لطفا تحقیق کن و بعد بعله رو بگو اما یه مطلب مهم یادت نره، بیش از حد تصور مهم!!!
اونم شیرینی ما!
برو بچزتالار بیاین، دعوتیم عروسی!
نمایش نسخه قابل چاپ
لطفا تحقیق کن و بعد بعله رو بگو اما یه مطلب مهم یادت نره، بیش از حد تصور مهم!!!
اونم شیرینی ما!
برو بچزتالار بیاین، دعوتیم عروسی!
سلام.
از شیرینی خبری نیست.شرمنده...قصه تموم شد رفت پی کارش.
توی مرام شما حاجی فیروزا نمی دونم ولی توی مغز من یکی این نمی شه رسمش که شما انقدر عشق و علاقه و همچنین اراده خودتو قوی بدونی که به طرف مقابلت فرصت ندی که اونم یک پای تصمیم گیری باشه.تخته گاز بری جلو،یک خط در میونم بگی چشم هرچی شما بفرمایی!!!
این چشم،چشم از سر باز کردنه.مفهومش اینه که تصمیم تو به خواسته طرفت ارجحه...
مام دیدیم این طوریه.هرچی ما می گیم طرف اصلا از عوالم رمانتیک خودش بیرون نمی آد از سر خودمون بازش کردیم.
در مورد توصیه جناب مدیر هم ممنونم...فعلا که ما به عنوان نفر اول کاملا حاضریم. اما دستمون به اون نفر دوم نمی رسه.هروقت که رسید به روی چشم، بر می داریم می بریمش پیش نفر سوم.
شما دعا بفرمایید که ما یا دلمون فارغ بشه...یا شرایط وصال برامون مهیا بشه.
از توجه و نظرات همه دوستانم ممنونم.دیگر اینجا کاری ندارم.می توانید تاپیک را ببندید که جلو دست و پا را نگیرد.
سلام
من عضو تازه واردم هستم
من داستان شما رو تاحدودی خوندم اما حس می کنم شما در تجزیه وتحیلیل طرفتون یکم دچار اشتباه شدید اگه دوست داشته باشید دلایل وادله خودمو
مستند بیان می کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رضا11
خوب اگر تجربه مستند و مفیدی دارید بفرمایید.شنیدنش خالی از لطف نیست...
متشکرم.
تارا جان اصل موضوع اینه که شما دلبسته ی ایشون نشدید. اما خوب دوست دارید که یک دلیل منطقی و عقلانی برای رد کردن ایشون بیابید به همین دلیل برخی از مسائل رو مطرح می کنید که واقعاً به خودی خود عیب محسوب نمی شه. با توجه به حرفهای خودتون من محاسن این آقا را بیشتر از معایبشون دیدم. اما خوب بعضی چیزا کار دله. مطمئنم ندای دلتون منفی بوده وگرنه حرکات ایشون حکایت از عشق و علاقشون داره و اگر واقعاً بعد از گفتن چشم به درخواستهای شما در آینده به طور عملی سعی در بر آورده کردن درخواستهاتون داشتند و فراموش نمی کردند، دیگه چی از این بهتر می شد؟
البته بعضی از خانمها مانند شما از پسرای شیطون و پر دردسری خوششون میاد که گاهی اوقات هم بهشون کم محلی کنه. و خب این هم یه حسه که تو خیلی ها هست و شاید غیر طبیعی نیست.
متشکرم.
بر خلاف تصور من این آقا منو رها نکردند...
اولش کمی عذاب وجدان داشتم فکر می کردم به احساس این آقا بی توجهی کردم و با پیشداوری مانع شدم خود واقعیشو نشونم بده.
ولی حالا این نظر رو ندارم.چون که نگاه ان آقا به عشق کاملا متافیزیکیه!حتی از رمانتیک بودن هم فراتر رفته.
ببینید جمله هایی که به کار می بره اینه:
من دنیا رو فتح می کنم با تو.
من به خاطر تو حاضرم فلان کنم و بهمان کنم.
من با خدای خودم عهد کردم...
...
من این مدلشو تا حالا ندیدم.باور بفرمایید فراتر از ابراز علاقه هایی هستش که امروز مرسومه...
و من فکر می کنم که برای این که لیاقت همچین جهانبینی باشکوهی رو داشته باشم خیلی ریزم.ترسناکه...من یک آدم معمولیم.اگر طرف عشق ورزیدن این جوان خدا هستش و کائنات و از این جور چیز ها پس من این وسط چه کاره ام؟
اگر هم من هستم که من شخصا نمی تونم روی ابرها سیر کنم!
نمی دونم منظورتون از این که به خودیه خود عیب نیست کدوم یکی از جملاتمه ولی من دنبال یک دلیل منطقی نمی تونم باشم چون منطق این آقا کلا متافیزیکیه!
اون منو اون جور که می خواد می بینه.مثلا ایراد هایی که از خودش و شرایطش می گیرم رو می ذاره به پای شکوه عشق و سختی راه و این جور چیزا...هرچی فلسفه بدبینانه می بافم می ذاره به حساب فهم و شعور سرشار من و از خدا تشکر می کنه!می گم بیا یک نفر رو بین خودمون حکم قرار بدیم.نه حرف من نه حرف تو.می گه:نه هرکسی هم باشه تو باچند تا جمله قانعش می کنی.
شما خودت یک مرد،به نظر شما یک همچین طرز فکری می تونه با مشکلات روزمره کنار بیاد؟
من که شما مردهارو خوب نمی شناسم.اگر می توانید راهنمایی ام کنید.آخه دیگه خسته شدم.فعلا ترجیح دادم کاملا بهش بی توجهی کنم.شاید توجه من باعث شده که انقدر توی راهش ثابت قدم بشه!هرچه من می گویم اصلا این آقا انگار نمی شنود.دچار یک جور از خودبیگانگی شدم که بالاخره من کی هستم؟شاید حق با شماست اون فرد مشکل نداره.من مشکل دارم..اونم با خودم.
از طرفی هم حس ترحم دارم.به خاطر ترحم هم که نمی شود بله گفت.می شود؟
حالا نمی دانم که من دنبال همسر پردردسر هستم یا نه ولی می ترسم دیگه!
آخه من که نمی خوام با مولوی ازدواج کنم!مگه من خودم کی هستم؟؟
ممنونم از نظرتون
چکیده ی مشکل شما این است که شما علاقه زیادی به ایشان ندارید. بقیه ی صحبتها هم اگر چه تا حدی معقوله اما یک جور توجیه است برای دوست نداشتن. بهتر است به این رابطه خاتمه دهید چون 2 طرفه نیست.