RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
آقای mostafun سلام، ممنون از پاسخی که دادید، من خودم به شخصه تا حالا در مورد این جنبه اش فکر نکرده بودم، راهنمایی تون به نظر من خیلی فوق العاده بود. اما می دونید چیه؟ همسر من از لحاظ سطح اطلاعاتی خیلی خوب هستن و وقتی یه بحث منطقی و خوبی پیش می افته ایشون به نظر من خیلی خوب صحبت می کنن و تقریبا همیشه همه ی جوانب رو می سنجن، و بعضی وقت ها واقعا من خودم دهنم باز می مونه. اما بعضی وقت ها دیگه شورش رو در می یارن، مثلا وقتی دو تا مهمون از آشناها می یاد مثلا دایی ها و زندایی هاشون که فقط همه ی حرفهاشون از پول هست. فقط پول، تو چقدر درآمد داری؟ تو چی خریدی؟ تو فلان خونه رو چند معامله کردی؟ و چون وضع مالی پدرشوهر من خیلی خوب نیست من فکر می کنم که همسرم برای فرار از این حرفها دلش می خواد یه چیزی بگه که مثلا جمع رو به سمت خنده و شوخی بکشونه، در این مواقع دیگه به قولی از خودش درمیاد. اون قدر حرفهای بی مزه و بیخودی میزنه که بعضی وقت ها من خودم خجالت میکشم. البته این رو هم بگم که بیشتر این رفتار رو هم مادرشوهرم ازش می خواد که فلان چیز رو تعریف کن یه کم بخندیم، فلان رفتار آقات رو بگو سرگرم بشیم، فلان موضوع رو باز کن شاد باشیم، و متاسفانه چون ما طبقه ی پایین مادرشوهرم این ها می شینیم تقریبا هر مهمون غریبه و آشنایی داشته باشن ما باید و بخصوص همسرم باید بالا باشن و مدام هم این حرفهای مادرشون در گوشش هست!
بعضی موقع ها واقعا دیگه اذیت میشم وقتی پیش خودم فکر میکنم که همسرم هنوز یه بچه واسه مامانش هست که گفتن کلمات و جملات نامربوط و بعضی موقع ها بی ادبانه می تونه باعث خنده و شادی مادرش بشه، اما اصلا نمی تونه من رو خوشحال کنه و تازه به عنوان یه همسر ناراحت هم میشم که چرا شوهر من یه جورایی شده دلقک این وسط!
اصلا می دونید چیه بعضی وقت ها احساس می کنم که همسرم با اینکه 25 سالشه اما هنوز اون ثبات شخصیت رو پیدا نکنه که توی حرفها و رفتارهاش حریم قائل باشه یا خیلی درگیر بحث احترام و ادب توی خانواده شون نبوده که بتونه خیلی از چیزها رو رعایت کنه!
نمی دونم چیکار کنم
لطفا راهنمایی ام کنید.
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
حالا بر عكش شوهر شما ، شوهر من اونقدر تو جمع ساكته كه من گاهي ناراحت مي شم و با خودم مي گم كاش كمي معاشرتي تر بود.آخه اينجوري مي ترسم فكر كنن كسي رو تحويل نمي گيره.
ولي در مورد شوهر شما به نظر من تنها راه تشويقه و اينكه بهش شخصيت بدين .طوري كه خودشو بالاتر از اين بدونه كه حرفهاي بي خود بزنه.البته اينم بگم كه شوهر كم حرف من هم پيش مامانم خيلي راحته . گاهي حرفهايي مي زنه كه من حرص بخورم.ولي خداروشكر فقط پيش مامانم اينجوريه!!!مثلا شروع مي كنه به آواز خوندن اونم يه آهنگ بي معني.
