RE: بهش گفتم فقط تا عید وقت داری که بیای خواستگاری !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
سلام بر دوست گرامی...خوب شما اطلاعات کمی دادید...سن خودتان و او را نگفتید...میزان تفاهم خانوادیتان...سطح فرهنگیتان...
ببینید شما می گویید چهار ماه با هم رابطه داشتیم آیا در این چهار ماه می شود کسی را شناخت؟؟؟ پس باید زمان بیشتری سپری شود اما بدون وابستگی و ایجد صمیمیت...
شما نباید عجله کنید آنهم در امر مهم ازدواج....
اما اگر در این مدت تمام تحقیقات را کرده و از او و میزان تفاهم خانواده هایتان اطلاع کسب کرده اید ...این دیگر بحث دیگری است..شما پیشنهاد داده ید و اگر او هم مایل باشد حتما به صورت رسمی به خواستگاریتان خواهد آمد.
ولی این را هم در نظر بگیرید چهار ماه برای شناخت و ازدواج کافی نیست....چون در طول زمان هست که فرد در مقابله با مشکلات خود را نشان می دهد...بهتر است اگر او هم مایل باشد صبر کنید تا بدون اینکه بهم دیگر وابسته شوید یا صمیمی شناخت بهتری از یگدیگر داشته باشید اما باز هم می گوییم ارتباط شما فقط باید مانند یک فرد عادی باشد و نه مانند یک دوست دخترپسری.
کاش کمی بیشتر در مورد خود و او توضیح می دادید تا می توانستیم واضح تر راهنمایی کنیم.
من 26 و اون 28 ساله بود
از لحاظ تفاهمات هم کاملا با هم تفاهم داشتیم و کلا شناختمون از روی منطق بود و حداقل من ، خودم براش نقش بازی نکردم و خودم بودم ...
اما اصرار من این بود که تا خانواده اش را نبینم و با خوانوادش اشنا نشم و خانواده ها هم قبول نکنند ، من نمیتونم جواب آخرو بگم
ولی اون میگفت که قبل از اینکه خانواده ها با هم اشنا بشند باید ما خودمون به نتیجه 100 در صد برسیم که به درد هم میخوریم یا نه
چون اعتقاد داشت که اگر خانوادش بیان دیگه کار تمومه و نه نباید گفت !
ولی من بهش میگفتم که وقتی خانواده ها میان تازه یکدوره دیگه از شناخت شروع میشه
ولی از طرفی من هیچ مشکلی باهاش نداشتم ...یعنی از لحاظ دین و فرهنگ واخلاق ...ما خیلی بهم نزدیک بودیم و رابطه خوبی داشتیم
دوست دختر پسر هم نبودیم
و واقعا هم دوسش داشتم
یعنی الان که ازش جدا شدم
مبینم که بیشتر از اونچه که فکر میکردم دوسش دارم
اما نمیدونم اون چی فکر میکنه :47:
RE: بهش گفتم فقط تا عید وقت داری که بیای خواستگاری !
کار درست و عاقلانه ای کردی اصلا هم عجله نکردی. به تصمیمت شک نکن. اگه نیومد جلو بدون که قصدش ازدواج نبوده و فقط میخواسته بهانه بیاره. حس وابستگیت به مرور زمان کمرنگ میشه نگران نباش و بهش فکر نکن.
RE: بهش گفتم فقط تا عید وقت داری که بیای خواستگاری !
خوب همان گونه که شما گفتید رابطه ما کاملا از روی منطق بود و با شناخت کامل.......
پس نتیجه می گیریم که شما بهترین تصمیم را گرفته اید....درسته که باز هم می گوییم در این زمان نمی توان کسی را شناخت...آنهم با موانع این گونه رابطه ها...
اگر او هم به شما علاقه داشته باشد و امکاناتش هم فراهم باشد قطعا به خواستگاری رسمی شما خواهد آمد وگرنه شما هیچ اصرای به او نکنید...موفق باشید
RE: بهش گفتم فقط تا عید وقت داری که بیای خواستگاری !
درود
گاهی اوقات باید از نظر روحی نیز انسان آمادگی داشته باشد .
پول ، خانه ، ماشین ، موبایل ، و .... فاکتورهایی هستند که می توانند لازمه یک زندگی ** فقط ** پولی باشند .
تفاهم داشتن در روزهای یکی درمیان که هر دو در حال مراقب رفتار خود هستند ، نمی توان کاملا لمس کرد .
تمام زندگی ها بالا و پایین دارند و نتیجه آن باید هم این باشد . چون دو انسان با دو طرز ترتبیت و نگاه به اجتماع و زندگی متفاوت 26 تا 28 سال زندگی کردند و شاخ و برگ هایی در اجتماع دوانده اند . پس باید بالا و پایین شود اما انسان های خوش فکر هموار کردن را پیشه میکنند و انسان های کج سلیقه سر لجبازی میگذارند .
اگر ما بیشتر به دین خود مراجعه کنیم ، متوجه میشویم که خداوند دوست داشتنی در باب هر چیز راه حل برای ما قرار داده و نگذاشته که انسان بی هدف باشد و یا نداند که چه کند !
خواهر گرامی ، کمی به آقای نامبرده فرصت دهید .
در این میان خود نیز آرام باشید ....
صبر کنید و دیگر اگر همدیگر را ملاقات نکنید به نظر بهتر خواهد رسید .
چون ندیدن و قبول نکردن ملاقات برای به یاد آوردن کاری که باید آقا بکند کافی ست اما تحمیل کار اشتباه است ....
گاهی ممکن است این تحمیل در برخی از روزهای زندگی ، حرف هایی را به شما بازتاب کند .
پس بهتر است رابطه را کم کنید و به او بفهمانید که او باید تصمیم بگیرد ...
فکر میکنم این کار بهتر باشد تا مهلت به او بدهبد ....
و در آخر آرزوی سلامتی و سپید بختی برایتان دارم .