چقدر بی عدالتی بزرگی!
حتما این که خانومها هر کی که بخوان رو رد می کنند و هر کی که رو بخوان به غلامی قبول می کنند عین عدالته و اینکه خونواده پسر کسی رو قبول نکنه عین بی عدالتی!!
جالبه!
نمایش نسخه قابل چاپ
چقدر بی عدالتی بزرگی!
حتما این که خانومها هر کی که بخوان رو رد می کنند و هر کی که رو بخوان به غلامی قبول می کنند عین عدالته و اینکه خونواده پسر کسی رو قبول نکنه عین بی عدالتی!!
جالبه!
دوستان خوبم سلام
( sorena_arman و لولی وش گرامی ) ممنون از نظراتتون
اجازه بدید به اطلاعتون برسونم خانواده محترم ؟ تماس حاصل کردند و هنوز نظر اقا پسرشون اینه که باید بیشتر بنده رو بشناسند ( تا امروز سه مرتبه و به مدت 5 ساعت تمام با هم صحبت کردیم ). همچنان قرار شد گوش به زنگ تلفن بمونیم ... واما در مورد نظرات دوستان
ابتدا می خوام در مورد کم کاری که اشاره فرمودید صحبت کنم . دوست عزیز من از وقتی که به یاد میارم تا همین الان همیشه سرم به درس و کتاب گرم بوده از ترجمه کتابهای تخصصی گرفته تا قبول کار مشاوره (علاوه بر کار اصلی خودم در یکی از سازمانها ). همیشه دوست داشتم به خاطر شخصیت و ومتانتم انتخاب بشم . دوست داشتم و دارم به خاطر رفتار و عملکردم ، به خاطر مهارتهام و شخصیتم مورد توجه قرار بگیرم نه به خاطر جنسیتم . اگر من بخوام با ناز و کرشمه کسی رو اسیر خودم کنم بهتون قول میدم فردا با ناز و کرشمه دختر دیگری زندگیم رو از دست میدم . من سعی کردم تو این مدت (26 سالمه ) ویژگیها و امتیازهای اکتسابی رو به دست بیارم ( البته بیشتر به خاطر پاسخ دادن به نیازهای روحی خودم ).
اما در مورد جواب نظر دوست عزیزم سورنا
دوست خوبم من این ادعا ودرخواست رو ندارم که هر کسی بدون ملاقات و پسندیدن قیافه من ، با من تن به ازدواج بده . ولی قبول کنید خانواده های پسر کمی بی انصافی می کنند . به عنوان مثال یک لشکر خانم عزم امدن به اداره رو میکنن و میان ، تو اداره همه متوجه قضیه میشن . از طرفی طی دو یا سه مرحله میان منزل و هی اشخاص عوض میشن ( باید مورد پسند یک قبیله باشی تا بعد برسیم به مرحله ملاقات با اقا داماد ) . اقا داماد هم میاد و چند جلسه صحبت و مکالمه تلفنی ( در این مدت خانواده کسب و کار رو رها کرده و تحقیق میکنه ) و بعد دیگه هیچ خبری نمیشه
فکرش رو کنید ببیند جای اون دختر خانم باشید در برابر رفتار و سوالات همکاران ، خانواده و ... چقدر احساس شرم میکنید .
در اخر خیلی ممنونم از بذل توجهتون
بازم منتظر نظر دوستان هستم
دوستان خوبم سلام
نیاز به راهنمایی فوری تون دارم ...
اقای محترم مذکور مجدد تماس گرفتند و با هم دو ساعت تلفنی صحبت کردیم ولی باز اصرار دارند اشنایی ها بیشتر بشه ...؟؟؟؟
ولی من فکر میکنم این دیگه وسواس ذهنیه ...
یه سوال چند مرتبه قبل از ازدواج برای اشنایی بیشتر باید دختر و پسر با هم صحبت کنند ؟
آشنایی ممکنه ماهها و حتی سالها طول بکشه .
