-
RE: ای دل غافل...
sogand66 شاید حدس شما درست باشه،نمیدونم....
نیلوفر جان ممنون از پیشنهادت
دوستان،جدای از همه ی این موضوعی که براتون گفتم یک چیزی هست که مربوط به احساساتم میشه،شاید یه جور درد و دل باشه که به کسی نتونم بگم ولی اینجا میتونم بنویسم
دیشب بعد از چند شب بهم شب بخیر گفت ولی...
همیشه بهم میگفتم شب بخیر گل مریم یا گل من
ولی دیشب فقط گفت شب بخیر...
بعد از این مدت تازه فهمیدم چقدر به اون کلمه عادت کرده بودم...
ولی ...
-
RE: ای دل غافل...
سلام مریم جان خوبی؟
میدنی من احساس میکنم که ایشون یه مقدار زیادی منطقی هست و همون احساس کمال گرایی که گفتی وجود داره باعث شده که اینطوری بشه
میدونی اون احتمالا در این مورد هنوز به قاطعیت نرسیده
البته میدونی شایدم ادمی باشه که خیلی مطالب روانشناسی میخونه و خیلی وارد اینگونه مطالب شده است مثلا تو مشاوره و ممشکلات زن و شوهرا است اونوقت او مسلما بیشتر میترسه
دلش میخواد بیشتر طرفش رو محک بزنه
تو همه زمینه ها ببینه که نظر طرفش چیه
نمی خواد اشتباه بقیه رو مرتکب بشه؟نمیدونم این اقا واقعا اینجوریه یا نه؟
اما اگه احساس میکنی اینقدر تو اینمورد کمال گرایی دارد
اصلا بهش گیر نده
شایدم بهتر باشه باهاش حرف بزنی و ازش بخوای که باهات راحت باشه و دقیقا چیزی که تردید داره رو بگه و بگی که تو با صداقت رفتار کرده و جوابش رو میدی
ولی اگه اینجور ادمی نیست پس بهتره بهش زمان بدی تا خودش به تجزیه و تحلیل برسه
اما عزیزم هرگز عجله نکن
میدنی گلم یادته یه جا گفتم که اشکال خانواده ها اینه که زودی فکر میکنند که همه چی تموم شده همینه
یادته گفتم تو ایران به خانواده گفتن و یه مدتی همدیگرو تحت نظر گرفتن یعنی دیگه مبارک باشه نمیدونم چرا اینطوریه
تا دو طرف یه مدت با هم هستن سریع همه و حتی خودشون دیگه همه چیو تمام شده میدونند واین کارو خیلی سخت میکنه
و باعث استرس طرفین میشه
اما تودر مقابل این رفتار بقیه مقاومت کن بذار او هم با ارامش تصمیم بگیره و اگه شکی داره برطرف شه
سعی کن بهش فشار نیاری بلکه تو گرفتن تصمیم مثه یه دوست قابل اطمینان بهش کمکش کنی
-
RE: ای دل غافل...
سلام دوست عزیز
درسته،ایشون منطقی،در عین حال خیلی مهربونه و خودش میگه تا حدودی با کمال گرایی کنار اومده
در زمینه ی روانشناسی وروابط و... هم اطلاعات زیادی داره
و به قول شما اصلا نمیخواد که این مشکلات تو زندگی خودش پیش بیاد و سختگیریهامون تا الان به خاطر گرفتن نتیجه ی خیلی خوب بوده
شاید من یه جاهایی وقتی در مورد تردیدهاش صحبت میکرده به جای اینکه منطقی تر برخورد کنم بهم بر میخورده،ولی خیلی دوست دارم از این به بعد بهتر باشم
در مورد اینکه خانواده ها بعد از یه مدتی فکر میکنند که همه چیز جدی شده رو کاملا قبول دارم،ولی خب چه میشه کرد؟ بستگی به خانواده ها داره که انعطاف پذیریشون در چه حد باشه،برای ما فکر کنم که متوسط هستند
-
RE: ای دل غافل...
دیروز روز پرماجرایی داشتیم،علت بیشتر تردید هاش رو فهمیدم
چیزهایی که اگر اینجا بگم خیلی وقتتون رو میگیرم
ولی تصمیم گرفتیم که با هم باشیم
برامون دعا کنید
:72::72::72: