RE: مطرح کردن به خانواده (مادرم)
سلام همراه جدید!
ضمن خوش آمد گوئی من یه سوالی دارم .با توجه به اینکه میگید تک پسرید و پدر خدا بیامرزتون هم به رحمت خدا رفتن احتمالا باید رابطه خوبی با مادرتون داشته باشید ,پس چطوریه که هنوز نمی تونید موضوعی به این هضم شدگی و مطمئنی رو(با توجه به اینکه گفتین خانواده اون دختر هم از این موضوع با خبرن )با ایشون در میون بگذارید؟
کلا روابط خانوادگیتون و بخصوص با مادرتون چطوری هستین؟یه کم بیشتر توضیح بدین لطفا
ممنون و موفق باشید!
RE: مطرح کردن به خانواده (مادرم)
سلام به نظر من وقتی خواستین مطرح کنید به این صورت نباشه که یعنی شما پسندیدین و مادرتون احساس کنه فقط باید بره برای مراسم رسمی به نظرم طوری مطرحش کن که احساس کنه شما هنوز تصمیمت قطعی نیست چون منتظر بودی تا مادرتون هم ایشونو ببینن و نظر مادر تون هم بدونید و پسند ایشون براتون خیلی مهمه.... میدونید مادر ها کمی دلشون نازکه مخصوصا برای تک پسراشون کلی آرزو دارن دوست دارن(البته بعضیاشون) که پسرشون بگه مادر اگه تو بپسندیش منم میخوامش!یعنی بگید به طرف مقابل گفتم که نظر مادرم خیلی مهمه باید مادرم هم شما رو بپسنده(البته تا حدی باید این شکلی باشه ولی خوب مادر ها دوست دارند خودشون انتخاب کننده باشن و پسر شون بپسنده نه بلعکسش!)
به نظر من اگه خیلی خجالتی هستین در ابتدا طوری صحبت نکنید که ماجرا برای خود شماست یعنی به شکلی بیان کنید که انگار برای دوست شما اتفاق افتاده و می خواد با مادرش صحبت کنه اما خجالت میکشه ببینید نظر مادرتون چیه؟ بعدش کم کم ماجرا رو تعریف کنید انشا الله موفق میشید.
RE: مطرح کردن به خانواده (مادرم)
بازم ممنون از توجهتون
اینکه یه جوه سنگین هست از بچگی تو خونمون بدشم من 4تا خاهر دارم نسبت اپسر به 4 تا دختر چه جوریه!
یه کم سخت واسم توضیح دادن اما میگم :
الان بیشتر از 2ساله که مرد خونه ام بعد از پدر و اینکه دلم میخاس اول خاهرام ازدواج کنن بعد هر وقت حسابی گیر دادن ازدواج کنن چون از اون دست آدمام که بی عشق دم به تله نمیدن چه میدونم مثلا 35 تا 40 ستالگی
ولی خب با دیدن اون همه معادله هام بهم ریخت چون احساس میکنم خدا یکی از فرشته هاشو به یه زمینی داده
یه توضیحه مهمه که بگم شدیدان مادرمو دوس دارم دلم نمیخاد فکر کنه انتخاب ازش گرفتم هرچند میدونم تا 100ساله دیگم تو گوشش بخونی از فامیل دختر بگیر نیست
راستی یه مشکلی که هست جوری نقشه کشیدم تا نفهمن ما دوست بودیم (که واقعا نبودیم) میخام بگم از استادام اونو واسه کاروزی پیشم فرستاد کمکش کنم.
RE: مطرح کردن به خانواده (مادرم)
یه کم سخت واسم توضیح دادن اما میگم :
الان بیشتر از 2ساله که مرد خونه ام بعد از پدر و اینکه دلم میخاس اول خاهرام ازدواج کنن بعد هر وقت حسابی گیر دادن ازدواج کنن چون از اون دست آدمام که بی عشق دم به تله نمیدن چه میدونم مثلا 35 تا 40 ستالگی
ولی خب با دیدن اون همه معادله هام بهم ریخت چون احساس میکنم خدا یکی از فرشته هاشو به یه زمینی داده
یه توضیحه مهمه که بگم شدیدان مادرمو دوس دارم دلم نمیخاد فکر کنه انتخاب ازش گرفتم هرچند میدونم تا 100ساله دیگم تو گوشش بخونی از فامیل دختر بگیر نیست
راستی یه مشکلی که هست جوری نقشه کشیدم تا نفهمن ما دوست بودیم (که واقعا نبودیم) میخام بگم از استادام اونو واسه کاروزی پیشم فرستاد کمکش کنم.
RE: مطرح کردن به خانواده (مادرم)