ولی این دلیل نمیشه شما ماهها معطل بشید . به ایشون بگید اگر میخوان بیشتر آشنا بشن میتونن تلفنی و اگر خانواده اجازه بدن حضوری صحبت کنید . ولی شما هم دقت کنید . اولا حواستان باشد که ایشان رابطه را احساسی نکنند و تمرکزتان روی شناخت باشد . دوما شما هم سعی کنید ایشان را بشناسید . شناخت هم فقط با سوال کردن به دست نمی آید بلکه بخش عمده شناخت باید از روی رفتار باشد . یعنی به کارهایی که انجام میدهند دقت کنید .
ضمنا از ایشان بپرسید که چند جلسه صحبت لازم است تا به شناخت برسند ( یعنی برای این مراحل زمان مشخص کنید )
سلام
قبول. حرف منو كمي اشتباه برداشت كرديد.و ايرادي هم نيست به هر حال نظره ديگه. و نظرم در مورد اين كه چقدر حرف بزنيد:
زياد. قراره عمري زندگي كنيد.بيشتر هم سعي در ارتباط تلفني نه بلكه نزديك باشه و شناخت پيدا كنيد. نترسيد از زياد شدن مكالمات. فقط سعي كنيد براي لوس نشدن موضو كمي بهش رسميت بدين. سخت نگيريد. من هنوز بعد از 2 سال ارتباط هنوز خيلي چيزها رو از طرفم نميدونم.زياد عجله نكنيد.كمي كلتونو از ترجمه و كتاب بياريد بيرون. ضرر نداره.در ضمن پسر اگه زياد تماس ميگيره نشونه خيلي خوبيه. ببينيد سوالش در چه خصوصه و دلش رو توي اون موضو قرص كنيد و مطمئنش كنيد.اين موضوع خيلي مهمه
سلام.
نظرم اینه که در این موضوع، شما باید خودتون رو با پایین تر از خودتون مقایسه کنید.(از اینکه هزاران نعمت بزرگ دارید، از خدا ممنون باشید.) همان کاری که من در مواقعی که ضعف های خودم رو می بینم و می دانم که نمی توانم برطرف کنم، انجام می دهم.
البته حق انتخاب با هر دو طرف است. بنابراین بی عدالتی که شما فرمودید، (با فرض وجود)، دو جانبه است.
من خودم وقتی رفتم خواستگاری، بدون هیچ دلیل موجهی به راحتی کنف شدم، به طوری که دماغم هنوزم داره می سوزه.(با اینکه به نظر خودم، تقریبا شرایط مورد نیاز برای مورد قبول واقع شدن رو داشتم.) اما چاره ای نیست. شاید تقدیر من اینطوریه.
الان یاد یک از قرآن کریم افتادم.
چه بسیار است چیزهایی که شما دوست می دارید و شر شماست و چه بسیار است چیزهای که شما دوست ندارید و خیر شماست.
یک روز دنیا با توست و یک روز علیه تو.
می دونم که سخته اما سعی کنید در این جور مواقع، برای جلوگیری از بروز مشکلات بیشتر، ذهن خود و خانواده و به مسائل دیگری متوجه کنید.
موفق باشید.
digitalman دوست خوبم سلام
از اینکه راهنمایی کردید ممنون و متشکرم . حقیقتش رو بخواهید من از عکس العمل اطرافیانم خیلی هراس دارم . و این موجب میشه بخوام زودتر تکلیفم روشن بشه از طرفی این مسئله باعث اختلال زندگیم شده . بر هیچ مسئله ای نمی تونم تمرکز کنم . ولی حق با شماست باید بیشتر روی رفتارها تمرکز کنم . البته تحقیقات خانواده ام نتیجه خیلی مثبتی داشته واما از شما بی نهایت ممنونم که توجه کردید .
