باید صبر خودت رو بالا ببری و در این زمینه سیاست بالایی رو به خرج بدی. مادر شوهر یکی از نزدیکان من مثل پدر شوهر شماست!!! تازه فقط فحش و نفرین نیست شاید یه کارهایی میکنه که آبروی آدم رو جلوی دیگران میبره و همسرش هم طرفدار شدید تکرار میکنم شدیدا پشت مادرشه و به هیچ عنوان رفتارهای مادرش رو نمی پذیره و یه طوری با مادرش برخورد میکنه که انگار نه انگار به همسرش بی احترامی کرده یا فحش و ناسزا گفته و خیلی هم قربون صدقه مامانش میره طوری که حتی یک بار هم از این حرفها به زنش نزده. حالا ببین اون خانم چه طور به خاطر بچه هاش و زندگیش صبوری می کنه و به رو ی خودش نمیاره به قول نقاب مادر شوهرش رو جلوی همسرش تایید میکنه میگه: پیره گناه داره و... مجبوره این کار رو بکنه چون اگه اعتراض کنه دعوای شدیدی از طرف شوهرش به پا میشه که نگو نپرس اصلا من نمیدونم این مادر چه مهره ماری داره که پسره دست بردار نیست. خدا رو شکر کن که تو یه شهر دیگه هستی نه مثل این آشنای من باید هر ساعت تحمل کنی!!! به نظر من همین که شوهرت میدونه پدرش چطوریه خیلی خوبه شما هم دیگه نرو 10- 11 روز پشت هم اون جا بمون وقتی هم جواب سلامت رو نمیده نشونه بی ادبی خودشه نه بی احترامی به شما چرا اینقدر حساسی این طور آدم ها هرگز اشتباه خودشون رو نمی پذیرند پس بی خیال باش و به شوهرت غر نزن و رفتارت هم با پدر شوهرت عادی باشه چون نمیتونی تغییرش بدی. اگه همسرت خواست دیگه به شهرتون نری حساسیت زیادی نشون نده سعی کن به همسرت محبت کنی و تو از خانوادت بخواه که به شهر شما بیان من فکر میکنم از این که بره شهرتون و نتونه بره پیش خانوادش ناراحت میشه و میخواد اصلا اون جا نره. کم کم سر این قضیه راضیش کن ولی با خونسردی نه شکوه و شکایت و . . .
در مورد کار خونه هم نمیتونی به زور به شوهرت تحمیل کنی که کمک کنه من فکر میکنم یه مدت که بگذره و شما چیزی نگی خودش دوباره کمک کنه الان تو وضعیت خوبی نیست و ذهنش درگیره یکم به هم ریخته.
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
از راهنمایی های خوبتون ممنونم فعلا بقول نقاب عقب نشینی کردم و هیچ تماسی باهاشون نگرفتم جالب اینجاست که شوهرم هم از اونروز به بعد هنوز باهاشون تماسی نگرفته و از این کارش ناراحتند. حالا صبر میکنم ببینم چی پیش میاد.
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
ویونا عزیز
تمام تاپیک را به دقت خواندم و خیلی دلم به درد آمد . عزیزم پدر همسر شما بنا به گفته ی شما آدم مسئله دار و بیماری است اما یک پدر است و یک پیر مرد .به نظرم شما و همسر تا ن بد جوری جلوی این پیرمرد که یک عمر با همین شیوه زندگی کرده قد علم کرده اید . این پیرمرد غریبه نیست ، این مرد ، پدر همسر شما ست و پدر بزرگ فرزندت .
من همیشه فکر می کنم بزرگترها را همان گونه که هستند باید پذیرفت . آنها قادر به تغییر نیستند و بنا به آموزه هایشان با ما رفتار می کنند ولی به واقع در روزگار پیری انسانها دل نازک هم می شوند .
حرفی که می زنم و چیزی که ازت می خواهم اعصاب قوی می خواهد ولی به هر روی داشتن توان بالا و اعصاب قوی مطمئنا بعدها به درد زندگی خودت هم می خورد .
یک کم سوای مسائل خانوادگی به مسائل انسانی فکر کن . این مرد که به هر روی مقداری از زمین خانه اش را مهر شما کرده ( نمی خواهید بگویید مال همسرتان بوده و پولش را او داده و خریده !) بد که نکرده عزیزم . می خواهی بگویی برای بچه اش کرده . باشد حرف شما را قبول می کنم عشق به بچه و به شکل غیر مستقیم به شما و امروز هم به نوه اش .
مادر این مرد چه گناهی دارد ؟!
در این چند صباح عمر راه دیگری برای برقراری ارتباط وجود ندارد ؟! حتی تمرین کوتاه آمدن .
سکوت همیشه به معنای رضا نیست . خیلی از سکوت ها در مقابل حرف بی حساب نشان از بزرگ منشی و فروتنی و صبوری و اصالت ونجابت دارد . و خیلی ها معنای سکوت های اینچنینی را می فهمند و ....
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
ani شما بی نظیرید، گاهی اوقات فکر می کنم در تمامی این خاک چند زن دیگر مانند شما فکر می کنند؟ گاهی می خواهم با دختری از نسل قبل نسل شما ازدواج کنم و اصلا اختلاف سن برایم مهم نباشد!!! گاهی برای تمام قدر نشناسی هایی که پدران و مردان نسل قبلی در حق نسل شما کرده اند می خواهم از شما دست بوسی کنم. گاهی از این قدر نشناسی و این تقاصی که امروز پسران مجبورند بدهند دلم می گیرد.
درست مانند آن آیه که خداوند شما را با نعمت و بلا امتحان می کند. قدر نعمت را مردان ندانستند. دوره بلا شروع شد. حقمان است.
پست قبلی شما مرا بسیار به فکر برد.
RE: پدر شوهرم بسیار بددهن و فحاش(ببخشید) است
با سلام خدمت خانم ani عزیزم
بله من تمام صحبت های شما بزرگوار را قبول دارم اما بنظر خودم انسانی که ادعای روانشناسی میکند(پدر شوهرم را میگویم)چطور نمیتواند در برابر کوچکترین خواسته عروسش، مبنی بر اینکه میخواستم بدانم چرا جواب سلامهای من را نمیدهند ، با ملایمت صحبت کند و چه نیازی است که در کوچه داد و بیداد کند و ناسزا بگوید. البته تمام اطرافیان به بدی اخلاقش آگاهند و همه می گویند بیمار است اما هیچکدامشان هم توصیه به ارتباط مجددم نمیکنند .
آقای سورنا پسران خودشان اگر کمی عاقلانه تر عمل کنند تقاص جایی پس نمیدهند. شوهر من آنشبی که من ازش خواستم از پدرش سوالم را بپرسد با شتابزدگی من را به در خانه شان برد و قتی در را باز کردند با صدای بلند گفت برو خودت حرفت را بزن و...شلید اگر آنشب شوهرم با سیاست به من میگفت ازش سوال میکنم اما فعلا تو عکس العمل نشان نده کار به فحش جلوی همسایه ها نمیرسید. نه؟