سلام فکر کنم شما خیلی وابستش شدید. سعی کنید سریع تر ازش دور شید ...
به خدای مهربون پناه ببرید و ازش کمک بخواید. مطمئن باشید با همین شرایطم درمانتون می کنه فقط از خدا بخواید.
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام فکر کنم شما خیلی وابستش شدید. سعی کنید سریع تر ازش دور شید ...
به خدای مهربون پناه ببرید و ازش کمک بخواید. مطمئن باشید با همین شرایطم درمانتون می کنه فقط از خدا بخواید.
سلام anna عزیز...
هرچه سریع تر رابطتو تموم کن ....کشش بدی باعث خیلی چیزا میشه...!!!!
راستی منم با گل یخ موافقم.....وضیعت شما چجوریه؟؟؟؟؟:162:
***********
توکلت به خدا باشه...همه چی حل میشه *:72:
عرض ادب
دوستان از اینکه میبینم اینقدر به من لطف داشتید و وقت خود را صرف خواندن قصه پر غصه من کردید ممنونم
راستش خانواده من زیاد مذهبی نیستند و من در خانه از ازادی مطلق برخوردارم،البته همان طور که قبلا گفتم با وجود موقیت های زیاد هیچ وقت از ازادیم سوءاستفاده نکردم و خانواده ام از این بابت کاملا بهم اعتماد داشتند و از قبل با دوستام هماهنگی میکردم و میگفتم مثلا دارم میرم شمال یا بندر و از طرفی چون در یک تیم محلی بسکتبال بازی می کردم به سفرهای من عادت داشتند. اما از وقتی او به زندگیم وارد شد همه چیز را کنار کذاشتم و تمام وقتم را در خانه او (او هم در شهر ما تنها زندگی می کند)می گذراندم از این جهت رابطه مان به همه جا کشیده شد و خانواده ام از رفت و امدهای من در خانه او خبر ندارند
دوستان راستش بعد از خواندن نظرات شما عزیزان تصمیم قاطعم را گرفتم و با مادرش تلفنی صحبت کردم ،مادرش بعد از کلی نصیحت از من خواست زود تصمیم نگیرم در حقیقت زیاد باور نکرد که پسرش با من چه کرده و گفت شاید یک طرفه قضاوت می کنم خلاصه گفت کمی صبر کنم تا امشب که به من زنگ زد وقتی تلفنم و جواب دادم دیدم که باباش پشت خط،(البته از حق نگذریم خانواده متشخص و متدینی دارد و باور کردنی نیست اون پسر از این خانواده باشد) و بعد ازشنیدن حرف های من از من خواست که به ا ین راحتی از مسائل شرعی نگذرم و گفت که بدرگاه خدا باید جواب دهم. هم من و هم پسرش و گفت اگر بهم ثابت شود که پسرش تا این حد مرا اذیت کرده او را بحال خود نمی گذارد. و پرسید آیا در صورتی که او خوشبختی منو تضمین کنه و برای تک تک ثانیه های زندگیم در آینده از پسرش تعهد بگیرد و همه چیز درست شود(هم اخلاق پسرش و جبران کارهای گذشته اش و هم رضایت خانواده ام و رضایت قلبی خودم )آیا حاضرم ادامه دهم یا اینکه می خواهم برای همیشه همه چیز را تمام کنم ، او دایم می گفت به راحتی وبه آسانی از این رابطه عمیق نگذرم چون اعتقاد داشت اگه این رابطه به ازدواج ختم شود خدا ما را بخاطر گناهان مان بدلیل اینکه قصدمان ازدواج بوده میگذر اما اگر جدا شویم انها گناه کبیره حساب می آیند و تاوان سختی دارند خلاصه از این حرفا...
و گفت که تصمیم قاطعم را زودتر اعلام کنم که در صورت پذیرش ،او زودتر به اینجا بیاید و تکلیفمان را روشن کند و هر جور که شده خانواده ام را راضی کند و قسم خورد که همانند دخترش منو دوست داره و خوشبختی من در اولویت. و برای خوشبختیم هر ضمانتی که بخواهم میدهد وهمانند یک پدر پشتیبانیم می کند.
دوستان با این تفاصیر دوباره بر سر دوراهی مانده ام
از انجایی که میدونم او از پدرش خیلی حساب میبرد در صورتی که او تغییر کند ودر عمل ثابت کند که عوض شده است و خانواده ام نیز راضی شود تن به ازدواج بدهم یا نه.از طرفی می دانم که او براحتی نیمگذارد من بروم و برای ماندن من هر کاری میکند البنه بجز کارهای غیر منطقی چیز دیگه ای بلد نیست. و قسم خورده اگه تنهاش بزارم براحتی از من نخواهد گذشت ، و دایم میگه قول می دم همه چیز درست شه تو فقط به من فرصت بده و از من توقع دارد از خطاهایش چشم پوشی کنم وصبور باشم و گذشت کنم و به او فرصت دهم اونو پشتیبانی کنم یعنی من این وسط منجی شوم ،خودم بسوزم تا اینکه شاید آقا یه روزی آدم شه.
از طرفی اگه این رابطه به سرانجام نرسد من دیگر تحت حتی بهترین شرایط ازدواج نخواهم کرد یعنی نمی توانم...و تا اخر عمر مجرد خواهم ماند و این یعنی تحمل شنیدن یک عمر زخم زبان هر چند که مستحقش هستم
اگر نظرتان به ادامه دادن است خواهش می کنم بگوید چطور رفتار کنم
خواهش می کنم کمکم کنید
پیشاپیش از راهنمایی های دلسوزانه شما عزیزان کمال تشکر را دارم.
خدا این پدر رو برای پسرش حفظ کنه ولی چه تعهدی وجود داره که این پدر بزرگوار همین فردا اتفاقی براشون نیفته و زبونم لال....
دختر خوب این رابطه رو همینجا تموم کن همین مادر و پدری که امروز قربون صدقت میرن فردا کافیه یه حرکت اشتباه ازت ببینن که به مزاجشون خوش نیاد اولین حرفهایی که بهت گفته خواهد شد همین حرفهای امروز که خودت بهشون گفتی!
گیرم پدر تو بود فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل!
این شعر رو باید شنیده باشی به خدا قسم که هر چقدر پدر خوبی باشه باز هم شما همسر سرش هستید شما با اون پسر قراره زندگی کنید بی ادبی من رو ببخشید ولی شب توی خلوتتون وقتی بزنتت پدرش رو می خوای صدای کنی بگی پسرت فلان کار رو کرد؟؟؟
فراموشش کن و حتما حتما با خدا حرف بزن چرا روت نمیشه که با خدا این حرفا رو بزنی؟؟؟ در توبه و رحمت خدا همیشه به روی بنده هاش بازه از خدا بخواه که از سر تقصیراتت بگذره گناه کبیره انجام دادی قتل نفس کردی کم گناهانی نیست ولی چاره مشکلت تو دست من و امثال من نیست کلید حل مشکلت دست خودته و خدای خودته. تصمیم بگیر یه زندگی تازه شروع کنی با هدف والا نه رفتن به یه روستا برای معلمی و منتظر مرگ بودن اینها نشانه نامیدی و حضور شیطانه! و از خدا بخواه که کمکت کنه و تو این مسیر تنهات نذاره هر چند خدا بنده هاش رو تنها نمیذاره بلکه ما بنده ها هستیم که او رو ندیده میگیریم خدا خداییش رو بلده ما بندگیمون رو بلد نیستیم
همین الان توبه کن توبه کن که دیگه دچار معصیت و غفلت نشی و پیرهن رزم بپوش! رزم با مشکلات و ناملایمات زندگی. تو اشرف مخلوقاتی نباید کم بیاری و مطمئنم که کم نمیاری تو ورزشکاری روحیه ستیز با سختی ها در وجودته. بجنگ با سختی ها برای رسیدن به سعادت. سعادت دور از نظر نیست فقط کافیه اراده کنی و دستت رو دراز کنی مطمئن باش می تونی به دست بیاره فقط اراده کن
تنها هم نیستی اول خدا رو داری که همیشه همراهت بوده بعد خودت رو داری که خیلی هم دوستت داره و بهت نیاز داره و در آخر پدر مادر خواهر این تالار رو داری کلی انرژی اطرافت هست که هر وقت کم اوردی می تونی ازشون انرژی بگیری
این شعر رو هر شب قبل خواب و هر روز وقتی بیدار شدی بخون در وصفه خالقه یه ردبوله معنویه توپه!
قصیده روحش بلند، پرواز با خاطره هایش فراموش نشدنی، و سایه روشن یادش زینت بخش نقاشی های امروز تابستانی و فردای زمستانی ما باد.
عزيز من هر چند اين خانواده انسانهاي منصفي هستند ولي تا چه قدر مي توانند زندگي آينده تو و پسر متاسفانه ناخلفشان را تضمين كنند . به هر حال دوباره بايد ريسك كني و شايد متاسفانه بعدها با بروز مشكلات و ناتواني از حل آنها همين پدر و مادر خودشون هم پيشنهاد جدايي رو بهت بدند .اگر اين آقا مشكل اخلاقي داشته باشد با تعهد گرفتن و ترساندن تا مدتي مي توانيد او را مهار كنيد .و متاسفانه شايد خودت هم ناخواسته روزي سرگذشت زن همسايه تان كه خودش را خاله جا زده بود پيدا كني .
به هر حال تو به يك شوهر خوب و مطمئن احتياج داري نه به يك خانواده شوهر كه بدبختيهاي تو را درك كنند .به نظر من باز هم بيشتر فكر كن
با سلام خدمت عزيزان گرامي،:43:
ضمن آرزوي موفقيت و شادكامي بايد عرض كنم كه،
خانم anna2001،بهترين پناهگاه براي دوري از عواقب معضلات آغوش گرم خانواده است،
مسلما هيچ خانوادهي منطقياي فرزندشان را ((با تمام بديهايي كه دارد)) ترد نميكنند،
پس بهتر است نفس لوامهي خود را تقويت كنيد تا بتوانيد هر چه پشيمانتر از گذشته با رويي گشاده به كانون گرم خانوادهي خود بازگرديد تا زندگيتان را از نو و به بهترين شكل بسازيد.
در ضمن فراموش نكنيد كه،فراموشي بزرگترين نعمت بشر است!
با آرزوي موفقيت براي شما خواهر گرامي
يا حق:72::43::46: