RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
نقل قول:
مدیرهمدردی
معجزه کو!؟
پرسيدم اين همه حرف است
معجزه ، معجزه ، كو معجزه؟
ندا رسيد از آسمان
ياد كن در اين جهان
چيزي بغير از معجزه
ندا رسيد از آسمان
ياد كن در اين جهان
چيزي بغير از معجزه
اعضاي همه وجودت
مگر معجزه نيست؟
روح و جسم و تاروپودت
مگر معجزه نيست؟
پيدايش آفرينش
مگر معجزه نيست؟
دنيا و آسمون و زمينش
مگر معجزه نيست؟
بيدارشو، بيدارشو
اي مانده در خواب
هشيار شو ، هشيار شو
اي گوهر ناب
منم میخواستم همین اینارو بگم ....:18:منتهی مال من شعرگونه و موزیکال نبود
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
سلام قربون خدا جونی برم منم تو زندگی خودم زیاد دیدم. که نمی شه اینجا گفت
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
سلام!
شاید ما یه کمی متوقع تریم و توقعات بالاتری داریم !
شایدم برای یه اسیر که در آرزوی معجزه نور حقیقت و آزادیه این توقع بالائی برای اونائی که در ساحل نشستین و دارین غروب آفتاب را در آرامی تماشا میکنید باشه و به نظرتون یه کمی زیاده خواهیه!
موفق باشید!
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
سلام به نيلوفر عزيز
معجزه به نظر من در عمق وجود همه اون چيزهايي كه هر روز مي بينيم وجود داره فقط بخاطر اينكه ما منتظر يه اتفاق خارق العاده ايم متوجه نمي شيم ولي بعضي مواقع حتي اونهايي كه دير مي بينن و يا كبر و غرور حجابي شده براشون و يا چشممون را دنيا گرفته و از ديدن با چشم دل محروم شدن اتفاقاتي بزرگتر از اون چيزي كه آدمهاي پاك دل را شيفته مي كنه نياز هست
خدايا به عظمتت و حكمتت ...............
اميدوارم كه همه چشمي بينا و گوشي شنوا داشته باشيم و فراموش نكنيم كه تولدما هم معجزه اي بوده و همين زنده بودنمون خدايا چقدر ناتوانيم از بيان همه اون قدرتي كه داري از توانايي تو ...
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
معجزه توی تک تک لحظات زندگیمون وجود داره، اما به قول آقای مدیر بهشون عادت کردیم، ما در دنیایی سرشار از معجزه در حال زندگی کردن هستیم..
اما معجزه به اون معنی خاص توی زندگی من زیاد اتفاق افتاده، یکیش بر می گرده به دوران کودکیم، وقتی که 5 ساله بودم، به سختی مریض شده بودم، همه دکترها ازم قطع امید کرده بودن، نه غذا می خوردم و نه حرف می زدم، دیگه هیچ بیمارستانی منو قبول نمی کرد، شبها مادرم تا صبح کنارم بیدار می موند... اما یه روز دم صبح خوابش می بره، خواب می بینه یه خانم میاد خونه و بالا سر من می شینه، به مامانم میگه بهش سیب سرخ بده، حالش خوب میشه، مامانم از خواب می پره و همون موقع من چشمامو باز می کنم و بهش می گم «مامان سیب می خوام» ..... مامانم یه سیب سرخ میده دستم ....
برای همین من هر وقت به یه سیب سرخ نگاه می کنم، یادم می افته که باید درست زندگی کنم، یاد فرصتی می افتم که خدا بهم داده، یاد اینکه بی جهت این اتفاق نیفتاده و باید راهم رو پیدا کنم...
:72:
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
شاد عزيز
خوشحالم از اينكه خداوند اين لطف را به شما داشته و اميدوارم كه هميشه سالم و سلامت باشيد و هيچ وقت غمي نداشته باشيد ممنونم از اينكه معجزه زندگي تونو توي اين تاپيك گذاشتيد
هميشه شاد باشيد
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
الله اکبر ...
منم یه زمانی عاشق بودم ... عاشق کسی که هرگز بهش چیزی نگفتم ...
یه شب تصمیم گرفتم خودم رو به خوابش بفرستم ... فردا اتفاق جالبی افتاد ... مادرش به مادرم زنگ زده بود که هم خودش و هم دخترش توی خواب دیدن ...
؛
یک بار خواب دیدم دو تا از دوستهام موقع تمرین هم دیگه رو به شدت زخمی میکنن (سهوا) ، به شدت نگران بودم ... مدتی با خودم کلنجار رفتم که به استادم بگم یا نه ... تصمیم گرفتم نگم ... چند ماهی نگذشت که همون صحنه اتفاق افتاد اما جای مصدوم و ایجاد کننده ی مصدومیت عوض شده بود ...
