RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
پرتو تو هنوز تو توهمی
جنسش چطوریه؟ تو زن ایرانی چه گلی به سر مردت زدی؟
شب گذشته پاشو!!خداوند این مردها رو دروغگو خلق کرده؟ مزخرف نگو! قرصاتو نخوردی؟
از مدیر همدردی می خوای حتما برای من اخطار بفرسته یا منو لغو کاربری کنه. مهم نیست. مهم اینه که مهملاتی که تو به زبون اوردی جز این جواب نداره. "مشکل از جنس مرد ایرانیست" پس فرهاد عاشق پیشه و بیژن جز دیوان این سرزمین بوده اند؟ پس این همه مرد که تا پاسی از شب برای خانواده خوود تلاش می کنند و تازه برمی گردند همسرشان است و هزاران توقع آمریکایی هستند؟
سلام
حق با sorena_arman هست،
نميدونم چرا بعضي از كاربرها ميان و با جبهه گيري بحث رو خراب ميكنن
1000 بار همه گفتن تو صحبتهاتون از گزينه ي جمع استفاده نكنيد
پرتو شما با اين حرفت همه مردها رو زير سوال ميبري
آيا پدر و برادر خودت رو هم شامل اين مردهاي مشكل دار ميدوني؟
چيزي رو كه براي خودت نميپسندي براي ديگران هم نپسند
اگر مردها ايراد داشته باشن زنها نماد اشتباه هستند،
چند نفر رو ميخواي بهت نشون بدم كه شوهر بدبختشون براي اينكه زنش از زندگي راضي باشه صبح تا شب جون ميكنه اونوقت زنش بهش خيانت ميكنه
پس من هم بايد بيام بگم همه ي زنها غير قابل اعتماد هستند؟
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
چند وقت هست که تمام نظرات خانم پرتو را به دقت رصد می کنم. و متاسفانه هیچ یک از عقاید و نظرات ایشان ارزش تره خرد کردن را هم ندارد. چه راحت مردان ایرانی را بی ادبانه متهم می کنید. اغلب نظرات شما به گونه ایست که دیگر بانوان محترم تالار هم در مقام دفاع از آن بر نمی آیند. لحنتان گستاخانه و دریده است و جالب اینجاست که گویا ازمذهبیون پروپا قرصید. چیزی که کاملاً با شماو جوهرکلامتان در تضاد است . اسلام را از نوعی که منافعتان را تامین می کند تفسیر می کنید و قبول دارید.صیغه را قبول ندارید اما مهریه را چرا. حال آنکه هر دو درست یاغلط در اسلام است. و هیچ نمی دانید که غیر از قران سیره ی پیامبر از منابع موثق استخراج احکام اسلامیست .منطق را نمی دانید و نمی پذیرید و هنگامی که از شما رعایت ادب طلب میشود با همان لحن گستاخانه که ناشی از تفکر پوچ و بی محتوایتان است پاسخ می دهید. تمام مواردی که عرض کردم چکیده ای است از مجموعه افاضات سر کار علیه است که در چند روز اخیر ارسال شده و به حق از وزانت و غنای تالار همدردی کاسته است.
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
سلام شادزی جونم.این جامعه ای که ازش حرف می زنی ما خودمان دختر و پسرا خرابش کردیم.و اینکه در مورد خواستگار پدر و مادرا تقصیر ندارن چونکه خرجای زندگی خیلی سخته و به نظر من پسر تو این دوره باید یه چیزی داشته باشه چون ما وا د ز ندگی نشدیم نمی فهمیم که چقدر سخته . و این به عنوان یک خواهر کوچکتر بهت می گم اگه می خوای ازدواج کنی با کسی ازدواج کن که هم سطح خودت باشه و هم زبون خودت چون اگر نباشه تو زندگی مشکل به هم می زنی:305:
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
اصل و اساس همه این مشکلات در فرهنگ ایرانی پرتوقعی هست.یک پسر بیچاره که می خواد زن بگیره اون قدر سنگ جلو پاش می ندازن که از زن گرفتن پشیمون میشه و میره دنبال همون دختربازی وگیریم با هزار بدبختی زندگیشو بسازه خانم هر ساعت یه توقعی داره و یا خود مرد خودش رو به آب و آتیش می زنه که قسطی یه ماشین و یا خونه با کلاس داشته باشه.ما مردان و زنانمون باید طرز فکر و عقیده خودشون رو عوض کنن.همه زندگی شده تظاهر و ریا.آقای سورنا من با شما موافقم ولی سعی کنید همیشه وقتی انتقادی ازتون میشه به نقطه جوش نرسید. یکی دیگه از مشکلات جامعه ما اینه که انتقاد پذیر نیستیم.من و شما و هر کس دیگه مملو از عیوبی هستیم که باید اصلاح بشه. نه اینکه اگر انتقادی شد با پتک بزنیم تو سرمنتقدتا دیگه صداش در نیاد وما بمونیم و عیوبمون.پرتو جان هم درست می گن و از نظرش ممنونم. راستش من اونقدر از ازدواج ترسیده شدم که ترجیح می دم با کسی که دوسش دارم و زمانی شوهر خطاب می کردم باهاش باشم ولی ازدواج نکنم.چون تو این فرهنگ ازدواج یعنی توقع اقوام و خویشاوندان رو برآورده کردن و زندگی کردن برای مردم.ولی می خوام برای خودم زندگی کنم اون جوری که خودم دوست دارم و لذت می برم.
