RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
ممنون اسما جان ، اما باور کن که اينجا خيلي برام غير قابل تحمل شده ، ديگه نمي تونم تو اين فضاي مسموم کار کنم ! من از مدتها پيش از اين ماجرا تصميم به ترک کار گرفتم ، اما بعضا با مخالفت هاي اطرافيانم مواجه ميشدم ، در حال حاضر هم با گذشت 4 روز از اين ماجرا ، هيچ کاري رو نمي تونم انجام بدم ، دستم به کار نميره ! آخه چه طور مي تونم کارمو بخوبي انجام بده درحالي که از گوشه و کنار شرکت نجواها و پچ پچ هاشونو و اون نگاههاي خصم آلودشون رو مي بينم ، من بي اعتنا از کنار همشون گذر مي کنم ، اما وقتي به پش ميزم ميرسم ، بغضي گلومو ميگيره که ، اي خدا يکي نسيت منو درک کنه و بفهمه ، که دارم اينجا چي ميکشم ،
خسته ام ، خيلي خسته
برام دعا کنيد بچه ها جون
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
ماندگار عزیزم ما همه درک می کنیم که وقتی موقعیت قبل آدم تو یه مححیطی بهم بخوره چه اوضاعی پیش می آد ولی عزیزم الان یک ماه مونده به عید تمام حق حقوقه یک سالت از بین می ره اگه بخوای بری بعدشم الان هیچ جا استخدام نداره
تازه بعد از عید همه جا شروع می کنن به استخدادم این یک ماه رو هم تحمل کن تا بعد از عید اگه دیدی نمی تونی تحمل کنی کارت رو عوض کن
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
ماندگار جان امكانش نيست با رئيس مربوطه ات يه جلسه خاص داشته باشي و دلايل خودت رو ارائه بدي به هر حال بيخود كه نمي شه بهت ايراد بگيرن شايد براي اونها سوئ تفاهماتي ايجاد شده كه تو بايد رفعشون كني سعي نكن صورت مسئله رو حل كني از حق خودت دفاع كن در اين مواقع سكوت دقيقا نتيجه عكس مي ده البته اگر با مديريت مشكلي نداشته باشي و اون هم سر جنگ نداشته باشه.
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
متاسفانه تو شرايط بسيار بدي قرار گرفتم ، کمتر از يک ماهه ديگه عروسيمه ، تصميم داشتم از 10 اسفند به بعد با توجه به موقعيت شغلي ام ، سر کار نيام ؛ اما با وضعي که پيش اومده نمي دونم چيکار کنم ؟ مسئول امور مالي مون ميگه اگه الان با اين وضع بخواي بري مرخصي از حقوق اسفند و عيدي و پاداش هم خبري نيست که نيست !!.. همه درها بروم بسته شده ، هر ثانيه موندنم تو اين شرکت يکسال از عمرم کم ميکنه ،
نمي دونم کي زير پايه اين هيئت مديرمون نشسته که حتي تحمل ديدن منم نداره ، ديگه چه طور برم باهاش وارد مذاکره بشم !!! :101:
اعصابم به حدي خورده که مغزم کشش فکر کردن و آروم بودن و نداره !!! :97:
بچه برام دعا کنيد وگرنه :223:
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
بروید پیش مشاور، قطعا مشاور می تواند به شما کمک کند
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
ماندگار جان من پارسال 6 ماه مرخصي گرفته بودم (6 ماه دوم سال) اما نصف عيدي رو بهم دادن و همينطور نصف مزايا اگر شما بيمه باشيد اونها نمي تونن به خاطر يه ماه مرخصي كه حق قانوني شماست مزاياتون رو كسر كنن . اين حرف نامعقوله بهتره از يه ارگان ذيربط پرس و جو كني در ضمن اگر يه روزي بنا به مصلحت از شركت در اومدي مي توني از بيمه بيكاري استفاده كني موفق باشي .
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
ani و دلناز جون ، ممنون از راهنماييتون
در حال حاضر فقط هر روز به موقع سر کارم حاضر ميشم و عصر هم ميرم ، فقط کاري رو که بهم محول شده رو انجام ميدم ! مسئوليتم خيلي کمتر شده ، انگار زيادم بد نيست آدم بعضي وقتها شرايط مختلف رو هم تجربه کنه ، با اين وجود 6 ماهه ديگه بايد مدال افتخار آبدارچي شرکت و به گردنم آويزون کنم ، واقعا اينطور که پيش ميره ، چندان پيش بيني غير معقولي نيست !
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
سلام ماندگار
اولا تبريك بخاطر ازدواجت
دوما اينو بدون هر جاي ديگه هم كه بري اوضاع بهتر نسيت كه بدتره، پس موقعيتتو از دست نده و موضعتو ترك نكن اين شرايطو بپذير و بعنوان يه كارمند كارتو درست انجام بده مطمئن باش به اشتباهشون پي ميبرن
موفق باشي
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ماندگار
ani و دلناز جون ، ممنون از راهنماييتون
در حال حاضر فقط هر روز به موقع سر کارم حاضر ميشم و عصر هم ميرم ، فقط کاري رو که بهم محول شده رو انجام ميدم ! مسئوليتم خيلي کمتر شده ، انگار زيادم بد نيست آدم بعضي وقتها شرايط مختلف رو هم تجربه کنه ، با اين وجود 6 ماهه ديگه بايد مدال افتخار آبدارچي شرکت و به گردنم آويزون کنم ، واقعا اينطور که پيش ميره ، چندان پيش بيني غير معقولي نيست !
ماندگار عزيز آدم ها به هر چه فكر كنن برايشان هماون اتفاق مي افته چرا به اين فكر نمي كني كه با انجام درست مسوليت ها ت باز نشان افتخار مديريت رو به دست بياري ؟؟؟
هميشه به بالاترين هدف و البته دستيافتني و واقعي بودن آرزو هات فكر كن و اونها رو مجسم كن مي بيني كه بهش مي رسي.
RE: قرباني خدمت صادقانه ام شدم
دلناز جون با اين حرفت که گفتي آدما به هر آنچه که فکر ميکنن ، انگار آيندشون ساختن ، کاملا موافقم
و دقيقآ همين اتفاق هم برام افتاد ! پريروز همسرم با مديرم وارد مذاکره شد ، ميدونين چي بهش گفته بود ،
گفته بود که : تو اين بازار بد اقتصادي قدر همين آب باريکه رو هم بدونين ، چرا که ما قراره از ماه آينده 35 نيرو رو در حالت تعديل داشته باشيم ، که خانم شما از اين تعديل مستثني هستن ( مثلا داره چه لطفي در حقمون ميکنه ) به خدا اگه علنا اخراجم ميکرد اينقدر بهم بر نمي خورد ، همسرم همش دلداريم ميده که اينقدر به اين مسئله بها نده ، بشين و کارت و بکن ، به هيچ کس و هيچ چيز هم توجه نکن !
به هر حال شرايط نامطلوبي رو دارم سپري مي کنم ، خيلي به دعاتون احتياج دارم