RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
مدتی سعی کن همه چیز برات عادی باشد دیگر هم تلاش اضافه نکن اگر هم بهش اصرار میکردی که باهات حرف بزنه این کار را هم نکن. مثل وقتی باش که با هم قهر نبودید خودت را هم آراسته و سر حال نگه دار رفتارش برایت عادی باشد همه چیز را خوب وعادی نشان بده شاید جواب بگیری. اگه جواب نداد شاید با نامه و پیغام بتونی ببینی حرف حسابش چیه؟ مثلا یه نامه بزاری تو جیبش.
اختلاف فرهنگ و سلیقه بین همه هست ولی دلیل نمیشه که ارتباط خود را با کسی که اختلاف نظر داریم قطع کنیم یا بخواهیم او را با خود هم عقیده سازیم. سر چه موضوعی این روش را پیش گرفت؟ اختلاف فرهنگیتان سر چیه؟
وقتی بهش کادو دادی چی کار کرد؟ حرف نزد؟ اگه مهمونی هم برید یا مهمون بیاد یا جلوی دیگران هم همین رفتار را دارد؟
RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
عزيزم من تاپيکتو الان خوندم و کاملا درکت کردم.چون من هم در شرايط تو و شايد بدتر از تو بودم و الان هم کم وبيش هستم.همسر من تقريبا يکسال ونيمه که حالت همسر تورو داره و در سکوته.ببين هرچي بيشتر طرفش بري و اصرار بر شکستن سکوت و حرف زدنش داشته باشي بدتره و اونو بيشتر براي ادامه اين کار تحريک ميکني.ميدونم خيلي سخته ولي خسته ميشه.همونطور که همسر من خسته شد و حالا اون داره براي صحبت کردن پيشقدم ميشه.نميدونم تاپيک منو خوندي يا نه.من شرايطم خيلي بدتر از تو بود.حتي غذا هم با من نميخورد.جواب سلامم رو هم نميداد.ولي الان نه.با هم شام ميخوريم.کم و بيش بيرون ميريم.و خودش براي حرف زدن پيشقدم ميشه.عزيزم مدت سکوت کردن همسر تو که بيشتر از من نيست.با صبرکردن درست ميشه.و اينکه اين قضيه رو ريشه يابي کن ببين دليلش چيه.آخه اختلاف فرهنگي داشتن تنها نميتونه دليل بر اين سکوت باشه.منطقي نيست.شايد از مسئله اي ناراحته.
عزيزم صبر داشته باش و توکل کن به خدا.
RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
دوستان عزیز
ما پیش از ازدواج با هم آشنایی نداشتیم و از طریق یکی از دوستان مشترک به هم معرفی شدیم.1سال عقد بودیم بدون اینکه کوچکترین مشکلی با هم داشته باشیم.
اختلاف فرهنگی در بیشتر زندگیها کم و بیش وجود دارد اما به نظر او انگار ما فقط اختلاف فرهنگی داریم.من آدمی هستم که فکر می کنم هر چیزی به موقع و به اندازه اش درست است و پسندیده.در موقع لازم آدم باید رسمی تر برخورد کند و در جای دیگر راحت تر و صمیمی تر.ولی در خانواده او روابط به شکل دیگری است.شوخیهاو رفتارها وبرخوردهایی هست که من نمی پسندم.البته من یک هزارم دلخوری هایم از آنها را به شوهرم منتقل نکردم چون می دانستم نتیجه ندارد.
در جواب به دوستی که پرسیدند فرهنگ کدامیک بالاتر است باید بگویم فرهنگ خانواده من بالاتر است.
دیدکاهش کاملا مرد سالارانه است. مثلا من حتی بدون هماهنگیش هیچ کارینباید انجام دهم.
باور کنید من برای راضی نگه داشتنش همه کار کرده ام .هر چه گفته حتی بر خلاف میل باطنیم هم که بوده رعایت کردم ولی بسیار پر توقع است و یک خصوصیت دیگرش این است که به محض داشتن کوچکترین نارضایتی از من تمام اختلافات این چند سال را هم دوباره با آن همراه می کند و دوباره همه را مطرح می کند.درضمن آنقدر خودش را کامل می داند که همیشه اشتباهات را از طرف من میبیند و تنها تغییر رفتار من را الزامی میبیند نه خودش.در صورتی که خیلی از مشکلات ما از خودش منشا می گیرد.
از بعد از عروسیمان هر وقت سر موضوعی از من دلگیر می شد حرف نمی زد.از یک روز گرفته تا آخرین بار که 5ماه پیش بود 1ماه حرف نزد ولی بعد آن آشتی کرد.
در مواقع سکوت مثل حالا هیچ حرفی نمی زند غیر از جواب سلام یا احیانا خداحافظ.ولی با هم غذا میخوریم.در این مواقع رابطه زناشویی نداریم.
وقتی به او هدیه تولدش را دادم گفت مرسی حتی بازش نکرد که ببینه و فقط وقتی بجه مان کادو را باز کرد نیم نگاهی به آن انداخت.همین
اگر مهمان هم بیاید یا مهمانی برویم هم به همان شکل برخورد می کند یعنی حرف نمی زند.البته چون در شهری که زندگی می کنیم غریب هستیم کمتر مهمانی میرویم و مهمان می آید.
رابطه اش با خانواده ام هم بد نیست.خوب است .ولی در این مدت به واسطه دوری همدیگر را ندیده اند.
همسر من بسیار مغرور است.در بیشتر مواقع من برای آشتی قدم برداشته ام ولی تا وقتی خودش نخواهد آشتی نمی کند ولی وقتی می خواهد آشتی کند خودش جلو می آید.
ممنون از راهنماییهایتان
التماس دعا
RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط avaz
باور کنید من برای راضی نگه داشتنش همه کار کرده ام .هر چه گفته حتی بر خلاف میل باطنیم هم که بوده رعایت کردم ولی بسیار پر توقع است و یک خصوصیت دیگرش این است که به محض داشتن کوچکترین نارضایتی از من تمام اختلافات این چند سال را هم دوباره با آن همراه می کند و دوباره همه را مطرح می کند.درضمن آنقدر خودش را کامل می داند که همیشه اشتباهات را از طرف من میبیند و تنها تغییر رفتار من را الزامی میبیند نه خودش.در صورتی که خیلی از مشکلات ما از خودش منشا می گیرد.
دقیقا اشتباهت همین بوده خانمی. این که همیشه بک طرفه کوتاه اومدی.
مثل من.
ما و کسانی که مثل ما به مشکل برخورد می کنند بزرگترین اشتباهشون اینه که تعادل رو رعایت نمی کنند...
مدیر سایت همدردی ودوستان عزیز لطفا در مورد این سکوت آزاردهنده
با سلام
مدت 3سال است که ازدواج کرده ویک بچه 2 ساله دارم. ما پیش از ازدواج با هم آشنایی نداشتیم و از طریق یکی از دوستان مشترک به هم معرفی شدیم.1سال عقد بودیم بدون اینکه کوچکترین مشکلی با هم داشته باشیم.
از بعد عروسیمان مشکلات مختلفی با همسرم داشتم.ایشان عادت دارن که وقتی از چیزی ناراحت میشود سکوت میکند.چندماه پیش سر دعوایی شدید بعد از 1ماه صحبت کرد.و الان مدت1.5 ماه است که سکوت کرده وانگار دیگه نمیخواهد با من حرف بزند.موضوع ناراحتیش هم خیلی پیش پاافتاده بود.فقط در یک smsگفت که چون اختلاف فرهنگی داریم سکوت بهتره.
شاید لازم باشد کمی بیشتر توضیح بدهم.
ما با وجود اینکه متعلق به یک استان و منطقه هستیم اما من بزرگ شده شهر دیگری هستم.کلا اصول رفتاری و فرهنگی در خانواده من با خانواده ایشان کمی متفاوت است. اختلاف فرهنگی در بیشتر زندگیها کم و بیش وجود دارد اما به نظر او انگار ما فقط اختلاف فرهنگی داریم.من آدمی هستم که فکر می کنم هر چیزی به موقع و به اندازه اش درست است و پسندیده.در موقع لازم آدم باید رسمی تر برخورد کند و در جای دیگر راحت تر و صمیمی تر.ولی در خانواده او روابط به شکل دیگری است.شوخیهاو رفتارها وبرخوردهایی هست که من نمی پسندم.البته من یک هزارم دلخوری هایم از آنها را به شوهرم منتقل نکردم چون می دانستم نتیجه ندارد.
باید بگویم فرهنگ خانواده من از فرهنگ خانواده ایشان بالاتر است.
دیدکاهش کاملا مرد سالارانه است. مثلا من بدون هماهنگیش هیچ کاری نباید انجام دهم.حق اینکه بپرسم کجا میری یا کجا بودی را تحت هیچ شرایطی ندارم.به قول خودش حق هیچ کنجکاوی را ندارم.در فرهنگ ایشان زن حق ندارد با شوهرش کوچکترین حرفی در مورد مسایل زناشویی بزند.یا من در مقابل شوخیها و حرکات اشتباه خانواده اش سکوت کنم و هیچ چیزی را به ایشان منتقل نکنم و...
با وجود این من از ابتدای دوران عقد تا کنون همه تلاشم را کرده ام که زن ایده ال ایشان باشم.ولی افسوس که ایشان به قدری متوقع هستند که برای کارهای من هیچ اهمیتی قایل نشده وهراز گاهی موضوعی(بیشتر هم از طرف ایشان)باعث اختلاف ما می شود. من همه نظرات ایشان را پذیرفته ام و سعی در رعایت آنها کرده ام.اما...
باور کنید من برای راضی نگه داشتنش همه کار کرده ام .هر چه گفته حتی بر خلاف میل باطنیم هم که بوده رعایت کردم ولی بسیار پر توقع است و یک خصوصیت دیگرش این است که به محض داشتن کوچکترین نارضایتی تمام اختلافات این چند سال را هم دوباره با آن همراه می کند و دوباره همه را مطرح می کند.درضمن آنقدر خودش را کامل می داند که همیشه اشتباهات را از طرف من میبیند و تنها تغییر رفتار من را الزامی میبیند نه خودش.در صورتی که خیلی از مشکلات ما از خودش منشا می گیرد.
از بعد از عروسیمان هر وقت سر موضوعی از من دلگیر می شد حرف نمی زد.از یک روز گرفته تا آخرین بار که 5ماه پیش بود 1ماه حرف نزد ولی بعد آن آشتی کرد.
ضمنا همسرم بسیار مغرور است.در بیشتر مواقع من برای آشتی قدم برداشته ام ولی تا وقتی خودش نخواهد آشتی نمی کند ولی وقتی می خواهد آشتی کند خودش جلو می آید.
در مورد این سکوت طولانی هم من به هر شکل سعی کردم تا ایشان را به حرف بیاورم و زندگی شکل عادی به خود بگیرد ولی هیچ کاری فایده ای نداشته.من کلیه کارهای قبلیم از جمله به استقبال و بدرقه ایشان رفتن تا جای ممکن سرحرف را با ایشان باز کردن خرید هدیه تولد برایشان (هفته پیش تولدش بود)و.... را انجام دادم .همه سعیم را کردم که با من حرف بزنند ولی بی فایده بوده.ایشان به مشاوره اعتقادی ندارند و به پیشنهاد من مبنی بر مشاوره 2 نفره جوابی ندادند.ضمنا در این مدت ایشان با من رابطه زناشویی ندارند و غیر از جواب سلام یا خداحافظ هیچ حرفی نمی زنند حتی اگر مهمان داشته باشیم یا به مهمانی برویم..خیلی خسته شده ام.من زندگیم را دوست دارم ولی این سکوت اعصابم را خیلی خرد کرده و زندگیم مختل شده.دیگر نمی توانم این شرایط را تحمل کنم.او حق ندارد با من اینطور برخورد کند واین مدت طولانی حرف نزند .تازه معلوم نیست که کی میخواهد حرف بزند یا اصلا میخواهد حرف بزنذ یا نه.خانواده ام در شهر دیگری زندگی می کنند.می دانم که رفتن به خانه پدر هم کار درستی نیست و او هم کسی نیست که در این صورت دنبالم بیاید ولی آنقدر اعصابم خورد شده که اگر تحملم تمام شود میروم.دیگر مهم نیست او چه خواهد کرد.دراین مدت تمام تلاشهایم برای شکستن سکوتش بی نتیجه بوده.به بن بست رسیده ام.لطفادر اسرع وقت راهنماییم کنید که چطور زندگیم را حفظ کنم و سکوتش را بشکنم.ممنون
ممنون از راهنماییهایتان
التماس دعا
RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
سلام
بنظر من نسبت به سكوتش بي تفاوت باش ، رفتارت عادي باشه ، باهاش حرف بزن و اگر جوابتو نداد هيچ عكس العملي نشون نده و دوباره به كارت ادامه بده ، شما ازش نخواستي سكوت كنه بنابراين خودش هم بايد سكوتشو بشكنه و اين عادت بدشو ترك كنه ....