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
ميشه حدس زد كه شوهرتون از اينكه بقيه بهش توجه مي كنن و به حرفاش گوش ميدن، لذت مي بره و اين كار يه حس دروني اونو ارضا مي كنه. مثلا نياز توجه مادر به خودش رو. (هر كسي وقتي مي بينه كه مادر و پدرش از كاري كه ميكنه راضين، خوشحال و تشويق ميشه). شايد يه تنبيه كوچولو بتونه موثر باشه. مثلا وقتي كه ديگه شورش رو در آورد يه قهر كوچولوي نيم ساعته. (اين نظر شخصي منه و اصلا به شما پيشنهاد نمي دمم اونو انجام بدين)
اگه شما با محتواي كلام شوهرتون مشكل دارين، به نظر من راهش تشويق كردن اون به مطالعه بيشتره. در ضمن اگه احتمالا در صحبتاش از غيبت كردن يا مسخره كردن بقيه استفاده مي كنه، بهتره بهش بگيد كه اين كار از نظر اخلاقي (و مذهبي) اصلا درست نيست. به نظر من هم بهتره به صراحت بگيد كه از اين كار او رنج مي بريد.
شايد بهتر باشه شما هم توي بحثهاش شركت كنيد و اونو هدايت كنيد. مثلا هر وقت داشت به لودگي و مسخرگي كشيده مي شد، يه سوال در باره چيزي كه دوست دارين شوهرتون راجع به اون حرف بزنه بپرسيد. (البته نه خيلي تابلو كه همه بفهمن شما بحث رو عوض كردين ...)
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
ممنونم از راهنمای خوب و موثری که انجام دادید. راستش حالا که فکر می کنم می بینم همسر من همیشه این جوری بوده یعنی وقتی سوال کردم و حساس شدم و از گذشته اش اطلاعات پیدا کردم دیدم که همیشه این جوری بوده یه آدمی که دیگران وقتی می بیننش ازش توقع دارن که موضوعاتی برای خندیدن داشته باشه و اگه یه موقعه یه جایی ساکت باشه یا حرفی نزنه همه تعجب می کنن و ازش می خوان که حرف بزنه و یه چیز بامزه تعریف کنه! اگه جایی بریم که همسرم نباشه همه ، زن و مرد بچه و بزرگ می گن که اگه الان اینجا مهدی بود حتما کلی می خندیدم و یه چیز بامزه می گفت. می دونید پدرشوهر من آدم خیلی خیلی ساکتی هست. یعنی شاید در طول کل روز این 20 کلمه هم حرف نمی زنه، مگر وقتی که با همسرش یعنی مادرشوهرم دعواش شده باشه که شروع می کنه به فحش دادن و بلا به دور. خلاصه برعکسش همسر من اون قدر حرف می زنه که حد نداره یعنی انگار این موضوع توی تمام فامیل جا افتاده که اگه خونه ی مادرشوهرم اینها باشن و همسر من نباشه کسی حرف نمی زنه و مجلس خیلی ساکت و آرومه.
بعضی موقع ها خودم هم دوست دارم که دیگرون رو می خندونه، اما حرفهایی که برای خنده ی دیگرون به کار می بره اصلا به نظر من جالب نیست. در مورد پدرش، مادرش، بعضی موقع ها من و خودش! این موضوعات به نظر من یه جورایی توهین به من هست یا مسخره کردن من، که البته الان خیلی خیلی کمش کرده این مورد رو.
در کل خیلی دلم می خواد که همسرم یه مرد متین و سنگین و جذاب باشه که آدم وقتی می بینش خود به خود به یاد احترام و ادب و ارزش بیفته!
در مورد قهر کوچولوی نیم ساعته فکر نمی کنم که موثر باشه، چون من اصولا یا قهر نمی کنم یا یه قهر و بی محلی درست و حسابی انجام می دم اما فکر می کنم که بهترین راه حل همون صحبت کردن در مورد این موضوع باشه، اما چه جوری و از کجا شروع کردنش رو نمی دونم! اینکه چی بگم که هم به حرفهام توجه نشون بده و هم بهش برنخوره و هم احساس نکنه که یه معلم یا یه مادر هستم که مدام می خوام بهش گوشزد کنم که پسرم درست رفتار کن! دلم می خواد در جایگاه یه معشوقه باشم که حرفهام براش ارزش داشته باشه و روش فکر کنه!
در مورد مطالعه نمی دونم چه عکس العملی نشون بده اما تا حالا که چند تا کتاب در مورد روابط زناشوئی خودم گرفتم و خوندم، اگه ازش خواستم و صفحاتی رو بهش یادآوری کردم خونده وگرنه اصلا دست نزده. راستش احساس می کنم اگه در مورد مطالعه بهش پیشنهاد بدم فکر کنه که چون دارم درس می خونم و دانشجو هستم می خوام بگم که داره بیشتر از تو می فهمم و این موضوع ناراحتش بکنه! و اینکه اصلا نمی دونم به چه موضوعاتی علاقه داره!
تنها چیزی که می دونم اینه که خیلی به پول و حساب و کتاب و برنامه ریزی اقتصادی و ثروتمند شدن و خلاصه خرید خونه و دیدن عکس بهترین و مدل بالاترین ماشین های روز دنیا علاقه داره و البته به سیاست و اوضاع دقیق روز دنیا و وضعیت بورس و سهام و این جور چیزها هست.
RE: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط del
و اینکه اصلا نمی دونم به چه موضوعاتی علاقه داره!
پيشنهاد ميكنم بيشتر راجع به موضوعات مورد علاقه همسرتون ازش بپرسيد.
من خودم توي بحثهايي شركت مي كنم كه يه جورايي به اونا علاقه داشته باشم و اگه توي يه جمعي باشم كه به موضوع بحث اونا علاقه اي نداشته باشم، اصلا وارد صحبت نمي شم.
"نگار عليزاده" هم كه گفته همسرش خيلي كم توي جمع حرف مي زنه، يكي از علتاش مي تونه همين باشه. (يعني موضوع بحث مورد علاقه ايشون نيست و بايد بحث به سمت ديگه اي هدايت بشه يا همسرشون رو به موضوعات جديدي علاقه مند كنن!!!)
يه چيز ديگه اي هم كه ه ذهن من مي رسه اينه كه احتمالا شما يه خورده به همسرتون حسوديتون ميشه (شايد خودتون هم متوجه نباشيد!) آخه همه ي توجه رو توي مهموني ها به خودش جلب مي كنه و جايي براي شما نمي ذاره !!
البته منطقي هم نيست كه انتظار داشته باشيم ايشون توي يه مهموني خانوادگي از بورس وال استريت و چالشهاي فراروي جامعه مدرن صحبت كنن، اما به هر حال شما بايد بتونيد كم كم محتواي كلامي ايشون رو عوض كنيد و طبق گفته خودتون كمي هم موفق بوديد.
لازم هم نيست لحن مادرانه داشته باشين. اتفاقا خانم ها كه با ناز و كرشمه بيشتر به مقصود خودشون مي رسن!!
به: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
دل عزیز تقریبا همسر منم مشابه مهسرت تو ست. در واقع اونم تو جمع ادم خوش صحبتی و لی تو خونه باید از ش بپرسم تا جوابم و بده . اما من اینو مشکل نمی بینم و سعی میکنم که تو خونه استارت صحبت بزنم وشروع کننده باشم حتی اگر جنبه ی پرسشو پاسخ پیدا کنه چون راب طمون نمی خواهم قطع شه.
در ضمن این که میگی بیرون خیلی صحبت میکنه شاید احساس شما اینطور است واین با یک صحبت دوستانه بر طرف میشه واصلا نگران نباش.مو فق باشی
به: با پرحرفی های همسرم چه کنم؟
دوستان ممنونم و مچکرم از اینکه به موضوعم توجه نشون دادید و این فکر رو توی ذهنم به وجود اوردید که موضوعم به نوبه ی خودش مهمه. اما آقای mostafun اینکه گفتید که من شاید به همسرم حسودی میکنم فکر میکنم و مطمئنا که اصلا این طور نیست. چون من هم توی هیچ جمعی نشده که احساس کنم که کم آوردم یا کسی من رو تحویل نگرفت و همه ی حواس ها به مهدی هستش، اصلا این طور نبوده ، تازه فکر می کنم من این موضوع رو هم بیان کردم که یه جاهایی اگه متعادل برخورد کنه و منطقی من خیلی هم بهش افتخار کردم و این موضوع رو هم حتما بهش میگم. نمی دونم مشکل از کجاست؟ اما یه حسی در درونم بهم میگه که مشکل از همون توجهه هست! یعنی شاید مهدی این جوری فکر میکنه که بیشتر بهش توجه نشون میدن و بیشتر اهمیت داره، اما به نظر من یه مرد متین و محترم برای نه تنها همسرش بلکه برای بقیه ی جمع هم جذاب تر و دوست داشتنی تر هست و البته قابل احترام.
من همسرم رو دوست دارم و می دونم و مطمئنم که ایشون هر حرفی رو هم که می زنن از روی صداقت و مهم تر از اون نیت صادقانه که می زنن ولی تا اون جا که من از همسرم و خانواده اش شناخت پیدا کردم مشکل این جاست که اون اصلا نمی دونه که چه جوری باید جذاب باشه، چه جوری باید توی جمعی صحبت کنه که با ارزش تر بشه و اصولا بلد نیست که چه جوری و با چه رفتاری بااحترام تر باشه!
آخه می دونید من این مساله رو از وقتی متوجه شدم که توی نامزدی به شدت از اینکه همسرم چرا به من احترام نمی ذاره یا افسردگی گرفته بودم بابت اینکه چرا رفتارها و کلمات و حرفهایی می زنه که من بیشتر تحقیر میشم تا تایید، و چراهای زیادی که در سرم بود مبنی بر اینکه حالا که همسرم مدام بی ارزشم میکنه و در واقع یه جورایی بی حرمتی و بی احترامی پس مطمئنا به من علاقه ای نداره و همه ی این دوست داشتن گفتنهاش هم دروغه و من باید هر چه زودتر از این مرد ازدواج کنم و همیشه این همسرم بود که در برابر هر رفتار من به من میگفت که من دلم روشنه و ما با هم زندگی خوبی خواهیم داشت! و من از ته قلبم تو رو دوست دارم تا اینکه با وجود تمام سختی ها و فشارها ما با هم ازدواج کردیم و من وقتی شروع کردن به بیان کردن خواسته هام به صورت منطقی و بعد از ابراز خالصانه احساسات و نگرش هایم به رفتارها و گفته هایی که در مقابلم انجام می داد، و کم کم حرف زدن راجع به موضوع احترام همسرم به من خیلی راحت و صادقانه گفت: که من اصلا متوجه نبودم که این رفتار مثلا باعث تحقیر تو میشه یا فلان گفتار باعث میشه که تو احساس کنی که داری کوچیک میشی؟ و تو خودت به من بگو که من چه رفتاری انجام بدم که احساس کنی که بیشتر دوستت دارم و حالا بعد از گذشت 9 ماه همسرم نه به طور کامل اما خیلی خیلی بهتر از قبل به من با آگاهی احترام میذاره و این باعث شده که بیشتر توی قلبم بشینه و همیشه این جمله اش توی ذهنم هست که همه ی اون رفتارها از روی جهل بوده نه از روی هوشیاری و دوست نداشتن!
حالا در این زمینه هم احساس می کنم که وضعیت به همین منوال هست! اما اینکه از کجا شروع کنم به آگاه کردنش یه ذره برام سخته!
لطفا کمکم کنید!
ممنونم و بسیار بسیار سپاسگذار از همه ی دوستان خوبم
1