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
در ضمن بگم برای آقایون: مردان ایرانی مردانی خانواده دوست و عاشقی هستند زنان ما طرز برخورد با اونا را بلد نیستند.اینم یه مشکل دیگه
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
کاملا با شادزی عزیزم موافقم
توی این مملکت اگه خودت هم بخوای عاشق واقعی باشی اطرافیانت نمی زارن
همه چیز شده چشمو هم چشمی و به رخ کشیدن، هیچ محبتی بدون توقع انجام نمی شه
همه از اول زندگی دنبال حق و حقوقشونن خانواده ی دختر واسه مهریه و خرید عروسی و جشن عروسی حرص می زنن خانواده ی پسرم دنبال اینن که یه جوری سر ته قضیه رو هم بیارن و از هرچیزی بهانه بگیرنو اختلاف ایجاد کنن در نهایت هم این دختر و پسرن که زیر فشار دو خانواده به جونه هم می افتنو زندگیشون می شه جهنم
واقعا کاش می شد یه سری چیزها رو تو روابط حذف کرد اون وقت می دیدیم که چقدر زندگیمون قشنگ می شد
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
آره بلوم جان.ما برنامه ها داشتیم.ولی همه رو خراب کردن. تا قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرم فکر می کردم خودم تصمیم می گیرم و خودم زندگی می کنم ولی دیدم سخت در اشتباهم من تنها نقشی که این وسط دارم به عنوان عروسم یه تاج می زنن رو سرم ودورم بالا و پایین می پرن. دیگه اجازه ندارم نه شوهرم رو خودم انتخاب، نه مهره ، نه نحوه جشن، نه جهیزیه فقط اینجا یک عروسکی هستم که خانوادم می چرخون ومهریه شد 1358 تا سکه (حرف هم نمی شه بزنی چون مهریه رو خانواده میگن تو هیچی نمی فهمی،حالیت نیست، فلانی این قدر مهر کرده تو این قدر باشه)جهیزیه شد 15000000 تومان و جشن عروسی شد آنچنانی وگرنه آبروریزیه،پسر بیچاره هم گفت من خرم از کره گی دم نداشت. زن بی زن.حالا هم زدم به سیم آخر و می خوام همه چیز زیر پا بزارم و همه سنتهای غلط وجهالت زده رو بشکنم.هرکی هر چی می خواد بگه برام مهم نیست.چون می خوام از جوونیم لذت ببرم وبه حرف این و اون نباشم.این جور زندگی میشه زندگی برای مردم نه خودت.حاضرم شرط ببندم 95 درصد از مشکلات جوانهای این تالار به خاطر دخالتهای خانواده هاشون هست.
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
شادزی جان ساده بگم, من با عشقی ازدواج کردم که فکر میکردم اساطیری میشه. مردیکه به خاطرش جلوی همه ایستادم و هر کی هر چی گفت من یه جواب قانع کننده دادم. "توهمی" که اون آقا گفتند درسته بله توهم برم داشته بود. اتفاقا این آدم اصلا آدم بدی نیست و نبود و همه توجیهش بعد از اینکه ازدواج کردیم و ایشون زیر همه چی زد این بود که اونقدر عاشق من بوده که اون دروغها رو گفته که منو به دست بیاره. الان هم بعد ز n سال چنان عین عاشقهای تو کتابها با من برخورد میکنه که هر کی میبینه اعتراف میکنه که لنگه این عشق کمتر پیدا میشه. ولی همین آقا الان کجاست؟ با اون یکی خانمش! بابا آخه من نمیدونم چه جور حرف بزنم که به کسی بر نخوره. بابا تو کدوم قاموسی به این میگن عشق؟ به این میگن مذهب؟ اسلام همه چیش قبول! اما این دروغ که به راحتی هم با عشق توجیهش میکنیم کجای اسلامه؟ برادر و پدر نداشته م هم از همین جامعه هسنتد. من اسمی از مهر و ... نیاوردم اما بهترینشو بهم دادن, کسی ازم جهیزیه نخواست اما بهترینشو بردم, همه چی اونقدر رویایی و قشنگ بود شوهرم اونقدر همه چیش درست بود که من فکر میکردم تنها شرط خوشبختی من اینه که همون زنی باشم که شوهرم به عنوان یه آدم معتقد والبته تحصیلکرده و امروزی انتظار داره و همون بودم. و الان هم همیشه میگه و معتقده همون چیزیو که از خدا خواسته گرفته.اما من چی؟ منی که علیرغم فرمایشات جناب آقای wintersun 77 مذهبی پرو پاقرصی نبوده و نیستم حتی در ظاهر! هرچند که همیشه سعی کرده بودم درونم را پاک نگه دارم و بسیار دوست میدارم که مزین باشم به زینت اسلام نابی که منو نهی میکنه از اینکه به خاطر نفس خود حقوق الهی و انسانی را پایمال کنم. اما بابت اون دروغها حق طلاق هم به دردم نمیخورد چرا که حتی حق طلاقی که فکر نکرده بودم اصلا لازم باشدو نگرفته بودم هم تمیتوانست تسکینی بر دردهایم باشد که خود زخم کاریتری را بر روح و روانم میزد. عزیزم اعتماد من به یک مرد منو وارد یک شکلی از زندگی کرد که تصورش را هم نمیکردم. تا اومدم بفهمم چی شده بقول یکی از دوستان این تالار, تاولها زدم و چرکی شد و پوست روی پوست در اومد تا تونستم خودمو سازگار کنم.
قصدم از این نوشتار ناشکری نبود که راضی ام به آنچه خداوند از لطف و کرمش به این بنده کمترین عطا فرموده بلکه تلنگری است برای حضرتعالی تا روشن کرده باشم که عشق میتواند بهای سنگینی داشته باشد!
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شادزی
اصل و اساس همه این مشکلات در فرهنگ ایرانی پرتوقعی هست.یک پسر بیچاره که می خواد زن بگیره اون قدر سنگ جلو پاش می ندازن که از زن گرفتن پشیمون میشه و میره دنبال همون دختربازی وگیریم با هزار بدبختی زندگیشو بسازه خانم هر ساعت یه توقعی داره و یا خود مرد خودش رو به آب و آتیش می زنه که قسطی یه ماشین و یا خونه با کلاس داشته باشه.ما مردان و زنانمون باید طرز فکر و عقیده خودشون رو عوض کنن.همه زندگی شده تظاهر و ریا.آقای سورنا من با شما موافقم ولی سعی کنید همیشه وقتی انتقادی ازتون میشه به نقطه جوش نرسید. یکی دیگه از مشکلات جامعه ما اینه که انتقاد پذیر نیستیم.من و شما و هر کس دیگه مملو از عیوبی هستیم که باید اصلاح بشه. نه اینکه اگر انتقادی شد با پتک بزنیم تو سرمنتقدتا دیگه صداش در نیاد وما بمونیم و عیوبمون.پرتو جان هم درست می گن و از نظرش ممنونم. راستش من اونقدر از ازدواج ترسیده شدم که ترجیح می دم با کسی که دوسش دارم و زمانی شوهر خطاب می کردم باهاش باشم ولی ازدواج نکنم.چون تو این فرهنگ ازدواج یعنی توقع اقوام و خویشاوندان رو برآورده کردن و زندگی کردن برای مردم.ولی می خوام برای خودم زندگی کنم اون جوری که خودم دوست دارم و لذت می برم.
انتقاد داریم تا انتقاد
آخه من بشینم فحش بدم به خانوما می شه انتقاد؟!! می شه خانوم شادزی بفرمایید پرتو جان کجا رو درست می گن؟ کدوم حرفش درسته؟
RE: از فرهنگ ایرانی حالم به هم می خوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sara jojo
سلام شادزی جونم.این جامعه ای که ازش حرف می زنی ما خودمان دختر و پسرا خرابش کردیم.و اینکه در مورد خواستگار پدر و مادرا تقصیر ندارن چونکه خرجای زندگی خیلی سخته و به نظر من پسر تو این دوره باید یه چیزی داشته باشه چون ما وا د ز ندگی نشدیم نمی فهمیم که چقدر سخته . و این به عنوان یک خواهر کوچکتر بهت می گم اگه می خوای ازدواج کنی با کسی ازدواج کن که هم سطح خودت باشه و هم زبون خودت چون اگر نباشه تو زندگی مشکل به هم می زنی:305:
سارا جوجو
خرجای زندگی خیلی سخته؟!! و بنابراین پسرا باید یه سری چیزا رو داشته باشن! و در مورد خواستگارپدر و مادرای که عروسیی 10-20 میلیونی می خوان و در عین حال تقصیری ندارن!! چیا رو به هم می بافی. به نظرت یه دختر باید چی داشته باشه قبل از ازدواج؟ اندام زنانه کافیه ! نه؟