؛
خواب دیدم پدرم دستش رو بریده ، شب که اومد خونه همین اتفاق افتاده بود ...
؛
چطور میشد که با کمی تمرکز میتونستم روی دیگران تاثیر بگذارم ؟ طوری که همون کاری رو انجام بدن که میخواستم ... هنوز هم برام عجیبه ... یه زمانی ... الله اکبر
؛
چطور میشد از ظاهر اتفاقات بالاتر برم و به کنه وقایع پی میبردم و بعدا فکرم درست از آب در می اومد ، چطور ؟ هنوز هم برام عجیبه ...
عجیبه خیلی عجیبه ...
يارب زسر لطف و كرامت
نظرم كن
من شاخه بي برگ و برم
بارورم كن
يارب بنشان بردل من
نور حقيقت
وز ظلمت و جهلم برهان
سحرم كن
دانم كه تو سلطان جهاني
خدايا !
هر لحظه كه غافل شوم از تو
خبرم كن
...
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
از همه معذرت میخوام که این تایپیک رو بالا آوردم آخه من تازه دیدمش و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و آوردمش بالا تا کسایی هم که مثل من این تایپیکو ندیدن.ببیننش.
عزیزم با این دل پاکت ی بار هم از خدا واسه من مدد بخواه و بگو یه سری به دل خسته و شکسته منم بزنه بخدا خیلی دل تنگم ..........خیلی......
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
من به امام رضا (ع) خیلی خیلی ارادت دارم چند سال پیش برای یک سفر کاری صبح خیلی زود به شهرستانی میرفتم نزدیک طلوع خورشید چشمهایم را خواب گرفت ولی مقاومت میکردم یه ماشین پیکان جلوم بود از کنار اونها سبقت که گرفتم دیدم دو تا بچه کوچولو عقب ماشین برایم دست تکان میدهند و من هم لبخندی زدم صندلی جلو هم پدر و مادر بچه ها نشسته بودند کامل که از ماشین سبقت گرفتم و آمدم جلو .....!!!!
رضا..... رضا......تنها دو بار یک صدای آسمانی ،خوش آهنگ ...صدایم میکرد.
چشمهایم را باز کردم یک لاستیک بزرگ تریلی جلوی چشمهایم بود به خودم اومدم و سریع فرمان را پیچیدم و رفتم توی شانه خاکی ودهها متر دورتر از جاده ایستادم هنوز به خودم نیامده بودم که دیدم همان راننده پیکان با داد و فریاد همراه خانمش به طرف من امدن :
تو ما رو کشتی ...جلوی چشمهای ما از کنارما که رد شدی یه دفعه سرت افتاد روی شونت ....(اینها حرفهای آن زن و شوهر بود و من هاج و واج نگاه میکردم )خوابت برده بود،
ماشینت کج شد و یه راست رفتی به سمت تریلی که از روبرو میامد و ما هی چراغ زدیم و بوق زدیم ولی فایده نداشت و بچه های ما هی جیغ میزدند که وای الان تیکه تیکه میشه و..
راننده تریلی هم سعی کرد بره کنار و فرار کنه که فایده نداشت ما وایسادیم که یه دفعه !!توی یه متری برخورد تو پیچیدی ورفتی توی خاکی ....و من به اونها نگاه میکردم و راننده تریلی که صدها متر ان ور جاده داشت ما را نگاه میکرد و فقط توی دلم زمزمه میکردم رضا ....
RE: آيا تا حالا معجزه ديدي
منم معجزه دیدم معجزه
معجزه ام این بود دوباره متولد شدم وخدا به من زندگی دوباره با بینش عمیق تر داد...
خدای بزرگیست درحقش کوتاهی کردم مرتکب گناهی شدم اما خدای من با یک معجزه زندگی دوباره به من بخشید ومن را ازیک رسوایی بزرگ درزندگیم نجات داد وبه هم عزت وعابرو بخشید....واقعا که من ازاون روز روی خدایم بیشتر حساب بازکردم وبه توصیه هاش عمل می کنم...معجزه ایی که دیدم این بود در حق خدا بدی کردم اما اون یه دنیا خوبی بهم کرد...امیدوارم خدا منوببخشه وممنونم که برایم فرشته های نجات فرستاد تا من را ازیک رسوایی ننگین نجات داد....حیف که قابل گفتن نیست وگرنه شمام میدید خدای من چقدر بزرگ ومهربونه....:203::43: