<img border="0" src="http://www.hamdardi.net/attachment.php?aid=84" width="300
" height="270" align="left">
سلام nadiya166 :72:
حالت چه طوره عزیز؟ :228:
خواهر گلم خوبی؟
از ادمهای پر توقع و زور گو گفته بودی!!
یه مادر بزرگ بود که خیلی پر توقع بود.
ولی می دونی !همون ادم ،مادربزرگ رو می گم یه قلب مهربون داشت که فقط یه ادم می خواست که لایه لایه های رو کش شده ی قلبشو عقب برنه و اونو تو دستش بگیره اون وقت دیگه ازارش به مورچه هم نمی رسید.
حالا که مادر برزگ بیمار شده و ساکت یه گوشه افتاده:47:
نوه هاش می گن
چرا اون روزها بیشتر فدرشو ندونستیم ؟چرا نتونسنیم درک کنیم اون ادم پر توقع ازما چی می خواد ؟چی روداد می زنه ؟چی رو فریاد می کنه؟چی طلب می کنه؟
اره اون محبت می خواست و همه ازش فراری بودن وهرچه بیشتر دریغ می کردن او هم بیشتر فشار می اورد.
افسوس! به سالهای گذشته و افسوس اینکه ای کاش مادربزرگ دوباره همون مادربزرگ می شدو باز سرمون هوار می کشید و ما دراغوشش می کشیدیم
.اما افسوس.....حالا سکوتش ....نگاهاش ......
نادیا دوست دارم برام بنویسی و چند تا سوالم را جواب بدی!
تو گفته بودی :
نقل قول:
آدم متوقعی هست نه تنها در رابطه با من بلکه با همه همینطوره با مادر و خواهر و برادر و دوستاش . اون دلش می خواد تو هر شرایطی که هست همه درکش کنند و حواسشون باشه که باعث ناراحتیش نشند به حرفاش گوش بدند و اون طوری که اون دلش می خواد رفتار کنند خلاصه هر جا که باشه چنان جو وحشتناکی ایجاد می کنه که همه سعیشون بر اینه که کاری نکنند که دردسری ایجاد بشه
ودر جای دیگه ابراز داشتی که:
نقل قول:
.همسرم فرزند اول و پسر ارشد خانواده شون از همون ابتدا خیلی جایگاه قوی برای خودش درست کرده همه روش حساب می کنند و حتی تو فامیل زبان زد همه است.
می خواستم بدونم چه جوری می شه که یه ادم متوقع زبان زد همه باشه درحالی که من فکر می کنم ادم متو.قع رو هسچ کس از ته دل دوست نداره و تعریفش رو نمی کنه و همه به اجبار تحویلش می گیرند و خود اون این موضوع رو خوب درک می کنه و رنج زیادی هم می بره
(دقت کن! رنجی که خود فردمی بره بیشتر از اطرافیان است منتهی مخفی )
من با ادمهای متوقع سرو کار داشتم . دیدم و حس کردم رنجی که اونها می برند خیلی بیشتر از رنجی که اطرافیان متحمل می شن.
تو گفتی:
نقل قول:
ولی بیچاره تر از همه، این منم که دارم باهاش زندگی می کنم دیگه خودمو فراموش کردم شدم اون چیزی که اون دلش می خواد دیگه آرزوهام و خواسته هام و علایقم همه همه را به خاطر اون زیر پا گذاشتم. من آدم قانعی هستم سعی می کنم چیزی را ازش درخواست نکنم .یا حد اقل از طریق اون بهشون دست پیدا نکنم . سعی می کنم همیشه جو خونه آروم باشه هیچ وقت باهاش جر و بحث نمی کنم و می گذارم همیشه حرفشو بزنه .البته کاش حرفاش حرف بود ولی همیشه عیب و ایراد گرفتن از همه چیزه،مثلا چرا اینو اینجا گذاشتی ، چرا غذا این جوری، این چه بویی که می یاد ، چرا این لامپ روشنه ، چرا صدای تلوزیون زیاده ، این شماره کیه ، چیکار داشت ، کجا زنگ زدی چرا الان زنگ زدی ،این چیه خریدی چرا جنسش این جوریه چرا این مدلیه و. ..خلاصه هزار جور ایراد گرفتن و گیر دادنهای بیجا.
خوب تونستی تشخیص بدی که مو قعیت تو خیلی بیشتر از دیگران حساس تر و تاثیر گذارتره و این خیلی خوبه!ولی چرا گفتی بیچاره من!تو می تونی برای اون یه فرشته باشی و ارامش بخش و مرهم دردها و زخمهاش .نقش تو خیلی مهمه می دونی اگه نقش خودتو خوب ایفاکنی خدا به تو مصداق شهید رو می ده وعمل تو ،صبر تو ،گذشت تو همه حکم جهاد درراه خدا رو داره؟؟؟
می دونم با ادم غرغرو و بهانه گیر سر کردن مشکله ،ولی اگه بشه اون منبع نارضایتی رو پیدا کرد یه نظرم بشه همه ی بهانه گیری ها رو خفه کرد.
به رابطه ی زناشویی تان خوب دقت کن!(ممکنه سرچشمه نارضایتی ها و بهانه ها اونجا باشه)
گفته بودی:
نقل قول:
تازه با این همه بد اخلاقیاش و حوصله سر بردنش توقع داره مثل یه پروانه دورش بگردم و بهش محبت کنم و مدام بگم دوسش دارم .
آخه شما بگید با این کاراش دیگه جایی برای دوست داشتن هم می زاره .
ولی یه چیزی که وجود داره اینه که این ادمهای پر توفع می دونی چرا پر توقعند؟چون از خودشون راضی نیستند و می خوان یه نفر تایید شون کنه همین !
واون یه نفر باید یه صبر جمیل داشته باشه و حتما هم نتیجه اش رو می بینه.چون اونها ادمهای وفاداری هستند نسبت به کسی که تحملشون می کنه واونها رو خیلی دوست دارند.شاید بگی اخه این چه علاقه ایه؟
اره عزیز :نیش عقرب نه از روی کین است بلکه عادتش این است
یه ادم متوقع ممکنه چه قلب پاک و عشق سالمی داشته باشه!فقط یه خورده نا وارده!همین!
گفتی:
نقل قول:
این قدر شبها تا صبح منو مجبور کرده تا در مورد مسئله ای براش توضیح بدم و قانع بشه که دیگه از شب هم بدم می یاد.
چرا؟؟؟
می دونی همین شب بهترین سلاح برای تو .برای اینکه بری به جنگ توقعاتش !شاید اون می خواد با تو بیشتر نزدیک بشه و این رو بهونه کرده و تواین غالب نشون می ده که می خواد شب درمورد مسئله ای براش توضیح بدی و حتی خودش هم خبر نداره اصل و منبع خواسته اش(دریافت محبت از سوی تو)و خودش هم خبر نداره!!!
تو می تونی با زرنگی حواسشو به چیزهای دیگه ای بکشونی میتونی بدون هیچ درخواست رابطه ای وفتی درمورد مسئله ای سوال پیچت می کنه با نگاهت از دریچه ی چشماش عبور کنی و بر وجودش حاکم بشی لمسش کنی !نوازشش کنی و به کلماتش تمرکز نکنی بلکه روح خسته و رنجورش رو دریابی!تو می تونی این مواقع کاملا کر بشی
یعنی با کرشدن و نشنیدن حرفهای گزندش با نوازشت می تونی یه دنیا مهربونی و مهر رو به پا ش بریزی وحرکت زبونش رو کند کنی و نرمش کنی !اون موقع دیگه غول خشم و توقعش کنار می ره و می تونه وجود قسنگه تورو ببیینه ویادش می افته که چقدر براش عزیزی!مردها چقدر ضعیف عمل می کنند در مقابل این ظرافت!
عزیز دلم شب برای تو یک برگ برنده !یک فرصت برای رسیدن به خواسته هات و تو دل شوهر رفتن!می تونی تودلش مستقر بشی و حکم رانی کنی!ازاین خلوتگاه بهترین بهره رو ببر!برای ترمیم روح خودت و همسرت .برای نزدیک شدن دلها تون و فهمیدن حرفهای همدیگه.
می تونی روز به جای اینکه از او بترسی و خواسته ات رو قورت بدی شب به دلش شبیخون بزنی و روز از خواسته های معقولت هم صرف نظر نکنی !میتونی برای شبت برنامه بچینی ! البته نا گفته نماند که عشق ورزی و عشوه کری فقط مختص شب و رختخواب نیست در همه حال و درهر لحظه درحال اماده باش، باش!)
ازت می خوام یه مدتی این راه رو امتحان کن نتایجش را بررسی کن خواهی دید هم خودت وهم او با نشاط تر و با روحیه تر هستید و بهتر زبان هم رو می فهمید.
پس موقع اومدنش به جای اظطراب به سلاح مهرورزی خودتو مجهز کن !به خدا اون فقط ماسک ادم خشن و بداخلاق و غرغرو و پر توفع رو داره .تواونو بدون او ن ماسک ببین !با چشم بصیرتت!خواهر گلم!
گفته بودی :مشکل من اینه که نمی دونم برای چی هستم و.........
تو برای این هستی که مهمترین وظیفه خودت رو درقبال خدای خودت و همسرت انجام بدی و رشد کنی و کامل بشی عزیزم.
لازم نیست به تقویم نگاه کنی و بگی تا کی هستم؟
برو توی تقویمت بنویس من تصمیم دارم تا صدسالگی زندگی خوبی رابا همسر خوش قلبم سپری کنم.وحاضر نیستم یک روز ازان را هدر دهم.
یه سوال دیگه:نگفتی بچه داری یانه؟
منو ببخش.امیدوارم خرده هایی را که به حرفهام وارده رو ندیده بگیری .امیدوارم پند واندرز نکرده باشم و فقط یه یاد اوری بوده باشه.
و بازم ببخش که این همه حرف زدم بجای اینکه اول گوش گنم .خواهش می کنم منو منتظر نگذار و برام بگو هر چی دل قشنگت می خواد .خواهر خوب و خوش قلبم سراپا گوشم!
سربلند و جاودانه باشی