نمایش نسخه قابل چاپ
منم نمونه های موفقی از ازدواج پسرا با دخترای بزرگتر از سن و سال خودشونو دارم توی دوستام. ظاهرا خیلی هم مرتب و خوب و راضی اند. اما تا حالا سر این مساله که واقعا از این اوضاع راضین حرفی نزدیم با هم. دفعه بعد که ببینمشون خواهم پرسید.
باس پرسید ازشون. میپرسم.
سلام
بنظر من هم همینطوره! تو اسلام هم رو این نکته تاکید شده که عقل مردا کامل تره! به همین دلیل تصمیم گیری و مدیریت خونواده رو به عهده ی مرد گذاشته! اما این نکته رو من شخصا بدست آوردم که: زنها زود به یک بلوغ فکری میرسن و همونجا می مونن اما مردا دیر میرسن ولی بلوغ فکریشون کامل تره!
زنها با صحبت های عاشقانه و محبت( باعرض پوزش) زود ... میشن اما مرد اگه حس کنه کار درستی نیست تا فردا هم ... کن! حرف حرفه خودشه مگه اینکه با منطق راضیش کنی یا اعصابشو بهم بریزی که یا ممکنه بزنتت یا واسه خلاصی از اعصاب خودی و نشون دادن عواقب کار کار نادرستو انجام بده تا دفعه ی دیگه اینققدر زن اصرار نکنه!
من بارها اینو تجربه کردم که اگه با جنس مونث صمیمی بشی کاری رو می کنه که تو خودت عمرا توقعشو نداری حتی اگه زبانا بخوای!
یاعلی:72:
با درود؛
سورنا خان از دید بنده نمی توان در این باره حکم قطعی داد،البته نسبی و این از آن جهت است که بنابر بیانات یکی از همراهان بلوغ فکری بستگی به پارامترهای گوناگونی دارد.ژن،محیط رشد،چگونگی پرورش فرد در کودکی،جو خانوادگی،سطح رشد فرهنگی خانواده،محیط های اجتماعی در زوم های مختلف،گونه پیامهایی که به فرد می رسد،فضای اجتماعی،سیاسی و فرهنگی اجتماع همه و همه در این امر دخیلند.
جناب سورنای ارجمند بنده همچنان قائل به بدبینی شما نسبت به گروه گیس بلنها هستم-هر چند که خود نیز اندکی بدبینم!؟-و این انحراف از تفکر منطقی را به سبب پش داوری پدید می آورد.
در سخن نقاب گرامی اشتباهی فاحش وجود دارد،بدین معنا که ایشان مقوله EQ یا هوش هیجانی را با IQ و هر دو را با احساسات در رابطه دانسته و به دلیل کم آگاهی که همه مان دچار آنیم در بسیاری از موضوعات و مفاهیم،نتیجه اشتباهی را گرفته اند.آن باور مذهبی را که بلوغ جنسی را در مؤنث زودتر از مذکر می داند،در زمان حال زیاد کاربردی ندارد؛چنانکه نادر است که هم اکنون نیز در دورترین روستاها دختران ده یا نه ساله را شوهر دهند.
بحث بلوغ فکری کاملاً جدای بلوغ جنسی است.شما یک کودک تهرانی نابالغ جنسی را با یک نوجوان تازه بالغ یا حتی جوان کاملاً بالغ روستایی در مناطق مرزی اصلاً نمی توانید بسنجید و یا اینکه چون دومی بالغ جنسی است پس دارای فکر رشدیافته تر و پیشرفته تر و بیشتری است.
جناب سورنا از شما پرسشی دارم:
بالفرض نظرات شما درباره جنس مؤنث همه و همه درست باشند،چخ نتیجه ای می خواهید بگیرید؟و از آن مهمتر آیا تجربیات کاملاً محدود شما از روابط جنسی یا عاطفی یا کاری یا همین جوری تان با جنس مخالف دال بر نتایجی است که شما آنها را نتیجه می گیرید؟!!
بدرود./
منظور از ازدواج چیست؟جواب این سوال موافقین ومخالفین شما را مشخص میکند اگر منظور فقط رفع تکلیف است ،داشتن فرزند ،... ولی اگر منظور تمامی ابعاد یک انسان چه عقلانیت چه احساسات ،وحتی شیطنت و بچه بازی دوران نامزدی (تو اینو گفتی ومامانت این را گفت و...) به هر حال ازدواج پسر با زن بزرگتر از خودش صلاح نیست چون همون احساسات دخترانه و کودکانه شیرینی ابتدای هر زندگی خواهد بود البته همه اینها به خیلی از مسایل وابسته است ولی کلا" رای من ممتنع است
گردآفرید عزیز
بحث تنها بر سر تجربیات من نیست. بحث بر سر سوالاتی بود که قبلا به آنها اشاره شد:
1-آقایان موافق هستید که دیدگاه یک مرد یا پسر نسبت به ازدواج بسیار واقع بینانه تر و بدور از رویا است!؟
"البته گویا دوست ما omed این رفتار بچگانه و احساسات کودکانه را شیرینی زندگی می دانند. که من در این باورم که این شیرینی نباید از طریق زن خانه که از طریق فرزند باید به درون زندگی منتقل شود. چیزهایی که زندگی امروز جوانان را به لجن کشیده است شیرینی زندگیست؟ مرد از سرکار بیاید بحث بر سر این شروع شود که چرا مادرت چنین گفت و چنان گفت شیرینی زندگیست!، البته من به دیدگاه شما omed احترام می گذارم . ولی من از اینکه یک فرزند را به جای همسرم به درون زندگیم بیاورم احساس رضایت نمی کنم
در ضمن من معنای جملات زیر را نمی فهمم
(،وحتی شیطنت و بچه بازی دوران نامزدی (تو اینو گفتی ومامانت این را گفت و...) به هر حال ازدواج پسر با زن بزرگتر از خودش صلاح نیست چون همون احساسات دخترانه و کودکانه شیرینی ابتدای هر زندگی خواهد بود ) شما چه دلیلی دارید؟ فقط به خاطر اینکه این احساسات کودکانه وجود داشته باشید طلاقها به 30درصد ازدواجها رسیده است. نظرتان چیست که پسرها نیز در 15-16سالگی ازدواج کنند که این احساسات شیرین وجود داشته باشد. تصور می کنم دختر را با یک عروسک یا نهایتا یک بچه اشتباه گرفته اید.
"
2- نوع توقعات یک دختر و یک پسر و دیدگاه آنها در باره مسئولیت آینده شان را در جامعه فعلی و دقیقا جامعه فعلی بررسی کنید. آیا باز هم در عدم بلوغ فکری دختران دچار شک خواهید شد.
3-to mke: باز هم عرض می کنم. دقت کوچکی در مورد دخترانی که سنین 23-4 را رد کرده اند بویژه در این تالار نشان از درایت بسیار بیشتر آنها دارد.پس بحث اینکه بلوغ فکری دختران متوقف می شود چندان به جا نیست. اگر در این مورد قانع نشدید من با ذکر مصادیق و دلایل به شما برخی از افراد تالار را با سن حدودی و معرفی شده توسط خودشان معرفی می کنم (در پیام خصوصی) و گوشه ای از دیدگاههای آنها را می آورم.
و...
نتیجه ای که بنده می خواهم بگیرم این است:
آقایان(برخی از آقایان) به دختران اجازه دهید به این باور برسند که بچه نیستند. نیازی به لوس بازی آنها ، احساسات بچگانه ویا حتی عشوه گری برای جلب نظر یک مرد نیست. به انها اجازه تفکر دهید. تفکر جهت تغییر! اجازه دهید دست از انفعال بردارند.رویا های خویش را اندکی کنار بگذارند و توان روبرویی با سختی ها را پیدا کنند.تا چه زمانی یک دختر در این مهملات باید سر کند که آیا کسی او را خوشبخت خواهد کرد؟ یا کسی لیاقت او را خواهد داشت!؟
چیزی که به شخصه در باور دارم که دختران در سنین بالاتر در انجام آن موفق تر بوده و بنابراین خود به شخصه قصد ازدواج با دختری بزرگتر از خویش دارم.
با سلام و به قول شما درود..نقل قول:
نوشته اصلی توسط گرد آفرید
ممنون از تذکر بجای شما آقای گردآفرید... اما بنده منظورم همان هوش هیجانی بود . در ضمن زود رسی بلوغ دختران در حالت طبیعی باور مذهبی نیست چون بنده خود در کتاب های متعددی از جمله کتاب هایی که در دانشگاه واحد آن را گذراندیم به زودرسی بلوغ دختران اشاره شده است . اما همان گونه که در اول هم گفتم و شما هم اشاره کردید بلوغ فکری به عواملی مختلفی بستگی داره.. باز هم از توجه شما متشکرم.
آقای گردآفرید به نظر من sorenaدوست عزیزمان نسبت به دختران بدبین نیست شاید نوشته های ایشان طوری هستند که ما را به شک می اندازند.
دوست عزیز به نظر من رسیدن به بلوغ فکری بستگی به موقعیت اون فرد داره . هر دختری اینطوری نیست . به نظر من دخترایی که شما باهاشون برخورد داشتین حتما دخترایی بودن که توی خانواده لوس بار اومدن و زندگی زناشویی از دید اونها یعنی ناز کردن و بوسیدن دست و .........ولی دخترایی هستن که از همون سن 20 سالگی مجبور بودن توی اجتماع باشن و موقعیت زندگی اونها ایجاب کرده که توی این سن بیان توی جامعه و با افراد مختلف برخورد داشته باشن و این خودش باعث میشه که از اون مقوله لوس بودن و ناز کردن یه کمی دور بشن و منطقی و معقولانه با هر چیزی برخورد داشته باشن و یا حتی بیشتر از سن خودشون بفهمن و درک کنن . در ضمن این گفته های من در مورد پسرها هم صادق . و مخصوص دخترا نمیشه . پس اجتماع ، خانواده ، محیط و.... تمام اینها تاثیر گذارند در روحیات و تفکرات هر فردی . من خودم با دخترای زیادی برخورد داشتم که حتی با داشتن 30 سال سن یا 35 سال تفکرات بچگانه ای داشتن که خود من در مورد سن اونها شک کردم . پس بلوغ فکری ربطی به سن و جنس نداره . بستگی به موقعیت قرار گرفتن فرد در زمان و مکان خودش داره . پس همه رو با یه چوب نرونید لطفا .
عزیزان توجه بفرمایید که وقتی صحبت کلیه! بلوغ هم بطور عمومی بررسی میشه یعنی در شرایط برابر! وگرنه ممکنه دختری در شرایطی بزرگ شده باشه که در سن 20 سالگی از مردی همسن خودش فهمیده تر و عاقل تر باشه!
سورنا جان من اینو که خانوما بزرگتر که میشن بهتر عمل می کنند رو ناشی از پختگی بیشتر می دونم نه بلوغ عقلی! بلکه تجربه وادارش می کنه بهتر تصمیم بگیره! تجربه و عقل و منطق رو قاطی نکنید!
سلام گردآفرید عزیز چقد دلم واسه کل کل با شما تنگ شده بود! من که نفهمیدم شما مردی ؟ زنی؟ دختری؟ پسری؟
موفق باشید.
یاعلی:72:
در ضمن راجع به سوال آقای سورنا هم عرض کنم چون سوالتون کلیه چند جواب داره:
1)اگه دو طرف در شرایط برابر بزرگ شده باشن بله!
2)در جامعه ی امروزی باید تحقیق بشه و نمیشه جواب داد اما شخصا تا اونجا که تجربه داشتم از هر دو نوع بطور مساوی دیدم اما بازم پسرا بیشتر واقع بین بودن چون بار زندگی به دوش اونهاست معمولا!
3) در کل باید بگم بار زندگی در هر جامعه طبق سنن به دوش هر کی باشه( در صورت تربیت در شرایط برابر) اون شخص چه مرد چه زن واقع بین تر خواهد بود همون طور که در اروپا و آمریکا چون بار زندگی بین دو طرف (معمولا) تقسیم میشه دو طرف دیدگاه هایی نزدیک به هم دارن که البته این هم مشکلات عدیده ایی داره مثلا وقتی دو طرف سرکارن کانون خانواده سست میشه بچه ها کمتر محبت میبینن و تربیت میشن و بحران اجتماعی رو بوجود میاره که الان غرب بشدت با اون دست به گریبانه و قادر نیست آب رفته رو برگردونه!
موفق باشید.
یاعلی:72:
با سلام
از نظر من این مقایسه شما مثل مقایسه یه مرسدس بنز اخرین سیستم با یکی از تابلوهای استاد فرشچیان میمونه.