نمایش نسخه قابل چاپ
سلام عزيزدلم.
من خيلي برات دعا مي كنم كه به درد من گرفتارنشي و اميدوارم كه خداوند هرچه زودتر مشكلت را حل كند تو هم براي من دعا كن كه همسرم سرعقل بياد. من خيلي فوش و ناسزا و كتك مي خورم همين ديشب اونقدر زد تودهنم كه تا صبح گريه كردم.
ما هم تو خانواده طلاق نداشتيم و چنين چيزي هيچوقت مرسوم نبوده ولي متأسفانه براي من اتفاق افتاده
متاسفانه بعید میدونم بیاد چون اونقدر از پدر ترس داره که این ریسکو نمی کنه که بیاد یا زنگ بزنه و این پدر من نمیدونم چرا خوشبختی پسرش رو نمیخواد !!!!!!!!!!!!!!
خانومی برات پیغام خصوصی گذاشتم
هما جان ، مطمئن نیستم من نمیگم راهنماییش نکنن و لی دخالت با راهنمائی فرق داره
شاید چون تک پسر من این مشکل رو دارم یا شاید هم به طور کلی مقصر من باشم خودم هم توی یه گوی گیج کننده قرار گرفتم
مینا جان اون انقدر از پدش میترسه که من بعید میدونم زنگ بزنه از یه طرف هم همه به من توصیه میکنن تو تماس نگیر گیج شدم بد جووووور
کاش ادما یکمی منطقی تر بودن لا اقل تو جایگاه یک پدر نمیدونم چیکار کنم تو یه بد موقعیتی گیر افتادم خیلی بد موقعیتم خیلی دعام کنید خیلی
bloom جان ندیدم الان میرم میخونم ممنون
دوست خوبم شما با همسرتون چطوری آشنا شدید ؟ ایا ازدواجتون سنتی بوده ؟
راستی خانواده خودت از موضوع مطلع شدن ؟ به نظر من با هاش تماس بگیر هرچی باشه اون شوهر تو . با هاش حرف بزن ببین حرف حسابش چیه ؟ دوست خوبم مردا بیعضی وقتها مثل بچه رفتار میکنن و تو باید نقش مادر رو براش بازی کنی . عزیزم سعی کن الان که اول زندگیته حد و مرز پدر شوهرتو بهش نشون بدی نه با دعوا و قهر بلکه با یه سیاست زنونه . دوستان راست میگن شوهرت رو بکش طرف خودت بهش محبت کن اون هرچی بیشتر از تو محبت و توجه ببینه کمتر میره طرف خانوادش .
اخه من بدبختیم اینه که پدر شوهرم من رو به پسرش معرفی کرده :( بله خانواده من همون شب از موضوع مطلع شدن ولی بهم گفتن تو گذشت کن اونا خجل میشن همه حجان یعنی نظر شما اینه که من تماس بگیرم خورد نمیشم اونا به اشتباهشون پی میبرن ایا با تماس من ؟؟؟؟؟
نه عزیزم چرا خورد بشی ؟ تازه به نظر من بزرگواری خودت رو بهشون نشون میدی . شوهرت هم میفهمه که تو خیلی دوستش داری و براش ارزش قائلی . به نظر من باید با ملایمت باهاشون رفتار کنی در حقیقت با پنبه سر ببری . باید تحمل کنی تا اینکه بری سر خونه و زندگی خودت اونوقت رفت و امدت رو باهاشون کم میکنی . فقط سعی کن همسرت رو بکشی طرف خودت . در ضمن با زنگ زدنت به شوهرت نشون میدی که آدم با گذشتی هستی . هیچ وقت نذار بین تو و شوهرت فاصله بیافته اونوقته که پدر شوهرت از این فرصت استفاده میکنه و یه قدم پیروزتر میشه . من نمی گم باهاشون بجنگ ولی باهاشون طوری رفتار کن که دیگه اجازه دخالت کردن نداشته باشن . تو باید سعی کنی اونا رو شرمنده کنی .
سلام اسنا جان از شوهرت خبری نشد؟
مینا گل عزیز متاسفانه خیر چقدر ادما عجیبن تا هستن کنارت تو بهترینی براشون زمانیکه میرن یادشون میره اصلا کسی بوده