اصلا به روي خودت نيار و فقط زندگي عاديتو بكن ، باهاش خوب باش و بهش احترام بذار
اين مشكل شما نيست كه بخواي حلش كني خودش بايد درستش كنه ...شوهرت مغروره و اين غرور باعث سكوتش ميشه محلش نذار درست ميشه
فقط خوب باش
RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
دوستان عزیز
چند شب پیش بعداز این سکوت طولانی حرف زد البته حرف که نه دعوا.از هر چه خواست گفت و تمام مشکلاتی را که در این مدت پیش آمده را دوباره به عنوان مشکل مطرح کرد .هر چه خواست به خانواده من گفت.و در نهایت گفت 3راه دارم.یا به زندگی به این شکل ادامه بدهیم چون او اینطوری اعصابش آرام است.
یا چند وقت دیگر که بچه بزرگتر شد از هم جدا شویم ویا اینکه من خودم را اصلاح کنم.جون همه مشکلات را ناشی از اختلاف فرهنگی و دخالت خانواده من می داند من باید در مورد فرهنگ این منطقه پرس و جو کنم و اگر همه مسایل فرهنگی او را پذیرفتم زندگی را به شکل عادی ادامه بدهیم.ولی وقتی امروز به او گفتم فرهنگ و خواسته هایت را می پذیرم گفت:اول باید دندون خانوادتو بکنی بعد سر فرصت برو پرس وجو کن ببین فرهنگ این منطقه چیه.در ضمن من تا وقتی که مطمین نشم تو تغییر کردی حرف نمی زنم.
وحرف هم نزده.لطفا راهنماییم کنید
لطفا راهنماییم کنید
RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
سلام خانومی
عزیزم من می دونم شرایط خیلی سخته وقتی سکوت حاکم باشه ولی عزیزم قرار نیست اعتماد به نفس و شخصیتت رو بخاطر این آقا از دست بدی
چرا یه کاری می کنی که فکر کنه تو تشنه ی حرف زدنی هرچی بیشتر به سمتش بری اون بیشتر ناز می کنه عادی برخورد کن
من یکبار دیگه هم این سوالو ازت پرسیدم ولی جوابی ندادی
خانومی قهر همسرت در چه حده؟
با هم شام و نهار می خورین؟ باهم بیرون میرین؟این قهر رو روابط زناشوییتون هم تاثیر می زاره ؟
اگه دوست داشتی جواب بده
RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
آواز عزيز
قهر بدترين کاره تو زندگي.
من با نظر اکثر دوستان موافقم. شما هم برا خودت سرگرميهائي رو تو خونه دست وپا کن.
وقتي اون از سرکار مياد تو مشغول کار خودت باش اگه سلام کرد جواب سلامشو بده ، اگه خواستي خودت سلام بدي شما لطف کردي ، مي توني اينو انجام بدي اگه شخصيتت خرد نمي شه. (اين يه مثال بود برا همه کاراي کوچيک تو مقاطعي که قهره)
بايد با رفتارهاي معنا دارت بهش بفهموني تحويل نگرفتن يعني چي . بعضيها بجاي تلنگر به پتک نياز دارن.
بهرحال قبل از انجام هر کاري فکر کن که کار اشتباهي انجام ندي. خيلي سادست "کار اشتباه انجام نده".
شخصيت خودت رو هم خورد نکن. صبر صبر وباز هم صبر چاره کاره.
"اگر همه مسایل فرهنگی او را پذیرفتم زندگی را به شکل عادی ادامه بدهیم"
خيلي هم رو تفاوت فرهنگي پا فشاري نکن. اينهمه افراد که با خارجيها ازدواج مي کنن ، قاعدتا خيلي فرهنگهاشون با هم متفاوته. خب متفاوت باشه. اگه کسي اهل زندگي باشه اين تفاوتها نه تنها آزار دهنده نيست که آموزنده و هيجان انگيزه.
توي بحث هاتون ببين مشکل رو از چي مي دونه ، اينا کليه که گفتين ، "یا چند وقت دیگر که بچه بزرگتر شد از هم جدا شویم ویا اینکه من خودم را اصلاح کنم" خودت رو اصلاح کني منظورش چيه يعني انتظار داره چيکار کني؟
RE: لطفا در مورد سکوت 2 ماهه همسرم راهنماییم کنید
bloomعزیز
ممنون از راهنماییهات.وقتی قهره غیر از جواب سلام هیچ حرفی نمی زنه.با هم شام و ناهار می خوریم .و در این مدت رابطه زناشویی هم نداریم.با هم بیرون هم نمیریم
ضمنا او در حرفهای چند شب پیشش گفت در این مدت خیلی اعصابش آرومه!