لولي وش گرامی سلام
جسارت من رو ببخشید منم نظرم رو گفتم .و به نظر شما هم احترام قائلم . متاسفانه من شدیدا عاطفی هستم و زود وابسته میشم ( بزرگترین نقطه ضعفمه ) و این امر باعث میشه از نتیجه منفی در اینده نگران بشم . دوست خوبم میدونید این اقا در مکالماتشون گفتند که ما در کلیات با هم 80 درصد توافق داریم ولی باید درجزئیات هم با هم توافق داشته باشیم . من این نظر رو قبول ندارم . چون وقتی خودم رو با برادرم مقایسه میکنم (باوجود تربیت در شرایط یکسان ) در جزئیات بسیار اختلاف نظر داریم . به نظر شما این وسواس ذهنی نیست که بخواهیم در جزئیاتی مثلا (رنگ مورد علاقه ، موسیقی مورد علاقه، بهترین فیلمی که دیدیم ) تفاهم صد در صد را پیدا کنیم ؟؟؟؟ حس برادرانه تون رو احساس میکنم . بنابراین منتظر پاسختون هستم ...
saeed.m007 دوست محترم
سلام
خیلی ممنونم از توجهتون . وقتی ایه قران رو خوندم خیلی اروم شدم . افرین بر شما که این تدبیر رو در زندگی تون جاری میکنید . من توفیق زیادی ندارم ولی همین ارامش اندک رو هم فقط و فقط از طریق یاد خدا و ذکر ( یا انیس من لا انیس له ) دارم.نظرتون تلنگری دوباره بود . متشکرم .
سلام
خواستم تجربه شخصي خودمو كه اتفاقاشما هم بهش اشاره كردي رو برات بگم.نبايد قبل از اينكه اون شخص رو بشناسي و تشخيص بدي كه ازهمه نظر براي ازدواج با شما مناسب هست ، بهش وابسته بشي.شديدا تو رو از اين كار منع ميكنم.بببين اگه ازلحاظ عاطفي بهش وابسته بشي وبعدها بفهمي كه خداي نكرده انتخابت درست نبوده،دل كندن ازش وفراموش كردن تمام مسائل ريز ودرشتي كه بين شما بوجود آمده خيلي خيلي سخت ميشه.بازم تاكيد ميكنم تمام مدتي كه ميخواي باهاش آشنا بشي،به محض اينكه حس كردي داري بهش علاقه مند ميشي به خودت نهيب بزن كه فرصت براي ايجاد رابطه عاطفي زياده والان زمانيه كه تو بايستي از روي عقل ومنطق تصميم درست بگيري.اين مسئله براي همه دخترايي كه تا قبل از ازدواج هيچ نوع رابطه اي با پسرا ندارن پيش مياد.نميخوام استرس بهت وارد كنم اما بايد متوجه اهميت موضوع باشي تا خداي نكرده يه زماني به خودت نگي اي كاش دوسش نداشتم تا راحتتر ميتونستم ازش بگذرم.درضمن اينهمه خودت رو ملزم به جواب دادن به اطرافيان وهمكارات نكن.به اونها چه ربطي داره؟يه چيز ديگه:تا وقتي كه مسئله قطعي نشده با كسي بجز خانوادت درميانش نذار.موظف نيستي كه همه سوالاي همكاراتو جواب بدي.اگه يه مدت به سوالاشون جواب ندي اونام ديگه كنجكاوي نميكنن.موفق باشي.
یاد اوران عزیز سلام
حق با شماست و متاسفانه من فکر میکنم با ادامه این مسیر که به قول اون اقا ( با هدف اشنایی بیشتر هست ) این اتفاق خواهد افتاد . برای همین اصرار دارم زودتر این تکلیف مشخص بشه ولی خانواده ام نهی میکنن مبادا در صحبت هات تعجیل نشون بدی که میذارن به حساب ...
