RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
سال 87 برای من مثل فصل بهار بود .....گاهی ابری ...گاهی بارانی ...گاهی یه کم سرد ..گاهی یه کم گرم .... وگاهی افتابی .. افتابی درخشان که نورش چشمامو می زد .... سال ÷ر از رنگهای گوناگون ...هیچ چیز در زندگی مطلق نیست ...مثل خود زندگی ...اما با تمام بالا پایین ها زندگی رو دوست دارم ...اونایی رو که برام مهم هستن دوست دارم هر چند اونا نتونن همونی رو که من ازشون انتظار دارم بهم بدن ....برای همه یشما عزیزان سال پر بار ...و و سالی پر از رضایت از زندگی و قدرت پذیرش واقعیتهای زندگی دارم ..سلامتی و و رضایت از زندگی رو برای همه ارزو میکنم .... عید شما پیشاپیش مبارک
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
سال 87 سال پر باري بود همه سعي و تلاشم را در انجام كارهايم كردم كاري كه هرگز انجام نداده بودم و تلاشهايم ثمر داد . براي اولين بار از فرصت ها استتفاده كردم ريسك كردم و تلاش كردم و موفق هم بودم. دوستاني كه در اطرافم داشتم بدون اينكه من بخواهم در بوته ازمايش قرار گرفتند و آنها كه مناسب دوستي نبودند را كنار گذاشتم اگر چه تنها شدم ولي تنهايي خوبي بود سازنده بود و حضور خدا را بهتر حس كردم توي يكي از روزهاي امسال بود كه من براي توجه و لطف خدا به خودم توي خيابان گريه كردم فهميدم كه خدا خيلي دوستم داردخيلي (فراموش نكنيم بدترين اتفاق هميشه بدترين نيست )
اميدوارم براي همه شما دوستان سال جديد سال خوبي باشد .
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
87 هم گذشت...با ترکش دردناک فراقی که در نخاع انتظارم گره خورده بود.
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
سال دردناکی بود
اما با درد ها و ضربه هایی که خوردم بزرگتر شدم
پس نمیتوان گفت سال بدی بود
سالی که در ان یه عالمه چیز جدید یاد میگیریم سال خوبی هست
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
سلام
این تاپیك قشنگ و گزارش عمیق شما سروران از خودتون، تشویقم كرد، كه من هم از سال 1387 بنویسم.
در سال 1387 با رنجهای عمیقی مانوس شدم . رنجهایی بزرگتر از همه رنجهایم در همه عمرم.
گاه هر لحظه اش گویی به سنگینی یك عمر بود. اما رنجهایم انتخابی و آگاهانه بود. و این موجب شد لذت بخش ترین سال عمرم را نیز تجربه كنم.
سال 1387 متمایزترین سال عمرم بود. به خاطر انتخابهایم.
نمی دانم دوستان چقدر درمورد جواد من خبر دارند.
سال 1387 سالی بود كه درسهای بیشتری از جواد بگیرم. و رنج بردن و فهمیدن رنج را به عنوان یك كیمیا درك كنم. عصاره خوشبختی ام را كامل كردم. تصمیم گیری، رنج كشیدن، فهمیدن و عملگرایی (به همراه آگاهی) معجون گوارایی از آرامش و رشد را به كامم ریخت.
اگرچه تا آن مرز بی نهایت، شاید هنوز هم به نقطه آغاز نرسیده باشم. اما شوق شدن و رفتن همه وجودم را لبریز كرده است. ای كاش تجربه نویی كه جواد به من آموخت را می توانستم به كام شما عزیزان همدردم بریزم.
عجب مقاوم كرده است مرا...
وقتی رنج كشیدن را هدفمندانه و آگاهانه انتخاب می كنی... و وقتی از خودگذشتن را تجربه می كنی و وقتی عشقی غیر قابل تعریف از رابطه خودت با مبدا آفرینش درك می كنی. هرگز حاضر نمی شوی رنج سوختن در این فهم را با لذت ناشی از تن آسایی عوض كنی.
ای كاش می توانستم این زبان گنگم را بیشتر بچرخانم و احساس و تفكراتم را با شما در میان بگذارم.
هرگز نمی دانستم راه آرامش و شكوفایی ام عجین خس و خار رنج است.
نمی دانستم آنوقت كه از ترس خار رنج می گریزم در حال ترك گلستانم.
اما اكنون تن زخمی و روح آزرده و قلب مجروحم ، احساس رهایی می كند. نه از رنج كه با رنج.
سال 1387 تو را دوست دارم.
من تو را ترك می كنم چنانكه عزیزی را ترك می كنم.
و سال 1388 را انتظار می كشم در حالیكه خود را آماده رنجهایی سترگ تر می كنم. آن سنگین وظایف و مسئولیت هایی را كه حملش بر همه موجودات كائنات غیر ممكن آمد، لیكن انسان پذیرفت. رنج انسان بودن. رنج غریبی است. و هر وقت به اشتباه می خواهیم كه بگریزیم بیشتر درمنجلاب غفلت و یاس فرو می شویم.
سال 1387 درسهایت را از یاد نمی برم.
جوادی را كه همراهم كردی ،تنها نمی گذارم.
و این وصل فرخنده را از موقت به دائمی در می آورم و مسئولیت هایش را می پذیرم.
وصل من و رنج،
وصل من و جوادم.
وصل ناهمگون آرامش و درد.
آری در سال 1387 لبخندهایم عمیق بودند. عمیق تر از آنی كه كسی رنجم را بفهمد.
و شادی بخشی ام ماكزیممم شد.
و همه اینها برای من اتفاق افتاد كه شبكه فراوانی از ارتباطات با اقوام و دوستان و ... داشتم. و هر كس به من نزدیكتر بود رنج ها دامن او را هم به میزان فاصله ای كه داشت گرفت. و البته نتایج رنجها هم نصیبش شد.
خدایا من در سال 1387 به اندازه همه سالهای قبل اش بزرگتر شدم. و عجب تصاعد شیرینی.
بعضی روزهای این سال برایم ارزنده تر از سالها بی دردی بود.
همه اینها را جواد به من هدیه كرد، بدون هیچ چشمداشتی.
جواد دوستت دارم
جواد عزیز دلم، میدونی چقدر دلم برات تنگ شده نازنین!
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
سالی بود پر از اتفاقات غیرمنتظره! هم خوب و هم بد. اما خیلی زود گذشت
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
درود
سال 86 وقتی داشت تموم می شد ، همه در انتظار بودند که سال تغییر کند و منتظر سال تحویل بودند .....
....
......
من اون وقت روی تختم خوابیده بودم و اصلا توانی برای برخاستن و هیچ لذتی از این کار نمی بردم ...
موبایلام رو خاموش کرده بودم که کسی باهام تماس نداشته باشه .....
وقتی سال تحویل شد ، مادرم اومد توی اتاق و گفت : پسر پاشو ! سال تحویل شده !
....
........
خلاصه شروعی بود که اصلا نمی خواستم آغاز کنم ....
چون از شروع نشدنش فشاری برویم بود که اصلا فقط برای من تعویض اعداد بود فقط همین !
نه از خریدش ، نه از رفت و آمد و ....
خلاصه اش کنم اولش باب میلم نبود ....
اما خوب در راه به راه های خوب رسیدم ، هر چند که در آن را ها هم جان کندم اما باز هم ایستادم ...
....
امسال بیشتر تلاش خواهم کرد .
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
سلام
سال 87 تازه متوجه شدم چه قدر پيله دورخودم تنيدم
تازه دو مفهوم شادي و رنج را متوجه مي شدم .
دلم مي خواد در سال 88 پوست بيندازم و از خودم بيرون بيام .
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
سلام
بگذاريد خاطرات را مرور كنم بعد بنويسم :303:
سال چي بود ؟ :162: آهان 1387 :D
سال 87....
سال 1387 ......
سال يكهزار وسيصد و هشتاد و هفت !!!
چگونه گذشت؟!!
در روياي خوبي ها بودم كه سال 87 شروع شد !!! اما روياي من سرابي بيش نبود !! نيمه اول 87 با تلاش فراوان براي رسيدن به خواسته هايم همراه بود .افكار و خواسته هايي كه گمان مي كردم منطقي ، صلاح و خير است !!
اما آيا ما از صلاح و خير خود خبر داريم ؟!! زوايايي از واقعيت هميشه براي ما پوشيده است كه جز ذات اقدس الهي كسي از آن با خبر نيست !! بله من اشتباه فكر مي كردم !!! اما نتيجه تلاشهاي بيش از اندازه خودم را گرفتم !!
***درسته كه بهش رسيدم ، خواستمو ميگم ، اره خدا خودش مژده داده كه به هر چي كه مي خواي اگه تلاش كني و به خودش توكل كني مي رسي منم همين كار رو كردم اولش نمي دوستم چرا اين همه مشكل سر راهمون سبز ميشه !! تلاش وتقلاي زيادي كردم خودم و رنج و عذاب دادم ، چقدر نذر ونياز كردم ، اونم چه ديوانه اي بودم من !!! همه اينكارا رو به خاطر خودم نكردم بلكه به خاطر خواسته ديگري !!! اگه يه ذره براي خودم ارزش قائل مي شدم نبايد دلم به حال كسي مي سوخت كه لياقت با من بودن رو نداشت!!!!***
خلاصه جوان بوديم و اشتباه كرديم !! نيمه دوم سال متوجه اين اشتباه شدم و تاوانش را پس دادم ، خواستم تا همه چيز را فراموش كنم اما خيلي سخت بود چون ديگران نمي گذاشتند تا فراموش بشه و دائم از اشتباه من صحبت مي كردند !!
باز هم به خداي مهربانم توكل كردم :203: و به ائمه متوسل شدم تا اينكه اوضاع بهتر شد!! در پايان سال هم كه از لحاظ قانوني همه چيز تما م شد و چه خوب شد تا خواستم تمام خاطرات بد سال 87 را به گورستان تاريخ بسپارم و فقط تجربه هاي آن را در ذهن خود نگه دارم ، اينك سال 88 شروع شده با تجربه هايي كه كسب كرده ام .
اما يادم باشد كه سالها مي آيند و مي روند آنچه مي ماند : خداوندي است كه دست ياريش را در تمام لحظات زندگيم مي بينم !!
:54:خدايا خيلي دوستت دارم مرا درياب :203:
RE: سال 87 "برای شما" چگونه گذشت ؟برای من که...
من هنوز نمی دونم این سال بهترین یا بدترین سال زندگیم بود .منتظرم ببینم این اتفاقات از روی حکمت خدا بوده یا ما آدما دوس داریم اشتباهاتمون رو بچسبونیم به حکمت خدا...