RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
سلام
همه دوستان نظرات بسیار خوبی داشتند. من اما تا حدودی جور دیگری فکر می کنم. ولی به نظر من خودت با سنجیدن همه جوانب خودت بعداً تصمیم بگیر.
به نظر من اگه شما نامزد بشین متعهد میشین به همدیگه و راه زندگی را با هم میرین و مشکلات را هم با هم حل می کنین و ترس از دست دادن همدیگه را هم ندارین و در ضمن دنبال موقعیت های دیگه هم نمیرین .
با انچه شما نوشته اید. می توان برداشت کرد که بسیار عاقل تر از سنتان هستید و برای ازدواج همن بلوغ عقلی یکی از اساسی ترین مسایل هست.
در ضمن دوست من به خطرات ادامه دادن این دوستی هم فکر کن. مطمئناً اگر هم الان به خانواده ها نگید دوستیتون ادامه پیدا می کنه - با خطرات و فشارهای بیشتر برای هر دوتون .
در ضمن نامزدی مسئولیت هاش خیلی کمتر از ازدواج هست و گفتم وقتی نامزد باشین هر دوتون خودتونو برای ازدواج و مسئولیت هاش میتونید آماده کنید.
انشائ الله که موفق باشید. مطئن باش خداوند همراهت هست چون این راهی است که خدا هم خواهد پسندید چون هردوتون از گناه به دور نگه می داره.
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط taravat
من بر خلاف بقيه دوستان ميگم دو سه سال مدت زياديه و ممكنه خيلي از اتفاقات پيش بياد و به خاطر زمان عشقت رو از دست بدي.
با سلام
من متوجه نمیشم مگه میشه کسی با گذشت زمان عشقشو از دست بده؟ در این صورت اون اصلا عشق نیست یه حس زود گذره که از یه شناخت ناقص به وجود اومده و همون بهتر که زودتر از بین بره.
در مورد سوالتون که چه جوری بگین به نظر من اول اصل قضیه رو مطرح کنین اگر واکنش خانواده خوب بود بعد از یه مدت که خانواده نسبت به اخلاق ایشون و شخصیتشون شناخت پیدا کردن موضوع سن رو مطرح کنین.
اینجوری خونوادتون دچار پیش داوری نمیشن و درست تر قضاوت میکنن.
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
سلام:72:
نقل قول:
من متوجه نمیشم مگه میشه کسی با گذشت زمان عشقشو از دست بده؟ در این صورت اون اصلا عشق نیست یه حس زود گذره که از یه شناخت ناقص به وجود اومده و همون بهتر که زودتر از بین بره.
منم با نظرات pooarot عزیز موافقم. در ضمن اختلاف سنی شما اونقدر زیاد نیست که نگران مطرح کردنش باشید. البته در گفتنش هم احتیاط واجبه:D هر اقدامی کردید مارو بی خبر نذارید:72: موفق باشی و توکل به خدا یادتون نره:72::72:
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
مرسی هوشیار عزیز، چشم بی خبر نمیذارمت.
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed2005
الان حدود 1 ماه از اين موضوع ميگذره البته همونطوري كه گفتم ما 4 5 ماهه كه همديگرو ميشناسيم،بالاخره تصميم به ازدواج گرفتيم
من الان دانشجوام، سربازي نرفتم، شغل ندارم، البته خداروشكر وضع مالي خانواده ام طوريه كه خيلي ميتونن به من كمك كنن، ولي من دوست دارم رو پاي خودم بايستم و دستم توي جيب خودم باشه،
سلام دوست گرامي من ميخوام مواردي برات بگم که شايد ربطي به موضوع مشکل تو نداشته باشه.
شما يک جوان عاقل هستيد ودرک خوبي از مسائل داريد.اما دوست جوان من شما از نظر سني هنوز به جاي نرسيده ايد که تمام وکمال خواسته ها و علايق خودتون رو بدونيد يعني اينکه هنوز خودتون رو نشناختين ,ملاک براي انتخاب همسر,انگيزه و هدف از ازدواج ....
دوست داشتن مهمه بله من هم اين رو قبول دارم اما دوست داشتني که از سر نا آگاهي باشه بعدها آسیب هاش جبران ناپذيره.
شما در سني هستيد که تغييرات زيادي در مرور زمان (آن هم نه به کندي ),کل زندگي شما را درگير ميکند.بذاريد ريشه خودشناختي و آنچه که به عنوان يک مرد از همسر آينده خود ميخواهيد به طور کامل بدست آوريد,
فاصله زماني که شما از آن نام برده ايد جهت شناخت آن هم براي امر آنچنان مهم کافي نيست البته با توجه به موقعيت شما اصلا" کار آمد نيست.
عجله نکنيد.شما به قول خودتون هنوز دانشجويد,سربازي نرفتي؛شغل نداري ,مشخص نيست کي ميخواي بري خدمت *بعد اون چند وقت طول ميکشه که يک شغل مناسب پيدا کني,اين همه فاصله زماني روي شما و انتخاب هاتون تأثير گذاره,پس اين فرصت رو به خودت بده تا مرتکب اشتباه نشي؛دوست عزيز من هم در سن شما اينچنين تحولاتي داشتم و کاملا" شما را درک ميکنم ,در اين سن منطق به خوبي رشد نکرده عقل هنوز از احساسات دوران نوجواني تغذيه ميشود و به همين خاطر شما را از اين امر آگاه ميکنم؛به احساسات تکيه نکن.که انتخاب از روي احساس قابل اطمينان نميباشد.در ضمن داشتن رابطه تا آنجا که بنده تجربه دارم و اطلاعاتي از اطراف خود کسب کرده ام ,باعث ميشود که خيلي از زندگي عقب بمانيم يعني به نحوي باعث ميشه ما به جای پيشرفت در, تحصيل ؛شغل ,در کل زندگي پس رفت داشته باشيم.
يک توصيه برادرانه:ذهن خودت رو در گير اين مسائل نکن(اين درحالي که کل افکار معطوف به رابطه ميشه)تو پا در عرصه هاي جديدي از زندگي ميذاري هر روز با چيزهاي جديدي آشنا ميشي ؛با انسانهاي که تا به حال نديديشون؛آگاه تر ميشي ,نسبت به امورات زندگي ديد بازتري پيدا ميکني,و هر چه که بر سن شما افزوده بشه در مقابل بر طرز تفکرات شما هم اضافه ميشه ؛که روی انتخاب ها توتن تأثیر گذاره.شما مطمئنا" این رو قبول دارید که نیروی درک وقوه عقل در این سن نسبت به مثلا"سن 23یا24 سالگی در درجه پایین تری قرار داره !آیا این درسته که در این سن تصمیم مهمی برای 6یا 7 سال آینده بگیریم؟
در تصمیمات خود عجله نکنیدبار دیگر این راهی رو که میخوای بری مرور کن.
اگر هم میخوای در این زمینه آگاهی بیشتری بدست بیاری.به انجمن ومراجعه کنید دوستان مقالات ومطالب زیادی در خصوص روابط دختر وپسر(کلیک کنید) و همینطور امر ازداج وانتخاب شریک زندگی آینده (کلیک کنید) قرار دادن .
واما در رابطه با سوال شما لینک مربوطه رو برای شما قرار میدم .اختلاف سنی دختر وپسر در ازدواج
موفق باشید
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
سلام آقا كيوان، از راهنماييهاتون ممنون،اكثرشون منطقي و قابل قبولند.
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
من و نامزدم 2 سال اختلاف سنی داریم. به نظرم مهم ترین چیز تفاهمه نه سن. اینکه بتونید همدیگه رو بفهمید و مشکلاتی که هست، حتی کوچیک رو با کمک هم حل کنید، با ضعف های هم کنار بیاید و به هم کمک کنید که برطرفشون کنید از مهم ترین چیزان. ملاک های دیگه هم مثل خونواده و فرهنگ هستن که شما میگید اونا حل شدن.
برای مطرح کردن هم بد نیست اول با مثال و اینها بفهمید که کدوم خونواده مخالفه و کدوم موافق. بعد نوبت اثبات قابلیت ها و درکتون از زندگی به خونواده مقابل میرسه و توکل به خدا :)
اما هنوز زوده. زمان هم بهتون کمک می کنه همدیگه رو بهتر بشناسید و مطمئن شید که از روی احساس نیست، هم وقت دارید تا نظر خونواده رو بسنجید و هم سنتون کمی بیشتر و باورپذیرتر میشه
موفق باشید
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
سلام
ببین عزیزم
اول از همه بهت بگم به حرفای من خوب گوش کن
شاید برای من مهم نباشه که تو سرنوشتت چی می شه و به کجا میرسه
من اون طرف ایران و تو اون طرف....
درست می گم؟
ولی به خدا قسم از موقعی که خودمم درگیر موضوع ازدواج و عشق شدم دوست دارم به بقیه کمک کنم تا شاید تجربه من کمکشون کنه. البته می تونی از حرفای من راحت بگذری...
یک سال زندگیم به سیلاب قشنگ عشق گرفتار شد.اونم توی 21 سالگی.
یعنی پارسال
و این حسو به اشتباه نثار یک دختر کردم...
ولی خب نشد که بشه....
اشتباه از من بود ...
دوست ندارم بگم چطور شد...
دوست ندارم داستان خودمو تعریف کنم ولی فقط گوش کن>>>
تو الان 18 سالته درسته؟
عزیزم اینکه با ماه و روز سالتو اندازه میگیری اصلا درست نیست و خودتو گول نزن.
ببین هر پسری توی این سن افکاری داره که وقتی به 24 25 رسید به اون افکار می خنده و هر چقدر هم که منطقی باشی در این سن افکارت بدون منطق هستن. مطمئن باش این افکار رو تو هم داری مطمئن باش.
ببین تا 23 24 25 سالگی فکر ازدواج رو از سرت بیرون کن.
به خدا قسم به نفعته که بیرون کنی
فکر اینکه این همونیه که خدا برام انتخاب کرده و اگه الان نامزد نکنیم از دستش می دم فقط خیال واهیه . تو الان معنی حرفهای منو نمی فهمی ...
ولی بفهم تا زندگیتو نابود نکنی.
هیچ اشکالی توی تفاوت سنیتون وجود نداره ...
خواهش می کنم... ناراحت نشو ....ولی واقعیت اینه که برای ازدواج بچه اید ...
حرفهای منو باور کن.
گفتن به خانواده مشکل رو حل نمی کنه تو باید توی خودت این فکر رو بکشی
چون واقعا سن خطر ناکی برای ازدواج داری و اون پری و شاهزاده قصه هات هم مثل تو هنوز کامل نشده.
شاید بگی دو سه سال نامزدی کار رو درست می کنه ولی اگه به هر دلیلی وسطایه نامزدی یا حتی بعد از ازدواج ... منصرف شدی مطمئن باش که در انتخاب همسر بعدی دچار مشکل می شی و
شاید تا آخر عمر این موضوع رو که به یه دختر دیگه علاقه داشتی را ازش مخفی نگه داری.
من طعم شیرین عشق رو چشیدم
ولی مطمئن باش عشق رو خود فرد به وجود میاره و اتفاقی نیست و عشق یه چیز افسانه ای نیست که یک بار اتفاق بیفته.
باید با دید باز به طرف عشق بری.و عشق رو موقعی نثار کسی کن که از حالات بچگی بیرون اومده باشی
حس و حالتو درک می کنم
اینکه همیشه به یادشی
اینکه لحظه ای فراموشش نمی کنی
اینکه همه چیز رو برای اون می خوای
اینکه حاضری تا آخر عمر کنارش باشی
اینکه ...
شاید بشه هزاران حس رو بیان کرد
ولی خوب این حس قشنگتو بزار برای فردی که تا آخر عمر دوستش داشته باشی.
در آخر بگم به خودت نگاه کن ببین چطور آدمی هستی و این حرف من در مورد همه صدق نمی کنه نمی خوام نا امیدت کنم ولی ببین تا کجا پیش رفتی و شاید چند سال آینده توی دلت یکمی هم که شده به این ازدواج راضی نباشی.
در آخر بگم یه جورب از فکرش بیا بیرون.خودت رو با درس و ورزش و حتی موسیقی سرگرم کن و سعی نکن فراموش کنی چون اون وقته که فراموشش نمی کنی
ولی اینو بدون که اگه از فکرش بیای بیرون خودش کمکم کمرنگ و بعد فراموش میشه.
شاید این مدت که توی دانشگاه می بینیش نتونی فراموشش کنی ولی بهت گفتم باید از فکر ازدواج بیای بیرون نه از فکر اون دختر !!!!!!!!!!!
و اون که این فکر رو از سرت چطور بیرون کنی جزو کارهایی که باید خودت انجام بدی
نه دوست
نه مامان
نه بابا
نه هیچ کس دیگه
نمی دونم در موقع فراموشی به چه حد ناراحتی برسی ولی سعی نکن خودتو غمگین نشون بدی و افسردگی فقط تلقینه اینو خودم حس کردم که میگم.
شاید دو سه ماه بهت سخت بگذره ولی اگه هم خودت و هم اون با هم به این نتیجه برسید که الان زوده خیلی راحت تر باهاش کنار میای.
چون توی تا 3 4 سال دیگه عوض میشی
مطمئن باش
مطمئن مطمئن
موفق و پیروز باشی
RE: ازدواج با دختري كه حدود 2 سال بزرگتره
با سلام,
دوستان گرامی لطفا" دقت کنید ؛
قبل از ارسال در هر تاپیک توجه داشته باشید تاریخ تاپیک و آخرین ارسال مربوط به چه تاریخی است؛
hamed2005 حدود 3 ماه است که به تالار هیچ مراجعه ای نداشته!
توجه شما به تاپیکهای زنده این مزیت را دارد که زحمات و توجه شما ضایع نمیشود,
ممنون از توجه شما