در ضمن من یه رو دست هم خوردم که از بابت این مسئله خیلی ناراحتم و دو روزه خودم رو سرزنش میکنم . سوالی از من پرسیدند که به نظر شما شناخت تون از من چقدر براتون کافی برای تصمیم گیری و من سادگی کردم و با توجه به اطلاعاتی که خانواده ام در مورد این فرد در اختیارم قرار داده بودند گفتم نود درصد و وقتی نظر ایشون رو پرسیدم حسابی ناراحت شدم . گفتند من فکر میکنم تازه به 50 درصد شناخت لازم رسیدم . من صادقانه حرف زدم و هیچ نیتی نداشتم . از همون روز دعا میکنم که خود اون اقا و خانواده اش سوتعبیر نداشته باشند از حرف من.
دوستان در وضعیتی هستم که صحبتهای شما ارومم میکنه
متشکرم از نظر لطفتون
سلام
من نظرم خلاف يادآورانه. اگر شما همش احتياط كنيد. مدام دنبال حرف اين و اون باشه به نتيجه نميرسيد.نه الان نه هيچ وقت.صادق هستيد.ميدونم .پس صادقانه هم رفتار كنيد و اگر ميخوايد نتيجه مطلوب بگيريد بايد تاوان سختيهاي بعدش رو هم بدين.ببينيد فهميدن رنگ مورد علاقه و اين حرفا رو توي روزاي اول زياد ميشنويد .اينا چيزهاييه كه اصلان مهم نيست.نبودن اختلاف توي زندگي يعني يه زنگي خنثي.اگه 100 درصد همه چيزتون يكي باشه ميشه؟؟؟ امكان نداره. 50 درصد شناخت؟؟؟ شما فكر نميكنم حتي 10 درصد شناخت پيدا كرده باشيد. به نظرم دل دادن اگه نباشه كه خوب چطور ميخواين ارتباط برقرار كنيد. از نظر اخلاقي و تربيتي اگر اطلاعات كافي داريد من نظرم اينه كه قرارهاتون رو زياد كنيد.ارتباط رو بيشتر كنيد.اصلان رفتارهاي طرف مقابل رو شما بايد در برخوردهاي مختلف ببينيد تا بهش دل بدين مگرنه مطمئن باشيد اگه چيزي كه ميخواين نباشه خودتون عقب ميرين و كات ميدين به رابطه. بابا جون نميخواد بخورتت كه باهاش بيرون قرار بزار.بگو ميخوام مثلان توي يه محلي كه خودت راختي ببينيش و رو در رو حرف بزنيد.طريقه بيان احساسش.رفتارهاش و اينارو ميتوني راحت تر درك كني.كمي از سنتي بودن خارجش كن.به خدا تحصيلاتت بالاست.خودت اين كاره اي .من نميدونم چرا اينقدر محتاتانه برخورد ميكني. با مكالمه كه نميشه عزيز جان! و در آخر به اين نكته ها توجه كنيد جون مادرت
(براي رسيدن به اقيانوسهاي بيكران بايد جرات دل به دريا زدن رو داشته باشي مگرنه تو همون ساحلت ميموني پس
1- گوشات بعضي حرفها رو بشنوه بعضي ها رو نه.يعني تصميم گيري رو خودت انجام بده.
2- از وابستگي نهراس . اگر چه شايد(شايد) به ناراحتي ختم بشه.چشيدن طعم تلخ نباشه شيريني رو نميفهمي
3-اطلاعاتت رو راجب به شخصت زياد كن و ارتباط رو بيشتر.ميخواي يه كفش بخري يه ساعت ميگيري نگاش ميكني و براندازش ميكني پس وقت بزار
4-براي اين موضوع مهم وقت بزار .اونم از اين موضوع خوشحال ميشه و ميفهمه كه براي شما هم اين موضو ارزشمنده.
5- قبلانم گفتم براي يك مرد اطمينان خيلي مهمه و اگه دلش قرص بشه ديگه بدونيد كه همه كار براتون ميكنه.بهش وقت كافي بدين
6- مطمئن باشيد اگر صادق باشيد نه اينكه كسي از اين حرف ناراحت نميشه و سو برداشت نميكنه بلكه از اين صداقت خوشحال هم ميشن.اين روزا صداقت رو تو هر دكوني نميشه پيدا كرد.
خيلي وراجي كردم.معذرت